سید محمد تقوی سنگ دهی
به اعدام پایان دهید!
***************
نوید افکاری سنگری
(تولد ۳۱ ۱۳٧٢ - قتل ۲۲ شهریور ۱۳۹۹)
یاد آر!
***************
هفتاد و هشتمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام
برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری
اینجا کلیک کنید.
امروز سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ هفتاد و هشتمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام در ۴۸ زندان کشور برگزار شد.
زندانیان سیاسی شرکت کننده در این کارزار ضمن اعتصاب غذا بیانیه ای را منتشر کردند که بخش هایی از آن به شرح زیر است:
"حکومت اعدامی بار دیگر موجی از سرکوب و خشونت را علیه جامعه و بهویژه زندانیان سیاسی به راه انداخت. بر اساس گزارشهای منتشر شده دستکم ۷۱ مورد اعدام در تیر ماه به اجرا درآمده ، احکامی که بدون دادرسی عادلانه و با اعترافات اجباری انجام گرفته و به پای چوبهدار فرستاده شدهاند. در کنار این موج اعدامها، فشارهای گستردهای بر فعالان سیاسی و اعضای دربند کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» افزایش یافته است. تهدید، شکنجه، تبعید و بازداشت و احضار خانوادههای اعضای این کارزار و محرومیت از حقوق اولیه، تنها بخشی از این سرکوب سیستماتیک علیه صدای معترض جامعه است. از سوی دیگر، حکومت با گشودن آتش مستقیم بهسوی مردم، چهره واقعی و ضد مردمی خود را عریان میسازد. شلیک به کودک خردسال، رها شیخی، تنها نمونهای کوچک از این جنایات است. هدف حاکمیت از این خشونتهای بیوقفه، ایجاد رعب و به سکوت کشاندن جامعهای است که با وجود همهی فشارها، همچنان بر خواست برحق خود برای عدالت، آزادی ، کرامت انسانی و حق سرنوشت خویش پافشاری میکند. اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با تمام وجود این موج خشونتبار، غیرانسانی و ظالمانهی اعدامها و سرکوب زندانیان را محکوم میکند. اعدام نه راه عدالت، بلکه ابزار هراسافکنی است. ما بار دیگر تاکید میکنیم که جان هیچ انسانی نباید به دست حکومتها گرفته شود، بهویژه در شرایطی که روند دادرسی عادلانه وجود ندارد و حقوق اساسی متهمان بهصورت آشکار و سیستماتیک نقض میشود. صدای ما، فریاد “نه به اعدام” است ؛صدایی که هر سهشنبه بلندتر و رساتر خواهد شد، تا روزی که اعدام در ایران برای همیشه متوقف گردد."
زندانیان پیوسته به کارزار سهشنبههای نه به اعدام امروز در ۴۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا زده اند:
زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج ، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، و زندان کامیاران.
منشور آزادی، رفاه، برابری، بر اساس بند پنجم خود، خواستار الغای مجازات غیرانسانی
اعدام است و مخالفت خود را با صدور و اجرای احکام اعدام به هر علت و انگیزه ای اعلام می کند.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۳۱ تیر ۱۴۰۴
***************
نامه خانواده سعید ماسوری به مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
بنا به اخبار منتشر شده از زندان قزلحصار روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴ ماموران گارد ویژه زندان وارد بند ۴ زندانیان سیاسی شدند و قصد داشتند سعید ماسوری را به زندان دیگری تبعید کنند که با مقاومت وی و همبندیانش روبه رو شدند. درپی این اقدام سعید ماسوری با انتشار نامه ای مخالفت خود را با این اقدام جمهوری اسلامی اعلام کرد. اکنون خانواده این زندانی سیاسی نیز با نوشتن نامه ای به مای ساتو ضمن مخالفت با این اقدام خواهان مقابله و جلوگیری از آن شدند. متن این نامه به شرح زیر است:
"به نام انسانیت سرکار خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
خانواده سعید ماسوری - خواهران و برادران او - با احترام و از ژرفای رنجی ۲۵ ساله، این نامه را به شما مینویسیم. برادرمان، سعید ماسوری، اکنون بیش از ۲۵ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. شاید نام او برای بسیاری از یاد رفته باشد، اما برای ما، برای مادری که هنوز هر روز با قاب عکس پسرش سخن میگوید، سعید همچنان قلب تپندهی این خانواده است. برادر ما، سعید ماسوری، بیش از ۲۵ سال است در زندانهای رژیم ایران حبس میکشد. او روزی به ا
عدام محکوم شد و بعدها به حبس ابد. اما هیچ دادگاهی، هیچ قاضیای، حکم به تبعید و فراموشی او در زاهدان یا زندان دیگری نداد.
در تمام این سالها، تنها دلخوشی پدر و مادرم دیدن او بود، همان ملاقاتهای کوتاه، همان دستانی که از پشت شیشه لمس نمیشدند، اما برای پدر پیرم امید زندگی بودند. مادرم، که سالها هر چهارشنبه لباسهای تازه برای پسرش میآورد، حالا حتی نام او را به یاد نمیآورد. دکترها گفتند فراموشیاش از غم بیش از حد است؛ از دلتنگیای که استخوان میساید، از بغضی که هرگز گفته نشد.
اکنون، برادرمان را بدون هیچ حکم قضایی، بدون هیچ توضیحی، به زاهدان میخواهند تبعید کنند؛ شهری دور از خانواده، شهری که گویی ساخته شده تا زندانیان را برای همیشه دفن کند، نه در خاک، که در تنهایی و فراموشی.
آیا این نه یک شکنجه مضاعف است؟ آیا انتقالی بدون حکم دادگاه، آنهم بعد از ۲۵ سال حبس، چیزی جز شکنجه خاموش است؟ آیا این مجازات مادری نیست که در پیری چشم به راه فرزندش مانده و حالا حتی تصویرش را گم کرده است؟
خوب است بدانید که یکی از خواهران ما که اکنون در ایران است و هر روزه این درد و رنجها را زندگی میکند، به دلیل تبعات امنیتی که برای او متصور است، نمیتواند و نباید چیزی بگوید، و الا برادرمان تنها عزیزی که میتواند در ملاقاتها در آغوشش بگیرد را هم از دست میدهد.
شاید او باید نویسنده این نامه میبود، ولی ما که کمی بیشتر در امان هستیم، از طرف خودمان و او و همه کسانی که ناچار به سکوتند، این نامه را مینویسیم.
ما از شما نمیخواهیم معجزه کنید. فقط میخواهیم صدای ما را بشنوید. برادرمان سزاوار این همه رنج نبود. ما سزاوار فراموش شدن نبودیم.
از شما تقاضا داریم: در مقابله با این اجحافات غیرانسانی و غیرقانونی، آنچه در توان دارید برای جلوگیری از آن انجام بدهید.
با احترام و اشک خانواده ماسوری. ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۵ - کانادا"
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۲۹ تیر ۱۴۰۴
***************
اکبر دانشور
به اعدام پایان دهید!
***************
ما هم زندگی را دوست میداریم
آنجا که بتوانیم
در میان دو شهید میرقصیم
و در میانشان نخل میکاریم
یا مناره بر پا میکنیم
زندگی را دوست میداریم
آنجا که بتوانیم
میدزدیم از کرم ابریشم تاری
تا بگسترانیم آسمانمان را
یا در بند کشیم کوچمان را
میگشاییم دروازه باغ را
تا پا به خیابان گذارد عطر یاس
چون روزی زیبا
زندگی را دوست میداریم
آنجا که بتوانیم
هر جا که بار کوچ بر زمین میگذاریم
بذر گیاهان زود رو میپاشیم
هر جا که بار کوچ بر زمین میگذاریم
مردهای محصول بر میداریم
در نیها یمان نغمه سرزمینهای دور را
میدمیم
و بر غبار را هها
از سم اسبهایمان نشان نقش میکنیم
ناممان را سنگ به سنگ اینگونه حک میکنیم:
ای آذرخش
شب را بر ما روشن کن
کمی روشنش کن
که ما هم زندگی را دوست میداریم...
محمود درویش
***************
زندانیان سياسی و عقیدتی را به یاد آوریم
اعتصاب زندانیان سیاسی زندان فشافویه (تهران بزرگ)
در اعتراض به تعرض جنسی ماموران زندان به زنان ملاقات کننده
برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری
اینجا کلیک کنید.
بر اساس گزارش های منتشرشده روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴ ماموران امنیتی زندان فشافویه (یا تهران بزرگ، همان زندانی که جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین را پس از موشک باران این زندان توسط اسرائیل با غل و زنجیر به آنجا منتقل کرد) پیش از ورود خانواده ها به سالن ملاقات، خانواده های زندانیان سیاسی، به ویژه زنان، را مجبور کرده اند که به منظور بازرسی بدنی در گیت های بازرسی به طور کامل برهنه شوند. بازرسی بدنی بدون استفاده از دستگاه های اسکن و به صورت دستی انجام گرفته و موجب آزار جنسی زنان و تحقیر خانواده های زندانیان شده است. زندانیان سیاسی این بازرسی را "زیرپا گذاشتن تمام شئون اخلاقی و انسانی" و "تجاوز جنسی" خوانده اند.
محمد نوریزاد، زندانی سیاسی، در فایلی صوتی که از زندان به بیرون فرستاده این اتفاق را «در عداد تجاوز جنسی» خوانده و خبر داده که گروهی از زندانیان در واکنش به این رفتار خواستار پاسخگویی مقامات به این رفتار با زنان ملاقاتکننده شده و دست به اعتصاب زدهاند. او همچنین اضافه کرده: "واردکننده اصلی مواد مخدر به زندان خود مسئولان زندان هستند، اما با نگاهی مشکوک و توهینآمیز زن و بچه ما را به طرز وقیحی برهنه کرده و بازرسی میکنند. این رفتارها در عرف و قانون مصداق تجاوز جنسی است و همه از این اقدامات نفرتانگیز خشمگین هستند. ما برای مقابله با گارد زندان نیز آمادهایم.»
کیوان رحیمیان، زندانی عقیدتی، نیز در متنی با عنوان «زیر پا گذاشتن شرافت انسانی» نوشته «این بازرسی زیر پا گذاشتن تمام شئون اخلاقی و انسانی» است و «ماموران بازرسی زنان پس از برهنگی کامل، بانوان را به شیوه ای ناشایست میگشتند، این عمل شنیع با از بین بردن حریم خصوصی و زیر پا گذاشتن شرافت انسانی که خود به نوعی آزار جنسی است موجب آسیب و فشار روانی بسیار زیاد است که میتواند تبعاتی طولانی مدت هم داشته باشد.»
در پی این اتفاق، دستکم ۲۰ زندانی سیاسی در سالن ۵ زندان فشافویه با خودداری از حضور در آمار روزانه، به نشانه اعتراض در محوطه هواخوری باقی ماندند و اعلام کردند که این روند را تا زمان پایان رفتارهای تحقیرآمیز ادامه خواهند داد.
زندانیان سياسی منتقل شده به زندان های فشافویه(تهران بزرگ) و قرچک ورامین در شرایطی طاقت فرسا و غیرانسانی بدون کمترین امکانات زندگی و استانداردهای لازم نگهداری می شوند. مهدی محمودیان، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در نامهای که پنجشنبه ۲۶ تیرماه در اینستاگرامش منتشر شد با اشاره به وضعیت سایر زندانیان پیش از انتقال زندانیان سیاسی، نوشت: «سالیان سال، هزاران زندانی، صرفنظر از جرمشان، در سلولهای نمور، بدون تخت، بدون دسترسی به آب شرب، بدون پزشک، با بدرفتاری ماموران و در شرایطی غیرانسانی نگهداری می شوند.»
محمودیان در نامهاش به تجربه تلخ هزاران زندانی با برچسبهایی چون «اراذل»، «قاچاقچی» و «سارق» اشاره کرده که سالها در این زندان، بدون هر گونه امکانات و حقوق انسانی زندگی کرده و در سکوت و فراموشی تحقیر شدهاند.
این زندانی سیاسی مینویسد نظام جمهوری اسلامی با این افراد تمرین «بیرحمی و انسانزدایی» کرده و شخصیت آنها را در هم شکسته است و اکنون می کوشد همان ظلم را به زندانیان سیاسی روا دارد.
محمودیان ساختار زندان در جمهوری اسلامی را ساختاری «سیستماتیک برای شکستن کرامت انسان» توصیف کرده و مینویسد: «شکنجه، سلول انفرادی، توهین، بیخوابی و قطع ارتباط با خانواده نه استثناء بلکه قاعده این سیستم است.»
آنچه از داخل زندان های جمهوری اسلامی گزارش می شود حاکی از تحمیل شرایطی غیر انسانی، ظالمانه، و تحقیرآمیز به زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی و خانواده های آنان برای درهم شکستن نه تنها روحیه آزادی خواهانه و مقاومت آنان دربرابر ستم و بیداد بلکه خرد و خمیر کردن و نابودی کرامت انسانی آنهاست. این برخورد زندان بانان با زندانیان نمونه بارز بی حقوقی مطلق انسان در استبداد دینی جمهوری اسلامی است.
منشور آزادی، رفاه، برابری بر اساس بند سوم خود
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۲۸ تیر ۱۴۰۴
***************
شکست استعمارستیزیِ ارتجاعی- استبدادی در ایران (بخش اول)
ادامه بخش اول
فهم این نکته دقت چندانی نمیخواهد که مفهوم «آزادی» در این بیانیه نه بهمعنای رهایی سیاسیِ جامعه از استبداد و تحقق آزادی، رفاه، و برابریِ حقوقیِ شهروندان بلکه بهمعنای رهایی از سلطه استعمار و در واقع «استقلال» است و نه رهایی سیاسی جامعه. از همین روست که در اینجا سخنی از رهایی از استبداد در میان نیست، سهل است؛ «طرفداران آزادی» در کنار «مدافعان شجاع دین» قرار داده شدهاند. بهعبارت دیگر، در اینجا آزادی چیزی است در حد جهاد و دفاع از دین، که بهطبع نه در مقابل پادشاهی که خود را «ظلالله» مینامد و حامی دین و مذهب است بلکه در مقابل نیرویی صورت میگیرد که دین و مذهب را مورد تهاجم قرار میدهد، و این نیرو نیز در زمان جنبش مشروطه کسی جز «کفار» و استعمارگران «اجنبی» نمیتوانست باشد. اینکه «اجتماعیون-عامیون» هیچ درکی از آزادی بهمعنای ستیز با استبداد نداشتهاند از مناسبت انتشار بیانیهشان پیداست: انتشار «دستخط مبارک»، یعنی فرمان مظفرالدینشاه. در این فرمان مشروطه، چنانکه در زیر میبینیم، کمترین سخنی از آزادی نیست و هرچه هست تعریف و تمجید شاه از خودش است که او را «شخص همایون ما» مینامد «که حضرت باریتعالی جل شانه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت» او سپرده:.....
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
***************
پویا قبادی بیستونی
به اعدام پایان دهید!
***************
آنکه به جنگ نرفته است
چه میداند
گلوله خوردن چگونه است
خون چگونه بر خاک میریزد
خاک چگونه خون را میمکد
و تمام میکند
کاش
رییسجمهور
مجبور بود
پسرش را
به جنگ بفرستد
آنوقت حتما
خودش را مجبور به صلح میکرد
رییسجمهور
اما
تصمیم گرفته بود
که فقط پسرهای ما به جنگ بروند
تصمیم گرفته بود
فقط خون پسرهای ما ریخته شود
به همین دلیل
هفت سال با صلح جنگید
رییسجمهور دشمن بود
دروغ بود
از آنهمه خون
نه لاله دمید
نه گندم
آنهمه خون
فقط آسیاب تبهکاران را چرخاند
استخوانهای گرسنگان را آرد کرد
کیسههای دزدها را پر!
اما
پایان اینهمه خون باید باز باشد
سیل باشد
و روزهای بد را با خود ببرد
پسرهای ما
حتما فکری برای این روزها کردهاند
محبوبه ابراهیمی
***************
فرشاد اعتمادی فر
به اعدام پایان دهید!
***************
بی خوابی
شعر و صدا: محمد مختاری
تنظیم: شهروز کبیری
***************
هفتاد و هفتمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام
برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری
اینجا کلیک کنید.
امروز سهشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ هفتاد و هفتمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام در ۴۸ زندان کشور برگزار شد.
زندانیان سیاسی شرکت کننده در این کارزار ضمن اعتصاب غذا بیانیه ای را منتشر کردند که بخش هایی از آن به شرح زیر است:
"در تازهترین اخبار، برای سه زندانی سیاسی فرشاد اعتمادیفر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی، هر کدام دو بار حکم اعدام توسط شعبه یک «بیدادگاه» انقلاب اهواز صادر شده است. همچنین در روزهای اخیر، سه زندانی سیاسی – عقیدتی محکوم به اعدام از هموطنان عرب به نامهای علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم در اهواز به سلول انفرادی منتقل شدهاند و متأسفانه در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند. بیخبری کامل از وضعیت این سه زندانی، بر نگرانیهای خانوادههای آنها افزوده است. بیخبری از وضعیت این سه زندانی و دهها زندانی دیگر، خطر «ناپدیدسازی قهری» را بهشدت به همراه دارد؛ اتفاقی که در گذشته بسیار شاهد آن بودهایم. همزمان، اعاده دادرسی مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام، برای چهارمین بار رد شده است؛ این در حالی است که پرونده آنها با ابهامات جدی حقوقی همراه بوده و پیشتر نیز با بهانه «سری بودن» پرونده، مانع دسترسی وکیل به جزئیات آن شدهاند؛ عملی که خلاف قانون است. اعدامها در ماه تیر نیز بار دیگر شتاب گرفته است. تنها در تیرماه تاکنون، دستکم ۴۴ تن، از جمله یک زن هموطنمان، اعدام شدهاند. دو نفر از آنها در ملأ عام در شهرهای میاندوآب و بوکان به دار آویخته شدند؛ یعنی هر روز دو نفر اعدام شدهاند، و این تنها اعدامهایی است که رسانهای شدهاند. اینها صحنههای ارعاب و قدرتنمایی حکومتی است که از هر سو با بحران مواجه است و اعدام در ملأ عام را ابزار مهار قیام و خشم عمومی کرده است. بنابر اخبار رسیده، در ادامه گسترش کارزار مردمی «نه به اعدام»، جمعی از زندانیان زندان یزد نیز بهعنوان چهلوهشتمین زندان به جمع کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» پیوستهاند. امری که نشانگر بیداری و عزم مردم برای ایستادگی در برابر ماشین مرگ حکومت قرونوسطایی است."
زندانیان پیوسته به کارزار سهشنبههای نه به اعدام امروز در ۴۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا زده اند:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران، و زندان یزد.
منشور آزادی، رفاه، برابری، بر اساس بند پنجم خود، خواستار الغای مجازات غیرانسانی
اعدام است و مخالفت خود را با صدور و اجرای احکام اعدام به هر علت و انگیزه ای اعلام می کند.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۲۴ تیر ۱۴۰۴
***************
احمد رضا جلالی
به اعدام پایان دهید!
***************
دامداران تمام صحرا را
شب ِ مهتاب نیلبک زدهاند
بادهایی که زورهاشان را
بر سر چند قاصدک زدهاند
روزگار عجیبی است گلم
عشق را بر سر سرک زدهاند
راستی لهجهی شما زیباست
فارسی مرا کتک زدهاند
مانده روی لبان ما تا حال
حسرت بوسهی حرام شده
عشقهایی که داشتیم چطور
رنگ عوض کرده انتقام شده
چند ماهه حقوق کارگری
خرج قرص دیازپام شده
«عشق را کنج خانه پنهان کن»
چونکه ویزای او تمام شده
لب تو به بلوغ بوسه رسید
ناگهان شد حریص گردن من
آنقدر اشک ریختی بغلم
که شده خیس ِ خیس گردن من
پیش از آنی که رد ِ مرز شوم
بغلم کن بلیس گردن من
پیش از آنی که بشکند از درد
زیر پای پولیس گردن من
گاه جغرافیا نه، آدمها
معنی اصلی وطن بوده
گاه لبخند کوچکی از دور
یک بهانه به زیستن بوده
از ازل دوستی میان من و
خاک و خورشید و نسترن بوده
قبل ِ ترسیم نقشهها، ایران
نام مادربزرگ من بوده
بعد گنجشک تیرخورده که مرد
لانهای مانده بر سر کاجم
نوبت دشمنان گذشت اکنون
دوستان میکنند تاراجم
مثل یک رود در دل تاریخ
سوی تو جاریاند امواجم
منتظر باش بازمیگردم
دفعهی چندمی است اخراجم
من به زیبایی تو مربوطم
مثل آهوی نوجوان که به دشت
مثل باران که صبح میبارید
بر سر مردمان پاک و پلشت
باد نوروز بیگذرنامه
از سر مرز خندهدار گذشت
تا که فاشیسم رد مرز شود
بعد از اخراج بازخواهم گشت
رامین مظهر
شاعر افغانستانی
***************
برگزاری تجمعات اعتراضی مزدبگیران به رغم حاکمیت فضای جنگی بر کشور
امروز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ در حالی که فضای جنگی همچنان ادامه دارد تجمعاتی در اعتراض به شرایط وخیم شغلی، وضعیت بحرانی معیشت، و فشارهای روزافزون اقتصادی در برخی از نقاط کشور برگزار شد.
در ايرانشهر کارکنان و پرسنل دانشگاه علوم پزشکی این شهر تجمعی را در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای خود که بیش از سه ماه از آن می گذرد و همچنین عدم عقد قرارداد رسمی با پرسنل برگزار کردند.
این تجمع در حالی برگزار شد که صبح امروز شهرداری ايرانشهر با یورش به محل کسب میوه فروشان و دستفروشان با استفاده از بولدوزر و ماشین های سنگین محل کسب و کار دستفروشان بلوچ واقع در فلکه امینی فرد را تخریب و نابود کرد.
امروز در شادگان نیز کارگران شهرداری به دلیل پرداخت نشدن حقوق خود تجمعی را برگزار کردند.
همچنین در تهران نانوایان با راه پیمایی و تجمع در مقابل وزارت کشور و استانداری اعتراض خود را به وضعیت بحرانی و نابسامان تولید و فروش نان و مصوبه جدید کسب و کار بیان کردند.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۲۲ تیر ۱۴۰۴
***************
محمد زین الدینی
به اعدام پایان دهید!
***************
ماه پنهان است
در راهپیمایی ها، در هیاهوی جمعیت، در مسابقات فوتبال و در جنگ اصل ماجرا گم می شود. واقعیات غیرواقعی می شوند و مه ای ذهن را فرا میگیرد.
کشاکش و هیجان، خستگی و جنب و جوش همه و همه در خیالی عظیم و غمناک در هم می آمیزند و آن گاه که همه چیز به پایان رسید، دیگر نمی توان درست به یاد آورد که چطور انسان هایی را کشتیم یا فرمان به کشتنشان دادیم و آن گاه کسان دیگری که در میدان جنگ نبودند به ما می گویند اوضاع از چه قرار بوده و ما گیج و منگ می گوییم؛ بله خیال می کنم همین طور بوده.
جان اشتاین بک
***************
زندانیان سياسی و عقیدتی را به یاد آوریم
در جریان جنگ ارتجاعی ۱۲ روزه، روز دوشنبه دوم تیرماه ۱۴۰۴ رژیم اشغالگر و نژادپرست اسرائیل در ادامه تجاوز خود زندان اوین را زیر آتش جنگنده های خود گرفت. در این موشک باران ده ها تن از زندانیان بی پناه و بی دفاع، مراجعان، کارمندان زندان، و ماموران نظامی و امنیتی زندان کشته و شمار بیشتری مجروح شدند. روایت هایی که زندانیان از این فاجعه خونبار منتشر کرده اند، دو نوع واکنش و برخورد متضاد را از سوی زنده ماندگان این فاجعه نشان می دهد: از سویی واکنش زندانیان و از سوی دیگر برخورد زندان بانان، از سویی واکنش زندانیانی که با خراب شدن دیوارهای زندان امکان فرار پیدا کرده بودند اما در آن جهنم آتش و خون ماندند و به کمک زخمی هایی شتافتند که زیر آوار مانده بودند، از مردم و مراجعین و دیگر زندانیان تا بازجویان و شکنجه گران و زندانبانان خود، و از سوی دیگر برخورد ماموران نظامی و امنیتی که با اسلحه خود سینه زندانیان از جمله همین زندانیان امدادگر را نشانه گرفتند، آنها را با تهدید و زور و فشار به داخل بندها چپاندند و سپس غل و زنجیر به دست و پایشان زدند و به زندان های دیگر منتقل شان کردند.
محمد حسن پوره، معلم و زندانی سیاسی، که در زمان موشک باران در بند ۴ زندان اوین محبوس بوده چنین گزارش میدهد : "در روز دوشنبه، ۲ تیرماه، بخشی از دیوار زندان فرو ریخت و شکافی مانند یک راه فرار ایجاد شد. گروهی از زندانیان به سمت آن حرکت کردند. با صحنهای دلخراش روبهرو شدیم: زمین زیر پایمان پر از پیکرهای زخمی و کشتهشده بود. بند مربوط به بچههای ترنس و مالی بیشترین کشته و زخمی را داشت. به حدی تعداد زیاد بود که همه وحشت کردیم و همین موضوع باعث شد که از فرار منصرف شویم و تصمیم بگیریم به مجروحان کمک کنیم.
بعد از حمله به اوین، بیدرنگ به سراغ بهداری و کادر درمان رفتیم که زیر آوار مانده بودند. مگر میشد خانم دکتر مکارم را با دست آبیبند پوش اش رها کرد و فرار نمود؟ مگر میشد دکتر احمد واحدی را با چهرهای زخمی و پای لنگان رها کرد و فرار نمود؟ مگر میشد جسد زندانبان (امید) را با پای قطعشده و بیجان و صورت نیمهسوخته رها کرد و فرار نمود؟ بعد از دقایقی از کمک به تعدادی از زخمیها و نجات مصدومان و بیرون آوردن اجساد، نیروهای امنیتی که سراسیمه خود را به محوطهی بین بهداری اوین و بند ۴ رسانده بودند تا مثلاً مانع از فرار زندانیان شوند، اسلحه را روی زندانیان گرفتند و ما را به سمت بند بیدر و پیکر بند ۴ هدایت کردند.
تنها چند دقیقه بعد، نیروهای مسلح بالای سرمان حاضر شدند. ما را با تهدید اسلحه به صف کردند و بهصورت فشرده و با پابند و دستبند در وسایل نقلیه مختلف سوار کردند. هر گروه از زندانیان به نقطهای جداگانه منتقل شد.
من به همراه دیگر زندانیان به زندان تهران بزرگ منتقل شدیم؛جایی که شرایط آن «بسیار وخیم» است:
ازدحام شدید جمعیت، آلودگی محیط، بینظمی مطلق و برخوردهای تحقیرآمیز و خشن از سوی مسئولان زندان.
برخی از دوستان هنوز به داروهای خود دسترسی ندارند و در زمان انتقال هم اصلاً فرصتی نبود تا بخواهند داروهای خود را جمع کنند."
همچنین محسن قشقایی، زندانی سیاسی بند ۴ اوین، درباره حمله اسرائیل به زندان اوین در نامهای با اشاره به خشونت نیروهای امنیتی با زندانیان چنین می نویسد: «باز هم از دشمن قویتر خورده بودند و برای مردمِ دستخالی قدرتنمایی میکردند. با ما طوری رفتار کردند که انگار ما آنجا را مورد حمله قرار دادهایم یا ما عمری با تهدید و دشمنتراشی، مسبب این جنگ شدهایم.» او با اشاره به حجم بالای تخریب و انتقال زندانبانان به مکانی دیگر می نویسد: «صریحاً با کشیدن اسلحه روی بچهها تهدید کردند که ما دستور داریم شما را منتقل کنیم؛ یا خودتان میروید یا جنازههایتان را میبریم. فضا بهشدت خشک و خشن بود. بیش از صد نیروی مسلح از یگان ویژه، نوپو، و لباسشخصیهای وزارت اطلاعات و سپاه، مأمور کنترل و حرکت دادن ما بودند."
گزارش هایی که بعد از این فاجعه منتشر شد همه حکایت از آن دارد که انسان هایی که به "جرم" مخالفت با استبداد و دفاع از آزادی به بند کشیده شده اند، در میانه آتش و خون به فکر نجات جان انسان های دیگر بودند و آزادی خودشان آخرین چیزی بود که به آن فکر می کردند. آنان حتی شکنجه گران خود را مستحق مرگ نمی دانستند. حال آن که مزدوران رژیم افراد زیر آوار مانده را که در حال جان دادن بودند رها کرده و قلب زندانیان آزادی خواه را نشانه گرفتند.
چنین شد که "نعمت" جنگ به کمک رژیم آمد تا زندانیان را به زندان هایی منتقل کند که حتی از کمترین امکانات بهداشتی و درمانی و حتی آب سالم برخوردار نیستند.
منشور آزادی، رفاه، برابری بر اساس بند سوم خود
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۲۱ تیر ۱۴۰۴
***************
غزلی برای درخت
شعر و صدا: سیاوش کسرایی
تنظیم: شهروز کبیری
***************
شعر، صدا و تصویر: عزت ابراهیم نژاد
اینجا کلیک کنید.
ما را به خاطر بیاور!
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم
شور و عشق در سینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم
سینه بر خاک سوده...مردیم
ما را به خاطر بیاور!
ما را که سینهسرخانی خنیاگر بودیم
و ده به ده
نه در آسمان و نه در کوهسار
و نه بر شاخسار
که در بازار
پیش از آنکه آوازهخوان شویم
بر شاخهای تکیده از تکیهگاه خویش
جان وا سپردیم:
به خاطر دارم پیامشان را
سرنوشتشان را
آری
و همیشه در گذرگاه خاطرم در گذر است
آواز صامت سینهسرخان سینه بر سیخ
و تجسد آرزوهای بیست و دو سالگان سینه بر سنگ
و از تکرار یادشان
شاید پیش از آنکه شاعر شوم
بیست و دو ساله بمیرم...
شعر، صدا و تصویر: عزت ابراهیم نژاد
عزت ابراهیم نژاد جانباخته ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در واقعه سرکوب خونین دانشجویان در خوابگاه دانشگاه تهران
***************
هفتاد و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام
امروز سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴ هفتاد و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام در ۴۷ زندان کشور برگزار شد.
زندانیان سیاسی شرکت کننده در این کارزار ضمن اعتصاب غذا بیانیه ای را منتشر کردند که بخش هایی از آن به شرح زیر است:
"نخست بر خود لازم میدانیم در آستانه سالگرد قیام دانشجویان در تیرماه ۱۳۷۸، یاد جانباختگان آن را گرامی بداریم؛ قیامی که هر چند بهطرز وحشیانهای سرکوب شد، اما مقدمهای برای اعتراضاتی شد که در سالهای بعد، در ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ ادامه یافت و تا رسیدن به آزادی و اعاده حق تعیین سرنوشت از سوی مردم، همچنان ادامه خواهد داشت. اعضای کارزار «سه شنبه های نه به اعدام»، نگرانی عمیق و خشم فزاینده خود را نسبت به موج تازه اعدامها و تشدید سرکوبهای امنیتی در سراسر کشور اعلام میکنند. از ابتدای تیرماه تاکنون، دستکم ۲۴ تن در ایران اعدام شدهاند و آمار اعدامها از آغاز سال ۱۴۰۴ تاکنون به ۴۲۸ مورد رسیده است. این ارقام هولناک، تنها نمایانگر بخشی از نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. علاوه بر موج جدید اعدامها، در این هفته شاهد موارد بیشتری از سرکوب و خشونت مرگبار علیه مردم بودهایم؛ از جمله قتل دو جوان در همدان توسط سرکوبگران حکومتی و حمله مسلحانه به زنان در روستای گونیچ از توابع خاش که به جانباختن دو زن از اهالی منجر شد. این نمونهای بارز از ماهیت زنستیزانه این حکومت و هراسش از اعتراضات مردمی و تلاش برای ارعاب جامعه است. اعضای کارزار «سه شنبه های نه به اعدام»، همچنین صدور حکم اعدام برای ۵ زندانی سیاسی کرد، رزگار بیگزادهبابامیری، پژمان سلطانی، سوران قاسمی، کاوه صالحی و تیفور سلیمیبابامیری، که در خیزش ۱۴۰۱ دستگیر شدهاند، را قویاً محکوم میکنند. این احکام غیرانسانی و بهدور از دادرسی منصفانه است و این پنج تن مجموعاً به ۱۲ بار اعدام محکوم شدهاند! این کارزار، جامعه بینالمللی، نهادهای حقوق بشری و مردم آگاه و آزادیخواه را فرا میخواند که نسبت به سرنوشت زندانیان دوتابعیتی، همچون احمدرضا جلالی که در شب بمباران زندان اوین بهطرز غیرانسانی توسط نهادهای سرکوبگر امنیتی ربوده شده و پس از سالها رنج زندان، اکنون در معرض اجرای حکم قرون وسطایی اعدام قرار دارد، بیتفاوت نباشند و تحت تأثیر ارعاب حکومت قرار نگیرند و در دفاع از «حق حیات» شهروندان و زندانیان محکوم به اعدام، تمامقد بایستند. این کارزار همچنین از همه نهادها و فعالان حقوق بشری میخواهد که فشارهای خود را برای شفافسازی وضعیت زندانیان افزایش دهند و خواستار بازدید از زندانها و گفتوگو با زندانیان سیاسی شوند و اجازه ندهند صدای این زندانیان در زندانها خاموش شود. افشاگری زندانیان سیاسی تبعیدی به زندانهای تهران بزرگ و قرچک، تنها گوشه کوچکی از وضعیت غیرانسانی حاکم بر زندانهای کشور است. وقتی زندانهای پایتخت چنین است معلوم است که چه جنایاتی در سایر زندانها به خصوص در مورد زندانیان عادی و گمنام رخ میدهد. ما خواستار لغو فوری تمامی احکام اعدام در ایران هستیم و باور داریم مردم ایران، همگام با دیگر ملتهای تحت ستم، این مسیر مقاومت و ایستادگی را تا پیروزی و رهایی ادامه خواهند داد."
زندانیان پیوسته به کارزار سهشنبههای نه به اعدام امروز در ۴۷ زندان زیر دست به اعتصاب غذا زده اند:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، و زندان کامیاران.
منشور آزادی، رفاه، برابری، بر اساس بند پنجم خود، خواستار الغای مجازات غیرانسانی
اعدام است و مخالفت خود را با صدور و اجرای احکام اعدام به هر علت و انگیزه ای اعلام می کند.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۱۷ تیر ۱۴۰۴
***************
بیانیه
زندانیان سياسی و عقیدتی و عادی را آزاد کنید
حمله جنایتکارانه رژیم نژادپرست اسرائیل به زندان اوین و انتقال خشونت بار زندانیان سیاسی زخمی و وحشت زده توسط جمهوری اسلامی به زندان های قرچک و تهران بزرگ که از کمترین حداقل های زندگی و امکانات بهداشتی و درمانی و حتی آب سالم و فضای کافی و تمیز برخوردار نیستند، موج دستگیری های اخير، اعدام های شتاب زده، و مصوبه اخیر مجلس در مورد تشدید مجازات جاسوسی که شامل فعالیت های سیاسی و رسانه ای نیز می شود برای ما خانواده های دادخواه زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه ۶۰ و تابستان خونبار ۶۷ یادآور انتقام خونین حاکمان از مخالفان سیاسی خود در زندان های سراسر ایران و قتل عام زندانیان سياسی در مقطع پایانی جنگ در دهه سیاه ۶۰، به ویژه تابستان ۶۷ بود.
ما خانواده های خاوران که دهه ها رنج از دست دادن عزیزان خود را کشیده ایم و مدت هاست با درهای بسته گلزار خاوران رو به روایم و از حضور بر خاک عزیزانمان محروم شده ایم، نگران جان زندانیان بی دفاع و بی پناه، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی در شرایط جنگی حاضر هستیم.
ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و زندانیان عادی و همچنین انتقال زندانیان جرائم خشن به محیط های امن و دارای استاندارد های لازم برای نگهداری هستیم. قوه قضائیه موظف به اجرای فوری و دقیق مصوبه شماره ۲۱۱ شورای عالی قضایی مصوب ۲۲ دی ۱۳۶۵ است که بر اساس آن در شرایط جنگی ملزم شده با بهرهگیری از ابزار قانونی نظیر تبدیل قرار بازداشت، آزادی مشروط، پذیرش وثیقه یا قرار کفالت اقدامات لازم برای آزادی زندانیان و حفظ جان و امنیت آن ها را به عمل آورد. این قانون به ویژه بر آزادی موقت زندانیان بی خطر، شامل زندانیان سیاسی، زندانیان جرائم مالی، جرائم غیرعمدی جرائم خرد تاکید دارد. همچنین در مورد زندانیان جرائم خشن انتقال به اماکن امن الزامی است. اجرای این مصوبه و حفظ جان زندانیان وظیفه قانونی قوه قضائیه است. همچنین سازمان زندان ها در قبال جان تک تک زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که تنها به سبب ابراز عقیده و اندیشه سیاسی خود، از جمله دفاع از آزادی و حقوق مردم تحت ستم و استبداد، در زندان هستند مسئول است.
۱۶ تیر ۱۴۰۴
جمعی از خانواده های خاوران (داخل)
***************
اگر وطن
تلف شدن از گرسنگی
در طولِ جادههاست
اگر وطن
مثلِ سگ از سرما لرزیدن
و از تب به خود پیچیدن است
اگر وطن
نوشیدنِ خونِ سرخِ ما
در کارخانههای شماست
اگر وطن
پنجههای اربابهایتان است
اگر وطن
حکومت نظامی است
اگر وطن
باتومِ پلیس است
اگر وطن
رها نشدن از تاریکی متعفنمان است...
من خائن به وطن هستم!
بنویسید در سه ستون
با خطی سیاه و عربدهکش:
هنوز "ناظم حکمت"
خیانت به وطنش را ادامه میدهد!
ناظم حکمت
***************
بیانیه
یکهزار سال گذشت
تا به دنیا آمدم
دوهزار سال گذشت
تا راه رفتم
سههزار سال گذشت
تا به دو راهی رسیدم
چهارهزار سال گذشت
تا توانستم انتخاب کنم
پنجهزار سال گذشت
تا گوش به گوشِ رئیسدانا
صدایِ سوسن را با قلبام دیدم:
دوسِت دارم میدونی ششهزار سال
آب از سرم گذشت؟
کاش هفتساله نمیشدم
به دبستان نمیرفتم
بلد نبودم بنویسم صدا
تنها صداست که عاشق میشود
راه میرود
خسته میشود
خسته نمیشود
کاش به مدرسهی شاهعباس نمیرفتم
بلد نبودم بنویسم تنها صداست
که با خودش حرف میزند
تنها صداست که با صدا
دستهایِ تو با دستهایِ من حرف
لبهایِ تو با لبهایِ من حرف
کاش فعلِ هیچجملهای میزد نبود
کاش هیچآدمی در بند نبود
همه دربند بودند
کاش چشمهایِ تو از پشتِ میز بلند نمیشد
تازه داشت قهوهایتر از قهوهای میشد
کاش به دبیرستانِ مجتهدزاده نمیرفتم
کاش از آقایِ البرزِ برجسفیدی خوشم نمیآمد
معلم پایِ تخته داد نمیزد
یک با یک برابر نیست!
کاش حسابداریِ صنعتی را ترجیح میدادم به چشمبندِ سیاه
به من از شمارشِ پلِّهها نمیترسم
دروغ چرا تا قبر آه همشهریام آه
ایرجِ پزشکزاد آه آه آه هنوزهم آه
من از شمارش میترسم از اعداد
از شمارشِ کوچههایی که با تو نرفتم
از کوچههایِ بهبهان، اهواز، تجریش، کیانمهر از
کاش صدا نمیشدم کاش
راه نمیرفتم خسته نمیشدم کاش
نمینشستم در تنهایی به همهچیز فکر نمیکردم
به این روزهایِ عبوس و اخمو کاش
به جنگ به بمباران به موشکهای خندان
به کودکان به گلهایِ ایران به
هفتهزارسال گذشت
به درد و داغ و درفش گذشت
تا توانستم با خودکارِ قرمز بنویسم:
امضاء میکنم
فرامرز سهدهی - شاعر
***************
متن کامل نامه رزگار بیگ زاده بابامیری به شرح زیر است:
تلاشم با نگارش این متن که داستان ۱۳۰ روز بازداشت و وضعیت من [را] در تمام این مدت بازگو میکند، صدای خودم را به دنیای متمدن برسانم. در شرایطی که تحت نظارت مداوم مخبرین و سیستمهای نظارتی زندان به سر میبرم و طبیعتا تنش و فشار مضاعف و مستمری را تجربه میکنم، تمرکز یافتن در نگارش کار چندان سادهای نیست.
در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ طی یک تماس تلفنی از سوی فردی به نام سعیدی که خود را مأمور اداره اطلاعات بوکان معرفی نمود، در ساعت ۵ عصر به مکانی در حوالی تالار روژ در حومه شهر بوکان فراخوانده شدم و پس از مراجعه به محل مورد اشاره توسط سعیدی و فرد دیگری که بعدا فهمیدم بازجوی پرونده ماست و نام سازمانیاش قربانی است، به اداره اطلاعات بوکان منتقل شدم. تا حوالی ساعت ۱۰ شب در یک اتاق بازداشت شدم از ساعت ۱۰ شب تیم بازجویان شامل ۶ نفر که شامل سعیدی و قربانی و رییس اداره اطلاعات بوکان موسوم به نام سازمانی حجتی، و سه مامور ناشناس دیگر به صورت شیفتی مورد وحشیانهترین اشکال شکنجه و ضربوشتم قرار گرفتم....
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
زندانیان سياسی و عقیدتی را به یاد آوریم
رزگار بیگزاده بابامیری، کشاورز ساکن بوکان، در فروردینماه سال ۱۴۰۲ در ارتباط با اعتراضات سراسری جنبش "زن،زندگی، آزادی" بازداشت شد. او اکنون با حکم اعدام در زندان ارومیه به بند کشیده شده است.
زرگار بیگ زاده بابامیری حدود چهار ماه در بازداشتگاههای اداره اطلاعات بوکان و ارومیه برای اخذ اعترافات اجباری زیر شکنجه بهسر برد. وی سرانجام به زندان ارومیه منتقل شد.
بر اساس کیفرخواست صادره از شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه، بیگزاده بابامیری در پروندهای که ۱۳ متهم دیگر هم دارد به اتهاماتی از جمله «محاربه، بغی، اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی و استقلال کشور، تامین مالی تروریسم، تبلیغ علیه نظام، جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» متهم شده است.
این زندانی سیاسی پیشتر در بهمنماه ۱۴۰۳ در بخش دیگر پرونده خود از سوی دادگاه کیفری یک ارومیه و با اتهام «مشارکت در قتل یک نیروی امنیتی» در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱، به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.
بر اساس حکم صادر شده، پژمان سلطانی نیز در این بخش از پرونده بابت اتهام «آمریت در قتل یک نیروی امنیتی» به اعدام و علی قاسمی بابت اتهام «مشارکت در قتل»، به ۱۰ سال حبس محکوم شدند و کاوه صالحی، متهم چهارم این پرونده از اتهام انتسابی تبرئه شد، اتهاماتی که به گفته خانواده این زندانی سیاسی و به نقل از وکیل او، در جریان جلسات دادگاه که به صورت ویدیو کنفرانس برگزار شده، به تمامی از سوی بیگزاده رد شده و او تنها پذیرفته که برای کمک به درمان مجروحان سرکوب خیزش «زن، زندگی، آزادی»، برای آنها دارو تهیه کرده و به شکل ناشناس به دستشان رسانده است و یک دستگاه استارلینک هم برای استفاده شخصی خریده است.
ژینو بیگزاده بابامیری، دختر این زندانی سیاسی، در گفتگو با خبرگزاری ها با اشاره به اینکه بیش از ۶۰۰ روز از زندانیشدن پدرش گذشته است، گفت پدرش در یکی از ملاقاتها با خانواده به آنها گفته از طرف او تاکید کنند که هر اعترافی از او گرفته شده زیر شکنجه بوده و او بیگناه است: "پدرم گفت: من عضو یا هوادار هیچ حزب و گروهی نیستم، هیچ کار ضدانسانی، خشونتآمیز و مجرمانهای مرتکب نشدهام و تنها "جرم" من کار انسان دوستانه تهیه و رساندن دارو برای مداوای مجروحان اعتراضات ۱۴۰۱ در بوکان بود. من مدافع حقوق بشر هستم."
این زندانی سیاسی در نامه ای از زندان ارومیه شرایط بازداشت و انواع شکنجه هایی را که برای گرفتن اعتراف اجباری متحمل شده شرح داده است. این نامه به ضمیمه آمده است.
منشور آزادی، رفاه، برابری بر اساس بند سوم خود خواهان آزادی فوری و
بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله رزگار بیگ زاده بابامیری است.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۱۴تیر ۱۴۰۴
***************
هیچم و چیزی کم
شعر و صدا: مهدی اخوان ثالث
تنظیم: شهروز کبیری
***************
بیانیه
اخراج مهاجران افغانستانی، لکه ننگ دیگری بر دامن جمهوری اسلامی
در پی جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، روند اخراج مهاجران افغانستانی از ایران شدت گرفته، بهطوری که در روزهای اخیر صدها هزار نفر از مهاجران افغانستانی از ایران اخراج شدهاند و، بنا بر اخبار منتشرشده، قرار است این تعداد به ۳ میلیون نفر برسد.
علت تشدید اخراج مهاجران افغانستانی از ایران به ظاهر همکاری این مهاجران با اسرائیل و جاسوسی برای این دولت است. نخست اینکه جمهوری اسلامی تا کنون هیچ محاکمه و حتی هیچ سند محکمهپسندی را به مردم نشان نداده که دال بر جاسوسیِ احدی از مهاجران افغانستانی برای اسرائیل باشد. در ثانی، حتی اگر شماری از مهاجران افغانستانی برای اسرائیل جاسوسی کرده باشند، فقط باید آن افراد بازداشت و محاکمه شوند و نمیتوان به شیوه دیوان بلخ جرم احتمالیِ آن افراد را به حساب صدها هزار مهاجر بیپناه افغانستانی گذاشت و این جمعیت انبوه را مجازات کرد. اگر جمهوری اسلامی از نفوذ جاسوسان موساد در درون نیروهای نظامی و امنیتیاش درمانده شده و نمیتواند این جاسوسان را بازداشت و محاکمه کند، این مشکل خودِ اوست؛ چرا باید صدها هزار مهاجر افغانستانی تاوان این درماندگی و ناتوانی را بدهند؟ آیا کاری که جمهوری اسلامی با مهاجران افغانستانی میکند همان نیست که اسرائیل با مردم غزه میکند و انتقام دشمنیاش با حماس را از این مردم ستمدیده و بیدفاع میگیرد؟...
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
دهان خونی
به گلوله گفتم برگردد
فریادش را
و یادش را در پوکه جا بگذارد
و بگذارد قلب من برای عشق
و برای آ
زا
دی...
دهانم اما از خون پر بود
و قلبم
در جیب کوچکم
تکان تکان میخورد
گلوله
یاد مرا
روی آسفالت لخته کرده بود.
بکتاش آبتین
***************
هفتاد و پنجمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام
امروز سهشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۴ هفتاد و پنجمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام در ۴۷ زندان کشور برگزار شد.
زندانیان سیاسی شرکت کننده در این کارزار ضمن اعتصاب غذا بیانیه ای را منتشر کردند که بخش هایی از آن به شرح زیر است:
"حکومت فاسد و سرکوبگر، برای مقابله با خیزشها و اعتراضات مردمی، به اعدامهای خودسرانه و سرکوب سیستماتیک ادامه میدهد. تنها در چهار روز نخست تیرماه، دستکم ۱۷ زندانی از جمله یک زن اعدام شدهاند. از ابتدای سال ۱۴۰۴ نیز دستکم ۴۲۴ تن به دار آویخته شدهاند. در هفته گذشته، ۱۸ زندانی اعدام شدند؛ آماری هولناک که در سالهای اخیر بیسابقه است. تصویب مصوبه اخیر مجلس فرمایشی حکومت در جهت افزایش سرکوب و تشدید اعدامها، بهویژه علیه مخالفان و زندانیان سیاسی، در کنار روند افزایشی اجرای احکام اعدام، نشان از جامعهای انفجاری و وجود حکومتی سرکوبگر و نامشروع دارد که برای حفظ بقای خود، “حق حیات” شهروندان را قربانی میکند. نظام ولایت فقیه روز چهارشنبه گذشته، سه کولبر کرد به نامهای آزاد شجاعی، ادریس آلی و رسول احمد محمد را در روندی غیرشفاف و ناعادلانه به اتهام جاسوسی اعدام کرد. در هفتههای اخیر نیز موج گستردهای از بازداشتها در شهرهای مختلف به بهانههای واهی سیاسی و امنیتی صورت گرفته که باعث نگرانی جدی ما نسبت به سرنوشت بازداشتشدگان شده است. بیم آن میرود که بسیاری از آنان با اتهامات سنگین مواجه شده و از حق دادرسی عادلانه محروم شوند. در این شرایط، جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیش از پیش در خطر است. ما اعضای این کارزار، همراه با مردم ایران، خواستار لغو مجازات اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از جامعه جهانی، نهادهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار میخواهد که صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند و به یاد داشته باشند که حکومت مستبد نهتنها در دوران جنگ و بمباران امنیت زندانیان را تأمین نکرد، بلکه اکنون پس از پایان بحران، در پی انتقامگیری از مردم و زندانیان است. همچنین از خانوادههای زندانیان، بهویژه کسانی که در این روزها عزیزانشان بازداشت شدهاند، میخواهیم سکوت نکنند؛ اسامی آنان را منتشر کرده و خواستار آزادی بیقید و شرطشان باشند. لازم به ذکر است که با تعطیلی زندان اوین و انتقال زندانیان به تهران بزرگ و قرچک، از این پس زندان قرچک بهعنوان جایگزین زندان اوین در فهرست زندانهای اعتصابی کارزار قرار میگیرد."
زندانیان پیوسته به کارزار سهشنبههای نه به اعدام امروز در ۴۷ زندان زیر دست به اعتصاب غذا زده اند:
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، و زندان کامیاران.
منشور آزادی، رفاه، برابری، بر اساس بند پنجم خود، خواستار الغای مجازات غیرانسانی اعدام است
و مخالفت خود را با صدور و اجرای احکام اعدام به هر علت و انگیزه ای اعلام می کند.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۱۰ تیر ۱۴۰۴
***************
وضعیت پایه / وضعیت پیرو
شعر و صدا: فرخنده حاجی زاده
اینجا کلیک کنید.
" وضعیت پایه "
صدای انفجار می آید
پنجره ها پشت پرده های کشیده می لرزند
دل ها بیشتر
بازهم ترامپ می گوید
چیز دیگری می گوید
صدای انفجار می آید
۱۲ ادبار است که
دادخواهیمان
در تثلیث شوم ِ مذکر گم شده ست
یزدگرد، از مرو گذشته
روزی آسیابان ردای یزدگرد در برکرده
بر ما ظاهر خواهد شد
حالا، بازو بغل کرده
به کسانی که دوست داشته ایم ودوستمان داشته اند
فکر می کنیم
به مرگ هم
و نمرده دلمان آتش می گیرد
برای کلماتی که میمرند
باما میمرند
صدای انفجار می آید
نوه شش سالۀ برادر می گوید
نمی داند چرا دندان هایش بهم می خورد
می دانیم
و بلند بلند می خوانیم
فغان ز جغد جنگ ووای او
می پرسد
مرغِ وای؟
کسی می گوید، مرغِ جنگِ لعنتی
دندان هایش باز هم بهم می خورد
از هرجهت صدای انفجارمی آید
وصدای تلفن هایی که زنگ می زنند
مدام
ازهر سوی، جهان
می خواهند بدانند زنده ایم
پناه گرفته ایم،
کجا؟
تا احتمال زنده ماندنمان را بسنجند
کودکان زباله گرد، پناه بگیرید
پرنده هایمان پر زده اند
احتیاط کنید
بمب های پرنده، گزینۀ مناسبِ سطل زباله اند
" وضعیت پیرو "
ویران کرده؛ برگشته اند بمب افکن ها
با طلوع خورشید، بعداز ۱۲ شب وروزپر ادبار
پا دراز می کنیم
برکه می خیزیم
درمی یابیم
پرزیدنت از هر دوی ما راضی ست
این بار، با رضایت می خوابیم
بیدار که می شویم
نمی دانیم
نقض شده ایم، یا نقض کرده ایم
اما می دانیم
آقای رییس جمهور ناراضی ست
ازآن ها بیشتر
یکی به دو می کنند
ما، لبخند می زنیم
ونمی دانیم
کجای این بازی گیر کرده ایم
که ترامپ، از شعرهایمان سرزده است
بی که فراموش کرده باشیم
دندان های کودکانمان بهم خورده
سطل های زباله پناهگاه مناسب نیستند
وکودکان زباله گردبسیارند.
فرخنده حاجی زاده - ۱۴۰۴/۴/۴
***************
بازداشت همراه با ضرب و جرح آرش صادقی
بنابر گزارشی که ریما شیرمحمدی، فعال حقوق بشر، در فضای مجازی منتشر کرده است «روز جمعه ۳۱ خرداد، حوالی ساعت ۱۸، آرش صادقی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی سابق، در نزدیکی پارک اوستا در شهر تهران توسط نیروهای امنیتی وابسته به قرارگاه ثارالله بازداشت شد. یکی از اعضای این قرارگاه پس از شناختن وی، به همراه سه نفر دیگر، به بهانه بازرسی کولهپشتی آرش، او را به داخل کوچهای خلوت هدایت کردند. در آن مکان، صادقی با دستبند به یک لوله گاز بسته شد و حدود یک ساعت مورد ضربوشتم قرار گرفت. شدت ضربات به حدی بود که منجر به شکستگی یکی از دندانهای وی شد. در ادامه، او به زور به داخل ماشین منتقل گردید و پس از حدود دو ساعت و نیم بازجویی همراه با خشونت و تصویربرداری از چهرهاش، به دلیل وخامت وضعیت جسمانی آزاد شد.»
با تجاوز نظامی رژیم اشغالگر و نژاد پرست اسرائیل به ایران و جنگ میان دو رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و اسرائیل فضای سرکوب آزادی خواهان و دگراندیشان بیش از پیش شدت پیدا کرده و موجی از دستگیرهای فله ای به راه افتاده که از اقلیت های دینی و قومی گرفته تا آزادی خواهان را دربرمی گیرد. همچنین ممکن است بسیاری از صدها نفری که گفته شده به اتهام "همکاری با اسرائیل" بازداشت شده اند در واقع مخالفان آزادی خواه جمهوری اسلامی باشند که برچسب این اتهام را خورده اند تا راحت تر بتوان آنها را سرکوب کرد. این درحالی است که از یک سو جان و سلامتی زندانیان سیاسی که بعد از حمله اسرائیل به زندان اوین به زندان های قرچک و تهران بزرگ منتقل شده اند به مخاطره افتاده و، از سوی دیگر، اجرای احکام اعدام شدت گرفته است.
آرش صادقی از فعالان حقوق بشر است که سال ها با تن بیمار رنج زندان را کشیده و هرگز در برابر استبداد حاکم و آزادی کش سکوت نکرده است. ما ضرب و جرح وحشیانه او را محکوم می کنیم.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۹ تیر ۱۴۰۴
***************
محراب عبدالله زاده
به اعدام پایان دهید!
***************
بر شانهی خودم دستی تکاندم
برگشتم
و به دوردست خیره شدم
در سراب
انسانها دستهجمعی تنها بودند
و مرگی بینوبت
در سینهی من پابهپا میکرد
جای خالی اشکی
بر گونههایم خشکی زده بود
بکتاش آبتین
***************
زندانیان سياسی و عقیدتی را به یاد آوریم
در پی تجاوز نظامی ارتش اسرائیل و ۱۲ روز جنگ بین اسرائیل و جمهوری اسلامی بیش از ۶۰۰ نفر از مردم بی گناه و بی پناه کشته و حدود ۵۰۰۰ نفر زخمی شدند. چند هزار خانواده در سراسر کشور عزیزان خود را از دست دادند و داغدار شدند. صدها خانه و زندگی زیر آوار رفت و حاصل سال ها کار و زحمت مردم بی دفاع در چشم به هم زدنی دود شد و به هوا رفت.
یکی از فاجعه بارترین حملات نظامی ارتش جنایتکار اسرائیل بمباران زندان اوین در اول تیرماه بود. جایی که هزاران زندانی بی دفاع پشت دیوارهای بلند آن اسیر و در غل و زنجیرند. از میان آنان زندانیان سیاسی و عقیدتی که به واسطه بیان عقاید و نظرات سياسی خود از جمله در دفاع از آزادی و مخالفت با سیاست های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در این زندان به بند کشیده شده اند.
در این حمله بخش هایی از زندان کاملا تخریب و بخش هایی آسیب دید و تنی چند از کارکنان و ماموران زندان و مردمی که برای پیگیری پرونده زندانی خود به بخش های اداری زندان مراجعه کرده بودند کشته شدند.
در پی این فاجعه انسانی ماموران امنیتی نیمه شب ده ها زندانی سیاسی و عقیدتی از بند زنان و بند ۴ مردان اوین را که برخي زخمی و وحشت زده بودند با یورش ناگهانی، بدون اطلاع قبلی، با ضرب و شتم، و با دستبند و زنجیر به پا از بند ها بیرون کشیدند. مردان را به زندان فشافویه (تهران بزرگ) و زنان را به زندان قرچک ورامین منتقل کردند. این در شرایطی است که تا کنون از وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی بند ۲۰۹ زندان اوین که بند امنیتی این زندان است و گزارش شده بخش هایی از آن تخریب شده هیچ اطلاعی در دست نیست.
براساس گزارشات در جریان انفجار، شماری از زندانیان زن زخمی شدند و هیچ گونه رسیدگی و کمک پزشکی فوری انجام نشده است. انتقال زندانیان چنان عجولانه و با شتاب انجام شده که زندانیان حتی فرصت جمعآوری داروها، وسایل شخصی و مدارک درمانی خود را نیافتهاند.
گزارش ها حاکی از آن است که زندان قرچک که گاه تبعیدگاه برخی از زنان زندانی معترض بوده از کمترین امکانات لازم و ضروری برای نگهداری زندانیان به ویژه امکانات بهداشتی و درمانی، حتی از آب آشامیدنی سالم برخوردار نیست.
زندانیان منتقل شده از اوین در فضای کوچک قرنطینه به صورت فشرده جاداده شده اند. جایی که حتی پنجره، تهویه، سرویس بهداشتی مناسب و آشپزخانه ندارد. همچنین وسایل و لباس های آنها از جمله داروهای زندانیان بیمار و سالخورده که در زندان اوین به جا مانده به آنها تحویل نشده است. زندانیان سابق که تجربه حبس در این زندان داشته اند بارها اعلام کرده اند که شرایط حاکم بر این زندان در شان هیچ انسانی، هیچ زندانی با هر اتهام و جرمی نیست.
از زندان فشافویه (تهران بزرگ) نیز خبر رسیده که وضعیت زندانیان منتقل شده از اوین وخیم است. در هر اتاق ۴۰ زندانی را جا داده اند، اکثر زندانیان کف خواب هستند، آب شرب وجود ندارد و زندانیان دسترسی به تلفن و امکان تماس با خانواده های خود ندارند. در چنین شرایطی زندانیان در صورت هر گونه اعتراضی با ضرب و شتم مواجه می شوند.
در این جنگ نفرت انگیز و خانمان سوز زندانیان سیاسی و عقیدتی از سوی هر دو حکومت سرکوبگر و آزادی کش اسرائیل و جمهوری اسلامی مورد هجوم قرار گرفتند و اکنون سلامتی و جان آنها در خطر است.
منشور آزادی، رفاه، برابری بر اساس بند سوم خود
خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
۷ تیر ۱۴۰۴
***************
جنگ ۱۲ روزه و نمایش پردههای دیگری از بیپناهی مردم
تهاجم دو کشور متجاوزِ آمریکا و اسرائیل به جمهوری اسلامی ماهیتی استعمارگرانه دارد و دفاع و حمایت از این تهاجم بهمعنای دفاع و حمایت از توحش استعماری است. اما، در مقابل این تهاجم، مقاومت جمهوری اسلامی در برابر این توحش استعماری نیز نه تنها کوچکترین حقانیتی ندارد بلکه به نوبه خود توحشی است ارتجاعی و استبدادی که از جهاتی از توحش استعماری عقبماندهتر و وحشیتر است...
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
مناجات
شعر و صدا: اسماعیل شاهرودی
تنظیم: شهروز کبیری
***************
این بار
شعر و صدا: سیاوش کسرایی
تنظیم: شهروز کبیری
***************
جنگ است اسماعیل، برش سوم - از شعر بلند اسماعیل
شعر و صدا: رضا براهنی
تنظیم: شهروز کبیری
کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری
پنجشنبه ۵ تیر ١۴٠۴
___________________________
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب بهار ۱۴۰٣
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب زمستان ۱۴۰٣
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب پائیز ۱۴۰٣
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب تابستان ۱۴۰٣
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب بهار ۱۴۰٣
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب کانال از ۱ دی تا ۲٧ اسفند ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب کانال تا ۲٨ آذر ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه و مراجعه به اخبار، گزارشات و مطالب کانال تا سی شهریور ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.