افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


کانال منشور آزادی، رفاه برابری                                                                                            پنجشنبه ٣۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱ سپتامبر ۲۰۲٣


یاد جانباختگان آزادی را گرامی میداریم

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری اینجا کلیک کنید.
سی‌ام شهریور ۱۴۰۱، یکی از خونبارترین روزهای جنبش "زن، زندگی، آزادی" بود.
در این روز بیش از ۵۰ معترض آزادی خواه از زن و مرد و کودک در حالی که با دست های خالی در اعتراضات مسالمت آمیز خیابانی حضور داشتند، به ضرب گلوله های جنگی یا ساچمه ای یا بر اثر ضربات باتوم به سر توسط نیروهای نظامی و امنیتی و لباس شخصی کشته شدند.
خواسته های آنها برای آزادی، رفاه، برابری و زندگی شاد و انسانی ابتدایی ترین حق هر انسانی است.
گر چه جواب این آزادی خواهی و حق طلبی با وحشیانه ترین شکل ممکن داده شد و هزاران خانه و خانواده را عزادار بهترین و عزیزترین فرزندانشان کرد، اما تا استبداد و ستم هست، مبارزه برای آزادی و رهایی از ستم نیز ادامه دارد.
خون این آزادی خواهان هرگز هدر نرفته و بی تردید راه آنان ادامه خواهد یافت. اسامی برخی از جانباختگان سی شهریور ۱۴۰۱ به شرح زیر است:
حدیث نجفی، سارینا اسماعیل زاده، غزاله چلابی، حنانه کیا، مهدی زاهدی، متین عبدالله‌پور، دانش رهنما، پویا شیدا، صدرالدین لیتانی، میلان حقیقی، امین معرفت، فواد قدیمی، محمد مام‌صالح، امیرعلی فولادی، سعید محمدی، ایمان محمدی، محسن قیصری، محمدرضا اسکندری، مهدی عسگری، محسن پازوکی، محمد زارعی، محمدحسین مروتی، امیرمهدی ملک‌محمدی، سیاوش محمودی، محمدرضا سروری، محمد زمانی، عرفان خزایی، روزبه خادمیان، محمدجواد زاهدی، محسن محمدی، رحیم کلیچ، ابوالفضل مهدی‌پور، ابوالفضل بائو، محمدحسین ترکمان، سیدسینا موسوی، عرفان رضایی، محمد فلاح، هدیه نعیمایی، مهرزاد عوض‌پور، امیرحسین شمس، حسین علی‌کیا، محسن مالمیر، یاسین جمال‌زاده، مرتضی نوروزی، فرزین لطفی، سیدعباس موسوی، ساسان قربانی، علیرضا فتحی، بهنام لایق‌پور، امیرحسین مهدوی، مهرداد قربانی، محراب دولت‌پناه، مهدی ببرنژاد، علی مظفری ، مهراب نجفی.

در سالگرد جانباختن این مبارزان راه آزادی نام و یاد آنان را گرامی میداریم.


کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

گزارش

۳۰ شهریور ۱۴۰۲

باز نشر

پیام یکی از کارگران هفت تپه در همبستگی با اسماعیل بخشی

اسماعیل نماینده عزیز ما در دفاع از ما زندان رفت، شکنجه اش کردند، پرونده برایش ساختند و نهایتا اخراجش کردند. مسئولیت اذیت و آزار و اخراج اسماعیل کارفرما و دولت و نهادهای امنیتی است. اما اینکه اسماعیل اخراج شد بخاطر دفاع از منافع کارگران بود، به خاطر دفاع از منافع جمعی ما اخراج شد. اسماعیل به خاطر ما اذیت شد و الان اخراج شده. اینکه ما مقداری حقوق میگیریم و مثلا مثل دوره اقبالی نیستیم و غیره به خاطر زحمات بسیاری از جمله زحمات اسماعیله.
چطور فراموش کنیم در حالی که وجدانم نمیزاره فراموشش کنم. فقط من یه سوال از تمامی شما همکاران دارم که وقتی حقوق میگیرید بفکر اسماعیل نمی افتید؟ من هروقت مادرم رو میبینم به زبون خودمون میگه (روله چه خبر دِ اسماعیل بخشی هاکجا)؟ واقعا جوابی واسه مادرم ندارم جز سکوت و عوض کردن بحث. پس ما الان وظیفه داریم به عنوان همبستگی حداقل به اندازه حقوق خودمون به اسماعیل بخشی کمک مالی کنیم. این وظیفه انسانی و کارگری همه ماست. شاید اسماعیل قبول نکنه ولی ما باید اقدام کنیم. وگرنه اونا که میخوان اتحاد ما به هم بخوره میگن نماینده شون رو اخراج کردیم کسی هم سراغش نرفت.
دوستان ما باید هر کدام به سهم خودمان مبلغی برای همکار اخراجی و نماینده خودمون ارسال کنیم. چند هزار نفریم و برای هر کدام مبلغ کمی میشه اما ارزشش زیاده. برای اسماعیل که این همه سال اخراج بوده عددی نمیشه اما ما به اسماعیل نشون میدیم که به فکرش هستیم و قدردانش هستیم و این حداقل کاری است که میتونیم انجام بدیم. اسماعیل باید سر کار برگردد اما تا آنوقت برای هفت تپه اسماعیل نور چشم همه ماست.

منبع: هفت تپه - کانال مستقل کارگران

*************

گزارش

لشگرکشی به کردستان نشانه ترس و سراسیمگی حکومت از اوج گیری جنبش مردم است

نیروهای سپاه پاسداران، سازمان های امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات و بسیاری از گزمه های حکومت جمهوری اسلامی در ۱۰ روز اخیر بواسطه ترس، و وحشت از تجمع و اوج گیری جنبش مردم در استان های غربی کشور بویژه استان کردستان در سالگرد قتل تبهکارانۀ مهسا (ژینا) امینی به سمت آن مناطق گسیل شده اند تا به زعم خود از بروز اعتراض ها و برگزاری سالگرد ژینا و دیگر کشته شدگان خیزش سال گذشته جلوگیری کنند.
جمهوری اسلامی می‌خواهد هر طور شده و به هر قیمتی از برگزاری یک تجمع بزرگ بر سر مزار ژینا جلوگیری کند، زیرا خوب می داند که این تجمع می تواند نقطه شروعی برای اوج گیری جنبش در سراسر کشور باشد، هر جایی که جوانی را، نوجوانی را، کودکی را، همسر و پدر و مادر و خواهر و برادر و رفیقی را به ضرب گلوله و باتوم و در زیر شکنجه کشته است.
نظام تا به دندان مسلح و بدون ذره ای مشروعیت، برای حفظ و بقای منافع مادی و سرمایه طبقه حاکم آنچنان دچار بیم و هراس شده است که بسیاری از فعالان کارگری، سیاسی و معلمان و جوانان و مردم بی دفاعِ آن مناطق را پیشاپیش و از حدود دو هفته قبل بازداشت و به مکان های بعضا نا معلومی منتقل کرده است.
هیچ حکومتی در تاریخ تا بدین سان از مردم خود وحشت نداشته است این گونه که حاکمان جمهوری اسلامی در سالگرد خیزش زن، زندگی، آزادی دچار واهمه و سراسیمگی و نا امیدی شده اند. سپیده قلیان درست گفته است که اکنون مردم به کابوس جمهوری اسلامی تبدیل شده اند.
مگر حاکمیتی که به خود اعتماد و حتی به قدرت سرکوب نیروهای مواجب بگیر خویش ایمان داشته باشد اینچنین سراسیمه دست به بگیر و ببند فله ای و لشگرکشی می زند؟!
بازداشت بسیاری از بستگان جانباختگان جنبش " زن، زندگی، آزادی"، از جمله امجد امینی پدر ژینا، معلمان و فعالان محیط زیست چون امین مینایی، عزیز مرزی و آزاد امینی، دستگیری دو شهروند جوان مهابادی به نام های اشکان فهیم و رضا اندیشه، حمله به منزل و ربودن جوان کُرد اهل سرپل‌ ذهاب به نام ریبوار روشنی، بازداشت پنج شهروند در دیواندرە به نام‌های عابد مرادی، آرمان مرادی، ادریس درستکار، فرزاد شیری و نوید احمدی و دستگیری شاهو مرادی و قنبر ویسی، هر دو اهل جوانرود به همراه پنج جوان دیگر کُرد اهل سرپل‌ ذهاب به نام‌های محمد الیاسی سرزلی، شاهو احمدی، کیانوش اخگر، میلاد حیدری و امیر محمد رنجبر تنها گوشه ای از یورش به این مناطق و ربایش مردم است.
میلیتاریزه شدن کردستان توسط نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی، ایجاد ایست بازرسی در ورودی و خروجی و مناطق پر تردد شهرهای پیرانشهر، کامیاران، کرمانشاه و سنندج، استقرار ادوات جنگی مانند توپ و تانک و دوشکا در نقاط حساس بوکان و سقز و مریوان همچنین مستقر شدن نیروهای سپاه در میادین مهم شهرهای کردستان از تحرکات چند روز گذشته حاکمیت جمهوری اسلامی در این مناطق بوده است.
از طرف دیگر به بهانه «تعمیر تونل گردنه خان» مسیر بانه به سقز را نیز از ساعت ۶ صبح شنبه ۲۵ شهریور و از بیم رفتن مردم به مزار مهسا (ژینا) امینی به مدت نامعلومی مسدود اعلام کرده اند.
تعداد زیادی نیروی پیاده نظامی که با کامیون منتقل شده اند به همراه موتورسواران مسلح در اطراف خانه خانواده مهسا (ژینا) امینی، واقع در خیابان ماموستا هَژار شهرک دانشگاه سقز نیز استقرار یافته اند تا کاملا آن محل و منطقه را تحت کنترل خود داشته باشند. اعزام نیروهای پیاده نظام سپاه پاسداران با دو فروند هواپیما به شهر سقز از دیگر اقدامات نظام حاکم جهت سرکوب و جلوگیری از هر نوع اعتراضی در این شهر است.
در کنار این لشگرکشی ها به استان های غربی کشور باید به اقدامات مشابه در سیستان و بلوچستان هم اشاره کرد. به ویژه به این جهت که مردم سیستان و بلوچستان پیوسته به تجمعات اعتراضی خود در روزهای جمعه ادامه داده اند.
مردم زجر کشیده و رنج دیده مناطق محروم شهرهای مرزی در غرب و جنوب شرقی کشور که همواره تحت اجحاف و ستم بوده اند بی شک در این روزها و ایام پیش رو خار چشم و استخوانی در گلوی آزادی ستیزان و عاملان و حامیان سرمایه داریِ استبدادیِ حاکم خواهند بود.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۵ شهریور ۱۴۰۲

*************

تایید حکم صادره علیه آرش صادقی

رامین صفرنیا وکیل آرش صادقی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق، در تویتر از تایید حکم موکل خود خبر داد:
"بعد از واخواهی و برگزاری جلسه رسیدگی، حکم موکلم آرش صادقی که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود، عینا در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شد. بر اساس این حکم آرش صادقی از بابت اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه و در خصوص اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به هشت ماه حبس، توقیف اموال، دو سال تبعید، دو سال ممنوعیت از عضویت در دسته جات و گروه های سیاسی، دو سال ممنوعیت حضور در فضای مجازی محکوم شده است. حکم وی در حال حاضر به شعبه یک اجرای احکام ارسال و با پیگیری اینجانب نامه ای برای پزشکی قانونی ارسال شده تا در صورت تایید آقای صادقی بتواند برای طی مراحل درمان مهلتی از اجرای احکام دریافت کند."
آرش صادقی در سال ۱۴۰۰ پس از تحمل پنج سال و شش ماه حبس و ابتلا به بیماری کندروسارکوما ( نوعی سرطان استخوان) از زندان آزاد شده بود. اما در مهرماه ۱۴۰۱ دوباره بازداشت شد و پس از چندین ماه حبس آزاد شد.
متاسفانه این بازداشت ها در روند درمان بیماری آرش صادقی که در زندان به آن مبتلا شده اخلال ایجاد کرده است. او باید بتواند در شرایط مطلوب روند درمان بیماری خود را تا سلامت کامل دنبال کند.
ما خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی و لغو همه احکام ناعادلانه علیه آزادی خواهان و فعالان سیاسی از جمله آرش صادقی هستیم.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۴ شهریور ۱۴۰۲

*************

پیش از هر چیز، باید نبرد نابرابر کنونی را به نبردی برابر تبدیل کنیم!

بیانیه
واقعیت این است که نبرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» با استبداد دینیِ حاکم نبردی یکسره نابرابر و دچار ضعف‌ها و کاستی‌های بسیار است. نیروی استبداد دینی سازمان‌یافته، پرتعداد، و مسلح است و، از همه مهم‌تر، می‌داند چه می‌خواهد: نابودی جنبش «زن، زندگی، آزادی» و هر جنبش مخالف دیگر. در مقابل، جنبش ضداستبدادی پراکنده، کم‌تعداد، و بی‌سلاح است و، مهم‌تر از همه، به‌طور دقیق نمی‌داند دنبال چه نوع حکومتی است. پس بیایید به‌جای شعارهای بی‌پشتوانه و غیرواقعی گامی مؤثر برای برطرف کردن ضعف‌ها و کاستی‌های این جنبش برداریم. از همین نقطۀ ضعف آخری شروع کنیم. برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

*************

حکم دادگاه برای فرامرز سه دهی شاعر و از امضاکنندگان منشور آزادی، رفاه، برابری

فرامرز سه دهی شاعر، عضو کانون نویسندگان ایران و از امضا کنندگان منشور آزادی، رفاه، برابری با حکم بدوی دادگاه کیفری اهواز به اتهام‌ «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» به پرداخت ۲۵ میلیون تومان جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم شد.
همچنین در سال گذشته این شاعر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق طبع و نشر کتاب و نیز عضویت در گروه های معاند نظام به ۳ سال و ۳ ماه و ۲ روز زندان محکوم شده بود که در نهایت این حکم بدل به ۳۲ میلیون تومان جزای نقدی شد.
در روزهای مانده به سالگرد قتل مهسا (ژینا) امینی فشار حکومت بر منتقدان و معترضان به شرایط موجود شدت یافته است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۵ شهریور ۱۴۰۲

*************

کشته شدن ۶ کارگر معدن

ساعت ۱۹ روز یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ بر اثر تجمع گاز در یکی از تونل‌های استخراج ذغال سنگ در معدن ذغال سنگ البرز شرقی طزره در دامغان انفجاری رخ داد و ۶ معدنچی در عمق ۴۰۰ متری زمین محبوس شدند.
گروه‌های امداد تا صبح دوشنبه موفق به بازگشایی تونل برای نجات جان کارگران نشدند. اجساد کارگران جانباخته پس از ساعت‌ها از محل حادثه بیرون کشیده شد.
اسامی کارگران بهروز افروز، قربانعلی کمال، حسین غزائیان، حمید ایزدی، ابوالفضل غنایی و محمد نعیمی صفت اعلام شده است.
این تونل استخراج ذغال سنگ که ۷۰۰ متر عمق دارد متعلق به شرکت البرز شرقی است. طزره از توابع دهستان دامنکوه در شهرستان دامغان و در استان سمنان است و معادن ذغال سنگ بسیاری در آنجا وجود دارد. حدود ۲۵ درصد ذغال سنگ ایران از معادن طرزه استخراج می‌شود. کمترین اصول ایمنی برای حفظ جان کارگران در معادن ذغال سنگ رعایت نمی‌شود. نه مقررات و قوانین سخت‌گیرانه‌ای وجود دارد و نه نظارت و کنترلی برای رعایت اصول ایمنی و ایمن سازی محیط کار.
در سال‌های گذشته کارگران بیشماری در حین کار در شرایط ناایمن و غیراستاندارد معادن ایران جان خود را از دست داده‌اند. با این همه، صاحبان معادن حاضر به پرداخت کمترین هزینه برای ایمن سازی محیط کار نیستند و قانون هم حمایتی از کارگران نمی‌کند. بسیاری از این کارگران از بیمه و حقوق قانونی خود محروم هستند و با کمترین دستمزد در بدترین شرایط محیط کار هر لحظه با مرگ رو به رو هستند.
در اردیبهشت سال گذشته در همین معدن حادثۀ مشابهی روی داد که بر اثر آن دو کارگر جان باختند. پیکرهای این دو کارگر پس از شش روز از معدن خارج شد. بی ‎تردید مسبب اصلی کشتار کارگران در محیط کار نظام سرمایه‌داری است که کارگر را در بدترین و ناایمن‌ترین شرایط به کار می‌گیرد و پشیزی برای جان او ارزش قائل نیست. متهم بعدی درکشتار کارگران معادن حکومت جمهوری اسلامی است که کارفرمایان را مجبور به رعایت استانداردها و ایمن سازی محیط کار نمی‌کند و هیچ نظارت و کنترلی بر اجرای این استانداردها ندارد. در سالیان گذشته کارگران معادن بارها و بارها به شرایط بی حقوقی و عدم ایمنی محیط کار خود اعتراض کرده اند، اما پاسخ آنها اخراج از جانب کارفرما و سرکوب از جانب حکومت بوده است. سرکوب کارگران معترض معدن آق دره و حکم شلاق برای کارگران معترض برگ سیاهی در کارنامه استبداد سرمایه داری جمهوری اسلامی است که هرگز از یاد کارگران نمی‌رود.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۴ شهریور ۱۴۰۲

*************

جواد روحی از بازداشت شدگان خیزش زن، زندگی، آزادی جان خود را از دست داد

جواد روحی جوان ۳۵ ساله اهل آمل که در شهریور سال ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در مازندران بازداشت شده بود امروز ۹ شهریور ۱۴۰۲ در بیمارستان شهید بهشتی نوشهر و پس از انتقال از زندان به آن مرکز درمانی فوت کرد.
روحی به دلیل شکنجه هایی قرون وسطایی برای اخذ اعتراف اجباری توسط سپاه پاسداران دچار اختلال گفتاری و حرکتی، بی اختیاری در ادرار و عوارض گوارشی و آسیب دیدگی های عضلانی جدی شده بود.
شوک الکتریکی، شلاق، تهدید به مرگ با سلاح و آویزان کردن او به صورت وارونه تنها برخی از شکنجه هایی است که بنا به گفته عفو بین الملل بر او اعمال شده است.
این جوان معترض مدت ها بود که بر اثر شکنجه های طاقت فرسا قدرت تکلم خود را از دست داده و در برهه ای حتی قادر به شناسایی اطراف و پیرامون خود نبود.
این قتل حکومتی را به شدت محکوم می کنیم و تمام مسئولیت آن را متوجه قوه قضائیه، نیروهای امنیتی و کلیت حکومت جمهوری اسلامی می دانیم.
بی تردید یاد و نام جواد روحی از آخرین کشته شدگان خیزش زن، زندگی، آزادی که در آستانه اولین سالگرد آن قیام جان شیرینش را از دست داد هرگز از خاطر و اذهان آزاده زدوده نخواهد شد.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

به۹ شهریور ۱۴۰۲

*************

باز نشر

به مناسبت سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در شهریور ۶۷

منشور دادخواهی
آزادی یکی از پایه‌ای ترین حقوق انسانی و اساسی‌ترین خواسته های مردم ستم دیدۀ ایران است که بیش از صد سال برای آن مبارزه کرده اند؛ حقی که چه در نظام شاهنشاهی و چه در رژیم جمهوری اسلامی همواره با خشن‌ترین شیوه‌ها و ابزارهای خفقان و کشتار سرکوب شده است.
جمهوری اسلامی از بدو به قدرت رسیدن، مخالفان سیاسی خود را چه با اعدام‌های روزها و ماه‌های اول انقلاب و چه با سرکوب معترضان، از جمله زنان، کارگران و دانشجویان، در کف خیابان از دم تیغ گذرانده است.
اعدام زندانیان سیاسی در دهۀ ۶۰ و به‌ ویژه تابستان ۶۷، قتل های سیاسی روشنفکران موسوم به «قتل های زنجیره ای»، سرکوب دانشجویان معترض در کوی دانشگاه در سال ۷۸، کشتار معترضان در اعتراض‌های سال‌های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ نمونه‌هایی از این جریان بی وقفۀ سرکوب آزادی‌ها و آزادی خواهان بوده است. در سال جاری در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» طی چند ماه اخیر صدها جوان معترض، حتی کودک و نوجوان، به ضرب باتوم، گلوله‌های جنگی و ساچمه ای در خیابان‌های سراسر ایران به خاک و خون غلتیده، کشته، کور و معلول شده‌اند. ده‌ها هزار معترض بازداشت شده و در بازداشتگاه‌های علنی و غیرعلنی مورد ضرب و شتم و شکنجه و تجاوز قرار گرفته اند. برای برخی از بازداشت شدگان حکم اعدام صادر و تا کنون دست کم ۶ نفر از معترضان را اعدام کرده‌اند. برخی از بازداشت شدگان یکی دو روز پس از آزادی، به مرگ‌های مشکوک موسوم به « خودکشی» جان خود را از دست داده‌اند. برخی مفقود شده و پس از مدتی اجسادشان در گوشه و کنار پیدا شده است.
ابعاد جنایت و سرکوب چنان گسترده و خشونت آمیز بوده که نه تنها سراسر ایران، بلکه جهان را به اعتراض واداشته است. شگفت آنکه در این میان جنایت‌کاران و شکنجه‌گران رژیم سابق امثال پرویز ثابتی بیرون خزیده و داغ خانواده‌های دادخواه را که عزیزانشان زندانی و زخم خوردۀ هر دو رژیم سرکوب‌گر و آزادی‌کش بوده‌اند، تازه کرده‌اند.
ما جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام شده در دهۀ ۶۰ و تابستان ۶۷ اعلام می داریم:
۱- دادخواه حقوق پایمال شدۀ عزیزانمان هستیم و با همۀ خانواده‌های داغدار که عزیزانشان طی ۴۵ سال گذشته در زندان ها شکنجه و اعدام یا کف خیابان کشته شده‌اند همدردیم. همچنین با خانواده‌های داغداری که عزیزانشان را بر اثر شلیک به هواپیمای اکراینی از دست دادند همدردی می‌کنیم. ما همه عضو خانوادۀ بزرگ دادخواهانیم و در مسیر دادخواهی در کنار هم هستیم.
۲- همۀ آمران و عاملان و کسانی که در هر لباس و موقعیتی در قتل، شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری، صدور احکام حبس و اعدام مخالفان به هر نوعی دست داشته‌اند باید در دادگاه‌های صالح علنی با حضور خانواده‌های داغدار و وکلای انتخابی آنها محاکمه و مجازات شوند. تنها در جریان چنین دادگاه‌هایی است که پرده از چهرۀ کریه جنایت و جنایتکاران برداشته و حقیقت روشن خواهد شد. جنایتکاران سرانجام باید در پیشگاه مردم و وجدان‌های بیدار پاسخگوی اعمال جنایتکارانۀ خود باشند. تنها در این صورت است که می توان امید داشت جنایت و آزادی کشی تکرار و فراموش نخواهد شد.
۳- ما مجازات اعدام را قتل عمد سازمان یافتۀ حکومتی و عملی شنیع و غیر انسانی می‌دانیم و آن را در هر شرایطی محکوم می‌کنیم.
۴- ما خواهان آزادی بی قید و شرط همۀ زندانیان سیاسی و عقیدتی و لغو فوری تمام احکام صادر شده و بستن تمام پرونده‌های اتهامی علیه مخالفان و زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
۵- ما خواهان آزادی بیان، اندیشه و عقیده، تشکل های سیاسی، مدنی و صنفی، تجمعات، اعتراضات و اعتصابات هستیم.
۶- ما امر دادخواهی را به نیروی خود و مستقل از همۀ احزاب و گروه های سیاسی و فارغ از رقابت‌های سیاسی به پیش می بریم. در جنبش « زن، زندگی، آزادی» همراه مبارزۀ مردم آزادیخواه برای دستیابی به آزادی، رفاه و برابری هستیم و هیچ اتکا یا چشم امیدی به هیچ منبعی از قدرت و ثروت نداریم.

جمعی از خانواده‌های خاوران (داخل)

اسفند ۱۴۰۱

*************

سارا سیاه پور فعال معلمان از کار اخراج شد

جلسه هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش و پرورش استان البرز، سارا سیاه پور فعال معلمان را از آموزش و پرورش اخراج کرد.
خانم سیاه پور که ۱۶ سال سابقه کار دارد و در ناحیه یک شهرستان کرج در استان البرز مشغول به خدمت بود با انتساب اتهام هایی مطابق با بندهای ۱، ۲۰ و ۳۳ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از ادامه کار منع گردید.
علی رغم فرصت یک ماهه جهت اعتراض به حکم صادره (رای قابل پژوهش) و دفاع به این فعال معلمان، پیش بینی می شود مانند روند اخراج دیگر معلمان در سنوات گذشته این اعتراض نیز تاثیری در بازگشت وی به آموزش و پرورش نداشته باشد.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۵ شهریور ۱۴۰۲

*************

گزارش

برخورد خشونت‌آمیز با خانواده‌های خاوران در یادمان قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷

صبح جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲ جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام شده در دهۀ ۶۰ و تابستان ۶۷ برای بزرگداشت یاد عزیزان خود در گلزار خاوران حاضر شدند. مطابق معمول درِ ورودی گلزار بهائیان که راه ورود به گلزار خاوران است، به روی خانواده‌ها بسته بود و با شناسایی خانواده‌ها و ممانعت از بردن دسته‌های گل به داخل اجازۀ ورود می‌دادند. با این همه، برخی از خانواده‌ها توانستند به‌صورت پنهانی و با مخفی کردن گل‌برگ‌ها، سرگل‌ها و شاخه‌های کوتاه شده، گل‌ها را داخل کیف و ساک دستی خود جای دهند و داخل ببرند و خاک خاوران را گلباران کنند.
امروز علاوه بر سالگرد برخی از زندانیان اعدام شده در دهۀ ۶۰، سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیز بود و به همین مناسبت خانواده‌ها در قطعۀ گورهای دسته‌جمعی قتل عام تابستان ۶۷ جمع شدند و برای گرامی‌داشت یاد عزیزان خود سرودی جمعی سردادند... برای مشاهدۀ تصاویر و متن کامل گزارش اینجا کلیک کنید.

*************

گزارش

راه حل مشکلات پیش رو چیزی جز تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی در سطح کلان نیست

معاون قوه قضائیه پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲ و حدود یک ماه مانده به سالگرد قتل مهسا امینی و آغاز خیزش زن، زندگی، آزادی با بیان اینکه «دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی تمامی تحرکات را تحت نظر دارند» به مخالفان حکومت و معترضان هشدار داد.
در هفته گذشته و روزهای اخیر بسیاری از فعالان و کنشگران حوزه های مختلف دانشجویی، زنان و کارگری در ایران بازداشت شدند که بیش از ۱۳ نفر از آنان فقط از استان گیلان بوده اند.
شبیخون به منازل و محل زندگی برخی از مردم در استان ها و شهرهای غربی کشور مانند سنندج، مهاباد، جوانرود، ایذه و ... ادامه دارد و اعدام های فله ای و روزانه در استان سیستان و بلوچستان در حال انجام است.
بسیاری از وابستگان و اعضای خانواده های کشته شدگان اعتراضات سال گذشته، احضار، بازداشت، تهدید و مورد ارعاب قرار گرفته اند از جمله لیلا مهدوی مادر سیاوش محمودی، مهسا یزدانی مادر محمدجواد زاهدی، شرمین حبیبی همسر فریدون محمودی، ماشالله کرمی پدر محمدمهدی کرمی، فرامرز براهویی برادر اسماعیل براهویی و کوروش وزیری همسر شیرین علیزاده.
همچنین سازمان امنیتی اطلاعات سپاه پاسداران با تماس های مکرر با تعداد زیادی از بازداشت شدگان و زندانیان آزاد شده از حوادث سال گذشته و احضار آنها به مراکز این سازمان در شهرستان های مختلف، شروع به اخذ تعهد از این افراد و تهدید آنان به برخورد جدی در صورت نقش آفرینی و حضور در اعتراض های پیش رو در سالگرد قتل مهسا امینی کرده است.
حاکمیت و نیروهای امنیتی بیش از یک ماه مانده به سالگرد قیام زن، زندگی، آزادی و قتل ژینا امینی و سالگرد کشته شدگان خیزش سال گذشته، شروع به انجام طرح ارعاب، بازداشت، دستگیری و تهدید کنشگران و خانواده های کشته شدگان کرده اند تا از تکرار قیام مردم بر علیه نظام حاکم جلوگیری کنند.
فساد روز افزون اقتصادی و سیاسی و اخلاقی در ارکان مختلف نظام سرمایه‌داری استبدادی و شکاف طبقاتی وحشتناک بین دو طبقه سرمایه دار و کارگر و استثمار کارگران از سوی بخش‌های دولتی و خصوصی، نا امیدی و عدم وجود افقی روشن جهت بهبود وضعیت جاری برای بیش از چند ده میلیون نفر از افراد جامعه، گرانی اقلام خوراکی و مواد غذایی، قرار دادن منابع مادی و انسانی جامعه در اختیار خواص مورد عنایت خود و حامیان استبداد دینی، همه از عواملی است که گزمه های امنیتی را واداشته تا با ایجاد رعب و وحشت و انجام عمل پیش گیرانه مانع از پیوستن بخش های مختلف مردم به یکدیگر در سالگرد قیام زن، زندگی، آزادی شوند.
راه حل مشکلات پیش رو که علت اصلی آن سرمایه‌داری استبدادی حاکم است، چیزی جز تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی در سطح کلان نیست و رسیدن به این هدف نیز در گرو تدارک ملزومات حکومت شورایی سرمایه ستیز طبقه کارگر برای پیشروی به سوی الغای رابطه خرید و فروش نیروی کار است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۳ شهریور ۱۴۰۲

*************

فریاد اعتراض بازنشستگان کشوری

بر سر اختلاس گران صندوق های بازنشستگی و مسئولان بی کفایت

سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ تعداد زیادی از بازنشستگان در شهرها و استان های مختلف ایران همچون هفته های گذشته دست به تجمع و اعتراض زدند.
این دومین روز در هفته جاری است که بازنشستگان صدای اعتراض خود را بر سر مسئولان بی کفایت و دزدان و اختلاس گران صندوق های بازنشستگی فریاد زده اند.
این تجمعات در مقابل صندوق های بازنشستگی شهرهای تهران، سنندج، اردبیل، کرمانشاه و قزوین برگزار شد و شعارهایی نظیر:
- اجرای همسان‌سازی حق مسلم ماست!
- معیشت، منزلت، حق مسلم ماست!
- دولت بی کفایت، خجالت، خجالت!
- می‌زنیم فریاد هر چه بادا باد!
- گرانی، تورم، بلای جان مردم!
- مرگ بر دروغگو
توسط بازنشستگان کشوری سر داده شد.
در سال های گذشته و دولت های قبل و دولت فعلی، اختلاس ها و برداشت های غیر قانونی و بی رویه بسیاری از صندوق های بازنشستگی که متعلق به مردم بوده صورت گرفته است که این مبالغ چند ده هزار میلیارد تومانی کماکان بدون هیچ گونه رسیدگی و بازگشتی به صندوق و مردم، توسط حاکمیت و ارکان وابسته ریز و درشت آن به چپاول رفته و وضعیت آن بلاتکلیف و نامشخص است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۳۱ مرداد ۱۴۰۲

*************

باز نشر

غلط می کنید بگوئید مردم قدرت تشخیص (رفراندوم) را ندارند

اواخر تابستان سال گذشته بود.
وقتی گشت ارشاد، تجاوز به حریم دختران معصوم ما را به نهایت وقاحت رساند و جنازه مهسای عزیزمان را تحویل خانواده‌اش داد و گفت "روزش رسیده بوده" مبادا اعتراض کنید.
ما ناباورانه نگاه کردیم. بهت کرده بودیم.
صدایمان از بغض در نمی‌آمد.
تابستان و پاییز سال گذشته بود که جوان‌ها فریاد زدند "زن زندگی آزادی" و مقابل‌شان عده‌ای یونیفرم پوش و لباس شخصی قسی‌القلب ایستادند و کشتند و کور کردند و اهانت کردند و زندان کردند.
و ما که سرگیجه گرفته بودیم، ناباورانه نگاه کردیم. داشتیم خفه می‌شدیم. چرا چنین می‌کنند...
وقتی اینترنت را بستند فکر کردیم یک شوخی است! ۱۲ ماه است با فیلترشکن‌های گران قیمت غارت می‌شویم و مقامات به ما می‌خندند. گفتیم یک دوربین مخفی است، برای چند روز، می‌خواهند ببینند چقدر ذلت پذیریم...
اما جدی بود!
یکسال است به ما می‌گویند شما چه‌کاره‌اید که در مسائل مهم کشور نظر بدهید، رفراندوم بی رفراندوم!
ما سرگیجه گرفته، به خودمان نگاه کردیم، ما که امت قهرمان و همیشه در صحنه بودیم. ما که از اصحاب پیامبر و علی و حسین هم وفادارتر بودیم. ناگهان چه شدیم!!
مسخره‌مان کرده بودند؟؟
یک سال است دولتمردان رسما کاری به جامعه ندارند، اجناس گران شوند، داروها نایاب شوند، تورم صد در صد شود، اجاره خانه‌ها نجومی شود، مردم ناتوان از اداره زندگی شوند، آموزش سقوط کند، بورس بپاشد، اصلا برایشان مهم نیست. رسما قدرت‌شان را به رخ مردم می‌کشند.
رقابت شدید در گرفته، بعد از او چه کسی؟ چرا من نه!!
و ما چشم‌هایمان را می‌مالیم، خوابیم یا بیدار!
این همان نظامی است که می‌خواستیم برایش جان بدهیم!؟
یک‌ سال سخت را گذراندیم، شهریور ۰۱ تا شهریور ۰۲، نه که انتظار یک سال بی مشکل را داشته بودیم، اما آن همه وقاحت، نه!
من و دوستانم، در آستانۀ سالگرد مهسا نگرانیم.
نگران بهت بیشتر جامعه و رفقایمان.
نگران جوان‌ها که با دل خوش بیایند و بگویند، ما فقط خواسته‌هایمان را می‌خواهیم فریاد کنیم، و ندانند نظام کشتن برایش ساده شده.
دلم می‌خواهد هم نسلانم، همرزمانم، هم بندانم، هم سن‌هایم، هم‌دردهایم به سردرگمی پایان دهند.
راهی پیدا کنیم تا بتوانیم صدای رسایمان، صدای دردمندمان را به حاکمان برسانیم.
- شما حق ندارید آدم بکشید و عذرخواهی نکنید
- شما حق ندارید حتی یک نفر را به جرم اندیشه و آزادیخواهی زندان ببرید
- شما حق ندارید در اعتراضات از تیر استفاده کنید و بعد غرامت به خانواده‌ها ندهید.
- شما حق ندارید اینترنت را خفه کنید، بستن اینستاگرام و تلگرام و واتساپ و فیس بوک و یوتیوب و ویز و همه اپلیکیشن‌های جهانی، ظلم نیست، جنایت است. شما راه نفس و راه ارتباطی کل مردم را بیشرمانه بسته‌اید. امنیت با اینها به‌دست می‌آید نه با بستن‌شان.
- شما حق ندارید بگویید ما بی‌خود رفراندوم می‌خواهیم! شما و همفکرانتان بی‌خود می‌کنید که زیر بار رفراندوم نمی‌روید. شما موظفید بپرسید مردم شما را می‌خواهند یا نه. غلط می‌کنید بگویید مردم قدرت تشخیص ندارند.
من و دوستانم سالی سر در گم بودیم.
با اژدهایی که خودمان ساختیم چه کنیم؟
دلم می‌خواهد دوستانم پای کار باشند،
دیگر کمتر حرف بزنیم، کمتر بنویسیم، کمتر ناله کنیم، اگر نظام همچنان می‌خواهد قلدرمآبانه بر ادامه کارش اصرار بورزد، تابلوی همین حداقل‌های منطقی را بر دست بگیریم. یا یک جا بنشینیم، یا با سکوت راهپیمایی کنیم، پاها و دست‌هایمان را به حاکمان و مردم نشان بدهیم؛
- ببینید این ما هستیم، نه جوانانی هیجانی، ببینید این بدن تکه پاره‌مان را. ما همان‌هایی هستیم که در جنگ کم نیاوردیم، جنازه رفقایمان را به دوش گرفتیم و گریه نکردیم. از اسارت و کتک خوردن‌ها نترسیدیم.
حالا کم آورده‌ایم...
جواب فرزندان‌مان را نداریم که بدهیم.
از اول هم نمی‌گوییم سرنگون شوید.
آدم شوید!
راه و رسم حکمرانی را بیاموزید
اما اگر همتش را ندارید
سرنگونی در پیشانی شماست...
این خواسته خودتان بوده!
ما نمی‌گذاریم جوان‌هایمان فدا شوند
جان ما فدای ایران
جان ما فدای جوانان‌مان
ما از سردرگمی بیرون می‌آییم
و ایران را با همین دست‌های زخمی‌مان
می‌سازیم.

رحیم قمیشی

پایگاه خبری جانبازان جنگ تحمیلی معترض به جمهوری اسلامی

*************

فشار مضاعف و بازداشت های گسترده در شهرهای مرزی ایران در غیاب پوشش خبری مناسب

مریوان، کامیاران، جوانرود، مهاباد، سرپل ذهاب و سنندج در روزهای اخیر شاهد بازداشت های گسترده ای بوده است.
بسیاری از جوانان این شهرها در ۳ روز گذشته توسط نیروهای امنیتی ربوده شده و به مکان های نامعلومی منتقل شده اند و از وضعیت بسیاری از آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.
بازداشت ها و حملات شبانه به منازل مردم در این شهرها و شبیخون به محل زندگی آنان در کنار دستگیری های گسترده در سیستان و بلوچستان حاکی از آن است که حاکمیت در میان ترافیک خبرهای حقوق بشری از شهرهای مرکز و پایتخت، مشغول قلع و قمع و پاکسازی در شهرهای مرزی و حاشیه است.
وحشت نیروهای امنیتی از شروع دوباره خیزش های مردمی در نقاط مرزی و حاشیه نشین و محروم ایران در آستانه سالگرد قتل مهسا امینی و همچنین گرانی های روزافزون و احتمال افزایش قیمت بنزین از دلایل اصلی انجام پیش دستانه بسیاری از این بازداشت هاست.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۳۰ مرداد ۱۴۰۲

*************

پنج سال زندان برای جعفر ابراهیمی فعال معلمان

حکم ۵ سال زندان جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شد.
این فعال معلمان که در زندان اوین محبوس است در آستانه تجمع اعتراضی یکم اردیبهشت ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
به گفته وکیل آقای ابراهیمی، مجازات اشد اتهام و تبانی یعنی ۵ سال زندان ایشان تایید شده که از این مدت ۳ سال آن قابلیت اجرایی دارد.
در هفته های گذشته نیز جعفر ابراهیمی به دلایل پزشکی و عدم رسیدگی درست و بموقع در زندان دچار مشکلات حادی در سلامتی خود شده است و نیروهای امنیتی و مسئولان زندان مانع از معالجه او در بیرون از زندان می شوند.
حاکمیت جمهوری اسلامی در سال های اخیر فشارهای زیادی را بر بدنه معترض و دادخواه کارگران صنعتی، معلمان و بازنشستگان اعمال داشته است تا از دست یابی آنها به مطالبات بر حقشان جلوگیری کند و مانع از پیوستن دیگر اقشار جامعه به تجمعات و همراهی با خواسته های آنها شود.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۳۰ مرداد ۱۴۰۲

*************

فریاد دادخواهی بازنشستگان

امروز یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ شماری از بازنشستگان در شهرها و استان های مختلف ایران نسبت به وضعیت معیشتی و اوضاع نابسامان صندوق های بازنشستگی دست به تجمع و اعتراض زدند.
بازنشستگان فولاد در اصفهان با سر دادن شعار "کشور پر درآمد، چه بر سر تو آمد!؟" در مقابل دفتر این کارخانه در خیابان نشاط و همچنین بازنشستگان تأمین اجتماعی شهر کرمانشاه با تجمع مقابل اداره کل این سازمان و فریاد شعار "شورای عالی کار، نمی خوایم، نمی خوایم!" اعتراض خود را به تبعیض ها در پرداخت حقوق و عدم رسیدگی به خواسته هایشان اعلام کردند.
در شهرستان شوش نیز بازنشستگان بار دیگر همچون هفته های گذشته با راهپیمائی و تجمع، دادخواهی و اعتراض خود را با سر دادن شعارهایی فریاد کردند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۹ مرداد ۱۴۰۲

*************

بازداشت گسترده فعالان حقوق زنان در استان گیلان

در کمتر از ۴۸ ساعت گذشته شمار زیادی از فعالان و کنشگران حقوق زنان در استان گیلان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
بسیاری از این افراد در سال گذشته توسط نهادهای امنیتی و در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی بازداشت شده و مدتی را نیز در زندان سپری کردند. همچنین برخی از این افراد در سال های قبل به دلیل دفاع از حقوق زنان و مخالفت با تبعیض و ستم جنسیتی مورد آزار و اذیت و بازخواست های متعدد از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته بودند.
متین یزدانی - فروغ سمیع نیا - یاسمین حشدری - جلوه جواهری - زهرا دادرس - زهره دادرس - نگین رضایی - شیوا شاه‌سیاه - واحده خوش‌سیرت - سارا جهانی و هومن طاهری افرادی هستند که در یورش اخیر نیروهای امنیتی بازداشت و همچنان در شرایطی نامشخص به سر می برند.
بی تردید بازداشت اخیر فعالان حقوق زنان در این ایام را می توان مقدمات اجرای طرح های امنیتی برای پیشگیری از بروز هرگونه اعتراض و خیزش دوباره مردم در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی دانست.
آزادی فوری فعالان اخیرِ بازداشت شده و تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی بدون هیچ گونه قید و شرطی خواسته صریح و قطعی ما است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۶ مرداد ۱۴۰۲

*************

حکم زندان و تبعیدِ پیمان فرهنگیان فعال کارگری صادر شد

روز چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ دادگاه کیفریِ ۲ شهرستان آستانه اشرفیه با صدور رای غیابی علیه پیمان فرهنگیان، شاعر و فعال کارگری او را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری و دو سال تبعید به زابل در استان سیستان و بلوچستان محکوم کرد.
همچنین مسدود شدن حساب اینستاگرام و ممنوع‌الخروجی به مدت دو سال از دیگر احکام صادر شده علیه وی است.
بنا به گفته وکیل مدافع آقای فرهنگیان امکان به جریان درآمدن ۷ سال حکم حبس تعزیری بر علیه موکل وی همچنان وجود دارد و وکلای این شاعر و فعال کارگری اعتراض خود را در رابطه با حکم صادره به دادگاه تجدید نظر ارائه خواهند داد.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۶ مرداد ۱۴۰۲

*************

وخامت حال جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی معلمان کشور

پزشکی قانونی و پزشک متخصص، داروهای تجویز شده برای این فعال معلمان را مشروط به استفاده در شرایط ایزوله می دانند با این حال نیروهای امنیتی و مسئولان زندان با کارشکنی و عدم رسیدگی و بی توجهی به نظر پزشکان از انتقال ایشان به خارج از زندان جلوگیری کرده اند.
به دلیل فشارهای زندان و دوران انفرادی، علی رغم هیچ گونه سابقه بیماری دیابت در گذشته، جعفر ابراهیمی مدتی است که به این بیماری نیز مبتلا شده است.
بی تردید هرگونه اتفاق ناخوشایندی که در آینده برای این فعال معلمان و دیگر زندانیان محبوس در زندان های جمهوری اسلامی رقم بخورد، مسئولیت و پیامدهایش متوجه کل سیستم قضایی و امنیتی و بطور کلی جمهوری اسلامی خواهد بود.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۴ مرداد ۱۴۰۲

*************

برگزاری دادگاه پیمان فرهنگیان، شاعر و فعال کارگری

امروز دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده پیمان فرهنگیان شاعر و فعال کارگری به پیشنهاد وکیل وی در غیاب او برگزار شد.
این فعال کارگریِ اهل بندر کیاشهر با اتهام "تبلیغ علیه نظام" در شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفریِ ۲ شهرستان آستانه اشرفیه مواجه است و در روزهای گذشته از به احتمال به اجرا در آمدن ۷ سال حکم تعلیقی خود خبر داده است.
پیمان فرهنگیان در سال گذشته پیشنهاد نهادهای امنیتی مبنی بر پذیرفتن عفو رهبر جمهوری اسلامی و امضای درخواست عفو از او را رد کرده و دلایل این امر را در نامه ای سرگشاده به مادرش شرح داده است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۳ مرداد ۱۴۰۲

*************

اعتصاب کارگران پیمانی معدن چادر ملو در یزد

صبح امروز اول مرداد حدود ۱۰۰۰ نفر کارگر پیمانی معدن چادر ملو در اعتراض به بی توجهی مسئولان به مطالبات خود با تجمع در محوطه معدن دست به اعتصاب زدند.
کارگران پیمانی در تمام واحدهای این معدن از جمله واحدهای سنگ شکن، ریک لایمر، خطوط تولید و بارگیری و خط کوه به اعتصاب پیوسته اند و فعالیت تراک ها متوقف شده است.
مهم ترین خواسته های کارگران اعتصابی افزایش دستمزدها متناسب با افزایش هزینه های زندگی، همسان سازی حقوق ها، پرداخت کامل سود سهام شرکت سها و اختصاص بیمه تکمیلی است.
در سال های گذشته کارگران این معدن در اعتراض به شرایط کار و معیشت خود بارها و به صورت های گوناگون دست به اعتراض زده اند.
معدن چادر ملو در یزد از بزرگ ترین تولید کنندگان کنسانتره سنگ آهن در ایران است که برای واحدهای بزرگی از جمله صنایع فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان خوراک تولید می‌کند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱ مرداد ۱۴۰۲

*************

باز نشر

یک نامه به مامان گلی

گلی جان، سرت را بالا بگیر مادر و قرص و محکم باش و یقین داشته باش که فرزندت قلب بیمار تو را در نظر گرفته.
قلب تو که قلب من است مادر.
قلبی که من بارها با او بیمار شده‌ام که جای خود دارد، که من، قلب تمام مادران این سرزمین را هم در نظر گرفته‌ام و قلب مادران آینده‌ی این سرزمین را هم.
سرت را بالا بگیر مادر و قرص و محکم باش و این هیاهوی بیدادگاه ضدانقلاب اسلامی را نشان ضعف آن سیستمی بدان که عزم جزم کرده تا مادرهای زیادی را داغدار کند و کرده است و خواهد کرد.
نشان ضعف آن سیستمی که عزم جزم کرده تا امثال مرا صرفا به جرم بیان اندیشه در این رسانه‌ی کوچک و ایستادن در کنار طبقه‌ی کارگر و دفاع از جنبش طبقاتی‌اش و یا نهایتا نشر تحلیل‌های طبقاتی از شرایط موجود جامعه، دوباره‌ به اتهامات تکراری به زندان محکوم کند تا جدا از صدور حکم احتمالی جدید، هفت سال تعلیقی در حکم قبلی‌ام را نیز اجرا و باز هم مرا از تو جدا کند مادر.
چرا؟!
- چون پای نامه‌ی درخواست عفو از رهبری این حکومت را امضا نزده‌ام.
چرا؟!
- چون گفته‌ام که "اگر عفوی هم در کار باشد، این ماییم و ملت ایران که باید شما را عفو کنیم" و خوب می‌دانید که عفوتان نخواهیم کرد.
چرا که "نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم" را بارها و بارها فریاد کرده‌ایم و ایمان داریم که گوشتان را زنگ این فریاد رها نکرده و نخواهد کرد.
سرت را بالا بگیر مادر و قرص و محکم باش که من چون همیشه، همواره در کنار توام و سمت حقیقت و یقین بدان که از تو و از حقیقت جدا نخواهم شد، اگرچه در بند این دژخیمان باشم و یا چون بذری در دل خاک.
پس، هر اتفاقی که افتاد؛
تو، سرت را بالا بگیر و قرص و محکم باش مادر و یادت باشد که گونه‌های نیکا (خواهرزاده‌ی عزیزتر از جانم) را هر بار بجای من هم ببوسی و آنگاه که بار دیگر و بار دیگر و بار دیگر موهایش را گیس می‌کنی، یقین داشته باش که من با تو و طرف توام، با تو و طرف تو و تمام مادرانی که گیس آزادی و برابری و گیس جمهوری و گیس رهایی از تمامی اشکال مختلف ستم و استثمار می‌بافند.
سرت را بالا بگیر مادر و قرص و محکم باش. بگذار که سرفرازی‌ات، حقیقت آرمان سرخمان را فریاد کند.
که به قول برشت:
حقیقت، همان اندازه رایج خواهد شد که ما رواجش بدهیم، اینکه آفتابِ حقیقت در پرده نخواهد ماند حرفِ مفتی است! فقط دست‌های ما می‌تواند از پرده بیرونش بکشد!
دوستدار همیشگی تو و حقیقت، پسرت:
پیمان فرهنگیان

*************

پرونده پیمان فرهنگیان فعال کارگری به دادگاه انقلاب ارجاع داده شد.

قوه قضائیه به دلایل نامعلومی اعلام کرده شعبه دوم دادگاه کیفری شهرستان آستانه اشرفیه صلاحیت رسیدگی به پرونده این شاعر و فعال کارگری را ندارد و این پرونده را به دادگاه انقلاب فرستاده است.
اتهام پیمان فرهنگیان در پرونده تبلیغ علیه نظام ذکر شده است.
از طرف دیگر با ابلاغ اتهام جدید بر علیه این فعال کارگری احتمال اجرای هفت سال حبس تعلیقی او بسیار جدی خواهد بود.
بدون شک این فشارها بر فعالان مختلف کارگری در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی نشان از ادامه روند سیاست ۴۵ سالِ گذشته در سرکوب مخالفان سیاسی توسط حاکمیت و نیروهای امنیتی برای جلوگیری از شروع دوباره خیزش های مردمی است.

*************

تاریخ و مبارزۀ طبقاتی کارگران

در چنین روزی (۲۱ جولای) در سال ۱۹۴۵ زنان رختشوی عضو اتحادیۀ کارگری زنان ایرلند برای رسیدن به خواست دو هفته تعطیلی با حقوق در سال دست از کار کشیدند.
این اعتصاب بسیاری از هتل‌های دوبلین، پایتخت ایرلند، را به تعطیلی کشاند.
کارگران رختشوی بیمارستان ها به سبب وضعیت اضطراری کارشان از پیوستن به اعتصاب معاف شدند.
این اعتصاب بسیاری از هتل‌های دوبلین، پایتخت ایرلند، را به تعطیلی کشاند.
کارگران رختشوی بیمارستان ها به سبب وضعیت اضطراری کارشان از پیوستن به اعتصاب معاف شدند.
اعتصاب ۱۴ هفته ادامه یافت و در نهایت به پیروزی کارگران انجامید.
سال بعد دولت تصویب کرد که همۀ کارگران از دو هفته تعطیلی باحقوق در سال برخوردار شوند.

*************

باز نشر

تأیید حکم شش سال زندان یک فعال صنفی؛ سارا سیاه‌پور: از معلمان «زهر چشم» می‌گیرند

پس از آن که دادگاه تجدید نظر حکم بدوی شش سال زندان سارا سیاه‌پور، معلم و عضو کانون صنفی معلمان تهران (ایران)، را تایید و این حکم را به شعبه یک اجرای احکام زندان اوین ارسال کرد، او به صدای آمریکا گفت که این حکم «برای کل جامعه معلمان صادر شده است تا از آنان زهرچشم بگیرند و آنان را بترسانند.» سارا سیاه‌پور به اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به پنج سال حبس تعزیری و تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی همچنین به دو سال ممنوع الخروجی از کشور، دو سال ممنوعیت عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است. به گفته شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، خانم سیاه‌پور در تمامی مراحل دادگاه از دسترسی به وکیل محروم بوده است.
این فعال صنفی معلمان در گفت‌و‌گو با بخش فارسی صدای آمریکا می‌گوید: «دادگاه من از روز اول، کاملا فرمایشی بود. به این صورت که ۱۱ دی سال گذشته از شعبه ۱۵ دادگاه به ریاست قاضی صلواتی با من تماس گرفتند و گفته شد که تاریخ برگزاری دادگاه، درست یک روز بعد؛ یعنی روز ۱۲ دی، است و باید بدون حضور وکیلم در دادگاه حاضر شوم.»
سارا سیاه‌پور با اشاره به حضورش در دادگاه اضافه می‌کند که «جلسه محاکمه به صورت فرمایشی و در ۱۰ دقیقه انجام شد و طی آن، قاضی صلواتی چند سئوال کرد که به آنها پاسخ دادم و تاریخ حکم من با روز برگزاری دادگاهم، در روز ۱۲ دی، یکسان بود. یعنی قاضی صلواتی بدون اینکه کلمه‌ای از حکم ضابط قضایی در پرونده‌ام را جا به‌جا کند، تایید کرد.»
کانال تلگرامی «منشور آزادی، رفاه، برابری» نیز نوشت که دادگاه تجدیدنظر این فعال صنفی معلمان، بدون اطلاع او در روز ۲۳ اسفند سال گذشته برگزار شد. خانم سیاه‌پور در گفتگوی خود با صدای آمریکا در مورد روند قضایی انجام شده در پرونده‌اش اشاره می‌کند که در روز ۲۵ دی سال گذشته، دوباره از شعبه ۱۵ تماس گرفتند و از من خواسته شد برای دریافت حکم به آن شعبه مراجعه کنم و هنگامی که مراجعه کردم، همان شش سال زندان برایم صادر شده بود که اعتراضم را نوشتم.»
وی می‌افزاید در اسفند سال گذشته، «بدون آنکه برای من ابلاغیه ای ارسال شده باشد، دادگاه تجدیدنظر تعیین شعبه شد و زمان آن نیز مشخص شد.»
این فعال صنفی معلمان در این بین در روز هشتم اردیبهشت سال جاری، همراه با تعدادی دیگر از فعالان صنفی معلمان و کارگری و مدنی برای دیدار با همسر محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان که در آن زمان زندانی بود، بازداشت شد و مدتی نیز زندانی بود.
سارا سیاه‌پور به این پرسش که چرا چنین حکمی برای او صادر شده است، پاسخ می دهد «به نظر خودم و نظر خیلی از دوستان صنفی و حتی معلمانی که فعالیت صنفی ندارند، این حکم برای سارا سیاه‌پور صادر نشده، بلکه برای کل جامعه معلمان صادر شده است تا از آنان زهرچشم بگیرند و آنان را بترسانند.»
او با اشاره به اینکه روند قضایی برای فعالان معلمان و صنفی انجام می‌شود، «عادلانه نیست»، اضافه می‌کند: «دادگاه من هم از این موضوع مستثنی نیست.» خانم سیاه‌پور در مورد برخورد با فعالان صنفی در سالیان اخیر اعتقاد دارد که این «رویه سرکوب» بوده است و در این مورد به احکام صادر شده برای اسماعیل عبدی، رسول بداقی، جعفر ابراهیمی، محمود ملاکی، مهدی فتحی و بسیاری دیگر اشاره می‌کند که احکام زندان دریافت کرده و یا در انتظار صدور احکام قضایی علیه خود هستند.
او می‌گوید: «رویه نیروهای امنیتی و حاکمیت، رویه سرکوب است.»
در حال حاضر، تعدادی از معلمان و فعالان صنفی معلمان به اتهام‌های امنیتی زندانی هستند؛ از جمله هاشم خواستار، حسین رمضان‌پور، امید شاه‌محمدی و انوش عادلی، عزیز قاسم‌زاده، جواد لعل‌محمدی، ناهید شیرپیشه، زینب همرنگ، مریم جلال‌حسینی، ناهید شیرپیشه و اصغر امیرزادگان.
به گزارش کانال تلگرامی «منشور آزادی، رفاه، برابری»، سارا سیاه‌پور علاوه بر محکوم شدن در دادگاه انقلاب اسلامی، به هیئت تخلفات اداری استان البرز نیز احضار شده است.
او در این مورد اشاره می‌کند که این هیئت‌ها در اداره‌ها و وزارت آموزش و پرورش به «بازوی سرکوب نیروهای امنیتی» تبدیل شده‌اند و با احکام تبعید، انفصال و حذف از رتبه‌بندی، ظلم مضاعفی در حق فعالان صنفی انجام می‌دهند. سارا سیاه پور تاکید می‌کند: «با وجود همه سرکوب‌های شدید و بگیر و ببندها، اگر قرار بود خاموش شویم، سکوت پیشه کنیم و فعالیت نکنیم، احکام سنگینی که برای دوستان ما که زندانی هستند، صادر نمی شد.»
او می‌گوید: «اما ما همچنان بر قانونی بودن فعالیت‌های خود و نیز قانونی بودن کانون‌ها و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران اصرار داریم و از هیچ کوششی برای ارتقاء وضعیت معیشت و منزلت معلمان و دانش‌آموزان خود کوتاهی نخواهیم کرد.»

*************

شش سال زندان برای سارا سیاه پور

سارا سیاه پور، فعال معلمان و عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران) به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
دستگاه امنیتی با پرونده سازی علیه این معلم خوشنامِ استان البرز و عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران) و با همکاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی، بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور او را به پنج سال و تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
در ادامه دستگاه قضا وی را به دو سال ممنوعیت برای خروج از کشور، دو سال ممنوعیت برای عضویت در احزاب و گروه های سیاسی و فعالیت در فضای مجازی محکوم کرد.
لازم به ذکر است که روند برگزاری دادگاه و رسیدگی به پرونده سارا سیاه پور و دسترسی او به وکیل و پرونده با موانع مختلف و سنگ اندازی های گوناگون از طرف مسئولین امر رو به رو شد به گونه ای که دادگاه تجدید نظر بدون اطلاع وی در تاریخ ۲۳ اسفند برگزار گردید.
همچنین در ادامه فشارها بر سارا سیاه پور او به هیئت تخلفات اداره آموزش و پرورش استان البرز احضار شده است.

*************

اعتصاب فیلمنامه نویسان و بازیگران هالیوود

برای اولین بار بعد از ۶۳ سال دو اتحادیه بازیگران و نویسندگان (فیلمنامه نویسان) هالیوود در اعتراض به شرایط اسفناک صنعت فیلم و سریال در آمریکا همزمان دست به اعتصاب زدند.
انجمن بازیگران آمریکا که ناکامی خود در مذاکره با انجمن تهیه کنندگان را اعلام کرده بود روز پنجشنبه به اعتصابی پیوست که پیشتر نویسندگان و فیلمنامه نویسان هالیوود آغاز کرده بودند.
دو محور اصلی اعتراض یکی مسئله دستمزد و کسب و کار و دیگری هوش مصنوعی است.
در بیانیه ای که انجمن بازیگران منتشر کرده اند فضای به وجود آمده در بازار کار مورد انتقاد قرار گرفته است. این فضا مبتنی بر قراردادهای کوتاه مدتی است که شبکه های حاکم مانند نتفلیکس و آمازون بر نویسندگان و بازیگران تحمیل کرده اند.
از طرف دیگر بازیگران نیز مانند فیلمنامه نویسان نگران استفاده شرکت‌های فیلم سازی از هوش مصنوعی در صنعت سرگرمی هستند.
در گذشته فیلمنامه نویسان هالیوود اعلام کرده بودند که شرکت های سازنده فیلم با ارائه یک یا چند ایده به هوش مصنوعی فیلمنامه کاملی را دریافت می کنند و این امر امنیت شغلی آنها را به خطر می اندازد.
اینک تهیه کنندگان هالیوود قصد دارند به جای بازیگران از هوش مصنوعی استفاده کنند و همچنین حق استفاده از اسکن های صحنه های مختلف هنرمندان را تا ابد برای خود محفوظ بدارند.
انجمن بازیگران آمریکا بیش از ۱۶۰ هزار عضو دارد و پیوستن آنها به اعتصاب نویسندگان هالیوود بحرانی جدی برای شرکت ها و تهیه کنندگان صنعت سرگرمی و فیلم و سریال در آمریکا به وجود آورده است.

*************

۱۴ ژوئیه، سالروز فتح زندان باستیل را گرامی می‌داریم

بی‌ثمر در دوران لویی پانزدهم که اغلب به شکست ارتش فرانسه انجامیده بود، صرف بودجه‌‌های هنگفت برای عیش و نوش و ریخت و پاش خاندان سلطنتی و ساخت کاخ‌های با شکوه و پرزرق وبرق، نابرابریهای اجتماعی و فساد اداری، وضعیت فاجعه‌بار اقتصادی، فقر و گرسنگی و بیکاری گسترده همه از جمله عواملی بودند که در فتح زندان باستیل و انقلاب کبیر فرانسه نقش داشتند. خشکسالی سال ۱۷۸۸ قیمت نان را به شدت افزایش داده بود و شمار بیکاران به‌ویژه در شهر پاریس بیداد می‌کرد. در تاریخ ۲۷‌ و ۲۸‌ آوریل سال ۱۷۸۹‌ نیروهای دولتی تظاهرات کارگران بیکار کارخانه‌ای را در پاریس که به قیامی مردمی تبدیل شده بود با شدت تمام سرکوب کردند. افزایش نارضایتی عمومی لزوم تشکیل مجلسی از طبقات مختلف اجتماعی برای بررسی مشکلات کشور را بیش از پیش ضروری می‌ساخت. ...
متن کامل را اینجا مطالعه کنید.

*************

باز نشر
«مردم مهربان دنیا، من علی دریس بزرگترین فرزند عباس و کفایه هستم. متاسفانه مادرم با شنیدن خبر احتمال محکوم شدن پدرم به اعدام، سکته کرد و ما را تنها گذاشت. اکنون پدرم در خطر اعدام شدن هست، من و برادرانم مهدی دوازده ساله و محمد که هشت سال دارد، میپرسیم آیا این دنیا آنقدر بیرحم است که نگاه کند ما پدرمان را هم از دست بدهیم. ما سه کودک از همه سازمانها، دولتها و مردم مهربان دنیا و حتی کودکان در دنیا میخواهیم کمک کنند پدرم اعدام نشود. این خیلی وحشتناک است، کمک کنید پدرم به خانه برگردد. علی دریس ١٦ ساله.»

*************

یورش وحشيانه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به سوخت بران بلوچ

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری اینجا کلیک کنید.
نیروهای انتظامی و نظامی جمهوری اسلامی، در روزهای ۲۰ و ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲ با تجهیزات کاملِ سرکوب به روستای کلاهی از توابع میناب در استان هرمزگان یورش بردند تا بار دیگر چهره جدیدی از ستم مذهبی و سرمایه داری استبدادی موجود در ماهیت وجودی سیستم حکمرانی خود را به همگان نشان دهند.
بندر کلاهی از مناطق سنی نشین و محروم ایران است. به عبارت دیگر مردم آنجا از اقلیت های قومی یعنی بلوچ و از اقلیت های مذهبی یعنی سنی و البته از نظر جغرافیایی با فاصله بسیار زیاد از مرکز قرار دارند. ستم و ظلم مضاعف بسیاری در دو حکومت استبداد سلطنتی و استبداد دینی نسبت به مردم این ناحیه اعمال شده است و همچنان نیز ادامه دارد.
حمله و کشتار و قتل عام سیستماتیک مردم محروم این مناطق مرزی و شهرهای دور از مرکز همواره به بهانه حفظ تمامیت ارضی یا مسئله قاچاق توسط حاکمان نظام سرمایه در دولت های گوناگون صورت گرفته است. از کولبران کردستان تا سوخت بران بلوچ که قربانیان سکوت و بی تفاوتی ها هستند.
پادوهای نظامی و یونيفورم پوش دستگاه سرمایه که تمام قد حافظ منافع رانت خواران، دزدان کلان اقتصادی، بانک ها و سهامداران بزرگ آنها و سیاستمداران فاسد و آلوده به انواع ارتشاء و باج گیری هستند به بهانه مبارزه با قاچاق سوخت با ادوات جنگی و نظامی و با ماشین های مکانیکی شروع به محاصره، و دست به تخریب و ویرانی گسترده در این روستا زدند و خانه های مردم را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به گروگان گرفتند و بسیاری از جوانان را بازداشت کردند. حمله و محاصره نظامی روستا چنان وحشیانه و غافلگیرانه انجام شد و این تصور و خیال را بوجود آورد که در این روستا میلیون ها لیتر سوخت قاچاق وجود دارد که با توقیف آن چرخه سوخت کشور از اختلال خارج خواهد شد. نباید انگیزه های سیاسی پشت پرده این حمله و حملات مشابه به این مناطق را فراموش کرد.
این در حالی است که میلیاردها دلار از حق این مردم محروم در یک قرن اخیر که از زمان اکتشاف نفت در ایران می گذرد توسط حاکمان و سیاستمداران سرمایه دار در جیب خود یا حلقوم اراذل و اوباش دیگری ریخته شده است که برخی از آنها هم اکنون و در خارج از کشور مشغول روضه خوانی های حقوق بشری هستند و عده ای دیگر در داخل کشور تنها دغدغه شان حفظ تمامیت ارضی است تا حاکمان سرمایه و خون را برای قلع و قمع بیشتر خوش بیاید.
سرمایه داران ستم طبقاتی سیستماتیک و آگاهانه و تضاد بین منافع خود و دیگر مردم جامعه را تنها راه حیات و زنده بودن و رشد خود می دانند. انباشت سرمایه و سود بیشتر برای آنها یعنی ضعیف تر و نحیف تر شدن هر چه بیشتر دیگر مردم. در مقیاس کلان یعنی جنگ افروزی در دنیا، فروختن سلاح، کودتا و از بین بردن و سرنگونی دولت هاي مردمی، ترور شخصیت های انقلابی و تاثیر گذار و گسترش و نفوذ فرهنگ مصرف گرایی و کالایی کردن همه ابعاد زندگی.

*************

حکم اعدام عباس دریس را محکوم می کنيم

حکم اعدام عباس دریس، از بازداشت شدگان جنبش آبان ۹۸ را دیوان عالی کشور تایید کرد.
این کارگر محبوس در زندان سپیدار اهواز از جمله افرادی است که شاهد به آتش کشیده شدن نیزارهای ماهشهر و کشتار مردم معترض در آن حادثه بوده است.
گفته می شود که علت اصلی اتهام محاربه به عباس دریس کشته شدن سروان صیادی از ماموران جمهوری اسلامی در جریان این واقعه است. بر اساس این روایت حکومت اسلامی می خواهد با مقصر جلوه دادن عباس دریس پرونده قتل عام نیزار ماهشهر را ببندد.
عباس دریس که نزدیک به چهار سال را در زندان سپری کرده است، اعتراف های خود را تکذیب می کند و مدعی است این اعتراف ها تحت شکنجه های جسمی و روحی از جمله گروگان گیری همسر و کودکانش از سوی نیروهای امنیتی بوده است.
کفایه حزباوی، همسر این کارگر دستفروش، پس از شنیدن خبر حکم اعدام همسرش به سکته مغزی دچار شد و سپس درگذشت.
ما حکم اعدام عباس دریس را محکوم می کنیم و خواهان الغای هر گونه مجازات اعدام هستیم.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۴ تیر ۱۴۰۲

*************

گزارشی درباره تشدید فشار بر زنان زندانی

در روزهای اخیر دستگاه های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی فشارهای مضاعف و اتهام های جدیدی را بر علیه برخی از زندانیان و فعالان زن وارد کرده است.
مریم اکبری منفرد که سیزده سال و نیم حبس از زندان طولانی مدتِ پانزده ساله خود را بدون حتی یک روز مرخصی سپری کرده است، شنبه ۱۰ تیر ماه ۱۴۰۲ بار دیگر به دادسرای اوین منتقل شد تا پنج اتهام جدید به او تفهیم شود.
اکبری منفرد مادر سه فرزند دختر است که دو برادرش در دهه شصت و برادر کوچک و خواهرش در قتل عام زندانیان سی اسی در تابستان ۶۷ توسط حکومت آزادی ستیز جمهوری اسلامی اعدام شدند.
سپیده قلیان فعال کارگری و از همراهان و حامیان اعتراض ها و اعتصاب های بر حق کارگران نیشکر هفت تپه، که ساعتی پس از آزادی به دلیل سر دادن شعار در مقابل زندان دوباره بازداشت شد و با طرح اتهام توهین به رهبری در زندان به سر می برد، با شکایت بازجو-خبرنگار آمنه سادات ذبیح پور بار دیگر به دادگاه فراخوانده شده است.
تایید حکم پنج سال زندان گلرخ ایرایی در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز از دیگر احکام جدید صادره بر علیه زنان در هفته های اخیر بوده است. ایرایی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی به پنج سال زندان و مجازات های تکمیلی محکوم شده است.
جلسه رسیدگی به اتهام های سه زن روزنامه نگار، مهرنوش زارعی هنزکی، سعیده شفیعی، و نسیم سلطان بیگی نیز در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شد. اتهام های وارده بر این روزنامه نگاران بیشتر مربوط به دفاع آنان از پوشش اختیاری زنان بوده است.
همچنین امسال شانزدهمین سال حبس زینب جلالیان است، زندانی سیاسی کردی که در سال ۱۳۸۶ بازداشت و در سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. اما بعد از دو سال حکم اعدام او به حبس ابد کاهش یافت و تا کنون بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
جلالیان در زمان بازجویی اش مورد شدیدترین و وحشیانه ترین شکنجه های ماموران و عاملان وزارت اطلاعات قرار گرفت، که به همین علت سال ها است که در زندان با بیماری های کلیوی، گوارشی و ضعف شدید در بینایی چشم دست و پنجه نرم می کند.
آنیشا اسداللهی، معلم زبان و از همکاران سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه نیز با تایید حکم پنج سال و هشت ماه حبس خود در دادگاه تجدید نظر رو به رو شد.
ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری جانباخته آبان ۹۸، در حضور ماموران زندان مورد ضرب و شتم برخی از زندانیان عادی قرار گرفت و به ناچار به خواست خود به سلول انفرادی منتقل شد.
تداوم و تشدید سرکوب زنان زندانی در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی نشان از آن دارد که سرمایه داری استبدادی حاکم بر ایران در مقابله با این جنبش چاره ای جز ادامه سرکوب و کشتار مردم ندارد.
جمهوری اسلامی نیک می داند که با توجه به‌ شکاف طبقاتی عظیمی که روز به روز در حال افزایش است و سقوط بیش از پیش معیشت مردم به زیر خط فقر، حتی یک قدم عقب نشینی در برابر این جنبش او را به سراشیبی سقوط نزدیک تر می کند. بنابراین، نجات خود را عمدتا در گرو تداوم سرکوب می داند تا عقب نشینی در برابر جنبش.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۳ تیر ۱۴۰۲

*************

در سال‌روز قتل میرزادۀ عشقی به دست رضا خان قلدر، یاد او را گرامی می‌داریم

سید محمدرضا کردستانی (۱۲۷۳ - ۱۳۰۳) با تخلص میرزادۀ عشقی از مهم‌ترین شاعران و روزنامه‌نگاران عصر مشروطه بود که عمر کوتاه خود را صرف کوشش برای آگاهی و آزادی تودۀ مردم از استبداد پادشاهی قاجار و ستم رضاخانی کرد. زبان او آتشین و نیش‌دار، طنزآمیز و نزدیک به زبان شفاهی تودۀ مردم بود. او نه تنها فساد و ظلم و استبداد حاکمان، بلکه فرهنگ و سنت واپسگرا در میان تودۀ مردم را از پس پرده بیرون می‌کشید و به باد انتقاد می‌گرفت. عشقی شاعر و نویسنده‌ای روشنفکر و نوگرا بود. یکی از نخستین شاعرانی بود که پیش از نیما یوشیج شعر نو سرود و نخستین شعرهای او را در روزنامۀ خود منتشر کرد. همچنین اولین اپرای ایرانی سرودۀ میرزادۀ عشقی است.

عشقی مدافع حقوق زنان و خواهان رفع تبعیض جنسیتی بود و از حضور و فعالیت آزادانۀ آنان به عنوان نیمی از جامعه دفاع می‌کرد. با «انجمن نسوان وطن‌خواه» که متشکل از زنان آزادی‌خواه آن زمان بود ارتباط داشت. این انجمن در اردیبهشت ۱۳۰۳ با کمک میرزادۀ عشقی تئاتری با مضمون دفاع از حقوق زنان در پارک اتابک تهران اجرا کرد. همچنین ارتباط نزدیکی با قمرالملوک وزیری داشت و مشوق او در کار هنری و اجرای کنسرت هایش بود که در لاله زار تهران برگزار می‌شد. عشقی در شعرها و نوشته‌های خود حجاب و خانه‌نشینی و محدودیت زنان را نقد می‌کرد. مشهورتر‌ین منظومۀ عشقی که حاوی نقد حجاب و محدودیت اجتماعی زنان است «کفن سیاه» نام دارد. این منظومه با آنکه حاوی آغشتگی فکری عشقی به رمانتیسم عظمت‌طلبانۀ ایرانی است، به لحاظ مضمونی یادآور حال و هوای قصیدۀ مشهور خاقانی شروانی به نام «ایوان مدائن» است، البته به زبانی که از نظر هنر شعر قابل مقایسه با زبان خاقانی نیست. منظومۀ «کفن سیاه» چنین آغاز می‌شود:
مر مرا هیچ گنه نیست به جز آنکه زنم
زین گناه است که تا زنده‌ام اندر کفنم

و این گونه پایان می‌یابد:
شرم چه؟ مرد یکی بنده و زن یک بنده
زن چه کرده‌ست که از مرد شود شرمنده؟
چیست این چادر و روبندۀ نازیبنده؟
گر کفن نیست بگو چیست پس این روبنده؟
مرده باد آن که زنان زنده به گور افکنده
؛؛؛
با من ار یک دو سه گوینده هم‌آواز شود
کم‌کم این زمزمه در جامعه آغاز شود
با همین زمزمه‌ها روی زنان باز شود
زن کَنَد جامۀ شرم‌آر و سرافراز شود
لذت زندگی از جامعه احراز شود
ورنه تا زن به کفن سر برده
نیمی از ملت ایران مرده

عشقی در جای دیگر در نقد حجاب و وضعیت زن چنین می‌سراید:
خدایا تا به کی مردان به خواب‌اند
زنان تا کی گرفتار حجاب‌اند
چرا در پرده باشد طلعت یار
خدایا زین معما پرده بردار
مگر زن در میان ما بشر نیست؟
مگر زن در تمیز خیر و شر نیست؟

۱۹ میرزادۀ عشقی شاعر آزادی و نویسنده‌ای پیگیر در مبارزه با استبداد دست نشاندۀ استعمار بود. در سال۱۲۹۳ روزنامه‌ای به نام «نامۀ عشقی» منتشر کرد که در آن با نوشتن مقالات تند و آتشین به انتقاد از وضع سیاسی کشور و حاکمان، به ویژه وثوق‌الدوله نخست وزیر وقت می‌پرداخت. عشقی قرارداد ننگین بین ایران و انگلیس در سال ۱۲۹۸(۱۹۱۹ م.) را که وثوق‌الدوله بانی و عاقد آن بود «معاملۀ فروش ایران به انگلیس» خواند. او یکی از بزرگ ترین مخالفان این قرارداد بود و با سرودن شعر و نوشتن مقالات و سخنرانی های پرشور به آن تاخت. این انتقادات به پیگرد او انجامید. وثوق الدوله نخست وزیر وقت دستور دستگیری او را صادر کرد و شاعر در زندان قلهک زندانی شد.
در سال ۱۳۰۰ چاپ روزنامۀ «قرن بیستم» را آغاز کرد. عشقی در انتقاد به وضع سیاسی کشور و مجلس چهارم مقالات و اشعار تند و آتشینی سرود، از جمله شعر زیر که چنین آغاز می‌شود:

این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود        دیدی چه خبر بود؟

هر کار که کردند ضرر روی ضرر بود        دیدی چه خبر بود؟

در سال ۱۳۰۲ رضا خان سردار سپه که در کودتای سیدضیا وزیر جنگ بود، به نخست وزیری رسید. در همین ایام بود که نغمۀ «جمهوری» ساز شد. عشقی که خود جمهوری‌خواه بود و افکار مدرن داشت، با اطلاع از بازی های سیاسی پشت پرده، این جمهوری خواهی و جمهوری را «قلابی» خواند و مقالات تندی در افشای آن نوشت. با رسیدن رضا خان سردار سپه به نخست وزیری، عشقی آزادی‌خواه در صف مخالفان دولت استبدادی او قرار گرفت. چون سردار سپه داعیۀ جمهوری داشت، عشقی با درک سیاسی روشن خود آن را سرپوشی برای غصب قدرت می دانست. حمله او به سردار سپه و متحدانش از آخرین نوشته های عشقی است. مطالب آخرین شمارۀ روزنامه «قرن بیستم» که اولین شمارۀ دورۀ سوم آن به تاریخ ۷ تیر ۱۳۰۳ بود، منجر به توقیف روزنامه و جمع آوری تمام نسخه های آن توسط نظمیه (شهربانی) شد. او در این شماره مقالات و مطالب تند انتقادی از جمله داستان منظومی منتشر کرد که به سیاست استعماری انگلیس اشاره می‌کند:

او گمان دارد که ایران بردنی است
همچو شیره سرزمینی خوردنی است
پول او خوردند و بر زیرش زدند
پشت پا بر فکر و تدبیرش زدند
چون که او مأیوس گردید از وثوق
کودتایی کرد و ایران شد شلوغ
همچنین زیر جلی، سید ضیا
زد به فکر پست آنها پشت پا
کودتا هم کام او شیرین نکرد
این حنا هم دست او رنگین نکرد
دید هر چه مستقیماً می‌کند
ملت آن را زود برهم می‌زند
گفت:« آن به تا برآرم کام من
از رهی کانجا نباشد نام من»
گفت جمهوری بیارم در میان
هم از آن بر دست خود گیرم عنان
خلق جمهوری‌طلب را خر کنم
ز آنکه کردم بعد از این بدتر کنم

با توقیف روزنامه و جمع آوری نسخه های آن، خبر رسید که دستور محرمانۀ قتل او از سوی نخست وزیر به «ادارۀ تأمینات» داده شده است. آدمکشان نظمیه که مدتی در بیرون خانه مراقب رفت و آمدها بودند، در دوازدهم تیرماه ۱۳۰۳ در فرصتی که کسی در منزل نبود و درِ خانه بازمانده بود وارد حیاط شدند. قاتلان از پشت سر به او شلیک کردند. تیری که به زیر قلب عشقی خورده بود چند ساعت بعد در بیمارستان جان عزیز او را گرفت. بدین ترتیب رضا خان قلدر، نخست وزیر وقت، با از بین بردن یکی از پیگیرترین آزادیخواهان و جدی‌ترین منتقدان حکومت استبدادی راه خود را برای گرفتن کامل قدرت و رسیدن به تخت شاهنشاهی پهلوی باز کرد.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۲ تیر ۱۴۰۲


منابع:


۱. آریان‌پور، یحیی، از صبا تا نیما ، جلد دوم ، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، چاپ اول، ۱۳۵۰

۲. سپانلو، محمدعلی، شاعران آزادی، مؤسسۀ انتشارات بوتیمار، چاپ اول، ۱۳۹۴

*************

گزارش

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانال منشور آزادی، رفاه، برابری اینجا کلیک کنید.
ساوُی نام هتلی پنج ستاره در خیابان «استرند» در مرکز شهر لندن است، یکی از پایتخت های سرمایه داری جهان.
سالن رقص این هتل در هفته گذشته میزبان «ابرثروتمندانی» بود که برای برنامه ریزی جهت محافظت از آینده جهان سرمایه و کنترل وضعیت شورش ها و اعتراضات مردم گرسنه و جان به لب رسیده در سراسر جهان، گرد هم آمده بودند.
«مجله مدیریت ثروت اسپیر» که مسئول و بانی برگزاری این کنفرانس در حوزه سرمایه گذاری بود از این «ابرثروتمندان» و مشاوران مالی آنها دعوت به عمل آورد تا در مقابل خطر افزایش "نابرابری ها" فکری بکنند و به توصیه های پژوهشگران و نخبگان مالی مختلف در سطح کلان، در جهت بهبود و ادامه حیات نظام سرمایه گوش فرا دهند.
فاصله طبقاتی، انباشت سرمایه و سود، استثمار اکثریت مردم، تجمیع ثروت جهان در دستان درصد کوچکی از افراد، هم پیمانی بیش از پیش قدرت و ثروت، دگرگونی مدل های سیاسی برای اداره حکومت به عنوان ابزار دسترسی به منابع و قدرت توسط ثروتمندان و سرمایه داران جوامع مختلف، اعتراض های خیابانی و به وجود آمدن آگاهی های نسبی در میان بخشی از مردم در مورد وضعیت موجود و حق زیست و زندگی و حیات انسانی شان، فساد سیستماتیک در دولت ها و شارژ و حمایت مرتب این دستگاه فساد توسط سرمایه داران برای پیشبرد منافع شخصی سرمایه محور خود و ... این ها همه عرصه را چنان بر مردم تنگ کرده و میلیون ها بیکار و ناراضی و گرسنه و فقیر را در سراسر جهان بر جای گذارده که زنگ خطر را برای مسببان اصلی ای ن وضعی ت بغرنج یعنی چپاول گران و غارتگران کلان اقتصادی در دنیا که همان سردمداران نظام سرمایه داری هستند به صدا در آورده است.
چند تن از سخنرانان در جلسه به حاضران در کنفرانس هشدار دادند که با ادامه این روند باید منتظر وقوع شورشی واقعی باشند، مردم خشمگینی که در اعتراض به شرایط سخت زندگی و نابرابری به خیابان خواهند آمد.
در نهایت و در خلال کنفرانس پیشنهادهایی از سوی متخصصان مالی و اقتصاددانان شیفته بازار آزاد و سرمایه محور برای بهبود وضعیت موجود ارائه شد، البته نه در راستای بهتر شدن زندگی مردم و جامعه بلکه تضمینی برای برون رفت از این وضعیت جهت حفظ سرمایه های کلان این ابر ثروتمندان با کمترین هزینه و بیشتر سود در دراز مدت.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۰ تیر ۱۴۰۲

*************

تاریخ و مبارزۀ طبقاتی کارگران

در چنین روزی (۲۹ ژوئن) در سال ۱۹۱۶، در جریان جنگ جهانی اول، زنان کارگر کارخانۀ اسلحه‌سازی دیون در فرانسه در اعتراض به افزایش فشار کار برای تولید اسلحۀ بیشتر برای جنگ و عدم پرداخت دستمزد متناسب با افزایش تولید، ابزارهای خود را زمین گذاشتند و دست به اعتصاب زدند. حدود ۴۰۰۰ زن کارگر در استخدام این کارخانه بود که در هر شیفت کاری بین ۱۰/۵ تا ۱۱ ساعت کار می‌کردند.
اعتصاب با شرکت همۀ ۱۱۰ زن کارگر در یکی از شیفت‌ها شروع شد.
در واکنش به این اعتصاب سرکارگر به زنان اعتصابی چنین گفت: « کارخانۀ دیون هرگز در برابر اعتصاب تسلیم نشده است، حتی در مقابل مردان، چه رسد به شما زنان».
سایر کارگران در شیفت‌های دیگر به اعتصاب پیوستند.
به رغم اخراج برخی از کارگران، سایر کارگران به مدت ۱۱ روز به اعتصاب خود ادامه دادند. تا اینکه در نهایت مدیران کارخانه تسلیم خواست کارگران شدند.
با وجود افزایش فشار کار، در نتیجۀ این اعتصاب دستمزدها متناسب با آن افزایش پیدا کرد و کارگران اخراجی به سر کار بازگشتند.
سال بعد زنان کارگر کارخانه‌های اسلحه‌سازی اعتصاب‌های بسیار گستره‌تری را سازمان دادند.

*************

نه به شکنجه، از هر نوع و به هر میزان

انسان به مثابه انسان موجودی است برخوردار از کرامت، احترام، عزت، و ویژگی های جهان شمولی از این دست.
دنیای طبقاتی و به طور مشخص جامعه سرمایه داری این خصوصیات انسان را برنمی تابد و می کوشد آنها را له و لورده و لگدمال کند، تا آن حد که حتی سر سوزنی از آنها در هیچ انسانی باقی نماند.
یکی از بارزترین نمونه های این جنایت علیه بشریت، که عمدتا با هدف تحقیر و درهم شکستن روحیه مقاومت انسان صورت می گیرد، شکنجه است که در آن بیشتر از روش هایی چون زندان انفرادی، قلع و قمع انسان در شکنجه گاه ها، تجاوز و آزار جنسی، اعتراف گیری و تواب سازی، و ... استفاده می شود.
اکنون بشریت " متمدن" - دست کم به ظاهر- به نفی شکنجه رسیده است و آن را همچون الغای مجازات اعدام طلب می کند.
بیایید با مخالفت عملی، واقعی، و طبقاتی با شکنجه در سراسر جهان، از جمله در سرمایه داری استبدادی حاکم بر ایران، شکنجه را بیش از پیش به لکه ننگ و شرم تاریخ انسان تبدیل کنیم!

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۵ خرداد ۱۴۰۲

*************

از اعتراض برحق دانشجویان دانشگاه هنر برای آزادی پوشش حمایت می‌کنیم

هفته گذشته مسئولان و حراست دانشگاه هنر تهران در راستای اجرای طرح کلان حکومت اسلامی در سرکوب حجاب اختیاری، اعلام کردند که پوشش "مقنعه" برای دختران دانشجو اجباری است و دانشجویان برای ورود به دانشگاه و خوابگاه باید از این پوشش که مورد قبول و خواست حاکمیت است استفاده کنند. در پی این اقدام، چهارشنبه ۲۴ خرداد ماه حدود پنجاه تن از دانشجویان دختر این دانشگاه در اعتراض به پوشش اجباری از ساعت ۵ عصر در پردیس باغ ملی دست به تحصن زدند. این تحصن در طول شب نیز ادامه یافت و نیروهای لباس شخصی و ماموران انتظامی اطراف دانشگاه را محاصره کردند و مانع از رساندن آب و غذا به دانشجویان معترض و متحصن شدند. در داخل دانشگاه نیز عوامل حراست با فشار و تهدیدِ دانشجویان سعی در پراکندن آنان داشتند و اعلام کردند در صورت ادامه اعتراض دانشجویان به ماموران لباس شخصی اجازه ورود به دانشگاه را خواهند داد.
حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد رئیس حراست دانشگاه به دانشجویان حمله کرد و آنان را مورد ضرب و شتم شدید قرار داد به گونه ای که حال چند تن از دختران دانشجو وخیم اعلام شد. در ادامه نیروهای امنیتی که با مقاومت و پایداری دانشجویان در مقابل پوشش اجباری مواجه شدند در روز شنبه ۲۷ خرداد ماه و از صبح زود در اطراف دانشگاه مستقر شدند و با فحاشی و ایجاد فضای رعب و وحشت به بیست نفر از دانشجویان که از خیابان سخایی به سمت دانشگاه در حال حرکت بودند حمله کردند و با تهدید و ضرب و شتم آنها تعدادی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. برخورد سرکوبگرانه حاکمیت با دانشجویان موجی از حمایت دانشجویان در سایر دانشگاه ها در سراسر کشور را در پی داشت. دانشجویان حدود پانزده دانشگاه با انتشار بیانیه هایی از دانشجویان دانشکده هنر و خواست پوشش اختیاری حمایت کردند. صبح امروز برخی از دانشجویان هنر اعلام کردند که در اعتراض به برخورد خشن نیروهای حراستی و امنیتی امتحانات را تحریم خواهند کرد.
حاکمیت جمهوری اسلامی از بدو تاسیس و رسیدن به قدرت، حقوق پایه ای و آزادی های اساسی مردم از جمله حق انتخاب نوع پوشش را از زنان سلب کرده و همواره با خشونت و سرکوب نظام مند در برابر مردم آزادی خواه، به ویژه زنان ایستاده است.
زنان و نوع پوشش اختیاری آنها از ابتدا برای سردمداران نظام اسلامی حاکم بر ایران خطر و تهدیدی جدی محسوب می شدند و همواره و در طول تمام این سال ها در پی کنترل، تضعیف و تسلط بر آنان بوده اند. آزادی زن و به عبارتی وجود زنان آزادی خواه همیشه مورد کینه توزانه ترین، مستبدانه ترین و سرکوبگرانه ترین برخوردهای نظام سرمایه داری اسلامی قرار داشته است.
پیام «دوشکا می زنیم» و «گردن می شکنیم» پیام آشکار کسانی است که در طی چهل و پنج سال گذشته جان های بسیاری چون مهساها را گرفتند، اما نه با تصویب قانون، نه با تهدید و ارعاب، نه با پلمپ کسب و کارها، نه با محرومیت از حقوق اجتماعی و ممانعت از ورود به مترو و اتوبوس و اداره و دانشگاه، نه با زدن و بردن و زندان و شکنجه و تجاوز و اسید پاشی، نه با ضرب باتوم و نه با شلیک گلوله و کور کردن و کشتار، که با هیچ یک از این برخوردهای قرون وسطایی نتوانستند و نخواهند توانست صدای آزادی خواهی مردم به ویژه زنان و دختران جوان را که پیشگام خیزش اخیر و موسوم به جنبش "زن، زندگی، آزادی" بودند در گلو خفه کنند.
انتخاب نوع پوشش از ابتدایی ترین حقوق انسان ها است و این حق را نمی توان به ویژه از کسانی گرفت که به قیمت جان خود می خواهند آن را به دست آورند.
دانشجویان نباید به خاطر بیان مسالمت آمیز حق خود و برای آزادی پوشش و دیگر خواسته های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با خشونت و سرکوب رو به رو شوند.
دفاع و حمایت از دانشجویان هنر و خواست آنان برای آزادی پوشش مسئولیتی همگانی است و وظیفه همه مردم آزادی خواه است که در هر کجایی که هستند پشتیبان دانشجویان و فرزندان خود باشند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۹ خرداد ۱۴۰۲

*************

تفتی ش عقی ده ممنوع!

در جریان امتحانات نهایی دانش‌آموزان دبیرستانی در خرداد ۱۴۰۲ پرسش‌نامه‌هایی در میان دانش‌آموزان توزیع شده و از آنان خواسته شده پرسش‌ها را با دقت بخوانند و به آنها پاسخ دهند. نام و مشخصات فردی تک تک دانش‌آموزان مانند سایر برگه های امتحانی در بالای این پرسش‌نامه ها ثبت شده و پاسخ دادن به پرسش‌ها اجباری بوده است. به دانش‌آموزان گفته شده که پاسخ‌های آنان تأثیری در نتیجۀ امتحانات نخواهد داشت. در راهنمای تکمیل پرسش‌نامه آمده که این پرسش‌نامه که در آن «سئوال‌هایی درمورد شما وجود دارد» «با هدف ارزشیابی فعالیت‌ها و برنامه‌های پرورشی طراحی شده است» و اطمینان داده شده که « پاسخ های شما محرمانه باقی خواهد ماند». این پرسش‌نامه حاوی سئوالاتی در مورد عقاید دینی، نظرات سیاسی و تعلقات قومی و ملیتی دانش‌آموزان بوده است. پرسش‌هایی که ذهنیت، باورها، شخصیت و زندگی خصوصی دانش‌آموزان را می‌کاوند تا به عقیدۀ آنان دربارۀ مسائل مختلف پی ببرند. از دانش آموزان در مورد میزان دینداری، اهتمام به نماز و روزه، و شرکت در مراسم دینی؛ اعتقاد یا عدم اعتقاد به ضرورت پیروی از روحانیت و مراجع تقلید؛ میزان پاسخگویی و نقش دین در حل مسائل و معضلات خانوادگی، اخلاقی و معنوی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی؛ علاقه‌مندی یا عدم علاقه‌مندی به مطالعۀ کتاب های دینی و برنامه‌های مذهبی رادیو و تلویزیون سئوال شده است. از دانش‌آموزان در مورد حمایت یا عدم‌حمایت از تصمیمات حاکمیت، احساس رضایت یا عدم‌رضایت از زندگی در نظام جمهوری اسلامی اعتقاد یا عدم‌اعتقاد به اطاعت از قانون حتی در صورت عدم‌موافقت با آن پرسش شده است. همچنین از آنها در مورد میزان تعلقات فرهنگی و قومی و زبانی خود، عضویت در گروه قومی خود، تمایل یا عدم تمایل به فعالیت در مجامعی که درصدد حفظ هویت قومی خود هستند، و نظر دانش آموز در مورد اِعمال تبعیض در مورد بعضی گروه‌های قومی و عقب نگه‌داشته شدن منطقۀ محل تولد دانش‌آموز سئولات متعددی مطرح شده است. برای مطالعه متن کامل و مشاهده پرسش نامه ها اینجا کلیک کنید.

*************

خبر: اعتراض دانشجویان دانشگاه هنر به اجباری شدن پوشش مقنعه

در روز چهارشنبه ۲۴ خرداد، بیش از ۵۰ تن از دانشجویان دانشگاه هنر تهران در اعتراض به اجباری شدن پوشش "مقنعه" در پردیس باغ ملی این دانشگاه دست به تحصن زدند.
مسئول حراست دانشگاه، از همان ساعات اولیه تحصن، دانشجویان را به اخراج ‌و پرونده سازی و همچنین به گشودن درهای این دانشگاه به روی ماموران امنیتی و لباس شخصی تهدید کرد.
در ادامه و حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد، دانشجوی ان معترض و متحصن توسط عوامل حراست به ریاست شخصی به نام حمزه برزویی کوتنایی، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که حال تعدادی از دانشجویان وخیم گزارش شده است. حراست دانشگاه از رساندن آب و غذا به دانشجویان معترض جلوگیری کرده و مانع از خروج آنها از دانشگاه می شود.
بدون شک مسئولیت هر گونه اتفاق ناگوار و صدمات وارده بر دانشجویان به عهده نیروهای حکومتی چه در داخل و چه خارج از دانشگاه است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۵ خرداد ۱۴۰۲

*************

یک کنشگر بلوچ: سوخت بران هدف کشتار سیستماتیک

ما امضاکنندگان این دادخواست خواهان پایان دادن به کشتار سوخت‌بران هستیم. سوخت‌بری باید جرم‌زدایی شود. حل معضل سوخت‌بری در گروِ اشتغال و ایجاد کار از سوی دولت است اما در کوتاه‌مدت می‌توان با قانونی کردن و مالیات گذاری، سوخت‌بری را جرم زدایی کرد و از مرگ سالانه‌ی صدها کارگر سوخت‌بر جلوگیری نمود. جان سوخت‌بر ارزشمند است./ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲

*************

تاریخ و مبارزۀ طبقاتی کارگران

- در چنین روزی (۲۳ خرداد) در سال ۱۳۳۸ خورشیدی بیش از ۳۰ هزار کارگر کوره‌پزخانه های تهران و ۳۰ هزار کارکنان دیگر شامل راننده‌های کامیون‌های کوره‌پزخانه‌ها اعتصاب کردند و کوره‌پزخانه‌ها را به تصرف خود درآوردند. کارفرمایان ۷ ماه حقوق کارگران را پرداخت نکرده بودند و به جای دستمزد به صورت پول نقد، قبض‌هایی به کارگران داده بودند که تنها در فروشگاه‌های معینی در اطراف کوره‌پزخانه‌ها اعتبار داشت. مهم‌ترین خواست کارگران افزایش ۳۵ درصدی دستمزدها بود.
به نوشتۀ روزنامۀ کیهان در آن روز: «درست نیم ساعت از آغاز جنجال اعتصاب گذشته بود که مأموران انتظامی سر رسیدند و در کارخانه‌ها نیروی امدادی شهربانی و افراد سازمان امنیت حاضر شدند».
نیروهای مسلح ارتش و شهربانیِ حکومت محمدرضاشاه به کارگران اعتصابی حمله کردند و در جریان این یورش خونین ۵۰ تن از کارگران اعتصابی کشته و عدۀ زیادی زخمی شدند. صدها تن از فعالان و پیشروان کارگری از سوی ساواک دستگیر و روانۀ زندان شدند. در نهایت کارگران با پذیرش افزایش ۲۰ درصدی دستمزدها به اعتصاب خود پایان دادند.
- در همین روز در همان سال، ۱۷۰۰ کارگر کارخانۀ نساجی وطن اصفهان اعتصاب کردند و خواهان اضافه دستمزد و بهبود شرایط کار شدند. اما آنها نیز در مقابل خواستۀ برحق خود با گلولۀ نیروهای پلیس شاهنشاهی رو‌به‌رو شدند و در نتیجۀ تیراندازی پلیس به کارگران اعتصابی ۱۰ نفر از کارگران کشته و عده‌ای زخمی شدند.

*************

خبر

"پویا مولایی با شلیک حداقل شش گلوله توسط نیروهای حکومتی به قتل رسید"

پویا مولایی راد جوان ۱۹ ساله و پسرعموی ماه منیر مولایی راد، مادر کیان پیرفلک، با شلیک حداقل شش گلوله توسط نیروهای حکومتی در روستای پرچستان ایذه به قتل رسید.
نی روهای امنیتی از چند روز قبل با تهدید و ارعابِ ماه منیر مولایی راد از او خواسته بودند که مراسم تولد فرزند کشته شده اش را بر سر مزار او در این روستا برگزار نکند.
این جوان که در مراسم دهمین سال تولد کیان پیرفلک حضور داشت بعد از شلیک گلوله توسط ماموران، به بیمارستان منتقل شده که در نهایت در آنجا فوت می شود. گفته می شود که در جریان مراسم امروز یک مامور پلیس نیز کشته شده است.
همچنین روستای پرچستان را ماموران امنیتی محاصره کرده اند و فضای شهر ایذه نیز سخت امنیتی است و شماری از بستگان خانواده های مولایی راد و پیرفلک نیز بازداشت شده اند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۱ خرداد ۱۴۰۲

*************

خبر

"بازداشت بیش از ۳۰ تن از اعضای خانواده‌های جانباختگان سنندج، دیواندره و دهگلان"

عصر جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ جمعی از مادران و خانواده های دادخواه و بیش از ۳۰ تن از اعضای خانواده‌های جانباختگان سنندج، دیواندره و دهگلان که جهت حضور در مراسم تولد دانیال پابندی، از کشته‌شدگان سقز بر مزار او در آرامستان آیچی گرد هم آمده بودند تا مانع از تخریب و بازطراحی این مکان توسط نیروهای امنیتی شوند در راه بازگشت از این محل بازداشت شدند.
در میان دستگیرشدگان چندین کودک نیز وجود دارند. از محل نگهداری این افراد اطلاع دقیقی در دست نیست.
در روزهای اخیر فعالیت هایی جهت پنهان سازی و تغییر بافت ظاهری این آرامستان بویژه در نزدیکی مزار ژینا (مهسا) امینی صورت گرفته است تا مانع تبدیل این محل به نمادی برای جنبش آزادی خواهانه مردم شوند.
دایه شریفه میرزایی، کوهسار منبری، هانا منبری، هاشم ساعدی، عبدالرحمان نصری به همراه همسرش و فرزندش مائده نصری، حسن امینی برادر محمد امینی با مادر و دیگر اعضای خانوادە، احمد رحیمی پدر یحیی رحیمی، صدیق بهمنی پدر شاهو بهمنی و خانوادە‌اش، حیات مادر مومن زندکریمی با خانواده وی، خواهران و برادران آرام حبیبی، هاشم ساعدی پدر سارینا ساعدی، خواهران داریوش علیزادە، فرشید عبدالهی پدر هومن عبدالهی با خانوادە از جمله فرزند چهارساله‌اش هیرا عبداللهی، رادا فاتحی خواهر رامین فاتحی، عدنان فتحی، دلنیا بهمنی، خواهر شاهو و همچنین خواهر ابراهیم لطف‌الهی از جمله بازداشت‌شدگان هستند.
یونا مرادی ۶ ساله، باران منبری ۱۲ ساله و کیا مرادی ۱۶ ساله از دیگر کودکانی هستند که ربوده شده اند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۲۰ خرداد ۱۴۰۲

*************

گزارش

سیستان و بلوچستان آب ندارد، نان ندارد، شناسنامه ندارد، اعدامی دارد

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ، محمد سرگزی نمایندۀ زابل در مجلس هشدار داد که سیستان و بلوچستان با «فوق بحران آب » روبه‌رو است. او تأکید کرد که دولت باید با سرعت تأمین آب شرب را افزایش دهد در غیر این صورت ظرف ۳ الی ۴ ماه آینده دیگر آبی در استان نداریم حتی هیچ منبع تأمین آبی هم نخواهیم داشت. این مردم در گرمای ۴۰ درجه این روزها و طوفان های شن هیچ دفاعی ندارند و وضعیت در تابستان بسیار وخیم‌تر خواهد بود.
۵۰ درصد جمعیت استان سیستان و بلوچستان در روستاها زندگی می کنند. این روستاها اغلب فاقد آب لوله کشی، برق و امکانات بهداشتی و درمانی، آموزشی و رفاهی هستند. این استان دارای بیشترین مدارس تخریبی و کپری در کشور است و فاصلۀ مدارس روستایی در سیستان و بلوچستان ۳۰ کیلومتر است. ۱۶۹ هزار کودک از تحصیل بازمانده‌اند. نرخ بیکاری در این استان ۴۰ تا ۶۰ درصد است و مردم به مشاغلی چون سوخت بری روی آورده اند و هر روز شاهد کشته شدن این سوخت بران بر اثر تیراندازی مأموران یا سوانح و سوختگی ناشی از حمل سوخت هستیم. به گفته محمد بلوچ زهی در روزنامه اعتماد ۲۹ دی ۱۴۰۱ ، در سال ۱۴۰۰ نیمی از جمعیت سه میلیونی این استان و به عبارت بهتر یک و نیم میلیون نفر زیر خط مطلق فقر بوده اند.
به گزارش فرارو سرگزی همچنین در ۱۷ فروردین ماه سال جاری در مورد وضعیت نان و سهمیۀ آرد مردم این استان اظهارداشت که با توجه به اینکه استان آب ندارد و مردم کشاورزی نمی توانند بکنند و با توجه به خشکسالی و نبود علوفه و از بین رفتن دام روستائیان مردم توانایی خرید گوشت و برنج ندارند و قوت غالب مردم استان نان است، اما سهمیۀ آرد مردم استان کفاف نمی‌دهد و این سهمیه افزایش نیافته است. در عین حال با توجه به آمار رسمی حدود ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر در استان سیستان و بلوچستان از داشتن شناسنامه محرومند. این مردم بدون شناسنامه نمی‌توانند کارت بانکی بگیرند و بدون کارت بانکی در طرح جدید فروش نان با آرد یارانه‌ای نمی‌توانند نان بخرند.
اما در مقابل این محرومیت‌ها، استان سیستان و بلوچستان تا دلت بخواهد اعدام دارد. این استان با ۳۹ اعدام به ازای هر یک میلیون نفر در سال گذشته دارای بیشترین سرانۀ اعدام در کشور بوده است. تنها در سال گذشته ۱۷۴ زندانی بلوچ اعدام شدند که ۳۰ درصد کل اعدام‌ها در کشور را شامل می‌شود. همچنین در سال ۱۴۰۱ بنابر آمار غیر رسمی ۲۴۳ شهروند بلوچ با تیراندازی نیروهای نظامی و انتظامی کشته شده‌اند.
مردمی که از ابتدایی ترین امکانات زندگی و حقوق شهروندی محرومند و حتی آب سالم و نان خالی برای خوردن ندارند، محروم‌ترین و فقیرترین مردم ایران، نصیبشان از امکانات این مملکت چیزی جز گلوله برای سینه های جوانان‌شان نبوده و نیست.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۸ خرداد ۱۴۰۲

*************

چند خبر

فشارها و ستم طبقاتی بر کارگران و بازنشستگان بیداد می کند ‌و همچنان رو به افزایش است.

در هفته های گذشته اعتراضات گروه های مختلف بازنشستگان ادامه داشته است، از جمله تعدادی از بازنشستگان تأمین اجتماعی در شهرستان شوش، کرخه و هفت تپه در روز ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ تجمع اعتراضی نسبت به وضعیت معیشت و حقوق خود برگزار کردند. بیمه درمانی، نحوه اجرا و اصلاح همسان سازی، افزایش حقوق و ... از اصلی ترین خواسته ها و مطالبات بازنشستگان است که در شعارهای آنان در تجمعات اخیر به چشم می خورد.
در چند روز اخیر گزارشاتی از سوانح کار منجر به مرگ کارگران منتشر شد، از جمله زن کارگر ۲۶ ساله نیشابوری که به دلیل شرایط بد و نامناسب و غیر ایمن در محیط کار و همچنین اعمال سیاست حجاب اجباری از طرف سرمایه‌داری استبدادی، جان خود را در زیر دستگاه دکل (تزریق پلاستیک) به شکلی دل خراش از دست داد. درست مانند حادثه مشابهی که دو سال قبل جان زن کارگر ۲۱ ساله دیگری به نام مرضیه طاهریان کارگر نساجی کویر سمنان را ستاند. و همچنین در روز ۱۵ خرداد ماه سال جاری کودک کار ده ساله ای به نام سروش عبدالله زاده ساکن دیواندره را بر اثر انفجار گاز در محل کارش به کام مرگ فرستاد.
دستگیری و محاکمه فعالان کارگری نیز ادامه داشته است. سه فعال کارگری در شهر سنندج به نام های حبیب کریمی، عبدالله خیرآبادی و شادمان عبدی بعد از ساعت ها بازداشت و شکنجه و بازجویی های طولانی مدت با سپردن وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی و تا پایان دادرسی به صورت موقت از زندان آزاد می شوند و این در حالی است که‌ هنوز تعداد دیگری از این فعالان کارگری همچنان در زندان و بلاتکلیفی به سر می برند.
صدور احکام سنگین و طولانی مدت زندان برای افراد ساکن در مناطق دور از مرکز و محروم مانند سیستان و بلوچستان هم کماکان ادامه دارد که در آخرین آنها سه شهروند بلوچ به نام های حسین کاشانی اصل، عادل گرگیج و علی‌احمد بریچی که در جریان اعتراضات سال گذشته بازداشت شده بودند از طرف دادگاه انقلاب زاهدان در مجموع به بیش از ۳۰ سال حبس و تبعید محکوم شده‌اند.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۱۷ خرداد ۱۴۰۲

*************

پاسخ به یک پرسش

یکی از اعضای کانال پرسیده است: آیا دوگانۀ «انقلاب دموکراتیک - انقلاب سوسیالیستی» همان دوگانۀ «انقلاب سیاسی - انقلاب اجتماعی» است، و به‌طور کلی نسبت منشور آزادی، رفاه، برابری با این دوگانه‌ها چیست؟

ضمن سپاس از این دوست گرامی و استقبال از پرسش و بحث دربارۀ مبانی نظریِ منشور آزادی، رفاه، برابری، باید بگوییم: نه، این دوگانه‌ها یکسان نیستند. تنها بدیل جوامعی که در آنها رابطۀ اجتماعی سرمایه حاکم است، صرف نظر از هرگونه ویژگی سرمایه در این جوامع، انقلاب اجتماعی طبقۀ کارگر و برقراری سوسیالیسم است. انقلاب دموکراتیک، اعم از آن که به رهبری طبقۀ سرمایه‌دار باشد («انقلاب بورژوا-دموکراتیک») یا طبقۀ کارگر («انقلاب دموکراتیک نوین»)، طبق تعریف برای رشد نیروهای تولیدیِ سرمایه‎داری صورت می‌گیرد و به‌طبع نمی‌تواند موضوعیتی در جامعۀ سرمایه‌داری داشته باشد. توسعه‌نیافتگی نیروهای تولیدی در کشورهای سرمایه‌داری چون ایران نیز که در آنها رابطۀ اجتماعی سرمایه از بالا و به شیوۀ ارتجاعی-بوروکراتیک استقرار یافته است مبارزه برای تبدیل سرمایه‌داریِ استبدادی این کشورها را به سرمایه‌داری «دموکراتیک» توجیه نمی‌کند. زیرا این مبارزه را یا بورژوازی اصلاح‌طلب باید پیش ‌برد که در این صورت – چنان‌که تجربه نشان داده است - استبداد حاکم بر این کشورها اجازۀ آن را نمی‌دهد. یا طبقۀ کارگر باید به نیروی سرمایه‌ستیز و سازمان‌یافتۀ خویش استبداد را به زیر کشد که در این حالت رشد نیروهای تولیدی به موضوع مبارزۀ طبقاتی شوراهای کارگریِ حاکم بر کشور با کل طبقۀ سرمایه‌دار تبدیل می‌شود، که به این ترتیب از چهارچوب مبارزه برای برپایی انقلاب دموکراتیک فراتر می‌رود و به مبارزه برای تحقق سوسیالیسم مربوط می‌شود. بنابراین، طرح «انقلاب دموکراتیک»، حتی در شرایط توسعه‌نیافتگی نیروهای تولیدیِ سرمایه‌داری در کشورهای استبدادی، معنایی جز دادنِ نشانی غلط به کارگران و منحرف کردن مبارزۀ طبقاتی آنها ندارد. به همین دلیل، دوگانۀ «انقلاب دموکراتیک - انقلاب سوسیالیستی» در منشور آزادی، رفاه، برابری هیچ محلی از اعراب ندارد.

اما دوگانۀ «انقلاب سیاسی - انقلاب اجتماعی» از لون دیگری است. معنای این دوگانه آن است که برپایی انقلاب اجتماعی و استقرار سوسیالیسم جز از راه انقلاب سیاسی یعنی متلاشی کردن ماشین نظامی –بوروکراتیک و استقرار دموکراسی شورایی و ضدسرمایه‌داری ممکن نیست. به سخن دیگر، در این دوگانه بین مبارزۀ ضدسرمایه‌داری و مبارزۀ انقلابی با استبداد سیاسی رابطه‌ای متقابل و دیالکتیکی وجود دارد، رابطه‌ای که در آن هیچ‌یک از دو سوی رابطه بدون دیگری قادر به دوام و بقا نیستند. مبارزه با استبداد سیاسی در گرو مبارزه با سرمایه‌داری است، چرا که مبنا و شالودۀ استبداد در کشورهایی چون ایران (اعم از دینی و سلطنتی) وجود رابطۀ اجتماعی سرمایه است. از سوی دیگر، این رابطه به زیر کشیده نمی‌شود مگر آن که بر اثر مبارزه با استبداد حاکم توان مادی، فکری، و فرهنگی کارگران برای مبارزۀ ضدسرمایه‌داری افزایش یافته باشد. از همین رو، منشور آزادی، رفاه، برابری بر رابطۀ متقابل میان انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی، رابطۀ میان استبدادستیزی و سرمایه‌ستیزی، پایه‌گذاری شده و به این معنا بر دوگانۀ «انقلاب سیاسی- انقلاب اجتماعی» متکی است.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

*************

خواست مردم آزادی‌خواه الغای تمام احکام اعدام است

ماشین اعدام جمهوری اسلامی در هفته های اخیر جان های بسیاری را ستانده است. بی تردید یکی از دلایل این میزان از فشردگی و شتاب در اجرای احکام اعدام، ایجاد رعب و ترس در میان مردم معترض و آزادی‌خواه از طرف حاکمیت است. همچنین وحشت نیروهای امنیتی از ادامه جنبش آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردم و گسترش مطالبات معیشتی آنان، اعتراضات و اعتصابات کارگران، افزایش روز افزون تجمعات و اعتراض ها در استان های محروم کشور و حاشیه نشینان شهری از دیگر علت های اعدام های گسترده در چند هفته اخیر است.
در روزهای گذشته و بعد از اعدام سه زندانی سیاسی به نام های صالح میرهاشمی، سعید یعقوبی و مجید کاظمی که در سحرگاه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ به دار آویخته شدند، افراد دیگری در خطر اعدام یعنی قتل و جنایت عمدی حکومت قرار دارند.
بیشتر این افراد کارگر و زحمتکش و نان آور خانواده بوده اند که در مناسبات سرمایه داری حاکم از تمام حقوق انسانی خود محروم شده اند.
سهم آنها و خانواده هایشان از حق زندگی و ثروت مادی در کشور چیزی نیست جز زندگی با حداقل حقوق، عدم امنیت شغلی، بیکاری، حاشیه نشینی، ترک تحصیل اجباری، فقر، ستم طبقاتی، شهروندی درجه دو و سه و ...، انواع مشکلات عصبی و بیماری هایی که نتیجه و محصول همین تبعیض ها و فشارها ست.
در نهایت تنها سلاح آنها یعنی حق اعتراض و مطالبه گری این افراد نیز از طرف جمهوری اسلامیِ سرمایه به طناب دارشان تبدیل گشته است.
افرادی مانند: ابراهیم نارویی، شعیب میربلوچ‌زهی، منصور دهمرده، کامبیز خروت، منوچهر مهمان‌نواز، مجاهد کورکور، محمد قبادلو، محمد رامز رشیدی، نعیم هاشم قتالی، نظام الدین حوت، منصور حوت، پرهام پروری در خطر اعدام و قتل حکومتی قرار دارند.
ما با هر نوع اعدام به هر شکل و صورتی و با هر استدلال و حجتی مخالفیم و خواهان لغو فوری احکام اعدامِ تمام زندانیان در همه جرائم هستیم.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

*************

مطلب دریافتی: علیه اعدام متحد شویم

سحرگاه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ سه زندانی سیاسی دیگر به نام های صالح میرهاشمی، سعید یعقوبی و مجید کاظمی به دار آویخته شدند و بدین سان برگ دیگری به کارنامۀ سیاه جمهوری اسلامی افزوده شد.
این حکومت از نخستین روزهای به قدرت رسیدن خود سرکوب و کشتار مخالفان را آغاز کرده و در طی ۴۴ سال گذشته هزاران نفر از مخالفان سیاسی- عقیدتی و معترضان به آزادی‌ستیزی و فقر و نابرابری را به صورت های مختلف به قتل رسانده است.
شجاع ترین و شریف‌ترین انسان‌ها در طی ۴ دهۀ گذشته یا در زندان ها سر به‎دار شده و یا در اعتراضات خیابانی به ضرب باتوم و گلوله جان سپرده اند... برای مطالعه متن کامل و مشاهدۀ اسامی اینجا کلیک کنید.

*************

تاریخ و مبارزۀ طبقاتی کارگران

در چنین روزی (۱۶ مه) در سال ۱۹۲۰ کارگران کارخانۀ تولید محصولات لبنی در شهرستان لیمریک در کشور ایرلند شورایی تشکیل دادند و کنترل کارگری بر تولید کارخانه را به‌دست گرفتند. کارگران در کنار پرچم ایرلند پرچمی سرخ برافراشتند و با شعار « ما کره تولید می‌کنیم، نه سود» ادارۀ کارخانه را از تهیۀ مواد اولیه تا تولید و فروش محصول خود به‌عهده گرفتند. آنها شیر را از دامداران محلی می‌گرفتند، کره تولید می‌کردند و آن را به خرده‌فروشان می‌فروختند. شرط کارگران برای بازگردان کارخانه به صاحبان آن تحقق خواسته‌هایشان بود: کاهش ساعات کار، افزایش دستمزد و اخراج مدیر کارخانه که کارگران از او متنفر بودند. پس از ۵ روز، صاحبان کارخانه که از خانوادۀ «کلیو» سرمایه‌دار ایرلندی بودند با خواسته‌های کارگران موافقت کردند. پیروزی کارگران در این حرکت نه تنها الهام‌بخش کارگران ایرلندی در سال‌های بعد بود، بلکه پس از گذشت بیش از صد سال تسخیر کارخانه و به‌دست گرفتن کنترل تولید همچنان یکی از شیوه‌های مهم مبارزه با سرمایه داری است که کارگران در سراسر جهان آن را بارها به کار گرفته‌اند.
منبع: http://workingclasshistory.com/facebook

*************

برای مشاهده و مطالعه مطالب تحلیلی کانال منشور آزادی، رفاه، برابری اینجا کلیک کنید.

اعدام ها را پایان دهید

*************

مخالفت با آزادی مشروط آرش جوهری

مقامات قضایی و امنیتی با آزادی مشروط آرش جوهری، فعال کارگری و زندانی سیاسی مخالفت کردند.
آرش جوهری که در ابتدا به ۱۶ سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به ۷ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود بیش از ۳۰ ماه است که بدون حتی یک روز مرخصی دوران زندان خود را سپری می کند.
شادی گیلک، همسر آرش جوهری نیز پیشتر بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده بود که بنا به گفته ی آقای جوهری این پرونده سازی برای همسرش به منظور تحت فشار قرار دادن او صورت گرفته است.
ما خواهان آزادی آرش جوهری و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.

*************

بازداشت فعالان کارگری در پارس جنوبی

یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، نیروهای امنیتی هشت تن از فعالان کارگری در منطقه پارس جنوبی را به اتهام برگزاری تجمع و اعتراض به وضعیت حاکم بر محیط کار و معیشت خود، بازداشت کردند.
این هشت نفر از فعالین کارگری که در واحدهای پتروشیمی، نفت و گازِ پارس جنوبی مشغول به کار بودند از طرف اکبر پورات، معاون سیاسی-امنیتی استاندار بوشهر متهم به "رهبری اعتصابات کارگری در این منطقه" شدند.
این در حالی است که‌ یکی از اصلی ترین مطالبات بر حق این کارگران که در شرایط آب و هوایی بسیار نامناسب با حقوق های زیر خط فقر مشغول به کار هستند "افزایش منطقی حقوق بر اساس میزان تورم جاری در کشور بوده است".
از هویت و مشخصات افراد بازداشت شده اطلاعی در دسترس نیست.
ما ضمن محکوم کردن این بازداشت ها، خواهان آزادیِ بی قید و شرط کارگرانِ زندانیِ منطقه پارس جنوبی و همچنین تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.

کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری

اردیبهشت ۱۴۰۲

*************

بیانیه جمعی از فعالین و حامیان انقلاب زن، زندگی، آزادی و جنبش زنان در محکومیت اعدامها

در هشتمین ماه انقلاب زن، زندگی، آزادی،‌ جمهوری اسلامی دست به اعدام های گسترده زده و تعدادی از زندانیان در زندانهای مختلف شهرهای کشور را با اتهامات سیاسی و غیرسیاسی به چوبه دار سپرده است. تنها در بازه زمانی ۱۲ روز از اردیبهشت ۱۴۰۲ حکم اعدام دست کم ۶۴ نفر به جرم توهین به مقدسات اسلامی، سیاسی و مواد مخدر اجرا شده که بار دیگر عیان کننده بی رحمی و تکرار یک جنایت عریان است. اعدام به عنوان یک حربه سیستماتیک وسیله ای برای سرکوب، ارعاب و زهر چشم گرفتن از مردم بوده که برای حذف فیزیکی افراد بکار گرفته شده و نه تنها هیچ معضلی را حل نکرده بلکه به ابزاری برای قدرت نمایی طبقه حاکم و الگویی برای چرخیدن خشونت و جنایت در لایه های مختلف جامعه تبدیل شده است. در بیش از چهار دهه عمر جمهوری اسلامی این حکومت هیچ صدا و اعتراضی را برنتابید. حق آزادی بیان و اندیشه و عقیده را گرفت، حق انتخاب را از مردم گرفت، با گرفتن حق آزادی پوشش از زنان و جنس دوم شمردن زن، تلاش کرد تا این دروغ را به نیمی از جامعه تحمیل کند که در برابر حکومت آپارتاید جنسیتی زنان هیچ قدرتی ندارند و نخواهند داشت، مردم را روز به روز بیشتر از قبل استثمار کرد و در فقر و فلاکت نگه داشت تا آنقدر در مشکلات خود غرق شوند که ساکت مانند. هرگاه هم مردم به پا خاستند و فریاد آزادی سر دادند با زور و کشتار جمعی سعی در خاموش کردن آنها کرد. اما حقیقتی که جمهوری اسلامی را در تنگنا و مخمصه قرار میدهد این است که نه زندان و حبس های سنگین، نه شکنجه و نه اعدام، هرگز اثر نداشته و چهار دهه مقاومت و مبارزه مستمر، اثبات این واقعیت است که مردم از این حکومت به تنگ آمده اند و بارها اعلام کرده اند که این حکومت هرگز انتخاب اکثریت نبوده است. زنان و جوانان و دانشجویان و دانش آموزان و کارگران و معلمان و بازنشستگان و کادر درمان و رنگین کمانیها که عمیقا به شرایط موجود و ظلم و ستم و تبعیض معترضند و به طور کل مردم ایران مرعوب نخواهند شد و از پا نخواهند نشست. ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن اعتراض به اعدام، با خواست فوری توقف اعدام ها و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و فعالین دربند، و آزادی بازداشت شدگان انقلاب جاری، اعلام می داریم که #همه_باهم_هستیم و انقلاب زن زندگی آزادی متوقف نمی شود. لذا با صدای بلند خطاب به جمهوری اسلامی اعلام میکنیم تا آخرین نفس دست از مبارزه برنخواهیم داشت، به راستی هر قطره خونی که از ما ریخته شود، ریشه میشود به عمق این خاک، و ساقه هایش آنقدر تنومند میشوند که نفس از این حکومت خواهد گرفت، چنانچه خونهای ریخته شده از دهه شصت تا تیر ۷۸ و سال ۸۸ و خیزش دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ از قلب نسل دیگری جوانه زد و انقلاب زن، زندگی، آزادی از آن رویید!

نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم!
ما "همه با هم هستیم"
زن زندگی آزادی
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
- یاسمن آریانی - فعال مدنی و حقوق زنان - رها احمدی - مدافع حقوق زنان و کودکان - شهناز اکملی- مادر دادخواه زنده یاد مصطفی کریم بیگی از کشته شدگان اعتراضات ۸۸ - سوری بابایی چگینی - از فعالان کارزار حجاب بی حجاب - کوکب بداغی پگاه - فعال صنفی معلمان - نصرت بهشتی - معلم بازنشسته، فعال حوزه زنان و کارگری - فرشته دیدنی - فعال حقوق زنان - سارا سیاهپور - فعال صنفی معلمان - حدیث صبوری - زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی - منیره عربشاهی - فعال مدنی - فریبا فریدونی - فعال مدنی - مریم کریم بیگی - خواهر دادخواه مصطفی کریم بیگی -فائزه مجدم - خواهر زنده یاد فرهاد مجدم از کشته شدگان آبان ۹۸ - فرنگیس مظلوم - زندانی سیاسی سابق، مادر دادخواه سهیل عربی زندانی سیاسی - لیلا میرغفاری - فعال حوزه زنان و زندانی سیاسی سابق - پوران ناظمی - فعال حقوق زنان و از امضا کنندگان بیانیه زنان برای استعفای خامنه‌ای
حامیان بیانیه:

- محمد کریم بیگی - پدر دادخواه مصطفی کریم بیگی - سعید شیرزاد - فعال حقوق کودکان

*************

وضعیت نامعلوم و تداوم بازداشت مسعود فرهیخته فعال معلمان و حقوق بشر

مسعود فرهیخته فعال معلمان و حقوق بشر و عضو "شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگی ان ایران"، که عصر روز دوشنبه یازدهم اردیبهشت با یورش نیروهای امنیتی به منزل اش در کرج بازداشت شده بود، همچنان در وضعیت نامعلومی به سر می‌برد.
بازداشت این فعال معلمان همزمان با روز جهانی کارگر صورت گرفته است.
این فعال حقوق بشر در آذر سال ۱۴۰۱ نیز در مقابل اداره آموزش و پرورش استان البرز بازداشت شده بود که با تودیع قرار وثی قه و به طور موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان تهران بزرگ در بهمن ماه همان سال آزاد گردید.
ما خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله مسعود فرهیخته هستیم.

*************

احکام جدید زندان برای آرش صادقی و گلرخ ایرایی

روز ۱۸ اردیبهشت، رامین صفرنیا، وکیل آرش صادقی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی در توئیتی اعلام کرد که «موکلم بابت اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هفت ماه حبس و در مورد فعالیت تبلیغی علیه نظام به هشت ماه حبس محکوم شد. مجازات اشد، قابلیت اجرا دارد. رای صادره ظرف بیست روز قابل تجدید نظر خواهی می‌باشد.»
همچنین او خبر داده است که بعد از واخواهی و جلسه رسیدگی، حکم آرش صادقی در دادگاه انقلاب صادر شده است.
آرش صادقی در دادگاه قبلی خود که در اوایل بهمن ماه سال گذشته برگزار شد به طور غیابی به پنج سال و هشت ماه زندان و مجازات‌های تکمیلی از جمله ممنوعیت خروج از کشور و منع حضور در تهران به مدت دو سال محکوم شده است.
گلرخ ایرایی زندانی سیاسی و همسر آرش صادقی که حبس های طولانی مدتی را در زندان های اوین، قرچک و آمل گذرانده است در ۴ مهر سال گذشته و در آغاز جنبش "زن، زندگی، آزادی" توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و در یک دادگاه فرمایشی به هفت سال زندان محکوم شده است.
ما خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله آرش صادقی و گلرخ ایرایی هستیم.