بیانیه گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر
طبقهی کارگر طبقهای جهانی است، طبقهای با زنجیرهای رادیکال، طبقهای که صرف وجودش در حکم انحلال همهی طبقات است، طبقهای جهانی است چون رنج و دردی جهانی را به نمود میآورد، طبقهای که ملت و قوم و دین و مذهب و فرقه ومسلک و مرام نمیشناسد، چرا که کارگر همه جا کارگر است؛ ناچار است برای آن که از گرسنگی رو به قبله دراز نکشد، برای گذران زندگی روزمرهی خود، و احیاناً پیرامونیان خود، هر روز بر سر کاری که، در بیشتر موارد، هیچ میلی به دست و پنجه نرم کردن با آن ندارد حاضر شود و تا بوق سگ کار کند و خسته و مانده و فرسوده به خانه بازگردد، و فردا باز روز از نو و روزی از نو. سرمایه و سرمایهدار هم پدر و مادر و کشور و مسلک نمیشناسند و به حکم تخطیناپذیر آن وخشور عتیق رفتار میکنند که «بینبارید! بینبارید! بینبارید»....
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
***********
اسناد
حمله به دانشگاه ها در اردیبهشت ۱۳۵۹
روزهای نخست اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ گواه یکی از خونبارترین ایامی است که تاریخ جنبش دانشجویی سربلند ایران به خود دیده است. هنوز سالی از انقلاب بهمن نگذشته نیروهای سیاهی و تباهی و جهل و خرافه به دانشگاههای سراسر ایران وحشیانه یورش بردند و مرتکب جنایتهای هولناکی شدند که در تاریخ جنبش دانشجویی بیسابقه بود. در جریان حملهی نیروهای واپسگرا دانشگاهها سراسر به خاک و خون کشیده شدند، دهها دانشجو به دست چماقداران و عوامل کمیته به قتل رسیدند و هنوز که هنوز مردم اهواز خاطرهی تلخ جسد دخترها و پسرهای دانشجوی دانشگاه جندیشاپور (چمران کنونی) را پیش چشم دارند که بر آبهای خونین کارون روان بود. از آن هنگام سرکوب و قلعوقمع جنبش دانشجویی مقدمهای شد بر یک دهه سرکوب و اعدام و سر به نیستکردنهای بیوقفه که تاریخ سیاسی معاصر ما نظیر آن را هرگز به یاد نمیآورد.
کانون نویسندگان ایران در همان روزهای سیاه به وظیفهی ذاتی خود در دفاع بیچونوچرا از آزادی رفتار کرد و اسنادِ زیر برگی است از تاریخ خونبار آن روزگار.
دربارهی دانشگاهها
بیانیهی شماره ۱
حوادثی که در روزهای اخیر در دانشگاههای ایران اتفاق افتاد بار دیگر میهن ما را در محیطی بحرانی و سرشار از دشمنی و عدم تفاهم فرو برد و نیروهای مردمی را که میبایست در این شرایط حساس دست در دست هم برای مقابله با دشمن خارجی بکوشند به بهانههای پوچ و واهی رویاروی یکدیگر قرار داد.
به دنبال تجاوزهای پراکنده ولی مکرر گروهها و دستههای مرتجع و ناآگاه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، که منجر به تصرف دانشگاه تبریز و برخی از مراکز دانشگاهی، و درگیری و اعمال خشونت و مصدوم و مجروحشدن صدها نفر از دانشجویان شد، شورای انقلاب اسلامی ایران روز جمعه ۲۹ فروردینماه بیانیهای انتشار داد که نشان میداد همهی این رویدادها بر اساس برنامهای از پیش اندیشیده و سازمانیافته انجام گرفته است. شورای انقلاب در بیانیهی خود، ضمن تأیید اقدامات خودسرانه گروههای غیرمسئول در تصرف مراکز آموزش عالی به دانشجویان دانشگاههای کشور اخطار کرد که ظرف سه روز «دفاتر» سیاسی خود را در دانشگاهها برچینند. شورا همچنین ضربالاجلی در مورد به پایانرساندن امتحانات تا چهاردهم خرداد برای دانشگاهها تعیین کرد و صراحتا یادآور شد که از آن پس دانشگاهها تعطیل خواهند شد تا فرصتی برای تغییر بنیادی نظام آموزشی، تجدید سازمان دانشگاهها و پذیرش دانشجو بر اساس ضوابط جدید فراهم آید.
شورا در بیانیهی بعدیاش حتی از فرصت سهروزهای که برای برچیدن دفاتر سیاسی گروهها تعیین کرده بود عدول کرد و با آنکه قبلا اعلام داشته بود که در صورت عدم تمکین دانشجویان، روز سهشنبه دوم اردیبهشت مردم به دانشگاهها فراخوانده خواهند شد، دانشگاهها را از روز یکشنبه ۳۱ فروردین تعطیل کرد و اعلام داشت که حفظ امنیت دانشگاهها در جریان تخلیه دفاتر و جابهجایی وسایل به عهدهی کمیته مرکزی انقلاب اسلامی خواهد بود.
در برابر چنین وضعی این پرسش پیش میآید که دلیل شورای انقلاب برای انسجام دادن اینگونه اقدامات آنهم در شرایط دشوار و بحرانی کنونی چیست. اطلاعیههای گروههای مهاجم به دانشگاهها و بیانیهی شورای انقلاب از «پاکسازی دانشگاهها» و «تغییر بنیادی نظام آموزشی» سخن میگویند. در لزوم تغییر نظام آموزشی و تطبیق دادن آن با خواستهای انقلابی جامعه پاکسازی دانشگاهها از عوامل و کارگزاران رژیم گذشته هیچ حرفی نیست. این خود از هدفها و خواستهای اساسی انقلاب ایران بوده که همواره توسط دانشگاهیان، گروههای سیاسی و نیروهای متعهد نسبت به انقلاب مصرانه پیگیری شده است.
پرسش اینجاست که چه چیز تاکنون مانع تحقق این هدف بوده است؟ آیا در طول یکسالواندی که از سقوط رژیم گذشته میگذرد شورای انقلاب با همهی کمیسیونهای عریض و طویل خویش و دستگاههای اجرایی دولت که زیر نظر این شورا کار میکنند واقعا فرصت انجام مطالعات لازم، تهیه طرحهای اجرایی و فراهمکردن مقدمات برای تغییر بنیادی نظام آموزشی را در شرایطی آزاد و آرام نداشته است؟ آیا فعالیت سیاسی دانشجویان در دانشگاهها و وجود دفترهای سیاسی آنان که از حدود یک یا دو اتاق برای هر گروه فراتر نمیرود واقعا مخل انجام برنامه تغییر بنیادی نظام آموزشی بوده؟ همگان میدانند که دانشجویان در طول یکسالواندی که از سقوط رژیم گذشته میگذرد ضمن انجام وظایف اجتماعی خود در عین همکاری و تفاهم متقابل به فعالیتهای آموزشی خویش نیز پرداختهاند. محیط دانشگاهها در این مدت، در مقایسه با سایر جاها، محیطی بوده که در آن آموزش و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی پا به پای هم پیش رفته و دانشگاه علاوه بر اجرای وظایف علمی و آموزشی خود سنگر انقلاب و آموزش سیاسی تودهها نیز بوده است. پس چه دلیلی وجود دارد که ناگهان دانشگاه و دانشگاهیان به بهانهی تغییر بنیادی نظام آموزشی مورد حمله و هجوم همهجانبه و سازمانیافتهای قرار میگیرند- آن هم در جوی آشفته و برانگیخته و در شرایطی که دولت و شورای انقلاب همگان را به لزوم اتحاد عمل و بسیج نیروها برای مقابله با خطر امپریالیسم دعوت میکنند؟ باورکردنی نیست که تغییر بنیادی نظام آموزشی بتواند در محیطی اینچنین آشفته و زیر ضربات چوب و چماق و بدون شرکت آگاهانه دانشگاهیان و دانشجویان انجام گیرد.
آشکار است که بار دیگر با هجوم گستردهای از سوی نیروهای ارتجاعی و انحصارطلب که هدف آنها نابودی دستاوردهای دموکراتیک انقلاب ایران و تثبیت حاکمیت و سلطهی مطلق ارتجاع در تمامی شئون فرهنگی و اجتماعی جامعه ماست، روبرو هستیم. دامنه این هجوم سازمانیافته چنان گسترده است که هیچ ایرانی آگاه و متعهد نسبت به انقلاب ایران نمیتواند در برابر آن خاموش بنشیند.
کانون نویسندگان ایران به عنوان مجمعی از اهل قلم متعهد نسبت به دفاع از آزادیهای فردی و اجتماعی، بهویژه حقوق و آزادیهای فرهنگی و آموزشی، حمله و هجوم به دانشگاههای کشور، سلب عملی حق فعالیت سیاسی دانشجویان و استقرار نظرم انحصارطلبانه و ضدفرهنگی در دانشگاهها را شدیدا محکوم میکند و بار دیگر به همه نیروهای آگاه و متعهد انقلابی و همه فرهنگیان و دانشگاهیان ترقیخواه هشدار میدهد که اینگونه تجاوزها را جدی تلقی کنند و برای مقابله با آنها و نجات دستاوردهای دموکراتیک انقلاب ایران از هیچگونه کوششی دریغ نورزند.
انحصارطلبان بدانند که استقرار نظم ضدفرهنگی دلخواه آنان در مراکز فرهنگی و آموزشی دیری نخواهد پایید و مقاومت دلیرانه مردم ایران اجازه نخواهد داد که دانشگاه، این سنگر آزادی، به دژ ارتجاع تبدیل شود.
کانون نویسندگان ایران - ۱۳۵۹/۱/۳۱
دربارهی دانشگاهها
بیانیهی شماره ۲
هموطنان!
هنوز فریاد اعتراض و هشدار نسبت به حمله و هجوم تدارکدیدهشده به دانشگاهها در فضای جامعه طنینانداز بود که دانشگاهها در سراسر کشور با خشونت و سبعیتی که ملت ایران فقط از رژیم ستمشاهی انتظار داشت به خون کشیده شد.
دانشگاه، این سنگر آگاهی و آزادی، این کانون مبارزهی ضدامپریالیستی و آئینهی تمامنمای خواستهای دموکراتیک مردم ایران، زیر ضربات وحشیانهی گروههای بسیجشدهی ارعاب و سرکوب قرار گرفت. در برابر این هجوم گسترده، دانشجویان دانشگاههای سراسر ایران که تجربه خونین سیسال مبارزه پیگیر و شکستناپذیر با رژیم خونخوار وابسته به امپریالیسم را پشت سر نهادهاند، بار دیگر به مقاومت برخاستند و نشان دادند که آمادهاند تا همچنان به همراه تمامی نیروهای ترقیخوه در راه تحقق و تعالی هدفهای جنبش انقلابی ایران جان بر کف مبارزه کنند.
بدینسان، دانشجویان، این پیشاهنگان جنبش انقلابی و این مبارزان خستگیناپذیر، بار دیگر با نثار خون خود پردهی دروغ و فریب را دریدند و واقعیت سیاستها و نقشههایی را که بر بستر توطئههای رنگارنگ ارتجاع کارسازی میشود و از آن نقشونگار میگیرد، افشا کردند و هشیارانه و دلاورانه نشان دادند که نه فریب میخورند و نه مرعوب قدرت میشوند.
از سقوط رژیم ستمشاهی که یکی از رسواترین جنایاتش سرکوب مستمر دانشگاه بود یک سال و چندماه بیش نمیگذرد، و اکنون زخمهای خونباری که بار دیگر بر پیکر دانشگاه دهان گشوده است فریاد میزند که این کانون پیشتاز مبارزات دموکراتیک و ضدامپریالیستی مردم ایران بهگونهای بس اسفبارتر و نفرتانگیزتر از گذشته آماج کینتوزیهای بیحدو حصر دشمنان آزادی و فرهنگ است.
این جریان سرکوب و کشتار توطئهآمیز از نظر افشای حقایق دارای چنان اهمیتی است که هیچ فرد یا سازمانی که خود را در پاسداری و اعتلای دستاوردهای دموکراتیک جنبش انقلابی ایران موظف و مسئول میشناسد نمیتواند حتی یک لحظه نسبت بدان بیاعتنا بماند.
هممیهنان! کانون نویسندگان ایران به عنوان سازمانی دموکراتیک و مدافع آزادیهای فردی و اجتماعی وظیفه خود میداند این بار علیرغم سیاست دوگانهی سرکوب مصرانه و دلجویی ملتمسانهی ارگانهای قدرت، که به قصد سرپوش نهادن بر خون تازهی مبارزان دانشگاهی و آشفتن اذهان مردم و بیاثر کردن فریادهای اعتراض و افشا دنبال میشود و علیرغم سانسوری که بر تمام رسانههای گروهی سایه افکنده است، پرتوانتر از همیشه و با فریادی از خشم و اعتراض از مصادر امور بپرسد:
در حالیکه مبارزهی ضدامپریالیستی مردم میهن ما وارد مرحله دشوار و خطرناکی شده است، در حالیکه به تصدیق مسئولان سیاسی کشور مرزهای ما در معرض تهدید و تجاوز خارجی قرار دارد، در حالیکه خلقهای ایران به خاطر مبارزه در راه کسب حقوق دموکراتیک خود به آتش و خون کشیده شدهاند، در حالیکه به ادعای دولت و زمامداران سیاسی کشور بسیج همه نیروها و ضرورت اتحاد همه قشرها در مبارزه علیه امپریالیسم اولویت حیاتی دارد، چرا و چهگونه است که برنامهی تدارکدیدهشدهی تغییر نظام آموزشی در دانشگاهها – که عملا در جهت تثبیت گرایشهای سخت تنگنظرانه و ارتجاعی سازمان یافته است- درست در موقعیتی چنین خطیر به اجرا درمیآید، و با بدل شدن به مسئلهای عمده در مبارزات ضدامپریالیستی خلقهای ایران انحراف ایجاد میکند؟ شما که خود را مسئول همه چیزهایی میدانید که در مملکت اتفاق میافتد، چرا و چهگونه در طول سه روزی که به عنوان مهلت برای برچیدن دفترهای گروهها تعیین کرده بودید، با گفتهها و بیانیههای تحریکآمیز زمینهای فراهم آوردید تا گروههای ارعاب و سرکوب به دانشگاه بتازند؟
چرا رئیس جمهوری هنگامی از وجود توطئه برای به خون کشیدن مملکت سخن میگوید که عملا کار از کار گذشته است و آنگاه که دانشجویان به خون کشیده شدند تازه به اصرار و التماس از متجاوزان میخواهد که از اقدامات خودسرانه علیه گروههای سیاسی دست بردارند و کشتار دانشجویان را که در برابر دیدگان حیرتزدهی مردم به دنبال حمله پاسداران و چماقداران مورد حمایت آنها صورت گرفته است سرکوب و کشتار به دست «نیروهای غیرمسئول» مینامد؟
آیا این دودوزهبازی در جهت فریب مردم و شستن دست خود از خونهای به ناحق ریخته است یا پرهیز از افشای مراکز خودسری و توطئه و کشتار؟
آیا این دودوزهبازی خود سیاستی است یگانه یا تعارض سخنها و بیانیههای ارگانهای قدرت فقط بر سر شیوههای سرکوب و رسیدن به تمرکز قدرت است؟ هممیهنان! ما میدانیم که رهبران و مقامات رسمی نهتنها به این پرسشها پاسخ نخواهند داد، بلکه مثل همیشه خواهند کوشید تا با محکمتر کردن تسمهی سانسور از انعکاس آنها نیز جلوگیری کنند.
هممیهنان! جریان سرکوب و کشتار توطئهآمیز دانشگاهها دارای چنان اهمیتی است که میتواند نقطه عطفی باشد برای بررسی و ارزیابی مجدد آنچه بعد از سقوط رژیم ستمشاهی در میهن ما گذشته است.
ما از همه مردم ایران که دل در گرو آرمانها و هدفهای اصیل جنبش انقلابی ایران دارند، از کارگران، دهقانان، دانشگاهیان، فرهنگیان، کارمندان و پیشهوران میخواهیم که در این جریان خونبار نیک بنگرند و از خود بپرسند که آیا انتظار آن را داشتند که بعد از بیستوپنجسال مبارزه پنهان و آشکار، که طی آن دهها هزار شهید در خیابانها و کوچهها، در کوهها و جنگلها و در شکنجهگاهها و میدانهای تیر جان خود را نثار کردند، رژیمی در ایران مستقر شود که «میلاد» خود را - آنچنان که
رئیسجمهوری اعلام داشت- در میان خون فرزندان انقلابی، در ویرانی مراکز مبارزاتی دانشجویان، و در حمایت چماقداران و قمهبندان و ژ۳بهدستان کشتارگر اعلام دارد؟
هممیهنان! کارگران، دهقانان، روشنفکران! جریان خونبار دانشگاه از دیگر جریانهایی که در میهن ما میگذرد جدا نیست. هدف سرکوب نیروهای دانشجویی از یک سو منحرف کردن اذهان تودههاست از مبارزات ضدامپریالیستی و مبارزات خلقهای ایران، بهویژه خلق کُرد، و از سوی دیگر از میان بردن ثمرهی مبارزات انقلابی دانشجویان، یعنی شوراهای دانشکدهها، جلوگیری از فعالیت سیاسی در دانشگاهها، کنار نهادن استادان مترقی و اخراج دانشجویان مبارز و سرانجام تحمیل کردن گرایشهای انحصارطلبانهی ارتجاعی در جامهی «تغییر نظام آموزشی».
سرکوب دانشگاهها آغاز تلاش دیگری برای از میان بردن همه دستاوردهای دموکراتیک انقلاب ایران است. آنچه در دانشگاهها رخ داد، در کارخانهها و کارگاهها، در مدارس و در ادارات، و خلاصه در همه مراکز فعالیت قشرها و گروههای اجتماعی میهن ما اتفاق افتاده است، یا ــ اگر متحداً علیه این همه سبعیت به پا نخیزیم - اتفاق خواهد افتاد.
هممیهنان! تنها وحدت و مقاومت یکپارچهی همه نیروهای وفادار به آرمانهای دموکراتیک و ضدامپریالیستی جنبش انقلابی ایران است که میتواند نقشههای شومی را که به منظور سلطهی مجدد و کامل امپریالیسم بر زمینهی آمادهی ارتجاع تدارک دیده شده است عقیم گذارد.
کانون نویسندگان ایران - ۱۳۵۹/۲/۴
***********
محکومیت فرامرز سهدهی به بیش از ۲۲ ماه «حبس تعزیری»
فرامرز سهدهی شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران با حکم «شعبهی اول دادگاه انقلاب ماهشهر» به ۲۲ ماه و ۱۵ روز حبس محکوم شد. در این حکم که به تاریخ ۲۴ فروردینماه صادر شده است سهدهی از بابت اتهامهای «اهانت به مقام معظم رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» به «یک سال و سه ماه» و «هفت ماه و ۱۵ روز» حبس تعزیری محکوم شده است و بنا بر ابلاغیهی دادگاه «مجازات اشد» دربارهی او اعمال خواهد شد.
فرامرز سهدهی ۲۰ دیماه ۱۴۰۳ در منزلش در بهبهان بازداشت و تلفن همراه و کتابهایش ضبط شد. او پس از چند ساعت بازجویی در خصوص عضویت در کانون نویسندگان ایران و فعالیتهایش در فضای مجازی، آزاد و پس از آن در ۲۴ بهمن ماه با دریافت ابلاغیهای به دادسرای بهبهان احضار شد.
این عضو کانون نویسندگان ایران ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ در شعبهی ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بهبهان حاضر و تفهیم اتهام شد. این جلسه بدون حضور وکیل مدافع برگزار شد و با بازجویی همراه بود. سهدهی پس از دفاع و رد اتهامهای وارده به قید وثیقهی ۸۰۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد.
فرامرز سهدهی پیش از این نیز بارها تحت آزار دستگاههای امنیتی و قضایی قرار گرفته است و با پروندهسازی و اتهامهایی چون «اقدام علیه امنیت ملی از طریق طبع و نشر کتاب» و «عضویت در گروه معاند و غیر قانونی کانون نویسندگان ایران» مواجه شده است.
************
اسناد
بازنشر گزارش «مراسم یادبود صدمین زادروز صادق هدایت»
صادق هدایت در جهان داستاننویسی مدرن ایران، مانند نیما در عالم شعر نو فارسی، فقط پیشگام تازهترین فرمهای ادبی نیست بلکه از معدود نویسندگانی است که گونه یا « ژانر»ی نو مانند «وغ وغ ساهاب» را نیز، که یکسر تازه و بیسابقه بود، به قالبهای ادبی موجود در جهان و ایران افزود. گذشته از روح سرکش و نوآوری که در هدایت سراغ داریم، او از معدود نویسندگان پیشتازی است که بهسبب روحیهی شورشی، جسور و نوآور خود مورد توافق و تحسین تمامی اهل ادب مدرن ماست: نویسنده-روشنفکری که احاطهاش بر تاریخ و فرهنگ ایران از سویی و دانش گستردهاش از ادب و هنر اروپایی، از سوی دیگر، هنوز هم رشکانگیز است.
کانون نویسندگان ایران در ۱۶ تیرماه ۱۳۸۱ مجلسی در بزرگداشت صادق هدایت برگزار کرد که شرح آن را میخوانید.
اینجا کلیک کنید.
************
یاد
پروین اعتصامی (۱٢٨۵ - ۱۳٢٠) شاعر
زن در ایران، پیش از این، گویی که ایرانی نبود
پیشهاش جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآنکه زندانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب
آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را زِ چشم زن نهان میداشتند
این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
پروین (رخشنده) اعتصامی سال ۱۲۸۵ در تبریز دیده به جهان گشود و در پنجسالگی به همراه خانواده راهی تهران شد. پدرش، یوسف اعتصامالملک آشتیانی، مترجم و از فرهیختگان و سیاستورزان دوران خود بود. پروین به یاری خانواده آموختن فارسی و عربی را آغاز کرد و سپس به پیشنهاد پدر به کالج امریکاییِ تهران رفت و انگلیسی را نیز آموخت. پس از آن نیز دو سال به آموزش ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت. پروین از همان کودکی استعداد خود را در سرایش شعر نشان داد چنانکه تحسین بسیاری از اهل ادب را برانگیخت. او به همراه پدرش، که مجلهی «بهار» را منتشر میکرد، به محافل ادبی راه یافت و این نیز تجارب او را فزونی بخشید.
نخستین دیوان پروین اعتصامی که سال ۱۳۱۴ با مقدمهی ملکالشعرای بهار به چاپ رسید با استقبال بسیار روبهرو شد. سرودههای او بیشتر در قالبهای کهن چون قصیده، قطعه و مثنوی است که زبانی ساده و روان دارند و رگههایی از سبک خراسانی و عراقی. با این همه، محتوای اجتماعیِ بسیاری از آنها، در کنار جانبخشی به اشیاء و مضمونپردازیهای نوآورانه، پروین را در میان نامآوران چیرهدست شعر معاصر جای میدهد. او با جزئینگری شاعرانه و پرداختن به مسائلی چون تبعیض، بیعدالتی، خودکامگی، دزدی حاکمان، استبداد شاهان، فقر و محرومیت که گاه به شکل «مناظره» و گاه تکگوییِ پندآموز سروده شدهاند بازتابی هنری از وضعیت جامعهی ایران را فرا روی مخاطب خویش قرار میدهد. دردمندان جامعه چون گرسنگان، یتیمان و زحمتکشان در شعر پروین حضوری پررنگ و متواتر دارند که از آنجمله میتوان به شعرهای «ای رنجبر»، «اشک یتیم»، «اندوه فقر»، «تهیدست»، «تیرهبخت»، «دزد و قاضی»، «طفل یتیم»، «گوهر اشک»، «نغمهی خوشهچین»، «نغمهی رفوگر» و «صاعقهی ما ستم اغنیاست» اشاره کرد.
پروین، با وجود برخی دیدگاههای سنتی، برای زنان جایگاهی ویژه قائل بود و مایهی برتری آنان را، به جای ظاهرگرایی، فضیلتِ دانش و هنر و مهرورزی میدانست، او در انتقاد از تبعیض تحمیلی به زنان و سیهروزی آنان میسراید: «به هیچ مبحث و دیباچهای، قضا ننوشت / برای مرد کمال و برای زن نقصان»
مرگ زودهنگام پروین اعتصامی در ۱۵ فروردین سال ۱۳۲۰ رخ داد و کنار مزار پدرش در قم به خاک سپرده شد، با سرودهای که بر سنگ مزارش نقش بسته است و چنین آغاز میشود:
«اینکه خاک سیهش بالین است / اختر چرخ ادب پروین است / گرچه جز تلخی از ایام ندید / هرچه خواهی سخنش شیرین است.»
یادش گرامی
************
دیدار نوروزی اعضای کانون نویسندگان ایران
دیدار نوروزی اعضای کانون نویسندگان ایران عصر شنبه ۹ فروردینماه جاری در منزل حسن صانعی، شاعر و از اعضای قدیمی و پایدار کانون نویسندگان ایران در فضایی رفیقانه و صمیمانه برگزار شد.
به رسم همه ساله این دیدار به دعوت هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران صورت پذیرفت. گروهی از اعضا گرد هم آمدند و ضمن نقل خاطرات، یادکرد درگذشتگان کانون و گفت و شنودهای مرسوم، سال نو را با امید به روزهایی بهتر برای مردمان این جغرافیای دردمند به یکدیگر شادباش گفتند.
************
اسناد باز نشر "یاد" رضا براهنی
«رضا براهنی از آن گروه ادیبانی بود که زندگی ادبی و عمارت فرهنگی متنوع و رنگارنگ خود را آجر به آجر ساخت. روزگاری دور در مجلهای ویژهی تئاتر با عنوان «نمایش» نوشته بود: «هشت سال تمام فقط مینوشتم و پاره میکردم و دور میریختم، چون دلم رضا نمیداد پای چیزی امضا بگذارم که خودم را راضی نمیکرد» یا سالها بعد در جای دیگری در گفتوگویی گفته بود: « آنچه میدانم، دانش من در ادبیات، آنچه نوشتهام هیچ ربطی به مدرک دانشگاهی دکتری من ندارد، همه حاصل کار بیرون از دانشگاه من است». اگر بخواهیم برای براهنی فقط یک ویژگی ممتاز قایل شویم این است که او برای بیان مافیالضمیر خود همواره به جستوجوی قالبها برمیآمد و بر خلاف بسیاری از اهل ادبیات ما از افقهای نو گریزان نبود، سهل است به قولی «هیچ چیز نو و مدرن با او بیگانه نبود». بزرگداشت رضا براهنی، از بنیادگذاران کانون نویسندگان ایران، بزرگداشت ادبیات مدرن، تعهد به انسان و حق مسلم آزاد و برابر زیستن او و پیکار با استبداد و انسانکشی است.»
اینجا کلیک کنید.
************
شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران
رنجهای مشترک بسیار و رویای زیبای آزادی و فرهنگی مشترک ما را به هم نزدیک کرده است؛ در سالی که همچون پار و پیرار، چیزی برای شادی جمعی نداشتیم.
گرانیهای کمرشکن، دوام آوردن با دستمزدی ناچیز، اخراج سهل و بیعقوبت نیروی کار زیر چتر قراردادهای چند ماهه، تنگتر شدن عرصه بر زنان زیر بار کمرشکن قوانین نوشته و نانوشتهی ضدانسانی، ادامهی سانسور و سرکوب آزادی بیان با پروندهسازی برای نویسندگان و هنرمندان و فعالان سیاسی و اجتماعی و تهدید و در بسیاری موارد بازداشت آنها، و سرانجام صدور احکام اعدام برای معترضان و مخالفان سیاسی... این همه تنها سیاههای مختصر از رنجهای مشترکی است که حاکمیت به مردم تحمیل کرده است....
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
کانون نویسندگان ایران
۲۹ اسفند ۱۴۰۳
___________________________
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب پائیز و زمستان ۱۴۰۳
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب بهار و تابستان ۱۴۰۳
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب ۲۴ آذر تا ۲٦ اسفند ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب اواخر شهریور ۱۴۰۲ تا ۲۴ آذر ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ تا ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب سال گذشته
اینجا کلیک کنید.