افق روشن
www.ofros.com

،در بیست‌ و پنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو

یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی می‌داریم

به سرکوب و اخراج نژادپرستانه‌ی مهاجران افغانستانی پایان دهید

کانون نویسندگان ایران                                                                                                                                                                     سه شنبه ۳۱ تیر ١۴٠۴ - ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۵



بیانیه

در بیست‌وپنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی می‌داریم.

چراغی به دستم چراغی در برابرم
من به جنگ سیاهی می‌روم.

سخن از شاعر بزرگی است که هم از آغاز در گوش مدهوشان خواند:
«خلایق!
مستید و منگ؟
یا به تظاهر تزویر می‌کنید؟»

و در نخستین شماره‌ی نشریه‌ی کتاب جمعه مورخ ۴مرداد ۱۳۵۸ پیامبرانه بانگ زد:
«روزگار سیاهی در پیش است».

احمد شاملو انسانی چندوجهی است، شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس و مبارز راه آزادی. او بی‌تردید معرف ادبیات نوین ایران است. با حضور در صحنه‌ی شعر نوین ایران، راه نیمایوشیج را که از همه سو در معرض هجوم کهنه‌اندیشان بود، روشنی بخشید. این راه با تلاش او و دیگر شاعران همراه، تمامی کهنه‌اندیشان را به کنار راند. اما شاملو همچون تمام شاعران بزرگ در راهی که بسیار زود به راهی کوبیده و مألوف بدل می‌شود، ادامه نداد و شیوه‌ی دیگری پیش گرفت که راهگشای مسیر شکوهمندی شد که بسیارانی دیگر در آن گام نهادند.
شاملو در هر عرصه‌ای که گام نهاد، مهر و نشان خود را بر آن زد. در فضای مطبوعاتی، هرگاه در نشریه‌ای، حتا گمنام، قلم زد یا فضایی در اختیار گرفت، زودا که آن نشریه بدل به ساحتی نو و درخشان شد. گرچه همواره سلطه‌ی خفقان ناشی از سانسور، در تمام سال‌های زندگی او، آن نشریات را به ورطه‌ی تعطیلی کشاند.
در فرهنگ‌نویسی، نه در ساحت معمول آن، به زبان عامیانه روی آورد که همواره در کنار زبان «ارکاییک» آبشخور او بود، کوششی طاقت‌سوز داشت و «کتاب کوچه» یادگار بزرگ او در این زمینه است.
در طنز هرچند آثار زیادی از او باقی نمانده، اما آنچه از او می‌شناسیم، معرف نگاه طنزآمیز عمیق اوست در سطحی فراتر از فضایی که طنز مکتوب ما دارد.
در ترجمه همواره درپی آن بود که زبان تازه‌ای نشان بدهد. شاملو نه یک تن که گروهی آدمی بود، در سرکشی به ساحت‌های فرهنگی احمد شاملو را باید صورت تجسم یافته‌ی منشور کانون نویسندگان ایران دانست، اندیشمندی که هیچ‌گاه در برابر قدرت و خفقان و سانسور تسلیم نشد و هرگز سانسور را به رسمیت نشناخت. از نخستین تلاش‌هایش در نوشتن و مبارزه‌ی اجتماعی تا سوختن آن جرقه‌ی واپسین، حضورش انکار سانسور و خفقان و سرکوب بود. نزدیک به شصت سال با قلم و کلام، قدرت و خفقان را به مبارزه طلبید و هرگز سر طاعت و تسلیم در برابر خودکامگان دوران فرود نیاورد.

ما اعضای کانون نویسندگان ایران به‌رسم هر سال در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی؛ احمد شاملو، پنجشنبه ۲مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج حضور می‌یابیم و مزارش را گلباران می‌کنیم.

۳۱ تیر ۱۴۰۴

کانون نویسندگان ایران

***************

بیانیه

به سرکوب و اخراج نژادپرستانه‌ی مهاجران افغانستانی پایان دهید

در هفته‌های اخیر اخبارِ برخوردهای خشن با پناهندگان افغانستانی موجی از خشم و نگرانی در جامعه‌ی بیدار ما برانگیخته است.
روند افغانستانی‌ستیزی، به‌ویژه پس از آتش‌بس، چنان ابعاد هولناکی به خود گرفته است که تن به رفتارهای شنیع فاشیستی و ناسیونالیستی می‌زند. در جریان تبلیغات ضدافغانستانی، مهاجرانی که سال‌های دراز است در ایران زیسته‌اند به یک‌باره و بدون ارائه سند یا دلیل مشخصی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شده‌اند و با رفتارهای به غایت نژادپرستانه به صورت فله‌ای و بسیار اهانت‌آمیز از ایران اخراج می‌شوند.
اخراج اجباری بیش از ۲۰ هزار خانوار پناهنده از ستم حکومت فوق‌ارتجاعی طالبان ستمی آشکار بر مردم بی‌پناهی است که در کشور مبدأ خود با مخاطرات جانی مواجه‌اند.
رفتار تبعیض‌آمیز با پناهندگان افغانستانی همواره مایه‌ی نگرانی بوده است اما از سال ۱۴۰۲ به این سو این روند شتاب خطرناکی به خود گرفته است به گونه‌ای که حاکمیت با قطع تدریجی خدمات اندک آموزشی، بانکی و بهداشتی ارائه شده به این مهاجران و برخورد خشن و پلیسی با آن‌ها سعی کرده است مهاجران را وادار به ترک کشور کند. از جمله این اقدامات می‌توان به قطع تأسف‌بار خدمات آموزشی به کودکان افغانستانی اشاره کرد که اغلب بدون دخالت دولت و توسط نهادهای خیریه بخش خصوصی در حال انجام بود و با ممنوعیت‌های ایجاد شده توسط دولت دیگر ادامه پیدا نکرده است.
ستیز با مهاجران و اخراج آن‌ها بخشی از پروژه‌ی گروه‌های نژادپرست و ناقض حقوق مسلم انسانی است که در سال‌های اخیر در نقاط مختلف دنیا قدرت را در دست گرفته‌اند. این اندیشه‌ی سیاسی متعلق به کسانی است که با سوءاستفاده از اضطرار پناهندگان به خود اجازه می‌دهند هم نیروی کار آن‌ها را هدف استثمار قرار دهند هم از آن‌ها در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی به عنوان اهرم فشار استفاده کنند. کسانی که مرزهای قراردادی را بهانه‌ای برای عبور از مرزهای انسانیت و عدالت قرار داده‌اند.
کانون نویسندگان ایران بر مبنای روح کلی منشور و اساسنامه خود از حق امنیت، سرپناه و زندگی انسانی برای همگان بی‌‌هیچ قید و شرط حمایت می‌کند و رفتارهای نژادپرستانه و شوونیستی را خواه از سوی حکومت و خواه از سوی گروه‌های دست‌راستی افراطی محکوم می‌کند و خواهان توقف این چرخه‌ی ستم و نامردمی است که به‌راستی در حکم وهن به حیثیت انسان مترقی است.

کانون نویسندگان ایران

۱۵ تیر ۱۴۰۴

***************

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

درباره‌ی آنچه بر زندان اوین رفت

در پی حمله‌ی جنایتکارانه و تجاوز آشکارِ رژیمِ انسان‌ستیز ِ اسراییل به خاک ایران و کشتار شهروندان بی‌دفاع، زندان اوین و محلات پیرامون آن نیز مورد هدف و بمباران و مآلاً تخریب شدید قرار گرفت و تلفات انسانی و مالی جبران‌ناپذیری برجای گذاشت.
جدای از اینکه بر اساس میثاق‌ها و قوانین بین‌المللی موجود، حمله‌ به اماکن غیرنظامی نظیر بیمارستان‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، محیط‌های مسکونی و زندان‌ها ممنوع است و در شمول جنایات جنگی جای می‌گیرد و نیز سکوت سنگین و أسف‌بار ِ اکثریت قریب به اتفاق کشورها در این‌ خصوص جای سوال و بررسی دارد، واکنش حاکمیت در انتقال غیر انسانی و توأم با ایذاء و تحقیر زندانیان زندان اوین به زندان‌هایی فاقد استانداردهای لازم در جنوب تهران نظیر "قرچک" و "تهران بزرگ" ، این گمان را تقویت می‌کند که حاکمیت در صدد انتقام‌گیری و کین‌جویی از مخالفان سیاسی و عقیدتی خود در شرایط غبارآلود و نابهنجار فعلی‌ست و اینگونه تاریخ سیاه دهه‌ی شصت را تداعی و تکرار می‌کند.
گفتنی‌ست اخبار انتشار یافته درباره‌ی شرایط نگهداری زندانیان منتقل شده به ویژه زندان قرچک، خبر از وضعیتی غیرانسانی و تحمل‌ناپذیر می‌دهد که سلامت و جان زندانیان را نیز به‌شدت تهدید می‌کند.
کانون نویسندگان ایران ضمن محکوم‌کردن حمله‌ی تجاوزگرانه و جنایتکارانه‌ی رژیم اسراییل به ایران به‌طور عام و به زندان اوین به‌طور خاص، و ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت نامعلوم همه‌ی مصدومان و مجروحان این حمله‌ی جنایتکارانه، و اعتراض اکید به انتقال غیرانسانی و تحقیرآمیز زندانیان اوین به زندان‌هایی فاقد امکانات اولیه و در خور شأن انسان، خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ست که پیشتر با اتهام‌هایی واهی و پرونده‌سازی‌هایی ساختگی به حبس و تعزیر محکوم شده‌اند و صراحتاً اعلام می‌کند که مسئولیت جان همه‌ی زندانیان و تمامی عواقب و عوارض این امر، بر عهده‌ی کلیه‌ی مقامات حاکمیتی و قضایی جمهوری اسلامی خواهد بود.

۱۳ تیرماه ۱۴۰۴

کانون نویسندگان ایران

***************

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

درباره‌ی حمله تجاوزکارانه‌ی اسرائیل به ایران

اکنون شمار کشته‌ها به صدها تن رسیده و از جای‌جای تهران و شهرهای دیگر ایران دود جنگ برخاسته است. اسرائیل که ماه‌هاست مردم غزه را به خاک و خون می‌کشد و بازماندگان را در قحطی و گرسنگی به کام مرگ می‌کشاند، اکنون دامنه‌ی جنگ‌افروزی و تجاوزکاری‌اش را با طرح «خاورمیانه‌ی جدید» به خاک مردم ایران کشانده است. مردمی که سال‌ها در برابر سرکوب و جنایات جمهوری اسلامی ایستاده‌اند، زیباترین فرزندانشان را در کشتارهای خیابانی و اعدام‌ها و زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها از دست داده‌اند و همزمان فقر و فساد و تبعیض سازمان‌یافته را تاب آورده‌اند، اکنون رد چکمه‌های دشمن خارجی را نیز بر گلوی خود احساس می‌کنند.

جنگ رژیمی فاشیستی که بنایش بر اشغال و نسل‌کشی است با حکومتی که پایه‌های خود را بر ریختن خون مخالفان و آزادیخواهان بنا نهاده است، تنها جان و زندگی مردم را تباه نمی‌کند بلکه سال‌ها مبارزه برای تحقق آزادی و برابری را نیز متوقف می‌سازد و چه بسا به عقب می‌راند. اکنون بیم آن می‌رود که دستاوردهای جنبش آزادی‌خواهی ۱۴۰۱ که خود از پس خیزش‌های متعدد پیشین برآمده بود، در هنگامه‌ی این تجاوز محو شود و در زمین سوخته‌ی پس از آن ناسیونالیسم افراطی، راست افراطی و فاشیسم نو بروید. خاصه این که برای هر دو طرف، اسرائیل و جمهوری اسلامی، جنگ «نعمت» است و از آن ارتزاق می‌کنند. اسرائیل که به تأسی از رهبرانش می‌تواند هر جنبنده‌ای را هدف مشروع خود بداند، اکنون به مدد رسانه‌های جریان اصلی، موج عمومی شکل گرفته علیه نسل‌کشی در غزه را واپس می‌راند و جمهوری اسلامی نیز با تکیه بر ایده‌ی بنیانگذار خود، «بریزید خون‌ها را زندگی ما دوام می‌یابد»، دست‌به‌کار بسترسازی برای بازداشت و کشتار مخالفان خود شده است و گماشتگان‌اش در فضای مجازی وعده‌ی خلق «۶۷»ای دیگر را می‌دهند.

این همه زیر چشم جهانی رخ می‌دهد که در آن دو قطب رسانه‌ای از دو سو صداهای مستقل را می‌بلعند: قطبی که از تجاوز آشکار نظامی حکومتی شهره به کودک‌کشی تصویری منجی‌گونه می‌سازد و قطبی دیگر که چهره‌ی سرکوبگر جمهوری اسلامی را زیر برچسب دفاع از وطن پنهان می‌کند. شادی مردم از دیدن مرگ قاتلان‌شان، هرگز به معنای آغوش گشودن به روی تجاوز به خاک و زندگی‌شان نیست. اما مردم چگونه در شرایط فیلترینگ حکومتی، ناامنی و اضطراب جنگ و بمباران رسانه‌ای، صدا و موضع راستین خود را بیابند؟ چگونه همبستگی و نیروی عظیم خود را برای حمایت از یکدیگر به جریان بیندازند؟ چگونه برای توقف این ماشین کشتار چاره‌ای بیندیشد؟

نه نیروی متجاوز خارجی و نه نیروی سرکوبگر داخلی، هیچ یک حق ندارند عاملیت و اراده‌ی مردم را در تعیین سرنوشت خویش غصب کنند. حق هر ملتی است که مقابل تجاوز به خاک خود بایستد، همانگونه که حق هر ملتی است که در برابر حاکمیت آزادی‌کش سر تسلیم فرود نیاورد.

سکوت جهان در برابر این تجاوز، به بهانه‌ی ماجراجویی و ستم‌پیشگی حاکمیت ایران، تنها ابعاد فاجعه را عظیم‌تر خواهد کرد. کانون نویسندگان ایران تجاوز آشکار اسرائیل به خاک ایران را محکوم می‌کند و از نویسندگان آزادیخواه، روشنفکران و نهادهای همسو در ایران و جهان می‌خواهد که در نقش راستین و آگاهی‌بخش خود ظاهر شوند و دوقطبی حاکم بر رسانه‌ها را به نفع شنیده شدن صدای مستقل مردم و تقویت جنبش‌های آزادیخواهانه‌ی آنان بشکنند.

کانون نویسندگان ایران

۲۶ خرداد ۱۴۰۴

***************

اطلاعیه

تسلیت به بازماندگان انفجار اسکله‌ی رجایی بندرعباس

روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ با تصاویر هولناک انفجار اسکله‌ی رجایی بندرعباس آغاز شد و بی‌درنگ موجی از اندوه و خشم ایران را فراگرفت.
این بار نیز، همچون موارد مشابه، سوگواری مردم به ده‌ها پرسش بی‌پاسخ گره خورده است. آنچه در دسترس افکار عمومی است تصاویری پراکنده و گفتگوهای ضد و نقیض رسانه‌های حکومتی است. اما آنچه بر زمین واقعیت سوخته و از کف رفته جان و هستی مردم است.
حاکمیتی که یا فاجعه می‌آفریند و یا به فاجعه دامن می‌زند، این بار نیز می‌کوشد تا از واژه‌ی «حادثه» مدد بگیرد و از مسئولیت خود در اطلاع‌رسانی شفاف، به‌ ویژه از سوی منابع مسئول، و پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کند. همان‌گونه که در برابر حوادثی چون پلاسکو، سانچی، معدن طبس، کمپ ترک اعتیاد و آتش‌سوزی زندان اوین چنین کرد. ‌با این همه در سال‌های اخیر در مواردی مانند ساقط کردن هواپیمای مسافربری و فاجعه‌ی متروپل نیز بود که پس از فاجعه، دادخواهان بازی حکومت را بر هم زدند. امید است که این بار نیز وجدان بیدار جامعه به یاری بازماندگان و دادخواهان بیاید و حافظه‌ی جمعی را از آفت فراموشی در امان نگه دارد.
کانون نویسندگان ایران درگذشت هم‌وطنان در انفجار اسکله‌ی رجایی را به بازماندگان و مردم ایران تسلیت می‌گوید و خواهان اطلاع‌رسانی شفاف و روشن شدن همه‌ی ابعاد این فاجعه است و از مردم آزاده‌ی ایران می‌خواهد در غیاب مسئولیت‌پذیری حاکمیت، از یاری به آسیب‌دیدگان دریغ نورزند.

کانون نویسندگان ایران

۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

***************

بیانیه

گرامی باد پنجاه و هفت سالگی تأسیس کانون نویسندگان ایران

پنجاه و هفت سال از تأسیس کانون نویسندگان ایران گذشت اما «ضرورت»ی که به تأسیس کانون انجامید هنوز پابرجاست. همچنان که اراده‌ی جمعی که پس از قتل‌های سیاسی حکومتی، نویسندگان آزادی‌خواه را برای احیای فعالیت کانون نویسندگان ایران گرد هم آورد، هنوز به قوت خود باقیست و چون مانعی سخت در برابر حاکمیت و شیوه‌های پیچیده‌ی سرکوب و سانسور ایستاده است.

مدتی مدید صدای کانون نویسندگان ایران یگانه صدای جمعی بود که به بهای جان و زندان و بازداشت و تهدید اعضایش از ضرورت دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور سخن می‌گفت. امروز اما مقاومت‌ها و تجربه‌ی شکست‌ها و پیروزی‌ها، آزادی‌خواهان را گرد هم آورده است. دیگر نمی‌توان از آزادی سخن گفت اما برای تحقق آزادی بیان گام برنداشت. خواست آزادی بیان در بستر عینی زندگی به خواستی عمومی بدل شده است. آنچه کانون نویسندگان ایران در این پنجاه و هفت سال در موضع‌گیرها و مکتوبات خود ثبت کرده است سند انکارناپذیر این واقعیت است که سرکوب آزادی بیان و گسترش سانسور تنها دامان نویسندگان و هنرمندان و روزنامه‌نگاران را نمی‌گیرد؛ بسیار بوده‌اند معترضان، دادخواهان، کارگران، معلمان، دانشجویان و زنانی که پاسخ کلامشان را با بازداشت و زندان گرفته‌اند. در تمام این سال‌ها بند اول منشور کانون نویسندگان ایران، «آزادی بیان بی‌ هیچ حصر و استثنا برای همگان»، چراغ راه کانون و کانونیان بوده است تا هر کجا حاکمیت صدای معترضان را خفه کرد، جنبش‌های آزادی‌خواهانه را به خون کشید و عرصه را بر بی‌صدایان تنگ کرد، به حمایت از سرکوب‌شدگان برخیزد. هم از این روست که مبارزه در میدان پرحادثه و خونین ایران، هرگز کانون نویسندگان ایران را از آن عرصه‌‌ی بزرگتر مبارزه غافل نکرده است. نمی‌توان از آزادی بیان سخن گفت و در برابر سرکوب آزادی بیان در جهان سکوت کرد یا شیوه‌های نوظهور سانسور را نادیده گرفت.

در این پنجاه و هفت سال چهره‌ی ساختگی قدرت‌ها بیش از پیش فرو ریخته و چهره‌ی عریان ستم و استثمار آشکارتر شده است. فضای مجازی که زمانی گمان می‌رفت راهی مطمئن برای گسترش آزادی بیان خواهد گشود، از مداخله‌ی حکومت‌ها و قدرت‌ها در امان نمانده و به همان سرنوشتی دچار شده است که پیشتر رسانه‌های مستقل در سایه‌ی سیاه رسانه‌های جریان اصلی به آن دچار شدند. آنچه روزی تجربه‌ای تلخ از زیستن در سایه‌ی استبداد تلقی می‌شد، اکنون در هر کجای جهان اثری از آثار شوم خود را آشکار کرده است. آن سوی «دیوار حائل» اسرائیل کشتار پزشکان را به فهرست جنایتکارانه‌ی محاصره و نسل‌کشی و کودک‌‌کشی افزوده و در افغانستان طالبان بی هیچ مانعی قوانین متحجرش را جاری کرده است. در ینگه‌ی دنیا فهرست‌های رسمی سانسور انواع برابری‌طلبی‌های نژادی و جنسیتی را هدف گرفته، در اروپا جریان‌های راست افراطی اندک دستاوردهای موجود را به مخاطره افکنده‌اند و چهره‌ی حقیقی دموکراسی‌های جعلی از پرده بیرون افتاده است. در این زمانه‌ی آشوبناک که جریان‌های کوچک و بزرگ مقاومت و ستم‌ستیزی در جای جای جهان سر بلند کرده‌اند و شبکه‌ای رو به گسترش از فاشیسم و شبه‌فاشیسم برای سرکوب یا تصاحب دستاوردهای آن خیز برداشته است، جهان بیش از هر زمانه‌ی دیگر به دفاع بی‌قید و شرط از آزادی بیان و مبارزه‌ی همه‌جانبه با سانسور نیازمند است. شواهد بسیار گواهی می‌دهند که اگر در جایی از جهان آزادی بیان نقض می‌شود، آزادی بیان در همه جای جهان در معرض خطر قرار می‌گیرد.

اکنون که پنجاه و هفت سالگی تأسیس کانون نویسندگان ایران را گرامی می‌داریم، تلاش‌های همه‌ی آزادیخواهان را ارج می‌نهیم و یک بار دیگر اعلام می‌کنیم که مبارزه‌ی جمعی و حساسیت به ستم و سرکوب در سراسر جهان یگانه راهیست که می‌تواند به برچیده شدن سانسور و تحقق آزادی بیان بیانجامد.

کانون نویسندگان ایران

یکم اردیبهشت ۱۴۰۴

***************

بیانیه

شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران

رنج‌های مشترک بسیار و رویای زیبای آزادی و فرهنگی مشترک ما را به هم نزدیک کرده است؛ در سالی که همچون پار و پیرار، چیزی برای شادی جمعی نداشتیم.
گرانی‌های کمرشکن، دوام آوردن با دستمزدی ناچیز، اخراج سهل و بی‌عقوبت نیروی کار زیر چتر قراردادهای چند ماهه، تنگ‌تر شدن عرصه بر زنان زیر بار کمرشکن قوانین نوشته و نانوشته‌ی ضدانسانی، ادامه‌ی سانسور و سرکوب آزادی بیان با پرونده‌سازی برای نویسندگان و هنرمندان و فعالان سیاسی و اجتماعی و تهدید و در بسیاری موارد بازداشت آنها، و سرانجام صدور احکام اعدام برای معترضان و مخالفان سیاسی... این همه تنها سیاهه‌ای مختصر از رنج‌های مشترکی است که حاکمیت به مردم تحمیل کرده است.
با این همه، در دل این سرکوب فزاینده و این بن‌بست اقتصادی که بقای بسیارانی را تهدید می‌کند، در روزهایی که بسیاری سال را پشت میله‌های زندان نو می‌کنند و بسیاری دیگر به قید وثیقه آزادند، مقاومت هر روزه‌ی زنان، ایستادگی ادبیات و هنر مستقل در برابر سانسور و بردگی فکری، و به هم پیوستن صداهای پراکنده برای لغو احکام اعدام چون بارقه‌هایی از آینده‌‌‌ای روشن است، آینده‌ای که با رویای آزادی و برابری در آمیخته است.
از این روست که در آستانه‌ی نوروز نگاهی به روزهای رفته داریم و چشم امید به روزهای نیامده بسته‌ایم. همچون هر بهار، میان بیم‌های بیشمار و امیدهای اندک، امید و همبستگی را چراغ راه می‌کنیم که نیروی ادامه دادن راه از همین امید و همبستگی بر می‌آید.
کانون نویسندگان ایران سال نو را به نویسندگان و هنرمندان مستقل و همه‌ی آزادی‌خواهان و ستم‌ستیزان شادباش می‌‌گوید. باشد که ایستادگی‌های فردی جای خود را به ایستادگی‌های جمعی دهد و سال تازه، سال به بارنشستن امیدها و تحقق آرمان‌ها باشد.

کانون نویسندگان ایران

۲۹ اسفند ۱۴۰۳


_________________________________________________

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از فروردین ۱۴۰۳ تا ۲۷ اسفند اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ تا ۲ اسفند اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از نورور ۱۴۰۱ تا ۲ اسفند اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ تا ۲۵ اسفند اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه مطالب قدیمی تر کانون اینجا کلیک کنید. ‏