بیانیه
محمد محمدعلی، داستاننویس، پژوهشگر و عضو دیرین کانون نویسندگان ایران درگذشت
محمد محمدعلی (۱۳۲۷-۱۴۰۲) نویسنده، مدرس و پژوهشگر و از اعضای دیرین کانون نویسندگان ایران پس از چندسالی جنگیدن با بیماری سرطان پنجشنبه ۲۳ شهریور در هفتادوپنجسالگی درگذشت.
او نویسندگی را از دوران دبیرستان با نوشتن چند نمایشنامه آغاز کرد. نخستین اثر او مجموعه داستان «درهی هندآباد گرگ داره» که در سال ۱۳۵۴ منتشر شد به زندگی فلاکتبار روستاییان میپرداخت. این توجه به واقعیتهای اجتماعی، بهویژه مرگ، که سپس با نمادگرایی تلفیق شد، در تمامی آثار او دیده میشود، از جمله در مجموعههای داستانی «از ما بهتران»، «بازنشستگی» و «دریغ از رو به رو» و رمانهای «باورهای خیس یک مرده»، «برهنه در باد»، «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه»، و رمان «خطابههای راهراه: داستانی ناتمام» که آخرین اثر منتشر شده از اوست.
محمدعلی نویسندهای آزادیخواه، دشمن آشتیناپذیر سانسور و متعهد به فعالیت اجتماعی و فرهنگی بود. در دههی پنجاه از اعضای ثابت نشستهای داستاننویسی «پنجشنبهها» بود که هوشنگ گلشیری به راه انداخت. در سال ۱۳۵۶ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد و سالها مسئولیت بازرس مالی کانون را بر عهده داشت. در دههی شصت با مطبوعات همکاری داشت؛ چندسالی عهدهدار سردبیری فصلنامهی «برج» بود و سهویژهنامهی شعر و داستانِ مجلهی آدینه نیز به سردبیری او منتشر شد. همچنین به همراه جواد مجابی و محمد مختاری جلسه شاعران سهشنبه را به راه انداختند. در دههی هفتاد یکی از اعضای مؤثر در جمعآوری امضا برای متن «ما نویسندهایم» معروف به بیانیهی «۱۳۴ نویسنده» بود که در سال ۱۳۷۳ منتشر شد و از همین رو سخت تحت فشار نیروهای امنیتی قرار گرفت، منتظرخدمت شد و سرانجام شغل اداری خود را از دست داد. در سال ۱۳۷۵ نام او نیز در فهرست چهرههای فرهنگی حاضر در اتوبوس عازم به ارمنستان قرار داشت که بنا بود در راه سفر به دست عوامل نیروهای امنیتی به قتل برسند؛ او خود شرح این سفر را چند سالی بعد در مطبوعات به چاپ رساند.
محمدعلی در اوایل سال ۱۳۸۸ برای پیوستن به فرزندانش به کانادا مهاجرت کرد، اما در آنجا نیز از فعالیت فرهنگی دست نکشید. کارگاه داستاننویسی خود را به راه انداخت که بسیار پربار بود. در مجامع ادبی ونکوور از جمله «آدینهشب» و «انجمن هنر و ادبیات ونکوور» پیگیرانه شرکت میجست. در برنامه شب شعر و داستان کانون نویسندگان ایران در تبعید، بزرگداشت علیاشرف درویشیان و گردهمآییِ اعتراضی پس از مرگ بکتاش آبتین پیشقدم بود.
محمدعلی از حاضران همیشگی در جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران بود و هرگز از پذیرفتن هیچ مسئولیتی سر باز نمیزد. حتی هنگامی که در ایران نبود همواره دغدغهی سرنوشت کانون را داشت و به عضویت و فعالیتهای خود در نهاد آزادیخواهیِ نویسندگان به خود میبالید و در دورهای که از سویی کانونستیزان بر کانون نویسندگان ایران و آرمانهای آزادیخواهانهی آن بیمحابا تاختند و از سوی دیگر حاکمیت جان بکتاش آبتین را ستاند، محمدعلی با روح مسئولیتپذیری تاموتمام در همه حال پیگیر سرنوشت کانون نویسندگان ایران بود.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این یار دیرین خود را به خانواده، دوستان و جامعهی فرهنگی مستقل کشور تسلیت میگوید.
یاد و آثارش ماندگار باد
کانون نویسندگان ایران
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
*************
تداوم سرکوب، تداوم مقاومت
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت سالگرد جنبش آزادیخواهانهی مردم در سال ۱۴۰۱
از قتل تبهکارانهی مهسا(ژینا) امینی در اسارت گزمگان «گشت ارشاد» یک سال گذشت. دختری که مرگ نابههنگام او آتش خشم فروخوردهی مردم ستمزده، خاصه زنان به ستوه آمده از تبعیض و نابرابری و خفقان را چنان برافروخت که شعلههای آن حاکمیت را در بزنگاه تاریخی تازهای گرفتار کرد. یک روز پس از این واقعهی شوم، مردم کردستان در مراسم خاکسپاری پیکر مهسا(ژینا) امینی شعار زن، زندگی، آزادی سر دادند. در شهرهای دیگر نیز مردم به پیشگامی زنان به خیابانها آمدند و در هر کوی و برزن با تکرار این شعار با مردم داغدیدهی کردستان اعلام همبستگی کردند. زنان با آتشزدن روسریهای خود، این نماد مجسم سلطهی حکومتی و آزادیکشی، خشم خود را از ۴۳ سال تبعیض سیستماتیک عیان ساختند و مردان آزادیخواه نیز پا به پای آنان رو در روی حاکمیت آزادیستیز ایستادند. دانشجویان و دانشآموزان یکصدا فریاد آزادیخواهی و ستمستیزی سر دادند و جنبشی یکپارچه در برابر سرکوب و اختناق شکل گرفت.
از همان ساعات آغازین جنبش آزادیخواهی، نیروهای تا بُن دندان مسلح رو در روی مردم بیدفاع صفآرایی کردند. پاسخ حاکمیت به صدای اعتراض همچون همیشه سرکوب و کشتار سبعانه بود. در برخی استانها از جمله سیستان و بلوچستان و کردستان با انواع سلاحهای جنگی به مردم بیدفاع تاختند و به خانههایشان هجوم بردند. حاکمیت با تفنگ و گلوله در برابر صدای اعتراض ایستاد و از کشته شدن کودکان نیز بیمی به دل راه نداد؛ برای توجیه هر عمل جنایتکارانه به انواع شیوههای سناریوپردازی و پاپوشدوزی متوسل شد. هر کسی را که در جهت شفافسازی و بیان حقیقت میکوشید با خشونت بازداشت کرد، ساعتها مورد بازجویی قرار داد و راهی زندانهای انباشته از زندانی کرد. کانون نویسندگان ایران نیز که از همان آغاز، با تاکید بر حق آزادی بیان برای همگان، در کنار مردم آزادیخواه ایستاد از گزند سرکوب در امان نماند. چندی پس از آغاز جنبش، سه عضو کانون نویسندگان ایران بازداشت شدند. در ۱۴ آذر ماموران همزمان به خانههای دو تن از دبیران کانون یورش بردند و یکی را با شکستن درِ خانه به ضرب تبر و دیگری را با شکستن در و ضرب و جرح شدید بازداشت کردند. پس از آن نیز دو عضو دیگر هیئت دبیران احضار و بازجویی شدند.
اکنون در نخستین سالگرد جنبش آزادیخواهی، با آنکه جانهای عزیز بیشماری از دست رفته و رنج و مصائب جانگزا بر خانوادههای بسیاری تحمیل شده است و با وجود شرایط اسفناک و رقتبار اقتصادی و اختناق اجتماعی و سیاسی، مردم نهتنها از خواستههای برحقِّ خود قدمی باز پس ننشستهاند، بلکه بیش از هر وقت دیگر در برابر جور و تطاول ایستادگی میکنند و تن به ستم و استبداد نمیدهند. حاکمیت با افزایش فشار و گسترش سازوکار سرکوب میخواهد هر صدای اعتراضی را از پیش خاموش کند؛ جابهجایی زندانیان سیاسی و تخلیهی برخی زندانها، پلمب کسبکارها و توقیف ماشینها به دلیل رعایتنکردن «حجاب» و به راه انداختن «گشتهای ارشاد» از جمله حربههای حاکمیت به قصد تشدید خفقان است. ارعاب و بازداشت خانوادههای کشتهشدگان، بازداشت فعالان حقوق زنان و کنشگران سیاسی و اجتماعی، احضار مجدد و بازداشت برخی از بند رستگان و افزایش کنترل امنیتی دانشگاهها با تصفیه و جایگزینی اساتید و تعلیق دانشجویان نیز از دیگر حربههای حاکمیت است تا کانونهای بالقوهی اعتراض را از کار بیندازد. اما بیگمان هر قهر و سرکوب مقاومتی در پی دارد. حاکمیت با وجود گستردگیِ فریادهای آزادیخواهی که در سراسر ایران و جهان طنینانداز شد هنوز در نیافته است و چنانکه پیداست، هرگز در نخواهد یافت که آزادی از حقوق اساسی انسانی است و تحدید حقوق مسلم مردم الیالابد امری محال و بلکه خیالی واهی است. مردم آزادیخواه نشان دادهاند که دیگر روزهای سیاه و خفقانآور گذشته را برنمیتابند و از هر فرصتی برای در هم شکستن استبداد بهره میبرند.
کانون نویسندگان ایران که در پنجاه و پنج سال عمر سراسر کشاکش خود با استبداد در راه دفاع از آزادی بیان و مبارزه با سانسور جانهای عزیزی را از دست داده و فشارهای بسیار متحمل شده است همچنان، با تکیه بر اصول خود، آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا را حق همگان میداند و هرگونه سرکوب صدای آزادیخواهی را محکوم میکند.
کانون نویسندگان ایران
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
*************
بیانیه
در بیستوسومین سالگرد درگذشت احمد شاملو، یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی میداریم
«در خلوت روشن با تو گریستهام
برای خاطر زندگان، و در گورستان تاریک با تو خواندهام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشقترین زندگان بودند.»
بیستوسه سال از درگذشت احمد شاملو (الف. بامداد) شاعر بزرگ آزادی میگذرد. شاملو شاعری آگاه و معترض، روشنفکری آزادیخواه و ناوابسته به قدرت، روزنامهنگاری شجاع، مترجم و فرهنگنویسی چیرهدست و از اعضای برجستهی کانون نویسندگان ایران بود که در سراسر حیات حرفهای خود هرگز از پیکار بیامان با سانسور، جهل و خفقان باز نایستاد.
«ای کاش می توانستم/ یک لحظه می توانستم ای کاش/ بر شانههای خود بنشانم/ این خلق بیشمار را / گرد حباب خاک بگردانم/ تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست / و باورم کنند.»
حکومتهای مستبدِ پهلوی و جمهوری اسلامی همواره احمد شاملو را آماج بدترین اتهامها قرار دادهاند و با ساخت برنامههای تلویزیونی و انتشار متنهای فرمایشی در نشریات و مجلات زرد کوشیدهاند جایگاه شاعر را در اذهان عمومی خدشهدار کنند. اما این تلاشهای مذبوحانه ثمری نداشته و شعر احمد شاملو، بیآنکه هرگز «رسمی» و «درسی» شده باشد، در متن جامعه جریان یافته است تا رساترین فریاد آزادیخواهی مردمان بهجانآمده از تبعیض و ستم و بیعدالتی در کوی و برزن شود، چنانکه در جنبش آزادیخواهانهی نیمهی دوم سال گذشته شاهد بودیم: «قصه نیستم که بگویی/ نغمه نیستم که بخوانی/ صدا نیستم که بشنوی/ یا چیزی چنان که ببینی/ یا چیزی چنان که بدانی/ من درد مشترکم مرا فریاد کن»
اینروزها که اخبار مجازات زنان برای حق پوشش آزادانه و اعدامها و خودکشیها در فضای جامعه بیداد میکند؛ این روزها که تیرگیِ فقر «احتضار فضیلت است» و سفرههای مردم را از هم دریده است؛ این روزها که حاکمیت با سرکوبهای گستردهی فعالان حوزههای گوناگون در شهرها و اخراج و تعلیق و محرومیت از تحصیل در دانشگاهها بذر نومیدی در جامعه میپراکند، او را به یاد میآوریم:
«احساس میکنم/ در بدترین دقایق این شامِ مرگزای/ چندین هزار چشمهی خورشید / در دلم / میجوشد از یقین؛
احساس میکنم/ در هر کنار و گوشهی این شوره زار یأس/ چندین هزار جنگل شاداب / ناگهان / میروید از زمین.»
امسال نیز، با وجود راه بندان و بسیج نیروهای امنیتی و انتظامی در سالهای گذشته، در سالروز درگذشت این شاعر بلندآوازهی آزادی روز دوشنبه دوم مرداد ماه ۱۴۰۲ ساعت ۵ عصر در گورستان امام زاده طاهر کرج مزار او را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۳۰ تیر ۱۴۰۲
*************
بیانیهی کانون نویسندگان ایران دربارهی موج سرکوبهای اخیر
گور آزادیخواهان، گور آزادیخواهی نخواهد شد!
سرکوبهای حاکمیت همچنان ادامه دارد. پس از قلع و قمع معترضان در خیابان، بازداشتهای گسترده، شکنجه و ارعاب، صدور و اجرای احکام اعدام و حکمفرما کردن آرامشِ گورستانی، حکومت، احضار و پروندهسازی، برگزاری دادگاهها پشت درهای بسته و صدور احکام سنگین را سرعت بخشیده است. در هفتهی اخیر توماج صالحی، خوانندهی معترض، پس از ۸ ماه بازداشت با اتهامهای سنگینی از جمله «افساد فیالارض» و «همکاری با دولت متخاصم» روبهرو شده است. مریم اکبریمنفرد که بیش از ۱۳ سال است بدون یک روز مرخصی در زندان به سر میبرد و اکنون ۱۸ ماه از حبس او باقی مانده است با پروندهسازی تازهای روبهروست، سپیده قلیان نیز، که دوران حبس خود را سپری میکند، با پروندهسازی حاکمیت به دادگاه احضار شده است و هر روز اخبار تعقیب و آزار آزادیخواهان منتشر میشود.
سرکوب زنان نیز به شیوههای گوناگون ادامه داشته است. فضای عمومی، کاری و تحصیلی برای زنان معترض به پوشش اجباری ناامن شده است و حاکمیت که با فشار اقتصادی مضاعف، مردم را در تنگنای فقر و فلاکت گرفتار کرده است، میخواهد از گرسنگان و تنگدستان «آمران معروف» بسازد.
زنان از نخستین روزهای استقرار این حاکمیت پیشگام آزادیخواهی بودهاند و اینبار نیز پا پس نکشیدهاند. آنان با پایداری و پیگیری خستگیناپذیر نشان دادهاند که آزادی زنان معاملهپذیر و بهتعویقانداختنی نیست؛ آزادی زنان گرهگاه خواست آزادی است و بیآن هر تعبیری از آزادی بیاعتبار میشود. این بار زنان همچون اسفند ۱۳۵۸ معترضانی تکافتاده در آستانهی سلطهی حاکمیتی آزادیکُش نیستند. اکنون پس پشت این آرامش گورستانی همبستگی عمومی شکل گرفته است. مردم به اشکال مختلف همراهی خود را با زنان معترض نشان میدهند و این همبستگی همان نیرویی است که با قوام و دوامش عبور از هر صعبی ممکن میشود.
قریب یکسال از جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران میگذرد. جنبشی که خود ادامهی چند دهه مبارزه و مقاومت جانانه بود و هست! هست، چون نه امروز و دیروز، بلکه در تمام این سالیان، زیر ضرب سرکوب بیامان، آزادی و آزادیخواهی همواره سربرآورده و حاکمیت آزادیستیز را پس رانده است.
بیگمان در وضعی که حاکمیت عرصه را چنان بر مردم و آزادیخواهان تنگ کرده که اخبار شوم خودکشی به اخباری روزانه بدل شده است، تنها با تکیه بر نیرویی جمعی میتوان راهگشای بنبست و تنگناها بود.
کانون نویسندگان ایران ضمن محکوم کردن سرکوبهای اخیر، از تمام مردم آزادیخواه و نهادهای همسو در سراسر جهان میخواهد که صدای معترضان، بازداشتشدگان و زندانیان سیاسی باشند و راه را بر دستدرازی حاکمیت بر جان و زندگی مردم ببندند.
کانون نویسندگان ایران
۱۶ تیر ۱۴۰۲
*************
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در محکومیت قتلهای حکومتی
همزمان با جنبش آزادیخواهی مردم، ماشین سرکوب حکومت چنان به کار افتاد که گویی قرار نیست احدی از آنان که لب به مخالفت گشوده بودند از گزند قلع و قمع حکومت برکنار بمانند. حاکمیت در اندک زمانی بسیاری از معترضان، فعالان سیاسی و صنفی و مدنی و مخالفان عقیدتی را به بند کشید و پشت درهای بسته، بی حضور وکلای انتخابی به اتهامهای واهی در کوتاهترین زمان ممکن محاکمه کرد و احکامشان را یکی پس از دیگری بیدرنگ به اجرا گذاشت.
گزافه نیست اگر بگوییم کمتر تشکل صنفی و سیاسی باقی مانده بود که از تیغ سرکوب مصون بماند و تنی چند از اعضایش در بند نباشند یا با احضار و بازجویی و تهدید مواجه نشده باشند.
جرمانگاری ابراز عقیده نیز که قدمتش به اندازهی عمر جمهوری اسلامی است همچون همیشه بازداشت و صدور احکام سنگین را در پی داشت و در هفتهی گذشته به اعدام سید صدراله فاضلی زارع و یوسف مهراد، دو زندانی عقیدتی انجامید.
طناب داری که حکومت بر گردن این دو انداخت، همان طنابی است که جان معترضانی چون محسن میرشکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی، سیدمحمد حسینی و دیگر اعدام شدگان جنبش آزادیخواهانهی اخیر را ستاند؛ همان طنابی است که بیم آن میرود بر گردن معترضان زندانی، مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی بیفتد. بیتردید موج مخالفت با اعدام که تا امروز اجرای احکام این سه تن را به تعویق انداخته است باید به روندی دائمی، پیگیر و هر روزه بدل شود: قتل حکومتی نمیخواهیم!
از همین رو کانون نویسندگان ایران از همهی نهادهای مدافع آزادی و حقوق انسانی و تشکلهای همسو در سراسر جهان میخواهد به صراحت مخالفت خود را با موج جدید اعدامها در ایران اعلام کنند و تمامی امکانات خود را برای متوقف کردن ماشین سرکوب جمهوری اسلامی به کار بگیرند.
کانون نویسندگان ایران
٢٧ اردیبهشت ۱۴۰۲
*************
۳ مه، «روز جهانی آزادی مطبوعات» گرامی باد
آزادی مطبوعات و دیگر رسانهها از شاخصهای اساسی آزادی بیان در جامعه است که به مخاطرهافکندنش بر زندگی انسانها و مناسبات اجتماعی در هر جامعهای آثار ویرانگر و هولناک بر جای میگذارد. اطلاعرسانی در مطبوعات و دیگر رسانهها از آن دست حرفهها است که هم عشق و علاقهی بسیار میطلبد، هم جسارت و پشتکار در جستوجو و بیان حقیقت. در جهانی که حکومتها همواره با سیاستهای پشت پرده در جهت منافع اقلیتی ناچیز اما قدرتمند بخشهای بزرگی از حقیقت را پوشیده نگه میدارند یا آن را سراسر وارونه جلوه میدهند، اهمیت و رسالت استقلال در این حرفه بیش از پیش جلوه میکند، در عین حال که بهسادگی نمیتوان بر مخاطرات و پیامدهای آن چشم بست.
جمهوری اسلامی از همان آغاز، همچون دوران پیش از خود، با تحمیل سانسور به مطبوعات و رسانهها ناقض آزادی بیان بوده است و با بگیروببند روزنامهنگاران و فعالان حوزهی رسانهای مانع از گردش آزاد اطلاعات شده است.
اتهامزدن به روزنامهنگاران و فعالان رسانهای و پروندهسازی برای آنان، که تنها به رسالت خود در بیان بی کموکاست و بدون تحریف واقعیت عمل کردهاند، چیزی نیست جز سیاست سرکوب برای بستن همهی راههای نقد، که زمینه را برای چپاولگران و اختلاسگران و جنایتپیشهگان فراهم میسازد تا در سایهی امن سانسور و قلعوقمع رسانهها با وقاحت هرچه تمامتر به غارت و جنایت ادامه دهند. از همین روست که حاکمیت در این سالها پیوسته از نظر شمار خبرنگاران و روزنامهنگاران زندانی به رکوردهای تازهتری در جهان دست مییابد.
کانون نویسندگان ایران با تکیه بر اصول منشور و اساسنامهی خود که مبتنی بر «حق آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان» است، روز جهانی آزادی مطبوعات و رسانهها را گرامی میدارد و این روز را به تمامی فعالان عرصهی رسانه و مطبوعات مستقل که، با وجود همهی مصائب و خطرات، به رسالت خود در زمینهی آزادی بیان پایبندی نشان میدهند شادباش میگوید و خواهان آزادی بیقید و شرط همهی روزنامهنگاران زندانی است و برای ایجاد جامعهای که دست حکومت از تعرض به مطبوعات آزاد و رسانههای مستقل کوتاه شود همچنان به مبارزه ادامه خواهد داد.
کانون نویسندگان ایران
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
*************
۵۵ سال نه به سانسور، نه به سرکوب
ناوابستگی به قدرت و ارادهی جمعی راز دوام و سربلندی تشکلی است که ۵۵ سال برای تحقق آزادی بیان برای همگان و برچیده شدن بساط سانسور رودرروی حکومتها، خواه حکومت شاه خواه حکومت جمهوری اسلامی، ایستاده است.
هر گاه حکومتها صداهای معترض را سرکوب کردند یا به حاشیه راندند، هر گاه اعتراضهای صنفی سر برآوردند و هر زمان جنبشهای اجتماعی زاده شدند، کانون نویسندگان ایران با تکیه بر منشور آزادیخواهانهی خود پا به میدان نهاد و کنار مردم معترض ایستاد.
اعلام صریح موضع در برابر حکومتهای تا دندان مسلح که دستدرازیشان بر جان و مال مردم مرز نمیشناسد، بارها به بهای احضار، بازداشت، زندان و قتل اعضای کانون نویسندگان ایران تمام شد اما سرکوبها و بگیروببندها هرگز به عقب نشستن کانون از منشور خود نیانجامید.
سال گذشته نیز کانون نویسندگان ایران از نخستین ساعات پس از قتل مهسا (ژینا) امینی پا به میدان نهاد و همبستگی خود را با جنبش آزادیخواهی مردم ایران در هر مرحله آشکارا اعلام کرد. اعلام صریح موضع در هنگامهی سرکوبها و جنایتهای حکومتی اینبار به سرکوب گستردهی کانون نویسندگان ایران انجامید: گذشته از سه عضو کانون نویسندگان ایران که در زندانهای جمهوری اسلامی محبوس بودند، حکومت دو تن از اعضای هیئت دبیران را با یورشی وحشیانه و شکستن درِ خانههاشان ربود، منشی کانون و دو عضو پیشین هیئت دبیران را بازداشت کرد، دو تن دیگر از اعضای هیئت دبیران را احضار و کل هیئت دبیران را به بازداشت تهدید کرد.
اما نه این سرکوب کانون نویسندگان ایران را از ادامهی راه باز داشت و نه شادی آزادی دو تن از اعضا و مختومه شدن پروندهی چند تن دیگر در واپسین روزهای اسفندماه. زیرا موضع آزادیخواهانهی کانون نه در گرو فراز و فرود جنبشها و بیش وکم شدن سرکوبها، که متکی بر تعهد به منشوری است که با خون و زندان و تهدید اعضای کانون شکل گرفته و برقرار مانده است. بند نخست منشور کانون نویسندگان ایران، آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان، حلقهی اتصال کانون با همهی جنبشهای اجتماعی است.
اکنون در شرایطی پنجاه و پنجمین سالگرد بنیادگذاری کانون نویسندگان ایران را گرامی میداریم که حاکمیت خون آزادیخواهان و معترضان بسیاری را بر زمین ریخته، جان برخی را با طناب دار ستانده و بسیاری را در زندانهای خود محبوس کرده است. با این همه، کانون نویسندگان ایران امید به دگرگونی بنیادی را که در جامعه جاری است پاس میدارد و با تکیه بر ارادهی جمعی، منشور آزادیخواهی خود و تعهد به ناوابستگی به قدرت به کوشش بیوقفه برای تحقق همهجانبهی آزادی بیان و قلم و اندیشه همچنان ادامه میدهد؛ زیرا که آزادی بیان دروازهی رسیدن به آزادیهای دیگر است و امید به تغییر در چارچوب تنگ استبداد نمیگنجد.
کانون نویسندگان ایران
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
_________________________________________________
برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از نورور ۱۴۰۱ تا ۲ اسفند
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه مطالب کانون از ۲۰ فروردین ۱۴۰۰
تا ۲۵ اسفند
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه مطالب قدیمی تر کانون
اینجا کلیک کنید.