افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


کمیته هماهنگی برای کمک                                                                                                                                                            سه شنبه ١۴ مرداد ١۴٠۴ - ۵ آگوست ۲۰۲۵


پیام کارگران غزه به اتحادیه‌های کارگری جهان:

فریاد پیش از مرگ ما را بشنوید

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و اخبار تجمعات اینجا کلیک کنید.
فدراسیون عمومی اتحادیه‌های کارگری فلسطین در بیانیه‌ای اضطراری از دل محاصره و ویرانی، خطاب به اتحادیه‌های کارگری جهان خواستار اقدام فوری در برابر نسل‌کشی و گرسنگی سیستماتیک شده است. این بیانیه با عنوان «فریادی پیش از مرگ» منتشر شده و از حمایت مستقیم آمریکا و اروپا از حملات اسرائیل انتقاد می‌کند.
در این بیانیه آمده است:
«۸۰ درصد خانه‌ها، همه کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و اغلب زمین‌های کشاورزی غزه نابود شده‌اند. کارگران، ماهیگیران و کشاورزان، زندگی‌شان به جهنمی از فقر و گرسنگی تبدیل شده است.»
کارگران غزه، اتحادیه‌ها و کارگران آزاد در سراسر جهان را به همبستگی و اقدام عملی فرا می‌خوانند:
اعتراض به محاصره، گرسنگی و کشتار در غزه در درون اتحادیه‌ها و مجامع کارگری؛
فشار به دولت‌ها برای توقف فروش سلاح و همکاری نظامی با اسرائیل؛
تحریم شرکت‌هایی که از اشغالگری حمایت می‌کنند و خارج کردن سرمایه اتحادیه‌ها از این شرکت‌ها؛
سازمان‌دهی روزهای اعتراض و همبستگی جهانی در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، بنادر و فرودگاه‌ها؛
حمایت ویژه از اقدام کارگران بندر برای جلوگیری از بارگیری یا تخلیه کشتی‌های اسرائیلی.
این بیانیه از مواضع کارگران بندری یونان و اتحادیه‌های کارگری در اروپا و کانادا که از اشغال فاصله گرفته‌اند، تقدیر کرده و خواستار قطع همکاری جهانی با «هستدروت»، نهاد صهیونیستی همدست اشغالگران شده است.
کارگران غزه هشدار می‌دهند:
«آنچه در غزه جریان دارد، تنها جنگ نیست؛ پروژه‌ای برای نابودی زندگی و کرامت انسانی است. با این حال ما ایستاده‌ایم و باز هم غزه را خواهیم ساخت.»
این پیام در پایان تأکید می‌کند:
«همبستگی تنها با شعار معنا ندارد. اکنون زمان اقدام است: برای فلسطینی آزاد، از رود تا دریا.»

***************

غزه دارد از گرسنگی می‌میرد!

[نامه‌ای از غزه نوشته زیاد مدوخ - ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵]

پس از ۲۲ ماه تجاوز وحشتناک، وضعیت در نوار غزه روزبه‌روز وخیم‌تر شده است. علاوه بر بمباران‌های شدید و بی‌وقفه احساس ناامنی، اضطراب، ترس، نگرانی و انتظار، به ویژه در شمال نوار غزه، بر همه حاکم است چراکه با یک قحطی واقعی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنیم.
و من شخصاً هنوز زنده‌ام … اما دارم رنج مطلق را تجربه می‌کنم. توصیف این وضعیتِ وحشتناک بسیار دشوار است. تقریباً دو هفته است که در بازار دیگر چیزی پیدا نمی‌شود. کالاها نایاب شده‌اند و آن مقدار اندک هم که موجود است، یعنی چند بسته ماکارونی، چند قوطی کنسرو، عدس، لوبیا سفید و نخودفرنگی با چنان قیمت‌های باورنکردنی‌ای عرضه می‌شود که خریدشان ناممکن است.
هر روز به بازار می‌روم و با دست خالی برمی‌گردم. این وضعیت برای کودکان و افرادی که با من زندگی می‌کنند، بسیار ناراحت‌کننده است؛ همه در رنجی وصف‌ناپذیر به‌سر‌می‌برند. شعار "هیچ‌کس در غزه از گرسنگی نمی‌میرد" جای خود را به "همه دارند در غزه از گرسنگی می‌میرند" داده است.
همبستگی خانوادگی و اجتماعی که همیشه نقطه قوت این منطقه‌ی محصور فلسطینی حتی در زمان محاصره بود، اکنون به حداقل رسیده است؛ تا جایی که به خودم مربوط می‌شود، گاهی دو یا سه روز چیزی نمی‌خورم؛ ترجیح می‌دهم تکه‌نانی، اگر به دست آید را به کودکانم بدهم تا اینکه خودم بخورم؛ به وضعیت به‌راستی فاجعه‌باری رسیده‌ایم.
در روز تنها دو یا سه کامیون کمک‌رسانی وارد می‌شود که مخصوص سازمان‌های بین‌المللی است. این سازمان‌ها هم محتویات را در انبارهای خود نگه می‌دارند به این بهانه که برای توزیع بین همه کافی نیست. این انبارها مرتباً توسط گروه‌های مسلح یا افراد گرسنه مورد حمله قرار می‌گیرد.
شب‌ها گروه‌های مسلح یا افراد گرسنه این مواد غذایی را می‌دزدند و سازمان‌های بین‌المللی می‌گویند که کاری از دست شان ساخته نیست. نمی‌دانم آیا آنها مشتریان خاص خود را دارند یا در این تله مرگ، در این قحطی که به‌عنوان سلاح جنگی توسط نیروی اشغالگر استفاده می‌شود، دست دارند؟
در عمل، نیروی اشغالگر، از ۲۷ ماه مه گذشته، دو مرکز توزیع رایگان ایجاد کرده‌است اما فقط در جنوب و مرکز نوار غزه حضور دارد. این مراکز توسط یک شرکت آمریکایی، مزدوران آمریکایی که با ارتش اسرائیل همدست هستند، مدیریت می‌شود.
کارتن‌های حاوی کیسه‌های آرد و مواد غذایی از کامیون‌ها به بیرون پرتاب می‌شوند و وقتی جمعیت گرسنه برای برداشتن چند کیسه یا چند قوطی کنسرو نزدیک می‌شود، اشغالگران به روی آنها آتش می‌گشایند.
از ۲۷ مه تا پایان ژوئیه ۲۰۲۵، حدود ۱۱۳۰ نفر کشته و ۶۹۰۰ زخمی فلسطینی داشته‌ایم. این نشان می‌دهد که این طرحِ ایجادِ مراکز توزیع رایگان، یک تله مرگ برای فلسطینی‌های غزه است.
علاوه بر این، تاجران بی‌وجدانی هستند که کمک‌ها را جمع‌آوری کرده و سپس با قیمت بسیار بالاتر در شهر غزه به فروش می‌رسانند. مثلاً اگر یک کیسه آرد ۲۵ کیلویی ۲۵۰ یورو (هر کیلو ۱۰ یورو) خریداری شود، در شهر غزه با قیمت کیلویی ۵۰ تا ۶۰ یورو فروخته می‌شود. برای یک کیلو شکر باید ۱۳۰ یورو پرداخت. یک کیلو برنج ۸۰ یورو! باورنکردنی است!
مشکل اینجاست که دیگر نه از مقامات مسئول خبری‌ست، نه از دولت و نه از جامعه مدنی که تلاش کند به مدیریت وضعیت پرداخته، بازار را سازماندهی و قیمت‌ها را کنترل کند. بدون در نظر گرفتن نیازهای عظیم یک جمعیت غیرنظامی، تاجران خودشان قیمت‌ها را تعیین می‌کنند تا بیشترین سود را ببرند؛ قیمت‌ها را افزایش می‌دهند، حتی اگر برای کالاها چیزی پرداخت نکرده باشند، یعنی از دزدی یا به صورت رایگان جمع‌آوری شده باشند؛ یا آنها را به نازل‌ترین قیمت از افرادی خریده باشند که با مخاطراتی عظیم آنها را آورده‌اند.
جمعیت چگونه در این وضعیت وخیم زنده می‌ماند؟ شخصاً من رنج می‌برم و با این حال جزو طبقه متوسط هستم. با سایر ساکنان تصمیم گرفته‌ایم تاجرانی را که از موقعیت سوءاستفاده می‌کنند تحریم کنیم، اما تا کی؟
من باید به کودکانم غذا بدهم، اما قیمت‌ها سرسام‌آور است. شب‌ها وقتی همه خوابند، گریه می‌کنم تا کسی شاهد ناتوانی‌ام نباشد. این رنجی مطلق است.
همیشه از خودم می‌پرسم: آیا لجبازی کردم؟ آیا چون از ترک غزه خودداری کرده‌ام، امروز دارم تاوانش را می‌دهم؟ نمی‌دانم. اما توصیف رنج مطلق و ناتوانی‌ام در این جهنم دشوار است، چون این ناتوانی مطلق است.
و با این حال، من جزو افراد ممتاز محسوب می‌شوم چون دوستانی دارم، شبکه‌هایی دارم. روزانه با ده‌ها نفر در اینترنت صحبت می‌کنم. تبادل‌نظر می‌کنیم، گفت‌و‌گو می‌کنیم، آنها به من آرامش می‌دهند، عکس و ویدیوهایی از همبستگی برایم می‌فرستند.
در جامعه مدنی فعال هستم، سعی می‌کنم درد کودکان را تسکین دهم، تلاش می‌کنم از رنج محرومیت از همه چیز، با سازماندهی فعالیت‌ها، توزیع اسباب‌بازی‌ها بکاهم، اما درد درونم، تسکین‌ناپذیر است. هر روز رنج می‌برم.
مریض هستم، نمی‌توانم درمان شوم. بیمارستانی نیست، دارویی نیست، آزمایشگاهی نیست، وضعیت وحشتناک است. نمی‌دانم چه کار کنم. احساس ناتوانی وحشتناک است. و با این حال، همان‌طور که گفتم، من یک شبکه ارتباطی دارم، با مردم صحبت می‌کنم... سعی می‌کنم وقت زیادی را صرف نوشتن، شهادت دادن، تبادل نظر با دوستان و پشتیبانان کنم، اما باز رنج فراگیر است.
با این حال، این بار تصمیم گرفتم غرورم را کنار بگذارم، از طریق برخی دوستان فرانسوی، سوئیسی یا بلژیکی که با سازمان‌های تامین مالی انجمن‌های غزه ارتباط دارند، درخواست کمک کردم. این انجمن‌ها ادعا می‌کنند که به صدها خانواده در شهر غزه غذا توزیع می‌کنند و هر روز عکس و ویدیو از اقدامات خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. من درخواست کمی غذا برای خانواده خودم و آوارگان ساختمانمان کردم.
پاسخ انجمن‌ها این بود که نمی‌توانند چیزی ارائه دهند چون همه چیز گران است. پس چگونه ادعا می‌کنند که به صدها خانواده غذا می‌رسانند، آن هم با عکس و ویدیو؟ چرا نمی‌توانند چند قلم مواد غذایی یا غذای گرم برای ما هم بفرستند؟
احساس می‌کنم همه در شکستن اراده مردم غیرنظامی همدست هستند، مردمی که از قبل هم خسته و وحشت‌زده بودند.
تصور کنید مردم در خیابان‌ها از حال می‌روند. اغلب وقتی صبح‌ها برای تهیه آب آشامیدنی، هیزم یا غذا بیرون می‌روم، جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله را می‌بینم - نه کودکان یا سالمندان - که از حال رفته‌اند چون چند روز است چیزی نخورده‌اند.
تا پنجشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵، ۱۱۵ فلسطینی از جمله ۸۵ کودک، به دلیل سوءتغذیه جان باخته‌اند. هیچ چیزی وجود ندارد، در شمال هیچ چیز نیست، در شهر غزه هیچ چیز نیست، همه چیز بسیار گران است. تا کی می‌توانیم این وضعیت غیرقابل‌تحمل را تحمل کنیم؟ هنوز اینجا هستیم، سعی می‌کنیم مقاومت کنیم، سعی می‌کنیم نشان دهیم قوی هستیم، اما درد و رنج بر ما غلبه می‌کند.
بدانید که هر شهادتی هم که داده شود، واقعیت بسیار سخت‌تر از عکس‌ها و ویدیوهایی است که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینید.
فقط قحطی نیست که زندگی را در غزه غیرقابل تحمل کرده است. بمباران‌های بی‌وقفه روحیه ساکنان را تحلیل برده که دیگر نمی‌دانند به چه چیز امید ببندند.
این چیزی بود که می‌خواستم با دوستانم در میان بگذارم. شاید کمی آرامم کند…

***************

شریفه محمدی آزادبایدگردد

ریحانه انصاری‌نژاد آزادبایدگردد

نه به زندان، نه به شکنجه، نه به اعدام

***************

شریفه محمدی زنی که حتی در تاریکی، آواز زندگی می‌خواند

صدای شریفه از زندان لاکان رشت، صدایی سرشار از زندگی، مهر، امید و دلتنگی‌ست. اینجا کلیک کنید.
تنها جرم شریفه محمدی، حمایت از حقوق کارگران است.
او بیش از دو سال است که با حکم اعدام، در زندان لاکان محبوس است.
پرونده‌ او ماه‌هاست که در دیوان عالی کشور، برای فرجام‌خواهی در نوبت رسیدگی‌ست.
شریفه، در پیامی صوتی، تولد دختر کوچک یکی از دوستانش را تبریک می‌گوید و با لحنی سرشار از مهر، ترانه‌ی «چو گل‌ها سراپا نشاط و شوری... تولدت مبارک» را برای او می‌خواند.
زنی که حتی در تاریک‌ترین روزها، امیدواری و عشق می‌پراکند، شایسته‌ی آزادی و زندگی‌ست.
او بی‌صدا فریاد می‌زند:
هیچ دیواری نمی‌تواند رؤیای زندگی و آزادی را زندانی کند.
هیچ انسانی نباید تاوان وجدان و صداقتش را این‌گونه بدهد.
کمپین دفاع از شریفه محمدی، ضمن محکوم کردن حکم اعدام وی اعلام می‌کند:
ادامه‌ی بازداشت او، نه قانونی‌ست و نه انسانی.
ما تأکید می‌کنیم:
تأخیر در رسیدگی به پرونده‌ شریفه محمدی، که همه چیز در آن روشن و مستند است، چیزی جز شکنجه‌ی سفید یک زندانی بی‌گناه نیست.
شکنجه‌ای خاموش اما ویرانگر، که با نگه‌داشتن زندانی در چنین شرایطی، او و خانواده‌اش را دچار رنج و فروپاشی روانی مضاعف می‌کند.
حقیقت آشکار است.
آن‌چه همگان را نگران می‌کند، نه پیچیدگی پرونده، بلکه عدم استقلال قوه‌ی قضاییه در اجرای عدالت و بی‌طرفی است.

شریفه محمدی باید آزاد شود.

نشر: کمپین دفاع از شریفه محمدی

۶ مرداد ۱۴۰۴

***************

حمید مرادی

آبیدر تو را فراموش نمی کند

حمید مرادی، دبیر انجمن شنەی نوژین و فعال محیط زیست و وکیل پایه یک دادگستری در جریان تلاش برای مهار آتش‌سوزی در کوە آبیدر دچار سوختگی شدید شد و پس از انتقال به بیمارستان کوثر سنندج جان باخت...

یاد و نامش گرامی باد

حمید مرادی به همراه چندین نفر دیگر از کنشگران و داوطلبان، برای مهار حریق گسترده در دامنه‌های آبیدر به محل حادثه رفته بود که دچار سوختگی شدید شد و به بیمارستان کوثر سنندج منتقل شد. با این حال، تلاش پزشکان برای نجات جان آقای مرادی بی‌نتیجه ماند.
با نبود تجهیزات کافی و امکانات ایمنی مناسب برای مهار آتش نیروهای داوطلب، از جمله مرادی، بدون پشتیبانی کافی وارد عملیات اطفا شوند.
این حادثه در شرایطی رخ داد که در روزهای اخیر، کوه آبیدر محل تجمع و اعتراض فعالان محیط‌زیست به فنس‌کشی‌ها و طرحهای تغییر کاربری زمین‌های طبیعی بود؛ تجمعاتی که هدف‌شان هشدار نسبت به تخریب گسترده زیست‌بوم منطقه بود.
در کنار حمید مرادی، دست‌کم شش نفر دیگر نیز در این حادثه دچار سوختگی شدند. یکی از مصدومان جوانی ۱۷ ساله به نام آرین سلیمی بود که به عنوان نیروی داوطلب در محل حاضر شده بود.

***************

از ایده تا خیابان: نسبت کنش سیاسی مجازی با کنش فیزیکی در میدان واقعیت

عزیز نسین ایران
با گسترش فضای مجازی، شیوه‌های بروز کنش سیاسی دچار دگرگونی بنیادین شده‌اند. امروزه بسیاری از حرکت‌های سیاسی در فضای آنلاین آغاز می‌شوند؛ با امضای بیانیه‌ها، هشتگ‌سازی، تولید محتوا و توزیع اخبار.
اما پرسش کلیدی این است که آیا کنش سیاسی در فضای مجازی به‌تنهایی می‌تواند به تغییر واقعی منجر شود؟
در این ساده‌نویسی با تمرکز بر نسبت ایده و عمل در فرآیند کنش سیاسی، به تحلیل نقش فضای مجازی در سیر تحقق کنش سیاسی می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که بدون تبدیل این کنش‌ها به فعل فیزیکی و حضور عینی در فضای واقعی، بسیاری از حرکت‌ها ناقص، ابتر و در سطح نمادین باقی خواهند ماند.
کنش سیاسی، به‌مثابه تبلور اراده جمعی در جهت تغییر نظم موجود، همواره نیازمند دو مؤلفه‌ی بنیادین است:
ایده (نیت و هدف) و فعل (تحقق عینی و فیزیکی).
در گذشته، ایده و فعل در یک فضای واحد (خیابان، نشست، جنبش) شکل می‌گرفت. اما در جهان معاصر، فضای مجازی به عنوان عرصه‌ای برای شکل‌گیری ایده، سازماندهی و بسیج سیاسی پدیدار شده است. این تحول، پرسش‌های اساسی درباره کارآمدی، اصالت، و قدرت کنش‌های سیاسی مجازی در مقایسه با کنش فیزیکی در میدان واقعی به میان آورده است.

ایده سیاسی و همراه با آغاز مجازی کنش
فضای مجازی، زمینه‌ای کم‌هزینه و در دسترس برای آغاز کنش‌های سیاسی فراهم کرده است. امروزه بسیاری از حرکت‌ها با:
نگارش مقاله
انتشار بیانیه‌ها
کمپین‌های امضای طومار
تولید کلیپ، پادکست و محتوا
آغاز می‌شوند. این اقدامات در سطح «ایده» و شکل‌گیری گفتمان قرار دارند. هدف آن‌ها ایجاد آگاهی، همدلی و برانگیختن ذهنی مخاطب است. این مرحله برای برانگیختن وجدان جمعی حیاتی است، اما همچنان در سطح غیرمادی و مجازی باقی می‌ماند.

هویت حقیقی و اعتبار کنش مجازی است
یکی از فاکتورهای تعیین‌کننده در عبور از مرحله‌ی ایده به عمل، میزان تعهد و شفافیت هویتی افراد شرکت‌کننده است. وقتی امضای طومارها یا تولید محتوا با نام و چهره‌ی واقعی همراه شود، مشروعیت و جدیت کنش مجازی افزایش می‌یابد. این امر می‌تواند مخاطبان بیشتری را درگیر و آنها را به مرحله‌ی اقدام نزدیک‌تر کند.
با این حال، تا زمانی که این کنش‌ها در «بستر دیجیتال» باقی بمانند، امکان کنترل، فیلتر، بی‌اثر شدن یا مصادره آن‌ها وجود دارد. قدرت‌های سیاسی می‌توانند آن‌ها را نادیده بگیرند یا حتی برای تخریب اعتبار آن‌ها، ضدکنش‌هایی در همان فضا ترتیب دهند.
کنش سیاسی زمانی به تحقق عینی نزدیک می‌شود که:
از سطح گفتمان به سطح عمل برسد
به صورت فیزیکی و ملموس در میدان ظهور کند
«بدن» را به عنوان فاعل تغییر وارد صحنه کند
مهم‌ترین نقطه عطف در هر حرکت سیاسی، حضور فیزیکی در فضاهای عمومی (مانند خیابان، دانشگاه، تجمعات اعتراضی و …) است. تاریخ نشان داده که تغییرات ساختاری و ماندگار، تنها از مسیر کنش‌های فیزیکیِ گسترده و سازمان‌یافته عبور کرده‌اند.
کنش مجازی، علی‌رغم سرعت بالا، گستره‌ی وسیع و توان بسیج فوری، محدودیت‌های جدی دارد:
▫️مصرف‌گرایی سیاسی: بسیاری از کاربران به جای مشارکت فعال، صرفاً به لایک، اشتراک‌گذاری یا هشتگ‌سازی بسنده می‌کنند.
▫️تداوم‌ناپذیری: حرکت‌های مجازی معمولاً کوتاه‌عمرند و با از بین رفتن موج رسانه‌ای، فروکش می‌کنند.
▫️فقدان ریسک و هزینه: نبود خطر و هزینه در کنش مجازی می‌تواند به نوعی «توهم مشارکت» منجر شود، بی‌آنکه تغییری واقعی حاصل شود.
لذا میتوان‌نتیجه گرفت که کنش سیاسی بدون تحقق فیزیکی در میدان عمومی، همچون بذری است که در خاکی مجازی کاشته شده باشد. فضای مجازی می‌تواند آغازگر، شکل‌دهنده، و تقویت‌کننده‌ی گفتمان باشد، اما تبدیل این گفتمان به قدرت، تنها در سطحی عینی و فیزیکی امکان‌پذیر است.
برای نمونه، در کمپین‌هایی که با هدف آزادی زندانیان سیاسی شکل می‌گیرند، مراحل زیر قابل تشخیص‌اند:
١. مرحله ایده (بیانیه، مقاله، کمپین امضا)
٢. مرحله کنش نیمه‌واقعی (تولید محتوای صوتی-تصویری با هویت واقعی)
٣. مرحله کنش فیزیکی (حضور در خیابان، تحصن، تظاهرات، اقدام مدنی)
بدون رسیدن به مرحله سوم، حرکت‌ها در سطحی نمادین متوقف می‌مانند و نظام مسلط با تهدیدی واقعی مواجه نمی‌شود.
بدین منظور پیشنهاد می‌شود پژوهش‌های میدانی بر مبنای تحلیل موردی جنبش‌هایی چون «زن، زندگی، آزادی» در ایران، «بهار عربی»، و یا «جنبش اشغال وال‌استریت» مورد مطالعه قرار گیرد تا نحوه گذار از مجاز به واقعیت در آن‌ها بهتر درک شده و بعنوان‌الگوی تجربه شده بشری و مؤثر در تحقق کنش فیزیکی‌ و‌ حصول بهترین نتیجه‌ی ممکن مورد استفاده قرارگیرد.

☆☆☆☆☆

پیش بسوی ایجاد تشکل های مستقل کارگری

پیش بسوی ایجاد تشکل های مستقل مردمی درشهرها ومحلات

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

***************

نتایج جنگ در کارخانه فردا موتورز

در کارخانه «فردا موتورز» بر اثر حمله اسرائیل دو کارگر کشته ۳۳ کارگر مصدوم شدند. همچنین ۲۰۰ کارگر بلا تکلیف و ۱۰۰ کارگر اخراج شدند
بدنبال حمله روز ۲۴ خردادماه اسراییل به کارخانه خودروسازی «فردا موتورز» بروجرد، بخش‌هایی از این واحد دچار خسارت شد؛ از مجموع حدود ۴۰۰ کارگری که دراین کارخانه کار می‌کردند، به علت توقف کار، حدودا ۲۰۰ نفر بلاتکلیف و نزدیک به ۱۰۰ نفر دیگر بیکار و به بیمه بیکاری معرفی شده‌اند.
یکی از کارگران میگوید: با توجه به اینکه دو خط این واحد تولیدی تخریب شده‌اند، امکان کار کردن برای کارگران این دو خط وجود ندارد و آنان باید تا مشخص شدن وضعیت کارخانه و بازسازی محل کار خود صبر کنند.
این کارگر با بیان اینکه برای بازگشت به کار کارگران بیکار شده، باید خطوط آسیب دیده هر چه سریع‌تر بازسازی شود افزود: در حالی تعدادی از همکاران بیکار و تعدادی دیگر بلاتکلیف شده‌اند که برخی مسئولان استانی وعده داده بودند در این کارخانه هیچ کارگری بیکار نمی‌شود.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت بیکاری همکاران خود گفت: کارخانه فردا موتورز، منبع درآمد خانوارهای کارگری است؛ مسئولان تلاش کنند با حفظ اشتغال کارگران بیکار شده، از تخصص آن‌ها برای بازسازی کارخانه استفاده کنند.
لازم به یاد آوری است، در پی حمله موشکی اسرائیل به کارخانه فردا موتورز، از میان کارگران حاضر در محل کارخانه متأسفانه دو نفر از کارگران با اسامی آقایان ایمان گودرزی (۳۰ ساله) و حسین نقدی (۳۹ ساله) به قتل رسیده اند و تعداد ۳۳ نفر دیگر نیز مجروح شدند.

***************

رژیم صهیونیستی، غزه را به خطرناک‌ترین نقطه جهان تبدیل کرده است

مرگ بر اثر گرسنگی، حمله به بیمارستان‌ها، ربودن پزشکان، تهدید جان خبرنگاران و موشک‌باران نقاط مختلف اتفاقاتی هستند که این روزها در غزه جریان دارد و با ادامه‌دار شدن این وضعیت به نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی سعی در عادی‌سازی و پذیرش این وضعیت برای مردم غزه دارد. دیدن تصاویر دلخراش و مرگ مردم غزه بر اثر گرسنگی نباید به مسئله‌ای رایج و عادی تبدیل شود، امروز می‌توان یکی از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های ممکن برای رسانه‌های مختلف جهان را ایستادگی و مقابله با عادی‌سازی این وضعیت در غزه دانست.

***************

بیانیه مشترک تشکل های مستقل

«مزد پورسانتی»: استثمار مطلق کارگران

استثمار «کارگران پورسانتی»/ ۱۰ میلیون تومان حقوق برای هفته‌ای ۷۲ ساعت کار جانفرسا! ایلنا ۲٤ تیر ۱٤٠٤
جملۀ بالا ازگزارشی خبری که در خبرگزاری کار ایران (ایلنا) آمده، نقل شده است. این گزارش افشاگر بخش کوچکی از ستم و شرایط سخت تحمیل شده بر کارگرانی است که مجبورند با تحمل افزایش ساعات کار روزانه، فشار مضاعف، بی حقوقی عریان و خطر بیکاری به اشتغال در رشته هائی از مشاغل تن دهند که در انها مزد بر اساس میزان فروش تعیین می شود. این کارگران در اثر اجبار اقتصادی به این کار تن می دهند تا شاید بتوانند خود و خانواده را فقط از گرسنگی نجات دهند. بخش مهمی از این کارگران،طبق آمار، جوانانی هستند که می کوشند با پذیرش این شرایط حقارت بار و رنج آور و نداشتن چشم اندازی برای آینده، بهترین سال های زندگی خود را برای لقمه ای نان در اختیار سرمایه داران بگذارند. در این گزارش آماده است:.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***************

بیانیه تشکل های مستقل پیرامون اخراج مهاجران افغانستانی

جاسوسان در میان افراد و نهادهای حکومتی لانه کرده اند، فرافکنی نکنید!
جمهوری اسلامی در سیاستی بغایت نژادپرستانه و ضد مردمی، پس از جنگ ۱۲ روزه و آتش بس میان ایران و اسرائیل، فرصت را مغتنم شمرده و موج جدیدی از اخراج مهاجران افغانستانی را به شکل گسترده آغاز کرده است.

این مهاجران که اکثریت قاطع آنها کارگران و زحمتکشان هستند، از سر ناچاری و استیصال و برای نجات جان خود و خانواده شان، مجبور به ترک وطن شده اند. حضور اکثریت آنها در ایران مترادف است با سخت کوشی و انجام مشاغلی پست، طاقت فرسا و غیر ایمن و زیستن در محلات حاشیه ای با پایین ترین استاندارد زندگی که همواره با تحقیر، تبعیض و زور گیری روبرو هستند. این سرنوشت تلخ، سال هاست که از سوی حکومت های مرتجع و امپریالیست های تجاوزگر برای آنها تدارک دیده شده و حاصلی جز کشتار، آوارگی، فقر و حقارت برای آنها وجود نداشته است. مهاجران زحمتکش افغانستان «هم در عزا و هم در عروسی سر بریده می شوند ». این سرنوشت محتوم انسان هایی است که « افغانی» بودن آنها توسط حکومت ها جرم تلقی می گردد‌‌. آوارگی، بی خانمانی و بی هویتی را غارتگران و آدم کشان برای آنها رقم زده اند و آنها هیچ نقشی در انتخاب این زندگی نداشته اند.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

***************

بیانیه مشترک تشکل های مستقل: امپریالیسم آمریکا و تجاوز جنگی به ایران!

آمریکا به بهانه مخالفت با برنامه هسته ای ایران با بمب های سنگر شکن فوق سنگین وموشک های کروز، مراکز غنی سازی هسته ای فردو، نطنز و اصفهان را مورد حمله قرار داد. ترامپ و سخنگوی دولت آمریکا دقایقی پس از این تجاوز آشکار، قدرت خود را به رخ مردم ایران و جهان و رقیبان خود کشیدند و خبر آن را زیر عنوان پیروزی نظامی بزرگ به همه مراکز خبری مخابره کردند. عادی جلوه دادن این تجاوز و بزرگنمایی آن در خصوص مخالفت با پروژه های هسته ای جمهوری اسلامی و ژست های صلح طلبانه امپریالیسم آمریکا و رئیس جمهور فاشیست آن و همچنین مأموریت به اصطلاح آزاد سازی ایران از استبداد ریشه دار حکومتی و فساد و فلاکت فراگیر با همکاری نتانیاهو و دولت کشتارگر اسرائیل، شگرد های رنگ باخته و رسوای امپریالیستی برای تسلط کامل بر منطقه و حفظ یا بازگرداندن موقعیت برتر آمریکا به عنوان قدرت سلطه گر در رقابت های منطقه استراتژیک خاورمیانه است؛ سلطه ای که مدت هاست روند نزولی پیدا کرده و دولت های مختلف آمریکا و در حال حاضر ترامپ از هیج اقدام تجاوزگرانه ای برای حفظ موقعیت خود ابا ندارند.... برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

سه شنبه ٣ تیر ١۴٠۴


___________________________

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز و زمستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز و زمستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار و تابستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار پائیز ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار تابستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار بهار ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار سال گذشته اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه و مراجعه به اخبار تا ۲٧ آبان ۱۴۰۱ اینجا کلیک کنید.