افق روشن
www.ofros.com

!زنان ایران در بطن خیزش بزرگ اخیر


سارا نیکو                                                                                                  دوشنبه ٢٣ فروردین ١٣٨٩

متن زیر سخنرانی سارا نیکو در مراسم گرامیداشت روز جهانی زن در روز ٦ مارس در هلند می باشد که توسط میز کتاب آمستردام برگزارشد . همين سخنرانی با تغييرات اندکی در ١٣ مارس در لندن در مراسمی که توسط اتحاد زنان آزادیخواه برگزار شد نيز ايراد گرديد.

زنان ایران در بطن خیزش بزرگ اخیر!

با یاد همه زنان آزادیخواهی که در جریان خیزش های اخیر جان خود را نثار راه آزادی کردند. آنها نه مردگان بلکه از عاشق ترین زندگان بودند. درود بیکران نثار هزاران شیر زن ایرانی باد که در چند ماه گذشته با مبارزه آگاهانه و شجاعانه خویش، رژیم زن ستیز و ارتجاعی جمهوری اسلامی را به چالش کشیدند و دوشادوش مردان همرزمشان برای رسیدن به آزادی جنگیدند. ٨ مارس امسال بواقع متعلق به زنان ایرانی است که با رزم دلاورانه خود لرزه بر اندام دژخیمان حاکم انداخته و جامعه را تکان دادند.
عاقبت، طوفان ٣٠ سال خشم ، خشمی ناشی از زندگی در زیر یوغ نظام جهنمی جمهوری اسلامی وزیدن گرفت و پایه های حکومت ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد. در چند ماه اخیر، خشمی انباشته از تحمل ٣٠ سال سرکوب و خفقان ، شکنجه و اعدام ، فقر و بیکاری، گسترش فساد در اشکال گوناگون و خشم از پر پر شدن زیباترین غنچه های ناشکفته نسل جوانی که در چنگال نابسامانی های اجتماعی ناشی از سلطه جمهوری اسلامی گرفتار آمده اند، باعث چنان شرایط مبارزاتی درخشانی در جامعه ایران شد که فضای ترس و وحشت مستولی از حاکمیت رژیم دیکتاتوری حاکم را شکست و نوید بخش آغاز مبارزه قطعی جهت نابودی کلیت رژیم جمهوری اسلامی شد. در این میان فریاد های رهایی طلبانه هزاران زن و دختر جوان که سال ها با تحقیر، تبعیض و پایمال شدن ابتدائی ترین حقوق انسانی شان در زیر سلطه رژیم جمهوری اسلامی زندگی کرده اند، رساتر از هر وقت دیگر چشم انداز رهایی زنان از یوغ ستم های قرون را در مقابل ما تصویر می کند.
شرکت گسترده زنان در مبارزات اخیر و قهرمانی هائی که در مقابله با مزدوران مسلح جمهوری اسلامی از خود نشان می دهند، یکی از ویژه گی های بارز حرکت انقلابی کنونی است. در جامعه ای که مزدوران" ندا" را فقط بخاطر حضور در راهپیمایی در روز روشن و در انظار عمومی به کام مرگ می فرستند، در شرایطی که" ترانه" در روز روشن توسط اراذل و اوباش حکومتی ربوده شده و به شکلی فجیع مورد تجاوز قرار می گیرد و رژیم برای زهر چشم گرفتن از زنان و جلوگیری از حضور مبارزاتی آنان در جنبش انقلابی، شرم نمی کند که چنین عمل شنیع و هولناک مزدورانش را در جامعه پخش کند ، در شرایطی که در هر تظاهرات، مزدوران باتوم به دست با بی رحمی هر چه تمامتر به جان دختران جوان و زنان مبارز ما می افتند، در شرایطی که دسته دسته از زنان مبارز، از دختران جوان گرفته تا ماداران را دستگیر و روانه سیاه چال های خود می کنند، واقعاً چه درجه از خشم و تنفر از رژیم جمهوری اسلامی وجود زنان را آکنده ساخته است که آنها علیرغم همه سرکوب ها و وحشی گری های عوامل رژیم باز در صحنه مبارزه باقی مانده و بر علیه حاکمین و برای سرنگونی رژیم آنها می جنگند!؟ واقعیت این است که زمینه مادی موج سهمگین مبارزاتی اخیر زنان قهرمان ایران، درجه ظلم و ستمی است که درطی سی سال توسط رژیم جمهوری اسلامی بر زنان ایران روا شده است. این رژیم نه فقط با قوانین مرتجعانه و زن ستیزانه اسلامی خود بلکه با ایجاد زمینه استثمار هر چه شدیدتر زنان و تحمیل فقر و بدبختی و ستم در اشکال گوناگون به آنان و بالاخره با اعمال شدید ترین سرکوب ها و اهانت به زنان، ایران را به جهنمی برای زنان تبدیل کرده است. انگیزه های مبارزاتی قوی در زنان ایران جهت رهایی از همه ستم ها و مظالم سلطه حاکم و رسیدن به آزادی از چنین واقعیت هائی ریشه می گیرد.
در عین حال به جرات میتوان گفت که آنچه دختران جوان از شجاعت و قهرمانی در جنبش اخیر از خود نشان می دهند، نتیجه و دست آورد متراکم مقاومت ها و مبارزات زنانی است که در سی و یک سال گذشته لحظه ای دست از مبارزه و مقابله با رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی نکشیدند. این امر انکار ناپذیری است که تحت شرایط وحشتناکی که سلطه جمهوری اسلامی برای زنان در ایران بوجود آورده است، در تمام مدت زنان به طور پی گیر در اشکال گوناگون برعلیه رژیم مبارزه نموده و نه تنها هرگز در مقابل مزدورانی که با توسل به خشونت های فجیع سعی در تحمیل مقررات ارتجاعی خود بر زنان داشته اند، کرنش نکردند بلکه به هر شکل ممکن به مقابله با دژخیمان پرداخته اند. جمهوری اسلامی حقیقتا خواب "طالبان" شدن را در ایران در سر می پروراند و اگر نتوانست برقع بر سر زن ایرانی بیفکند و او را از کار و تحصیل محروم سازد، این در حد زیادی به خاطر آن بود که با نیروی عظیم مبارزاتی زنان روبرو بود، زنانی که با وجود تمام اجحافات و سرکوب های موجود، در هیچ عرصه ای دست از مبارزه نکشیده و به مقابله با عمال رژیم می پرداختند.
علیرغم واقعیت فوق، ما امروز با زنان به اصطلاح اصلاح طلبی روبرو هستیم که چون مصالح و منافعشان در گرو حفظ رژیم جمهوری اسلامی است، به هر طریق ممکن سعی می کنند از رشد مبارزات کنونی جلوگیری نموده و آهنگ مبارزات اکثریت زنان تحت ستم ایران بر علیه رژیم حاکم را کند سازند . یکی از ترفند های این زنان در این مسیر، استفاده از ناآگاهی نسل جوان از وحشی گری ها و اعمال شدیداً ارتجاعی جمهوری اسلامی در دوره خمینی و سالهای اول قدرت گیری این رژیم است. در این میان از یک طرف کسی همچون زهرا رهنورد در کنار همسرش مير حسين موسوی با پنهان کردن مصیبت ها و و حشت هائی که زنان در سال های اول اقتدار جمهوری اسلامی تجربه کردند، از "دستاوردهای اولیه انقلاب اسلامی" دم می زنند و از طرف دیگر زنانی چون شیرین عبادی علیرغم آگاهی به نقش منتظری در تحمیل همه اجحافات و ستم های وحشتناک به زنان در همان سال اول قدرت گیری جمهوری اسلامی، او را " پدر حقوق بشر" می نامند. آنها به این ترتیب می کوشند اکثریت زنان تحت ستم را از پیمودن راه سرنگونی جمهوری اسلامی باز دارند. به همین خاطر، جا دارد که در اینجا اندکی به گذشته و به آن سال ها برگردیم . این، واقعیت انکارناپذیری است که جمهوری اسلامی سلطه شوم خود را از همان آغاز با سرکوب و پایمال کردن حقوق زنان ایران اعمال کرد. سالهایی که با تحمیل حجاب اجباری و تصفیه های اداری جهت خانه نشین کردن زنان آغاز شد و هر روز سرکوب زنان ابعاد وحشیانه تری به خود گرفت. اراذل و اوباش حکومت بزور اسلحه و با تحقیر و توهین و ضرب و شتم زنان، حجاب اجباری را با شعار "یا رو سری یا تو سری" به زنان ایران تحمیل کردند. در آن سال ها، مزدوران در ماشین های گشت سپاه به بهانه امر به معروف و نهی از منکر و کنترل زنان، شرایط پلیسی وحشتناکی را بر جامعه تحمیل کرده بودند. گشت های مزدور رژيم برای نشان دادن قدرت پلید خود، به پیشانی زنانی که حجاب دلخواه آنها را مراعات نمی کردند روسری را با پونز به سر آنان می چسباندند. آنها حتی دختران خرد سال را مورد تعرض قرار میدادند. هنوز اسلحه کشیدن مزدوران بر روی دختر خرد سالی که در ایام ماه رمضان بستنی در دست داشت در یادمان هست. هنوز چهره وحشت زده دختران خرد سالی که شاهد تیغ کشیدن خواهران زینب بر لبان مادرشان بودند در اذهان مان زنده است. هنوز صدای فریاد های زن جوانی که از سوار شدن در ماشین گشت خود داری میکرد در گوش هاست. هنوز نگاه عاجزانه مرد همراه او با صورتی خونین که در حمایت از آن زن مورد ضرب و شتم مزدوران قرار گرفته بود از خاطره ها نرفته است. هر چه بود سال های آغاز وحشت و اختناق بر کل جامعه ایران بود.
آری این تصویری بسیار کوچک از همان سالهای اولیه ی حکومت جمهوری اسلامی است که امروز زهرا رهنوردها آن را برای نسل جوان بهشت برین تصویر می کنند و وقیحانه از بازگشت به " اسلام واقعی " و "راه امام خمینی" دم میزنند. واقعیت این است که هیچ منافع مشترکی بین زنان اصلاح طلبی که امروز خود را سبز می نامند با زنان ستمکش و دربند ایران وجود ندارد. آنچه آنها جنبش سبز می نامند، متعلق به طبقه سرمایه دار و همه نیروهای عقب مانده و مرتجع می باشد که دره عمیقی آن را از جنبش انقلابی توده های مردم ایران جدا می سازد. نتیجه عملی باز گشت به سالیان "آغازین انقلاب اسلامی" که موسوی وعده میدهد برای ما زنان یعنی ادامه نیمه انسان بودنمان در نظام جمهوری اسلامی، قبول این که شهادت یک زن نصف شهادت مرد است، محروم بودن ازحق حضانت فرزندانمان ، نداشتن حق طلاق، به رسمیت شناختن چند همسری مردان جامعه ، به رسمیت شناختن صیغه ، محروم بودن از حق سفر بدون اجازه مرد، قانونی بودن سن ازدواج دختران از ١٢ سالگی ! البته از دید زهرا رهنورد و موسوی، این ها همه "نعمات" همان "اسلام واقعی امام خمینی" شان میباشد! این همان دورانی است که تازه مسلمان شده های دو آتشه در مقابل زنان معترض به حجاب اجباری در نقش تئوريسین رژیم به زنان از فوائد حجاب می گفتند"خواهر من حجاب تو مصونیت است نه محدودیت". بازگشت به راه "امام خمینی" برای ما زنان چیزی جز بازگشت به دوران پاشیدن اسید بر صورت زنان معترض نیست. چیزی جز تجربه سرکوب عریان و سنگسار نیست که تا به امروز ادامه یافته است. بله این همان جمهوی اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتری است که اصلاح طلبان حکومتی دل در گروش دارند و زنان اصلاح طلب، حتی آنهائی که از سال ها پیش دم از تأمین حقوق زنان می زنند با ترفند های مختلف سعی در حفظ و نگهداری آن دارند!
اما با همه تلاشی که جهت پاک کردن حافظه تاریخی جامعه از جنایات اعمال شده در سالهای اول روی کار آمدن جمهوری اسلامی انجام می گیرد و با همه کوششی هائی که در جهت نا آگاه نگاه داشتن نسل جوان از نقشی که موسوی ها، خاتمی ها، در سرکوب مردم در همان سالهای اولیه حکومت جمهوری اسلامی داشتند می کنند، خوشبختانه نسل جوان امروز در پرتو مبارزات درخشان کنونی سطح آگاهی خود را ارتقاء می دهد و این امر، کار اصلاح طلبان را در فریب جوانان با دشواری مواجه می سازد.
تا آنجا که به زنان ستمدیده ایران مربوط است، در ماه های اخیر آنها علیرغم شدت سرکوب های موجود هر چه بیشتر بر دامنه مبارزات اعتراضی خود افزوده اند و مبارزات آنان در حوزه های مختلف ادامه یافته است. از تجمع اعتراضی مادارن عزادار گرفته ، تا تجمع خانواده های زندانیان سیاسی در پشت درهای بسته اوین، از مدارس گرفته تا دانشگاه ها ، زنان همراه مردان از هر فرصتی جهت حضور در مبارزات خیابانی استفاده کرده و به هر شکل ممکن خواست نابودی این رژیم را مطرح می کنند. خواستی که حاصل آگاهی آنان از ماهیت رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی به مثابه رژیم حافظ سیستم سرمایه داری در ایران است.
حماسه های مبارزاتی که زنان ایران پا به پای مردان در چند ماه گذشته در هر گوشه از ایران آفریدند، مبارزه ای که این زنان و مردان دلیر دوشادوش هم به پیش بردند خط بطلان بر نظر فمينیست هائی کشید که همواره سعی دارند زنان را در مقابل مردها قرار دهند. از طرف دیگر در جنبش اخیر یک بار دیگر آشکار شد که بر خلاف نظر آنها همه زنان بدون در نظر گرفتن موقعیت طبقاتیشان نمی توانند به صرف زن بودنشان متحد هم باشند. همانطور که می بینیم امروز اکثریت زنان تحت ستم ایران نه با زنان اصلاح طلب بلکه با مردان همه طبقه ای خود متحد شده و در اتحاد با هم مبارزه انقلابی ای را بر علیه دشمن مشترک خود به پیش می برند. مسلم است که هر چه این مبارزه که در حال حاضر خصلت عمومی دارد، بیشتر به جلو برود و رشد و گسترش بیشتری پیدا کند، شرایط برای طرح هر چه گسترده تر خواست های مستقل زنان آماده تر می شود. در حقیقت در جریان پیشرفت هر چه بیشتر مبارزات متحدانه زنان و مردان انقلابی جامعه، زنان خواهند توانست خواسته های برابری خواهانه خویش را در این جنبش با شفافیت و قاطعیت هر چه تمامتر با گستردگی هر چه بيشتر مطرح سازند. امروز زنان ایران به عنوان نیمی از جامعه بر پا خاسته اند تا ستم هائی که رژیم جنایتکار و زن ستیزجمهوری اسلامی در طی سی و یک سال اخیر بر آنها روا داشته است را از ریشه بر کنده و نابود سازند. در واقع خواسته های ما زنان تغییر یا لغو این و آن بند از قوانین قرون وسطایی جمهوری اسلامی نبوده و نیست. بلکه این قوانین را باید همراه با خود این رژیم در کلیتش به زباله دان تاریخ فرستاد.
در آخر لازم می بینم تأکید کنم که نباید اجازه دهیم تا دشمنان رنگارنگ مردم، در لباس سبز اسلامی، برای گرفتن سهم بیشتر در قدرت، ریاکارانه خود را در صفوف مبارزاتی مردم جا زده و پتانسیل و نیروی مبارزاتی مردم را وسیله ای جهت چانه زنی خود با جناح دیگر نمایند. از این رو در ارتباط با مبارزات زنان باید هشیارانه با ترفندهائی که زنان اصلاح طلب بکار می گیرند مقابله کنیم و اجازه ندهیم که آنها بتوانند در اتحاد زنان ستمدیده با یکدیگر و با مردان هم طبقه ای خود خلل ایجاد کنند.
جمهوری اسلامی حکومتی است زن ستیز که در سه دهه گذشته شنیع ترین اهانت ها و تحقیرها و شدیدترین سرکوبگری ها و بیحقوقی ها را بر زنان ایران تحمیل کرده است. اتحاد زنان آزادیخواه همواره بر این امر تاکید کرده است که متحقق شدن خواسته های حق طلبانه زنان ایران به سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی گره خورده است. سرنگونی رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی اولین گامی است که جاده را برای رسیدن به آزادی کامل زنان هموار می کند. به یاد داشته باشیم که هیچ انقلابی بدون شرکت فعال زنان نمی تواند به پیروزی دست یابد. بکوشیم در اتحاد با هم و با همه توان در راه سرنگونی جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته اش مبارزه کنیم.

سارا نیکو

روز جهانی زن ٢٠١٠ - اتحاد زنان