افق روشن
www.ofros.com

«ایجاد وضعیت فوق العاده در سنندج و دستگیری فعالان کارگری، دردی را دوا نمی کند»


کمیته هماهنگی برای کمک                                                                                    یکشنبه ٢٧ اسفند ۱۳۹۱

در آستانه روز جهانی زن و در شرایطی که بسیاری از کارگران، زنان و مردم شهر سنندج خود را برای برگزاری مراسم بزرگداشت این روز آماده می کردند، نیروهای امنیتی با توسل به حربه تهدید و ارعاب و به دنبال آن هجوم به خانه های کارگران و فعالین کارگری اقدام به بازداشت تعدادی از آن ها به اسامی وفا قادری، شریف ساعدپناه، خالد حسینی، علی آزادی، حامد محمودنژاد و بهزاد فرج اللهی نموده و آنان را بازداشت و روانه زندان و سلول های انفرادی نمودند. و اینهمه در شرایطی اتفاق می افتد که این روز در سراسر جهان و در بسیاری از کشورهای دنیا، به عنوان روز جهانی زن گرامی داشته می شود و بر خواست و مطالبات زنان به عنوان نیمی از آحاد جوامع انسانی تأکید می گردد.
مراسم روز جهانی زن اما در رأس ساعت ٦:٣٠ دقیقه ِ عصر روز شنبه ٩١/١٢/١٩ ، با حضور جمع کثیری از زنان و مردان شهر سنندج و استقبال و شعف مردم، با شعار "زنده باد ٨ مارس" و شعارهایی چون "رهایی زن، معیار رهایی جامعه است"، "جنبش زنان، متحد جنبش کارگری است"، " کارگر زندانی، زندانی سیاسی، آزاد باید گردد" و شعارهایی که حکایت از برابری زن و مرد در همه ی زمینه ها می کرد، برگزار گردید و بار دیگر معلوم شد که حاکمیت سرمایه و عوامل آن از چه بابت نگران برگزاری مراسم این روز بودند. آنان با "برابری کامل حقوق زنان و مردان در همۀ عرصه های زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و جنسیتی و ... و لغو هر نوع قوانین زن ستیزانه و جنسیت محور، که زنان را از دستیابی به حقوق حقه ی خویش در عرصه های مختلف اجتماعی محروم می نماید." مخالفند و خواست ها و مطالباتی از این دست را برنمی تابند و تحمل نمی کنند. لذا با همه ی وجود به مخالفت با آن برمی خیزند و نیروهای خود را برای پیش گیری از برگزاری چنین مراسم هایی گسیل می دارند. فضای رعب و وحشت ایجاد می کنند. تهدید، احضار و بازداشت می کنند و تعدادی را نیز به کنج زندان ها و سلول های انفرادی می فرستند.
آری حضور نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و ایجاد جو پلیسی و امنیتی در شهرهای کردستان و به ویژه شهر سنندج و به دنبال آن تهاجم به منازل تعدادی از کارگران و فعالان کارگری و بازداشت آنان را تنها و تنها باید ناشی از همین احساس نگرانی و ترس دانست.
اما این اولین بار نیست که صاحبان سرمایه و عوامل آنان برای جلوگیری از برگزاری این قبیل مراسم و در کلیت خویش، خاموش کردن صدای حق طلبی و اعتراض توده های مردم ستمدیده و استثمار شده جامعه، فضا را پلیسی و امنیتی می کنند و به حربه هایی چون تهدید، ارعاب، احضار و بازداشت کارگران، زنان، دانشجویان و فعالان جنبش های اجتماعی و مدنی متوسل می شوند و صدالبته آخرین بار آن نیز نخواهد بود. از قرار معلوم "این رشته سر ِ دراز دارد".
هنوز خاطره حمله وحشیانه نیروهای انتظامی و امنیتی، که در راستای محافظت از مناسبات سرمایه داری و منکوب نمودن کارگران جهت خاموش نگاه داشتن آنان و پیشگیری از طرح خواست و مطالبات برحق شان در روز جهانی کارگر، به مراسم گرامی داشت این روز در پارک لاله تهران هجوم آورده بودند از یادها نرفته است. هنوز تهاجم نیروهای محافظ سرمایه، به اجتماع زنان آزادی خواه و برابری طلب، در جای جای این کشور پهناور، در اذهان فعالین این جنبش باقیست. هنوز یاد و خاطره یورش سبعانه نیروهای امنیتی و لباس شخصی، به اجتماعات دانشجویان سراسر کشور در روز دانشجو و روزها و مناسبت های دیگر، فکر و ذکر دانشجویان را به خود مشغول داشته است. مگر این جنبش ها خاموش شده اند؟
این خود حقیقتی است که هر یک از این جنبش ها ریشه در شرایط عینی جامعه و واقعیت های سخت و ملموس اجتماعی دارند. آن ها از مبارزه طبقاتی موجود و حی و حاضر در جامعه نشئت می گیرند. در پس هر یک از این جنبش ها و اعتراضات، منفعت طبقات مختلف منزل کرده است. آن ها را نمی توان صرفن از طریق فشار و سرکوب به بوته فراموشی سپرد. آخر تا زمانی که بر اساس آمار ارائه شده از جانب بانک مرکزی تورم رسمی در درون جامعه بیش از ٣٢ درصد، و خط فقر بیش از ١۵٠٠٠٠٠ تومان برآورد می شود، چگونه می توان کارگران را مجبور کرد که با حقوق ۴٨٦ هزار تومانی - که آن هم به دفعات و برای ماه های متمادی پرداخت نمی شود - ساکت و خاموش باشند و در مقابله با این ظلم آشکار دم بر نیاورند ؟ وقتی در بسیاری از موارد حقوق زنان به راحتی یک آب خوردن پایمال می شود؛ وقتی زنان به مثابه نیمی از جامعه از بسیاری از خواست ها و مطالبات انسانی و اجتماعی خود محروم می شوند چگونه می توان انتظار داشت که تنها به صرف فشار و سرکوب این جنبش، زنان آزاده و عدالت طلب جامعه از دنبال نمودن حقوق و مطالبات خود صرف نظر نموده و حتی از برگزاری مراسم روز جهانی زن که امروزه در همه جای دنیا برگزار می شود اجتناب کنند؟ چگونه می توان از دانشجویان به عنوان شاخک های حساس جامعه توقع داشت که چشم و گوش خود را بر روی همه ی نابسامانی ها و ظلم و ستم موجود در جامعه که هیچ علتی جز ستم و استثمار سرمایه ندارد، ببندند و به اصطلاح خم بر ابرو نیاورند؟ مگر صرفن می توان با ایجاد فضای اختناق و سرکوب همه ی این جنبش ها را خاموش کرد و بر سر جای خود نشاند؟ این حرف اساسن حرف بی معنایی است و مطمئنن چنین اتفاقی نخواهد افتاد. همچنان که تا کنون نیفتاده است. و صاحبان سرمایه بهتر است که این فکر را از سر بدر کنند. بی جهت نیست که با همه ی این فشارها و تضییقات که مقام های امنیتی و انتظامی جهت جلوگیری از برگزاری روز جهانی زن به دنبال آن بودند، بنا به اطلاعیه های کمیته هماهنگی: هزاران تراکت، بیانیه و پوستر در رابطه با هشت مارس، روز جهانی زن، روز اعتراض به نابرابری میان زن و مرد و نابرابری های موجود در جامعه، در سنندج توزیع می شود؛ مراسم این روز برگزار می گردد و همین مسئله شور و شوقی فراوانی را در بین زنان و مردان شهر سنندج به وجود می آورد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن همه ی انواع تهدید و توهین به زنان و مردان جامعه و فشار بر کارگران، زنان، دانشجویان و فعالان هر یک از این جنبش ها، خواهان آزادی بی قید و شرط فعالان کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و به طور مشخص بازداشتی های اخیر شهر سنندج می باشد. اطلاعیه کمیته هماهنگی هزاران بار حق دارد وقتی می گوید: "اعتراض طبقات فرودست به نابرابری های اجتماعی جزء لاینفک نظام سرمایه داری است و تا بی عدالتی و تبعیض در جامعه موجود است، مبارزه برای رهایی انسان از این مناسبات نابرابر نیز وجود خواهد داشت." کمیته هماهنگی خود را موظف می داند که از جمله و به ویژه برای رهایی انسان از مناسبات نابرابر و ضد انسانی سرمایه داری فعالیت و مبارزه کند.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

٩١/١٢/٢٣