افق روشن
www.ofros.com

گفتگوی سایت اتحاد با جعفر عظیم زاده

پیرامون اجرائی شدن طرح کارورزی و اعلام هفته ملی مهارت

اتحادیه آزاد کارگران                                                                                               شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹٦ - ۲۲ ژوئیه ۲۰۱٧

سایت اتحاد: بنا بر گزارش خبرگزاری ایلنا، وزارت کار دولت روحانی ٧ روز آینده را از امروز ۳۱ تیر ماه،  روز هفته ملی مهارت با موضوعات  هفتهٔ آموزش فنی و حرفه‌ای، اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال معرفی کرده‌ است. اعلام چنین موضوعاتی تحت عنوان هفته ملی مهارت در شرایطی در دستور کار وزارت کار قرار گرفته است که بنا بر اظهارات شاکرمی مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران، طرح کارورزی از ۲۱ تیر ماه در این استان عملیاتی شده است. به همین منوال این طرح در سایر استانهای کشور نیز با بوق کرنا و ادعاهای پر طمطراق از سوی وزیر و دیگر مسئولین وزارت کار در مورد اشتغالزا بودن آن، در حال عملیاتی شدن است. این در حالیست که طی هفته های گذشته اعتراض به این طرح از سوی فعالین کارگری، دانشجویان، اساتید دانشگاه و حقوقدانان و معلمان نیز ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. با این حال همانطوریکه اشاره شد وزارت کار بدون توجه به این اعتراضات و پاسخگوئی به نقدهای مطرح شده، همچنان در تلاش برای عملیاتی کردن این طرح است.
با توجه به این مسائل و بویژه عزم  دولت روحانی در اجرای طرح کارورزی، سایت اتحاد طی گفتگوئی با جعفر عظیم زاده دبیر اتحادیه آزاد کارگران ایران، ابتدا جایگاه اعلام هفته ملی مهارت در سیاستهای به اصطلاح اشتغالزائی دولت روحانی را مورد پرسش قرار داد. عظیم زاده در این رابطه اظهار داشت:
اجازه بدهید قبل از هر توضیحی، به صراحت بگویم که اعلام هفته ملی مهارت از سوی وزارت کار را باید در کنار سایر سیاستها و ادعاهای ریاکارانه و پر طمطراق دولت روحانی در مورد اشتغالزائی قرار داد. ببینید هم اکنون در این مملکت سازمانی به نام سازمان فنی و حرفه ای با صدها میلیارد تومان بودجه سالیانه و هزاران میلیارد سرمایه در قالب ساختمانها  و دم و دستگاه آموزشی وجود دارد که سالهاست مشغول آموزش مهارت برای کارجویان است. حال سوالی که در این بین مطرح میشود این است که امروزه چه معضلی در مورد آموزش فنی و حرفه ای در این مملکت پیش آمده است که وظیفه این سازمان با هزاران میلیارد سرمایه و بودجه به واحدهای تحت مالکیت کارفرمایان خاص واگذار میشود  و با طبل و دهل به واگذاری وظیفه این سازمان به اینگونه واحدها کوبیده شده و برای بازار گرمی، هفته ای به نام هفته ملی مهارت با موضوعات  هفتهٔ آموزش فنی و حرفه‌ای، اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال اعلام میگردد.
وی ادامه داد: به نظر من پاسخ این سوال را اساسا باید در رویکرد به غایت ضد کارگری دولت روحانی از قبیل قانونی کردن بیگاری، ارزان سازی نیروی کار و اعطای یک رانت عظیم مالی به کارفرمایان خاص(مشمول طرح کارورزی) دید. مگر در این مملکت بیکاری صدها هزار جوان فارغ التحصیل  ناشی از عدم مهارت و نبود سازمانی برای مهارت دهی به این فارغ التحصیلان است؟ آیا شما تاکنون حتی یک خبر دو خطی از کارفرمایان در مورد عدم مهارت فارغ التحصیلان دانشگاهی و مانع بودن چنین پدیده ای در استخدام آنان از سوی کارفرمایان در رسانه ها دیده اید که حال دولت روحانی در صدد بر آمده است با حل این معضل، مشکل بیکاری صدها هزار فارغ التحصیل جوان دانشگاهی را حل کند؟ به این معنا میخواهم بگویم تمام ادعاهای دولت روحانی پیرامون مهارت دهی به فارغ التحصیلان دانشگاهی برای حل معضل بیکاری آنان، فقط و فقط برای لاپوشانی اهداف اصلی این طرح است.
جعفر عظیم زاده افزود:  به نظر من دولت روحانی با اجرای طرح کارورزی و اعلام هفته مهارت ملی علاوه بر اینکه در صدد سازمان دهی یک سیستم برده دارانه قرون وسطائی در این مملکت است همچنین در حال برداشتن هزینه های سازمان آموزش فنی و حرفه ای  از روی دوش دولت و انداختن هزینه آن بر دوش جوانان بیکار از طریق تحمیل بیگاری به آنان در مراکز تولیدی  صنعتی و خدماتی است.
ایشان در ادامه این مصاحبه پیرامون اعتراضات و نقدهای صورت گرفته به طرح کارورزی اظهار داشت:
در اعتراضات و نقدهای مطرح شده به این طرح، دو رویکرد و دو صف را میتوان مشاهده کرد. دسته اول فعالین کارگری، دانشجوئی، معلمان، اساتید دانشگاه و حقوقدانان هستند که هر کدام به نوبه خود از وجوه مختلفی، اعتراض شان را بصورت پایه ای و نگرشی مبتنی بر اشتغال زا نبودن این طرح ابراز داشته اند اما در مقابل این صف، کسانی هم از تشکلها و نهادهای دست ساز کارگری  بوده اند که در همراهی با دولت از طریق درز گرفتن عدم اشتغالزا بودن این طرح،  ایراداتی را به آن وارد کرده و خواهان اصلاحاتی شده اند.
اما همچنان که من در مصاحبه قبلی و سپس طی مقاله ای بر اساس مواد آئین نامه اجرائی طرح  کارورزی توضیح داده ام این طرح مطلقا اشتغالزا نیست بلکه با اهدافی از قبیل قانونی کردن  بیگاری، ارزان سازی نیروی کار و  اعطای یک رانت عظیم مالی به واحدهای تحت مالکیت نهادهای دولتی و وابسته به حوزه قدرت طراحی شده است. البته اجرائی و نهادینه شدن  این طرح، تبعات ضد کارگری دیگری از قبیل بلوکه کردن موادی از قانون کار، از موضوعیت انداختن تدریجی بیمه کارگران توسط کارفرمایان، غارت و چپاول صندوق سازمان تامین اجتماعی و ... را نیز میتواند با خود به همراه آورد. اما از آنجا که هم در مصاحبه قبلی و هم در مقاله ای که انتشار داده ام  به این مسائل پرداخته ام اجازه بدهید در این مصاحبه وجوه دیگری از ادعای ریاکارانه  دولت در مورد اشتغالزا بودن این طرح را واشکافی کنم.
ببنید اشتغالزائی نه تنها در ایران بلکه در هر کشوری معطوف به سرمایه گذاری و ایجاد و توسعه واحدهای در حال کار است. آیا در طرح کارورزی شما ماده ای را پیدا میکنید که معطوف به ریالی سرمایه گذاری برای ایجاد و یا توسعه واحدهای تولیدی - صنعتی در حال کار باشد؟ نه تنها در این طرح چنین سیاستی اعمال نشده است بلکه هیچ سیاست دیگری را نیز که در این مملکت معطوف به ایجاد یا توسعه واحدهای در حال کار باشد مشاهده نمیکنید. اینان ظرف ٣٨ سال گذشته کاری جز ویرانی و شخم زدن مراکز تولیدی و صنعتی این کشور انجام نداده اند. صنایع نساجی را به نابودی کشاندند، صنایع غذائی در این مملکت بدلیل عقب ماندگی تکنولوژیکی قادر به حضور در بازار جهانی نیست، صنایع فولاد و معادن و بسیاری دیگر از صنایع کشور در حال ورشکستگی و نابودی است و روزی را در این مملکت مشاهده نمی کنید که کارگران صنایع مختلف بدلیل بدلیل عدم پرداخت دستمزدهایشان که اساسا ناشی از ورشکستگی و ناتوانی آنها در تولید و فروش محصولاتشان است، دست به اعتراضی نزنند.
جعفر عظیم زاده ادامه  داد: آن چیزی که امروز باعث بوجود آمدن پدیده ای به نام صدها هزار جوان بیکار فارغ التحصیل در این مملکت شده است از یک سو حاصل عدم سرمایه گذاری و عدم ایجاد و توسعه واحدهای تولیدی و صنعتی در سی و هشت سال گذشته، نابودی صنایع موجود و عدم به روزرسانی آنها و از سوی دیگر حاصل ارزان سازی بی وقفه نیروی کار در ٣٨ سال گذشته است.
اجازه بدهید اثباتا توضیح بدهم که فاکتورهای فوق اصلی ترین عوامل وضعیت مصیبت بار موجود در کشور است که البته در پایه ترین سطح، خوداین مسائل نیز ناشی از رویکردهای سیاسی نظم حاکم بر جامعه است که جای بحثش اینجا نیست. اما در رابطه با فاکتورهای فوق باید بگویم: آیا در کشوری که جمعیتش در طول 38 سال گذشته حدود دو و نیم برابر شده و به تناسب این جمعیت نه تنها واحدهای تولیدی و صنعتی جدیدی ایجاد نشده اند بلکه اغلب آنها به نابودی نیز کشیده شده اند میتوان انتظار داشت که پدیده خانمان برانداز بیکاری به معضل اصلی آن کشور تبدیل نشود؟
یکی از پایه های اصلی تولید و توسعه آن، در هر کشوری وجود بازار مصرف است. آیا در کشوری که از یک سو صنایع اش در طول ٣٨ سال به روز نشده اند تا قادر به حضور در بازار جهانی مصرف باشند و از سوی دیگر نیروی کارش در طول این مدت بطور بی وقفه ای ارزان شده و قدرت خرید خود را جهت مصرف از دست داده است میشود صحبت از تولید و توسعه تولید و به این معنا صحبت از توسعه اشتغال کرد.
وی افزود: حال دولت با درز گرفتن تمامی این مسائل پایه ای و تلاش برای حل آنها به عنوان عوامل اصلی بیکاری و آوارگی جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی، پرچم اشتغالزائی را با بوق و کرنا با طرحی به نام کارورزی و مانوری ریاکارانه تحت عنوان هفته ملی مهارت بدست گرفته است. اما آن چیزی که اینان نمی بینند و یا تعمدا نمیخواهند ببینند این است که اجرای چنین سیاستهای برده دارانه در حق جوانان فارع التحصیل دانشگاهی و طبقه کارگر ایران که در عین حال معطوف به غارت و چپاول بودجه کشور و صندوق سازمان تامین اجتماعی است،  نه تنها راه به جائی نخواهد برد بلکه کل اقتصاد و زندگی اجتماعی در این جامعه را بیش از پیش در بن بستی لاعلاج تر فرو خواهد برد. 
جعفر عظیم زاده در پایان این مصاحبه دانشجویان و شوراهای صنفی دانشجویان سراسر کشور را خطاب قرار داد و گفت: علاوه بر تبعات سهمگین طرح کارورزی بر کل طبقه کارگر ایران، واقعیت این است که هدف اول و بلاواسطه این طرح، قانونی کردن بیگاری و تحمیل آن بر جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی است. لذا انتظار این است تا دانشجویان و  شوراهای صنفی دانشجوئی در سطح کشور پیشتاز اعتراضات فعالین کارگری، معلمان، اساتید دانشگاه و وکلا و حقوقدانان در برخورد به این طرح و سیاستهای ریاکارانه دولت روحانی باشند. برای روشن شدن ضرورت این مسئله اجازه بدهید مثالی بزنم: ببینید همین الان کارگران بسیاری از صنایع کشور بدلیل قرار گرفتن در معرض اخرج و یا دیگر بی حقوقی ها دست به اعتراض میزنند. طبیعی است که موفقیت کارفرمایان در اخراج و یا تحمیل سایر بی حقوقی ها به کارگران این صنایع، قدرت آنها را برای تحمیل اخراج و سایر بی حقوقی ها بر کل طبقه کارگر ایران بالا میبرد و به این معنا طبیعی است که اعتراضات این کارگران مورد حمایت تشکلهای مستقل کارگری و همه بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران قرار بگیرد که چنین نیز میشود. اما آیا اگر خود کارگران این کارخانه ها به عنوان سیبل اول تحمیل بی حقوقی، راسا دست به اعتراضی نزنند حمایتی نیز در ابعاد بزرگ اجتماعی از آنان صورت میگیرد؟ به این معناست که من به عنوان یک فعال کارگری و به نوبه خودم، دانشجویان و شوراهای صنفی آنان را به عنوان سیبل اول طرح کارورزی و تحمیل بیگاری بر آنان خطاب قرار میدهم و از آنها میخواهم آنچنان که شایسته است دست به اعتراض به اجرای این طرح بزنند. پایان

اتحادیه آزاد کارگران ایران

٣١ تیر ماه ١٣٩٦