افق روشن
www.ofros.com

،مصاحبه با پروین محمدی

پیرامون اوضاع و مسائل اخیر جنبش کارگری


رادیو برابری                                                                                                         جمعه ٢٨ آبان ١٣٨٩


مصاحبه با خانم پروین محمدی،عضو اتحادیۀ آزاد کارگران ایران

پیرامون اوضاع و مسائل اخیر جنبش کارگری

- با سلام و درود به خانم پروین محمدی، عضو اتحادیۀ آزاد کارگران ایران و کارگر صنایع فلزی. خوش حالم که فرصتی به دست آمد تا بار دیگر صحبتی با هم داشته باشیم، خانم محمدی
- بله من هم سلام و شب به خیر می گویم خدمت شنوندگان محترمتون و خوش حالم که به هر حال در خدمتتون هستم. البته تو صحبتتون گفتید که من کارگر صنایع فلزی هستم، البته بودم و پیش تر در آن شرکت کار می کردم، ولی الان شش ماهه که دیگر کار نمی کنم و به افتخار بازنشستگی که به قول کارگرا به عنوان خط آخر خوش بختی حساب میشه، نائل شدیم!

- بله، امیدوارم که این جور باشه و خوش بختی باشه واقعاً همراه با سعادت ...
- البته خوش بختی به این معنا که از آن دریای ناامن و مشکلاتی که برای دریافت حقوق و طرح های زندگی تو کارخانجات هست نجات پیدا می کنیم و دیگه سرنوشتت به نوعی در دست صاحبان کارخانه و صاحبان سرمایه نیست که هر وقت بخوان سفره ت را جمع بکنن، از این جهت خوش بختیم.

- بله، همین طوره، ولی خانم محمدی در طی چند ماهی که صحبتی نداشتیم با هم، اعتراضات و مسائل زیادی در کارخانه ها، کارگاه ها و کلاً در مراکز کارگری پیش آمده، ناامن بودن کار، در مورد فعالین کارگری و یا وقایع کارگری در محیط کار و یا مسائل دیگر می توان صحبت کرد ...
- بله، از سال های پیش ما رشد بسته شدن کارخونه ها، آمار بی کاری و حقوق ندادن ها و حقوق های معوقه را از سال های قبل و هم چنین من خودم که در شرکت مان بودم، از سال های قبل شدت پیدا کرده و خیلی رشد کرده و همه گیر شده و تمام کشور را در بر گرفته و روز به روز به تعداد شرکت هایی که به این شکل یا کامل بسته میشه، یا حقوق های معوقه چندین ماهه تا حتّا به سال هم می رسه رو مشاهده می کنیم، ولی اوجش توی فروردین و اردی بهشت امسال بود، که خیلی از کارگرای قراردادی که در آخر اسفند ماه قراردادشان قطع می شد و قرار بود که بعد از تعطیلی عید قرارداد ببندند، دیگه قرارداد باهاشون نبستند و خیلی از این کارگرا دیگه به سر کارشون برنگشتند و در ادامۀ آن وضعیت، ما هر ماه تقریباً تعرضات و اعتراضاتی را برای گرفتن حقوق و معوقات حقوق داشتیم که من حقیقتش می خوام مال شرکت ها و کارخانجاتی که از تقریباً شهریور ماه به این طرف هست به ترتیب از اوائل شهریور براتون عنوان بکنم که چه کارخانجاتی که آخریش به لاستیک بارز کرمان می رسیم، هست. ختم بکنم.

- بله، بفرمایید.
- بله، کارخونه ی ... فیبر بابلسر را ما توی هشتم شهریور شاهد بودیم که اعتصابی صورت گرفت. این کارخونه بعد از 50 سال فعالیت تولیدی
متأسفانه میآن به بهانۀ این که محذورات و مشکلات نقدینگی داره، محصولاتش فروش نمیره، خط تولید را متوقف می کنن و کارگران را اخراج می کنن و باز می گن که توی آیندۀ نزدیکی با 35 نفر کارگر رسمیش ادامه تولید پیدا می کنه و این جور که می گن این کارخونه در یکی از نقاط مرغوب شهر بابل هست و می گن که بهای زمینش بیش تر از کارخونه می ارزه و به-همین بهانه کارخونه رو رو به تعطیلی بردن. مخابرات راه دور شیراز را داشتیم که چندین ساله اعتراضاتی داشتن و بارها آمدن تهران جلو مجلس و همان توی شهر خودشون، جلوی وزارت کار تجمع داشتن، ولی کماکان هنوز نتونستن این 13 ماه حقوق شون رو بگیرن با وجودی که مثل سال های گذشته وضع غریبی یا قسمتی از وام هایی که وزارت صنایع وام هم بهشون داده ولی هنوز نتونسته این 13 ماه را به تأدیۀ کاملش برسونه. شرکت گلبافت توی شهر صنعتی شاهین شهر اصفهان که 250 نفر کارگر هم داشته، متأسفانه کلاً این ها اخراج میشن و توی 13 مرداد ماه کارفرما شروع می کنه اول 50 نفر را اخراج می کنه و برای این که 250 نفر کارگر را یک جا اخراج نکنه که جلوی وزارت کار امکان داشته باشه تحصن بکنن یا کار دسته جمعی خطرناکی انجام ندن، ده نفر ده نفر شروع می کنه به این ها را اخراج کردن . بعد شرکت پتروشیمی ایلام را در خبرها داشتیم که به تعطیلی کشیده شده با وجود این که این شرکت از سال 85 تا حالا سه بار، به دلیل همان مشکلات مالی و نداشتن تأمین مالی که بتونه طلب های پیمان کارها را پرداخت کنه که حالا تعطیل شده و بعد از ماه ها و حتّا یک سال حالا مجدداً شروع به کار کرده و هربار هم با شروع به کارش کارگرهایی که توی این شرکت های پیمان کاری کار می کنن با چند ماه حقوق معوقه ویلون موندن، الان هم دوباره با همچین پدیده ای مواجه شده ایم و کارگرهایی که برای این شرکت های پیمان کاری توی پتروشیمی ایلام کار می کنن، که حدود 500 نفر هستن، متأسفانه با 4 ماه حقوق پرداخت نشده به-هرحال به حالت بلاتکلیف مانده اند. شرکت صناع صنعت (؟) توی عسلویه که 50 تا کارگر داشته و آن جا هم با وجودی که 5 ماه حقوق معوقه داشته، اخراج میشن و سرگردون می مونن. شرکت فرهودفر از 23 شهریور ماه اعتصابی را صورت میدن که با این که 3 ماه حقوق نگرفته بودن و با تقلای زیاد و به هر حال با پی گیری که کردن می تونن یک ماه حقوق شان را بگیرن ولی هنوز دو ماه حقوق مونده که از 23 شهریور تا حالا که مهر هم پرداخت نکردن، باز به همون 3 ماه اولیه می رسه. شرکت برون رو (؟) توی جادۀ شلفچکان هست که با این که 800 تا کارگر داره و 23 مرداد اعتصاب می کنه، ولی 4 ماه آن جا هم حقوق نگرفته و کلاً ما می بینیم که کل کارگرا می جنگن برای این که ماه به ماه خقوق خودشان رو به روز بکنن و کماکان کارفرماهارو می بینیم که با حداقل 4- 5 ماه حقوق،انگار ذخیره ای هستش که از کار کارگرا توی جیب این کارفرماها باقی می مونه واسه این که تا جنگی نباشه و اعتراضی نباشه این حقوقارو پرداخت نمی کنن. همچنین کارخانۀ ایران تایر هم که از دو سال گذشته توی اخبار هست که تقریباً هر بار برای گرفتن حقوق ش یا اعتصاب می کنه یا اعتراض می کنه تا بتونه قسمتی از حقوقشو بگیره. و الان توی خبرهای جاری توی ماه مهر که تقریباً الان 10 روز ازش می گذره اتفاق افتاده، کارخانۀ ریسندگی پرریس در سنندج هست که با این که پارسال 35 تن از این کارگرارو اخراج کردن و الان با 30 نفر کارگر باقی مونده داره کارشو ادامه میده، شش ماه حقوقو نگرفتن و هربار که کارگر اعتراض می کنه خیلی راحت کارفرما انگشتشو به طرف در خروجی نشون میده و انگار نه انگار که با یک انسان طرفه و خیلی راحت میگه برید بیرون. این قدر کارگر مفت و مجانی به خاطر این که از بس فشار آوردن و از بس بی کاری زیاد هست، کارگر حاضره با هر حقوقی، با هر شرایطی تن به کار بده تا به هر حال بتونه قسمتی از اون بدبختی که به سر خودش و خانواده اش اومده جبران بکنه. کارخونۀ چیلرسازی... را داریم که با وجود این که این کارخونه فعاله، کار می کنه تولید داره و تقریباً اصلاً از بقیۀ شرکت هایی که یا ورشکسته اند یا از جیب می خورن نیست، ولی کارفرماش تونسته 3 ماه حقوقو فعلاً پرداخت نکرده با این که 100 تا کارگر داره و میگن تو منطقۀ آبی که ... هم قرار داره، ولی این جا هم ما مشاهده می کنیم که سه ماه حقوق نگرفته اند و کارگرهاش با اعتراض و اعتصاب همراهند. روغن نباتی قو تهران را تقریباً در دوشنبۀ همین هفته شاهد بودیم که تو محل شرکت شون تحصن کرده بودند، که این شرکت هم با این که 150 نفر کارگر داره، ولی متأسفانه با ظرفیت 20 – 30 در صدیش تولید می کنه و وقتی که کارگرا به هرحال می بینن که پرداخت حقوق شون از محل فروش املاک یا مواد اولیه و یا به هر حال دارایی های شرکت صورت می گیره، مسلماً نگران میشن از آینده ای که در انتظار خودشون هست و فکر می کنم که مثل هزاران کارخونه ای که به هر رو هر روز شاهدش هستیم، نه هر روز هزار تا، منظورم اینه که سیل زیاد کارخانه هایی هست که خبراش هر روز به خصوص به گوش کارگرا می-رسه برای این که آقایون کارفرماها که کارخونه شونو می بندن، نهایتش برای اینه که سودآوری شون به خطر میفته و پولاشونو یا جای دیگه ای به کار میندازن که سود بیش تری تو جیبشون بره و یا این که صلاح می بینن که پولشون را فعلاً در جایی به کار نیندازن، ولی این کارگر هستش که در حقیقت در این اوضاع، اوضاعی که آقایون با بحران برمی-خورن، همۀ هستی و زندگی و حیات خود و خانواده شون به خطر میفته و واسیه همین هستش که بیش تر گوش به زنگ هستن و بیشترخبرهای بی کاری و بلاهایی که به سر کارگران میآرن رو بیشتر از همه حساس تر هستن که بشنون و به هر حال این کارگران هم کارگران روغن نباتی قو هم نگران آینده ای هستن که به سرشون میآد. و در آخر اعتصاب لاستیک بارز کرمان را که متأسفانه این جا با این که 3500 کارگر تو این کارخونه کار می کنن، ولی می دونیم که تونسته کارفرما 90 در صد کارگرای این کارخونه رو یک ماهه قرارداد ببنده و کار فوق العاده شاق و بالایی رو یعنی تو خبرها داشتیم که 24 تُن تولید روزانه داشته و در هربار که کارگرا برای گرفتن حقوق شون مبارزه می کنن با خطر اخراج و تمدید نشدن قراردادها مواجه هستند و هر باری که این ها متوجه شدند از این راه اعتصاب کردن نمی تونن حق و حقوق شون را بگیرند، اعتصاب می کردند غذا نمی-خوردند که باز می بینیم نه شأن یک انسان را که باهاش مواجه نیستیم، می بینیم که کارفرما خیلی راحت ادعا می کنه که من غذا را جلوی سگ می ریزم، می خواین نخورین! تنها چیزی که بهش توجه نمیشه اینه که این کارگر به چه دلیلی دست به این عمل می زنه که اعتراض خودشو با نخوردن غذا و یا به هر حال سر کار نرفتن انجام بده، که تو همین لاستیک بارز جریان سر این بوده که سال های قبل 120 ساعت اضافه کاری تشویقی میدادن به خاطر تولید بالایی که ازشون می کشیدن ولی یک دفعه میآد میگه این 120 ساعت را 30 ساعت میده و توی شهریور ماه پیش از حقوق شون به 3 ساعت تقلیل پیدا می کنه که دیگه کارگرا با این که اون خطر اخراج و همۀ این ها بالای سرشون بوده و اون فشاری که به روشون میآد، وقتی کارگری به هرحال حساب می کنه روی قرون قرونی که می خواد توی مزدش باشه و برای هرکدوم چاله ای کنده، وقتی می بینه 120 ساعت به 30 ساعت، 30 ساعت به 3 ساعت تقلیل پیدا کرده، دست به اعتضاب می زنن و متأسفانه به خاطر این که می دونستن به هرحال اخراج تو کارشون هست، دوباره شروع به کار کردن.

-مطمئناً این لیستی که شما الان دارید میگید، بخش کوچکی هست از مسائل و وقایعی که توی کارخونه ها پیش میآد، در حالی که بخش کوچکی از این ها توی رسانه های دولتی پخش میشه و به مسائل شون برخورد میشه و اگر افرادی مانند شما بخوان خبررسانی بکنند با اتهاماتی مورد بازخواست و بازجویی و پی گیری های غیر قانونی قرار می گیرن و این ...
- خانم محمدی: دقیقاً ... بله من اتفاقاً امروز داشتم خبرهای صدا و سیما را توجه می-کردم، دیدم تمام اعتراضات توی اروپا، توی یونان، توی اسپانیا، جاهای مختلف، بر اثر این که فشار اقتصادی، نمی دونم ریاضت کشی، بی کاری، تورم، نمی دونم تمام این بلاهایی که این جا داره سر ما میآد، تموم این ها را گزارش تفسیری، خبری، کاملاً پوشش داده بود، ولی متأسفانه توی هین جا همان جور که شما هم گفتید، دقیقاً حس میشه، می بینیم کارخانجاتی رو مثل مخابرات راه دور و یا نازنخ و فرنخ قزوین و یا چینی البرز و خیلی از کارخونه هارو دیگه شما از اسمشون چندین ساله که درگیر گرفتن دست مزدی هستن که کار کردن، اگر کشورهای دیگه جنگی هم دارن، برای این نیست که دست مزد آن کاری رو که کرده نگرفته، برای اینه که مزد واقعیشونو بگیرن ...

- مزد بیش تری بگیرن ...
- آره، سن بازنشستگی شون رو نذارن بالاتر بره، یعنی برای تهاجمات جدید خودشونرو آماده کردن، این جا ولی کارگر کار می کنه و حقوق شو نگرفته، یعنی تمام این چیزایی که ما الان برشمردیم، مال کارخونه هایی نیست که کاملاً تعطیل شده، حالا تعطیل می کنی بکن، ولی کارگر انتظار داره لااقل با من تسویه کن، و حقوق هایی رو که نگرفته ام رو بده، خُب تو همین رابطه هم به قول شما کسی صحبتش رو بکنه با انواع اتهاماتی مواجه میشه که به هرحال یا اخراج که ما از این ور سال های گذشته آقای اسالو، آقای مددی رو از سندیکای شرکت واحد گرفتن چند سال زندان بودن و دوباره یک سال اضافه به آقای اسالو زندان دادن و پارسال خُب به خاطر اول ماه مهِ که به-هرحال یک حرکت کاملاً به حق کارگران هست که در یک روز بتونن لااقل همۀ صداهاشونو به گوش مسئولین برسونن، 100 – 150 نفر از فعالین کارگری را دست گیر می کنن که بعد حالا با کلی مشقات و وثیقه گذاشتن و درد سر و نمی دونم ... این ها بالاخره آزاد میشن ولی به هرحال پرونده هاشون یا بازه و یا به هر حال به نوعی خیلی-هاشون هنوز تعیین تکلیف نهایی نشدن. در امسال در همون صبح اول ماه مه هنوز مراسم اول ماه مه در سنندج و جاهای دیگه هنوز شروع نشده بود، آقای صدیق کریمی و قباد کیخسروی و دیگر دوستانی را که یکی دو روزه گرفته بودند ولی این دو نفر را بیش تر از دو روز نگه داشتن و آخرش هم با وثیقه آزاد کردن و در طی دو سه تا احضاری که فکر می کنم توی تیرماه یا آخریش 21 شهریور بود که احضار کردن، بار اول بود که احضار کرده بودن و گفته بودن که به جرم عضویت در گروهک اتحادیۀ آزاد کارگران ایران که ما فهمیدیم به گروهک هم داریم تبدیل میشیم یا چه شکلیه که یک تشکل کارگری که فقط به خاطر حق و حقوق روزانه و جنگ روزانه ای که فقط برای گرفتن حق و حقوقه اون وقت بهش انگ گروهک هم بزنن و آخرش توی 21 شهریور از آن گروهک دیگه اسم نبرده بودند ولی جرم جدیدتری رو عنوان کردند که شما هم آهنگی یا نمی دونم تدارک مراسم اول ماه مه رو شماها تدارک دیدین و عناصر اصلی شماها هستین و حتّا ما گفتیم مدرکی چیزی؟ مگه میشه یکی دو نفر را به جرم این که فقط ظن برده اند آقایون که، ... گفتند نه عوامل وزارت اطلاعات گفته اند که برگه ای را گذاشته توی چیز که برای آقایون وزارت اطلاعات محرز هست این قضیه که دیگه هیچ امّا و اگری وجود نداره و این دو نفر هیچ دفاعی از خودشان نکنند، وقتی به محرز بودن می رسند، که کماکان این چماق این که هر لحظه این افراد را به دادگاه بکشونن و حکم براشون ببرن و از زندگی ساقط شون بکنن وجود داره. خُب آقای رضا شهابی، آقای بهنام ابراهیم زاده، آقای رضا شهابی از سندیکای شرکت واحد و آقای بهنام ابراهیم زاده که از فعالین کارگری و کودکان کار بودند، متأسفانه این ها را می بینیم که از 22 خرداد تا امروز با آن شکلی که آقای شهابی را ... حمله می برن تو محل کارش و بدون این که بهش بگن، می گیرن و می برن جلو زن و بچه اش و تو خونه ش و بعد انتقال میدن به اوین و ماه ها می برن توی انفرادی و آقای ابراهیم راده را بعداً با اولین تماسی که گرفته بود، دنده اش را شکسته بودند و از پا مجروح شده بود و مشخص بود که در بیرون کتک کاری انجام شده و بعد از ماه ها بی خبری، ملاقات کابینی میدن و میگن 300 میلیون وثیقه بدین و متأسفانه این 300 میلیون وثیقه را هم هنوز قبول نمی کنن با وجود این که خانوادۀ کارگری که تحت فشار بی کاری و نبودن سرپرست خانواده، حتّا غذای روزمرّه اش را هم نمی تونه تهیه بکنه، ولی با هر زحمتی با هر مشفتی و جان کندنی که هست این رقم سنگین را که به زعم آقایون انگار پول خورده که از صد میلیون و دویست میلیون نام می برن، ولی برای یک کارگر که برای اجارۀ خونه ش مونده که یک میلیون پول بتونه پس انداز کنه که بذاره رو پول پیشش که با تورم جلو رفته بتونه خونه ای گیر بیاره، سقفی گیر بیاره که بتونه زیر سقفش زندگی کنه، خیلی راحت از رقم های بالای صد میلیون و دویست میلیون صحبت از وثیقه میشه، میگم خیلی به سختی و مشقت میشه این وثیقه هارو تهیه کرد، چون کسی ریسک نمی کنه خونشو چیز بکنه، خونه ای این خانواده ها اکثراً ندارن، ولی به هر حال خانواده وقتی میره و این وثیقه ها را تهیه می کنه، ولی باز دچار بازی بعدی میشه که الان حدود یک ماهه که این بازی انجام میشه و وثیقه حاضره و وثیقه را نمی گیرن و آخر به این منجر میشه که هفتم مهر ماه امسال شنیدیم که آقای مهرداد ابراهیم زاده دست به اعتصاب غذا زده و به هر حال امیدوارم که هرچه زودتر مسئله ش مشخص بشه که با اون وضعیتی که دنده شون و پاشون مشکل داشته و مثل این که مشکلات جسمی دیگری هم دارند، دیگه حالا مشکلات بیش تری از طریق این که اعتصاب غذا کردن بهشون وارد نشه. آقای رضا شهابی می بینیم که بعداز این که ماه ها توی انفرادی و به هرحال مشکلات بوده، دادگاهی دیگه تشکیل میشه و دو ماه دیگه تمدید می کنن که دوباره در بازداشت باشه، و این فشارها که با دست گیری و زندان و این ها همراهه، بعدها در ادامه ش می بینیم که بچه هایی هستن، توی سندیکای هفت تپه که بعد از این که حکم را می گذرونن، حکمی که حتّا کاغذی را دیدم دست این دوستان برای این که، وکیلشون بودن توی حل اختلاف، ولی برگه ای رو قوۀ قضاییه بهشون داده بوده مبنی براین که حالا که این آقایون حکمشون رو گذروندن، یعنی یه جوری انگار که گناهی نداشتن و حالا زندونشون رو کشیدن و دیگه تموم شده، که این دوستان اتفاقاً خیلی خوش حال بودن سر این برگه که قوۀ قضائیه اتفاقاً بهشون داده، بتونه ادلۀ خوبی باشه که بتونه وزارت کار رو قانع بکنه که دیدین مارو بی خودی گرفته بودن و پنج شیش ماه هم نگه داشته بودن، شما دیگه ما رو لااقل از کار و زندگی ساقط نکنین. ولی متأسفانه طبق قانون کار، قانونی که به هرحال این جا وجود داره این است که کارفرما طبق آن مادۀ قانونی که هروقت کارفرما خودش مستقیماً از کارگر شکایت نکنه و کارگر به خاطر شکایت کارفرما به زندان و حبس نیفته، این حق را به کارفرما میدن که اگر فاصله ای بیش تر از 15 روز طول کشید و کارگر به خاطر حبسی که در هرکجا یک نفر غیر یا دولت یا هرکس دیگری کارگر را به حبس انداخت، بعد از 15 روز کارفرما می تونه آن کارگر را سر کارش نگه نداره، که متأسفانه بر اثر همین قانون هم، هم شش ماه کارگران را از خانوادۀ و آبرو و زندگی و مشقت و فشار مالی و نمی دونم همۀ این ها تحمیل می کنن به خونواده ها و هم این که بعد از این که از زندون اومدن بیرون، مواجه با این شدن که با یک تصمیم شدیدتری که حالا کارشم ازش گرفتین، کارشم به این شکل نیستش که بعد از 20 سال سابقه، همشون بالای 20 سال سابقۀ کار دارن، ولی مواجه شدن با این که بعد از این که 20 سال پرداخت بیمه داشتن و می-تونستن لااقل از بیمۀ بی کاری استفاده بکنن، بیمۀ بی کاری هم طبق این شرایطی که از ماده ای که استفاده کردن برای اخراجشون، بهشون تعلق نمی گیره و خیلی راحت، اخراج قطعی این ها را چند روز پیش ما شاهدش بودیم.

- شما منظورتان آن 4 نفر عضو سندیکای نیشکر هفت تپه س؟ امروز من خبر را دیدم
- بله بله، بله 4 نفره اعضای سندیکای نی شکر هفت تپه است این خبری که من دارم میگم، و آقای رضا رخشان هم، ایشون هم با این که به شکلی بهشون کلک زدن، یعنی حل اختلاف برگشته بوده، گفته بوده شما مدرک یا چیزی نمی خواد بیارین، کاملاً محرزه که شما بی گناهید، شما برمی گردید سر کار، آقای رضا رخشان هم برمی-گرده و هیچ مدرکی نمی بره فقط به خاطر این که فکر می کرده این آقایون حرف دارن می-زنن، واسی چی این حرف را می زنن، فکر این که ممکنه کلک بزنن نمی کنه و خیلی راحت میره حل اختلاف بدون این که اون مدرک خاصی ببره و میره حل اختلاف و حل اختلاف به دلیل این که هیچ مدرکی برای رد حکم هیئت حل اختلاف نیآورده، اخراج ایشون قطعی شد، که حالا خوش بختانه ایشون اومد به دیوان عدالت اداری مراجعه کرد و دیوان عدالت با این که موقتاً برگرده سر کار موافقت کرده و در تماسی که من همین دیشب باهاش داشتم، این برگه را خیلی راحت نوشته توش که باید ادارۀ کار شوش و کارخونۀ نی شکر هفت تپه آقای رضا رخشان را به استناد حکم قطعی دیوان عدالت اداری برگردونه سر کار، ولی هرکدومشون تفسیر می کنن که این کلمه یعنی این، اون کلمه یعنی این و این حکم دیوان عدالت اداری جنبۀ اجرایی نداره و این افراد را با جیب خالی در حقیقت سرمی دوونن و اتفاقاً من دیشب به ایشون اینو گفتم، گفتم شما به دلیل این که جیبتون خالیه، کدوم کارگر می تونه راه جنوب تا تهران را با جیب خالی بیاد و بره، برای مراجعه به دیوان عدالت اداری باید بره تهران برای هزینۀ جا و جا به جایی که باید بیاد و بره، هر دفعه بیش از 50 تا 100 هزار تومن طرف باید خرج کنه که بیاد و بره، مسلمه که کاری می کنن که کارگر خسته بشه و آخرش دست از همۀ این چیزا بکشه، و به هر حال بره یه خاکی تو سر خودش بریزه. این برخوردیه که با فعالین میشه که میآن و صدای کارخونه جات، نه فقط صدای اونها، صدای خودشون هم هست. چون که ما تو این جامعه با هم دیگه کنک می خوریم، با هم دیگه سیر میشیم، با هم دیگه گرسنه میشیم، با هم دیگه بی کار میشیم، این که یک کارخونه بسته بشه و من بگم خُب، خوش حالم که من تو اون کارخونه کار نمی کنم، واقعی نیست، برای این که کارگرها سرنوشت شون به هم گره خورده و هر آسیبی که به هر کجایی بخوره، به همه جای دیگه سرایت می-کنه و موضوعی دسته جمعی ست، مزد مارو دسته جمعی تعیین می کنن، قوانین کاررو دسته جمعی تعیین می کنن، و به همین دلیل ما کسانی هستیم، این نیستش که من بیام بگم، ادعا کنم صدای کسی دیگه رو من می خوام بگم، که برگردن به من بگن مگه تو فضولی که می خوای صدای کسی دیگه بشی! من اول از همه صدای خودم و خانوادۀ خودم که میشه، چی بگم، البته خانوادۀ اصلیم رو ولی به یک نوعی طبقۀ کارگر و کل کارگران ایران و یا جهان ولی حالا که ما تو چارچوب مرزی داخل کشور خودمون هستیم، یه جوری یک خانواده محسوب میشیم و به هرحال من چاره ای برای این که دوام و تضمین بشه، چاره ای جز این گفته ها نداریم، حتّا اگر با این برخوردها مواجه بشیم.

-بله همین طوره، خانم محمدی این همه مسائل و فشار و تبعیض حقوق کارگران کافی نیست، این موضوع قطع یارانه ها قطع سوبسیدها هم الان بحث رایجه و خیلی از اقتصاددان ها بر این باورند که بعد از این هم بدتر خواهد شد اگر هم چنان این طرح بخواهد اجرا بشه، در این رابطه اخیراً از طرف فعالین برخی از تشکلات کارگری، سندیکای شرکت نی شکر هفت تپه و سندیکای شرکت واحد و اتحادیۀ آزاد کارگران ایران و انجمن برق و فلزکار کرمانشاه، جلسه ای تشکیل داده، میزگردی بوده، در این رابطه صحبتی بفرمایید، یک توضیح کوتاهی که در آن جا محورهای اصلی صحبت ها چی بوده و به چه نتایجی رسیدید؟
- خانم محمدی: بله، واقعیتش اینه که این طرح قطع یارانه هاف خُب از بدو ورود دولت آقای احمدی نژاد صحبتش بود، و ما مواجه با این بودیم که هربار صحبتش میشه و خُب طرحی اومد به مجلس برای رأی گیری، به هر حال تو جامعه صحبتش بود، ولی خُب این کجدار و مریز کردنش و هر بار گفتن اول فروردین اجرا میشه، اجرا نشدنش به یک نوعی مردم را دچار این کرده بود که ممکنه حالا اجرا نشه، اون خطر را احساس می-کردن همه به هر حال متوجه بودن که با این که تبلیغاتی شده بود که پولی می خوان به حساب ملت بریزن آقا بریدحساباتونو باز کنید، انگار می خوان پولی بریزن که فاصلۀ فقیر و غنی رو از بین ببرن یا غیره، ولی در عمق قضیه مردم می دونستن با این پولایی که میگن 20 تومن و 15 تومن و 25 تومن برای هر نفر با موج گرونی و فاجعه ای که می-خواد اتفاق بیفته برابری نخواهد کرد، بنابراین همه نگران اجرایی شدن این قضیه توی جامعه هستن، و ما وقتی دیدیم که در چند استان، خبرهایی می رسید که در چندین استان، استان گلستان یا استان ایلام خبر می رسید که انگار این اقلام نقدی رو حتّا به حساب پس اندازی که گفته بودند باز کنید ریختن و اصولاً اجرا کردنش که گفته بودن مهر ماه اجرا میشه، داره قطعی تر میشه، حقیقتش ما وظیفۀ خودمون دونستیم که سمیناری داشته باشیم از فعالین کارگری که در رابطه با این که بیان و از موضع خودمون که به هرحال نمایندگانی از این طبقه هستیم که اون بلای اجتماعی به هر شکلی که هست می خواد تو این اجتماع برگزار بشه و اولین ضربات مهلکش را به اقشار پائین جامعه که به هر حال از همین کارگرها تشکیل میشه روشن بکنیم، لازمه که به هرحال راجع به این که از زوایای مختلف این طرح رو مورد بررسی قرار بدیم و دوسه تا سئوال توی این سمینار مطرح شد که با این که صحبت از این میشه که اسم جراحی اقتصادی مطرح میشه و یا متخصصین یا کارشناسان اقتصادی عنوان می کنن که این طرح اگر بد اجرا بشه، ممکنه به فروپاشی مالی منجر بشه و یا شورش ها و تحرکات اجتماعی رو به همراه خودش بیاره، مخالفین این طرح، توی مجلس و غیره این ادعارو می کردن و صحبت ما این بود که اگر با تمام این وضع که داخل خود مجلس و متخصصین اقتصادی وجود داره که این بحث را مطرح می کنن، چه نیازی، چه ضرورتی سیستم ایران رو به این سمت می کشونه که با اصرار و با مصر بودن خاصی دنبال این هستش که این طرح اجرا بشه، و سئوال بعدیمون این بود که حالا اگر روشن بکنیم که چقدر روی این، این بحرانی که وجود داره این بحران اقتصادی که وجود داره و سی ساله که تو کشور ایران از بین نرفته و با هر تعرضی که به سفرۀ خالی کارگرا از همون ابتدای انقلاب هم شده، با این ضربه ها، از بین بردن امنیت شغلی با این قراردادهای موقت، یا قرارداد سفید امضاء و یا مزد را ۸ سال که جنگ بود، مزد را اضافه نکردن و هرسال که خواستن اضافه بکنن، با وجود این که توی قانون کار دو تا مبنا برای افزایش حقوق مطرح شده و یکیش اینه که باید سبد مصرف یک خانوار چهار نفری را در نظر بگیرن و دیگری اینست که باید با تورم موجود بررسی بشه، ولی متأسفانه تو هر سال فقط تورم را دقت کردن، اونم تورم سال قبل رو که به من حقوقی بدن که امسال زندگی کنم، یعنی بعد این تورم را هم با آمار بانک مرکزی که به هر حال هر سال دروغی اومدن اون ماه های آخر سال، حالا با چه شگردی، توی یکی از این روزنامه هایی که توی کشور چاپ میشه من اتفاقاً دیدم که آمارهایی دروغی که امسال و پارسال چاپ می شد، پرسیده بودن که چه جوری این آمارهای دروغی را میدن، چه جوری هستش؟ گفته بوده هیچ، ما کالاها رو یه ذره جابه جا بکنیم، یعنی کالاهای اساسی را برداریم و کالاهای کم مصرف به جاش بذاریم، آماری درمیآد که به ظاهر روی کاغذ صحیحه، ولی آماری که واقعاً زندگی مردم باش می چرخه و جریان داره، نیست. خُب؟ برای همین هم هر سال هم با یک آمار دروغین 15 درصد و امسال 11 درصد و سال های قبل 20 در صد افزایش حقوق داشتیم که از این جهت هم حمله ای به هر حال به سطح حقوق کارگرا بود و الان دیگه این طور شده که چند ماه چند ماه حقوق هم نمی گیریم، حود من که الان بازنشسته هم شدم، سنوات سالانه ام را که باید هرسال یک ماه حقوق آخرم را به من می دادن که الان نزدیک 16 میلیونه، خیلی راحت بهم نمیدن، و خیلی از بچه هایی هم که مثل من بازنشسته شدن، دو ساله هنوز نتونستن سنوات شون رو بگیرن، ولی این نمیشه همین طور ادامه داشته باشه، برای همین در فکر بودیم که وقتی یارانه ها می خواد اجرا بشه، مسلماً این سطح کارگرها را حتّا آنها که شاغل هستن، یا وقتی شاغل بودن حتّا نمی تونستن از زیر بار این تورم حقوقی دربیان، کرایه خونه و بقیۀ مسائل شون رو حل بکنن، خُب میرن به شغل دوم و سوم یا میرن مسافرکشی انجام میدن، چه برسه به این که این طرح بخواد اجرا بشه و همون طور که تو قبض برق، یا سایر قبوض، ولی من بیش تر تو قبض برق دیدم که عددی که برای پرداخت برق نوشته شده، که من که مسئولش هستم باید پرداخت بکنم، یک رقم دیگری رو عنوان می کنن به نام یارانه و وحشتناک بودن قیمت ها، اگر قیمت ها واقعی بشه رو می دیدیم و برای همین توی این سمینار سعی کردیم که روشن بکنیم وضعیت خودمون که اگر این اجرا بشه، چه تأثیری توی زندگی و تورم و بقای کارخانجات و بقای بی کاری و کار و بقای همۀ این ها داره و در ادامه این که اگر رفت به پای اجرا تو جامعه، وظیفۀ ما به عنوان این که چه خواسته و چه مطالبه ای رو از دولت داشته باشیم واسی این که به هرحال بتونیم بقای خودمونو حفظ بکنیم که یکی از صحبت هایی که شد، این بود که اگر اجرا کردند، ما هم خواهان این هستیم که حقوقمونو به اندازه ای بدن که به هرحال با این تورم بتونیم ادامۀ بقا داشته باشیم. چون همان طور که در طرح اولیۀ این طرح قطع یارانه ها دز دو سال پیش، عنوان شده بود، فریز حقوق ها را پیش-بینی کرده بودن و می خواستن حقوق ها فریز بشه اگر بخواد این طرح موفق انجام بشه، ولی، با اعتراضاتی که همون دو سال پیش تقریباً خیلی از تشکلات کارگری که یکی هم اتحادیۀ آزاد کارگران ایران که با شعار افزایش حقوق ها و خواهان افزایش حقوق ها به یک میلیون را داشت، به هرحال تحرکاتی انجام شد که نتونستن فریز واقعی را داشته باشن، ولی تونستن به هرحال درصد کم تری اضافه بکنن و هنوز به آن قطعی بودن فریز کردن حقوق کارگرا نرسیدن و به هر حال ما خواهان این هستیم که اگر به این شکل باشه که قیمت ها بیش از پیش افزایش پیدا بکنه، ما بتونیم با تقاضای افزایش حقوق بتونیم وضعیت خودمونو لااقل به این وضعیت اسفباری که الان هست، لااقل در همین سطح حفظش بکنیم.

- درسته، با تشکر، این بحث را در همین جا به آخر برسونیم، حتماً دربارۀ قطع یارانه ها با فعالین کارگری بحث را ادامه خواهیم داد. بی نهایت از شما سپاسگزارم، خانم پروین محمدی، امیدوارم که موفق و پیروز باشید.
- زنده باشید، دست شما هم درد نکنه، ممنون.