افق روشن
www.ofros.com



سرمایه داری برای حفظ سود، همۀ قوانین شناخته شدۀ خود را زیر پا می گذارد


علیرضا ثقفی                                                                                                       شنبه ١٧ تیر ١٣٩١

‏ در آخرین اجلاس (ILo) ، سازمان جهانی كارفرمایان ، كه یك طرفِ مذاكرات برای اجرای استانداردهای كار است از شركت در اجلاس سه جانبه ی كمیته ی كارشناسان و بحث در باره ی بدتر شدن حقوق كارگران در كنفرانس سالانه ژنو سرباز زد.
از سال ١٩٢٦ این كنفرانس هر ساله بحث در باره ی جدی ترین مسایل مربوط به كار را دنبال می كرده و در گزارش نهایی(ILo) كه توسط كمیته ای متشكل از ١٧ قاضی از قضات بین المللی و مستقل تهیه می شد، به آگاهی عموم می رسانده است.
در سال جاری سازمان جهانی كارفرمایان از بحث در هر موردی در این كمیته خوداری كرد. در حالی كه بر طبق گزارش I.T.U.C در سال گذشته ٢٩ تن از فعالان كارگری و كارگر فقط در كلمبیا كشته شده اند. اما نظر گروه كارفرمایان بر این بود كه صحبت در باره ی خشونت علیه كارگران و فعالان كارگری و كارگرانی لازم نیست كه برای ابتدایی ترین حقوق خود در كلمبیا، مصر و سوازیلند مبارزه كرده اند . چنان كه می بینید نهادهای كارفرمایان در كنار حكومت هایی ایستاده اند كه خواهان خفه كردن صدای كارگران و تداوم حكومت های نظامی و بنیادگرا و كشتار كارگران هستند. آنها از دیكتاتوری ترین حكومت ها دفاع می كنند و حاضر نیستند در باره ی رفتار با كارگران دراین كشورها هیچ صحبتی شود.
از نظر سازمان بین المللی كارفرمایان سركوب گرانه ترین رفتار علیه كارگران هم دلیلی برای اعتراض نیست و در شرایط حاضر كارگران هیچ حق و حقوقی ندارند زیرا سرمایه داری در بحران است و سود سرمایه داران در خطر است.
با این شیوه هایی كه نهادهای كارفرمایی در سازمان جهانی كار در پیش گرفته اند، به نظر می رسد كه سه جانبه گرایی دیگر امری مربوط به گذشته باشد و تفكر ارتجاعی ترین بخش سرمایه داری بر نهادهای آن حاكم شده باشد. هر چند پیش از این هم سه جانبه گرایی چندان سودی برای كارگران به ارمغان نیاوده بود.
در حقیقت ارتجاعی ترین بخش سرمایه داری(سرمایه داری انگلی) به همه ی قوانین پذیرفته شده خود پشت پا می زند، به گونه ای كه صدای اعتراض سایر نهادهای جهانی نیز بلند شده است. این سازمان كه در حقیقت وظیفه اش حفظ منافع كل سرمایه داری است، می رود تا خاصیت خود را از دست بدهد. سرمایه داری انگلی كه به سودهای بازار غیررسمی سرمایه داری وابسته است، چندان نیازی هم به نهادهای پذیرفته شده و قانونی سرمایه داری ندارد، زیرا سود خود را از اقتصاد غیررسمی ، بازار قاچاق و دیكتاتوری سركوبگر به دست می آورد و در این راستا نیازی به قوانین شناخته شده ی (ILo) ندارد.* حاكمیت بخش انگلی سرمایه داری در دو دهه ی اخیر چشمگیر بوده است. هدف این بخش انگلی تداوم سود به هر طریق ممكن است و از هیچ عمل غیرانسانی و جنایت باری برای دست یابی به این هدف فروگذار نمی كند.
هر چند برای كارگران، سرمایه داری پدیده ای جز عامل استثمار و بهره كشی از نیروی كار نیست، اما تفاوت میان بخش انگلی و بخش به اصطلاح قانون گرای آن، بیانگر بسیاری از مسایل است كه می توان برای شناخت این مرحله از این نظام فاسد به آن پرداخت. زیرا نظام سرمایه داری در این مرحله از بحران، قوانین مورد قبول خود را زیر پا می گذارد و دیگر نیازی هم نمی بیند كه آن سیمای بزك كرده و ظاهر فریب را حفظ كند.
در این جا این سوال پیش می آید زمانی كه (ILo) این قوانین را اجرا می كرد و یا كارفرمایان در كمیسیون شركت می كردند، چه تاثیری بر زندگی كارگران داشتند؟ مگر تا كنون این كمیسیون توانسته است چند حكومت یا دولت را وادار به عقب نشینی كند كه از این پس نمی تواند؟
ما می دانیم كه تا كنون سازمان جهانی كار و یا قوانین بین المللی تاثیر چندانی بر زندگی كارگران نداشته و هر آنچه كارگران به دست آورده اند، در اثرمبارزات خودشان بوده است. خود سازمان جهانی كار و قوانین حمایتی آن نیز در اثر مبارزات كارگران كشورهای متروپل سرمایه داری به وجود آمده و امكان حضور نمایندگان غیر مستقل و بعضا مستقل كارگری در اتحادیه های كشورهای مختلف و نمایندگانشان در سازمان جهانی كار ناشی از مبارزات كارگران بوده است.
بحث بر سر این است كه نظام سرمایه داری در منحط ترین شرایط خود قرار دارد و هم از این روست كه قوانین خود را زیر پا می گذارد و ضروری است طبقه ی كارگر با بینش و دقت بیشتری به شرایط حاكم نگاه كند، آن را بیشتر بشناسد و با این شناخت بتواند جایگاه خود را در جامعه كشف و خود را متشكل تر كند و بتواند متحدین خود را از میان سایر قشرهای اجتماعی افزایش دهد.
اگر می گوییم سرمایه داری برای خودِ سرمایه داران هم آرزو شده است، از آن جهت است كه امروز با بازنمایی بحران ها و با نشان دادن انحطاط هر چه بیشتر این نظام و نشان دادن این كه به كجا می رود، این مسایل بیشتر شكافته می شود و برای آنان كه هنوز نسبت به این نظام توهم دارند و گمان می كنند كه می شود این نظام را اصلاح كرد و از درون آن مثلا چیز خوبی به دست آورد، روشن می شود كه این انحطاط غیرقابل اصلاح است.
در كنار این مساله ، به این نكته هم باید توجه كرد كه میان استانداردهای موجود كار در كشورهائی همانند ایران، مصر، كلمبیا و ... با كشورهای غربی یا متروپل سرمایه داری تفاوت وجود دارد. حتی این استانداردها در كشوری مثل ایران و تر كیه متفاوت است. در تركیه اتحادیه های كارگری مستقل می توانند مجامع عمومی خود را برگزار، از حقوق كارگران صحبت كنند و یا اعلام كنند سوسیالیست وكمونیست هستند، مراسم روز كارگر را برگزار كنند، حتی احزابی مثل حزب كارگران كرد در پارلمان نماینده داشته باشند و نشریات خاص خودشان را تا حدودی آزادانه منتشر كنند. اما تمام این اعمال در ایران جرم است و كارگران ایران تا رسیدن به همین حقوق اولیه باید مبارزه كنند و در این مبارزه هرچند بارها فعالان كارگری گفته اند كه هیچ توهمی نسبت به نهادهای سرمایه داری ندارند، اما از این نهادها می توان به عنوان تریبونی برای بیان خواسته های خود در سطح بین الملل استفاده كنند . چنان كه تا كنون نیز چنین كرده اند.
برای روشن تر شدن موضوع باید به واقعیت های موجود نظام سرمایه داری نیز توجه كرد. سرمایه داری از ابتدای حضور خود به صورت دو بخش سرمایه صنعتی و سرمایه تجاری ظهور كرد. این دو بخش ِجدایی ناپذیر با یكدیگر تفاوت هایی دارند كه كارگران می توانند در صورت متشكل بودن و داشتن صف مستقل، از تضاد سیاست ها و روش های متفاوت آنان در امور اجتماعی استفاده كنند و البته در صورت نامتشكل بودن همواره به صورت سرباز یكی علیه دیگری درخواهند آمد...
امروزه در عصر درهم آمیختن سرمایه داری به صورت جهانی، این اختلاف به صورت های دیگر ادامه دارد هر چند سرمایه داری صنعتی كه در ابتدای حضور سرمایه داری به صورت انقلابی خواهان دگرگونی كامل نظام اشرافی گری بود اما در طول زمان و كش و قوس ها و چالش های مختلف، از درون جنگ ها و ستیزها تسلیم بخش سرمایه داری انگلی و نظامی شد و شاید بتوانیم بگوییم امروزه دیگر سرمایه داری صنعتی در بخش اقتصادی به صورت مستقل وجود ندارد بلكه به طور كامل تحت سیطره ی بازار مالی ، سرمایه تجاری و انگلی قرار گرفته است . بهترین تولیدات اگر در چرخه ی توزیع بازار سیاه و بازار غیررسمی قرار نگیرند، امكانی برای گسترش ندارند. در نتیجه آن بخش از تفكر سرمایه داری صنعتی كه در ابتدا مانع تشكل كارگران نبود و از رعایت حقوق اجتماعی دفاع می كرد، امروزه خود را تنها در بخش ایدئولوژی سوسیال دموكراسی حفظ كرده است. ایدئولوژی ای كه آن را می توان در صورت افكار عمومی انسان دوستانه ، صلح طلبانه مخالفت با جنگ و لشگركشی و حفظ محیط زیست و...مشاهده كرد. هر چند كه جنبش نهادهای غیردولتی و مردمی ، جنبش صلح طلبی، محیط زیست و... هر كدام به نوعی به ویرانگری های نظام سرمایه داری اشاره می كنند ولی اصل نظم سرمایه داری را مورد حمله قرار نمی دهند، با این وصف می توانند در دگرگونی نظام سودمحور به صورت متحدان جنبش كارگری عمل كنند.
امروزه سرمایه داری انگلی كه دیگر پایبند قانون خود سرمایه داری نیست، حاكمیت بلامنازعی درعرصه اقتصادی دارد اما نتوانسته است حاكمیت كامل را در همه ی زمینه های اجتماعی و فرهنگی از آن خود كند. نمی توان گفت مبارزه ی انتخاباتی میان حاكمیت ساركوزی و بخش انگلی سرمایه داری با سوسیال دموكرات ها فقط یك بازی است. بازتاب این گونه از تضاد در كشورهایی مثل ایران به صورت حاكمیت نظامی بر همه ی ارگان های سیاسی و اقتصادی از یك طرف و مخالفت اصلاح طلبان حكومتی با این سیاست ها از طرف دیگر درآمده است. بین آن دسته از اتحادیه های كارگری كه در سازمان جهانی كار خواهان پاسخگویی دولت ها هستند و اتحادیه های كارفرمایی كه هیچ لزومی به پاسخگویی نمی بینند، نیز همین اختلاف وجود دارد.
این تضاد واقعی است و در زمینه كارگران مهاجر، آزادی اتحادیه های كارگری ، تامین اجتماعی، آموزش و بهداشت، در میان بخش های مختلف سرمایه داری واقعی بودن خود رانشان می دهد. نیروهای رادیكال كارگری در فضای آزادتر، بهتر می توانند به امر تشكل كارگری و دفاع از حقوق مهاجران و آموزش كارگران و... بپردازند، بنا براین باید از این شرایط استفاده كنند اما این مساله به هیچ وجه به معنای سرباز یك جناح علیه جناح دیگر شدن نیست. امری كه برخی از چپ های سپر انداخته و بعضا مدعیان پیشین حقوق كارگران می خواهند آن را نهادینه كنند و كارگران را به اصلاحات ظاهری رهنمود دهند.
طرفداران سرمایه داری و به خصوص بخش انگلی آن بر این باورند كه برای كارگران چه فرقی می كند كارفرمایشان چه كسی باشد، آنها حقوقشان را می گیرند، هر كس بیشتر حقوق بدهد محبوب تر است و... بیسمارك می گفت:" به كارگران حقوق خوب بدهید ، آنان را تامین كنید بگذارید سوسیالیست ها هر چه می خواهند بگویند." از نظر سرمایه داری انگل صفت و اعوان و انصار و ریزه خوارانش ، كارگران تنها باید به سیر كردن شكمشان بپردازند . آنان را چه به فرهنگ، انسانیت و حقوق بشر و آزادی های اجتماعی و سیاسی و...در حالی كه از نظر كارگران و نمایندگان واقعی آنان ، انسانیت و فرهنگ را تنها در نظم كارگری می توان یافت و این سرمایه داری است كه تنها به سود و مسایل مادی می اندیشد.
كارگران بارانداز از حمل كالاهای افریقای جنوبی در دوران آپارتاید خوداری كردند، كارگران كارخانه های اروپایی از حمل مهمات برای جنگ های روسیه خوداری كردند، در جنگ ویتنام هزاران كارگر به نفع مبارزان ویتنامی و در مخالفت با لشگركشی كشورهای سرمایه داری به آن منطقه دست به اعتصاب زدند. از نظر طرفداران سرمایه داری عمومیت یافتن این فرهنگ هیچ توجیهی ندارد. آنان می گویند كارگر تنها دستمزدش را می خواهد و برای او فرق نمی كند كه از آن اسكله ها باتوم الكتریكی ، شوك برقی و گاز اشك آور برای سركوب و قتل عام مردم و زحمتكشان وارد شود یا موادغذایی و شیر خشك كودكان و لوازم زندگی. این تصورات واهی سرمایه داری است.
كارگران از ذره ذره آزادی های اجتماعی و سیاسی در جهت دریافت حقوق خودشان استفاده می كنند. اما با دست یابی به آزادی تشكل ها و آزادی های سیاسی و اجتماعی موجود سرمایه داری از خواسته ی اصلی خودشان دست برنمی دارند كه همانا دگرگونی نظام سرمایه داری است. آنان هیچ گاه به آن چه می گیرند، قانع نمی شوند و از هر روزنه ی آزادی، برای احقاق حقوق از دست رفته شان استفاده می كنند و برای دست یابی به زندگی انسانی و برابری انسان ها آن روزنه را به منبع پرنوری برای آینده تبدیل می كنند. از همین روست كه افشا و محكوم كردن حركات و اعمال سرمایه داری انگلی در زمینه زیر پا گذاردن همه ی قوانین شناخته شده نیز جزئی از مبارزات كارگران است.
سرمایه داری انگلی خواهان تداوم جنگ و تصرف كشورها به هر بهانه است . این سرمایه داری جز با كشاكش جنگ به بهانه ی حقوق بشر یا وجود تسلیحات غیرقانونی كشتار جمعی و یا هر بهانه ی دیگری، به دنبال گشودن جبهه های جدید جنگ است تا در این بلبشو و بحران بتواند سودهای باد آورده خود را با تكیه بر ارتجاعی ترین نیروهای موجود، از جمله القاعده ها و صهیونیست ها و انواع نیروهای ارتجاعی دیگر، تداوم بخشد...
سرمایه داری انگلی از یك طرف بازار بهره پولی و تسلط مالی را رواج می دهد واز طرف دیگر به فكر تولید وسایل سركوب و تقویت نیروی های پلیسی و امنیتی است كه نمونه ی آن را در گسترش نهادهای پلیسی و سركوب در كشورهای مختلف سرمایه داری شاهد هستیم. سرمایه داری انگلی خواهان سركوب كارگران در سراسر كشورهاست تا بتواند از نیروی كار ارزان و در حقیقت نیروی كاری بدون هیچ گونه حقوق در سراسر جهان استفاده كند، ارزان ترین تولیدات را با گران ترین قیمت بفروشد. و بخشی از این سود كلان را هم برای گسترش نیروهای سركوب هزینه كند.
آنان كه گمان می كنند برای كارگران تفاوتی نمی كند كه سرمایه داری انگلی یا غیرانگلی حاكم باشد چون در هر صورت كارگران استثمار می شوند، از شناخت سرمایه داری عاجزاند و در واقع به نوعی خواسته های خود سرمایه داری را برآورده می كنند. طرفداران تفكر سرمایه داران منحط ، می خواهند كارگران و نمایندگان شان كسانی باشند كه كاری به خیر و شر امور نداشته باشند، نسبت به حاكمیت این یا آن جناح سرمایه داری بی تفاوت بوده و تنها به فكر چند رالر دستمزد خود باشند.اگر این یا آن جناح سرمایه داری حقوق بیشتر می دهند و یا كار بیشتری ایجاد می كنند و بیكاری را كاهش می دهند، شاكر باشند و برایشان مهم نباشد كه این مشاغل و یا آن دستمزد بیشتر برای تولید سلاح های مخرب باشد ، محیط زیست را نابود كند و یا نسل بشر و تمدن آن را به چالش بكشد....
این تفكر كه به نوعی گسترش بینش سرمایه داری انگلی است، از كارگران می خواهد كه تنها به دستمزد بیاندیشند و كاری نداشته باشند كه سرمایه داری و نظام آن در چه وضعیتی است. در حالی كه كارگران و نمایندگان آگاه آنان وظیفه خود می دانند در هر لحظه نظام سرمایه داری و تضاد های درونی آن را رصد كنند و از تمام تریبون ها و امكاناتی استفاده كنند كه دست آورد جامعه بشری و مبارزات مردمی است تا صدای خود را به گوش همه برسانند و مشروعیت گفتمان و حقانیت تاریخی خود را بر نظام منحط سرمایه داری اثبات كنند و هر روز بر طرفداران و باورمندان نظام انسان محور بیافزایند، سینه چاكان نظام سرمایه داری را هر چه بیشتر به انزوای فكری و اجتماعی برانند و در نهایت آن را با نظامی انسان محور ممكن جایگزین كنند.
هیچ شكی وجود ندارد كه بروز این اختلافات در درون نظام حاكم و سیستم سرمایه داری كه ناشی از كشمكش برای سهم بیشتر است، به طور كلی تحت تاثیر مبارزات بی وقفه و اعتراضات وسیع كارگران و اقشار تحت استثمار قرار می گیرد. اما نباید فراموش كرد كارگران و زحمتكشان در صورتی می توانند از این اختلافات سود ببرند و به حقوق خود دست یابند كه دارای صفی متشكل، مستقل با برنامه های مشخص باشند، در غیر این صورت هر گونه اعتراضات بی برنامه به نفع یكی از جناح های حافظ نظم موجود خواهد بود كه خواهان سهم بیشتری هستند.

علیرضا ثقفی

كانون مدافعان حقوق كارگر

* (در این زمینه به خوانندگان توصیه می كنم یك بار دیگر مقاله اقتصاد انگلی و جنبش ضد سرمایه داری منتشره در وبلاگ كانون مدافعان حقوق كارگر را بخوانند)