افق روشن
www.ofros.com

جنبش كارگری و چالش های پیش رو


علیرضا ثقفی                                                                                               پنجشنبه ١۹ اردیبهشت ۱۳۹٢

لب فروبندید ای همدردی هان تنها بر لب ، در واژه
ای تهی در خون‌هاتان از همدردی‌ها
من نه دورم از اندیشه‌ی آسان‌تر همدردی‌تان
ای شما همدردی را خواهان ، تنها در بی‌خطری
ای شما همدردی را خواهان ، اما خواهان‌تر ، سود خود را
                                                                                       سعید سلطان‌پور

نفوذ طرف‌داران سرمایه‌داری در جنبش كارگری سابقه‌ای دیرینه دارد كه اگر بخواهیم به تاریخچه آن بپردازیم می‌توان آن را همزاد جنبش كارگری دانست. این نفوذ و تلاش در جهت تحت تسلط در آوردن جنبش كارگری در کشورهای مختلف و در زمان‌های گوناگون اشكال متفاوتی داشته است و در كشور خودمان نیز از ایجاد دسته‌های فاشیستی گرفته تا نهادهای دولت ساخته، همواره تلاش داشته‌اند تا كارگران را با نام دفاع از حقوق‌شان تحت كنترل و تسلط در آورند. آنچه این امر را برای كارگران پیچیده‌تر می‌کند ورود اپوزیسیون‌های دولتی در لباس طرفداری از حقوق كارگران و موضع‌گیری جناح‌های مغلوب سرمایه‌داری به نفع كارگران است. جناح‌های مغلوبی كه تا زمان قدرت داشتن هیچ‌گونه حركتی به نفع كارگران انجام نداده‌اند و گویا تنها پس از خلع شدن از قدرت به یاد كارگران و زحمتکشان افتاده‌اند و در این میان نسل‌های جدید با ناآگاهی و گسست اجباری از نسل های قدیمی‌تر در معرض آسیبِ زودباوریِ این مدعیان طرفداری از حقوق كارگران قرار دارند. اما طرفداران وضع موجود و آنان که می‌خواهند شرایط كنونی كارگران و زحمتکشان را به هر ترتیب حفظ كنند چگونه می‌توانند طرفدار حقوق كارگران باشند. امروزه بسیاری طرفدار حقوق كارگران شده‌اند. صدای آمریكا به طرفداری از كارگران ایران برنامه می‌گذارد و بنگاه سخن‌پراکنی بی‌بی‌سی سینه‌چاک حقوق كارگران می‌شود و گروه‌های سلطنت‌طلب و اصلاح‌طلب‌های گوناگون خود را مدافع حقوق کارگران می‌دانند، همه از آزادی تشكل‌های كارگری و حقوق پایمال‌شده‌ی كارگران صحبت می‌کنند و... . هر چند این خیل عظیم طرفداری از حقوق كارگران بیانگر حقانیت مبارزه‌ی آنان برای به‌دست آوردن حقوق ازدست‌رفته‌شان است و این امر را اثبات می‌کند كه حتی آنان كه در گذشته خود كارنامه‌ی درخشانی در پایمال‌كردن حقوق كارگران داشته‌اند، اكنون كه دستشان از قدرت كوتاه است به‌دست اندازی به حقوق كارگران و زحمتکشان و اقشار تحت ستم اذعان می‌کنند. اما هوشیاری جامعه كارگری باید در آن باشد كه اصول خدشه‌ناپذیر دفاع از حقوق كارگران را بشناسد و در هر تحولی این اصول را سر لوحه‌ی خواسته‌های خود قرار دهد تا بار دیگر به مسلخ سرمایه‌داری كشیده نشود و از نیروی عظیم طبقه كارگر در جهت قدرت‌طلبی این یا آن جناح سرمایه‌داری سوءاستفاده نشود كه در آخر كار سرمایه‌داران همچنان مسلط بر صحنه بمانند و كارگران و زحمتكشان تنها شاهد دست‌به‌دست شدن قدرت باشند. در حقیقت ما باید بتوانیم اصول دفاع از حقوق کارگران را به گونه‌ای روشن و واضح بیان كنیم و آن اصول را سر لوحه هر گونه حركت كارگری قرار دهیم تا صف مدعیان فرصت‌طلب دفاع از حقوق كارگران و زحمتكشان را از جبهه اصلی جدا كنیم و به قول آن شاعر دهان دوخته «فرخی یزدی كه در حدود هفتاد و پنج سال پیش با درایت و تیزبینی در باره حقوق زحمتكشان گفت:

توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود             كشمكش را بر سر فقر و غنا باید نمود
در صف حزب فقیران اغنیا كردند جای             این دو صف را کاملاً از هم جدا باید نمود

و اگر شاهد آن هستیم كه پس از این‌همه سال هنوز این دو صف کاملاً از هم جدا نیستند آن را باید به عوامل زیر مربوط بدانیم ١- تغییرات روزمره در زندگی، کار و تحولات اجتماعی با سرعت فراوان و همچنین جابجایی خیل عظیم نیروی كار در سطح جهانی و منطقه‌ای دائما این صفوف را به بالا و پائین و یا به یمین و یسار می‌کشاند.
٢- این جابجایی همراه با سرکوب و کشتار و بیرون راندن مبارزان صفوف كارگران از درون آنان و ورود خیل عظیم نیروی جدیدِ كار به بازار كار مانع از انتقال تجربه گذشتگان به تازه‌واردان جدید عرصه نیروی كار می‌شود.
٣- عرصه مبارزه طبقاتی هر روز تغییر كرده و سرمایه‌داران و نهادهای مدافع آنان این عرصه را به راه‌های جدیدی می‌کشانند و با واردکردن ترفندها و استفاده از فنّاوری‌های جدید آن چنان صحنه را تغییر می‌دهند كه بدون هشیاری طبقاتی درك آن به‌وسیله نسلی كه تازه‌ وارد بازار كار شده بسیار مشكل است.
در نتیجه بر فعالین كارگری و مبارزان عرصه نیروی كار است تا در هرزمان و در هر مقطع این صفوف به‌هم‌ریخته را منظم كرده و معیار های مشخص دفاع از حقوق كارگران و زحمتكشان و اقشار تحت ستم را در هر دوره بیان كنند.
با مشخص شدن معیارهای معین دفاع از حقوق كارگران و زحمتكشان در هر مقطع زمانی است كه می‌توان به مدعیان دروغین طبقه كارگر *گفت كه:
برو این دام بر مرغ دگر نه       كه عنقا را بلند است آشیانه

به همین جهت وظیفه ما پرداختن به این معیارها و روشن كردن صفوف است.
الف- اولین مسئله و روشن‌ترین آن عبارت از این است كه چگونه می‌توان طرفدار نظم و نظام سرمایه‌داری بود و از حفظ و تداوم این نظام به هر ترتیب دفاع كرد وهم زمان از حقوق كارگران و زحمتكشان صحبت كرد و خود را طرفدار حقوق آنان دانست. نظام سرمایه‌داری چگونه قادر به حل مشكلات است و اگر توانائی حل مشكلات را دارد، پس چگونه است كه هر روز با گسترش فقر، گرسنگی و جنگ‌های خانمان‌برانداز و لشکرکشی‌ها در سراسر جهان مواجه‌ایم.
كارگران و زحمتکشان تحت شدیدترین فشارها هستند، بار گران زندگی و فقر را به دلیل حاكمیت روابط سرمایه‌داری تحمل می‌کنند درعین‌حال با آگاهی، سر باز یك جناح سرمایه‌داری علیه جناح دیگر نمی‌شوند.
جناح های مختلف سرمایه‌داری چه در كشور ما و چه در سایر كشورها نشان داده‌اند كه در دوران حاكمیت خود بیشترین تجاوزگری‌ها را به حقوق كارگران و زحمتکشان انجام داده‌اند؛ هر یک در زمان حاكمیتشان در پایمالی حقوق مردم تحت ستم از دیگران پیشی گرفته‌اند و آن هنگام كه اعتراضات مردم از بی‌عدالتی و فقر و گرسنگی بالا گرفته است، جای خود را به دیگری داده‌اند تا آنكه چند صباحی در قالب اپوزیسیون به سیاست های حاكم انتقاد كنند و جناح مغلوب تحت سپر جناح غالب به بازسازی خود بپردازد.
آنان اگر به گونه‌ای واقعی طرفدار حقوق كارگران و زحمتکشان هستند باید در درجه اول بنیان نظام سودمحور را كه هیچ‌چیز جز سود سرمایه را محور اصلی خود نمی‌داند زیر سؤال ببرند. آیا تاکنون این مدعیان امروزین طرفداری از حقوق كارگران، حتی برای یك بار هم كه شده، سودمحوری نظام سرمایه‌داری را زیر سؤال برده‌اند؟
ب ـ چگونه می‌توان طرفدار حقوق كارگران بود و از خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش و بهداشت حمایت كرد. طرفداران امروزین حقوق كارگران، دولت فعلی را ـ و دولت های فعلی را در كشورهای دیگر ـ ازآن‌جهت مورد انتقاد قرار می‌دهند كه خصوصی‌سازی را خوب اجرا نكرده است و اگر كار به‌دست اپوزیسیون حكومتی و جناح دیگر حاكمیت باشد، كار به‌مراتب بهتر انجام می‌شود.
اولاً كه همگان به روشنی می‌دانند كه خصوصی‌سازی‌ها در دوران همین به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان و طرفداران اقتصاد بازار آزاد پایه‌گذاری شد. در ثانی امروزه همه جناح های طرفدار نظام سرمایه‌داری از اصلاح‌طلب و سلطنت‌طلب و ملی‌گرایان از هر نوع، طرفداران سینه‌چاک خصوصی‌سازی هستند و اسم رمز دفاع از خصوصی‌سازی كافی است تا طرفداران نظام سرمایه‌داری خودشان را از مخالفان آن نظام جدا كنند. زیرا كه خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش و بهداشت حرفش در یك كلام مشخص است و آن این است كه: هركس پول بیشتری دارد باید از آموزش‌وپرورش و بهداشت بهتری برخوردار باشد.
این شعار اصلی طرفداران خصوصی‌سازی است و در دو دهه گذشته كه این شعار در تمام كشورهای تحت نظام سرمایه‌داری به اجرا در آمده است خیل عظیم كارگران و زحمتکشان و مزد و حقوق‌بگیران و در یك كلام آنان كه مجبور به فروش نیروی كارشان برای گذران زندگی هستند، تحت شدیدترین فشارها و محرومیت‌ها قرارگرفته‌اند. بسیاری از خانواده‌های كارگری، چه در ایران و چه در كشورهائی كه این طرح‌ها پیاده شده مجبور شده‌اند فرزندانشان را از ادامه تحصیل بازدارند و هر روز تحصیلات عالیه ،بیشتر به سرمایه‌داران و صاحبان ثروت و قدرت و وابستگان آنان اختصاص یافته است و در نتیجه خیل عظیم كودكان كار١ و خیل عظیم خانواده‌های زیر خط فقر و ناتوان از تأمین بهداشت و آموزش‌وپرورش ٢ هم چنان با خصوصی‌سازی‌ها در حال افزایش و استفاده از بهترین امكانات آموزشی و بهداشتی برای عده‌ای خاص است. این اقلیت ناچیز اما صاحب قدرت و سرمایه و فرمانروایان سركوب، علاوه بر کالایی شدن این دو مقوله در حقیقت امكانات آموزشی و بهداشتی را در خدمت كارهای عجیب و قریب سرمایه‌داران قرار می‌دهند تا فرهنگ سرمایه‌داری و انگلی را رواج دهند. آنها هزینه‌های زیادی صرف انگل‌وارگی خود می‌کنند. هزینه‌هایی نظیر زیبایی و تناسب‌اندام... و یا انواع داروهای مختلف افزایش و کاهش سایز های اندام تناسلی كه بخش عظیمی از بودجه‌های آموزش‌وپرورش و بهداشت را در جوامع مختلف به خود اختصاص می‌دهد. در حقیقت خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش و بهداشت سبب شده است تا امكانات پیشرفت دست‌آوردهای بشری و علوم کسب‌شده و اکتشافاتی كه با جان‌فشانی نیروی كار در سراسر تاریخ به‌دست آمده است بجای آنكه صرف بهبود زندگی انسان‌ها شود، به مصارف عیاشی‌ها و خوش‌گذرانی‌های خارق‌العاده برسد و انگل‌وارگی را تبلیغ و ترویج كند. استفاده از انواع مواد افیونی مضر برای سلامتی انسان‌ها و زندگی انسانی، تنها در دستان عده‌ای قلیل برای خوش‌گذرانی و رواج آنها در میان طبقات فرودستِ به‌جان‌آمده از فشارهای اقتصادی برای بی‌تفاوت‌كردن آنان و جلوگیری از گسترش اعتراض، در حقیقت بخش بزرگی از دست‌آوردهای انسان‌ها را صرف نابودی زندگی انسان‌ها می‌كند. علاوه بر آن بودجه‌های عظیم آموزش‌وپرورش در دانشگاه‌ها و مراكز علمی صرف به‌اصطلاح علوم تبلیغاتی بازاریابی و... می‌گردد و بودجه‌هایی عظیم‌تر صرف ساخت سلاح‌های کشتار انسان‌ها.
آیا تابه‌حال هیچ‌کدام از این جناح های سرمایه‌داری به‌جای دادن شعار خصوصی‌سازی و کم‌كردن بودجه دولت‌ها به طور جدی خواهان جلوگیری از بودجه‌های كلان نظامی و امنیتی و لغو آنها شده‌اند. چرا وقتی به كارگران و زحمتکشان می‌رسند خواهان صرفه‌جوئی هستند، اما زمانی كه به بودجه‌های نظامی و پلیسی و امنیتی می‌رسند همه‌یِ طرفداران سینه‌چاک صرفه‌جوئی، هیچ حرفی از آن به میان نمی‌آورند.
ج ـ چگونه می‌توان طرفدار حقوق كارگران بود و از آزادسازی قیمت‌ها و یا به زبان وطنی هدفمند كردن یارانه‌ها حمایت كرد. این طرح كه اجرای آن در سراسر كشورهای تحت حاكمیت نظام سرمایه‌داری، به‌عنوان مكمل خصوصی‌سازی مطرح بوده است، تنها معنایش اجازه دادن به سرمایه‌دار در اجحاف هر چه بیشتر به كارگران و زحمتکشان بطور خاص و نیروی كار بطور عام است. طرفداران این طرح كه خواهان واگذاری همه چیز به بازار آزاد هستند در حقیقت خواهان آن هستند كه دارندگان سرمایه و آنها كه فاقد هر گونه سرمایه‌ای هستند در شرایطی با یكدیگر به مبادله بپردازند كه همه قوانین و نظم و نظام جامعه و ُنیروهای نظامی و امنیتی در خدمت سرمایه‌داری هستند. آزادسازی قیمت‌ها خواهان آن است كه تنها ارزش و معیار ارزش‌ها، می‌بایست سودآوری هر نوع فعالیت اقتصادی و اجتماعی باشد.
آزادسازی قیمت‌ها درحالی‌که تورمی لجام‌گسیخته را بر قیمت كالاها تحمیل می‌کند، از كارگران و زحمتکشان می‌خواهد كه نیروی كار خود را ارزان تر بفروشند و با ریختن خیل عظیم نیروی بیكار شده به بازار، از آنان می‌خواهد و در حقیقت به آنان تحمیل می‌کند كه نیروی كار خود را هر چه ارزان‌تر در خدمت سرمایه‌داران قرار دهند كه نمونه‌های آن را در همه كشورها شاهد هستیم. پس چگونه می‌تواند كسی هم طرفدار حقوق كارگران و فروشندگان نیروی كار باشد و هم از آزادسازی قیمت‌ها دفاع كند و همه‌چیز را به بازار آزاد واگذارد.
د- موارد دیگری را نیز می‌توان بر شمرد كه در آن بتوان معیار های جدائی صفوف كارگران و زحمتكشان را از مدعیان فریبكار جدا کرد. از آن جمله، دفاع مطلق از حق ایجاد تشكل های كارگری، صنفی و اتحادیه‌ای، حقوق زنان، حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی، آزادی مطلق اندیشه و بیان، حق اشتغال و مسكن و.... است كه فهرستی بلندبالا است و در همه این زمینه‌ها می‌توان صفوف كارگران و زحمتكشان از مدعیان دروغین و رنگارنگ جدا نمود. ولی در این مختصر می‌توان به همین موارد بسنده كرده تا مدعیان بتوانند تا حدودی تكلیف خود را روشن كنند و كارگران و زحمتكشان و فروشندگان نیروی كار نیز آنان را بیشتر بشناسند.

زمینه‌های نفوذ افكار سرمایه‌داران در میان كارگران و زحمتکشان
اما چگونه است كه این افكار غیر كارگری و در حقیقت افكار دفاع از نظام سرمایه‌داری می‌تواند در میان كارگران نفوذ كند و در حقیقت جایگاهی هر چند جزئی برای خود بیابد. به زبان دیگر چه چیز آنان را به طمع می‌اندازد كه گمان كنند به‌راحتی می‌توانند خود را مدافع حقوق كارگران و زحمتكشان جا بزنند.
اولین مساله آن است كه در میان كارگران و زحمتكشان اقشار مختلف وجود دارد، در میان آنان كه نیروی كار خود را می‌فروشند یكسانی و یكدستی وجود ندارد. بسیاری از آنان كه نیروی كار خود را می‌فروشند و در صف كارگران و زحمتكشان قرار دارند، با گرفتن امتیازات و حقوق‌های بالا، در حقیقت به‌وسیله سرمایه‌داران اغوا می‌شوند و خود نیز به نوعی در خدمت سرمایه‌داری و حفظ كلیت وضع موجود درمی‌آیند. از طرف دیگر همین دارندگان امتیاز و مبلغان نظام سرمایه‌داری این‌چنین باور دارند كه گویا تنها با افزایش حقوق و بالارفتن دریافتی آنان زندگی بر وفق مراد خواهد بود. این نوع تفكر تبلیغ‌شده از طرف مبلغان سرمایه‌داری را می‌توان هم در میان رده‌های بالای كارگری و هم در میان بوروكرات‌های اتحادیه‌ای در سراسر جهان مشاهده كرد. بوروكراتیسم اتحادیه‌ای و یا آنان که از طریق مبارزات كارگری در جایگاه ممتازی قرارگرفته‌اند،كمتر نگران زندگی آینده كارگران هستند، همان‌گونه كه كارگران با شغل های رسمی سرپرستی، یا متخصصان مورد نیاز سرمایه‌داری با حقوق‌های كلان تطمیع می‌شوند. بوروکرات‌های اتحادیه‌ای با امتیازاتی كه از موقعیت خود به‌دست می‌آورند، زمینه‌ای هستند تا آنكه جناح های سرمایه‌داری بتوانند از آنان برای به سازش كشاندن مبارزه طبقاتی و جنبش كارگری استفاده كنند. از همین جا است كه موقعیت‌های رهبری سندیكائی و اتحادیه‌ای نباید دائمی باشد و كارگران برای آنكه بتوانند از نفوذ افكار سرمایه‌دارانه در میان تشكل های خود جلوگیری كنند و هر زمان با معیارهای كارگری خواسته‌های خود را بیان كنند، از دائمی شدن موقعیت های خاص اتحادیه‌ای و سندیكائی برای افراد معین جلوگیری كنند و اجازه ندهند نوعی رهبری دائمی و یا نوعی تصمیم‌گیرندگی بی‌چون‌وچرا در میان رهبران اتحادیه‌ای و کارگری برقرار شود و مدام موقعیت‌های بااهمیت را به چالش بكشند و هرچه بیشتر بدنه‌های كارگری را وارد خواسته‌ها و مطالبات كارگری خود كنند. علاوه بر آن نباید به هیچ عنوان از نظام شورایی در تصمیم‌گیری‌ها غافل شد. امری كه فقدان آن می‌تواند زمینه را برای تصمیم‌گیری‌های فردی و تسلیم طلبی‌ها و بده بستان های تعاملی با محافل سرمایه‌داری فراهم كند.
در این زمینه ضرورت جلسات مشورتی و شورایی دائمی و دخالت مستقیم كارگران در تصمیم‌گیری‌ها امری ضروری است، چرا که مهم‌ترین مانع افتادن به دام بوروكراتیسم و سازش‌کاری، چنین ضروریاتی است. این تلاش از جانب فعالان كارگری به‌خصوص در دوره اخیر صورت گرفته و باید در این زمینه عمیق تر و هوشیارانه‌تر حركت كرد.
مورد دیگری كه اهمیتش كمتر از اولی نیست، وظایف فعالان كارگری و مدافعان باتجربه حقوق كارگران است؛ آنان كه دستی در مبارزات گذشته و فعلی كارگران دارند. وظیفه آنان است تا هر چه بیشتر و مدام بر مرزهای مشخص میان نظام سرمایه‌داری و منافع كارگران تاكید كنند و مدام خواسته‌های كارگری را در مسائل مشخص اجتماعی و سیاسی برای كارگران بازگو كرده و دام های گسترده سرمایه‌داری را در پیش روی كارگران هر چه بیشتر خنثی كنند. اینچنین با آگاهی دادن دائمی، از قرار گرفتن رهبری عمومی سندیکاها و اتحادیه‌ها به‌دست اقشار مرفه‌تر كارگری و تسلیم‌شدگان به فرهنگ سرمایه‌داری جلوگیری كنند. زیرا كه قرار گرفتن رهبری كلان در دستان اقشار ممتاز كارگری همواره این خطر را به همراه دارد كه با گرفتن امتیازات اندك به سازش با سرمایه‌داری رسید.

توهم‌زدایی در میان زحمتكشان
مطلب دیگری كه می‌توان به این نوشته اضافه كرد آن است كه بر اثر ناآگاهی و خیل نیروهای جدید كارگری گاه این‌چنین تلقی می‌شود كه كشورهای سرمایه‌داری پیشرفته بهشت برینِ كارگران است. این مطلب به دو جهت می‌تواند به‌صورت توهم در اذهان بعضی ایجاد شود. یکی آن‌که در این کشورها با مبارزات طولانی حداقل‌هایی از آزادی های اجتماعی و سیاسی و جود دارد و مردم آنها در پوشیدن لباس و ارتباطات اجتماعی دچار محدودیت چندانی نیستند. دیگر آنكه در آن كشورها و جوامع حداقلی از آزادی‌های تشكل‌های صنفی و سیاسی وجود دارد و برای عضویت در یك سندیكا یا اتحادیه و یا حزب سیاسی مجازات‌های زندان، شكنجه و محکومیت‌های جزائی وجود ندارد.
این امری درست است و جامعه ما تا رسیدن به آن دست‌آوردها فاصله زیادی دارد. اما این امر را نباید از نظر دور داشت كه سرمایه‌داری در مکان‌ها و موقعیت های متفاوت ترفندهای مختلفی برای حفظ حاكمیت خود دارد. نظام سرمایه‌داری در آفریقا یك شیوه حاكمیت را دنبال می‌کند و در آمریكا شیوه دیگر را و در شرایط مختلف این شیوه‌ها متفاوت است.
دزدی، فساد، رشوه، اختلاس، سركوب پلیسی، شكنجه و زندان، اعمالی است كه سرمایه‌داری برای حفظ نظام خود به وجود آورده و به حاكمان دست‌دومی همانند كشور ما آموزش داده است. تفتیش عقاید، سركوب مخالفان و انحراف مبارزات مردمی و... همه و همه از ابتكارات و اختراعات همین نظام سرمایه‌داری است، كه به مزدورانش در سراسر جهان آموخته است.
مبارزات كارگران در سراسر جهان و برخوردهای سرکوبگرانه و پلیسی در چند سال گذشته به خوبی این امر را اثبات كرده است كه در آنجا كه بحث بر سر منافع اساسی نظام سرمایه‌داری است، پلیس و نیرو های سرکوبگر از همه توان‌شان در همه نقاط جهان برای تداوم تسلط سرمایه استفاده می‌کنند و در این امر تفاوت چندانی میان بر خورد با كارگران معادن آفریقا و یا مبارزان ضدسرمایه‌داری در آمریكا نیست. تنها شیوه‌های اِعمال، پیشرفته‌تر و عقب‌مانده‌تر است. به همان‌گونه كه تكنولوژی سرمایه‌داری در تمام قلمرو حاكمیت این نظام یكسان نیست، تكنولوژی سركوب هم پیشرفته و عقب‌مانده دارد و در این زمینه سهم مردم ما هم عقب‌مانده‌ترین شیوه‌ها شده است، درست آن‌گونه كه تكنولوژی تولید ما هم عقب‌مانده‌ترین تکنولوژی‌ها است، افكار حاكمان ما نیز عقب‌مانده‌ترین افكار در برخورد با مردم است. اما همان‌گونه كه می‌دانیم «اصل»، استثمار و بهره‌کشی از نیروی كار و کارگران است. اما این تفاوت شیوه‌های‌ سركوب در ایران و كشور‌های دیگر زمینه‌ای است برای همان عوام‌فریبی و نفوذ جناح‌هایی از سرمایه‌داری در میان كارگران كه با هوشیاری و درایت فعالین كارگری، زمینه‌ای برای گسترش نخواهد داشت. اما باید در این زمینه كار فراوان انجام شود. زیرا این تفاوت آشكار است كه می‌تواند نیروهای طرفدار سرمایه‌داری از جناح‌های مغلوب را به طمع بیاندازد تا کارگران و زحمتکشان و مردم به‌جان‌آمده از سركوب درازمدت و غیرانسانی را در توسل به هر وسیله‌ای تشویق كند و ازآنجاکه جناح های مختلف سرمایه‌داری دارای توان ارتباطی و تبلیغاتی بالائی هستند، آنان همواره نسبت به مدافعان حقوق كارگر در موقعیت برتری قرار می‌دهد، فاصله‌ای كه باید تنها با تلاش بی‌وقفه و جان‌فشانی های مداوم فعالان كارگری و با اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر، پر شود.
اتحاد و همبستگی‌ای كه دست یافتن به آن با گذر از مرزهای سخت فرقه‌گرائی در درون صفوف كارگران و فعالان كارگری امکان‌پذیر است و باید با تجدید شجاعت‌ها و ازخودگذشتگی‌های كارگران و زحمتكشان در مبارزات دو قرن اخیر بدان دست‌یافت.
* بسیار شنیده‌شده كه در محافل اصلاح‌طلبان فعلی و سینه‌چاکان دیروزین سرمایه‌داری گفته‌شده «ما بلدیم زیر تابوت فعالان كارگری سینه بزنیم» آن‌ها كه به‌اصطلاحِ خود، می‌خواهند با هزینه كارگران و زحمت‌کشان قدرت چانه‌زنی در بالا را بیابند و از كارگران و جنبش كارگری نردبانی برای رسیدن به خواسته‌های خود بسازند، باید بدانند كه این مسائل، كهنه و قدیمی شده و برای سوارشدن بر دوش كارگران كمی دیر شده و در همراهی با كارگران اولین گام، تجدیدنظر در دفاع از سرمایه‌داری است. هرچند سر مایه‌داران ترفند های خود را دارند اما بر فعالان كارگری و کارگران فعال است كه این ترفندها را بشناسند.

علیرضا ثقفی

كانون مدافعان حقوق كارگر


١ طبق آخرين آمارها بيش از سيصد ميليون کودک کار و خیابان در جهان وجود دارد
٢ طبق آخرين آمارها بيش از يك ميليارد و پانصد ميليون نفر به آموزش و پرورش و بهداشت دسترسی ندارند