افق روشن
www.ofros.com

بازخوانی یک اعتصاب اعتصاب کارگران نفت١٣۵٧

بخش اول و دوم

هاله صفرزاده                                                                                                    شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۲ آوریل ۲۰۱٦

بخش اول

به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت و در آستانه عقد قراردادهای جدید با شرکت های بزرگ نفتی پس ار "برجام"

یکی از بزرگترین اعتصابات کارگری در ایران، در پنجاه سال اخیر، اعتصاب کارگران نفت در سال ١٣۵٧ است. اعتصابی که به قولی کمر رژیم شاه را شکست و یکی از عوامل اصلی سرنگونی رژیم سلطنت برشمرده می شود.
درکتابخانه شرکت نفت، اسنادی از این اعتصاب وجود ندارد یا اگر هم هست در دسترس عموم قرار داده نمیشود. به دلیل اهمیت این اعتصاب در این مختصر مروری کوتاه خواهیم داشت بر چگونگی این اعتصاب با استناد به مدارک و خبرهای منتشر شده در نشریات آن زمان، کتاب “اسناد لانه جاسوسی شماره ٦٦، “اعتصاب در صنعت نفت ایران”، و مصاحبه های کارگرانی که در جریان این اعتصاب بودند.
مروری بر تجربه، نشان میدهد که چگونه کارگران میتوانند از خواستهای اقتصادی عبور کرده به خواست های سیاسی برسند. کارگرانی که ابتدا همراه با اعتراضات مردم در سال ١٣۵٧ اعتصابات صنفی و اقتصادی را آغاز کردند و در ابتدا خواسته سیاسی نداشتند اما به تدریج که مبارزات سراسری مردم اوج گرفت و خواهان تغییرات اساسی در روند سیاسی کشور شدند، آنان نیز خواستهای خود را گسترش داده و لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و… را خواستار شدند.
تجربه این اعتصاب نشان می دهد که اگر حرکت کارگران برای خواست های صنفی منجر به همبستگی بیشتر آنان نشود، نتایج ملموسی نخواهد داشت. این اعتراضات نشان داد که اولین خواسته های صنفی که پس از سال ها دیکتاتوری برای رسیدن به حق و حقوق خود به وسیلهی کارگران انجام شده، آنان را به نزدیکی هر چه بیشتر با یکدیگر سوق داد و در نتیجه هماهنگی میان کارگران و خواست های عمومی جامعه روز به روز بیشتر شد تا آن که کارگران شرکت نفت به عنوان ستون اصلی سرنگونی رژیم شاه نقش خود را ایفا کردند.
در همین جا لازم به ذکر است که ملی شدن صنعت نفت نیز اولین بار در سال ١٣٢۵ از طرف کارگران و فعالان کارگری این صنعت و در اعتصابات سراسری شرکت نفت مطرح شده بود و سپس این امر به وسیله ی سیاست مداران مستقل آن دوره پیگیری شدتا در نهایت ملی شدن صنعت نفت به سرانجام رسید.

***

اعتصاب ها از تابستان ۵٧ آغاز شده بود، اما پس از ١٧ شهریور شدت یافت. این رشته از اعتصاب ها با هدایت کارگران آگاهی شکل گرفت که کمیته های مخفی اعتصاب را شکل داده بودند که توسط برخی از اعضای سندیکای کارگران شرکت نفت تشکیل شده بود. سابقهی سندیکای کارگران شرکت نفت به سالهای اولیه دهه ی ۵٠ برمی گردد. (١) خسروشاهی(٢) در مورد شروع اعتصاب کارگران شرکت نفت چنین می گوید:
” روز اول فروردین ۵٧ من به همراه تعداد زیادی از دوستان زندانی سیاسی از جمله عزیز یوسفی آزاد شدم به خانه که رفتم یه عده ای از دوستان کارگر شرکت نفت تهران به خانه من آمده بودند.
سال ۵٣ وقتی ما دستگیر شدیم سندیکا را منحل کردند و اجازه ندادند تا تشکیل شود منتهی در سال ۵۵ با فشار کارگران دوباره انتخابات برگزار کردند و عده ای انتخاب شدند.همین منتخبان سندیکا بودند که بعد از آزادی به خانه من برای دیدار آمده بودند و همین ها هم در کمیته مخفی بودند. این کمیته اعتصاب مختص به تهران بود و هنوز سراسری نشده بود… کمیته اعتصاب هفت نفر بود. بعدها که پس شهریور ۵٧ کارمندان به اعتصاب پیوستند و کارگران نفت خوزستان هم به اعتصابیون اضافه شدند ، یک کمیته سراسری اعتصاب به تعداد ١۴ نفر تشکیل شد… در کمیته اعتصاب چند نفر هم بودند که عضو سندیکا نبودند ، ضمن اینکه همه اعضای مرکزی سندیکا هم عضو کمیته مخفی نبودند. فقط سه چهار نفر از اعضای هیات مدیره سندیکا عضو کمیته مخفی بودند.”
اولین اقدام کارگران نفت چادر زدن در مقابل شرکت نفت بود. این کارگران در ١٧ تیر ۵٧ در نامه ای به مسوولین شرکت نفت نوشته بودند که مشکل مسکن دارند و تهدید کرده بودند که اگر به خواسته ی آنان رسیدگی نشود دو ماه بعد دست به این اقدام خواهند زد.
خسرو شاهی در این مورد چنین میگوید:
“روز ١٧ شهریور که روز قتل عام مردم در میدان ژاله تهران بود و خیلی سر و صدا بر پا کرد، مطابق با اتمام مهلت کارگران شد. منتهی کارگران به حکومت نظامی روز ١٧ شهریور توجهی نکردند و تعداد ٢٠٠ نفر از کارگران همراه خانواده مقابل شرکت نفت چادر زدند. دو شب ماندند. چون حکومت نظامی بود، مسئول حکومت نظامی شهرری که یک تیمسار بود به همراه چند کامیون و تانک به مقابل پالایشگاه آمدند و کارگران را تهدید کردند که اگر نروید ما حکم تیر داریم و شما را می زنیم. کسی توجه نکرد تا اینکه میله چادرها را کندند و سر خانواده ها خراب کردند و همه چادر ها را سوار ریو کردند و در شهر خالی کردند. این مسئله روز ١٩ شهویور بود که اعتصاب رسمی کارگران پالایشگاه تهران همان روز شروع شد.
برنامه این بود که صبح کارگران صبح می آمدند جلوی پالایشگاه جمع می شدند و وقتی همه جمع می شدند دوباره با اتوبوس به بهشت زهرا می رفتند و قبر می کندند و از آن جا شب به نقاط مختلف از جمله بازار ، دانشگاه ، وزارت نفت و میدان فردوسی می رفتند و به حرکت اعتراضی مردم می پیوستند. ”
در اولین سند از اسناد لاله جاسوسی که در کتاب شماره ٦٦ آمد به انفجار خط لوله اصلی ایران اشاره شده است که برای صدور گاز به شوروی کشیده شده بود و از بیدبلند تا آستارا ادامه داشت .
“بر اساس گفته مقامات شرکت های ژاپنی، امریکایی، انفجار گزارش شده در تاریخ سه شنبه ٢١ سپتامبر(اول مهر) در نقطه ای در مسیرخطو لوله واقع در ١٧ مایلی قم اتفاق افتاد. بنا به گزارش انفجار بک بخش ۵٠٠ پایی خط لوله قطور را نابود کرد.
یک گزارش مطبوعاتی به نقل از سخنگوی شرکت ملی گاز ایران که نام او فاش نشد، تروریست ها را مسوول این واقعه قلمداد کرد. سولیوان در نامه ای دیگر مطرح کرد که انفجار یک بخش ٧ متری لوله را در بر می گرفت. درجریان تعمیراتی که در مدت ۴٨ ساعت طول کشید بیش از٧٠ متر از لوله تعویض شد. شرکت ملی گاز ایران اظهار می دارند که انفجاز از خوردگی و تنش لوله ایجاد شده است. خسروشاهی در خاطراتش چنین می گوید:
“… کارگران فقط در اعتصاب بودند و کارمندان و پالایشگاه کماکان کار می کردند… قبل از این کارگران در اعتصاب بودند و حرکت را پیش می بردند. در این فاصله چون ممکن بود به دلیل حکومت نظامی مانع از خروج کارگران از پالایشگاه شوند و به زور آن ها را مجبور به ماندن در پالایشگاه کنند، کمیته اعتصاب تصمیم گرفت که چند جایی از مسیر لوله نفت را در صورت لزوم منفجر کند.
تماس هایی با چریک های فدایی گرفته شد و چند پمپ بزرگ و لوله هایی شناسایی شد که در صورت لزوم منفجر شود تا کار پالایشگاه بخوابد که اصلا این مسئله پیش نیامد. چرا که با کارگرانی که کارمند شده بودند توافق شد که یک روز در رستوران با رسیدن جمع کارگران معترض که در پالایشگاه راهپیمایی می کنند با شعار ” کارمند کارگر پیوندتان مبارک” به اعتصاب کارگران بپیوندند. که همین مسئله پیش آمد و کارگران در پالایشگاه برای اولین بار با شعار “نفت رو کی برد آمریکا ، گاز رو کی برد شوروی ، مرگ بر حکومت پهلوی” سرنگونی حکومت شاه را مطرح کردند. خیلی قبل تر از اعتراضات ماه رمضان. پس از خواست های اقتصادی که در ٣۵ مورد مطرح شده بود ، کم کم کارگران به سمت اعلام خواست های سیاسی پیش رفتند و خواست سرنگونی حکومت شاه را با “مرگ بر حکومت پهلوی” مطرح کردند.
اعتصاب از مهر ماه ابعاد تازه ای یافت. کارگران شرکت نفت درتهران در اوایل مهر ماه کار را تعطیل کردند. اعتصاب به بخش اداری شرکت نفت هم سرایت کرد.
“مهرماه کارگران که راهپیمایی کردند و با این شعار به رستوران رسیدند ، کارمندان از رستوران بیرون آمدند و گل های باغچه ها را کندند و روی سر کارگران ریختند و کارمندان هم رسما به اعتصاب پیوستند. از فردایش پالایشگاه تهران به طور کلی تعطیل شد.”( خاطرات خسروشاهی)
در این زمان سفیر امریکا در ایران اعتصاب کارگران نفت تهران را زیاد تاثیر گذار ارزیابی نمی کند.
” خیلی از کارگران روزمزد پالایشگاه تهران (کارکنان شرکت نفت و اسکو) تقریبا دو هفته در اعتصاب بوده اند. درخواست اصلی آنان حقوقی بالاتر و مسکن سازمانی می باشد. تاییر اعتصاب بر پالایشگاه تهران درست به میزان حوزه های نفتی در سطح حداقل بوده است.”
آنان اعتصاب در خوزستان را مهم تر ارزیابی می کردند. در نامه های محرمانه سفارت امریکا به اعتصاب مهر ماه خوزستان اشاره شده است.
“بر اساس گفته مدیر یکی از شرکت های امریکایی که متعلق به کنسرسیوم می باشد، روز دوشنبه ٢۵ سپتامبر (۵ مهر) کارگران روزمزد تمام تاسیسات تولیدی خوزستان و همچنین پایانه بارگیری خارک دست از کار کشیدند. بر اساس گفته نماینده شرکت درتهران اعتصاب با حدود ۵٠ تا٦٠ درصد کارگران روزمزد شروع شد و روز بعد به سطح صد درصد بالغ شد. نمایندگان وزارت کار، سندیکاها، کارگران روزمزد، اسکو (شرکت خدمات نفتی ایران) وشرکت ملی نفت ایران در ٢٦ سپتامبر برای رسیدگی به وضعیت جلسه ای تشکیل دادند . سخنگوی کارگران روزمزد لیستی مشتمل بر ۴٨ تقاضای غیررسمی به مقامات شرکت ارائه داد که در راس آن تقاضای ۵٠ درصد افزایش دستمزد قرار گرفته بود. تا آنجایی که ما اطلاع داریم شکایات عنوان شده منحصرا شامل تقاضاهای اقتصادی هستند و ظاهرا هیچ گونه مساله سیاسی وجود ندارد.
تولید به لحاظ بسته شدن دو منطقه کوچکتر ١٩٠ هزار بشکه در روز کاهش یافته است. بر طبق اظهار منبع شرکت فقط در ترمینال جزیره خارک مشکل ایجاد می شود چون در آنجا خدمات کارگران روزمزد هنگام بارگیری تانکرها مورد نیاز است. اسکو تلاش می کند برای ایجاد تخفیف در مشکل دو یدک کش قراردادی را به کار گیرد. بنا به گزارش نیروی دریایی ایران برای کمک به انجام عملیات در جزیره خارک پرسنلی را در اختیار اسکو و شرکت ملی نفت ایران قرار داده است. برکناری هوشنگ انصاری به اتهام فساد و ارتباط با بهایی ها قریب الوقوع است. (این نامه توسط کریستوفر نگاشته شده است.)” خسروشاهی در مورد ارتباط کارگران نفت تهران و خوزستان چنین مینویسد:
“در خوزستان حرکاتی بود اما هنوز به اعتصاب کشیده نشده بود و حرکات جمعی بود. از این مقطع چند نفر از کارمندان هم به عضویت کمیته اعتصاب تهران در آمدند. از آن مقطع کارمندان هم در تمام اعتراضات کارگری شرکت داشتند. یک بار در تظاهرات اداره مرکزی که کارگران شعار مرگ بر شاه سر دادند، حکومت نظامی از بیرون به شیشه ها رگبار بست که یک نفر از کارگران کشته و یک نفر هم فلج شد. بعد از این در مهرماه در اداره مرکزی اهواز عده ای از متخصصین حفاری ها اطلاعیه ای مبنی بر قصد خود برای اعتصاب را پخش کردند و کارگران هم بابت آتش سوزی سینما رکس آبادان جریحه دار بودند.”
در نامه ای که در ٢٦ مهر سولیوان نوشته است جزییات بیشتری از شروع اعتصاب در خوزستان آورده شده است:
“گزارش در خصوص تاثیر اعتصابات بر عملیات شرکت ملی نفت ایران و اسکو منجمله تولید وعملیات ترمینال صادراتی خارک گزافه گویی شده است… اعتصابات روز ٢٣ سپتامبر توسط تعداد کمی از کارگران روزمزد دراهواز شروع گردید و تدریچا گسترش پیدا کرد و تا دیروز تقریبا ٩٠ درصد کارگران روزمزد در اهواز ، آغاجری، گچساران در اعتصاب شرکت جستند. لیستی مشتمل بر ٢٠ تقاضا منجمله حقوق و مزایا به مدیریت اسکو ارائه شد. در هر حال اسکو نقشی نسبتا خنثی در مذاکرات متعاقب ان ایفا نمود و مذاکره کنندگان اصلی وزارت کار شرکت نفت و سندیکاها و نمایندگان غیررسمی کارگران روزمزد بودهاند … چندین جلسه مذاکره برگزار شده است لیکن هیچ کونه نشانه ای از پیشرفت وجود ندارد. بنا به گزارش وزارت کار و شرکت ملی نفت ایران این موضوع را پذیرفته اند که فقط پس از آنکه اعتصاب غیر قانونی خاتمه پذیرد، هرچیزی قابل مذاکره است. ما اطلاع یافتهایم که مذاکره کنندگان دیروز تهدید مبهمی را علیه آن افرادی از کارگران روزمزد که تا ساعت ٢ بعد از ظهر همان روز به سرکارهای مهم خویش بازنگردند اقامه نمودهاند. عده ی معدودی دیروز و امروز صبح دیر به سرکارهایشان آمدند … اعتصاب تا کنون تقریبا تاثیری بر تولید یا صادرات نفت نداشته است و یک میدان کوچک (منصوری با ظرفیت ٢٠ هزار بشکه در روز و همچنین دو کارخانه نمک زدایی تعطیل، شده اند). در جزیره خارک عملیات به صورت عادی پیش می رود. اسکو دو یدک کش قراردادی داردکه در بحث و جدال های کارگری درگیر نمی شود. همان طور که وزارتخانه مطلع است تولید نفت و انجام عملیات درخارک کارگر زیادی لازم ندارد.. با وجود این تعمیر و نگهداری دچار نقص می شود. احتمال وقوع حوادث بیشتر است. حفاری های توسعه ای و فعالیت های مربوط به کار مجدد بر روی دکل ها متوقف شده است… همه منتظر هستندکه کارگران روزمزد به سرکارهایشان بازگردند. ؟ ( سند ٢)
یکی از اولین خواسته های کارگران افزایش حقوق بود. این خواسته ای بود که دولت به خیال خود می توانست از آن طریق اعتراضات را خاموش کند. مذاکراتی میان دولتیان و اعتصابیون شکل گرفت.
“مذکره کنندگان از طرف دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران قول افزایش فوری ده درصد حقوق را دادهاند و همچنین وعده دادهاند که چنانچه کارگران روزمزد به سرکارهایشان بازگردند تقاضاهای مربوط به افزایش حقوق اضافی حقوق یا بهبود بخشیدن به امور رفاه اجتماعی کارگران را مورد بررسی قرار دهند. از اول اکتبر این پیشنهاد مورد قبول واقع نشد و کارگران روزمزد همچنان در اعتصاب به سر می برند.
نکته جالب توجه دیگری در مورد مشکل کارگری اسکو این واقعیت است که دعوت به اعتصاب و مذاکره بر سر تقاضاهای کارگران روزمزد به وسیله کسانی انجام شد که هیچ گونه حق رسمی برای نمایندگی از جانب نیروی کارگری نداشتند. نمایندگان فعلی اعتصاب عنوان می دارند که نمایندگان انتخابی آنان (نمایندگان سندیکاهای فرمایشی و دولتی) خیلی سازشکار هستند و خواسته اکثریت غالب کارکنان اسکو را بیان نمی دارند. مقامات شرکت ملی نفت و وزارت کار به این گفته در ابتدا با این پیشنهاد پاسخ دادهاند که کارگران روزمزد برای انتخاب نمایندگانی جدید که دارای حق مذاکره بر سر شرایط عمومی استخدام باشند، از مراحل و روشهای انتخاباتی معمول استفاده نمایند. ظاهرا کارگران روزمزد بیشتر خیال دارند که بر شکایات فوری خود اصرار ورزند تا به انتخاب نمایندگان سندیکایی جدید بپردازند. (سند ٣ / ده مهر ۵٧ / سولیوان)
به تدریج خواست های سیاسی کارگران اعتصابی عیان تر می شود و به طور مشخص پایان گرفتن حکومت نظامی به سایر خواسته ها اضافه می شود. به همین ترتیب دولت نیز در می یابد که سیاست قبلی اش موفق نخواهد بود و تصمیم به اعمال خشونت بیشتر گرفت و این مساله را با سفیر امریکا در میان گذاشته بود. سولیوان مینویسد:
” دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران دو هفته ی پیش به طور اساسی در مقابل تقاضاهای کارگران روزمزد اعتصابی شرکت نفت تسلیم شدند (که اساسا کارگران ساده و غیرماهر هستند) هر چند که اعتصاب هیچ گونه تاثیر به سزایی بر تولید نفت صادرات و پالایش و غیره نداشت. درحال یک اعتصاب خیلی جدی تر ۴ شنبه گذشته یعنی ١٨ اکتبر درصد قابل توجهی از کارکنان ایرانی اسکو در اهواز و پالایشگاه شرکت نفت در آبادان شروع شد. کارمندان خواستار اضافه حقوق و مزایا معادل و یا بیشتر از مبالغی که به کارگران روزمزد داده شده است می باشند. کارمندان اعتصابی بخش نفت در لیست تقاضاهای اقتصادی خود درخواست پایان گرفتن حکومت نظامی را نیز اضافه کردهاند. اگر اعتصاب به مناطق و حوزه ها برسد (که محتمل به نظر می رسد) واگر تمام یا بخش اعظمی از کارمندان ایرانی در آن شرکت جویند ، تولید و صادرات به نحو جدی تاثیرخواهد پذیرفت. به گفته منابع ما درشرکت نفت، کارمندان ارشد و همکاران خارجی آنها در اعتصاب مشارکت نخواهند جست و همه چیز را به نحو نسبتا عادی فعال نگه داشته اند.
بر اساس سابقه تن در دادن به تقاضاهای چند هفته ی گذشته می توان به طور معقولانه ای نتیجه گرفت که دولت ایران و شرکت نفت اعتصاب کارمندان اسکو و شرکت نفت را با موافقت سریع با درخواست های آنان حل خواهند نمود. یکی از مقامات ارشد شرکت نفت به ما گفت این شناخت بوجود آمده است که اعتصابات (نه فقط در صنعفت نفت بلکه در کل اقتصاد) انگیزه عمدتا سیاسی دارند و سیاست برآورده ساختن تقاضاهای اقتصادی نمیتواند بیش از دوره ی کوتاهی آن هم به بهای بسیار زیاد آرامش را ایجاد نماید … پیام روشن و صریحی که مقام شرکت نفت به ما داد این بود که شرکت نفت و احتمالا دولت ایران تصمیم گرفته اند تا نسبت به اعتصابیون خشن تر شوند ولی چگونگی آن روشن نیست.” (سند ٤/٣٠ مهر ۵٧/٢٢ اکتبر)
در این دوره کارگران از شیوه های دیگرمبارزه نظیر کم کاری، تحصن کوتاه مدت نیز استفاده می کردند. این اعتراضات سیستم توزیع داخلی را دچار آشفتگی کرده بود.
١- خسروشاهی درمورد تشکیل اتحادیه (سندیکا)ی کارگران نفت در سال ۵٧ و حضور موثر آنان در سرنگونی رژیم سلطنت چنین می گوید:
“قبل از سال ۵٧” اتحادیه کارگری به اصطلاح روی کاغذ وجود داشت. یکی اتحادیه مرکزی ، اتحادیه پخش و اتحادیه انبار نفت نازی آباد که سه سندیکای موجود بودند و یک اتحادیه به اسم کارگران نفت تهران تشکیل داده بودند که فقط روی کاغذ ثبت شده بود و وجود خارجی نداشت . در سازمان کارگران (خانه کارگر فعلی) هم یک دفتر داشتند که همیشه درش قفل بود. ما آمدیم و با کارگران دیگر صحبت کردیم که بیایید یک اتحادیه از مجموع سندیکا درست کنیم. بنابرین آمدیم و در طی یک تلاش یک ساله طاقت فرسا در انبار نفت ری ، خط لوله مخابرات، اکتشاف و استخراج و گاز سندیکا درست کردیم . وقتی این سندیکا ها درست شدند ما هم که در پالایشگاه تهران سندیکا درست کرده بودیم ، قرار شد جمع شویم و اتحادیه سندیکاها را تاسیس کنیم.
درست قبل از اینکه این مجمع عمومی را برگزار کنیم ، دستگیری های سال ۵٣ اتفاق افتاد و ما رو به همراه پنجاه نفر از کارگران پالایشگاه دستگیر کردند. این پنجاه نفر را از هر گونه فعالیت اجتماعی ، کارگری مثل کاندید شدن برای سندیکا محروم کردند و از آن ها ضمانت گرفتند. در هفته های اول دستگیری ما ، ساواک سندیکا را منحل اعلام کرد.این باعث شد که اتحادیه سراسری شکل نگیرد.
٢- یدالله خسروشاهی، یکی از بنیانگذاران اصلی سندیکای کارگران صنعت نفت در سال ١٣۴٩، از سازماندهان مبارزات کارگران این رشته در دهه ۵٠ و از رهبران اعتصاب بزرگ صنایع نفت کشور در پاییز سال ١٣۵٧ بود که پس از انقلاب ۵٧ از ایران خارج شد و در ١۵ بهمن ١٣٨٨ در لندن درگذشت .

پایان بخش اول - ١٨ مارس ٢٠١٦

****************

بخش دوم

اعتصاب و دست از کار کشیدن برای نفتگران بی هزینه نبود. ورود نیروهای نظامی به پالایشگاه ها و مراکز نفتی، تهدید، قطع حقوق، اخراج از منازل سازمانی، دستگیری، زندان به اتهام “اخلال در نظم عمومی” و “خیانت به کشور” بهایی بود که کارگران میپرداختند.
سولیوان از اطلاعیه ای صحبت می کند که قرار بوده در رادیو خوانده شود. اطلاعیه ای که از طرف شرکت ملی نفت ایران صادر شده و در آن کارگران اعتصابی تهدید شده بودند که اگر ظرف سه روز به سر کار خود باز نگردند اخراج خواهند شد. ولی ظاهرا این اطلاعیه خوانده نشده، اجرا می شد. شریف امامی در مجلس شورای ملی اعلام کرد آنهایی که اعتصاب را برانگیخته اند مقصر به خیانت به کشور شناخته می شوند.
اما به رغم همه ی اینها، اعتصاب ها و اعتراضات ادامه یافت و آزادی دستگیر شدگان و خروج نیروهای نظامی از محل کار نیز به خواسته های دیگر اضافه شد. محمد مزرعه کار ( از اعضای کمیته اعتصاب کارگران شرکت نفت آبادان) میگوید:
“روز ۲۲ مهر تعداد ۸۰ نفر از کارمندان اداره کالا، پس از این که جواب خواستهای صنفی خود را از مقامات نفت دریافت نکردند در بیرون اداره کالا در محل پارکینگ دست به یک تجمع زدند تا توجه همه کارگران را به حرکت خود جلب کنند. با اطلاع گارد حفاظت پالایشگاه نفت از این حرکت، در عرض نیم ساعت به ناگهان قوای حکومت نظامی به فرماندهی تیمسار اسفندیاری همراه با نیروی دریایی، شهربانی و ساواک برای درهم شکستن و در نطفه خفه کردن اعتصابیون وارد پالایشگاه شدند و تعداد ۸ نفر از رهبران اعتصاب به نامهای رحمان گله ‌زن، عباس سنگیان، محمد مزرعه‌کار و … به عنوان محرکان و تهییج کنندگان آغاز اعتصاب در اداره کالا را دستگیر کرده و به زندان فرمانداری حکومت نظامی وقت بردند. ۷۲ نفر از بقیه اعتصابیون را هم با اتوبوسهای شرکت نفت و با اسکورت ساواکیها و نظامیان در حومه شهر آبادان پراکنده کردند. اما این تهاجم کارگران را مرعوب نکرد. برعکس خشم کارگران شعله ور شد. تیمسار اسفندیاری برای خاموش کردن اعتصاب ناچار شد نیمه شب تمامی رهبران اعتصاب را آزاد کند”.
روز ۲۶ مهر چند هزار نفر از کارکنان پالایشگاه و کارگران غیر خطوط تولید در آبادان (۲۳۹۲ کارمند و کارگر) در اعتراض به ورود نیروهای حکومت نظامی به پالایشگاه دست به اعتصاب زدند و هم زمان در مقابل اداره مرکزی شرکت نفت احتماع کردند و قطعنامه ای حاوی چهار خواست قرائت کردند:
” ١- برکناری تیمسار بازنشسته سرتیپ کلیائی رئیس گارد صنعت نفت و تعقیب مسببین حادثه ورود ماموران انتظامی و امنیتی به پالایشگاه و اهانت به کارکنان ٢- تضمین و تاکید بر این نکته که دیگر ماموران امنیتی و انتظامی در محیط کار دخالت نخواهند کرد ٣- ادامه اعتراض تا تامین خواستهای اعلام شده در قطعنامه های گذشته ۴- چنانچه به درخواستهای مشروع و منطقی ما رسیدگی نشود و پاسخ مقتضی داده نشود اعتراض به صورت گسترده تر ادامه خواهد یافت.”
خواسته ها برآورده نشد و اعتراضات شدت یافت. کارکنان بخش های مختلف صنایع نفت به اعتصاب می پیوستند. اخبار این اعتصابات در نشریات روز منتشر می شد. در گزارشی که در شماره روز ۳۰ مهر ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات در مورد اعتصابات کارگری در نقاط مختلف کشور منتشر شد، چنین نوشته شد:
“اعتصاب کارکنان شرکت سهامی خاص خدمات صنعت نفت در اهواز که از چهار روز پیش به منظور پشتیبانی از خواست‌های فرهنگیان و دانشگاهیان کشور در اهواز شروع شد، ادامه یافت و چند صد نفر از کارکنان قسمت تعمیرات، تاسیسات بهره‌برداری نفت و کارکنان تعمیرات منطقه‌ای «مارون» نیز دست از کار کشیدند و به اجتماع کارکنان شرکت سهامی خاص خدمات که در محل این شرکت تشکیل شده بود پیوستند. هم زمان از آبادان خبر می‌رسد اعتصاب ۵ هزار کارمند صنعت نفت دیروز و امروز هم ادامه یافت و اعتصاب‌کنندگان ساعت ۷:۳۰ صبح دیروز همانند چهار روز گذشته جلوی اداره مرکزی شرکت ملی نفت اجتماع کردند. تعداد زنان کارمند، دیروز در میان اجتماع‌کنندگان بیشتر بود. روسای واحد‌ها با مدیران صنعت نفت آبادان ملاقات داشتند. مدیران اطلاع دادند که اضافه حقوق کارکنان تصویب شده و در صورتی که از شنبه سر کار حاضر نشوند غایب محسوب می‌شوند، اما کارمندان اعتصابی اعلام کردند که به اعتصاب ادامه خواهند داد تا هنگامی که خواسته‌های چهارگانه آنان به انجام برسد. در مورد بازداشت و دستگیری عده‌ای از کارمندان صنعت نفت، بر اساس خواست‌های کارمندان، مقامات مسئول باید عذرخواهی کنند و پلیس حفاظت پالایشگاه برکنار شود. … کارمندان اعلام کرده‌اند با وعده و وعید اعتصاب را نخواهند شکست. در همین حال خبر‌ها حکایت از آن دارد که کارمندان اداره بهداری و بیمارستان شرکت نفت نیز به این اعتصاب پیوسته‌اند ولی بیمارستان شرکت نفت همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. کادر پزشکان و پرستاران بیمارستان همبستگی خود را با کارکنان اعتصابی شرکت نفت اعلام کرده‌اند. همچنین کارکنان قسمت آب و برق شرکت ملی نفت نیز به لحاظ اهمیت کار خود، سرگرم انجام وظیفه هستند ولی همبستگی خود را با اعتصابیون اعلام کرده‌اند. کارکنان دستگاه تصفیه و امور پالایش نیز همین شیوه را دنبال کرده‌اند.»
این اعتصابات توزیع نفت و بنزین را در کشور دچار اختلال کرد. مردم برای خرید بنزین به جایگاه ها هجوم آوردند. روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت: «با آنکه رادیو ایران با قطع پخش اخبار در ساعت ۸ و ۴۲ دقیقه اطلاع داد که با توافقی که انجام گرفته، بنزین به همه جایگاه‌ها حمل می‌گردد، ولی هجوم اتومبیل‌دار‌ها به جایگاه‌های فروش بنزین چنان آشفتگی و به هم‌ریختگی به وجود آورد که وضع ناهنجار تا ساعات آخر شب ادامه داشت… در آخرین ساعات شب گذشته با نشستی که نمایندگان کارگران با مسئولین داشتند به توافق نسبی رسیدند. نمایندگان کارگران ۳ روز به مسئولین مهلت دادند که به تمام خواست‌های آنان رسیدگی شود. به همین جهت کارگران کار خود را مجددا از شب گذشته در انبار ری شروع کرده و تانکرهای بنزین و گازوییل پس از بارگیری به طرف جایگاه‌ها حرکت کردند ولی به علت ترافیک سنگین و راه‌بندانی که از اجتماع اتومبیل‌ها مقابل جایگاه‌ها به وجود آمده بود به موقع به مقصد نرسیدند.»
در آبان ماه اعتصاب در نقاط مختلف با خواسته هایی مشابه برپا می شد و پایان می گرفت و باز دوباره از نو آغاز می شد. کارکنان بخش های مختلف شرکت به اعتصاب می پیوستند اعتصاب این بخشها مشکلات جدیدی برای تولید و صادرات نفت ایجاد می کرد.
سوم آبان ناخداهای نیروی دریایی نیز به همراه کارگران روزمزد و کارمندان تازه کار اسکو در جزیره خارک اعتصاب کردند. با اعتصاب ناخداها، حتا در صورت همکاری نیروی دریایی، پهلو گرفتن و بارگیری تانکرها به میزان زیادی کاهش می یافت. روسای شرکت نفت به طرق مختلف سعی می کردند راهی برای مقابله با اعتصاب پیدا کنند. انصاری مدیرعامل شرکت نفت سوم آبان به جزیره خارک رفت تا برای افرادکافی را متقاعد کند که بر سر کارهایشان باقی بمانند. ۸ آبان ماه اعتصاب ناخداهای نیروی دریایی در ترمینال صادراتی خارک خاتمه یافت.
سوم آبان ماه سولیوان در نامه ای جدی بودن این اعتصابات را مطرح میکند.
“جان اورنج نماینده کنسرسیوم در محل صحت و واقعی بودن نظریه شاه در مورد جدی بودن اعتصاب در حوزه های نفتی را تایید نمود. اورنج گفت که در حدود ۷۰۰ هزار بشکه نفت درتولید روزانه کاهش پیدا شده است که عمدتا در گچساران بوده و صادارات نفت خام تولیدی اسکو درجزیره خارک که در حدود ۴ میلیون بشکه در روز بوده است در حالی که تقاضا ۴٫۷ میلیون بشکه می باشد. در عین حالی که ممکن است اعتصاب عمدتا توسط کارکنان اداری بوجود آمده باشد، لیکن روشن است که تعداد زیادی ازکارکنان فنی نیز در آن مشارکت دارند. یکی از تحولات مهم و ناراحت کننده این است که کارگران روزمزد گچساران و جزیره خارک به اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت و اسکو پیوسته اند. ”
۹ آبان کارگران ترمینال های جزیره خارک، بندر شاهپور و بندر ماهشهر دست از کار کشیدند و به این ترتیب تمام شیرهای جریان نفت از این مناطق به خارج بسته شد. شعار مردم در پالایشگاه آبادان این بود:
“از بهر ملک و ملت ما شیر نفتو بستیم تا مرگ شاه خائن در انقلاب هستیم”.
صدور گاز به شوری قطع شد و تنها برای مصرف داخلی مقداری گاز تولید می شد. تمام مناطق تولید نفت خام تعطیل و پالایشگاه آبادان نیمه تعطیل شد. اعلام شد که به منظور جلوگیری از خرابکاری، ارتش تاسیسات نفتی را اشغال کرده است. قطع کامل نفت ۶۵ تا ۶۸ میلیون دلار در روز به دولت ایران زیان می رساند. در خارک نیز که عملیات بارگیری نفت خودکار بود و توسط اعضای نیروی دریایی امکان پذیر اما به دلیل توقف تولید، کلیه مخازن خارک نیز خالی شده بود.
برای مقابله با اعتصاب و ادامه صدور نفت دولت از شیوه های مختلف استفاده میکرد. انتقال مهندسان، محققان و تکنسینها از لابراتوار تحقیقاتی تهران به پالایشگاه آبادان و به کارگیری نیروهای نظامی و سربازان به جای کارگران از جمله ی این شیوه ها بود. اما نظامیان نمی توانستند کار ِکارگران ماهر را انجام دهند و از سوی دیگر نیروهای مازاد در سایر نقاط نیز به تعداد کافی وجود نداشت. اقدام دیگری که در دست اجرا بود استفاده از کارگران خارجی بود.
“اقدام دوم برای مقابله با این وضعیت استخدام کارگران خارجی از آن دسته تاسیسات اروپایی است که با ظرفیت کم مشغول به کارند تا بتوانند جایگزین اعتصابیون شده و تولید را به مرحله ای برسانند تا نیاز داخلی را تامین کنند. انصاری و رضا فلاح از شرکت ملی نفت ایران و جورج لینک از اسکو آماده پرواز به لندن هستند تا در مورد جزییات این طرح با کنسرسیوم وارد مذاکره شوند.”( سند ۸ / ۸ آبان/ سولیوان آسوشیتدپرس به نقل از رادیو ایران اعلام کرد که بیش از ۳۷ هزار کارگر پالایشگاه روز قبل با اقدام به اعتصاب صادارت بیش از ۵ میلیون بشکه نفت را کندتر کردند اما پس از آن کارگران دیگر در ترمینال های خارک، بندر شاهپور و ماهشهر هم دست از کار کشیدند. کارگران خواستار افزایش حقوق، برچیده شدن حکومت نظامی، محاکمه ارتشبد نصیری رییس ساواک شدند. هوشنگ انصاری با تقاضای افزایش حقوق آنان موافقت کرده اما با خواسته های سیاسی آنان هنوز موافقت نشده است.
سولیوان در نامه ای به تاریخ اول آبان ماه در مورد افزایش حقوق کارگران چنین می نویسد: “انصاری مدیرعامل شرکت ملی نفت دیروز بعد از ظهر مذاکرات طولانی خود را با کارکنان اعتصابی پالایشگاه آبادان خاتمه داد و کلا با مبلغی افزایش موافقت نمود که نمایانگر ۲۰ تا ۵۲درصد افزایش در حقوق ناخالص است. این افزایش مثل درصد افزایشی که قبلا در حقوق کارمندان روزمزد صنعت نفت به عمل آمد سخاوتمندانه نیست. شکایات و تقاضاهای کارمندان پالایشگاه در مورد اعمال مقامات حکومت نظامی موقتا مسکوت گذارده شد که به مدیریت شرکت نفت زمان کافی داده شود تا روشی را با همکاری مقامات حکومت نظامی طرح ریزی نماید که برای کارکنان پالایشگاه نیز قابل قبول باشد. شرایطی که مورد قبول انصاری قرار گرفت شامل افزایشی به میزان ۱۲٫۵درصد در حقوق های پایه و پرداخت “مزایای مخصوص” جدید به مبلغ ۷۵۰۰ ریال به طور ماهانه بود. این پیشنهاد مورد قبول کارکنان پالایشگاه آبادان قرار گرفته لیکن تا کنون حداقل تعداد زیادی از کارمندان اسکو به سر کارهایشان بازنگشتهاند. همان طور که ما انتظار داشتیم اعتصاب کارکنان اسکو از اهواز به حوزه ها کشانیده شد.” (سند۵ / سولیوان) در آن تاریخ تقاضا برای نفت خام صادراتی ایران حدود ۵٫۴ تا ۵٫۵ میلیون بشکه در روز و به این معنا بود که این اعتصاب برای دولت ایران حدودا ۴ میلیون بشکه نفت خام در روز خرج برمی دارد که معادل روزانه ۵۰ میلیون دلار بود و این میزان ضرر، لزوم شدت عمل دولت را علیه اعتصابیون به خوبی توجیه می کند. اما تنها یک بعد ترس رژیم شاه از ادامه این اعتصاب بود. در واقع این اعتصاب همراه با اعتصابات گسترده در سایر بخش ها، اقتدار رژیم سلطنت را به زیر سوال برده بود. هر چه اعتصاب گسترش می یافت، شدت عمل نیروهای حکومت نظامی نیز شدیدتر می شد. اما سرکوب بیشتر، تنها خشم کارگران و گسترش بیشتر اعتصاب را به دنبال داشت.
۸ آبان ماه سولیوان ملاقاتی با هوشنگ انصاری رییس شرکت ملی نفت ایران داشت. وی صبح همان روز پس از چند روز مذاکره شدید با کارگران اعتصابی تاسیسات شرکت ملی نفت ایران درجنوب به تهران بازگشته بود.
“او گفت تولید روزانه طی سه روز گذشته به میزان یک میلیون بشکه کاهش یافته است. قبل از این ملاقات، وی با نخست وزیر و رییس حکومت نظامی یعنی اویسی ملاقات کرده بود. او به آنها گفته است که ۹۰درصد کارگران اعتصابی حاضرند به خاطر منافع اقتصادی که در مذاکرات مطرح شده به محل کار خود بازگردند ولی کمتر از ده درصد از رادیکال های آموزش دیده” آنها را مرعوب کرده و اصرار دارند که تقاضاهای سیاسی آنها برآورده شود. نخست وزیرتصمیم گرفته بود که به مقامات حکومت نظامی دستور دهد که رادیکال ها را منزوی کرده و شرایط حکومت نظامی را در زمینه متوقف کردن صنایع حیاتی به آنها بفهماند و به آنها پیشنهاد دهد که یا باید به محل کار خود بازگردند و یا دستگیر و زندانی شوند. قرار بر این بود که این اقدام عصر روز ۸ آبان عملی شود. در صورت عملی شدن و بازگشت به کار کارگران، انصاری معتقد بود که در مدت دو روز تولید به وضع عادی باز خواهد گشت وگرنه باید طرح های اضطراری را به مرحله اجرا گذاشته می شد که شامل کاهش صادرات و نفت و صادرات گاز مربوط به شوروی و محدود ساختن تولید به رفع نیازهای داخل خواهد بود. در نتیجه این اقدام نفت جیره بندی می شد. در این زمان پالایشگاه ها هنوز در مرحله تولید بودند. اما تولید پالایشگاه آبادان به ۳۵۰ هزار بشکه در روز رسیده است.”
در روز ۹ آبان سولیوان با انصاری رییس شرکت ملی نفت ایران تمام گرفت تا از نتایج تصمیات دولت مبنی بر اعزام نیروهای حکومت نظامی مطلع شود. انصاری به سولیوان گفته بود که “استراتژی تغییر کرده است به جای دستگیری آن دسته کارمندانی که از ادامه کار امتناع می کنند دولت تصمیم به اخراج آنها گرفته است … او گمان می کند که تعداد کارگران اخراجی زیاد نباشد. با جورج لینک رییس اسکو طرحی ریخته اند تا به جای کارگران اخراجی پرسنل دیگری از ارتش، افراد درحال آموزش و قرارگاه های تهران جایگزین شود. بنابر این طرح اضطراری مخصوص استخدام کارگران خارجی فعلا کنار گذاشته شده است.” (سند ۹ / ۱۰ ابان / سولیوان)
در این زمان حدود ۷۵ درصد واحدهای پالایشگاه در اعتصاب بود و تنها کاری که از فرمانداری نظامی آبادان برمی آمد باز هم تهدید بود. به اعتصابیون اخطار شد که چنانچه در مهلت تعیین شده به سر کار بازنگردند بر اساس قوانین جاری در مورد آنها تصمیم گرفته خواهد شد.
سخنگوی کنسرسیوم نفت ایران اعلام کرد که تولید نفت به کندی ادامه دارد. این کنسرسیوم شامل شرکت های نفت انگلیس (۴۰درصد) شل (۱۴درصد) شرکت های امریکایی اکسون، گلف، موبیل، استاندارد اویل کالیفرنیا (هر کدام ۷درصد) شرکت نفت فرانسه (۶درصد) و چند شرکت کوچک نفتی امریکایی بود. وی اعلام کرد که به دنبال فلج شدن بارگیری در خارک ۲۶ تا ۳۰ فروند از کشتی های نفتکش که هر یک ۲۰۰ هزار تن ظرفیت دارند در انتظار پرکردن مخازن خود هستند. برای روسای شرکت نفت مهم بود که این اعتصاب گسترده را کوچک جلوه دهند و نشان دهند که بر اوضاع مسلط هستند. صبح این روز هوشنگ انصاری رییس هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران در تلفنی به سولیوان تولید روز نفت را ۲٫۳ میلیون بشکه برآورد کرده بود. برنامه او این بود که با استفاده از همان پرسنل نظامی تولید را به ۴ میلیون بشکه افزایش دهد. اما طبق گزارشات روزنامه های صبح تولید به صفر رسیده بود. انصاری به سولیوان گفت که روزنامه ها با اطلاعات دروغ اعتصابیون تندرو تغذیه شده اند. وی قرار بود در سوم نوامبر با هنری کیسنجر و چند نفردیگر به طورناشناس ملاقات کند. (سند ۱۰/ ۱۱ آبان / سولیوان)
۱۱ آبان در آبادان، مقابل اداره مرکزی ، ماموران به طرف اعتصابیون شلیک کردند چون حاضر به ترک محل نشده بودند. تعدادی از کارگران مجروح شدند. روز بعد تعداد دیگری از کارکنان پتروشیمی شاهپور و کارخانه گاز مایع و پتروشیمی آبادان نیز به اعتصاب پیوستند. “اعتصاب لاپکو(۱) از شب قبل شروع شده است و صبح امروز تولید در این قسمت به طور کامل متوقف شد. تقاضاهای کارکنان اعتصابی حداقل به صورت آشکار ماهیت سیاسی ندارد. به هر حال برخی از تقاضاهای اقتصادی آن به صورتی است که شرکت نفت و مدیریت لاپکو حتا در صورت تمایل هم نمی توانند با آن موافق باشند.
برای مثال یکی از تقاضاها تغییر فوری برنامه کار است به این ترتیب که کارکنان که هم اکنون در مقابل دو هفته کار یک هفته تعطیل دارند و در جزیره لاوان یا سکوهای دریایی کار می کنند در مقابل یک هفته کار یک هفته تعطیلی داشته باشند. زیرا مستلزم گسترش نیروی کار در هنگامه ای است که بازار کار از وجود متخصصین نفتی خالی می باشد. چنین تقاضاهایی به سادگی می تواند یک تاکتیک مذاکراتی باشد که برای حصول بهترین نتایج ممکنه طرح ریزی شده لیکن تا کنون تقاضاهای اعتصابیون غیر قابل بحث بوده اند و ممکن است برای ایجاد بحران طرح ریزی شده باشد. اعتصاب در ایپاک همچنان ادامه دارد و ظرفیت ۴۰۰ هزار بشکه آن کاملا راکد است.” (سند ۱۳ / ۱۱ آبان /سولیوان)
۱۲ آبان ماموران فرمانداری نظامی، کارکنان اعتصابی را به اداره مرکزی شرکت نفت راه ندادند و اعتصابیون به ناچار در بیمارستان شرکت نفت اجتماع کردند. اعتصاب کارگران صنایع نفت در اهواز، گچساران، مسجد سلیمان، آغاجاری ، پالایشگاه تبریز، شیراز، تهران و … نیز ادامه داشت. هر روز کارگران و کارکنان در مراکز نفتی تحصن و تجمع میکردند و به جای کار، خبرهای اعتصابات در مراکز دیگر را دنبال می کردند. در این تجمعات پیام های همبستگی سایر گروه های مردم، معلمان، دانشجویان، کارگران سایر کارخانه ها با کارگران شرکت نفت خوانده می شد.
روز بعد تجمع کارگران اعتصابی در بیمارستان شرکت نفت ادامه یافت . ۱۱ نفر از اعتصابیون به اسامی موسوی، علوی، اقتدار، کامیاب، مزارعی، صادقیان، شبانکاره، شکراله جور، دیانی و عبدالحمید ظهیری نژاد در حمله نیروهایی حکومت نظامی مجروح شدند. بنا به گزارشاتی فردای آن روز مختار معاصر، یکی از کارگران اعتصابی، پیراهن خونین یکی از کارکنان زخمی شده را در اجتماع کارکنان اعتصابی بالا برد و ضمن حمایت از پلاتفرم معلمان اعلام کرد حکومت نظامی در سراسر ایران باید لغو شود و زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.
صبح ۱۳ آبان سه دستگاه جیپ ارتشی مجهز به مسلسل مقابل در ورودی اداره مرکزی شرکت ملی نفت آبادان که محل تجمع کارمندان اعتصاب بود مستقر شد. بلافاصله یک مامور با درجه سرگردی به میان کارمندان رفت و از آنها خواست نظم را حفظ کنند. در پی استقرار جیپ های ارتشی سایر کارمندان اعتصابی که متوجه موضوع شده بودند خود را به آنجا رساندند و در فاصله کوتاهی اجتماع ۳۰۰ نفری به ۲هزار نفر رسید. اعتصابیون ضمن تکذیب خبر خاتمه اعتصاب اعلام کردند که همچنان دراعتصاب هستند و تولید پالایشگاه آبادان که قبلا ۵۰۰ هزار بشکه در روز بود به ۲۴۰ هزار بشکه کاهش یافته است. کارگران پالایشگاه شهر ری هم که ۱۵ روز مهلت برای رسیدن به خواسته هایشان داده بودند در پی برآورده نشدن خواسته ها مجددا دست به اعتصاب زدند. اعتصابی نیز توسط کارمندان سیستم توزیع تهران شروع شد. صفوفی طولانی در پمپ بنزین ها تشکیل شد و به دنبال آن از روز ۱۴ آبان ارتش بارگیری نفت و بنزین را به عهده گرفت. بنابه گزارش پالایشگاه های شیراز و تبریز تعطیل هستند.
در این روز کارمندان دفتر مرکزی شرکت ملی نفت نیز به اعتصابیون پیوستند. به رغم این که اعتصاب این کارمندان هیچ گونه تاثیری بر تولید وصادرات و یا پالایش نفت نداشت اما از جهت سمبولیک اهمیت بسیار داشت. چرا که کارمندان دفتر مرکزی از همکاران شان در جنوب بسیار سیاسی تر بودند. خواست اصلی کارمندان اعتصابی برکناری انصاری مدیرعامل شرکت نفت به خاطر مساله فساد است. انصاری هفته قبل ایران را همراه با خانواده اش ترک کرده است. (سند ۱۴ / ۱۴ آبان /سولیوان)
شرکت ملی نفت ایران مجددا مبادرت به مذاکره با کارمندان اعتصابی اسکو نمود. اما به دلیل این که اعتصابیون تمایل داشتند فقط در مورد مسایل سیاسی گفت و گو کنند و نمایندگان شرکت ملی نفت نیز از مذاکره در باب چیزی به جز مسایل اقتصادی امتناع می کردند، مذاکره ای صورت نپذیرفت. (سند شماره ۱۵)
۱۷ آبان ماه تمام ۴ مجتمع سرمایه گذاری مشترک به ظرفیت مجموع ۷۰۰ هزار بشکه در روز کاملا تعطیل است. سیریپ و ایمینوکو(۱) آخرین شرکت هایی بودند که تحت تاثیر قرار گرفتند و ۶ نوامبر تولید را متوقف کردند. در نتیجه تولید ایران در مناطق نفتی خوزستان تنها به وسیله ی سیریپ صورت می گیرد.
در جلسه ای که ۱۸ آبان برگزار شد و ریاست آن را نخست وزیر جدید به عهده داشت، به کارکنان گفته شد چنانچه به سرکارهایشان بازنگردند، اخراج خواهند شد و از خانه های شرکتی بیرون رانده می شوند. آخرین مهلت هم همان روز بعد از ظهر تعیین شد. سولیوان گمان میکند که چنانکه کارکنان متقاعد شوند که دولت تهدید خود را به مورد اجرا خواهد گذارد اکثریت آنان به اعتصاب خود پایان خواهند یافت ولی معتقد است حتا اگر تعداد نسبتا کمی از کارکنان خیلی تند رو در صورت عدم انزوا از دیگر کارکنان و نیز دست یابی به تاسیسات مناطق نفتی می توانند مشکلات جدی به بار آورند.
اما به رغم آنکه ۱۷۰ نفر از کارگران در مناطق نفتی و ۱۲ نفر در جزیره خارک دستگیر شدند.، هیچ بازگشت وسیعی به سرکارها صورت نگرفت و از آنجا که ماه ها وقت لازم بود تا حداقل تعداد کافی پرسنل نظامی تربیت شوند و جایگزین اعتصابیون شوند، وضع اهواز و مناطق نفتی از نظر ماموران حکومت نظامی و امریکایی ها وخیم برآورد می شد. در این روزها تظاهرات در سراسر ایران در حال گسترش است و مرتب در شهرهای مختلف تعدادی از تظاهرکنندگان توسط نیروهای حکومت نظامی کشته می شدند. اقدامات خشونت آمیز علیه مستشاران خارجی نیز در حال افزایش است. خانه یکی از کارمندان مقیم ایران (ملیت او مشخص نیست) اسکو در اهواز توسط گروهی چپاول شد. روحیه کارمندان خارجی اسکو رو به بدتر شدن است و تخلیه خانواده کارمندان خارجی اسکو به طور جدی مورد بررسی قرار گرفته است. دولت مرتب خبر درهم شکستن اعتصاب را به سفارت امریکا گزارش می کرد:
” اعتصابیون بیشتری شروع به کار نموده اند در حال حاضر ۵۰درصد کارکنان (کارگران و تکنسین ها) و حدود ۴۰درصد کارمندان اداری مشغول به کارند و ۱۰۰درصد کارمندان و سرپرستان. نزدیک به تمام کارمندانی که سابقه کار آنها کمتر از ۵ سال است که حدود ۶۰درصد نیروی کار را تشکیل می دهند همچنان در حال اعتصاب هستند. نماینده کنسرسیوم به ما گفته است که به خدمت اعتصابیون خاتمه داده می شود پیش بینی می شود که اگر ۹۰درصد اعتصابیون به کار بازگردند و با کمک نیروی دریایی و خارجیان تولید به سرعت به سطوح بالا آن اعاده می شود.”
۲۳ آبان سولیوان طبق گزارشاتی که به وی داده شده، باز هم خبر از شروع به کار تعداد بیشتری از کارکنان و کارگران را می دهد.
“به طور تخمینی ۷۰درصد یا بیشتر کارکنان اسکو و کارگران روزمزد کارشان را شرروع کرده اند. مشکلات عمده و بزرگ صرفا در حوزه های مارون وآغاجاری است. اواخر روز گذشت لاپکو شروع به درجریان انداختن تولید حوزه ساسان نمود و تا نیمه شب تولید به سطحی معادل ۲۰۵ هزار بشکه رسید. تمامی اعتصابیون لاپکو کارشان را از سر گفته اند. ایمینوکو عصر دیروز تولید را شروع کرده است. سیروپ قرار بود که امروز تولیدش را در ساعت ۷ صبح از سرگیرد. ایپاک (۱) تولید حوزه داریوش را آغاز نموده ولی پیشرفت کار کند است. ولی اکثر پرسنل ایپاک در تاسیسات و سکوهای دریایی هنوز از پایان دادن به اعتصاب خود امتناع می ورزند. ظاهرا پرسنل تاسیسات دریای ی یا هنوزخبر پیدا نکرده اند که اکثر همکارانشان کار را شروع کرده اند و یا آن را باور ندارند.
مدیر روبط عمومی شرکت نفت به ما اطلاع داد که کمیته اعتصابیون در پالایشگاه آبادان اعلامیه ای صادر نموده است مبنی بر اینکه چون شاه قول داده تا تقاضاهای سیاسی آنها را برآورده سازد، آنان به اعتصاب خود خاتمه خواهند داد. ظاهرا کارکنان پالایشگاه آبادان تقاضاهایشان برای الغا کلیه قراردادهای نفتی و برکناری تمامی خارجیان از صنعت نفت را فراموش نموده و روی آزادی کلیه زندانیان سیاسی در آینده و استقرار یک دولت مستقل از شاه فعالیت مینمایند.”
اما در سند بعدی سولیوان باز هم از کاهش تولید نفت صحبت میکند و این که ممکن است شرکت نفت سیاست فریب خبری را پیشه کرده باشد. در این نامه وی به برکناری از کار و اخراج از خانه های سازمانی و دستگیری های پراکنده اعتصابیون و تشدید سرکوب ها و حمله به کارکنان خارجی شرکت نفت اشاره می کند:
” آن دسته از کارکنان اسکو چه خارجی و جه ایرانی که هنوز به کار مشغولند همچنان تهدیداتی دریافت میکنند. از دو روز پیش یعنی زمان وقوع حادثه پرتاب بمب آتش زا به اتومبیلی که رانندگی آن با مدیرعامل اسکو بوده ما هنوز چیزی از حادثه جدی دیگری نشنیده ایم. مقامات حکومت نظامی در تلاش به منظور جلوگیری از حملات بیشتر به کارکنان اسکو و خانه های آنها نیروهایی را به مناطق مسکونی اسکو اعزام نموده و پست های فرماندهی در آن مناطق برقرار نموده اند. .” سند ۲۲ / ۲۴ آبان /سولیوان
۲۷ آبان ماه یک کوکتل مولوتف به طرف خانه مدیر اجرایی اسکو پرتاب شد. تعداد زیادی از پرسنل اسکو به خاطر اینکه حضور پلیس در مناطق مسکونی اسکو برای برقرار حفاظت مفید کافی نیست عصبانی بودند.
۲۹ آبان مقامات حکومت نظامی همچنان به دستگیری اعتصابیون اسکو ادامه می دهند. برخی از اعتصابیون که بر سرکارهایشان حاضر نشده اند در خلال شب در خانه هایشان دستگیر شده اند. نیروی دریایی ایران آن طور که انتظار می رفت درمقابل کارگران اعتصابی ایپاک که در دریا کار می کردند نقش فعالی برعهده نگرفت و خدمه جدید که به تاسیسات دریایی عزیمت کردند کاری انجام ندادند.
در روزهای اول آذر ، سولیوان بهبود تولید نفت در ایران. یک میلیون بشکه افزایش را گزارش می کند هم چنین اشاره ای به برخوردهای خشونت بار در دفتر مرکزی شرکت نفت در تهران دارد.
۲۰۰ نفر از کارگران خط لوله تهران آبادان اعتصاب کردند. مدیران شرکت نفت مدام در حال جابه جایی کارگران از تهران به آبادان و از آبادان به تهران هستند. گسترش اعتصابات در بخش نفت در آذر ماه دیگر جنبه اقتصادی ندارد. مقامات حکومت نظامی اهواز مجددا برخی از اعتصابیون را دستگیر کرده اند. تعدادی از کارگران برای تامین سوخت داخلی مشغول به کار شده اند. اما تهدیدکرده اند که اگر شرکتهای نفتی بخواهند تولید را بیشتر کنند و یا پرسنل نظامی را درکنار آنان وارد کار نماید دوباره اعتصاب خواهند کرد. (سند ۲۷ و ۲۸ / ۸ آذر / سولیوان)
“برخی از اعتصابیون نیز تهدید نموده اند چنانچه تولید افزایش یابد به تاکتیکهای خشنی دست خواهند زد و مقامات باتجربه و سطح بالای امریکایی اسکو متقاعد شده اند که تهدیدات جدی هستند. امروز یکی از مقامات ارشد اسکو به ما گفت که تولید میتواند با پرسنل موجود کمی افزایش یابد لیکن ترس از تلافی تا کنون از ان جلوگیری نموده است. اعتصابیون اظهار داشته اند که هیچ گونه شکایتی از شرکت ندارند بلکه اعتصاب یک مساله ایدئولوژیک است و بنابراین مدیریت اسکو در گفت و گو برای بازگشت به کار صرفا وقت خود را تلف می کند. اسکو و شرکت ملی نفت و نیروی دریایی خودشان را برای مسایل بدتر از این هم آماده می کنند. در دیروز در اهواز جلسه ای برای بحث در مورد اینکه ارتش به منظور کمک چه کارهای بیشتری می تواند انجام دهد برگزار گردید. اسکو پیشنهاد کرد که ۵۰۰ ملوان دیگر از نیروی دریایی را آموزش دهد. یک مقام عالیرتبه نیروی دریایی که در جلسه حضور داشت گفت که انتقال ۵۰۰ ملوان نیاز به کنار گذاشتن دو ناوشکن دارد و تایید آن باید از تهران بیاید.
واردات تولیدات پالایش شده در بندر ماهشهر شروع شد. از حدود دو هفته قبل صادرات و مصارف تجاری صنعتی گاز قطع شده است و حدود ۱۲۵ میلیون فوت مکعب استاندارد گاز به طور روزانه در واحدهای تولید اهواز سوزانیده می شود. پرسنل صنایع گاز در حال اعتصاب هستند و به رغم اینکه مقامات حکومت نظامی اهواز مبادرت به شناسایی این اعتصابیون نموده اند و سایر اعتصابیون را به صورت موقت مجبور به بازگشت به سرکارهایشان کرده اند. اما روز بعد یعنی ۱۴ دسامبر مقامات حکومت نظامی قادر نبوده اند که حتا سرپرست ارشد کارخانه مایع سازی گاز طبیعی را پیدا نمایند. (سند ۳۴ / ۲۱ آذر / سولیوان ۱۴ دسامبر)
سولیوان از انتظار شان برای شروع اعمال فشارهای ارتش صحبت می کند.
” ارتش آماده دخالت مستقیم و فوری است. یکی از ژنرال های ارتش به آغاجاری، دیگری به گچساران و دو سرهنگ به اهواز فرستاده شدهاند تا عملیات ارتش را در بازگردانیدن تولید به وضع عادی رهبری کند. علاوه بر آن به اسکو گفته شده که این گونه افراد در دادگاه های نظامی گچساران، آغاجری و اهواز تحت شرایط لایحه خرابکاری در صنعت نفت مربوط به سالهای ۱۹۵۱ و ۵۳ یعنی دوره ی ملی شدن نفت محاکمه خواهند شد. (سند ۳۶ / ۲۶ آذر / سولیوان)
۲۱ آذر ، در دو واقعه جداگانه در شهر اهواز، دو ترور رخ می دهد. پل گریم مدیرعملیات اسکو و یک سرپرست ایرانی منطقه حفاری که در استخدام اسکو بود، حدود ساعت ۷ صبح به وسیله یک اسلحه اتوماتیک کشته شدند. ترور پل گریم توسط گروه موحدین انجام شد.
گزارشاتی مبنی بر اینکه یک کامیون سبک و یک کامیون سنگین متعلق به شرکت های خدماتی مناطق نفتی امریکایی و فرانسوی در اهواز به وسیله بمب آتش زا نابود شدند. خرابکاری ای نیز در خط لوله نفت خام انجام شد. اینها نگرانی خارجی ها را به شدت افزایش می دهد و ترتیب خروج سریع آنها از مناطق نفتی داده شد. سند ۳۸ / ۲۷ آذر / سولیوان
۲۲ آذر ماه اخراج کارکنان اعتصابی شرکت نفت از خانه‌های سازمانی شدت گرفت.
سی ام آذر ماه اعتصاب شرکت سهامی خاص خدمات صنعت نفت به پشتیبانی از خواستهای فرهنگیان و دانشگاهیان شروع و ادامه یافت. تعداد زنان کارمند در اعتصاب کارکنان صنعت نفت در آبادان افزایش چشمگیری داشت و در پنجم دی ماه صدور نفت به خارج از ایران به طور کلی قطع شد.

***

روشن است اعتصابی به این گستردگی، بدون سازماندهی امکان پذیر نبوده است. کمیته های اعتصاب در مراکز مختلف تشکیل شده بود. در اهواز نیز با شروع اعتصاب کمیته اعتصاب تشکیل شده بود. طبق گزارشی۶٠ نماینده از قسمتهای مختلف شبکه تولید انتخاب شده بودند تا هم خواستهای قسمت خود را مطرح کنند و هم تصمیمات گرفته شده برای ادامه اعتصاب را به قسمتهای خود منتقل کنند. همین کمیته اعتصاب بود که قطع صدور نفت را طرح ریخت و اجرای آن را رهبری کرد. اعضای این کمیته مخفی و تحت تعقیب بودند. نیروهای حکومت نظامی برای این افراد حکم تیر داشتند.
خسروشاهی:در مورد نحوه کار این کمیته ها و ارتباط آنها با هم این گونه می نویسد:
” وقتی که فضا کمی باز شد و مخصوصا آبادان به اعتصاب پیوست کمیته اعتصاب علنی شد. یکی دو ماه قبل از انقلاب حدود دی ماه ، سندیکای کارگران نفت تاسیس شد که بخش های پتروشیمی و گاز هم شاملش می شد و همه با هم بودند. اسمش سندیکا بود اما به طور واقعی مجموعه ای از کمیته های کارخانه بود. پالایشگاه ،گاز، پخش ،آبادان ، شیراز اصفهان و تبریز هر یک کمیته خود را داشتند. این کمیته ها پس از حذف حکومت نظامی، علنی و انتخابی کارگران بودند. جلسه برگزار می کردند و اطلاعیه و نشریه منتشر می کردند.
…انتخاب به معنی برگزاری مجمع عمومی و انتخابات به معنی رسمی آن نبود. در هر کارخانه ای عده ای از کارگران جلودار بودند و مورد تایید کارگران بودند. مثلا در پالایشگاه تهران ده نفر از کارگران بودند که از ابتدا جلودار بودند، فعالیت کرده بودند و مورد تایید کارگران بودند. در خوزستان همین طور در بقیه جاها هم به همین نحو. در آبادان قضیه یک مقدار فرق می کرد. چون یک عده می رفتند و مماشات می کردند کار به انتخابات کشیده شد و عوض شدند. در مجموع این کمیته های کارخانه بود که به اسم سندیکا در سطح سراسری کارگران را رهبری می کرد.
در این دوره اخبار مربوط به اعتصاب بسیار پراکنده و ضدونقیض بود. به همین جهت کمیته های اعتصاب نشریه ای هم به نام “نشریه کارکنان صنایع نفت” را منتشر کردند. این نشریه کمک کرد اعتصاب سازماندهی شود و کارگران اخبار واقعی را بخوانند تا شایعات بی مورد در بین کارگران تفرقه ایجاد نکند. انتشار این نشریه تا سال شصت که توقیف شد، ادامه پیدا کرد.
با شدت گرفتن و تدام اعتصابات کارگران و کمیته های اعتصاب با مشکل مالی روبرو شدند. حقوق ها قطع شده بود. حساب سندیکا نیز بسته بود. در خبرها آمده که اوایل دی ماه صندوق‌های کمک‌های مردمی برای کارگران نفت و روزنامه نگاران اعتصابی تشکیل شد. در مورد تامین هزینه های اعتصاب خسروشاهی چنین می گوید:
“… واقعیت این بود که ما در تهران از نظر مالی در مضیقه قرار گرفته بودیم چون حساب مالی سندیکا بسته بود. پیش دانشجویان رفتیم و آن ها حدود دو و نیم میلیون جمع آوری کردند. دو و نیم میلیون پول یک روز کارگران هم نمی شد.با تعدادی نزد طالقانی که او را از زندان می شناختیم رفتیم و قضایا را شرح دادیم که حساب را بسته اند. یک آقایی را معرفی کرد که مسئول کمیته بازار بود. از آن موقع پول خیلی زیادی از بازار به کارگران کمک شد و از همان موقع یک نفر به نام آقای عراقی که بعدها مسئول روزنامه کیهان و ترور شد ، وارد کمیته مخفی اعتصاب شد…
خسرو شاهی این کمک پیوسته و زیاد بازار را عاملی می داند که کمیته های اعتصاب توجه کافی به جمع آوری پول و کمک مالی از بخش های دیگر جامعه و خود کارگران نداشته باشند.

پایان قسمت دوم

هاله صفرزاده - کانون مدافعان حقوق کارگر - ۱۳ فروردین ۱۳۹۵

منابع و زیرنویس ها:


۱- سیریپ، ایمینوکو، لاپکو و ایپاک مجتمع های مشترک سرمایه گذاری نفت بودند.
منابع این بخش روزنامه های اطلاعات، کیهان، و همچنین شماره ۶۶ از مجموعه اسناد لانه جاسوسی و مصاحبه های کارگران عضو کمیته های اعتصاب، یداله خسروشاهی و محمد مزرعه کار است.