افق روشن
www.ofros.com

جنبش زنان و جنبش کارگری

مینا روشن                                                                                         سه شنبه ۲۰ مرداد ۱٣٨٨

حضور گسترده زنان در وقایع اخیر ازشرکت در روز کارگر گرفته تا جنبش اعتراضی مردم بار دیگر پتانسیل موجود در جنبش زنان ایران و ضرورت ساز ماندهی و سمت وسو دادن به این جنبش را نشان میدهد. ارتباط جنبش زنان با جنبش کارگری تنها یک ضرورت تاکتیکی نبوده بلکه ریشه در واقعیت های تاریخی ـ طبقاتی دارد. ستم بر زن همزمان با فروپاشی نظام مادر تباری و به وجود آمدن طبقات در جامعه شروع شده و به تدریج استحکام یافت. در واقع از آن روزی که ثروت در جامعه فزونی یافت و نظامهای طبقاتی پا گرفتند ومتناسب با آن استثمارانسان از انسان به وجود آمد و گسترش یافت، زنان نیز به اشکال مختلف به فرو دستی کشانده شده، مورد ستم و بهره کشی قرار گرفتند.
در جوامع سرمایه داری زنان به مثابه بخش بزرگی از نیروی کار، در کارخانه ها، کارگاه ها و در خانه، به عناوین مختلف مورد ستم و بهره کشی قرار میگیرند و استثمار می شوند. استثمار پنهان و چند گانه زنان از یک سو منافع عظیم اقتصادی برای سرمایه داری به ارمغان می آورد و از سوی دیگر تنها به قیمت اسارت و به قیدوبند کشیدن زنان است که شیوه خاص زندگی درجامعه سرمایه داری که از ضروریات بقای این جامعه میباشد امکان پذیر می گردد. در جوامع سرمایه داری کارگران وزحمتکشان - اعم از زن و مرد - استثمار میشوند و با تولید اضافه ارزش برای سرمایه داران ایجاد سرمایه و ثروت می کنند.
-زنان کارگر اما در همین جوامع از موقعیت به مراتب بدتر و پایین تری نسبت به مردان، حتی مردان کارگر برخوردارند. نگاهی گذرا به وضعیت زنان، در جامعۀ سرمایه داری ایران، آشکارا نشان از وضعیت فرودست زنان، به ویژه در چنین جوامعی دارد: تحت قوانین نابرابرو ضد کارگری نوشته و نانوشتۀ سرمایه ،اشتغال زنان به ویژه زنان متاهل با مشکلات وموانع عدیده ای روبرو میباشد. به هنگام تعدیل نیرو ، اول از همه به سراغ زنان می روند؛ در بسیاری از کارخانه ها دختران کارگر در صورت ازدواج اخراج میشوند! (تا مبادا بار دار شده به مرخصی زایمان بروند و یا بچه شان مریض شود وبه مرخصی نیاز پیدا کنند) و در کارخانه هایی هم که مهد کودک دارند غالبا" علیرغم ماده ١٤ آیین نامه اجرایی شیر خوارگاهها، مبلغی از حقوق مادر بابت مهد کودک کسر میگردد. همچنین مراجعه مادر به مهد جهت شیر دادن بچه، از نگاه سرمایه دار، یک نقطه ضعف واتلاف وقت تلقی میگردد. بگذریم که این مهد کودک ها علیرغم مواد و تبصره های آیین نامۀ فوق، فاقد امکانات بهداشتی و آموزشی لازم میباشند. وابستگی خانواده و به ویژه فرزندان به مادر و به عبارت دیگرپایبند بودن زنان کارگر به خانه به دلیل مسئولیتهایی که در خانه به عهده انهاست ازتحرک انها کاسته و در صورت نارضایتی از شغل به راحتی قادر به تغییر شغل وتغییر مکان نمیباشند چرا که موقعیت جغرافیایی محل کار و نزدیک بودن آن به محل زندگی برای زنان کارگر به مراتب مهمتر از مردان میباشد و این مسئله ترس از دست دادن کار را برای زنان بیشتر میکند. با آنکه طبق مادۀ ٣٨ قانون کارباید به زن ومرد برای انجام کار برابرمزد برابر پرداخت گردد اما زنان کارگرعملا" از حقوق مساوی با مردان برخوردار نیستند.
به طور مشخص با آنکه ازدستمزد زنان کارگر نظیر کارگران مرد مبلغی به عنوان بیمه کسر میگردد (٧% سهم کارگر) که بابت خدمات درمانی وحقوق باز نشستگی و... ذخیره میشود اما در صورت فوت حقوق زن کارگر به فرزندانش تعلق نمیگیردودر واقع ذخیره ای که طی سالها از محل حق بیمه او صورت گرفته مصادره میگردد. همچنین قوانین به ظاهرحمایتی نظیر بازنشستگی پیش از موعد زنان کارگر (٢٠ سال سابقه ٤٢ سال سن که٢٠روزحقوق به آنها تعلق میگیرد) نیز در واقع نه کمکی به آنها، بلکه روشی برای پایین نگه داشتن دستمزدها میباشد و ازهمه بدتر اینکه با وجودیکه این نوع باز نشستگی اختیاری میباشد به دلیل فشار مضاعف و مسئولیتهایی که در خانه بر دوش زنان گذاشته شده، زنان کارگر غالبا" خود به استقبال این نوع بازنشستگی می روند.
زنان کارگردرخانه بخش عمدۀ خدمات خانواده نظیر پخت وپز، نگهداری از فرزندان نگهداری از اعضای سالمند خانواده، نظافت خانه و ... را انجام میدهند. آن ها به دلیل کار مضاعف در خانه و کارخانه با آسیبها و خستگیهای جسمی و روحی فراوانی مواجه می شوند و ترجیح میدهند زودترازموعد و با حقوق اندک باز نشسته شوند.این حقوق بازنشستگی (١)حتی بعد از افزایش اخیر تنها اندکی بالاتراز حد اقل حقوق مصوب (٢)میباشد.
یکی دیگراز اجحافاتی که درحق زنان بازنشسته صورت می گیرد محرومیت آنان از حق عائله مندی می باشد. بسیاری از این زنان بعدا" به دلیل کافی نبودن دستمزد وقرار گرفتن در مقابل هزینه های جدیدی که ازعهده آن بر نمیآیند نظیرهزینه دانشگاه فرزندان و یا هزینه ازدواج آنان، هزینه های سرسام آورپزشکی ودندان پزشکی که در این سن گریبان آنان را میگیرد و ... به ناچار جذب مشاغلی با دستمزد های اندک شده و به خیل عظیم کارگران شاغل در کارگاهها ی کوچک ، مغازه ها و مراکز خدماتی میپیوندند.
-کارگران شاغل در کارگاههای کوچک، کارگاه های خانگی، مهد کودک‌ها، آرایشگاه‌ها، مطب‌ها، مغازه‌ها، قالیبافی‌ها و ... عمدتا" زن هستند. این کارگران با دستمزدی بسیار پایین تر از حداقل حقوق مصوب (گاه یک پنجم حد اقل حقوق و میتوان گفت تقریبا"رایگان) بدون بیمه، بدون ساعات کار معین، بدون وسیله ایاب و ذهاب، بدون داشتن مرخصی قانونی و بدون هیچ نوع قرارداد کاری (حتی همان قرارداد موقت کذایی) در مکانهایی غیر بهداشتی مشغول به کار بوده و به شدید ترین شکل ممکن استثمار می شوند. از قبل وجود چنین مشاغلی هست که سرمایه داری از یکطرف به مبالغ خیره کننده ای بابت صرفه جویی در هزینه ها دست می یابد و از طرف دیگرسطح دستمزد هارا پایین نگه میدارد.
زنان به دلیل پراکندگی و نداشتن تشکل حتی قادر نیستند نسبت به وضعیت فلاکت بار خود کوچکترین اعتراضی را سازمان دهند.(٣)
-زنان خانه دار نیز از صبح تا شب بدون اینکه ساعت کار معینی داشته باشند بدون اینکه دستمزدی دریافت کنند یا تحت پوشش بیمه باشند به تولید و ارائه خدمات تکراری و خسته کننده (پختن غذا،شستشو، نگهداری از فرزند و سالمندان و ...) مشغول هستند.
ارائه این گونه خدمات تنها در ازاء صرف وقت و انرژی بسیارامکان پذیرمی باشد. تفاوت قیمت یک وعده غذایی که در رستوران خورده میشود با هزینه تمام شده همان غذا درصورتیکه در خانه تهیه شده باشد کم و بیش نشان دهنده ارزش کارنهفته ای است که در خانه برای تهیه آن غذا صرف شده است. سایر خدمات خانگی نیز عیناً چنینند. اگرمجموعه این خدمات را که به رایگان ارایه میشوند در تمام جهان جمع بزنیم رقم خیره کننده ای خواهد شد که کم تر در آمارها ازآن سخن به میان می آید . این بخش از کار ظاهرا" به چشم کسی نمی اید و حرفی هم از آن زده نمی شود. سرمایه داری نیز در کلیت خویش، هیچ بخشی از ارزش اضافی نجومی اکتسابی خود را به آن اختصاص نمی دهد و در واقع پولی بابت آن پرداخت نمی کند تا مبادا احیانا" از سود سرشار این طبقه، که به قیمت استثمار و محرومیت خیل عظیمی از زنان جامعه ، از کار و روابط اجتماعی حاصل می شود خلل و خدشه ای وارد گردد . به دنبال افشاگری ها و اعتراضاتی که از جانب زنان ، نسبت به این وضعیت و این شکل از ستم گری صورت گرفته است، سرمایه داری نیز بی کار ننشسته و تلاش کرده است تا راه هایی را برای شانه خالی کردن از زیر باراین مسئله پیدا کند. بدین نحو که از یک سو با ترفند هایی مثل نفقه و . . . آن را به گردن شوهر میاندازد ! و از سوی دیگر( در بعضی از کشورها ) به زنان خانه دار توسط دولت دستمزد پرداخت میشود. که در واقع هیچ کدام ازاین به اصطلاح راه حل ها از ستم و فرودستی زنان نمی کاهد.
حالت اول قضیه ( نفقه و امثال آن ) آشکارا قرون وسطایی، توهین آمیز وفریب کارانه است. چرا که علاوه بر تبعات و پیامد های بغایت نادرست و ذلت بار اجتماعی یی را که برای زنان به ارمغان می آورد ( وابستگی تام و تمام زن به شوهر و تبعیت کامل از وی، به دلیل عدم استقلال مادی و وابستگی اقتصادی به شوهر) این واقعیت را نیز می پوشاند که به هر حال درآمد یک خانواده رقم معینی است که اگر قرار باشد که مرد از دستمزد خود سهمی به همسرش بدهد ، در این حالت در درآمد کل خانواده ودر نتیجه رفاه آن تغییری به وجود نمی آید.
و در حالت دوم نیز هرچند از هیچ بهتر است اما راه حل اساسی برای این مسئله نمیباشد چرا که نه ارزش واقعی خدمات ارایه شده پرداخت خواهد شد و نه کمکی به تغییر اساسی وضعیت زنان خانه دار که به کنج خانه رانده شده و از کار و روابط اجتماعی محروم شده اند خواهد بود.خدمات خانگی تکراری و خسته کننده بوده و از آنجاییکه به طور انفرادی و به دور از روابط اجتماعی انجام میشود رشد فکری با خود به همراه ندارد.انجام کار خانگی توسط زنان طی قرنها به امری عادی ووظیفه ای بدیهی تبدیل شده که کمتر کسی در آن تفکر و تأمل میکند.
غرولند زنی که از کارخانگی به ستوه آمده در واقع فریادی از اعماق تاریخ است که نثار بقایای جان سخت استثمار و ستمی میشود که برخاسته از منافع طبقاتی بوده، تا امروز تداوم یافته و تنها با اجتماعی شدن خدمات رفاهی رخت بر خواهد بست.
- پرستاران و معلمان:
در جامعه مامشاغلی نظیر پرستاری ومعلمی عمدتا" بر عهده زنان . زنان پرستار در شرایطی کار میکنند که دستمزدشان زیر خط فقر می باشد .این شغل در واقع یکی از مشاغل (٤) سخت وزیان آور میباشد که در آن، ساعات کار طولانی، اضافه کاری و نوبت کاری(۵) شبکاری و کمبود امکانات، پرستاران را در معرض فشارهای جسمی و روحی فراوان قرار میدهد. پرستارانی که تازه فارغ التحصیل شده اند غالبا" به صورت پیمان کاری یا قراردادی کار میکنند.اضافه کاری و نوبت کاری آنان اجباری بوده و با وجود اینهمه نیروی بی کار و آماده به کار که استخدام آنها هم به نفع جامعه بوده و هم میتواند موجب کاهش ساعات کار پرستاران شود، آنان مجبورند ساعات طولانی به کارهای سخت وطاقت فرسایی بپردازند که طبیعتا" از کیفیت کار آنان میکاهد. پرستاران علاوه بر همه این مسائل به دلیل قرارداد موقت با مشکل عدم امنیت شغلی روبه رو هستند. معلمین نیز با دستمزدی زیر خط فقر کار می کنند و با تحمل چارچوبهای تحمیلی و خشک به امر بسیار پر مسئولیتی می پردازند که بدون وجود امکانات رفاهی و آرامش خاطر ممکن نیست.
اعتراضات معلمین طی چند سال اخیر جهت تامین حداقلها (به عنوان مثال درخواست اجرای طرح هماهنگ ) خود واکنشی به این فشارهای مادی و روحی میباشد.
یادآوری این نکته ضروری است که زنان معلم و همچنین زنان کارمند از حق عائله مندی محروم می باشند.
- زنان تن فروش بدترین وضعیت ممکن را دارند. آنها در معرض انواع بیماریها، خشونت، اعتیاد، تحقیر، سوء استفاده وتحت شدید ترین آسیبهای روحی وجسمی قرار دارند و درلابلای روابط غیر انسانی له میشوند تا از یک طرف به روابط بیمارگونه و کالایی جوامع سرمایه داری، یعنی دوگانه ی ( خانواده مقدس ـ تن فروشی ) تحقق بخشند و از سوی دیگر به یکی از پرسود ترین تجارت ها (تجارت سکس) رونق بخشند و نهایتا نه تنها هیچ حمایت اجتماعی از آنان صورت نمی گیرد بلکه توسط همان سیستمی که موجب بی خانمانی و سیه روزی آنان شده به انواع و اقسام مجازاتها محکوم میشوند!
اگردر مورد سایر زنان بتوان گفت که به طور چندگانه استثمار میشوند در مورد زنان تن فروش باید گفت که اساسا" فرصت زندگی از آنها گرفته شده. آنها در منجلابی برای زنده ماندن دست وپا می زنند و روز به روز بیش تر در آن فرو می روند. در اینکه علت اصلی افتادن آنها به این باتلاق عوامل اقتصادی و فقر است تردیدی وجود ندارد. متاسفانه درمورد وضعیت این زنان چندان کار تحقیقی صورت نگرفته است.(٦) فیلم فقر وفحشا که چند سال پیش تهیه شد تنها گوشه های بسیارکوچکی از وضعیت این زنان را منعکس می کند. وبا توجه به اینکه ابعاد این فاجعه هر روز گسترده و گسترده تر می شود. مسلما" تا کنون چند برابر شده است.
به طور کلی زنان، بیشتر درمعرض بیماری هایی چون ایدز، کم خونی و ... و مصائب و معضلاتی چون انواع خشونت ها، بیکاری، فقر، سوء استفادۀ جنسی قرار دارند. ستم و استثمار طبقاتی نیز با شدت و حدت بیش تری بر زنان روا می شود. اگر محدودیتهای اجتماعی بر خاسته از فرهنگ وسنتهای مردسالارانه حاکم بر جامعه را نیز بر این سیاهه بیفزائیم، آنگاه ابعاد ستمی که به ویژه در جوامعی همچون کشور ما گریبان گیر زنان است نمایان تر خواهد شد.
اگر چه ستم بر زنان ریشه در بهره کشی طبقاتی دارد و منافع عظیم اقتصادی و مادی در پشت این نوع روابط و ارزشهای غیرانسانی و بعضاً مرد سالارانۀ آن پنهان است و باز هم اگرچه جنبش زنان و جنبش کارگری ماهیتا" با هم مرتبط بوده خاستگاه و سرنوشت آنها یکی است، و می توانند در اتحاد وهمبستگی با همدیگر، صدای خود را علیه استثمار قوی تر و رسا تر سازند، با این همه ایجاد پیوند میان این دو جنبش کارچندان آسانی نبوده و تلاش و پیگیری فراوانی را طلب می کند.
چرا که از یک طرف شدت فشارهای اجتماعی و ستمگری بر زنان ( وجود قوانین واپسگرا و عقب ماندۀ مربوط به ارث و دیه و حضانت و طلاق و . . . و محدودیت پوشش و غیره و غیره) آنچنان گسترده و عمیق است که زنان را از همه طبقات، به داخل جنبش کشانده و به همان نسبت نیز زمینه ساز نفوذ انواع گرایشات از رادیکال فمینیسم ضد مرد گرفته، تا لیبرال فمینیسم ناپیگیر وقانونگرا گردیده است. از طرف دیگر جنبش کارگری نیز به دلایل مختلف ( پراکندگی و عدم انسجام، ناآگاهی، وجود بینش و دیدگاه های مردسالارانه و البته منافع مرد سالارانه)هنوز نتوانسته گامی اساسی در جهت تشکل یابی زنان و در درجۀ اول زنان کارگر و زحمتکش، بر محور گرایشی طبقاتی و ضدسرمایه داری بردارد.
جنبش کارگری در صورت نادیده گرفتن جنبش زنان و یا کم بها دادن به آن نه تنها بخش وسیع و قابل توجه ای از متحدین خود را از دست خواهد داد بلکه آن را به جنبش لیبرالی واگذار خواهد کرد. جنبش زنان نیز در صورتیکه نتواند با جنبش طبقۀ کارگر مرتبط و متحد شود و از تجارب گرانبها و رادیکالیسم این طبقه محروم بماند، قطعاً توان و انرژی خود را برای ادامۀ کار و پیگیری مسائل از دست داده و راه به جایی نخواهد برد.هرچند مبارزات قانونی و یا مبارزه برای تغییر قوانین میتواند و باید بخشی از مبارزات جنبش زنان باشد و هر تغییری در قوانین نابرابر و به دست آوردن هر امتیاز به نفع زنان مسلما"گامی به پیش بوده و باید از آن استقبال کرد اما مسئله اینجاست که محدود کردن جنبش زنان به این تغییرات و نادیده گرفتن منشاء طبقاتی این نابرابریها و نداشتن افقی روشن و رهایی بخش، دامنه تحرک جنبش زنان را محدودنموده چه بسا به همان تغییرات قانونی نیزدست نخواهد یافت. متقابلا" تلفیق بینش طبقاتی با جنبش زنان چشم انداز وسیعی را در مقابل این جنبش قرار میدهد. چشم اندازی که برابری کامل و رسیدن به همه حقوق انسانی را برای جنبش زنان در خود دارد. در صورتیکه جنبش زنان با دید گاهی طبقاتی هدایت گردد نه تنها به خواستهای حداقلی خود از جمله تغییر قوانین نیز بهتر و اصولی تر دست خواهد یافت بلکه قادر خواهد بود تا در هم شکستن روابط پوسیده و غیر انسانی پیش رود.
بنا بر این تلاش برای تشکل یابی و ایجاد ارتباط بین جنبش زنان و جنبش کارگری میبایستی از وظایف هرروزه فعالین کار گری وفعالین جنبش زنان باشد.
چرا که به طور قطع زنان نیز در مسیر رهایی از ستم و استثمار تاریخی و طبقاتی و پیامد های ضدانسانی آن چیزی جز زنجیرهایشان را ازدست نخواهند داد. زنجیرها یی که گاه نامریی و گاه بسیار فریبنده اند.

مینا روشن - بهار٨٨

کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

www.komitteyehamahangi.com


__________________________________

١- بالاترین حقوق باز نشستگی که اخیرا" به تصویب رسیده ٤٢٠٠٠٠ تومان میباشد که نصف خط فقر بوده وفقط شامل باز نشستگان با سی سال کار میگردد و شامل بازنشستگان پیش از موعد که اکثر باز نشستگان زن از این زمره اند نمیباشد.بالاترین حقوق بازنشستگان پیش از موعدبین ٣٠٠ تا٣۵٠ هزار تومان میباشد.بخشی از افزایش حقوق باز نشستگان که درآستانه انتخابات صورت گرفت در پایه حقوق منظور نشده ،به صورت یارانه میباشدو چون جز ثابت حقوق نیست و قابل باز پس گیری میباشد.

٢- حداقل حقوق در سال جدید ٢٦٣۵٠٠ تومان میباشدکه آنهم در بسیاری از کارخانجات اجرا نمیشود .اکثرکارفرماها درکارخانه ها ازدو لیست حقوق استفاده میکنند یکی جهت ارسال به سازمان تامین اجتماعی جهت نگهداری سوابق پرسنل و دیگری لیست واقعی که در آن حقوق کارگران پایینتر ازحد اقل حقوق مصوب میباشد.
نکته دیگر اینکه در بعضی دیگرازکارخانه ها که دارا ی ساعات طولانی کار میباشند کارگران به دلیل اضافه کاری حقوقی بالاتر از حداقل حقوق در یافت میکنند در این کار خانه ها نیز کار فرما به منظورپرداخت حق بیمه کمتر ، بیمه کارگران را بر مبنای حداقل حقوق پرداخت میکندو به طورکلی اکثرکارخانه ها دو لیست حقوق دارند تامین اجتماعی و بازرسان اداره کار از این موضوع مطلعند ولی عملا" جلو آنرا نمیگیرند .

٣- برای پی بردن به شرایط کار و میزان دستمزد دریافتی کارگران شاغل در مغازه ها ،آرایشگاهها وکارگاههای سبزی پاک کنی و غیره ،کافی است یک ساعت در شهر گشتی بزنید تا چندین نمونه ازچنین مراکزی را ببینید اما بازرسان اداره کار هرگز چنین کاری نمی کنند چرا که اگرچه پرداخت دستمزد پایینتر از حداقل دستمزد ،عدم پرداخت بیمه وغیره خلاف قانون میباشد امادر واقع قانون آن چیزی است که اجرا میشودو همانطور که همه میدانند نه تنها در ایران بلکه در همه دنیا مسئولین در چنین مواردی طبق یک توافق نامریی و نا نوشته چشمهارا برهم میگذارند. بازرسان اداره کار تنها در موارد خاص ودر صورتی که شکایتی صورت گرفته باشد به بازرسی از چنین مراکزی میپردازند که تازه در اینصورت هم قضیه باپرداخت جریمه ویاشیرینی !حل خواهد شد.وجودکار ارزان ویا اصطلاحا" کار سیاه از ضروریات سیستم سرمایه داری در تمام دنیا میباشد تا سطح دستمزدها از میزانی که این سیستم برای بقای خود به ان نیاز دارد بالا تر نرود و بدون وجود چنین مراکز استثماری سرمایه چگونه میتواند دستمزدهارا به ویژه در شرایط بحرانی پایین نگاه دارد؟

٤- طبق تبصره ٢- ماده ٧٦ قانون بازنشستگی مشاغل سخت وزیان آور کارهایی هستند که در انها عوامل فیزیکی،شیمیایی،مکانیکی و بیولوژیکی محیط کارغیراستاندارد بوده ودراثراشتغال کارگرتنشی به مراتب بیشتر از ظرفیتهای طبیعی (جسمی وروانی )در وی ایجاد میشود که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن بوده وبتوان با به کارگیری تمهیدات فنی،مهندسی،بهداشتی وایمنی و غیره صفت سخت وزیان آور بودن ان را از آن مشاغل کاهش داد یاحذف کرد.
افرادی که حد اقل ٢٠ال متوالی یا٢۵ سال متناوب در کارها ی سخت و زیان آور (مخل سلامتی)اشتغال داشته باشند میتوانند از مزایایی از قبیل اعما ل ضریب ١.۵ برسوابق کاری و یا باز نشستگی قبل از رسیدن به سن ویا سابقه مقرر استفاده کنند. شغل پرستاری که یکی از مشاغل پرتنش و طاقت فرسا بوده وآثار جسمی وروحی آن به ویژه درجامعه ما که بیمارستانها با کمترین تعداد پرسنل و کمترین امکانات موجودکار میکنندبه وضوح دیده میشود جز مشاغل سخت وزیان آور محسوب نمیشود.یکی از خواسته های پرستاران شناخته شدن این شغل در زمره مشاغل سخت و زیان آورمیباشد.

۵- یکی از خواسته های پرستاران در حال حاضر دونوبت شدن شبکاری میباشد. به نحوی که مجبور نباشند ساعات طولانی به طور یک سره در شیفت شب کار کنند این خواسته هم به نفع پرستاران است و هم با توجه به حساسیت این شغل به نفع بیماران.

٦- فیلم فقر و فحشا ساخته ده نمکی که در مقطع خاص و با منظور خاصی تهیه شده بود.