افق روشن
www.ofros.com

!کمیته هماهنگی، غفلت یا چرخش


بیژن رنجبر                                                                                                         جمعه ١٠ دیماه ١٣٨٩

"این حرف به معنای زیر سوال بردن کسی نیست. قرار نیست خدای نکرده قشر زحمتکش و مومن و انقلابی در بخشی از بدنه جریان سرمایه دار کشور مورد اتهام قرار گیرند." به نقل از مطلبی تحت عنوان "از کارگران محبوس شیلی تا کارگران مدفون کرمان" نوشته "محسن مهدیان" مندرج در سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری". چندی است مطلبی که یک جمله از آن عینا در فوق نقل گردید در صدر ستون سمت چپ سایت رسمی "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" درج گردیده است. هر چند مسئولیت هر نوشته ای به عهده نویسنده آن است، لیکن درج هر مطلبی در سایت رسمی یک جریان معین و مطرح کارگری از مسئولیت پذیری در قبال مفاد مندرج در مطلب مفروض فارغ نیست و از سوی خواننده به ناچار مهر تائید جریان مذکور بر آن نوشته مشاهده می گردد.
اکنون سوال این است که آیا این مطلب سهوا و یا اینکه آگاهانه از سوی رفقای دست اندرکار سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری منتشر شده است؟ من فرض محتمل را گزینه نخست در نظر می گیرم، گرچه در انعکاس مضمونی و محتوایی اصل قضیه در سطح جنبش کارگری و کمونیستی ایران تغییر چندانی ایجاد نمی کند و تنها کمک خواهد کرد تا همه رشته های امید نگسلد و قضاوت نهایی، تعیین کننده و استراتژیک را با احتیاط و قدرشناسی نسبت به روند پرتلاش تاکنونی جریان پر وزن کارگری مورد اشاره به تاخیر می اندازد و با حزم، عقلانیت و انصاف همراه می سازد.
در هر دو صورت جای بسی تاسف است که کمیته هماهنگی این چنین دچار غفلت و بی دقتی شده و یا این که رسما با درج مطلب فوق الذکر از خط مشخص ضدکارگری رفرمیسم دولتی در چهارچوب جمهوری اسلامی به حمایت برخاسته باشد. آیا واقعا نمایندگان تفکر غالب بر کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بر این باورند که بخشی از سرمایه داری حاکم بر ایران به قول نویسنده مقاله مورد اشاره "زحمتکش ... و انقلابی" است؟
آیا کمیته هماهنگی با درج چنین مطلبی در سایت خود از بنیادی ترین مفاهیم اقتصاد سیاسی مارکسیستی روی برتافته و به سمت متافیزیک اخلاقی رمانتیک میل نموده است، آیا کمیته هماهنگی از درک رابطه کار و سرمایه و سیستم کارمزدی به مثابه جانمایه و به عنوان مفاهیم بنیادین فهم علمی سیستم سرمایه داری عاجز است. آیا کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری دچار چرخش به سمت رفرمیسم شده و در نظریات پیشین رادیکال طبقاتی خود از منظر منافع کارگران به عنوان یک طبقه واحد اجتماعی و رودروی بورژوازی، تجدیدنظر کرده است؟
به نظر می رسد از آنجا که لازم است در خصوص قضاوت نهایی درباره موضع رسمی و واقعی کمیته هماهنگی به عنوان جریانی اثرگذار و مطرح در درون جنبش کارگری ایران با احتیاط و مسئولانه و صمیمی عمل کرد، لذا سخن را در همین جا کوتاه می کنم. اجازه بدهید پاسخ به این ابهامات را به خود رفقای کمیته هماهنگی واگذار کنیم و منتظر بمانیم.

بیژن رنجبر