افق روشن
www.ofros.com

!یاد تروتسکی گرامی باد


رحمت خوشکدامن                                                                                                  یکشنبه ٢ آبان ١٣٨٩

تروتسکی در روز 26 اکتبر 1879 در یکی از روستاهای اوکراین دید ه به جهان گشود . او در اوان جوانی به فعالیت سیاسی روی می آورد . توانایی ، شوق واشتیاق او در ارتباط گیری با جنبش کارگری سبب شد که اوهمیشه درمیدان مبارزه طبقاتی حضور عملی داشته باشد . از اینرو در سن هفده سالگی او یکی از سازمان دهندگان" تشکیلات کارگری جنوب" کشور بود ، که در مدت کوتاهی این تشکیلات کارگری موفق می گردد که هزاران کارگر را به عضویت خود در آورد . عمر آن کوتاه بود ولی درهمان مدت کوتاه توانست مبارزات کارگری را حول وحوش ساعات کار روزانه و امکانات رفاهی از جمله بیمه درمانی سازمان دهد .
این تشکیلات در سال 1898 از سوی تزار که تحمل هیچ تشکلی را نداشت متلاشی می گردد و تمام رهبران آن از جمله تروتسکی دستگیر می گردد و روانه تبعید به سیبری می شوند . تروتسکی پس از مدت کوتاهی موفق به فرار می گردد . در سال 1902 برای اولین بار به اروپا می آید و در همین سال با لنین آشنا می گردد . استعدادهای اوباعث می شد که او در همه جا مورد توجه همگان قرار گیرد . لنین اورا به هیئت تحریه ایسکرا که در آن موقع مهمترین نشریه سراسری سوسیال دموکراتها بود دعوت می کند . تروتسکی در سن 23 سالگی اولین تجربه روزنامه نگاری اش را آغاز می کند . او با هوشیاری کامل و پختگی تمام می دانست که نوشته اش را چگونه آغاز کند و چگونه پایان برد که نقش تهیج و سازمان گرانه داشته باشد .
در 24 سالگی درسال 1903 درکنگره دوم حزب سوسیال دموکرات روسیه شرکت می کند . درکنگره پیرامون اختلافاتی که در حزب ایجادمی گردد او ابتدا در کنار لنین و بعدآ در تداوم بحث ها و عمیق تر شدن اختلافات به طرف داری از مواضع منشویکی روی می آورد و در کنار آنها بر علیه لنین به مبارزه نظری می پردازد . او پس از یکسال همکاری با منشویکها از آنها جدا می گردد و گرایش مستقلی را نمایندگی می کند و با هر دو جناح حزب سوسیال دموکرات اختلاف پیدا می کند . انقلاب 1905 آغاز می گردد و اعتصابات کارگری گسترده ای در روسیه ایجاد می کردد . طبقه کارگر جوان روسیه از خوستهای صرفآ اقتصادی گامی فراتر می نهد و با اعلام شعارها و خواستهای سیاسی مبارزه اش به خیابنها کشیده می شود . در روند درگیری و مبارزه کارگران با کارفرمایان و دارودسته های تزاری تشکل های سراسری بوجود می آید که پترزبورگ کانون اصلی آن می گردد .
تروتسکی در همان چند ماهه اول انقلاب به روسیه باز می گردد . او به پترزبورگ می آید وبا جنبش کارگری رابطه ای نزدیک برقرار می کند .فعالیت عملی و لحظه به لحظه او موجب می شود که درراس شوراها قرار گیرد ودر تصمیم گیری های آن نقش برجسته ای را ایفاء نماید . لوناچارسکی در این باره و نقش ومحبوبیت او در بین کارگران پترزبورگ پس از سالها یعنی در سال 1923 چنین می نویسد :"محبوبیت تروتسکی میان پرولتاریای پترزبورگ در آن زمان خیلی زیاد بود و به علت رفتار شجاعانه و موثرش در دادگاه زیادتر هم شد باید بگویم در سالهای 1905 تا 1906 تروتسکی با وجود جوانی اش در میان رهبران سوسیال دموکرات از همه آماده تر بود نشان مهاجرت که حتی لنین نیز از آن بی نصیب نبود در او کمتر دیده می شد تروتسکی بهتر از دیگران احساس می کرد که یک مبارزه همه جانبه علیه دولت یعنی چه ؟ از میان حوادث انقلاب نخست (1905) بزرگترین محبوبیت ها را کسب کرد در حقیقت لنین و مارتف از این رهگذر بهره ای نبردند پلخانف به علت گرایش های نیمه لیبرال حتی محبوبیت خود را تا اندازه ای از دست داد ولی تروتسکی از آن پس جائی در ردیف اول قرار داشت ." (1)
پس از شکست انقلاب و درهم شکستن شوراهای کارگری تروتسکی مجدادا دسنگیر می گردد و به سیبری انتقال داده می شود . اوبا جمع بندی اتقلاب 1905 به دستاوردهای نظری جدیدی روی می آورد که به تز انقلاب مداوم مشهور می باشد . تروتسکی برخلاف تمام سوسیال دموکراتها اعتقادی به دو مرحله ای کردن انقلاب نداشت (2)وبر این اعتقاد بود که طبقه کارگر پس از قدرت گیری تلفیقی از وظایف دموکراتیک و سوسیالیستی انقلاب را سازمان می دهد و به سوی سوسیالیسم گام برمی دارد . این نظر بعدها از سوی لنین در سال 1917در نوشته معروفش به نام تزهای آوریل فورموله می شود .
پس از شکست انقلاب تاریک ترین لحظات ، ارتجاع استولیپین آغاز می گردد . حکومت سیاه استولیپین با کودتای 3 ژوئن به قدرت می رسد و بلافاصله دومای دوم را متلاشی می کند . برخلاف روزهای انقلاب که دهها هزار نفر به سوی انقلاب و مبارزه جذب می شدند ، علاقه مندی به سوسیالیسم کم رنگ می گردد و دسته دسته سوسیالیستها از کار سیاسی و حزبی دور می شوند . دیگر سوسیالیست بودن مد روز نبود ، اعضای احزاب انقلابی در امان نبودند . توقیف روزنامه و دستگیری انقلابیون در سطحی وسیع جاری بود . هر روز از تعداد انقلابیون کاسته می شد ، تعداد اعضای احزاب سیاسی به حداقل کاهش می یابد و فقط تعداد کمی از طرفداران سوسیالیست باقی می مانند . مجددا سوسیالیستها و مبارزین راه آزادی وسوسیالیسم به کار مخفی و زیرزمینی روی می آورند . دامنه ی سرکوب آنقدر وسیع بود که حتی سیاست مداران میانه رو لیبرال نیزاز آن در امان نبودند . در آن روزها میلیوکف یکی از سیاست مداران لیبرل که از سیاست های دولت تزاری سرخورده شده بودند و همه چیز را برای خود شان نامساعد می دیدند در مورد سیاست های تزار چنین با نارضایتی لب به سخن می گشاید :" تا زمانی که می پنداشتند ما نیروهای سرخ را پشت سر داریم ، ما را به شرکت در حکومت فرا می خواندند .. تا زمانیکه ما را انقلابی می انگاشتند ، به ما احترام می گذاشتند ، لیکن از آن زمان که ما به صورت حزبی وفادار به قانون اساسی در آمدیم ، دیگر به ما نیازی ندارند . "(3) بازگشت مجددا برای انقلابیون به کار مخفی و زیر زمینی دشوار بود و به سختی به آن تن می دادند . گرایشات متفاوتی در درون انقلابیون ایجاد می گردد و حتی بعضی شان ضرورت کار مخفی را نفی می کردند و از موضع انحلال طلبی خواهان فعالیت در چارچوب امکانات قانونی دولت تزاری بودند . این گرایش هم در درون بلشویکها و هم در میان منشویکها وجود داشت . تروتسکی همانند لنین و پلخانف و مارتف به ضرورت کار مخفی و مبارزه با گرایش انحلال طلبی تاکید می کرد . اما با این وجود اثرات رکود انقلاب بر شخصیت های بزرگی مثل او نیز بی تاثیر نبود و درسالها ی 1907 تا 1914 فعالیت عملی چشمگیری نداشت . چنانکه خود دراین باره در کتاب "زندگی من" می گوید :"نیمی از کارمن در سالهای ارتجاع عبارت از این بود که انقلاب را تفسیر کنم و از راه تحقیق نظری راه انقلاب دوم را هموار سازم ."(4) جنگ جهانی در 1914 آغاز می گردد ، لنین و بلشویکها با شهامتی قابل ستایش برعلیه جنگ موضع گیری می کنند و پیگرانه از کارگران سراسر دنیا می خواهند که بر علیه دولتهای خودی مبارزه کنند و چنگ امپریالیستی را به جنگ داخلی تبدیل نمایند . تروتسکی نیزبرعلیه جنگ موضع گیری می نماید . در سال 1915 کنفرانس سیمروالد برگذار می گردد . تروتسکی در این کنفرانس تلاش ویژه ای از خود نشان می دهد که دو جناح حزبی را بهم نزدیک گرداند و بیانیه مشترکی را برعلیه جنگ امپریالیستی به تصویب برساند . چنین توافقی به سختی صورت می گیرد .
پس از کنفرانس سیمروالد تروتسکی به علت اختلافات کوچک وجزئی از لنین فاصله می گیرد ، ولی از لحاظ نظری هر روز در پراتیک مبارزاتی خود را به بلشویکها نزدیک تر احساس می کند . چنانکه در همین سالها بطور کلی ازمنشویکها فاصله می گیرد .سال 1917 قبل از انقلاب با عده ای از بلشویکهای مقیم آمریکا ( بوخارین و کولنتای و..) همکاری مشترک می نماید . بعد از انقلاب فوریه در سال 1917 اختلافات جزئی ما بین تروتسکی و لنین به کناری پرتاب می گردد و به علت وجه اشتراک اساسی در پراتیک مبارزاتی تقریبآ از موضع واحدی برعلیه گرایشات راست و لیبرالی جنبش کارگری به مبارزه با دولت کرنسکی می پردازند . قاطعیت لنین و نقش دوران ساز او در دریافت لحظات مهم و حساس انقلاب و نقش سازمان گری تروتسکی سبب می گردد که در فاصله پس از فروپاشی قدرت دوگانه این دو رهبر بزرگ انقلاب نقش والای در پیروزی انقلاب اکتبر داشته باشند . تا جائیکه نقش عملی تروتسکی چنان برجسته است که هیچ گزارشی و کتاب تاریخی نیست که به این موضوع اشاره نداشته باشند . او یکی از سازماندهندگان اصلی قیام اکتبر بود .
ترتسکی ارتش سرخ را درمقابله با ضد انقلاب سازمان می دهد . شرایط سخت اوضاع جامعه ، قحطی و گرسنگی ، عقب ماندگی اقتصادی کشور و بی فرهنگی عمومی موجب می شود که دولت نوپای کارگری در جنگ داخلی برای مقابله با مخالفین ( حتی نظری ) از شیوه های نادرست استفاده کند . در کنگره دهم حزب در سال 1921 به جای اینکه به نقد چنین شیوه های بپردازند . آنها را قانونی می کنند و که به لغو کامل آزادی های سیاسی می انجامد و تمام گرایشات حزبی را سرکوب می نمایند . تروتسکی در این دوره از چنین سیاستی حمایت می کند . پس از قدرت گیری استالین در حزب تروتسکی متوجه رشد بوروکراسی می شود و همین موضوع را در نوشته ها و سخنرانی هایش گوشزد می نماید .
لنین در سال 1922 و 1923 مدام نگرانی های خود را از اوضاع بوجود آمده ابراز می نماید . او مدام در نوشته ها و سخنرانی هایش از خطرات بوروکراتیزه شدن حزب و دولت صحبت می نماید . حتی در آخرین نامه هایش که به وصیت نامه او مشهور است به خصوصیت های شخصیت های رهبران می پردازد و برای خنثی کردن آنها پیشنهاداتی ارئه می دهد . در اوئل 1924 لنین می میرد . پس از مرگ لنین مبارزه گرایشهای درون حزب که از مدتها قبل آغاز شده بود گسترش پیدا می کند ، طرفداران استالین که قدرت اصلی در دست شان بود نیروهای مخالف نظری را یکی پس از دیگری حذف می نمایند . در همان سالهای 1926و 1927 هزاران طرفدار تروتسکی را از حزب اخراج و راهی تبعید و زندان می نمایند و خود تروتسکی و همسرش نیز از کشور تبعید می شوند . تروتسکی پس از خارج شدن از کشور تا زمانی که زنده بود از مبارزه برعلیه استالین و انحرافات نظری دولت ضد کارگری او کوتاهی نمی کند . استالین که توان مبارزه نظری را با او نداشت برای خاموش کردن او برنامه ترور او را طرح ریزی می کند ، بارها طرح هایش به نتیجه نمی رسد ، تا اینکه در ماه اوت 1940 موفق می گردد که از طریق مامور ویژه اش در مکزیک تروتسکی را به قتل برساند . تروتسکی مرد ولی یاد او و تجاربش همیشه برای جنبش کارگری جهان زنده خواهد بود .

رحمت خوشکدامن - ١٨ اکتبر ٢٠١٠

زیرنویس ها:

1-از کتاب زندگی من- نوشته تروتسکی - ترجمه هوشنگ وزیری ص225
2-تمان سوسیال دموکراتهای روس( بلشویک و منشویک) انقلاب روسیه را به دو مرحله تقسیم می کردند و می گفتند که ابتدا روسیه باید مرحله دموکراتیک راطی کند و بعد نوبت به انقلاب سوسیالیستی می رسد . آنها عملا دیوار چین بین این دو مرحله می کشیدند .
3-از کتاب پیامبر مسلح نوشته ایزاک دویچر - ترجمه محمد وزیر- ص200
4-از همانجا ص201