افق روشن
www.ofros.com

اوضاع سیاسی عراق در موقع انتخابات و روزهای پس از آن


حسن معارفی پور                                                                                            دوشنبه ٩ فروردین ١٣٨٩


نگاهی به رویدادهای اخیر در عراق و انتخابات پارلمانی در این کشور

عراق کشوری فدرال با اقوام و ملیت های گوناگون است که در طول حیات سیاسی خود حکومت های گوناگون، که غالبا دیکتاتوری و مستبد بوده اند را تجربه کرده است. این کشور در یکی دو دهه ی اخیر وضعیت بسیار سختی را پشت سر گذاشته است. جنگ داخلی، خارجی، دخالت نیروهای نظامی آمریکا و غیره. در سال ٢٠٠٣ با حمله ی خارجی آمریکا و سقوط صدام حسین برای اولین بار انتخابات پارلمانی در این کشور صورت گرفت و کردها با پشتیبانی آمریکا توانستند مقام ریاست جمهوری را بدست بیاورند. آمریکا در پی پروژه های خود همچون خاورمیانه ی بزرگ، کسب هژمونی در این منطقه از طریق تبلیغاتی همچون گسترش دمکراسی در منطقه و خزعبلاتی از این قبیل بود، اما این شعارها و خزعبلات نتوانست دوام زیادی بیاورد. شکست آمریکا در منطقه که از همان ابتدا قابل پیش بینی بود تا حدودی باعث توهم زدایی مردم به پروسه ی دمکراسی توسط نیروی خارجی شد.
در کردستان عراق نیروهای ناسیونالیست درگیر در منطقه که پروژه ی آمریکا آنان را خوشبین کرده بود با این توهم که آمریکا مدافع حقوق کردهاست و توهم پراکنی در سطح وسیع باعث بسیج توده ایی، مردمی که از نبود آلترناتیو رنج می برند شدند، برای چندین سال است که مردم عراق دچار یک بی آلترناتیو ی هستند و در عدم آلترناتیو است که مردم عراق هنوز نتوانسته اند در سطح وسیع این نوع دمکراسی صوری به سبک آمریکایی و ارتجاعی تر از آن را عقب بزنند و یک گرایش رادیکال و انقلابی را نمانیدگی نمایند.
در روزهای اخیر انتخابات پارلمان عراق در این کشور برگزار شد. در این انتخابات نیروهای سیاسی مختلف از احزاب و جریانات مختلف شرکت داشتند، در کردستان عراق نیروهای ناسیونالیست سنتی و جا افتاده تر همچون اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان با احزاب کوچک دیگر همچون حزب شیوعی کردستان و زحمتکشان و ... لیست موسوم به لیست هاوپیمانی کردستان را تشکیل دادند، این حرکت یعنی اتحاد نیروهای راست که برای دومین بار است صورت می گیرد برای جلوگیری از نفوذ و رشد بی رویه ی جریان موسوم به گوران (تغییر) شاخه ی انشعابی از اتحادیه ی میهنی به رهبری نوشیروان مصطفی است. این جریان که در اوایل بهار امسال اعلام موجودیت نمود توانست در مدت زمانی کمتر از یک سال در خلاء سیاسی ای که در کردستان شکل گرفته بود و در نتیجه ی ضعف و عدم توانایی حکومت اقلیم کردستان در جواب به مطالبات توده ی مردم و رشد بی رویه ی فساد اداری در 19 سال گذشته درون دستگاه حکومتی، حکومت اقلیم کردستان با شعار تغییر که شعاری گنگ و نامفهوم است و در تقابل با ایدئولوژی لیبرالیستی(آنچه نوشیروان و جریان گوران مدافع پیگیر آن است) توانست یک جنبش عظیم اجتماعی معترض به سیستم حکومتی را پشت سر یک جنبش و گرایش لیبرالی، از نوع راست ترین گرایش یعنی گرایش نئولیبرالی آمریکایی بسیج کند. این گرایش که توانسته بود از ضعف نیروهای چپ و کمونیست در کردستان عراق بهره بگیرد و به دلیل امکانات وسیعی که در اختیار داشت (رادیو، روزنامه، نشریات، تلویزیون و ...) توانست زمینه ی توده ایی شدن خود را در قسمت هایی از کردستان عراق همچون سلیمانیه و اطراف، در مدت کوتاهی فراهم نماید و شکاف عظیمی را بین نیروهای ناسیونالیست سنتی تر همچون اتحادیه ی میهنی و حزب دمکرات کردستان ایجاد نماید. در کنار تبلیغات وسیع و نشریات لیبرالی که در چند سال اخیر توانسته بود زمینه ی توده ایی شدن لیبرالیزم را در میان توده های تحت ستم و کارگران و زحمتکشانی که از بی آلترناتیوی و پایین بودن آگاهی طبقاتی رنج می بردند فراهم نماید. جریان گوران توانست رهبری اعتراضات مردم کارگر و زحمتکش که علیه وضعیت موجود و نابرابری های اجتماعی به خیابان ریخته بودند، با توهم پراکنی در بین آنان و انتخاب شعاری که همفکران این جریان در ایران (خاتمی و اصلاح طلبان) و در آمریکا (اوباما) برگزیده بودند، سکان اعتراضات مردمی را به دست بگیرند و رهبر اعتراضاتی شوند که چپ ها و کمونیست ها نماینده ی واقعی آن بوده و هستند. اما آیا این پروژه موفق خواهد شد؟
در این جا نشان خواهم داد که پروسه ی گوران یا تغییر در عراق و کردستان شکست خواهد خورد و مردمی که به این جریان لیبرالی متوهم شده بودند برای مدت کوتاهی سرخورده خواهند شدن و سپس دنبال آلترناتیو رادیکال و انقلابی خواهند رفت.
لیبرالیزم یک ایدئولوژی سیاسی است که خواهان حفظ نظم موجود به نفع طبقه ی مسلط یعنی طبقه ی سرمایه دار است. لیبرالیزم اگر چه شعار آزادی و دمکراسی را بر می گزیند، اما در جامعه ی بورژوایی آزادی تنها برای صاحبان سرمایه وجود دارد. دمکراسی صوری بورژوایی دمکراسی برای صاحبان منافع تولید و سرمایه است و اکثریت مردم که به منابع تولید و سرمایه دسترسی ندارند در دیکتاتوری طبقه ی سرمایه دار علیه اکثریت جامعه رنج می برند، به بیان دیگر دمکراسی بورژوایی دیکتاتوری اقلیت علیه اکثریت است یا دمکراسی است برای اقلیت و دیکتاتوری برای اکثریت.
در این میان نیز که جریان گوران (تغییر) به مبانی فکری لیبرالیزم اعلام وفاداری می کند و هیچ پروژه ی جداگانه ایی از آنچه که سرمایه داران و صاحبان منابع تولید و قدرت در عراق و کردستان داشته اند، ندارد،لذا نمی تواند منشاء تغییراتی رادیکال وجدی در جامعه باشد،بلکه تنها می تواند برای مدت زمان نه چندان طولانی مردم به ستوه آمده از سیاست های جناح های ناسیونالیزم سنتی کرد را دنبال خود بکشد.این جریان از لحاظ اقتصادی و سیاسی هیچ برنامه ی جداگانه ایی از پروژه های امریکا و پارتی و یکیتی ندارد،به همین دلیل است که نمی تواند تغییری را موجب گردد.این جریان به شکل یک اپوزیسیون با دم و دستگاه و امکانات خود شکل یک تریبون اعتراضی را دارا می باشد که برای مقطعی خاص می تواند صدای مردم تحت ستم را به طور وارونه به گوش حاکمان برساند.
مشکل این جریان نه وضع معیشت توده ی مردم یا اصلاح و تغییر وضع موجود بلکه سهم بردن از قدرت سیاسی و بهره بردن بیشتر از منابع اقتصادی این کشور است. از دوره ی انتخابات پارلمان کردستان در تابستان امسال تا اتخابات پارلمان عراق در زمستان امسال و در روزهای اخیر ما شاهد تضعیف موقعیت این جریان هستیم و بازگشت بسیاری از رهبران و کادرهای گوران به درون اتحادیه ی میهنی نیز خود موید این امر است.
در مورد سایر نیروها باید بگویم که جریانات اسلامی، جریاناتی که مبلغ بنیاد گرایی اسلامی و تفکر ارتجاعی اسلام سیاسی در کردستان عراق است پایگاه چندانی ندارد، رشد جریان گوران خود یکی از عوامل تضعیف اسلام سیاسی در کردستان عراق است، یکی دیگر از عوامل تضعیف اسلام، خاطره ی تلخ مردم این منطقه از نیروهای اسلامی و اقدامات تروریستی و ضد انسانی نیروهای اسلامی است. این نیروها در گذشته با حمله به آزادی مردم، کشتن کمونیست ها و آزادی خواهان و درگیری با نیروهای پیشرو و سکولار، بیش از پیش در میان مردم منفور شده و جز در قسمت هایی از کردستان عراق (همچون هلبچه، خرمال و ...) نفوذ چندانی در این منطقه ندارند. حزب شیوعی عراق که سابقا یک جریان با نفوذ توده ایی وسیع شامل هزاران کادر، هوادار، عضو و ... بوده است، در جریان سال های دهه ی 70 و بعد از آن به دلیل سیاست های ارتجاعی و دفاع از اردوگاه شوروی، ترس از گام برداشتن به طرف قدرت سیاسی و سیاست پاسیفیستی خود در قبال جنبش اعتراضی مردم، به یک جریان حاشیه ایی و بی تاثیر در تحولات سیاسی عراق و کردستان تبدیل شد.
نیروهای چپ و کمونیستی که در دوره قیام سال ١٩٩١ یا مدتی قبل و بعد از آن شکل گرفتند، همچون حزب کمونیست کارگری عراق که زیر تاثیر جریان کمونیزم کارگری به رهبری منصور حکمت که در سال ١٩٩١ از حزب کمونیست ایران جدا شد تشکیل شد و امروز به چندین شاخه و جریان تبدیل شده است با موضع گیری غالبا بایکوت انتخابات، انتخابات پارلمان را به عنوان آلترناتیو مقطعی برای به دست گرفتن قدرت در آینده یا پیشبرد اهداف سیاسی کارا نمی دانند و این انتخابات را محکوم کردند،گرچه قوانین سخت انتخاباتی برای کاندیدا شدن در بسیاری از مواقع باعث می شد که چپ ها و کمونیست ها اگر نتوانند به صورت یک نیروی متشکل و متحد فارغ از اختلافات جزیی در انتخابات پارلمانی ظاهر نشوند به نیروی ذخیره ی ناسیونالیزم کرد تبدیل می شدند.اما واقعیت این است که در این مقطع که چپ و کمونیزم بیش از هر زمانی از ضعف و حاشیه ایی بودن رنج می برند یکی از اشکال دخالت مردم در سرنوشت سیاسی خود شرکت در انتخابات پارلمانی است ولی متاسفانه به دلیل ضعف بیش از حد از لحاظ پایکاه اجتماعی و رسانه ایی، چپ و کمونیست نتوانست حتی به صورت یک الترناتیو انتخاباتی ظاهر شود و به صورت مقطعی از پارلمان برای توده ایی شدن خود بهره بگیرد.
گرچه در ابتدا حزب کمونیست کارگری کردستان در نشریات خود اعلام نمود که در انتخابات شرکت خواهد کرد، اما بعد از گذشت مدت زمانی و در ابتدای آغاز به کار کردن تبلیغات انتخاباتی فراخوان بایکوت داد. این جریان معتقد بود که اگر در انتخابات شرکت کنند به دلیل قوانینی که پارلمان عراق برای شرکت در انتخابات تصویب کرده بود، وضعیت قانونی این جریان را به نیروی ذخیر ه ی ناسیونالیزم کرد تبدیل می کند.
اما اتحادیه ی کمونیست های عراق که یک جریان کوچک کمونیستی است با سیاست دوگانه ی خود بایکوت انتخابات در تمام شهرها وفراخوان به شرکت در انتخابات در شهر کرکوک عملا بی افقی خود را نشان داد.
به طور خلاصه باید اشاره کنم که نیروهای چپ و کمونیست، در این مقطع از حیات سیاسی خود در عراق و کردستان عراق بیش از هر زمانی متفرق و کم تاثیر هستند و به دلیل تفرق و پراکندگی عملا نتوانسته یک خط سیاسی مشخص در مقابل جریانات راست و ارتجاعی را نمایندگی کنند و تتوانسته به عنوان یک نیروی سیاسی رادیکال با تاثیر درتحولات انتخاباتی پارلمان عراق ظاهر شوند و از این طریق بتوانند یک خط سیاسی رادیکال را پیش ببرند. در صورتی که نیروهای راست و ناسیونالیست که تا دیروز در جنگ بر سر منافع سازمانی و فرقه ایی خود به سر می برند و نیروهای یکدیگر را می کشتند. به خاطر منافع بورژوازی کرد متحد می شوند و لیست هاوپیمانی (لیست هم پیمانی و اتحادی) درست می کنند. چپ عراق بر سر جزئی ترین مسائل با هم اختلاف دارند و موارد جزئی باعث تفرق آنها می شود. علیرغم این که بیشتر این جریانات چپ در اصول کلی و مبانی اعتقادی کمونیزم با هم همنظر هستند. در خارج از کردستان نیز نیروهای سیاسی شیعه و سنی در انتخابات پارلمانی شرکت کرده و هر کدام از این نیروها همچون نیروهای سیاسی ناسیونالیست کرد می خواهند آینده ی سیاسی عراق را از طریق پروژه ی دمکراسی و انتخابات پارلمانی پیش ببرند و امنیت را در عراق از این طریق تضمین نمایند، غافل از این که خطر یک کودتای نظامی به سر کردگی نیروهای آمریکایی (که علائم آن در سر کار آمدن دوباره و تدریجی نیروهای بعثی رانده شده از قدرت) نمایان می گردد، ممکن است آینده ی عراق را متحول کند و امنیت نیروهای سیاسی در قدرت و کل مردم عراق را به خطر بیندازد.
اگر این کودتا موفق شود امنیت مردم و نیروهای سیاسی به شدت در خطر می افتد و امنیت به مطالبه ی اصلی مردم تبدیل خواهد شد، تنهار راهی که می توان از طریق آن به کودتا عقب نشینی کرد رشد و پیشروی نیروهای رادیکال و اجتماعی در سطح وسیع و به دست گیری قدرت سیاسی در عراق، هدایت جامعه از طریق خود مردم با کوتاه کردن دست عوامل خارجی و نیروهای آمریکایی در سرنوشت عراق است.

حسن معارفی پور