افق روشن
www.ofros.com

از نارودنیزم تا مارکسیزم


لنین - فیروز                                                                                           چهارشنبه ١٩ مرداد ماه ١٣٩٠

مقاله اول
یک روزنامه قانونی اخیرا چنین بیان داشته که زمان صرف وقت بر سر "خصومت" منافع میان طبقات مختلف مخالف حکومت مطلقه نیست. این نظری جدید نیست. البته ما به این نظر، با ملاحظات گونه گون، در ستون های اسواباژدانیه(۱) و روولوتسیونایا روسیا(۲) بر خورده ایم. این طبیعی است که چنین نقطه نظری در میان نمایندگان بورژوا دمکراتها تفوق داشته باشد. تا آنجا که به سوسیال دمکراتها مربوط است، در مورد این مساله هیچ افتراق نظری نمیتواند موجود باشد. مبارزه توامان پرولتاریا و بورژوازی بر علیه حکومت مطلقه نباید و نمیتواند باعث ان شود که پرولتاریا خصومت منافع خود و طبقات دارا را فراموش کند. برای اینکه ایده روشنی از این خصومت داشته باشیم لازم است ایده روشنی از تفاوت های عمیقی که بین نقطه نظرات گرایشات مختلف وجود دارد داشته باشیم. البته این ان را نمیرساند که ما بایستی توافقات موقت را با پیروان گرایشات دیگر، با هر دوی سوسیالیست-روولوسیونرها(۳) و لیبرال ها، چناچه که کنگره دوم حزب ما برای سوسیال-دمکراتها مجاز اعلام کرده ، رد کنیم.
سوسیال-دمکراتها، سوسیالیست-روولوسیونرها را به عنوان نمایندگان گروه چپ افراطی بورژوا دمکراسی ما میشناسند. سوسیالیست روولوسیونرها از این نظر [[سوسیال-دمکراتها]] در مورد ایشان منزجر بوده و آنرا اقدام بد طینتانه ای برای خوار کردن حریف و به زیر سوال بردن صداقت و خلوص نیت خود میشمارند. در حقیقت چنان نظری هیچ ربطی به بدگمانی ندارد؛ ان صرفا یک تعریف مارکسیستی از منشا طبقاتی و ماهیت طبقاتی نظرات سوسیالیست-روولوسیونرها میباشد. هرچه سوسیالیست-روولوسیونرها نظرات خود را با وضوح و قاطعیت بیشتر بیان میکنند، بیشتر توصیف مارکسیستی از خود را تایید میکنند. در این مورد طرح برنامه حزب سوسیالیست-روولوسیونرها منتشره در روولوتسیونایا روسیا شماره ۴۶ موضوع توجه میباشد.
این طرح گام قابل توجهی به جلوست، نه تنها در رابطه با شفافیت بیان اصول. پیشرفت در محتوای خود اصول بایستی مورد مداقه قرار گیرد، پیشرفت از نارودنیزم به مارکسیزم، از دمکراسی به سوسیالیزم. پر واضح است که انتقاد ما از سوسیالیست-روولوسیونرها ثمر داده است؛ و آنانرا مجبور کرده که تاکید مشخصی بر نیات خوب سوسیالیستی شان و دیدگاه های مشترکشان با مارکسیزم بگذارند. از جهت دیگر خصوصیات نظرات قدیمی، ناردنیکی، و بطور مبهم دمکراتیک آنان است که چشم ها را میزند. ما به آنانکه یحتمل ما را متهم به تناقض گویی میکنند (توجه به نیات خوب سوسیالیستی سوسیالیست-روولوسیونرها، در عین حال تعریف ماهیت اجتماعی ایشان به عنوان بورژوا دمکرات) یاد آور میشویم که نمونه های سوسیالیزم، نه تنها از نوع خرده بورژوایی بلکه از نوع بورژوایی ان، مدتها قبل در مانیفست کمونیست تحلیل شده اند. نیت خوب یک سوسیالیست بودن یک ماهیت بورژوا-دمکراتیک را غیر محتمل نمیکند .
مطالعه پیشنویس سه مشخصه اصلی جهان بینی سوسیالیست-روولوسیونری را به ما نشان میدهد. اول، تصحیحات تئوریک مارکسیزم. دوم، بقای نارودنیزم در دیدگاه های ایشان در مورد زحمتکشان دهقانی(۴) و مساله ارضی. سوم، بقای همان نظرات ناردنیکی در مورد انقلاب قریب الوقوع روسیه [[به شکل ]] خصلت(۵) غیر بورژوایی [[انقلاب]].
گفتم تصحیحات مارکسیزم. دقیقا. کل گرایش اصلی نظریه، کل چارچوب برنامه، اشاره به پیروزی مارکسیزم بر نارودنیزم دارد. [[نارودنیزم]] هنوز زنده است (با کمک تزریق آخرین شیوه های رویزیونیزم چنان نگه داشته شده)، ولی تنها به عنوان "تصحیحات" جزئی مارکسیزم. بگذارید تصحیح اصلی کلی تئوریک را [[در نظر]] بگیریم، تئوری رابطه مساعد و نامساعد بین وجوه مثبت و منفی سرمایه داری. این تصحیح، تا جایی که کاملا مغشوش نشده، سوبژکتیویزم (۶) قدیمی روس را در مارکسیزم داخل میکند. به رسمیت شناختن فعالیت تاریخی "خلاقه" سرمایه داری، که کار را اجتماعی میکند و "نیروی اجتماعی ای"قادر به تحول جامعه بوجود میاورد، [[همان]] نیروی پرولتاریا، گواهی از گسستی از نارودنیزم و گذاری به مارکسیزم است. تئوری سوسیالیزم بر پایه توسعه عینی (۷) نیروهای اقتصادی و تقسیم طبقاتی ریخته شده. [[این]] تصحیح : "در بعضی شاخه های صنعت، بخصوص در کشاورزی، و در تمامی [[بعضی]] کشورها" رابطه مابین وجوه مثبت و منفی سرمایه داری "در حال [تا کجا رفته اند !] بیشتر و بیشتر نامساعد شدن است." این تکرار نیک.-ان [۱ ] و و.و. با تئوری اش در مورد "سرنوشت های" بخصوص " سرمایه داری در روسیه" توسط هرتز و دیوید میباشد. عقب ماندگی روسیه بطور اعم و کشاورزی روسیه بطور اخص دیگر بمنزله عقب ماندگی سرمایه داری قلمداد نشده ، بلکه به منزله ویژگی ای توجیه کننده تئوری های عقب مانده [[نظاره میشوند]]. در کنار مفهوم ماتریالیستی تاریخ، ما دید کهنه شده ای را مییابیم که بر طبق ان قشر روشنفکر قادر به انتخاب طریق های کما بیش مساعد تری برای کشور و تبدیل شدن به قاضی فراطبقاتی(۸) سرمایه داری است [[و]] نه [[تبدیل شدن]] به سخنگوی طبقه ای که از انهدام اشکال قدیمی زندگی بوسیله سرمایه داری بوجود آمده. [[این]] واقعیت که استثمار سرمایه داری در روسیه بخاطر بقای روابط پیشا-سرمایه داری اشکال بخصوص زننده ای به خود میگیرد طبق روال معمول ناردنیکی نادیده گرفته شده.
تئوری ناردنیکی با وضوح بیشتری در مورد مفاهیم دهقانی آشکار میشود. در سراسر پیشنویس کلمات و عبارات زیر بدون تمایز(۹) استفاده شده اند: رنجبران(۱۰)، استثمار شدگان(۱۱)، طبقه کارگر، توده های زحمتکش(۱۲)، طبقه استثمار شده(۱۳)، طبقات استثمار شده(۱۴). اگر نویسندگان در مورد [[این]] آخرین ترم ("طبقات")، که از دستشان در رفته، فکر میکردند [[آنگاه]] متوجه میشدند که تحت [[نظام]] سرمایه داری این خرده بورژوازی و به همچنین پرولتارها هستند که کار میکنند و استثمار میشوند. آنچه در مورد نارودنیک های قانونی گفته شده در مورد سوسیالیست-روولوسیونرها [[نیز]] صادق است: افتخار کشف نوع بی سابقه ای از سرمایه داری [[که]] بدون خرده بورژوازی [[است]] به آنها تعلق میگیرد. آنها از زحمتکشان دهقانی سخن میگویند، اما چشمانشان را بروی واقعیتی میبندند که اثبات، مطالعه، سنجیده، توصیف، و تعمق شده یعنی این که بورژوازی دهقانی(۱۵) اکنون در میان زحمتکشان دهقانی ما قطعا تسلط دارد، و اینکه دهقانان ثروتمند(۱۶)، هرچند ملقب به اسم زحمتکشان دهقانی [[باشند]]،نمیتوانند بدون استخدام کارگران زراعی(۱۷) گذران کرده و فی الحال بیش از نیمی از نیروهای تولیدی(۱۸) دهقانی را تحت کنترل دارند.
براستی، از این زاویه، هدفی که حزب سوسیالیست-روولوسیونر ها در برنامه حداقلش برای خود قرار داده، خیلی عجیب مینماید: "از زاویه منافع سوسیالیزم و اصول مبارزه علیه بورژوا-ملاک(۱۹)، برای استفاده از نظرات، سنت ها، و طرق زندگی دهقانان روسیه، هم به عنوان رنجبران (۲۰) در کل و هم اعضای کمون های روستا(۲۱) بخصوص این مفهوم که زمین مالکیت مشترک تمام مردم زحمتکش(۲۲) است." این هدف، در نگاه اول، به نظر تکرار کاملا بی ضرر و آکادمیک اتوپی های کمون-روستا میآید که دیری است هم در تئوری و هم در زندگی [[عملی]] رد شده اند. اما، در واقعیت ، ما با امر سیاسی مبرمی که انقلاب روسیه قول حل آنرا در آینده بسیار نزدیک میدهد مواجهیم: چه کسی از چه کسی استفاده خواهد کرد؟ آیا روشنفکران انقلابی، که خود را سوسیالیست میداند، از مفاهیم زحمتکشانه دهقانان(۲۳) در خدمت مبارزه علیه اصول بورژوا-ملاک استفاده خواهد کرد؟ یا اینکه بورژوا ملاک و در عین حال زحمتکشان دهقانی(۲۴) از گفتمان سوسیالیستی روشنفکران انقلابی-دموکراتیک در خدمت مبارزه علیه سوسیالیزم استفاده خوهند کرد؟
به نظر ما شق دوم (علیرغم خواست و آگاهی مخالفان ما) عملی خواهد شد. ما به عملی شدن ان متقاعد شده ایم چرا که تا بحال نه دهم ا ش عملی شده است. بورژوا ملاک (و در همان حال زحمتکشان) دهقانی تا به حال استفاده خوبی از عبارا ت سوسیالیستی روشنفکران دمکراتیک نارودنیک کرده اند، [[روشنفکرانی]] که حا مل خیالات باطل حمایت از "سنت ها و طرق زندگی زحمتکشان با استفاده از آرتل ها(۲۵)، تعاونی(۲۶) ها، کشت علوفه، خیش ها، انبارهای زمستوو(۲۷)، و بانک های ان بودند ولی در حقیقت توسعه سرمایه داری را درون کمون روستا ترویج میکردند. تاریخ اقتصادی روسیه بدین شکل چیزی را ثابت کرده که تاریخ سیاسی روسیه آنرا فردا ثابت خواهد کرد. پرولتاریای آگاه [[به منافع]] طبقاتی، بدون اینکه به هیچ وجه حمایت خود را از آرمان های مترقی و انقلابی زحمتکشان دهقانی بورژوا سلب کند، وظیفه دارد به پرولتاریای روستایی (۲۸)توضیح دهد که در آینده مبارزه ای علیه دهقانان اجتناب ناپذیر است؛ وظیفه دارد به او [[پرولتاریای روستا]] اهداف واقعی سوسیالیزم را، بجای تصورات بورژوا دمکراتیک اجاره داری متساوی زمین(۲۹)، توضیح دهد. با دهقانان بورژوا(۳۰) بر علیه بقایای بردگی(۳۱)، برعلیه حکومت مطلقه، روحانیت(۳۲)، و زمینداران؛ با پرولتاریای شهری بر علیه بورژوازی بطور کلی و بر علیه دهقانان بورژوا بطور مشخص - این تنها شعار صحیح برای پرولتاریای شهری است، این تنها برنامه ارضی صحیح برای سوسیال دمکراسی روسیه در لحظه کنونی میباشد. این همان برنامه ای بود که کنگره دوم ما تصویب کرد. با بورژوازی دهقانی() برای دمکراسی، با پرولتاریای شهری برای سوسیالیزم - این شعار به مراتب کشش قویتری برای فقرای روستایی دارد تا شعار های خوش نما ولی توخالی سوسیالیست-روولوسیونرهایی که با نارودنیزم ور میروند(۳۳).
اینجا به سومین از نکات اصلی پیشنویس میرسیم که در بالا ذکر شد. نویسندگان ان تا اینجا از دیدگاه نارودنیک های پیگیر، که با آزادی سیاسی بر این اساس مخالف بودند که تنها منجر به تحویل قدرت بدست بورژوازی میشد، گسسته اند. ولی در ان قسمت از پیشنویس که حکومت مطلقه و برخوردهای طبقات مختلف را به ان ترسیم میکند بقای نارودنیزم به وضوح دیده میشود. اینجا نیز، مثل همیشه، میبینیم که اولین کوشش روشنفکران انقلابی خرده بورژوا برای روشن کردن مفهوم واقعیت نزد ایشان ناچارا به افشای کامل دیدگاه های متناقض و کهنه شده ایشان میانجامد. (پس بنا برین، بگذارید، در پرانتز بگوییم، که مجادلات با سوسیالیست روولوسیونر ها بایستی همیشه به این سوال درک آنها از واقعیت خلاصه شود ، چرا که این سوال به تنهایی بیانگر دلایل جدایی عمیق سیاسی بین ما است.)
در پیشنویس میخوانیم " طبقه تولید کنندگان(۳۴) و تجار(۳۵) بزرگ، که بیش از هر جای دیگری ارتجاعی هستند" "نیاز بیش از پیشی به حمایت حکومت مطلقه بر ضد پرولتاریا دارند"... این غلط است، چرا که هیچ جای دیگر در اروپا بی اعتنایی بورژوازی پیشرفته نسبت به شکل مطلقه حکومت به اندازه کشور ما واضح نیست. نارضایتی از رژیم حکومت مطلقه در میان بورژوازی، علیرغم ترسش از پرولتاریا، در حال رشد است، [[و انهم]] بخشا به این دلیل ساده است که پلیس، با تمام قدرت نامحدودش، نمیتواند جنبش کارگری را خرد کند. وقتی صحبت از "یک طبقه" تولیدکنندگان بزرگ میکند، پیشنویس تقسیم بندیها و گروه های درون بورژوازی را با تمام بورژوازی به عنوان یک طبقه قاطی میکند(۳۶). اشتباه از آنجا آشکار تر است که دقیقا این [[بورژوازی]] میانه و خرده بورژوازی هستند که قدرت مطلقه کمترین توانایی ارضا یشان را داراست.
..."نجبای زمیندار و کولاک های(۳۷) روستا بیش از پیش احتیاج به چنان حمایتی بر علیه توده های زحمتکش در روستاها دارند..." براستی؟ پس آنوقت، لیبرالیزم زمستوو از کجا میآید؟ جاذبه موزیک پرمایه(۳۸) برای روشنفکران (دموکراتیک( رو به ترقی() و بالعکس از کجاست؟ یا اینکه کولاک وجه مشترکی با موزیک پرمایه ندارد؟
"...تضاد آشتی ناپذیر و گسترش یابنده ای میان وجود حکومت مطلقه و کل توسعه اقتصادی، اجتماعی-سیاسی و فرهنگی کشور در حال سر بلند کردن است...
با این [[کلام]] آنها فرضیات() خود را تا حد یاوه پایین آورده اند. آیا ممکن است "تضادی آشتی ناپذیر" را با کل توسعه اقتصادی کشور، [[و توسعه]] در سایر حیطه ها،تصور کرد که بازتاب خود را در روحیه(۳۹) طبقات دارای سرکردگی اقتصادی نداشته باشد؟ یا این است و یا ان: یا اینکه حکومت مطلقه واقعا با توسعه اقتصادی کشور خوانایی ندارد()؛ که در ان صورت بهمچنین با منافع تمام طبقه تولید کنندگان، بازرگانان(۴۰)، زمینداران(۴۱)، و موزیک های پرمایه خوانایی ندارد. اینکه این طبقه توسعه اقتصادی "ما" را از ۱۸۶۱[۲] کنترل میکرده یحتمل حتا بر سوسیالیست-روولوسیونرها هم پوشیده نیست (گرچه و.و. به آنها خلاف این را آموخته بود.) تمام روند تاریخ اروپایی این را تایید میکند که دولتی ناهمخوان با کل طبقه بورژوا میتواند اختلافات میان گروه ها و اقشار بورژوازی را برای خود دستمایه(۴۲) کند، که میتواند با طرفداران حمایت از مصنوعات داخلی(۴۳) به صلحی بر ضد تجار آزاد(۴۴) دست بزند، حمایت یک قشر را بر ضد قشر دیگر جلب کند، و چنین بند بازیهایی(۴۵) را برای سالها و دهه ها ادامه دهد. یا اینکه در کشور ما تولید کنندگان، زمینداران، و بورژوازی دهقانی "بیش از پیش احتیاج" به حکومت مطلقه دارند. در آنصورت میبایست این مفهوم را بپذیریم که آنها، [[این]] خدایان(۴۶) اقتصاد کشور، حتا به طور جمعی، به عنوان یک طبقه، منافع توسعه اقتصادی کشور را نمیفهمند، که حتا نمایندگان باهوش، درس خوانده، و پیشرفته و رهبران این طبقات این منافع را نمیفهمند !
ولی ساده تر نخواهد بود قبول کنیم که این سوسیالیست-روولوسیونر های ما هستند که شرایط را نمیفهمند؟ کافی است توجه کنیم: کمی جلوتر خودشان به "وجود یک اپوزیسیون لیبرال-دمکراتیک، که عمدتا (از زاویه طبقه) عناصر میانه(۴۷) جامعه تحصیل کرده را در بر میگیرد " اعتراف میکنند ". ولی آیا جامعه تحصیل کرده ما جامعه ای بورژوایی نیست؟ آیا با هزاران بند به بازرگانان، تولید کنندگان، زمینداران، و موزیک های پرمایه وصل نیست؟ آیا ممکن است که خداوند [[نوعی]] سرمایه داری را برای روسیه مقرر ساخته که در ان اپوزیسیون لیبرال-دمکراتیک، اپوزیسیونی بورژوا-دمکراتیک نیست؟ آیا سوسیالیست-روولوسیونرها پیشینه ای در تاریخ سراغ دارند یا میتوانند نمونه ای را تصور کنند که مخالفت بورژوازی با حکومت مطلقه از طریق "جامعه" تحصیل کرده لیبرال بیان نشده یا نمیشده؟
ناروشنی(۴۸) در پیشنویس حاصل گریز ناپذیر گیج کردن نارودنیزم با مارکسیزم است. تنها مارکسیزم تحلیل علمی صحیحی، که بیش از پیش بوسیله واقعیات تایید شده اند، از رابطه میان مبارزه برای دمکراسی و مبارزه برای سوسیالیزم به دست داده. مثل سایر دنیا، ما دمکراتیزم بورژوایی و دموکراتیزم طبقه کارگر داریم. مثل باقی دنیا، سوسیال دمکراتهای ما بایستی توهمات اجتناب ناپذیر بورژوا دموکراتها و جهالت آنها را از ماهیت خویش بیرحمانه افشا کنند. مثل باقی دنیا، پرولتاریای [[دارای]] آگاهی طبقاتی ما بایستی بورژوا دمکراتها را در مخالفتشان با بقایای بردگی و در مبارزه شان بر علیه آنها، [[و]] بر علیه حکومت مطلقه حمایت کنند، بدون اینکه برای یک لحظه فراموش کند که او طبقه ای در خود() است، و اینکه هدف طبقاتی اش سرنگونی بورژوازی است.
منتشره در وپریود، شماره ۳، ۲۴ (۱۱) ژانویه ۱۹۰۵
منبع: کلیات آثار لنین، جلد ۸، صفحات ۸۳-۸۹ ، ۱۹۶۲، مسکو
ترجمه به فارسی از روی متن انگلیسی موجود در تارنمای: http://www.marxists.org/archive/lenin/works/1905/jan/24b.htm

ترجمه به فارسی: بهمن فیروز

هجده مرداد ۱۳۹۰، نهم اوت ۲۰۱۱

http://www.facebook.com/note.php?created&¬e_id=10150331371195479

نقل و تکثیر این ترجمه با ذکر منبع بلا مانع و آزاد است

===================================

یادداشت های مترجم انگلیسی:
[۱] نیکلای-ان- اسم مستعار ن.ف. دانیلسون، یکی از ایدئولوگ های نارودنیزم لیبرال در سالهای هشتاد و نود قرن نوزدهم
[۲] اشاره به القای بردگی زمین (سرواژ) در روسیه به سال ۱۸۶۱ است

یادداشت های مترجم فارسی:

مطالب آمده در میان دو قلاب [[ ]] از مترجم فارسی است
(۱) Osvobozhdeniye
(۲) Revolutsionnaya Rossiya
(۳) Socialists-Revolutionaries سوسیالیستهای انقلابی،یا اس-آر ها
(۴) labouring peasantry
(۵) character
(۶) subjectivism
(۷) objective
(۸) supraclass
(۹) discrimination
(۱۰) the toilers
(۱۱) the exploited
(۱۲) the labouring masses
(۱۳) the class of the exploited
(۱۴) the exploited classes
(۱۵) peasant bourgeoisie
(۱۶) well-to-do peasantry
(۱۷) farm-hands
(۱۸) productive forces
(۱۹) bourgeois-proprietary
(۲۰) toilers
(۲۱) village communes
(۲۲) toiling people
(۲۳) toiler conceptions of the peasantry
(۲۴) toiling peasantry
(۲۵) artels
(۲۶) co-operatives
(۲۷) Zemstvo warehouses
(۲۸) rural proletarian
(۲۹) bourgeois-democratic fancies of equalised land tenure
(۳۰) bourgeois peasantry
(۳۱) serfdom
(۳۲) the priests
(۳۳) Socialist-Revolutionary dabblers in Narodism
(۳۴) manufacturers
(۳۵) tradesmen
(۳۶) confounds
(۳۷) kulaks
(۳۸) enterprising muzhik
(۳۹) mood
(۴۰) tradespeople
(۴۱) landlords
(۴۲) make capital out of
(۴۳) protectionists
(۴۴) free traders
(۴۵) equilibristics
(۴۶) lords
(۴۷) intermediate elements
(۴۸) muddle