افق روشن
www.ofros.com

حول خواست ها و مطالبات کارگری در راستای تشکل سراسری متحد شویم


رامین کوهیاری                                                                                                       یکشنبه ٦ تیر ١٣٨٩

در سالگرد ٢٢ خرداد، که طی آن به بهانه تقلب در انتخابات میلیون ها نفر بر علیه فقر و فلاکت و استبداد به خیابان ها آمدند، یکی از شعارها چنین بود: «موسوی بهانه است، این رژیم نشانه است.» هرچند بسیاری از دانشجویان، کارمندان، کارگران، زنان، روزنامه نگاران، پرستاران و... در طول اعتراضات سال گذشته کشته و زخمی گردیده و بسیاری به زندان افتادند، اما از آنجا که اعتراضات و شورش های خیابانی از فقر و فلاکت و استبداد سرچشمه گرفته بود، با تمام این هزینه ها، کشته و زندانی ها و با اینکه در برخی موارد تعداد نیروهای سرکوب در خیابان ها بیشتر از تعداد معترضین بود، رژیم موفق نشده است این جنبش علیه استبداد سرمایه را خاموش کند. وحشت از اعتراضات و شورش های توده ای، نظام سرمایه را بر آن داشت که حکومت نظامی اعلام نشده را به ویژه در روزهای ٢٢ و ٢۵ خرداد در تهران و شهرهای بزرگ برقرار کند. با این وجود دانشجویان در دانشگاه ها دست از اعتراض برنداشتند و اعتراضات پراکنده ای هم با وجود پرشمار نیروهای نظامی و لباس شخصی در خیابان ها و اطراف دانشگاه تهران، شریف و... شکل گرفت. در دیگر شهرهای بزرگ هم اعتراضات، اگرچه نه به شدت تهران، وجود داشته است. تجمعات پراکنده ای در اصفهان، شاهین-شهر اصفهان و خوزستان شکل گرفت. اعتراضات کارگری همانطور که قبل از شورش های خیابانی سال ٨٨ وجود داشت، در سال ٨٨ نیز پی گرفته شد و اعتراضات علیه کمی دستمزد (به ویژه در پایان سال ٨٨ در ذوب آهن، خودروسازی ها و...)، راهپیمایی کارگران حقوق معوقه و اخراجی در اراک نشان دهنده عمق و پایگاه مادی این جنبش است. با وجود اینکه کاندیدهای معترض از ١٣ آبان و به ویژه در ١٦ آذر و عاشورا بارها اعلام کردند از آمدن به خیابان خودداری کنید، اما توده های عمدتاً مزدبگیر (کارگران، پرستاران، معلمان، جنبش زنان، دانشجویان شاغل و...) به انحاء مختلف اعتراض خود را نشان دادند. در روز ٢٢ خرداد امسال، کارگران و دانشجویان معترض بعد از اینکه بر هجوم نیروهای سرکوب وارد اتوبوس های بی.آر.تی می شدند مسافران اتوبوس ها با شعار مرگ بر دیکتاتور از آنها استقبال می کردند. نیروهای سرکوب گر چندین بار نیز به درون اتوبوس ها حمله ور شدند. تجمع مردم در محلات که اکثریت آنها ساکنین همان محلات بودند از اشکال جدید اعتراضات در سال جاری بود. زمانی هم که رئیس دولت مستبد سرمایه به استان خوزستان می رود، با اعتراضات کارگران بیکاری روبرو می شود که خواستار کار می باشند.
از آنجا که این جنبش توده ای است، به هر بهانه ای نفرت خود را بر علیه نظامی که فقر و فلاکت و استبداد برای آنها به بار آورده ابراز می کند. تا زمانی که جنبش به طور خودانگیخته به راه خود ادامه می دهد، همیشه برای اعتراضات توده ای خود منتظر یک «بهانه» است. در کشورهایی که تولید ارزش اضافی با حاکمیت استبداد سرمایه به سامان درمی آید وضع همواره چنین است. اگر به اعتراضات قبل از سقوط رژیم پهلوی نگاه کنیم و یا به شورش های ١٩٠۵ روسیه و نقش مسیوگاپن نظری اندازیم، می توانیم مشابهت هایی میانشان دریابیم.
اما با این وجود استبداد سرمایه نمی تواند توجیه گر بی عملی پیشروان کارگری (معلمان، پرستاران و...) باشد. آیا این که منتظر باشیم به مناسبتی با توده های معترض به خیابان سرازیر همراه شویم و مدت ها شنیده ها و دیده های خود را برای دوستان بیان کنیم، کافی است؟ اگر تنها چنین نقشی را برای پیشروان کارگری قایل باشیم، می توان این اخبار را از ماهواره ها بهتر و مبسوط تر شنید. حضور در جنبش توده ای یک طرف موضوع است اما تأثیرگذار بودن در جنبش وسیعی که استبداد سرمایه را زیر ضرب قرار داده است، مسئله دیگری است.
قبل از این که به راهکارهای ممکن برای رفع این معضل بپردازیم، با نگاهی به به روند یک ساله جنبش درمی یابیم که بعد از ٢۵ خرداد و روز عاشورا اعتراض های توده ای در شکل وسیع شکل نگرفت و علت اصلی آن هم نظامی کردن جامعه و حاکم کردن جو وحشت و سرکوب می باشد. مثلاً در سالگرد ٢٢ بهمن در اطراف دانشگاه تهران عابرین را بدون علت دستگیر می کردند که همین نشانه وحشت رژیم اعتراضات عمومی می باشد. دخالت در نوع پوشش زنان و دستگیری و ضرب و شتم افراد بیکار تحت عنوان اوباش و اراذل نیز در راستای ایجاد جو رعب و حشت در جامعه می باشد. هرچند نگاه ایدئولوژیک دینی رژیم را نمی-توان نادیده گرفت، اما از این ویژگی هم در خدمت تحمیق توده های مزدبگیر و حفظ نظام سرمایه استفاده می-کنند.
همانطور که گفته شد، بعد از اینکه اعتراضات و شورش های خیابانی افت کردند، مبارزه خفته همچنان در حال تعمیق و گسترش است. نگاه سلبی به حاکمیت جمهوری اسلامی چیزی نیست که محدود به بخشی از افراد و گروه های سیاسی باشد، بلکه پایین بودن دستمزد، گرانی روزافزون اجناس مصرفی، نبود آزادی تشکل و اعتراض، اخراج، حقوق معوقه و... مسائلی است که چندسالی است در مطالبات بخشی از مزدبگیران مطرح می شود. در حالی که اعتراضات خیابانی افت کرده بود، اعتراض این بخش جنبش اجتماعی طبقه کارگر ادامه داشت. ایستادگی کارگران لاستیک دنا و مخابرات در شیراز در دو سال اخیر که بارها اهالی شیراز شاهد تجمع اعتراضی این کارگران در میدان پیام بوده اند، از آن جمله است. همچنین در برابر موج مداوم نیروهای سرکوب اخیراً متأسفانه دو نفر از کارگران مخابرات راه دور دست به خودکشی زده اند. در نهم خرداد هم رانندگان شرکت واحد دست به اعتصاب زدند که فوراً مدیرعامل شرکت واحد عقب نشینی کرد. در این رابطه دو تن از کارگران شرکت واحد دستگیر و زندانی شدند.
به جز مطالباتی چون پرداخت حقوق معوقه و امنیت شغلی که در اول ماه مه ٨۵ در خیابان طالقانی از سوی کارگران معترض مطرح گردید، مسائل مربوط به اخراج و پایین بودن دستمزد به بدنه جنبش کارگری راه یافت. اما این مطالبات در اعتراضات خیابانی راه نیافت. گرچه مطالباتی از سوی کارگران پیشرو تشکل ها در بیش از ٢٠ بند منتشر شده که بسیار روی دقیق و به جا بودن آنها وقت گذاشته شده و در نهایت تمامی خواست ها و مطالبات در ذیل مطالبات ما آزادی و رفاه است خلاصه گردیده است و چه بسا در آینده بندهایی به آن اضافه گردید، ولی آنچه ضرورت پرداختن به آن نیاز مبرم جنبش است، خواست ها و مطالباتی است که هم-اکنون جنبش توده ای مزدبگیران برای عملی کردن آن آمادگی دارد، یعنی خواست ها و مطالباتی که دغدغه روز عموم کارگران، معلمان، پرستاران، جنبش زنان و دانشجویان و... است، خواست هایی که نقل هر مجلسی است و

مطرح کردن و کار بر روی آنها می تواند بستری در جهت ایجاد تشکل سراسری جنبش کارگری باشد و از مبرمیت بیشتری برخوردار است. از این رو بایستی دقت کنیم خواستی را از قلم نیندازیم و از سوی دیگر توده ای کردن این مطالبات و خواست های کارگری کمتر مورد توجه محافل کارگری است و در صورت عدم تحقق این امر مطالبات بر روی کاغذ باقی خواهند ماند.
شاید کاربرد عملی این مطالبات به مثابه عامل تحکیم بخش و منسجم کننده محافل کارگری به کار آید. هرچند بسیاری از مطالبات کارگری از درون مبارزات کارگری به تشکل ها و محافل کارگری راه یافته اند، ولی محافل و یا تشکل های کارگری سبک و سیاق خاص خود را دارند و جنبش کارگری راه خود را می رود. مثلاً اعتصاب چهارهزار و پانصد نفر از کارگران ذوب آهن، کارگران دنا و کارگران برق برخاسته از مکانیسم کارگری درونی خود اینان بود. از این رو محافل و کمیته های کارگری بایستی رویه های خود را با مدنظر قرار دادن مطالبات کارگری که در بالا به آن اشاره شد تنظیم کنند.
سوال اینجاست که کدام خواست ها و مطالبات اکنون بایستی در اولویت قرار گیرند، کدام مطالبات در شرایط کنونی می توانند در راستای متشکل شدن کارگران در راستای جنبش سراسری اثرگذار باشند، کدام مطالبات می توانند بیشترین بخش ها از حلقه های جنبش کارگری را به هم گرده بزند. به عنوان مثال لغو اعدام تا چند ماه پیش کمتر مورد توجه قرار می گرفت اما با توجه به بالا رفتن آمار اعدام فعالان سیاسی گرفته تا اعدام افراد زیر ١٨ سال، این خواست اکنون جزو مطالبات مطرح در شرایط کنونی است. سخن این نیست که همه کارگران (مزدبگیران) مخالف اعدام هستند، بلکه این است که بخشی مخالف اعدام هستند و روز به روز هم بر مخالفین اعدام افزوده می گردد. آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی اکنون از اولین خواست ها و مطالبات توده های خشمگین بر علیه جمهوری اسلامی است. شاید در روند جنبش توده ای مطالباتی در اولویت قرار بگیرند که اکنون کمتر مورد توجه می باشند.
طرح هدفمند کردن یارانه ها یکی از مسایلی است که بحث روز کارگران و خانواده های کارگری است. اکثریت مزدبگیران، کارگران اخراجی و بیکار نگران این طرح هستند. آنها به دولت بی اعتماد هستند و به فریب کاری آن پی برده اند. اما در مقابل نگاه سلبی به این طرح دولت خواست ها و مطالبات روشنی داده نشده است. هدف رژیم جمهوری اسلامی از طرح هدفمند کردن یارانه ها حمله به سفره های خالی ما کارگران در راستای مقابله با بحرانی است که جهان سرمایه داری گرفتار آن شده است. البته رژیم جمهوری اسلامی از ابتدای روی کار آمدنش با انواع بحران ها روبرو بوده است. با پایین نگه داشتن دستمزدها، بیکارسازی ها، اخراج کارگران و به بار آوردن فقر و فلاکت برای آنها به مقابله با بحرانی رفته است که برخاسته از ماهیت نظام تولید ارزش اضافی می باشد. اکنون نیز با این طرح می خواهد بازهم مزدبگیران را سرکیسه کند.
ما کارگران خواست ها و مطالباتی چون بیمه شدن کلیه کارگران بیکار و اخراجی (اعم از کسانی که به سن کار می رسند تا کارگران ساختمانی) و درمان رایگان را (یعنی هر کس نیاز به درمان داشت بدون پرداخت وجهی معالجه شود) جزو مطالبات روز خود می دانیم. کم نیستند مزدبگیرانی که چون هزینه درمان ندارند با درد خود می سازند و به پزشک مراجعه نمی کنند. خود شاهد بودیم کارگری به دوستش که نه دفترچه بیمه و نه هزینه مراجعه به پزشک را داشت به جای دادن آدرس پزشک یا بیمارستان می گفت وقت کردی برو فلان پارک فشار خونت را بگیرند، چون می دانست دوست بیکارش هزینه بیمارستان و پزشک را ندارد.

بیمه بیکاری برای کلیه کارگران
اخراجی و بیکار و آنهایی که به سن کار رسیده اند ولی کار ندارند و آموزش رایگان نیز از جزو مطالبات ضروری فعلی می باشند. بسیاری از دانش آموزان به خاطر نداشتن هزینه تحصیل و برای کمک به معاش خانواده ترک تحصیل می کنند. هدف دولت از طرح هدفمند کردن یارانه ها چیزی جز تحمیل مرگ تدریجی به کارگران نیست وگرنه درمان رایگان و بیمه بیکاری از مطالباتی است که در سال ۵٨ کارگران پروژه ای (آبادان، اصفهان، تبریز) با اتحاد و همبستگی دولت را وادار به اعمال آن کردند. اما با حمله به کارگران و ضرب و شتم و زندانی و اعدام کردن آنها و ایجاد جو ارعاب و سرکوب بیمه بیکاری کارگران بیکار را که با نیروی اتحاد کارگران به دولت تحمیل شده بود لغو کردند. یکی دیگر از خواست ها و مطالبات ما آزادی بیان و تشکل است.
حق ما کارگران است در جایی (مثلاً در کارخانه یا در میدان) تجمع کنیم و در مقابل طرح هدفمند کردن یارانه ها مطالبات فوق را طرح و بررسی کنیم. آزادی بیان از مطالباتی است که چون نفس کشیدن برای کارگران در مبارزاتشان علیه سرمایه ضروری است.
دولت سرمایه مدت هاست که دستمزد کارگران پیام شیراز را پرداخت نکرده است. هنگامی که تجمع و راهپیمایی می کنند به آنها هجوم می برند. اگر در رابطه با خواست های خود حرفی بزنند علیه امنیت ملی نظام حرکت کرده اند. اکثریت روزنامه نگاران، دانشجویان و کارگرانی که هم اکنون در زندان به سر می برند به جرم هایی از این قبیل محکوم شده اند. دو تن از کارگران مخابرات راه دور که همه راه ها را به روی خود بسته می بینند دست به خودکشی می زنند. کارگر خودروسازی که فرزند خود را در اعتراضات خیابانی ٢۵ خرداد سال گذشته از دست داده از کار اخراج می شود. آزادی بیان و آزادی تشکل مطالبه ای است که در ردیف مطالباتی چون بیمه بیکاری برای کلیه کارگران بیکار، درمان رایگان، افزایش دستمزد و آزادی زندانیان سیاسی قرار می گیرد. در حالی که هر روز کارگران، دانشجویان و زنان به دادگاه احضار شده و به زندان محکوم می شوند یا افرادی به خاطر اعتقادات مذهبی در زندان به سر می برند، برخوردهای سرکوب گرانه رژیم حکایت از آن دارد که هر حرکتی را در جهت نفی خود می انگارد. به واقع هم اینطور است. جمهوری اسلامی که تا چند سال پیش با تکیه بر توهم بخشی از توده های ناآگاه حکومت می کرد، اکنون از سوی اقشار ناآگاه هم مقبولیت خود را از دست داده است و با تکیه بر مزدوران هر حرکتی را سرکوب می کند و همزمان هر دم ساز وحدت سر می دهد، اما حاصل آن تشدید اختلافات است. هرچقدر مبارزات توده ای گسترده تر می شود، اختلافات در حاکمیت بیشتر تشدید می شود. در حالی که ارکان نظام حاکمیت سرمایه وجاهت خود را از دست داده است هر حرکتی چون نوع پوشش را در جهت سلب حاکمیت خود می داند.
اما از سوی دیگر اکثریت افراد جامعه که مزدبگیران یدی و فکری هستند از یک تشکل سراسری بی بهره هستند. حرکت به سوی یک تشکل ضدسرمایه داری کار یک یا چند محفل و کمیته کارگری نیست، بلکه همت و همبستگی کارگران، پیشروان کارگری و بدنه کارگری را طلب می کند. مبارزات کارگران چه قبل و چه بعد از سال ۵٧ مبارزه برای معاش، سرپناه و آزادی بوده است. این سه خواست در مطالبه ای چون نان، مسکن، آزادی از سوی کارگران به اشکال مختلف بیان شده اند، اما کارگران در روند مبارزات خود علیه سرمایه این خواست را مطرح نمی کنند. شاید روزی طبقه کارگر تمام خواست ها و مطالبات خود را در ذیل آن خلاصه کند و این موضوعی است که در روند مبارزاتی مشخص می شود. آزادی مذهب نیز هرچند خواست و مطالبه بنیادی کارگران است، ولی خواست بالفعل کارگران نیست، هرچند یکی از بندهای محوری مطالبات کارگری بحساب می آید. برای گام برداشتن در این جهت بایستی طرح مطالباتی که هم اکنون مسئله روز کارگران است به درون بخش های مختلف کارگری کشیده شود. شکی نیست که مطالبات کارگری همانطور که در قبل به آن اشاره رفت بیش از بیست یا سی بند می باشد. اما چند بند از این مطالبات بحث روز کارگران است. این مطالبات می تواند مایه شعارهای اعتراضات خیابانی باشد.
مطالبات بالفعل طبقه کارگر در کوران مبارزه بارها مطرح شده اند و موقعیت جنبش کارگری ایجاب می کند که در صدر مطالبات طبقه کارگر باشند:
١- آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو شکنجه و اعدام؛
٢- تأمین امنیت شغلی و رسمی شدن کلیه کارگران؛
٣- درمان و تحصیل رایگان؛
۴- بیمه بیکاری برای کلیه کارگران اعم از بیکار و اخراجی؛
۵- تأمین مسکن مناسب برای کلیه کارگران؛
٦- افزایش دستمزد
٧- ...
بسیاری از این مطالبات چه قبل از سال ۵٧ و چه بعد از آن همواره برقرار بوده است و بارها برای آن مبارزه صورت گرفته است، اما هیچ گاه حول این خواست ها و مطالبات متشکل نشده ایم. تحقق و عملی کردن این مطالبات نیروی مادی طبقه کارگر را می طلبد یا به سخن دیگر فعالیت آگاهانه طبقه کارگر را با اراده خودش لازم دارد. برای تحقق این مطالبات، گام اول آن است که ما کارگران خواست ها و مطالبات خودمان را با دیگر همکارانمان و خانواده های کارگری درمیان بگذاریم. خواست ها و مطالباتی که به شکل پراکنده کارگران بیکار، حقوق معوقه، معلمان، پرستاران و... برای آن مبارزه کرده اند دادنی نیستند بلکه گرفتنی هستند، و اگر یک بخش های مختلف طبقه کارگر نتوانسته اند به این خواست ها برسند، از این رو برده است، دلیل آن همان پراکندگی طرح مطالبات بوده است. بخش های مختلف طبقه کارگر هنگام طرح مطالبات خود دست تنها بوده اند و اینجاست که درمی یابیم تحقق این مطالبات نیروی متحد و متشکل و سراسری را طلب می-کند.
همانطور که اشاره شد بایستی این مطالبات را به اشکال مختلف و ممکن با بدنه کارگری در میان بگذاریم، از تجربه کارگران برای یک دست کردن خواست ها و مطالبات مان یاری بگیریم. این کار به همت و نیروی ما بستگی دارد که تا چه اندازه در این راه گام برمی داریم. کارگران کارخانه های بزرگ چون ذوب آهن، شرکت نفت، کارخانه های تولید نیرو، ماشین سازی ها و... که از نظر نقششان در تولید و از نظر تعداد کارگر نقش محوری دارند در توده ای کردن این مطالبات و خواست ها در بدنه کارگری در جهت ایجاد تشکل سراسری جنبش کارگری علیه سرمایه بایستی با دیگر بخش های طبقه کارگر (کارگران بیکار، حقوق معوقه، معلمان، کارگران اخراجی و...) متحد و همبسته گام بردارند.
بایستی خواست ها و مطالبات کارگری را با دیگر مزدبگیران به بحث بگذاریم. طبیعی است که در هر بخش از جنبش کارگری یکی از خواست ها محور مبارزات کارگران قرار می گیرد. مثلاً در مبارزات کارگران حقوق معوقه پرداخت حقوق در اولویت است. در میان کارگران ذوب آهن و معلمان افزایش دستمزد محور مطالبات است و برای کارگران اخراجی امنیت شغلی نقش محوری دارد. اما زمانی که از نگاه جنبش اجتماعی طبقه کارگر به این مطالبات نگاه کنیم، یک رابطه ارگانیک بین آنها برقرار است. اما در برخورد فعال پیشروان و فعالان کارگری است که این مطالبات تکمیل تر و صیقل یافته تر می شوند. کارگران در روند مبارزاتشان ضرورت وجود آزادی را احساس می کنند و از این رو در اکثر مبارزاتشان حضور نیروهای سرکوب و دیگر عوامل اجرای دیکتاتوری و استبداد را احساس می کنند. هرجا که تجمع و راهپیمایی می کنند یا دست به اعتصاب می زنند، عوامل سرکوب و حراست سر می رسند. به کلام دیگر استبداد با سرمایه داری ایران عجین شده است. بهره کشی از نیروی کار ارزان و تحمیل فقر و بی حقوقی به مزدبگیران از طریق عوامل سرکوب و استبداد انجام می گیرد. از این رو می توان گفت سرسخت ترین مدافعین آزادی علیه دیکتاتوری و استبداد سرمایه هستند، اما مبارزه برای آزادی جدا از مبارزه برای معاش و رفاه و مسکن نیست.
ما کارگران فراموش نکرده ایم که مبارزات علیه دیکتاتوری سرمایه شاه را بی خانمان های خارج از محدوده و معلمان شروع کردند، و کارگران نفت نقش تمام کننده در سقوط سیستم سرمایه داری شاه را بازی کردند. بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی اولین کسانی که مورد حمله قرار گرفتند کارگران بیکار و معلمان بودند که بسیاری شان زندانی و اعدام شدند. دشمنی سیستم سرمایه داری با ما کارگران از فردای روی کار آمدنش شروع شده است و بسیاری از مطالبات ما همان مطالبات قبل از سال ۵٧ می باشد. بورژوازی حاکم فقر و فلاکت، اختناق و سرکوب و خفقان به مراتب بیشتر را با تکیه بر فریب و استبداد به ما کارگران تحمیل کرد. ناآگاهی و عدم اتحاد ما کارگران، نداشتن افق روشن و عدم اتکا به نیروی خود باعث شد که تبدیل به کارچاق-کن سیستم سرمایه داری جمهوری اسلامی شویم. حاکمیت (حاکمان) تغییر کردند ولی شرایط اقتصادی- سیاسی ما نه تنها تغییر نکرد بلکه بدتر هم شد. ما کارگران تنها با اتکا به نیروی خود و درس گیری از تجارب گذشته و با برخورد آگاهانه با مسایل پیش رویمان است که می توانیم اجازه ندهیم سرمایه داری جدیدی با شکل و شمال جدید بر ما حاکم شود.///

رامین کوهیاری