افق روشن
www.ofros.com

در حاشیهٔ مقاله هما کلهری

بی‌تفاوتی یا بی‌شرفی؟

ی. کهن                                                                                                                                     پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱ - ٦ اکتبر ۲۰۲۲

در حاشیهٔ مقاله هما کلهری
توضیح: این یادداشت در حاشیهٔ مقاله هما کلهری با عنوان «مرد هزار چهره و استشمام بوی الرحمن» ، مندرج در اخبار روز، پنجشنبه، ۷ مهر ۱۴۰۱ نوشته و در ۱۳ مهر ۱۴۰۱ صرفاً برای اخبار روز ارسال شد. یک روز بعد، مسئول اخبار روز اطلاع داد که با انتشار این مطلب در اخبار روز موافقت نشد! علی‌رغم درخواست دلیل اتخاذ این تصمیم، پاسخی دریافت نکردم. از اینرو عین نوشته را بهمراه توضیح حاضر برای کلیه سایت‌های اینترنتی ارسال می‌کنم تا بار دیگر معلوم شود که در پس ادعاهای این سایت، چه سیاستی خوابیده است!

بی‌تفاوتی یا بی‌شرفی؟
ی. کهن

نسلی که در قیام ۵۷ شرکت داشت، شعار «زنها به ما پیوستن، بی‌شرف‌ها نشستن» را خوب بخاطر دارد. این شعار، اینجا و آنجا، در روزهای ابتدایی قیام سر داده شد؛ همان موقع که بخش زیادی از مردم در پیاده‌روها به تماشای تظاهرات‌کنندگان ایستاده و هنوز به اعتراضات نپیوسته بودند. این شعار که توسط اسلامیست‌های طرفدار خمینی آورده شده بود، نه تنها نگرش مردسالارانه و زن‌ستیزانه آنان را بازتاب می‌داد بلکه عمیقا توهین‌آمیز بود که آنزمان و نیز بعدها مورد نقد شدید و کوبنده عناصر رادیکال قرار گرفت.
حدود چهل و سه سال بعد از این تجربهٔ ناشایست، هما کلهری - تواب زندانبان رژیم جمهوری اسلامی ۱- با پُز انقلابی همین ادبیات را بار دیگر بازتولید می‌کند و در مقاله‌اش تحت عنوان «مرد هزار چهره و استشمام بوی الرحمن» می‌نویسد: در مقطعی از تاریخ قرار داریم که بی‌طرفی مترادف بی‌شرفی است.
اینکه مهران مدیری - یعنی مخاطب اصلی این مقاله - که بود، که هست، چه کرد و غیره، موضوع این نوشتار نیست. بلکه مسئله بر سر تکرار این شعار زشت، زننده و توهین‌آمیز است که بار دیگر دارد از دهان همکاران سابق دژخیمان و انقلابی‌نمایان امروز تکرار می‌شود.
مشارکت سیاسی، یک حق شهروندی و مدنی است که لزوماً باید توسط قوانین و آحاد جامعه برسمیت شناخته شود. دخالت یا عدم دخالت شهروندان در سیاست - مثل فعالیت حزبی، انتخاباتی و اعتراضی - باید آزادانه و ارادی باشد. و حراست از این حق ابتدایی، بر عهده تک تک ماست.
هما کلهری که حتی نقد محترمانهٔ خاطرات تحریف‌شده‌اش را نپذیرفت تا چه رسد به ناسزای بی‌شرفی، چطور بخودش حق می‌دهد که انتخاب سیاسی انسانها را با ناسزا پاسخ بگوید؟



۱ این اتهام یا دشنام نیست. هما کلهری در کتاب «تابوت زندگان» با توجیهات فراوان بدان اعتراف می‌کند و در مقاله‌ای که تحت عنوان «اندر حکایت تابوت و داوود» در اخبار روز بچاپ رساند، نوشت: دوران حکومت سه ساله حاج داوود بر قزل حصار به پایان رسید... تاثرات تلخ و دردناک ناشی یک شستشوی عمیق مغزی تا سالیان دراز با من ماند. مرا به مرحله همکاری با زندانبانان رساند، از من یک زندانبان ساخت... این چند جمله را نوشتم تا مدعیان بدانند فراموش نکرده ام که بودم یا که هستم.

افق روشن: مطالبی در همین زمینه از ی. کهن:

«نگاهی به «تابوت زندگان نوشته: هما کلهری (هما دماوندی)

معرفی مقاله قربانی، تواب یا عامل رژیم اسالمی تاملی بر جایگاه هما کلهری (هما دماوندی)