افق روشن
www.ofros.com

نامه تاریخی هيئت هماهنگی شوراهای کارگری شیلی به آلنده


مسعود کوچک                                                                                                                                                                         پنجشنبه ۳ مهر ١۴٠۴ - ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵

انقلاب‌ها و جنبش‌های انقلابی قرن بیستم، پیکار مستمر طبقه کارگر و دیگر گروه‌های اجتماعی تحت ستم را علیه صورت‌بندی سرمایه‌داری به نمایش گذاشتند و همزمان نقش اصلی و محوری طبقه کارگر را در این مبارزهٔ تاریخی نشان دادند. تجربهٔ انقلاب اکتبر، انقلاب کوبا، جنگ ویتنام، انقلاب چین، جنبش ماه مه ۱۹۶۸ ، تلاش ها و مبارزات عملی طبقه کارگر و دیگر جنبش‌های اجتماعی نشان داده است که مبارزهٔ طبقاتی و اقدام عملی طبقه کارگر، در مسیر تداوم انقلاب کارگری، می‌تواند وضع موجود - فرماسیون سرمایه‌داری - را تغییر دهد و این امکان را در عمل مادیت بخشد.

یکی از این تجربیات و دستاوردهای قرن بیستم، در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط طبقه کارگر انقلابی شیلی رخ داد. کارگران انقلابی شیلی در شرایطی دشوار و انقلابی، به طور مشروط از دولت سالوادور آلنده حمایت کردند، اما همزمان علیه سیستم سرمایه‌داری و نمایندگان سیاسی آن نیز مبارزه می‌کردند. از سوی دیگر، آنان با آگاهی انقلابی علیه خود آلنده ـ که نماینده بخشی از بورژوازی - سوسیال‌دموکراسی بود ـ به مبارزه برخاستند. یکی از درخشان‌ترین دستاوردهای شوراهای کارگری شیلی همزمان با وقوع کودتای نظامی با حمایت امپریالیسم آمریکای شمالی شکل گرفت. شش روز پیش از کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، شوراهای کارگری با ارسال نامه‌ای تاریخی با سالوادور آلنده اتمام حجت کردند و هشدار دادند که فاشیسم در آستانه به‌دست گرفتن قدرت است. آنان تأکید کردند که تنها دو راه باقی مانده است: "یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."
این مقاله در سال ۲۰۲۳ و به مناسبت پنجاهمین سالگرد کودتای نظامی در شیلی توسط هیئت تحریریه بین‌المللی La Izquierda Diario نوشته شده است. در ادامه، متن "نامه تاریخی" شوراهای کارگری به‌مثابه سندی تاریخی و انقلابی طبقه کارگر شیلی ارائه می‌شود.
با تکیه بر تجربیات و دستاوردهای کارگری و انقلابی، می‌توانیم در راستای مبارزه طبقاتی علیه سیستم سرمایه‌داری جهانی و برای دستیابی به دولت کارگری ـ و به قول رفقای کارگر شیلی، "دیکتاتوری پرولتاریا" ـ از آن درس بگیریم.

زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری.

مسعود کوچک

____________________

پنجاه سال بعد. شیلی:

روزی که شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به آلنده درباره کودتای نظامی هشدار دادند

شش روز پیش از کودتای آگوستو پینوشه، کارگران سازمان‌یافته در شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) نامه‌ای به سالوادور آلنده نوشتند و نسبت به وضعیت هشدار دادند. آنها سیاست سازش‌کارانه دولت را به پرسش کشیدند و تأکید کردند: "ما کارگران خوب می‌دانیم فاشیسم چیست"، "اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد: یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."

در ۵ سپتامبر ۲۰۲۳،پنجاه سال از تحریر نامه‌ای گذشت که شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به رئیس‌جمهور وقت، سالوادور آلنده، فرستادند. در این نامه، کارگرانی که در هيئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) مشارکت داشتند، خواستار رویارویی با سلسله رخدادهایی شدند که سرانجام به کودتای نظامی انجامید.
در دوران دولت "وحدت مردمی" (۱۹۷۰- ۱۹۷۳)، شیلی و جهان شاهد دوره‌ای بزرگ از سیاسی‌شدن بود: با پدیده‌هایی همچون مه ۱۹۶۸ فرانسه و انقلاب کوبا، بحث‌ها پیرامون سوسیالیسم و جامعه‌ای متفاوت از سرمایه‌داری در میان دانشجویان، کارگران و مردم گسترش می‌یافت، چیزی که، برای نمونه، در "مستند نبرد شیلی" * بخوبی قابل مشاهده است.
همزمان،جناح راست (محافظه‌کاران) نیز می‌کوشیدند جای پایی به دست آورند و سال ۱۹۷۲ سالی کلیدی و تعیین کننده در این روند بود. به همین دلیل، صاحبان صنایع شروع به بستن کارخانه‌ها کردند و دست به اعتصاب‌های کارفرمایی زدند، از جمله اعتصاب صاحبان کامیون‌ها، که هدفشان فلج‌کردن دولت آلنده و فرآیند سیاسی‌شدن در طبقه کارگر بود، آن‌ها با متوقف‌کردن حمل‌ونقل مواد غذایی و کالاهای ضروری، می‌خواستند اقتصاد را متوقف و تخریب کنند.
در برابر این وضعیت، طبقه کارگر پاسخی داد که نه دولت وحدت مردمی انتظارش را داشت و نه جناح راست: با ایجاد شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی).
به این ترتیب، تنها شش روز پیش از کودتای نظامی، کارگران شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) پیش‌بینی کردند: "اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد: یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."
شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) یک شبکه‌ی پایه‌ای از کارگران بودند که صدها کارخانه را اشغال و مدیریت می‌کردند، آن‌ها چه در کارخانه‌ها و چه در خیابان‌ها در برابر تلاش‌های ارتجاع (مانند اعتصاب کارفرمایی اکتبر ۱۹۷۲) مقاومت کردند و نخستین نهاد قدرت کارگری را شکل دادند.
در این نامه، آن‌ها به آلنده نشان می‌دهند که سیاست میانه‌روی و سازش‌کارانه دولت - که به‌جای تقویت نیروی خودسازمان‌دهی و بسیج جنبش کارگری و مردمی، به گفت‌وگو با دموکرات مسیحی‌ها و راست، پارلمان ارتجاعی و ارتش متوسل شد - در واقع قدرت کارگری و مردمی را تضعیف می‌کرد. دولت حتی اقداماتی (مانند طرح "میلاس" برای بازگرداندن شرکت‌ها یا قانون کنترل سلاح) را پذیرفت که تهدید واقعی سرمایه‌داران، امپریالیسم و ارتشیان را کاهش می‌داد، همان نیروهایی که در نهایت کودتا را تحمیل کردند.
شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) پیشرفته‌ترین بخش از روند انقلابی دهه ۱۹۷۰ و از درخشان‌ترین دستاوردهای طبقه کارگر شیلی بودند.

نامه ارسالی هيئت هماهنگی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به سالوادور آلنده

۵ سپتامبر ۱۹۷۳
به حضور محترم رئیس‌جمهور ، رفیق سالوادور آلنده:

زمان آن فرا رسیده است که ما بعنوان طبقه کارگر سازمان‌یافته در هیئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی)، ستاد استانی تأمین مستقیم و جبهه واحد کارگران مبارز، ضرورت دارد به شما هشدار دهیم، چرا که نگران گسترش سلسله‌ای از رویدادها هستیم که معتقدیم نه تنها منجر به پایان فرآیند انقلابی شیلی خواهد شد، بلکه در کوتاه‌مدت به رژیمی فاشیستی از سخت‌ترین و جنایتکارانه‌ترین نوع خواهد انجامید.
قبلاً، ما نگران این بودیم که روند حرکت به سوی سوسیالیسم در حال مصالحه است تا به دولتی میانه‌رو، اصلاح‌طلب و دموکراتیک-بورژوایی برسد که تمایل دارد توده‌ها را از حرکت باز دارد یا آن‌ها را به اقداماتی شورشی و بی‌سامان هدایت کند، اما اکنون، با تحلیل رویدادهای اخیر، ترس ما دیگر این نیست ،حالا یقین داریم که در سراشیبی‌ قرار داریم که ما را ناگزیر به سمت فاشیسم خواهد برد.
به همین دلیل، ما به عنوان نمایندگان طبقه کارگر، اقداماتی را که ضروری می‌دانیم، با شما در میان می گذاریم.
در درجه اول، رفیق، ما در خواست می‌کنیم که برنامه وحدت مردمی (Unidad Popular) اجرا شود. ما در سال ۱۹۷۰، به یک فرد رأی ندادیم، ما به یک برنامه رأی دادیم.
جالب این که، فصل اول برنامه وحدت مردمی با عنوان "قدرت مردم" (Poder Popular) مشخص شده است. ما نقل قول می‌کنیم:
صفحه ۱۴ برنامه:

"… تحولات انقلابی که کشور به آن نیاز دارد، تنها زمانی قابل اجرا خواهد بود که مردم شیلی قدرت را در دست گرفته و آن را به‌طور واقعی و مؤثر اعمال کنند…"
"… نیروهای مردمی و انقلابی برای جایگزینی ساده یک رئیس‌جمهور با دیگری یا برای جایگزینی یک حزب با احزاب دیگر با دولت متحد نشده‌اند، بلکه برای انجام تغییرات بنیادی که وضعیت ملی ایجاب می‌کند، بر اساس انتقال قدرت از گروه‌های حاکم سابق به کارگران، دهقانان و بخش‌های مترقی طبقات متوسط متحد شده‌اند…"
"… تحول در نهادهای فعلی دولت به گونه‌ای که کارگران و مردم قدرت واقعی را اعمال کنند…"
"… دولت مردمی به طور اساسی نیروی خود و اقتدارش را بر پایه حمایتی که از سوی مردم سازمان‌یافته دریافت می‌کند، استوار خواهد ساخت…"
صفحه ۱۵:

"… از طریق بسیج توده‌ها، ساختار جدید قدرت از پایین و از دل پایه‌ها شکل خواهد گرفت…"
در این برنامه درباره برنامه‌ای برای یک قانون اساسی سیاسی جدید، یک مجلس واحد، مجمع مردم و دیوان عالی با اعضایی که توسط مجمع مردم تعیین می‌شوند صحبت شده است. در برنامه آمده که از نیروهای مسلح برای سرکوب مردم استفاده نخواهد شد… (صفحه ۲۴)
رفیق آلنده، اگر ما نگوییم که این عبارات نقل‌قول‌هایی از برنامه وحدت مردمی هستند، که برنامه‌ای حداقلی برای طبقه کارگر بود، در این لحظه گفته می‌شد که این زبان، زبان "افراطی" شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) است.
سوال ما این است: دولت جدید کجاست؟ قانون اساسی سیاسی جدید، مجلس واحد، مجمع مردم، دیوان‌های عالی کجایند؟ سه سال گذشته است، رفیق آلنده ،شما بر توده‌ها تکیه نکرده‌اید و اکنون ما کارگران، احساس بی‌اعتمادی می‌کنیم.

کارگران احساس سرخوردگی عمیق و دل‌سردی می‌کنند وقتی که رئیس‌جمهورشان، دولتشان، احزابشان و سازمانهایشان بارها و بارها به آن‌ها دستور عقب‌نشینی می‌دهند، به جای آن که دستور پیشروی صادر کنند. ما در خواست می‌کنیم که نه تنها به ما اطلاع داده شود، بلکه در تصمیم‌گیری‌ها نیز با ما مشورت شود، تصمیم‌هایی که در نهایت سرنوشت ما را تعیین می‌کنند.
می‌دانیم که در تاریخ انقلاب‌ها همیشه لحظاتی برای عقب‌نشینی و لحظاتی برای پیشروی وجود داشته است، اما می‌دانیم با اطمینان کامل، که در سه سال گذشته می‌توانستیم نه تنها در نبردهای جزئی، بلکه در کل مبارزه پیروز شویم.در آن مقاطع می توانستیم به اقداماتی دست بزنیم که روند انقلاب را غیرقابل بازگشت سازد. پس از پیروزی در انتخابات شوراهای محلی ۱۹۷۱، مردم خواستار یک رفراندوم و انحلال کنگره شدند.

در اکتبر ۱۹۷۲، زمانی که اراده و سازماندهی طبقه کارگر کشور – شیلی- را در برابر اعتصاب کارفرمایان سرپا نگه داشت، شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) در جریان همان مبارزات شکل گرفتند. تولید، تأمین و حمل‌ونقل، به لطف فداکاری کارگران، ادامه یافت و در آن شرایط می‌شد ضربه‌ای مرگبار به بورژوازی وارد کرد. اما شما به ما اعتماد نکردید. با اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند پتانسیل عظیم انقلابی پرولتاریا را انکار کند، راه‌حل شما به طبقه کارگر لطمه زد: تشکیل کابینه‌ای که ترکیبی از اعضای دولت و نظامیان بود و در آن دو تن از رهبران اتحادیه مرکزی کارگران (Central Única de Trabajadores) نیز حضور داشتند و با پذیرفتن این مسئولیت، اعتماد طبقه کارگر به عالی‌ترین نهاد خود از بین رفت.این نهاد (منظور تشکل کارگری است)، فارغ از نوع دولت، باید مستقل باقی بماند تا در مواجهه با مشکلات کارگران از آن‌ها دفاع کند و با ضعف‌های دولت مقابله نماید.
با وجود عقب‌نشینی و کاهش بسیج که این امر ایجاد کرد، و با وجود تورم، ضعف‌ها ‌و هزاران مشکل روزانه‌ای که مردان و زنان پرولتاریا تجربه می‌کردند، در انتخابات مارس ۱۹۷۳، بار دیگر حضور و آگاهی خود را نشان دادند و ۴۳٪ رأی فعال خود را به نامزدهای وحدت مردمی (Unidad Popular) دادند.
در همان زمان نیز، رفیق، می‌بایست اقداماتی اتخاذ می‌شد که شایسته مردم بود و درخواست مردم برای جلوگیری از فاجعه‌ای که اکنون پیش‌بینی می‌کنیم، اجرا می‌شد.
در ۲۹ ژوئن، زمانی که ژنرال‌ها و افسران شورشی که به حزب ملی، فری ( ادواردو فری از حزب دموکرات مسیحی و از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ رئیس‌جمهور شیلی بود ) و سازمان "وطن و آزادی" وابسته بودند، آشکارا در موقعیت غیرقانونی قرار گرفتند، می‌شد رهبران شورشی را از کار بر کنار کرد و با تکیه بر مردم و واگذاری مسئولیت به ژنرال‌های وفادار و نیروهایی که در آن زمان اطاعت می‌کردند، روند انقلاب را به سوی پیروزی هدایت کرد و به مرحله تهاجم رفت.
در تمام این فرصت‌ها، آنچه کم بود، تصمیم‌گیری انقلابی بود؛ آنچه کم بود، اعتماد به توده‌ها بود؛ آنچه کم بود، شناخت از سازماندهی و قدرت آنان بود؛ و آنچه کم بود، وجود یک پیشتاز مصمم و هژمونیک بود.
اکنون کارگران نه تنها بی‌اعتماد هستند، بلکه با نگرانی هشدار می دهند.
راست‌گرایان دستگاهی تروریستی چنان قدرتمند و سازمان‌یافته ایجاد کرده‌اند که هیچ شکی نیست که از طریق سیا (CIA) تأمین مالی و هدایت می‌شوند. آن‌ها دست به کشتار کارگران می زنند، خطوط لوله نفت، اتوبوس‌ها و راه‌آهن را منفجر می‌کنند.
در دو استان خاموشی ایجاد می‌کنند و به رهبران، دفاتر حزبی و اتحادیه‌ای ما حمله می‌کنند. آیا با آن‌ها برخورد یا دستگیری صورت می‌گیرد؟ نه، رفیق! بلکه رهبران چپ هستند که مجازات و بازداشت می‌شوند. پابلو رودریگز و بنجامین مات آشکارا اعتراف می‌کنند که در "تانکتازو" شرکت داشته‌اند. آیا آن‌ها بازرسی و تحقیر می‌شوند؟ نه، رفیق! کارخانه Lanera Austral در ماگالانِس بازرسی می‌شود، جایی که یک کارگر کشته می‌شود و کارگران ساعت‌ها در برف نگه داشته می‌شوند.
رانندگان کشور را فلج می‌کنند و خانه‌های فقرا را بدون نفت ، غذا و دارو می‌گذارند. آیا با آن‌ها برخورد کرده و سرکوب می‌شوند؟ نه، رفیق! با کارگران کارخانه‌های Cobre Cerrillos، Indugas، Cemento Melón و Cervecerías Unidas برخورد می‌شود.
فری، جارپا و همدستانشان که توسط ITT تأمین مالی می‌شوند، آشکارا به شورش فرا می‌خوانند. آیا مصونیت آن‌ها لغو و به دادگاه کشانده می‌شوند؟ نه، رفیق! برای پالسترو، آلتامیرانو، گارتون و کسانی که از حقوق طبقه کارگر دفاع می‌کنند، شکایت حقوقی تنظیم و درخواست لغو مصونیت می‌شود.
در ۲۹ ژوئن، ژنرال‌ها و افسران علیه دولت قیام می‌کنند و کاخ موندا (La Moneda) را ساعت‌ها گلوله‌باران می‌کنند و ۲۲ کشته بر جای می‌گذارند. آیا آن‌ها اعدام یا شکنجه می‌شوند؟ نه، رفیق! دریانوردان و افسران فرودستی که از قانون اساسی، اراده مردم و شما، رفیق آلنده دفاع می‌کنند، به شکل غیرانسانی شکنجه می‌شوند.
"سازمان وطن و آزادی" مردم را به کودتا تحریک می‌کند. آیا آن‌ها دستگیر یا مجازات می‌شوند؟ نه، رفیق! آن‌ها همچنان کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کنند و برای توطئه‌چینی در خارج از کشور، مجوز عبور و مرور دریافت می‌کنند.
در حالی که Sumar تفتیش می‌شود و کارگران و ساکنان کشته می‌شوند و دهقانان Cautín که از دولت دفاع می‌کنند، مورد شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین مجازات‌ها قرار می‌گیرند، از جمله آویزان کردن از پا و پرواز دادن آن‌ها با هلیکوپتر بر فراز خانواده‌هایشان تا زمانی که جان خود را از دست می دادند.
رفیق آلنده، به شما حمله می‌شود. رهبران ما مورد حمله قرار می‌گیرند و از طریق آن‌ها، کارگران به طور جمعی و گستاخانه توسط رسانه‌های میلیونی راست‌گرا تحت هجوم قرار می‌گیرند. آیا آن‌ها نابود یا ساکت می‌شوند؟ نه، رفیق! رسانه‌های چپ، از جمله کانال ۹ تلویزیون، که آخرین امکان بیان صدای کارگران بود، ساکت و نابود می‌شود.
در ۴ سپتامبر، در سومین سالگرد دولت کارگری، هنگامی که یک میلیون و چهارصد هزار نفر از مردم برای حمایت از شما در تظاهرات شرکت کردند، نیروی هوایی شیلی به کارخانه‌های Mademsa، Madeco و Rittig یورش برد، این یکی از گستاخانه‌ترین و غیرقابل قبول‌ترین اقدامات تحریک‌آمیز بود، بدون آنکه هیچ واکنش جدی از سوی دولت یا مسئولان با آنان صورت گیرد.
با توجه به تمام آنچه گفته شد، رفیق، ما کارگران در یک نکته با آقای فری هم‌عقیده‌ایم: اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد - یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی.
البته، آقای فری نیز ساده‌اندیش است، چون فکر می‌کند چنین دیکتاتوری نظامی تنها گذرا خواهد بود و در نهایت او را به ریاست‌جمهوری خواهد رساند.
ما کاملاً متقاعدیم که تاریخاً، اصلاح‌طلبی‌ که از طریق گفتگو با کسانی که بارها خیانت کرده‌اند دنبال ‌شود، سریع‌ترین مسیر به سوی فاشیسم است.
ما کارگران خوب می‌دانیم فاشیسم چیست.

تا همین اواخر، این فقط یک واژه بود که همه رفقا معنای آن را درک نمی‌کردند. ما مجبور بودیم به مثال‌های دور یا نزدیک مراجعه کنیم: برزیل، اسپانیا، اروگوئه و غیره.
اما اکنون آن را با گوشت و خون خود تجربه کرده‌ایم: در تفتیش‌ها، در آنچه برای دریانوردان و افسران فرودست رخ می‌دهد، در آنچه رفقای ما در Asmar، Famae و دهقانان Cautín متحمل می‌شوند.
اکنون می‌دانیم که فاشیسم به معنای پایان دادن به تمامی دستاوردهای طبقه کارگر، سازمان‌های کارگری، اتحادیه‌ها، حق اعتصاب و مطالبات قانونی است.
کارگری که حتی کوچک‌ترین حقوق انسانی خود را مطالبه کند، اخراج، زندانی، شکنجه یا کشته می‌شود.
ما بر این باوریم که نه تنها به سوی فاشیسم سوق داده می‌شویم، بلکه از ابزارهای لازم برای دفاع از خود هم محروم می شویم.
بنابراین، ما از شما، رفیق رئیس‌جمهور، در خواست می‌کنیم که با آگاهی و قدرتمند در راس این ارتش واقعی بدون سلاح قرار گیرید. احزاب پرولتری اختلافات خود را کنار بگذارند و به پیشتاز واقعی این توده سازمان‌یافته، اما بدون رهبری، تبدیل شوند.

مطالبات ما بشرح زیر است:
١. در مواجهه با اعتصاب رانندگان، توقیف فوری کامیون‌ها بدون بازگرداندن آن‌ها توسط نهادهای مردمی و ایجاد یک شرکت دولتی حمل‌ونقل که دیگر هرگز هیچ امکانی در دست باندها برای فلج کردن کشور قرار نگیرد.
٢. در مواجهه با اعتصاب جنایتکارانه کالج پزشکی، در خواست می‌کنیم که قانون امنیت داخلی کشور علیه آن‌ها اجرا شود، تا دیگر هرگز زندگی زنان و فرزندان ما در دست این مزدوران نباشد و از پزشکان وطن‌پرست حمایت شود.
٣. در مواجهه با اعتصاب تجار، نباید اشتباه ماه اکتبر تکرار شود.همان‌گونه که آن زمان بروشنی بیان کردیم به آنها بعنوان‌ یک صنف نیازی نداریم. باید یکبار برای همیشه جلو دلالانی که با صاحبان حمل‌ونقل هم‌دست شده‌اند و قصد دارند مردم را با گرسنگی محاصره کنند، گرفته شود.لازم است توزیع مستقیم برقرار گردد، فروشگاه‌های مردمی و "سبد کالای مردمی" ایجاد شود و صنایع غذایی‌ که هنوز در دست مردم است به بخش اجتماعی منتقل شود.
۴. در مواجهه با بخش اجتماعی: نه تنها هیچ شرکتی که اراده اکثریت کارگران برای دخالت در آن وجود دارد، به صاحبان قبلی بازگردانده نشود، بلکه این بخش باید به بخش غالب اقتصاد تبدیل شود. باید سیاست نرخ جدید قیمتی تعیین شود. تولید و توزیع صنایع بخش اجتماعی باید متمایز شود. دیگر تولیدات کالاهای لوکس برای بورژوازی انجام نشود.کنترل واقعی کارگری در داخل این صنایع باید اعمال شود.
۵. ما در خواست می‌کنیم که قانون کنترل سلاح‌ها لغو شود.قانون جدید تحقیر گرانه که تنها برای تفتیش کارگران، صنایع و مناطق مسکونی به کار گرفته شده است و به عنوان یک تمرین عمومی برای بخش‌های شورشی نیروهای مسلح عمل می‌کند تا سازماندهی و ظرفیت طبقه کارگر را بررسی کرده و رهبران آن‌ها را شناسایی و تهدید کند، باید لغو شود.
۶. در مواجهه با سرکوب فجیع دریانوردان والپارایسو و تالکاهوانو، ما آزادی فوری این برادران قهرمان طبقه کارگر را که نامشان اکنون در صفحات تاریخ شیلی ثبت شده است، در خواست می کنیم. عاملان سرکوبگر شناسایی و باید مجازات شوند.
۷. در مواجهه با شکنجُه و مرگ برادران دهقان ما در Cautínمحاکمه‌ علنی و مجازات مسئولان را در خواست می‌کنیم.
۸. تمام کسانی که در تلاش برای سرنگونی دولت مشروع شرکت داشته‌اند، حداکثر مجازات باید اعمال شود.
۹. در مواجهه با اختلافات مربوط به کانال ۹ تلویزیون، این رسانه کارگران هرگز تحت هیچ شرایطی مورد معامله قرار نگیرد و به کسی واگذار نشود.
۱۰. ما اعتراض خود را نسبت به برکناری رفیق خاویر فایوویچ، معاون وزیر حمل‌ونقل اعلام می‌کنیم.
۱۱. ما خواستار آنیم که با دخالت شما، از سفیر کوبا، رفیق ماریو گارسیا اینچاوستگی و همه رفقای کوبایی که توسط سرسخت‌ترین بخش‌های راست‌گرا تحت تعقیب هستند، حمایت خود را اعلام کنیم و به ایشان اجازه داده شود که در محلات پرولتری ما، سفارت و اقامتگاه خود را تأسیس کنند. در ضمن از مردم کوبا که حتی از سهمیه شکر خود برای کمک به ما در مبارزه دریغ نکرده‌اند، قدردانی می کنیم.
همچنین، سفیر آمریکا باید اخراج شود، زیرا از طریق نمایندگان خود، پنتاگون، سیا و ITT به شورشیان آموزش و تأمین مالی می‌ کنند.
۱۲. ما در خواست می‌کنیم دفاع و حمایت از کارلوس آلتامیرانو، ماریو پالسترو، میگل هرنیکز و اسکار گارتون، که توسط راست‌گرایان و دادسرای نیروی دریایی به دلیل دفاع شجاعانه از حقوق مردم، چه با لباس نظامی و چه بدون آن، تحت تعقیب هستند، تضمین شود.

ما به شما هشدار می‌دهیم، رفیق، با احترام و اعتمادی که هنوز به شما داریم، اگر برنامه وحدت مردمی اجرا نشود و اگر به توده‌ها اعتماد نکنید، تنها حمایت واقعی که به عنوان فرد و حاکم دارید را از دست خواهید داد و در برابر بوجود آمدن یک جنگ داخلی که هم اکنون در حال شکل‌گیری است و به قتل‌عام سرد و برنامه‌ریزی‌شده سازمان یافته ترین طبقه کارگر آگاه در آمریکای لاتین منجر خواهد شد ، مسئول خواهید بود.
مسئولیت تاریخی سرنگونی این دولت بر دوش شماست،دولتی که با فداکاری کارگران، دهقانان، دانشجویان، روشنفکران به قدرت رسیده و محافظت شده است. اگر این دولت ــ با هر مدت زمانی و هر بهای خونینی ــ سرنگون شود، نه‌تنها روند انقلابی شیلی بلکه روند مبارزات همهٔ توده‌های آمریکای لاتین که برای سوسیالیسم می جنگند، نابود خواهد شد و شما پاسخگو و مسئول خواهید بود.

ما این فراخوان فوری را به شما، رفیق رئیس‌جمهور، ارائه می‌کنیم، زیرا معتقدیم این آخرین فرصت برای جلوگیری از کشتار هزاران هزار نفر از طبقه کارگر شیلی و آمریکای لاتین است.

هيئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی)
ستاد استانی تأمین مستقیم
جبههٔ واحد کارگران مبارز

* https://youtu.be/yarS-ifaHI8?feature=shared

تهیه کننده و ویرایش توسط مسعود کوچک

La Batalla de Chile- Parte 1-Full HD