افق روشن
www.ofros.com

!مبارزه علیه حذف سوبسیدها، کارزاری توده ای می خواهد

عطا خلقی                                                                                           دوشنبه ۱٨ آبان ۱٣٨٨

سر انجام روز یکشنبه ۱۹ مهر ماه بعد از یک زمینه چینی چند ساله، کلیات لایحه ۱۴ ماده ای «هدفمند کردن یارانه ها» در مجلس اسلامی تصویب شد و قرار است مفاد و مواد این طرح در یک پروسه ۵ ساله به اجرا در آید. احمدی نژاد حتی می خواست این طرح را همزمان با لایحه بودجه سال جاری به تصویب مجلس برساند، اما مجلس بنا به ملاحظاتی که اساساً نگران از واکنش تند مردم بود، به تعویقش انداخت. همان زمان بسیاری از کارگزاران حکومتی و نمایندگان مجلس و کارشناسان مسائل اقتصادی و دانشگاهیان گفتند که: «با تصویب این طرح سطح تورم و گرانی از آنچه که هست بیشتر می شود.» و نگران از اینکه مردم عاصی و خشمگین شکل دیگری از تجاوز به معیشت خود را برنتابند، دست نگه داشتند. همان زمان و همین امروز هم که کلیات این لایحه از تصویب مجلس گذشته است، استدلال دولت احمدی نژاد این بود و هست که به این ترتیب می خواهند ''جلو مصرف بی رویه انرژی'' را بگیرند! همان زمان هم که بحث بردن این لایحه به مجلس گرم بود و تقریباً هم زمان بود با سال نو، خامنه ای هم در پیام نوروزی اش با شعار: ''جلوگیری از اسراف و تبذیر'' ظاهر شد و سال ۸۸ را سال: '' اصلاح الگوی مصرف'' نام نهاد. کلاً جمهوری اسلامی با یک زمینه سازی نقشه مندی که از چند سال پیش شروع کرده است، می خواهد همه کالاهای اساسی مردم را، «کالاهایی که مردم نمی توانند از مصرف آنها صرفنظر کنند»؛ به قیمت تمام شده آنها و در سطح قیمت های بازارهای منطقه خلیج فارس به مردم عرضه کند! قطعاً دولت اگر زورش برسد گام بعدی اش همطراز کردن قیمت ها در سطحی فراتر از منطقه و هم سطح کردن آنها با قیمت های بازارهای بین المللی می باشد! به بیانی دیگر با اجرای این طرح مردم ایران باید منتظر باشند که حداکثر تا پنج سال دیگر کلیه مواد مصرفی مورد احتیاج روزمره شان و کلیه خدمات مورد نیاز شان را به همان نرخ و با همان قیمتی در اختیار بگیرند که شهروندان کشورهای اروپایی می گیرند. یعنی اگر پنج سال دیگر یک شهروند آمریکایی بنزین را لیتری یک دلار و بیست سنت و گوشت را کیلویی ۱۵ دلار بگیرد، کارگر و زحمتکش و مزد بگیر ایرانی هم با هر سطحی از دستمزد و درآمد، «که به هیچ وجه قابل قیاس با درآمد شهروند آمریکایی نخواهد بود» باید بنزین و گوشتش را به همان قیمت ها تهیه کند! اینکه جمهوری اسلامی قادر خواهد بود این طرح ضد انسانی و علیه کارگر و زحمتکش و اقشار تهیدست جامعه را، تمام و کمال به اجرا در آورد، به میزان زور رژیم و میزان مقاومت و اعتراضی بستگی دارد که مردم از خود نشان می دهند! رژیم اسلامی برای وارد کردن این شوک عظیم اقتصادی به عرصه زندگی مردم در برنامه داشت تا در کوتاه ترین زمان، ـ زمانی سه ساله ـ طرحی که مردم تهیدست جامعه را به عمق فلاکت می کشد، به اجرا در آورد که از بیم واکنش های اجتماعی زمانش را پنج ساله کرده است. رژیم با اینکه ابایی از محروم تر کردن میلیونی مردم محروم از نیازهای اساسی و روزمره شان ندارد، و می داند که با اجرای این طرح قیمت کلیه مایحتاج مردم بشدت افزایش می یابند، اما برای سرپوش گذاشتن بر پیامدهای زیانبار این طرح در زندگی روزمره مردم کم درآمد جامعه، طرحش را: «حذف یارانه بر حامل های نفتی و انرژی» می نامد. اما واقعیت این است که با اجرای این طرح، تنها دو سه قلم «گاز و نفت و بنزین» نیستند که قیمت شان چند برابر می شود! به محض اینکه این طرح به اجرا در آید و یارانه همین دو سه قلم، برداشته شوند و به قیمت تمام شده شان در اختیار مصرف کننده قرار گیرند، حتی اگر یارانه کالاهای دیگر را هم حذف نکنند، بلافاصله قیمت همه کالا های اساسی وکلیه مایحتاج روزمره مردم افزایش پیدا می کنند! بنابراین حذف سوبسیدها یعنی گرانی کلیه مایحتاج مردم، یعنی تورمی به مراتب بیشتر، یعنی سقوط قدرت خرید توده های محروم، یعنی دزدیدن بخش دیگری از دستمزدها، یعنی انجماد دستمزدها، یعنی بالارفتن نرخ آسیب های اجتماعی، یعنی فروپاشی زندگی مردم، یعنی... .

***

نمایندگان مجلس در جریان بررسی جزئیات این لایحه، ضمن موافقت با آزادسازی تدریجی قیمت آب ظرف پنج سال، ده نوع کالا و خدمات اساسی مانند:»گندم، برنج، روغن، شیر، شکر، آرد و نان« را نیز مشمول هدفمند کردن یارانه ها کرده اند. در این میان دارو از شمول هدفمند کردن یارانه ها حذف شده است. بنابراین از هم اکنون روند افزایش قیمت ها آغاز شده است و قیمت ها به سرعت سیر صعودی گرفته اند و قیمت بسیاری از مواد غذایی رو به جهش است. برای نمونه ساندویچی که تا چند روز پیش در اغذیه فروشی های تهران ۹۰۰ تومان فروخته می شد، در حال حاضر به قیمت ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ تومان فروخته می شود. قیمت نان سنگک تا ۸۰۰ تومان بالا رفته است و پیش بینی شده است که به ۱۰۰۰ تومان هم خواهد رسید. طبیعی است آنهایی که خود تولید کننده یا فروشنده کالایی هستند، حتی منتظر ابلاغ رسمی و اجرای عملی این طرح نخواهند ماند و از هم اکنون کالاهای تولیدی و مواد و خدمات شان را بسیار گرانتر از پیش به بازار عرضه می کنند و می فروشند. و این در حالی است که از لابلای اظهارات دولتمردان و کارشناسان اقتصادی وابسته به دولت، درز یافته است که با اجرای این طرح، میزان یارانه هایی که تا کنون صنایع و بخش های تولیدی بزرگ از آن برخوردار بوده اند، نه حذف می شوند و نه کم می گردند. یکی از همین کارشناسان اقتصادی بنام ـ دکتر محمد محقق ـ که عضو هیئت علمی پژوهشکده امور اقتصادی است، به صراحت به خبرنگار ایران اکونومیست می گوید: «یک حساب سرانگشتی نشان داد یارانه بخش تولید را عملاً نمی توان حذف کرد، چون تولید کشور ورشکسته خواهد شد، بنابراین تصمیم بر این شد که فقط بخش یارانه مصرفی را حذف کنند.» بنابراین معلوم می شود که سرمایه داران و سهامداران بخش تولیدی بی آنکه با اجرای این طرح محروم از یارانه های دولتی شوند، کالاهای خود را به قیمتی بسیار فراتر از گذشته به بازار عرضه می کنند! در این میان فقط کالای کارگر است که از قبل نرخش را برایش تعیین کرده اند و دست نخورده و ثابت باقی می ماند. این فقط کارگر و مزد بگیر و باز نشسته و معلم و کارمند جزء ادارات و مؤسسات اند که با بالا رفتن قیمت ها و سطح تورم، دستمزد و حقوق و مستمری شان تغییری نمی کند! از این پس کارگر ناچار است همه کالاهای مورد نیازش را که قیمت هر قلم اش در نتیجه این طرح چند برابر می شود، با همان دستمزد ماهانه ۲۶۳ هزار و ۵۲۰ تومانی اش تهیه کند! در واقع این فقط اقشار کم درآمد جامعه اند که پیامدهای بسیار زیانبار این طرح را باید در زندگی از این ببعد شان تجربه کنند! آن سرمایه دار و آخوند و آقا زاده ای که با ماشین های پر مصرف و آخرین مدل در رفت و آمدند، از اینکه قیمت هر لیتر بنزین به ۷۰۰ و ۸۰۰ تومان هم برسد چه باکی دارند؟! در واقع کارگر و معلم و کارمند دون پایه ای که نان همسر و بچه هایش در گرو کار دومش یعنی «مسافرکشی» است، زیر بار گرانی بنزین و هزینه رفت و آمد و تورمی که در راه است، له می شوند!

***

اصرار و تعجیل دولت در به اجرا درآوردن چنین طرحی نه تنها نشأت از ماهیت طبقاتی و سرمایه دارانه دولتی می گیرد که کلیدی ترین و عظیم ترین بخش های اقتصادی و تجاری و مالی را در قبضه دارد و حرص انباشت ثروت هر چه بیشتری را دارد، که می خواهد از این طریق بار بحران جهانی عظیم اقتصادی را بر سر مردم خراب کند. دولت سرمایه داری که همه ارگان های حکومتی اش برای بی حقوق کردن توده های مردم و استثمار شدید کارگران سازمان یافته اند، در حالیکه با پیامد های یک بحران جهانی عظیم اقتصادی دست به گریبان است و هر روز هم ابعاد تحریم های اقتصادی اش از سوی غرب بیشتر می شود و یک کسری بودجه بزرگی هم دارد و ساختار اقتصادی اش بهم ریخته است، می خواهد با اجرای این طرح میلیاردها دلار به خزانه دولتش بر گرداند. این میلیاردها دلاری که توسط دولت مستقیماً از سفره مردم تهیدست جامعه برداشته می شوند، می تواند تا اندازه ای ضربه گیر بحران اقتصادی جاری باشد و با تزریق آن به واحد های اقتصادی قبضه شده توسط سپاه پاسداران، واحدهای تولیدی کمتر سود ده این مافیای نظامی ـ اقتصادی، سر پا نگه داشته شوند و سودآورترگردند. این رژیم با این پول ها می تواند نیروهای سرکوبش را بیشتر تقویت کند، می تواند حلقه دیگری از بسیجی های خشک مغز را به مزدوران حرفه ای تری تبدیل و به کار گیرد. خلاصه این پول ها را به هر شکلی هزینه کنند و به گردش درآورند مستقیم و غیر مستقیم خیرش به سرمایه دار ها، فرماندهان نظامی سپاه و مشتی آخوند و روضه خوان می رسد و توبره آنها را پر می کند. جمهوری اسلامی از سویی از بیم خیزشی دیگر در ادامه خیزش های چند ماه اخیر، میکوشد اجرای این طرح را حساب شده و گام به گام پیش ببرد و شوک عظیم این طرح هولناک را کمی ملایم اما بی کم و کاست وارد کند. رژیم آگاهانه طرح «حذف سوبسیدهای کالاهای اساسی مردم» را با عنوان: ''حذف یارانه بر حامل های نفتی و انرژی'' مطرح می کند و چند برابر شدن همه اقلام مایحتاج روزمره مردم کم درآمد را محدود به:(نفت و گاز و بنزین) جلوه می دهد. اما کیست که این شیادی رژیم را در نیابد و عمق نتایج زیانبار این طرح را که از همین امروز آثار ونشانه های شان رو آمده اند، در نیافته باشد؟! کیست که نداند چگونه با اجرای این طرح نه تنها قیمت «حامل های نفتی و انرژی»، که نرخ دیگر اقلام مورد نیاز روزمره مردم از نان و برنج گرفته، تا قلم و کاغذ بچه های مدرسه، تا هزینه رفت و آمدها و تا هر کالا و خدمات دیگری، تحت تأثیر این طرح، گران و گران تر می شوند؟! دولت احمدی نژاد ریاکارانه ادعا می کند که می خواهد با حذف سوبسیدها جلو ''مصرف بی رویه انرژی'' را بگیرد! این دیگر یک شیادی و یک دروغ بزرگی است که تنها از پیروان امام راحل و رهروان مکتب اسلام ساخته است! توده میلیونی مردمی که مرتبه ها زیر خط فقر زندگی می کنند و وسع شان نمی رسد آبونه برق و گاز شان را پرداخت کنند و از نان و آب بچه های شان می زنند که قبض های عقب افتاده شان را پرداخت کنند؛ مصرف بی رویه شان کجا بوده است؟! کیست که نداند این مصرف های بی رویه کجاست؟! آنهایی که بی رویه مصرف می کنند، یا اصلاً بابت مصرف شان پولی نمی پردازند یا اگر هم بپردازند باک شان نیست. این مصرف های بی رویه را باید خانه آخوند های مفت خور و سرمایه دارهای انگل و فرماندهان قاتل سراغ کرد! اینها صاحب قصر و ویلا و کلکسیونی از اتومبیل های گران قیمت و پر مصرف اند! اینها همیشه خانه های شان چراغانی و مطبخ شان دایر و دور و بر کاخ و ویلاهای شان انواع خودروها پارک شده اند! واقعاً کدام کارگر و زحمتکشی است که زیر بار قبض آب و برق و گاز و ... پشتش خم شده است، معنای مصرف اضافی اینها را نداند و خود رعایت نکند و روزانه سر بچه هایش داد نزند؟! شگرد شیادانه رژیم اینست که از سویی با حذف یارانه های کالاهای اساسی و روزمره مردم که در واقع بخشی از دستمزدهای پرداخت نشده کارگران و مستمری بگیران جامعه است، همین مردم را به ورطه فقر و فلاکت بیشتری می کشد و از سویی دیگر بخش بسیار ناچیزی از همین دستمزدهای پرداخت نشده را می خواهد با تحقیر و بشکل صدقه و به نام ''یارانه نقدی'' به اقشار کم درآمد مردم پرداخت کند. اینها خود می دانند که این اقدام شان هم شکلی دیگر از حقه بازی است و اگر به مفاد همین طرح هم پایبند باشند، فقط و فقط یک شبکه لفت و لیس و حیف و میل و سوء استفاده مالی و بوروکراسی را سازمان می دهند. و بیشترین بخش از همین ''یارانه های نقدی'' درمیان دزدهای کمین کرده درسیستم اداری فاسد دولت اسلامی، لفت ولیس می شود و چیزی به دست آن کارگری که مجبور است همه چیزش را چند بار گران تر از پیش تهیه کند نمی رسد. بنابراین از این رژیم فاسد و غارتگر ثروت اجتماعی، نباید انتظار داشت همان ۲۰ هزار تومانی هم که قرار است به عنوان یارانه نقدی به افراد کم درآمد داده شود، بی دردسر به دست مردم برسد! حتی اگر هم این بار استثنائاً شبکه های دزدی ادارات مربوطه بر این یارانه ها چنگ نیاندازند، مردم تهیدستی که قیمت همه مایحتاج زندگی شان چند برابر شده است، با این ۲۰ هزار تومان ها چه می توانند بکنند؟! اولاً این میزان پولی که قرار است به خانواده های کم درآمد پرداخت شود، بهیچوجه جای سوبسیدهای دولتی را پر نمی کند. دوماً برای رژیمی که تا خرخره اش در بحران اقتصادی فرو رفته است چه تضمینی برای پرداخت اینگونه کمک های دولتی از کانال آن سیستم اداری و مالی فاسدش هست؟! از این روست که این طرح را به هر شکلی که بخواهند اجرا کنند، جز تحمیل فقر بیشتر و جز سیه روزی؛ چیز دیگری برای مردم در بر ندارد! با این میلیاردها دلاری که به خزانه دولت بر می گردد هر کاری که بکنند و به هر طریقی که مصرف کنند، می خواهند گوشه ای از بحران همه جانبه ای که گریبان سرمایه و دولت را گرفته است، رفع و رجوع کنند! می خواهند آثر و پیامدهای بحران جهانی و محاصره های اقتصادی و سقوط قیمت نفت را سر مردم کم درآمد و محروم جامعه خراب کنند! می خواهند تنگناهایی که در نتیجه بحران اقتصادی برای طبقه سرمایه دار ایجاد شده است، به قیمت خانه خرابی بیشتر مردم بی چیز از سر راه بردارند! و در یک کلام می خواهند راه گردش سرمایه و سودآوری بیشتر سرمایه داری را هموارتر کنند! جالب اینجاست که چون پای تضمین بقای سرمایه و سودآوری بیشتر آن در کار است، جناح رانده شده از حاکمیت و همه شاخه و شعبه های دو خردادی و لیبرال هم که حول پرچم ''جنبش سبز'' گرد آمده اند، مخالف این نیستند که با اجرای چنین طرحی بار بحران اقتصادی کشور به دوش کارگر و اقشار کم درآمد جامعه، انداخته شود! سکوت و مخالفت نکردن های این طیف با این طرح، باید بیشتر مردم را متوجه کند که همه جناح های حاکم و رانده شده از حاکمیت، در به فقر و فلاکت کشیدن مردم؛ هم سو، هم جهت و هم نفع اند و همه شان موافق اند که این درآمدها که مستقیماً از سفره مردم تهیدست جامعه برداشت می شوند، به جیب سرمایه دارها ریخته شوند! بی گمان چنین طرحی با سکوت قربانیان اصلی آن روبرو نخواهد شد و به آسانی از سوی دولت به اجرا در نخواهد آمد. قطعاً اجرای این طرح با مقاومت و مبارزه کارگران و اقشار کم درآمد جامعه روبرو خواهد شد و این مقاومت ها و این مبارزات از سوی رهبران و فعالان جنبش کارگری و دیگر جنبش های رادیکال اجتماعی سازماندهی و هدایت خواهند شد! مردم تنگدستی که هنوز به این درجه از فلاکت نرسیده بودند، بارها بخاطر گرانی و تورم و فقر و گرسنگی اعترضات چشمگیری داشته اند؛ طبعاً در برابر این تعرض جدید که پیامدهای بسیار دشوارتری بر زندگی شان دارد و محرومیت و گرسنگی و بی امکاناتی بیشتری را به آنها تحمیل خواهد کرد، بی صدا نخواهند بود! مردم از بعد از کودتای اخیر سپاه پاسداران و تحمیل دوباره احمدی نژاد، در جریان خیزش های وسیع شان، بیشتر به قدرت یکپارچه خود پی برده اند و در خیزش های اخیر بارها ظرفیت های بالایی از عزم و اراده مصمم خود را در اعتراض و مبارزه علیه تعرضات این رژیم از خود نشان داده اند. تردیدی نیست که مردم از تجارب این دوره شان بهره خواهند گرفت و علیه این تعرض وحشیانه، زیر نام: ''هدفمند کردن یارانه ها'' که در واقع چیزی جز یک «گرسنگی دادن هدفمند» به مردم نیست، بپا خواهند خاست! آمادگی امروز مردم برای مبارزه حول و حوش هر مطالبه ای، بویژه علیه گرانی و تورم و فقر و بیکاری بیش از پارسال و حتی بیش از شش ماه گذشته است! مردمی که به بهانه تقلب انتخاباتی به میدان می آیند و از جان شان مایه می گذارند، قطعاً برای نان و سوخت و نیاز های روزمره شان عصیان می کنند و تانک و توپ را هم به هیچ می گیرند! قطعاً این گوشه و آن گوشه کشور اعتراضات و اعتصاباتی به راه خواهند افتاد! قطعاً مبارزه علیه حذف یارانه ها توده وسیعی از مردم را به گرد خود در می آورد! مبارزه علیه «حذف یارانه ها»، که در واقع مبارزه علیه گرانی و تورم و انجماد دستمزدهاست، مبارزه ای است که می تواند امر توده وسیعی از مردم، «تمامی کارگران، همه مزدبگیران و همه تهیدستان»، باشد! مبارزه علیه حذف سوبسیدها و تورم و گرانی ایکه در راه است، می تواند کارزار دیگری در ادامه مبارزات و خیزش ماه های اخیر باشد! کارزاری که در آن شعارهای مشخصی چون: «افزایش دستمزدها متناسب با سطح واقعی تورم و پرداخت بموقع آنها، لغو مصوبه حذف سوبسیدها و تأمین سوبسیدهای بازهم بیشتر»، بیشترین نیروی انسانی را به دور خود گرد آورد! باید خود را برای شرکت در این کارزار آماده کرد! انتظار می رود که کمونیست ها و فعالان جنبش کارگری و همه چهره های با اتوریته آزادیخواه و برابری طلب جنبش های رادیکال اجتماعی، نقش تعیین کننده ای در تقویت این کارزار داشته باشند! لازم است که این چهره های مبارز و سوسیالیست بیشترین انرژی را در بسیج و تشویق توده های مردم برای شرکت در این کارزار صرف کنند! اگر اقشار زحمتکش و پایینی جامعه بسیج و تشویق شوند، و در برابر پیامدهای بحران اقتصادی ساکت نباشند، و با حضور سازمانیافته شان در میدان مبارزه اجازه ندهند که سرمایه داران و دولت، تاوان این بحران را باچنین طرح هایی از آنها بگیرند، و مبارزه برای تحقق مطالبات شان قاطعانه تر ادامه یابد، می توان امیدوار بود که نه طرح ''حذف سوبسیدها'' و نه هیچ پروژه دیگری در برابر مبارزه همه جانبه و سراسری و خیزش و شورش مردم عاصی و خشمگین، تاب نخواهند آورد و کلیت نظام به خواست و مطالبات مردم گردن خواهند گذاشت! این که رهبران و فعالان جنبش کارگری و چهره های با اتوریته دیگر جنبش های رادیکال اجتماعی چگونه خواهند توانست اعتراضاتی مردمی را سازماندهی کنند؟ در واقع امر خود آنهاست که دریابند کی و کجا و در چه توازن قوایی و با چه شکلی، توده های مردم را علیه سیاست های ضد انسانی این رژیم بسیج کنند! طبعاً میزان موفقیت ها، به میزان زور، مبارزه متشکل، و به میدان آمدن توده وسیع کارگران و توده های مردم، در قالب تشکل های رادیکال و اجتماعی شان، بستگی دارد! رسالت رهبران و فعالان جنبش های رادیکال اجتماعی و در رأس آنها جنبش کارگری در این است که بستر این مبارزات متشکل و هماهنگ را هموار کنند! رسالت کمونیست ها و فعالان جنبش های رادیکال اجتماعی، در این مقطع حساس که معیشت کارگران و اقشار کم درآمد جامعه از سوی سرمایه و دولت حامی آن تهدید به فقر و گرسنگی بیشتری می شود، در این است که بموقع و با برنامه بسیج و سازماندهی توده های مردم به زیر خط فقر رانده شده را که آماده تر از هر زمانی برای عصیان و شورش و خیزش اند، در یک کارزار توده ای سازماندهی و رهبری کنند. مبارزه علیه حذف سوبسید ها کارزاری توده ای می خواهد! سران و سردمداران این رژیم بو کشیده اند که چنین کارزاری در راه است. این را از اظهارات و تهدیدهای برخی از مقامات رده بالای نظامی شان می توان فهمید. این جنایتکاران صریح و بی پرده اعلام کرده اند که اگر مردم زیر بار این فلاکت نروند و شورش کنند، سرکوب خواهند شد. بی گمان تنها راه مقابله با این تهدیدات جنایتکاران و خنثی کردن توطئه های سرکوبگرانه شان، این است که هرچه وسیع تر و سازمان یافته تر به این کارزار وارد شد!

عطا خلقی ۸ آبان ماه ۸۸

ata.kholghi@gmail.com