افق روشن
www.ofros.com

کارگرستیزی و سرمایه مداری وزیر کار جمهوری اسلامی


کمیته هماهنگی                                                                                                        چهارشنبه ١٣ مرداد ١٣٨٩

عبدالرضا شیخ الاسلامی، وزیر کارمزدی دولت جمهوری اسلامی، در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان فنی و حرفه ای کشور گفته است : «دلیل بیکاری گروه زیادی از کارجویان، فقدان مهارت است». ایشان اضافه کرده است که : «هم اکنون اغلب افراد بیکار یا حال کارکردن را ندارند و یا مهارت انجام آن را کسب نکرده اند» (سایت های ایلنا و تابناک). بنابراین، از نظر وزیر جمهوری اسلامی، علت بیکاری گروه زیادی از افراد جامعه این است که «مهارت انجام دادن کار» را ندارند و بیکارانی نیز که مهارت کارکردن را دارند «حال کارکردن» را ندارند و بیکاری آن ها به همین دلیل است. به عبارت دیگر، به نظر این آقای وزیر، هم اکنون در جامعه ایران کار فراوان است و چه بسا از فرط فراوانی از سر و کول مردم هم بالا می رود و اگر میلیو ن ها بیکار نمی توانند آن را پیدا کنند تقصیر خود این بیکاران است که حال کارکردن و یا مهارت انجام دادن آن را ندارند. از جمله ویژگی های دولت احمدی نژاد یکی همین است که خود و وزیرانش راست در چشم مردم نگاه می کنند و با پررویی و وقاحتی بی نظیر دروغ می گویند و واقعیت های جامعه را وارونه نشان می دهند. وگرنه کیست که نداند که وقتی یک کارخانه و به طورکلی یک مرکز کار و تولید تعطیل می شود و کارگرانش اعم از «بی حال» و «حال دار» و «ماهر» و «غیرماهر» به برهوت بیکاری پرتاب می گردند، علت آن نه «نداشتن حال» و یا «نداشتن مهارت» کارگران آن بلکه سودآوری کمتر آن مرکز نسبت به دیگر مراکز کار و تولید - خواه درایران و خواه در سایر نقاط جهان - است. به بیان دیگر، این که کارگران یک کارخانه کار خود را حفظ می کنند یا آن را از دست می دهند بستگی به این دارد که صاحب آن کارخانه سود مطلوب و مورد نظر خود را به دست می آورد یا نه. و از آنجا که نظام تولیدی سودمحور حاکم - که براساس سرمایه یعنی رابطه خرید و فروش نیروی کار بنا شده است - دقیقا برای سودآوری بیشتر و بدین سان استثمار بیش از پبش کارگران تا آنجا که می تواند به جای انسان از ماشین و تکنولوژی استفاده می کند و انسان ها را فوج فوج از مراکز کار و تولید بیرون می ریزد، پس به ناگزیر و به طور حتم در این نظام بیکاری و ارتش ذخیره کار به وجود می آید و این پدیده هیچ ربطی به «حال نداشتن» و «مهارت نداشتن» کارگران ندارد. این وارونه نمایی مضحک یعنی نسبت دادن بیکاری به عواملی چون «حال نداشتن» یا «مهارت نداشتن» کارگران فقط و فقط از نمایندگان و جیره خواران وقیح و دروغگو و عوام فریب سرمایه برمی آید تا به این ترتیب ذهن کارگران را از پی بردن به علت پدیده خانمان سوز و انسان ستیزی چون بیکاری منحرف کنند.
اما همین وارونه نمایی وزیر کارمزدی، یعنی انداختن تقصیر بیکاری به گردن قربانیان آن یعنی کارگران، نیز حکمت سرمایه دارانه خاص خود را دارد. برای پی بردن به این حکمت، در بخش دیگری از سخنان این وزیر سرمایه دقت کنیم. او ضمن انتقاد از برچیده شدن نظام استادشاگردی پس از تدوین قانون کار جمهوری اسلامی، چنین می گوید : « در گذشته افراد از سنین جوانی و نوجوانی با اشتغال در کارگاه های کوچک به عنوان شاگرد از فرصت آموختن یک حرفه و مهارت شغلی برخوردار بودند، اما متاسفانه به دلیل سخت گیری هایی که قانون فعلی کار در مورد حق بیمه، دستمزد و سایر پوشش های اجتماعی دارد بسیاری از کارفرمایان دیگر حاضر به استخدام شاگرد نیستند و در نتیجه امکان آموزش مهارت به جویندگان کار سلب شده است» (تاکید از ماست).
وزیر کارمزدی برای خوش خدمتی به طبقه سرمایه دار و تبرئه نظام سرمایه داری از ایجاد بیکاری، پس از آن که «حال نداشتن» و «مهارت نداشتن» کارگران را به عنوان عامل بیکاری معرفی می کند و پس از آن که حسرت «نظام استادشاگردی» و کار بی جیره و مواجب را می خورد، علت عدم مهارت کارگران را نیز «سخت گیری های قانون فعلی کار در مورد حق بیمه، دستمزد و سایر پوشش های اجتماعی» می داند که باعث شده کارفرمایان شاگرد استخدام نکنند و در نتیجه جویندگان کار آموزش مهارت نبینند. به عبارت دیگر، به نظر ایشان، اگر کارگران ایران مهارت ندارند علت اش این است که قانون کار فعلی برای شاگردان حقوقی چون «حق بیمه، دستمزد و سایر پوشش های اجتماعی» قائل شده که کارفرمایان چون نمی خواهند آن ها را بپردازند شاگرد استخدام نمی کنند و در نتیجه کارگران مهارت کسب نمی کنند. نتیجه منطقی این نظر آن است که برای ایجاد مهارت در میان کارگران باید همین حقوق بس ناچیز مندرج در قانون کار فعلی یعنی «حق بیمه و دستمزد و سایر پوشش های اجتماعی» شاگردان را از میان برداشت تا کارفرمایان حاضر به استخدام آنان و بدین سان آموزش مهارت به کارگران شوند. وقیحانه تر از این نمی توان به دفاع از طبقه سرمایه دار و ضدیت با طبقه کارگر پرداخت.
این که یک مدیر مزدور و غلام حلقه بگوش سرمایه آشکارا به دفاع از طبقه سرمایه دار و ستیز با طبقه کارگر برخیزد نه تنها عجیب نیست بلکه اگر خلاف آن را می گفت باید تعجب می کردیم. آنچه به ویژه برای کارگران متوهم به جمهوری اسلامی عجیب می نماید این است که این سخن را وزیر رژیمی می گوید که عربده های مستضعف پناهی اش گوش فلک را کر کرده است. باید از این وزیر سرمایه پرسید اگر جمهوری اسلامی برای این عربده های خود سر سوزنی حقانیت قائل است چرا، اولا، سرمایه داران را موظف نمی کند که از محل سود سرشاری که از استثمار بی امان کارگران به دست آورده اند برای آموزش مهارت به کارگران هزینه کنند؟ چرا جمهوری اسلامی نه تنها این کار را نمی کند بلکه، درست برعکس، از حقوق کارگران می زند که دل سرمایه داران را به دست آورد تا شاید از سر رحم و دلسوزی کارگران را آموزش حرفه ای دهند؟ ثانیا، چرا خود دولت جمهوری اسلامی برای آموزش کارگران هزینه نمی کند؟ ظاهرا وزیر کارمزدی برای پرسش اخیر پاسخ دارد. او می گوید : «هم اکنون همه از دولت انتظار دارند تا برای آن ها شرایط تصدی شغل را فراهم آورد. ولی باید پرسید آیا چنین ظرفیتی وجود دارد یا خیر». به بیان روشن تر، به نظر وزیر سرمایه، دولت نمی تواند کارگران را آموزش دهد زیرا ظرفیت آن را ندارد. اما کارگران می پرسند چه طور است که جمهوری اسلامی ظرفیت اعطای میلیارها میلیارد وام - آن هم از محل ثروتی که کارگران تولید کرده اند - به سرمایه داران برای استثمار هرچه بیشتر کارگران را دارد اما ظرفیت آموزش کارگران را ندارد؟ چه طور است که جمهوری اسلامی ظرفیت اختصاص 40 درصد بودجه کل کشور را به امور نظامی و امنیتی و ساخت زندان و خرید انواع و اقسام اسلحه و تجهیزات برای سرکوب مردم از جمله کارگران معترض بیکار را دارد اما ظرفیت آموزش کارگران را ندارد؟ وانگهی، آیا همین اعتراف به عدم ظرفیت دولت برای آموزش کارگران، از یک سو، و محق دانستن سرمایه داران در هزینه نکردن برای آموزش کارگران، از سوی دیگر، به معنی اعتراف به ناتوانی کل طبقه سرمایه دار ایران و دولت جمهوری اسلامی در از میان برداشتن بیکاری – که وزیر کارمزدی آن را معلول عدم مهارت کارگران می داند – نیست؟
در پس کلمه به کلمه سخنان این وزیر جمهوری اسلامی ستیز و ضدیت با طبقه کارگر و دفاع از سرمایه و استثمار کارمزدی نهفته است. حکمت وارونه نمایی و یاوه گویی او درباره پدیده بیکاری به عنوان معلول عواملی چون «حال نداشتن» و «مهارت نداشتن» کارگران فقط و فقط پوشاندن این کارگرستیزی و سرمایه مداری است.

کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

١١ مرداد ١٣٨٩

http://www.hamaahangi.info
khbitkzs@gmail.com