در دنيايى که حقیقت را عامدانه در غبار روایتهای رسمی و منفعتطلبانه پنهان ميكنند، گاهی فقط سکوت نکردن، شکل مهمی از ایستادگی- ست. آنچه امروز در غزه رخ میدهد، تنها یک فاجعه انسانی نیست، آزمونیست برای سنجش مرزهای وجدان ما، انسانيت ما، و فهمیدن اینکه چه کسی هنوز در صف انسانیت ایستاده است، و چه کسی خود را پشت توجیهها، پرچمها، و ادعاى دروغين دمكراسى و آزادى خواهى پنهان ميكند.
در روزهای اخیر، دو نهاد برجسته حقوق بشری اسرائیل، "بتسلم" و پزشکان برای حقوق بشر اسرائیل"، برای نخستینبار بهطور رسمی اعلام کردند که دولت اسرائیل در غزه مرتکب نسلکشی شده است. این موضعگیری بیسابقه در تاریخ حقوق بشر داخلی اسرائیل، شکستن یک تابوی سیاسی و اخلاقی محسوب میشود و واکنشهای گستردهای را بهدنبال داشته است. در تاریخ ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۵، "بتسلم" گزارشی با عنوان "نسلکشی ما" منتشر کرد که در آن با استناد به آمار، اسناد و اظهارات مقامات اسرائیلی، اعلام شد سیاستهای اسرائیل در غزه، از جمله بمباران گسترده مناطق غیرنظامی، تخریب عامدانه زیرساختها، آوارگی جمعی، گرسنگی سیستماتیک و محرومسازی از خدمات درمانی، همگی واجد ویژگیهای نسلکشی مطابق با ماده دوم کنوانسیون منع نسلکشی هستند.
یولی نوواک، مدیر اجرایی "بتسلم"، در یادداشتی در گاردین نوشت که نسلکشی تنها حاصل افراطگرایی نیست، بلکه نتیجه ساختارهای ریشهداری است که در طول دههها اشغال و سرکوب، جامعه اسرائیل آنها را پذیرفته و بازتولید کرده است. بهزعم او، این نسلکشی نه فقط در آمار قربانیان، بلکه در نابودی تدریجی یک جامعه، از طریق قحطی مهندسیشده، قطع جریان آب، نابودی بیمارستانها و تحقیر سیستماتیک مردم غزه، تجلی یافته است.
در همین راستا، "پزشکان برای حقوق بشر اسرائیل" نیز گزارشی منتشر کرد که در آن تصریح شده است حملات اسرائیل به نظام سلامت غزه، نابود کردن بیمارستانها، جلوگیری از ورود کمکهای بشردوستانه و ایجاد شرایط قحطی، نه تنها غیراخلاقی، بلکه بخشی از الگوی عملی برای نابودی یک ملت است. این سازمان تأکید کرده که با توجه به معیارهای حقوق بینالملل، آنچه در غزه در حال رخ دادن است، در زمره نسلکشی قرار میگیرد. هر دو سازمان از جامعه جهانی خواستهاند که با استفاده از ابزارهای حقوقی بینالمللی، از جمله کنوانسیون منع نسلکشی، برای توقف این روند و بازخواست دولت اسرائیل اقدام کند.
این صداهای اخلاقی، از دل جامعهای برخاستهاند که خود درگیر جنگ، ترس، و روایتهای امنیتیست، و در آن، جاری کردن واژگان حقیقت بر زبان، بهایی سنگین دارد. با اینحال، توانستهاند مرز اخلاقی و انسانی را از روایت رسمی قدرت جدا کنند، و همین است معنای واقعی ایستادن در صف انسانیت.
در حالى كه صداهای اخلاقی و انسانی از درون جامعه اسرائیل برخاسته، گروههایی از ایرانیان، با رقص و پایکوبی در حمایت از کشتار مردم فلسطین و ابراز شادمانی نسبت به حمله اسرائیل به ایران، از خشنترین و غیرانسانیترین اشکال جنایت علیه بشریت دفاع میکنند. این صحنهها نهتنها بازتابی از فروپاشی اخلاقیاند، بلکه هشداری روشن درباره آینده ما هستند.
پیشبینی رفتار فردای اینان، با نگاهی به کردار امروزشان، دشوار نیست. آنان که امروز حمله خارجی، ویرانی و کشتار یک ملت را ابزاری مشروع برای کسب قدرت میدانند، نه امروز و نه فردا، نسبتی با آزادی، عدالت یا برابری نخواهند داشت.
رقصیدن بر پیکر ویرانشدهٔ انسانها، نه نماد آزادیخواهی، بلکه نمایش فاجعهبار فروپاشی انسانیت است. و سکوت در برابر وارونگیِ ارزشها و نمایش فریبکارانهٔ آزادیخواهی نیز بیطرفی نیست؛ بلکه همدستیست با فاجعهای که امروز در غزه در جریان است. عادى سازى و توجيه جنايت يعنى ساختن جهانی که هیچکس در آن در امان نخواهد بود.
نورايمان قهارى
https://t.me/drnourimanghahary