افق روشن
www.ofros.com

لیبی، سرمایه جهانی و چشم انداز سیاه یک صربستان دیگر


فعالین جنبش لغو کار مزدی                                                                              چهارشنبه ١١ اسفند ١٣٨٩

دولت سرمایه داری لیبی و تاج و تخت حکمرانی سرهنگ قذافی در آستانه سقوط است. قطب های مختلف قدرت سرمایه جهانی نیز کرکس وار با تمامی قدرت چشم باز کرده اند تا کنترل کامل امور را حفظ کنند. تا مهار کارها از چنگال پلید بربریت آن ها خارج نشود. وضع لیبی با تونس و مصر و بحرین و اردن و الجزایر فرق دارد. در این جا دیکتاتوری درنده سرمایه در طول سالیان متمادی، نیاز زیادی به یک بوروکراسی متعارف و متناظر با ملزومات ثبات چرخه بازتولید سرمایه احساس نکرده و آن را پدید نیاورده است، سرمایه برای تسلط خود دیکتاتوری فاشیستی را بر شکل بوروکراتیک آن ترجیح داده است. میلیشیای متشکل از لومپن پرولتاریای شستشوی مغزی شده و همه جا حاضر و آماده خونریزی همه وظائف نظم سازمان یافته سیاسی و امنیتی و « قانونی» را تقبل می کرده است، سران قبائل کار پارلمان بورژوازی را به نحو احسن انجام داده اند، نیروهای تحت قیمومت آنان ها هم کار اجرای نظم را خوب پیش برده و تضمین نموده اند. وجود فرزندان « رهبر» برای اداره امور ارتش کفایت کرده است. سرمایه در اینجا نیز مثل همه نقاط دیگر دنیا، تا عمق دورافتاده ترین روستاها پیش رفته است و تسلط بی چون و چرای خود را مستقر ساخته است. زمین و زمان در تار و پود پروسه تولید اضافه ارزش و سود حداکثر منحل شده است، با این وجود هنوز هم قبائل، رؤسا و سران عشایر هستند که امر مطاع سرمایه و فرمان بزرگ پاسدار دوزخ سرمایه داری را جامه عمل می پوشانند و بر میلیون ها برده مزدی تحمیل می کنند. ارتش و پلیس و دیوانسالاری دولتی سخت آسیب پذیرند و با سقوط قذافی معلوم نیست تا چه اندازه قادر به حفظ وضع موجود و جلوگیری از فروپاشی شیرازه نظام باشند. قطب های قدرت سرمایه جهانی این وضع را بسیار خوب درک می کنند. خطر در اینجا برای آن ها از مصر و بحرین و تونس و جاهای دیگر بیشتر است. ارتش لیبی وضع همتای مصری خود را ندارد و به صورت حی و حاضر نمی تواند نقش بخش پیوسته ای از ارتش امریکا را ایفاء کند. همه چیز با صدای بلند بانگ می زند که سرنگونی قذافی می تواند و بسیار محتمل است که فروپاشی ساختار قدرت و نظم سیاسی و تولیدی و اجتماعی سرمایه در این کشور را نیز به دنبال آرد.
دولت امریکا، اتحادیه اروپا، نهاد وحدت دولت های سرمایه داری معروف به «سازمان ملل» ناتو، همه و همه به اندازه کافی و شاید بسیار بیشتر از حد کفایت خیالشان تخت است که در حال حاضر هیچ خطری نظام سرمایه داری لیبی را تهدید نمی کند، می دانند که قذافی در طول ۴١ سال حکمرانی در جهنم بردگی مزدی لیبی، هیچ موجود جاندار ضد سرمایه و مبارز علیه اساس سرمایه داری را زنده نگذاشته است، به هیچ کارگری برای هیچ ثانیه ای مجال تنفس نداده است، هیچ شکل جنب و جوش ضد کار مزدی در هیچ کجا فرصت ابراز وجود و ایفای نقش نیافته است. آن ها از دستاوردهای بسیار گرانبها، مغتنم و پرارچ دیکتاتوری هار قذافی در لیبی برای تضمین بقای سرمایه حتی در صورت فروپاشی گسترده ساختار قدرت کنونی سرمایه داری به خوبی آگاهند و از این لحاظ دغدغه ای ندارند. تا اینجا حرفی نیست اما تمامی دلهره و تشویش آنان این است که بالاخره و با همه این اوراق قطور تضمین باز هم بازسازی یک جامعه سرمایه داری پاشیده و در هم ریخته کار چندان آسانی نیست. اصلاً معلوم نیست از درون این گسیختگی و فروپاشی وسیع چه بیرون آید؟ از کجا معلوم که همه چیز بر وفق مراد آن ها پیش رود و عین الگوی مطلوب و مطابق میل آن ها از زیر آوارها سر بیرون نکند. آری آن ها هم تضمین کافی دارند که سرمایه داری خواهد ماند و هم در عین حال اسیر این وحشت و دهشت هستند که فروپاشی ها چه هزینه ها و مخاطراتی برایشان به بار خواهد آورد.
قطب های قدرت سرمایه جهانی و به طور اخص دولت امریکا و همقطارانش خود را بر ساحل چنین اوضاعی می بینند. وضعی که همه مشخصات بالا را دارد، آن ها می خواهند و مشتاقند که قذافی هر چه زودتر برود تا شاید وضعیت آرام گیرد، شاید خطر فروپاشی کمتر و هزینه بازسازی اقتصاد و ساختار نظم سرمایه نازل تر باشد. اما همه چیز دست آن ها نیست و بر همین اساس خود را ملزم می بینند که برگ های بازی هر چه بیشتری را روی میز کار خود ردیف کنند. چند روز است که صحبت از اعزام نیرو به میان است، تحریم پشت سر تحریم پیشنهاد می شود و به اجرا در می آید، فرماندهی ناتو پای پیش می نهد، تا به یاد همگان بیاورد که این جور جاها بسیار بیشتر از آنکه محل باز کردن دفتر و دستک موعظه و اندرز دیپلوماتیک باشد، جای نمایش نیروهای تحت امر اوست. اوباما باز هم اهمیت گسیل نیرو را یادآور می گردد. در یک کلام شواهد فریاد می زند که گویا سرمایه عزم جزم می کند تا چند میلیون کارگر گرسنه و فرسوده و مفلوک و مستهلک و سیه روز لیبیائی خود را برای تحمل وضعیتی مشابه همزنجیران افغانی و صربی و جاهای دیگر خود، آماده سازند. شاید هنوز برای کشیدن آژیر این خطر کمی زود باشد، اما دستیازی دولت ها و قطب های قدرت سرمایه جهانی به قتل عام و جنگ افروزی و آتش کشیدن کارگران دنیا با هدف دفاع از هر ریال سود سرمایه، حاضر و آماده ترین و طبیعی ترین برگ بازی روی میز آن ها است. آنچه همیشه و همه جا در مقابل چشم طبقه سرمایه دار یا دولت های آن ها قرار دارد، ایفای نقش هر چه مؤثرتر در کار ماندگاری نظام بردگی مزدی و حفظ نظم سرمایه است و در این گذر آنچه فاقد هر نوع اهمیت محاسبه است نابودی و خاکستر شدن توده های عظیم برده مزدی است. اگر برای جلوگیری از فروپاشی ساختار نظم سرمایه در لیبی نیاز به لشکر کشی و راه اندازی جنگ باشد این کار حتماً توسط دولت امریکا و سایر شرکا برنامه ریزی خواهد شد، سازمان ملل در یک چشم به هم زدن کنوانسیون لازم را تصویب خواهد کرد. دولت ها نیروی کافی اعزام خواهند داشت و زندگی میلیون ها کارگر لیبائی میدان جنگ میان بخشی از بورژوازی با بخشی دیگر خواهد شد. جنگی که در یوگسلاوی سابق، افغانستان، اروپای شرقی، ممالک آسیای میانه و همه جای دیگر اتفاق افتاده است و هنوز هم شاهد تداوم آن ها هستیم . اگر این گونه شود که هیچ بعید نیست سؤال اساسی این است که کارگران دنیا چه خواهند کرد؟ آیا مثل همیشه تماشاگر مفلوک و بی اراده حمام خون همزنجیران خود خواهند ماند؟ آیا با انجام یک راهپیمائی اعتراضی در یک روز تعطیلی، بدون اینکه حتی ریالی اضافه ارزش سرمایه ها کاهش یابد تمامی رسالت خود را انجام یافته تلقی خواهند کرد؟ امید است که چنین نباشد و باید با همه قوا کوشید که چنین نشود. دولت سرمایه داری لیبی حتماً باید سقوط کند. این حرف دل هر کارگر لیبیائی است و هم اینک برای این سرنگونی پیکار می کند. همزمان وظیفه مبرم کل کارگران دنیاست که علیه هر نوع دخالت نظامی قطب های قدرت سرمایه در لیبی پیکار کنند. تعیین سرنوشت توده های کارگر لیبی امر طبقه کارگر این کشور است. آنانند که باید در دل کارزار موجود متشکل شوند، متحد گردند، شوراهای خود را بر پای دارند، جنبش ضد سرمایه داری خود را سازمان دهند، از درون شوراهای خود با همزنجیران مصری و یمنی و تونسی و الجزایری و ایرانی و بحرینی و فلسطینی و لبنانی و اردنی و همه کارگران دیگر در همه جای جهان همصدا و همرزم شوند. برای ایجاد جامعه ای بدون کار مزدی و بدون هیچ دولت بالای سر خویش جنگ کنند. این کاری است که پیش روی کارگران لیبی است و باید از همه کارگران دنیا خواست که دست به کار حمایت از همزنجیران خویش برای تحقق این اهداف در هر نقطه جهان و از جمله در جامعه لیبی گردند.

فعالین جنبش لغو کار مزدی

١ مارس ٢٠١١