افق روشن
www.ofros.com

نگاهی به مبارزات کارگران قطعات توربین شهریار و فولاد خوزستان


چند کارگر                                                                                                       دوشنبه ۱٧ تیر ۱۳۹٢

این روزها خبر اعتراضاتی که عمدتا برای گرفتن دستمزدهای عقب افتاده، مقابله با اخراج، مبارزه با شرکتهای پیمانکاری، مبارزه برای گرفتن حق سنوات (کارگران در شرف بازنشستگی ایران خودرو) و موارد نظیر این میباشند، از بسیاری کارخانه ها و مکانهای کارگری به گوش می رسند. در ادامه به تفصیل به یکی دوتا از این اعتراضات و اعتصابات کارگری باز خواهیم گشت. اما ویژگی این اعتراضات جدایی و گسستگی شان است. چند سالی است اینگونه اعتراضات کارگری بدون ارتباط با دیگر شرکتها شروع می شود و کمتر به کل مطالباتشان می رسند، به کرات دیده شده است چند شرکت یا کارخانه هم زمان دست به اعتصاب یا تجمعات اعتراضی زده اند، اما بی خبر از یکدیگر به مقابله با صاحبان سرمایه می پردازند و عدم اتحاد و همبستگی بین حلقه های جنبش کارگری، کار را برای سرمایه داران و دولت سرمایه راحت کرده است. معمولا برای مقابله با کارگران، حراست به دستور مدیران شرکت پا پیش می گذارد و سعی در متفرق کردن کارگران به منظور جلوگیری از تجمع و اعتراضات بعدی و توسعه ی آن می نماید. موقعی که کار بیخ پیدا می کند، مدیران امنیت ملی، نیروهای امنیتی، فرماندهان نیروهای ضد شورش، برای کمک به مدیران سرمایه پا پیش می گذارند، و عمدتا هم با برنامه ریزی سریع، مانع گسترش اعتراضات کارگری می شوند. معمول است که اگر هم کارگران، قدرتمند، یعنی با تعداد زیاد و در پیکار با سرمایه برای گرفتن مطالبات خود وارد گود شوند، معمولا مدیران شرکت با وعده و وعید این مبارزات را در نطفه خفه می کنند و در بعضی موارد که موقعیت سیاسی و اجتماعی شرکت در جنبش کارگری اثرگذار باشد، حتی وعده ی برآورده شدن کلیه ی خواسته های کارگران را می دهند. دیگر برای ما کارگران روشن شده که این حقه و نیرنگ مدیران سرمایه است، چرا که می دانند از سازماندهی و تشکل در مقابله با سرمایه داری بی بهره هستیم. وعده می دهند تا متفرق شویم، چون از سرایت اعتراضات به دیگر بخشهای کارخانه هراس دارند. به عنوان راحت ترین راه برای متفرق کردن کارگران به دادن وعده های سر خرمن متوسل می شوند. عدم اتحاد و همبستگی در جنبش کارگری، نبود تشکل و سازماندهی است و همچنین عدم همبستگی بین کارگران شرکت، و کارخانه های مختلف، بین کارگران قراردادی و پیمانی وکارگران رسمی، کار صاحبان سرمایه و دولت سرمایه را راحت می کندو از این روست که دولت سرمایه نیز از هر تشکلی حتی تشکلهای همسو با سرمایه نیز وحشت دارد چه رسد به تشکلهای ضد سرمایه داری. چه در زمان حکومت سرمایه داری گذشته (پهلوی) و چه در حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی به خوبی آموخته اند که از ایجاد هر گونه تشکلی جلوگیری کنند. در مقابل، ما کارگران نیز، در مبادله ی نیروی کار با سرمایه و استبداد نظام سرمایه داری راه و چاره ای برای گرفتن مطالباتمان و مبارزه با آن جز متشکل شدن بر علیه سرمایه نداریم. اما با این حال پیگیرانه در راه ایجاد تشکل سراسری ضد سرمایه داری جنبش کارگری، گام بر نمی داریم. این ذات سرمایه است که با کمک تبلیغات و نیروهای سرکوب، از تشکل یابی ما جلوگیری کند و بخشی از ارزش اضافی حاصل از نیروی کار ما را در جهت تحمیق و سرکوب ما هزینه می کند. حتی در کشورهای اروپایی هم که کوس آزادی شان گوش جهان را کر کرده است، نیز اگر اعتصابات و مبارزات کارگری پا را از چارچوبهای تعیین شده فراتر گذارند و کیان سرمایه را به خطر اندازند، دولت ها که نقش عمده شان حفاظت از نظام سرمایه داری است، از هیچ عملی برای مقابله با آنان فروگذار نمی کنند. اکنون در همین کشورها، تشکلهای رفرمیستی اعتصاب را مگر برای چانه زنی بر سر قیمت نیروی کار و آن هم با کسب اجازه از هیئت مدیره، ممنوع کرده اند. تمام اینها گواهی بر این است که نظام سرمایه آنجا که احساس خطر کند، طاقتش طاق و خشونتش عریان می شود، که به نمونه های آن می توان در فرانسه، انگلستان و وال استریت اشاره کرد.
ما کارگران در مبارزه علیه سرمایه و هجوم روز افزون آن به معیشت و آزادیمان، هیچ ابزاری جز متشکل شدن بر علیه سرمایه نداریم. همکاری در این رابطه می گفت، ما حتی اخبار کارگری را به گوش دیگران نمی رسانیم. بارها اتفاق افتاده است در کنارمان کارگران دست به اعتصابات و اعتراضات زده اند، اما ما بی خیال از کنارشان رد می شویم غافل از آنکه خود نیز در نوبت هجوم سرمایه در قالب تعویق و کاهش دستمزدها، اخراج و تحمیل بیکاری و لغو قراردادها و استثمار هرچه بیشتر و بیشتر هستیم. وظیفه ی خودمان نمی دانیم اخبار کارگری را سر صبحانه و ناهار بگوئیم و درباره ی آنها با همکارانمان صحبت کنیم، حتی حاضر نیستیم سری به همکار سابقمان که برای مقابله با اخراجش مبارزه می کند بزنیم. بخشی از کارگران پیشرو، عمده کارشان این است که اخبار کارگری را در میان خود دست به دست بگردانند، دریغ از آنکه این اخبار را به بدنه ی کارگری برسانند.
در دهه ی هشتاد بحثی مطرح بود مبنی بر این که فعالین کارگری در ساحل جنبش کارگری به نظاره ایستاده اند. دریای مبارزات کارگری به حرکت خود انگیخته ی خود ادامه می دهد و فعالین چپ، حتی با نام فعالین کارگری، همان نگاه مکتبی را یدک می کشند و وقتی که به کارگران پیشرو نزدیک می شدند هم با این هدف نبود که در سوخت و ساز مبارزات جنبش کارگری حاضر شوند و در روند بالا بردن آگاهی طبقه ی کارگر حضور فعال داشته باشند، بلکه با نگاه فرقه ای و گروهی به پیشروان کارگری نزدیک می شدند تا با جذب کارگران به فرقه ی خود کسب اعتبار کنند. تاثیرات غیر کارگری این رویکرد فرقه ای سالها بر جنبش کارگری سلطه داشته و رد پای آن هنوز هم در جنبش کارگری مشهود است. این مسئله به عینه در رابطه با مبارزات کارگری اخیر و به عنوان مثال در مبارزات کارگران فولاد خوزستان و کارگران قطعات توربین شهریار دیده می شود، که کارگران دیگر بخشهای کارگری، نه تنها از این مبارزه ی کارگری اعلام حمایت نمی کنند، بلکه از پخش شفاهی و نوشتاری اخبار آن هم خودداری می کنند.
کارخانه ی قطعات توربین شهریار در جاده ی ملارد (بلوار مپنا) در منطقه ای واقع شده است که ده ها شرکت و کارخانه در زمینه ی صنایع برق و نیروگاهی قرار دارند، اما با این حال کمتر از چند و چون مبارزات کارگران قطعات توربین شهریار در همسایگی خود اطلاع دارند. دهها شرکت زیر مجموعه ی شرکت مپنا که در عرصه ی نیروگاهی، حمل و نقل، ساختمان و ... تولید ارزش اضافه می کنند و همین شرکت مپنا دارنده ی ٢٠% سهام شرکت قطعات توربین شهریار هم هست. اگر به بیلان شرکت نگاه کنیم، دهها میلیارد از قبل بهره کشی از نیروی کار کارگران انباشت کرده است و اکنون به بهانه ی عدم سود آوری دست به اخراج کارگران قطعات توربین شهریار زده اند. بحث تعدیل نیرو درباره ی تمام شرکتهای صنایع نیروگاهی که عمده ی آن شرکتهای زیر مجموعه ی مپنا هستند مطرح است و با این حال کارگران شرکتهای مپنا، در مقابل تجمع اعتراضی کارگران اخراجی شرکت قطعات توربین شهریار که با خانواده هایشان در مقابل درب شرکت، جمع شده و خواستار برگشت به کار هستند، دست روی دست گذاشته اند و از حمایت از آنان خودداری کردند، حمایتی که در واقع، حمایت از امنیت شغلی خودشان می باشد و چه بسا که می توانست هجوم سرمایه به کارگران را وادار به عقب نشینی کند. و بدون شک اگر شرکتهای نیروگاهی که عمدتا در همسایگی این شرکت قرار دارند، در همبستگی با مبارزات کارگران قطعات توربین شهریار علیه سرمایه به میدان می آمدند، صاحبان سرمایه در این شرکت و دولت سرمایه را از اقدام به اخراج کارگران نیروگاهی باز می داشتند. متقابلا اگر تا کنون کارگران نیروگاهی را اخراج نکرده اند، یک عامل اساسی آن می تواند، مبارزات همین کارگران در شرکت مذکور باشد. پیشروان کارگری در شرکتهای صنایع برق و نیروگاهی، می توانند در بسیج بدنه ی کارگری در این شرکتها و در حمایت از مبارزات کارگری تاثیر گذار باشند. می توانند در تدارک تشکلهای شورایی ضد سرمایه داری دست به کار شوند، می توانند در انتشار اخبار مبارزات کارگران قطعات توربین شهریار به بدنه ی کارگری و دیگر شرکتها پیشتاز باشند. اگر هر پیشرو کارگری، اخبار مبارزات کارگری را به چهار نفر برساند و در مهمانی ها و مراسم خانوادگی و غیره موضوعات کارگری را مطرح کنیم، می توانیم اخبار نوشتاری مبارزات کارگری فولاد خوزستان، نورد لوله ی صفا و... را به کارگران دیگر شرکتها برسانیم. اگر به صورت توده ای وارد عمل شویم و به قدرت عظیم کارگریمان اعتماد داشته باشیم، می توانیم، به سانسور خبری که از سوی دولت سرمایه داری به وجود آمده است ضربه وارد کنیم و اگر متحد و متشکل، به طور سراسری در پیکار علیه سرمایه وارد شویم، می توانیم این سانسور خبری را بشکنیم. اگر بخواهیم از دور نظاره گر جنبش کارگری نباشیم، در گام اول باید به هر وسیله ی ممکن با کارگران شرکتهای در حال مبارزه برای مطالباتشان تماس بگیریم و به هر وسیله و شیوه ای که مناسب می دانیم، اخبار کارگری را در بدنه ی کارگری انتشار دهیم، تا حرکتی در جهت همبستگی و اتحاد جنبش کارگری باشد.
مبارزات کارگری در خوزستان محدود به کارگران فولاد خوزستان نمی شود، بلکه کارخانه های بسیاری چون قند و نیشکر (هفت تپه) سالهاست که در جریان مبارزه، پیگیر مطالبات خود می باشند. شاید در ابتدای مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه، پیش بینی نمی کردیم که دامنه ی هجوم سرمایه، دامن کارگران لوله سازی اهواز را هم بگیرد و اکنون شاهد مبارزات کارگران قراردادی فولاد خوزستان باشیم، که حمایت کارگران رسمی این شرکت را به دنبال داشت و نقش حمایت کارگران رسمی در عقب نشینی مدیران سرمایه بسیار اثرگذار بود. در سال ٨۵ نیز، حمایت کارگران رسمی دیزل خودرو از کارگران قراردادی بود که با اعتصاب چند ده روزه که از ٢۵ تیر ماه شروع شد، موجب شد در شهریورماه همان سال کارگران بتوانند، در مقابل مدیران تولید ارزش اضافه که قصد داشتند، کارگران قراردادی را اخراج کنند پیروز از میدان این مبارزه به در آیند.
اکنون کارگران فولاد خوزستان توانسته اند، صاحبان سرمایه در این شرکت را به تمکین وادار کنند اما، عملی شدن مطالبات این بخش کارگری همچنان، مقاومت و حمایت کارگران رسمی را همچون حضورشان در مرحله ی اول این مبارزات طلب می کند. در طی مبارزات تدافعی جنبش کارگری، هرگاه کارگران رسمی حمایت خودشان را از کارگران پیمانی و قراردادی دریغ نداشتند، به پیروزی رسیده اند. اما نمونه هایی هم داشتیم که عدم حمایت کارگران رسمی از کارگران قراردادی زمینه ای شد که کارگران رسمی را هم مورد هجوم قرار دهند و بعد از اخراج و بازخرید کارگران قراردادی، شروع به اخراج کارگران رسمی کردند.در کارخانه ی بیسکویت ویتانا در جاده ی قدیم کرج بود که در آن صاحبان سرمایه از تفرقه و ناآگاهی کارگران کمال استفاده را بردند. به قول کارگری " آنجا که ایستادیم به خواسته هایمان رسیدیم، آنجا که کوتاه آمدیم باختیم."
مبارزه ی کارگران قطعات شهریار در شکل اعتصاب از بیست روز پیش شروع شد و اکنون برای پیگیری خواستها و مطالبات با وجود عقب نشینی های مدیران سرمایه ادامه دارد. تداوم مبارزات کارگران این بخش از صنعت برق، نتیجه ی ایستادگی و اتحاد کارگران و پیوند و همفکری کارگران پیشرو با بدنه ی کارگری است. این حلقه از جنبش کارگری، طی مبارزات چند ساله ی خود دریافته اند، که اگرمتحدانه و با آگاهی در مقابل سرمایه بایستند، پیروز خواهند شد.
از همفکری کارگران گفتیم؛ در چند روز گذشته مدیران شرکت خواسته اند با کارگران یک سالن، جداگانه وارد مذاکره شوند و تا حدود زیادی هم به مطالبات آنان جواب مثبت داده اند، اما از آنجا که این کارگران با دیگر بخشهای شرکت به شور نشستند، گفتند تا به خواست همه ی کارگران و تامین کار برای کارگران رسیدگی نشود، همراه با دیگران به اعتصاب ادامه خواهند داد.
حرکت شورایی در میان کارگران مشهود است، چیزی که در میان کارگران در شرف بازنشستگی ایران خودرو هم دیده شد. کارگران قطعات توربین شهریار، برای هر گامی در طی مبارزاتشان بارها به شور و گفتگو نشسته اند. شنیده شد که امروز (١٧/۴/٩٢) مسئولین اداره ی کار کرج نیز به شرکت آمده اند. زمزه ی اخراج یکی از مدیران دیگر شرکت هم به گوش می رسید، این مدیر که به تازگی به پست مدیریت رسیده است، به میان کارگران می رود و از آنها می خواهد که هوای او را هم داشته باشند. این، قدرت همبستگی و اتحاد کارگران را می رساند که اگر قبل از این وقایع و مبارزات، کارگری می خواست با مدیران صحبت کند بایستی از قبل وقت می گرفت.
اما با این وجود شرکت قطعات توربین شهریار همبستگی و حمایت دیگر کارگران صنایع برق و نیروگاهی در جاده ی ملارد (بلوار مپنا) را نیز طلب می کند. اگر چنین شود، می تواند جنبش سراسری کارگران صنایع برق و نیروگاهی کلید بخورد. این کار شدنی است اما به همت ما کارگران، از کارگران بیکار، آماده به کار، اخراجی ، صنعت ماشین سازی، نورد صفا، صنایع فلزی و ... و به طور کلی همه ی کارگران مزدی، چه یدی و چه فکری و به ویژه کارگران صنایع برق و نیروگاهی که در همین بلوار مپنا در جوار شرکت قطعات توربین شهریار قرار دارند، بر می گردد که متحدانه در همبستگی با این کارگران جسور و آگاه وارد مبارزه با سرمایه شوند.

چند کارگر