افق روشن
www.ofros.com

در دفاع از کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه


مراد عظيمی                                                                                                      یکشنبه ٢۹ بهمن ۱۳۹٦ - ١٨ فوریه ۲۰۱٨

درمطلبی از نازنين و يامين تحت عنوان «روژاوا، درنزاع کار-سرمايه، با رديف کردن درازی از کدها ظاهرا ثابت می کند که کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه دست پخت آمريکاست. اگر خواسته باشم به تک تک اتهاماتش جواب دهم، بی اغراق نياز به تحرير کتابی خواهد داشت. در زير به نکاتی کليد تکيه خواهم کرد.
١-مقدمتا بگويم که منظور من از اين نوشته خطابم با خوانندگان با وجدان افق روشن است و نه مجادله با ن ی، که متاسفانه اين را نيز در بر می گيرد. در ميان کدهای طومارگونه شان از جانت بئيل نيز کد آورده اند. متن نوشته نشان می دهد که نويسندها از کتاب انقلاب روجاوا مطلع هستند و کدهای زيادی با برداشت نادرست از کتاب آورده اند- عموما بدون اشاره از کتاب . جانت بئيل کتاب انقلاب روجاوا را از آلمانی به انگليسی ترجمه کرده است ومن از انگليسی به فارسی . من باقيد احتياط به کدهای ن ی از جانت بئيل شک دارم. به اين دليل که نه نويسندگان کتاب به آلمانی، مايکل نپ، انجه فلاخ و ارجان آی بوغا حاضر شده باشند فردی که اظهارات غير منصفانه در رابطه با روجاوا گفته است و آنها راضی باشند نامبرده کتابشان را به انگليسی ترجمه کند. و نه جانت بئيل به اصطلاح منتقد روجاوا حاضرشده باشد کتابی خلاف نظرات و وجدان اش رامعرفی می کند، ترجمه کند. همينجا به يک نکته مهم که نه سهو بلکه عمل عامدانه نويسنده هاست اشاره کنم. باکور، روجاوا، باشور و روژهلات به ترتيب کردستان ترکيه، سوريه، عراق و کردستان ايران را تداعی می کنند. روجاوا در اواسط سال ٢٠١٦ نامش را به کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه تغيير داد. دليل اش اين بود که در پی آزاد کردن مناطقی نظير منبيج، شدادی و غيره که اکثريت جمعيت شان رامردم غير کرد و بويژه عرب ها تشکيل می دادند برای جلوگيری از هر گونه سوء تعبير از هژمونی کردها اسمشان را کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه ناميدند. همچنين، بواسطه پيوستن هزاران مبارز عرب به صفوف وای پی جی، باز به همان دليل بالا، ضمن ساختار وای پی جی و وای پی ژ، اسم نيروهای دموکراتيک سوريه را برگزيدند. بموازات ساختار بازوی نظامی ن د س، بازوی سياسی شورای دموکراتيک مردم سوريه را تشکيل دادند.
٢- عنوان مطلب ايشان «روژاوا در نبرد کار-سرمايه»، پر واضح نشان می دهد که چون کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه محور فعاليتش کار-سرمايه يا لغو بردگی مزدی ...نيست پس سربه تن شان نباشد بهتر است.
٣- ديويد گريبر استاد انسان شناس دانشگاه اقتصاد لندن، درسال ٢٠١۵ از روجاوای آن زمان و کنفدراليسم دموکراتيک کنونی ديدن کرد. ايشان هم به کتاب انقلاب رو جاوا و هم به جلد اول آثار عبداله اوجالان «يک بيانيه تمدن دموکرا تيک» پيش گفتار نوشته است. ديويد گريبر می گويد من دوستانی داشتم، وقتی آنها متوجه شدند من از انقلاب روجاوا پشتيبانی می کنم درصحنه حاضر شده و اطلاعيه توزيع می کردند که به روجاوا کمک نکنند- کاری که در گونه د يگر«در نزاع کار-سرمايه »کاغذی و بسياری از چپ ها در عرصه جهانی و نه يک کشور معين انجام می دهند. ديويد گريبراين ها را بدرستی ضد امپرياليست های بازنده می نامد. ديويد گريبر ضمن پشتيبانی گرم از روجاوای سال ٢٠١۵ ، کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه، به شيوه سالم ملاحظاتش را نيز بيان کرده است.او می گويد من آدم بدبينی نيستم، ولی روجاوا کاملا از چهار سو، ترکيه، دولت بعث سوريه، جهادی ها و مسعود بارزانی (جناب آقای مسعود بارزانی، رئيس جمهورحکومت اقليم کردستان عراق- جناب ايشان متحد نستوه اردوغان فاشيست و عامل امپرياليست ها و غيره، تنها ارتباط ک د ش س با جهان، يعنی پل سميلکا روی رودخانه فرات بين کردستان عراق و کانتون جزيره را با نيت خفه کردن اقتصاد روجاوای ديروز و ک د ش س امروز بسته است). من عليرغم اينکه از اتهام پروژه آمريکائی پ کا کا، ک د ش س، مسعود بارزانی وجلال طالبانی بسيار دلچرکين هستم ولی متانتم را از دست نميدهم، با خونسردی می گويم چنين اتهامی به ک د ش س و پ کا کا بی اخلاقی نويسندگان «درنزاع کار-سرمايه» کاغذی را ثابت می کند. توضيح داخل پارانتز از من) محاصره شده است، روجاوا را از بين می برند. به لحاظ اقتصادی ديويد گريبر می گويد آنچه در روجاوا عمل می شود اقتصاد سوسيال دموکراسی است. من ملاحظات ديويد گريبر از روجاوا را جزئی از کمک فکری او به روجاوا مشاهده می کنم. به محض حمله جنايتکارانه اردوغان به عفرين نوآم چامسکی، ديويد هاروی، ديويد گريبر و عده ای ديگر طوماری عليه حمله اردوغان فاشيست به عفرين امضا کردند. ديويد گريبر نقل می کند در پايان ديدارش از روجاوا، به مدعوين گفتم من می دانم شما درمحاصره هستيد ما چيز قابلی نداشتيم برای شما بياوريم. يکی اززنان حاضر روبه من کرد واز طريق مترجم گفت من اين حرف را از جانب خودم می گويم: نگران ما نباش، من آزادی ام را دارم وقی که شما به کشورتان رسيديد در آن جا نداريد. من به مارکس بسيار احترام قائلم، ولی مارکس بی عيب و نقص نبود. در جلد اول کاپيتال، مارکس شرح می دهد که در بازار کارگر آزاد با سرمايه معامله می کند واوجالان به درستی مارکس را نقد می کند که چگونه می شود کسی که پيشتر برده شده درشرائط آزاد نيروی کارش را با سرمايه معامله کند. يا، نگاه يک جانه مارکس به پيشرفته بودن بورژوازی- در مانيفيست کمونيسم-و غيره که دستمايه خوبی در اختيار بورژوازی می گذارد، يا ديد مردسالارانه مارکس وغيره. ولی اين انتقادات هرگز سبب نمی شود که من چهار دهه تلاش مارکس برای رهائی طبقه کارگررا قلم بگيرم، کاری که «در نزاع کار-سرمايه» کاغذی ن ی با تهممت پروژه آمريکائی روجاوا بدشان نمی آيد ک د ش س به خاک و خون کشيده شود، و با اين بينش خودشان را در کنار اردوغان و غيره عليه ک د ش س قرار می دهند. اين چه نظمی است که اردوغان ديوانه وار از همان اول عروج روجاوا دشمنی هارش را مخفی نکرده است ومدرنيته سرمايه داری سکوت اش را. و اين چگونه نظمی است که اردوغان با بيش از ٧٠ جنگنده های اف ١٦ آمريکا وتانک و توپ و پهباد و چندين هزار آدم کشان داعش النصره وووبه عفرين حمله کرد و به روس ها قول داد در چند روز عفرين را تسخيرخواهد کرد واکنون ٢٨ روز است که اردوغان در باطلاق عفرين فرو رفته است. اين چه آرمان و چه روحيه ای است که با دومين ارتش ناتو می جنگد وآنرا زمين گيرکرده است. وقتی ارتش عراق و حشد الشعبی بر سر رفراندم به کردستان جنوبی حمله کردند، هم پيشمرگان اتحاديه ميهنی و هم پيشمرگ های مسعود بارزانی معلوم الحال بدون جنگ عقب نشينی کردند و نصف خاک کردستان عراق را به دولت مرکزی دادند. خواننده تفاوت مقاومت مبارزان عفرين را با واقعه ننگين کردستان عراق مقايسه کنند.
۴- با قيام توده های کرد شمال سوريه- زنان نقش برجسته ای داشته اند، آن چنان که انقلاب زنان ناميدند- در سال ٢٠١٢ به رهبری حزب اتحاد دموکراتيک، خودمختاری دموکراتيک در کانتون های جزيره، کوبانی و عفرين اعلام شد. از همان لحظه اردوغان فاشيست کمر به نابودی ک د ش س سوريه بست. تا مقطع حمله جنايتکارانه ارودغان فاشيست به عفرين، حدود نيم ميليون نفر عرب و کرد و تبارهای ديگر از جنگ و ويرانی درمناطق ديگر فرارکرده و به عفرين آرامش پناه آوردند. اردوغان از جنايت کاران جهادی از همان سال ٢٠١٢ استفاده کرده است. بالاخره، با تشويق اردوغان، داعش به کوبانی حمله کرد و اردوغان با خوشحالی علنا می گفت به زودی کوبانی سقوط می کند. هرفرد بی غرض و با اخلاق و انسان دوست ونه «در نزاع کار-سرمايه» کاغذی می داند که حمايت هوائی آمريکا از مبارزان شجاع زنان و مردان کوبانی زمانی بعد از نبردهای قهرمانانه «بارين کوبانی» ها به اين علت اتفاق افتاد: ميليون ها مردم کرد ترکيه در حمايت از برادران کرد عليه اردوغان به خيابان ها سرازيرشدند، پليس سرکوبگر اردوغان حداقل ۴٠ نفر تظاهر کننده را کشتند و تعد اد زيادی را زخمی کردند. رسانه های طرفدارمرکل راست محافظه کار با بی شرمی نوشتند علت تظاهرات مردم کرد ترکيه در اعتراض به انفعال دولت ترکيه نسبت به نبرد در کوبانی بود، در حالی که واقعيت معکوس بود و اردوغان از داعش حمايت مستقيم می کرد. خبرنگاران غربی که در آنسوی مرز بربالای بلندی جاگرفته بودند اخبار را به جهان پخش می کردند. نبرد کوبانی نمادی از نبرد کموناردهای پاريس و نبرد استالين گراد بود . برای اولين بار دنيا با مدافعان زنان وای پی جی آشنا شدند. در استراليا لباس زنان وای پی جی مدل شد، و زنان و مردان بشر دوست، برابری طلب بااطلاع از مبارزان کوبانی عليه داعش جنايتکار از آمريکا، استراليا، کانادا و کشورهای اروپا - يادآور تيپ بين المللی داوطلبان عليه فاشيسم اسپانيا در سال ١٩٣٦- روانه کوبانی شدند وتاکنون تعدادی شهيد شده و هم اکنون تعدادی برای دفاع عازم عفرين شدند. تحت فشار افکار عمومی و خيزش توده های کردستان ترکيه، آمريکا مجبور به حمايت هوائی از مدافعان کوبانی شد، ولی گفتنی است که آمريکا می توانست خوراک برای مدافعان با چتر پائين بياندازد، ولی نکرد. تا قبل از حماسه نبرد عفرين وای پی گی و وای پی جی ٦٠٠٠ نفر در جنگ ها عليه جنايت کاران جهادی کشته داده بودند. نه بی بی سی نه س ان ان و غيره با بدخواهی سکوت کرده بودند وهنوز هم سکوت ادامه دارد. بالاخره، از سال ٢٠١٦ آمريکا در جنگ با داعش به ک د ش س ، به عنوان تنها نيروی رزمنده قابل اعتماد روی آورد و وارد يک همکاری تاکتيکی با استقلال سياسی هر دوطرف شدند. در درون فعالين ک د ش س هيچ شکی نيست که زمانی امپرياليسم آمريکا از پشت به آن ها خنجر بزند، همچنانکه پوتين روسيه با موافقت با حمله اردوغان فاشيست نمود و فردا سوريه.
۵- «در نزاع کار-سرمايه» کاغذی همکاری نظامی آمريکا با ک د ش س را به حساب طرح آمريکائی می گذارد همچنانکه تروتسکيست ها و غيره به بهانه های کاغذی ديگربا ک د ش س دشمنی می ورزند. ولی بايد ازاين افراد پرسيد چرا، آمريکا، انگلستان، فرانسه، عربستان سعودی ، قطر، ايران و بويژه اردوغان فاشيست اجازه می دادند اپوزيسيون های معلوم الحال طرفدار عربستان سعودی، قطر، ترکيه و غيره در به اصطلاح کنفرانس های ژنو شرکت کنند، ولی مانع شرکت ک د ش س شدن، سپس همين روال در کنفرانس های آستانا و ژنو تکرار شدند. و چرا آمريکا، سازمان ملل، اتحاديه اروپا، انگلستان و غيره تاکنون ک د ش را سانسورکرده اند. و چرا، هم اکنون همه شان مستقيم يا غيرمستقيم از حمله اردوغان به عفرين پشتيبانی می کنند. اگر ک دش س آلت دست آمريکاست، پس، پيشتر آلت دست روسيه بود، چرا که ک دش س قبلا با روسيه رابطه برقرار کرده بود و حتی دفتر نمايندگی در مسکو بازکرده بودند. ولی، حقيقت اين است که امپرياليست ها و قدرت های ناحيه بنا به منافع شان در سوريه وارد شده اند و با اين هدف سياست هايشان را نيز تغيير می دهند. با سرنگونی جنگنده جت روسيه توسط ترکيه، هرروز آر تی تلويزيون روسيه تبانی اردوغان با داعش را پخش می کرد، اسناد رو می کرد و غيره. ولی، به محض اينکه، ترکيه روابط اش با روسيه را ترميم کرد، روسيه ١٨٠ درجه چرخيد و ديگر تلويزيون آرتی روسيه حرفی از هم پيمانی ترکيه و داعش نمی زند. تا يک هفته پيش از حمله ترکيه به عفرين با استقلال سياسی دوطرف روسيه در عفرين نيروداشت. اين به اين معنا بود که با وجود نيروهای روسيه در عفرين ترکيه نمی توانست به عفرين حمله کند. ولی، معامله هائی بين ترکيه و روسيه انجام شد و روسيه نيروهايش را بيرون کشيد. آمريکا گفت من نيرو در عفرين ندارم- در جزيره و کوبانی دارد. دلقک بوريس جانسون وزير امور خارجه انگلستان آشکارا با گفتن اينکه ترکيه حق دارد از امنيت مرزهايش دفاع کند، از تجاوز ترکيه به عفرين حمايت کرد، فرانسه و آلمان، اتحاديه اروپا و سازمان ملل همه در قبال حمله وتجاوز ترکيه به عفرين در سوريه سکوت کردند. حتی سوريه با تجاوز ترکيه به عفرين مخالفت نکرد. قبلا، ترکيه جرابلس و الباب بخشی از خاک سوريه را اشغال کرده بود. نه روسيه ونه ايران همپيمانان ديرينه سوريه به اشغال خاک سوريه از طرف ترکيه اعتراض کرده اند. دراين وانفسای جستجو برای منافع خودی از طرف امپرياليست ها و قدرت های منطقه، ک دش س توانسته است تحت انديشه های عبداله اوجان براساس تکيه بر توده های مردم از شکاف های بين اين قدرت ها استفاده کند.
٦- فردريک انگس با استفاده از يادداشت های مارکس از هنری لوئيز مورگان انسان شناس آمريکائی کتاب منشاء خانواده، مالکيت خصوصی و دولت، و با استنتاج از حماسه هومر به انتقال حق مادری به پدری می رسد. انگلس اين انتقال را گذار از دوران مادرسالای به دوران پدرسالاری نمی بيند، کاری که عبداله اوجالان کرده است. تحقيقات مورگان به سال ١٨٧۵ برمی گردد، اين زمانی است که هنوز اکتشافات در بين النهرين يا مسوپوتاميا، سرزمين هائی بين رودخانه های دجله و فرات که از کوهستان های کردستان سرچشمه می گيرند، انجام نشده بود. سپس، اکتشافات پديدار می کنند که انقلاب کشاورزی، اهلی کردن گندم، حيوانات وغيره منجر به پيدايش اولين شهر-کشورها، طبقات ودولت می گردد. انگس تقسيم بندی دوران پيشا-تاريخ مورگان: تحت تاثير مدرنيته سرمايه داری به ، دوران های توحش و بربريت تقسيم می کند،استفاده میکند، ونه ازدوران های سنگی و نوسنگی اخلاقی . در حاليکه، تحقيقات باستان شناسان و انسان شناسان هويدا می کنند که دوران پيش از تقسيم جامعه به طبقات، شهر-کشوری و دولت، دورانی برابری خواه يا اگاليترين، يا معروف به کمون ها يا جوامع کمونيستی اوليه مادرسالاری بودند. در اين جوامع زنان مورد احترام مردان بوده است. عبداله اوجالان به نمونه مجسمه های الهه ها يا خدايان زن اشاره می کند.در تکميل استنتاج انگلس از اسطورهای هومردر انتقال حق مادری به حق پدری، عبداله اوجان در بررسی های جامعه شناسانه از دوران های پيش از ظهور دولت و شهر-کشورها از قديمترين سنگ نوشته، يعنی حماسه گل گمش که داستان گذارقهرآميز مادرسالاری به پدرسالاری وتبديل شدن زن به عنوان ملعبه عيش و عشرت مرد بهره می گيرد. يکم: به برداشت عبداله اوجالان، از ظهور طبقات، دولت ووو به بعد و از جمله مدرنيته-سرمايه داری جوامع پدرسالاری هستند. اگر چارلز فوريه دردهه ١٨٣٠ رهائی زن را شرط رهائی جامعه دانست، عبداله اوجان پيش از دستگيريش توسط سيا و موساد پايه های رهائی زنان را درپ کا کا پی ريخت . دوم، عبداله اوجالان ظهورشکل بندی سرمايه داری را مدرنيته سرمايه داری ناميده و بديلش را مدرنيته دموکراتيک تعريف می کند. برابر با فلسفه عبداله اوجالان پ کا کا و همينطور ک د ش س برای تحقق جامعه ای مبتنی بر حفاظت محيط زيست، رهائی زنان و دموکراسی مستقيم مبارزه می کنند.
٧- برای سنجش اخلاقی از ک د ش س، به جمهوری ايدئولوژی مذهب شيعه سرمايه داری ايران نگاه کنيم.
الف: ازدواج دختران ١٣ سال قانونی است. ولی مطابق آمار دولتی هر سال ٠٠٠، ٢٠ ازدواج غيررسمی يا نوعی رسمی دختران ٩ ساله اتفاق می افتد. مردها 4 زن می توانند بگيرند، صيغه يا تن فروشی نوع شيعه رواج دارد، زنان و بچه ها در خانواده مورد خشونت واقع می شوند. روجاوا (پيش از ک د ش س) ازدواج زيرسن ١٨ و ازدواج چند همسری را غير قانونی کرد.
خشونت در خانواده پيگرد قانونی دارد. حتی، اگر زنی را همسرش کتک زده باشد و سپس زن به دادگاه اعلام کند شوهرش را می بخشد، دادگاه می گويد عطوفت شما قابل تحسين است، ولی همسر شما بايد مجازات شود. در مواردی از دعوی زن ومرد بجای دادرس مرد، زنان کمون حق دارند دادرس زن برای دادگاه انتخاب می کنند. سخن کوتاه ک د ش س از کمون ها و نهادهای گوناگون برای برابری جنسی و شکوفائی استعدادهای زنان استفاده می کند. درتمام نهاد های اجتماعی حد اق ۴٠ در صد افراد بايد زنان باشند. درتمام نهادها دونفر اداه کننده، يک نفر زن و يک نفر مرد انتخاب می شود. دوره های گوناگونی برای رشد فکر شکوفائی استعداد زنان مانند دوره های روزنامه نگاری و مجريان راديوی زنان وغيره تشکيل شده و مهمتر از همه با رهنمود عبداله اجالان دانش زن شناسی يا جينولوجی تاسيس شده است و غيره. خوب، با مقايسه موقعيت وحشناک نابرابری و تبعيض به زن د ر ايران و تلاش مستمر برای برابری زن و مرد کافی است، که هر انسان اخلاقی بخاطر تلاش ک د ش س را برای رهائی زن از اين جنبش سپاسگزاری کند. ولی، نه خير، از منظر «روژاوا در نزاع کار-سرمايه» مبارزه برابری زن و مرد پشیزی مهم نيست ، مهم اينست که ک د ش س بايد برای کار-سرمايه مبارزه کند.
ب- درايران گذشته از نابرابری جنسی مشکل تباری برتری فارس و تبعيض عليه آذری، کردها، بلوچ ها و عرب ها وتبعيض مذهبی وجود دارد. قدرت های خارجی می توانند با دميدن در آتش ملی گرائی وضعيتی وحشتناکتر از بوزنیا در ايران بوجود آورند. خوشبختانه درقيام اخيرمسئله قومی مفقود بود. عبداله اوجالان راه حل انسانی برای تبعيض قومی و مذهبی ارائه داده است. مطابق با الگوی وی، در ايران هر منطقه ای از ايران حقوق برابر فرهنگی، تباری و اعتقاد مذهبی نمورد اجرا گذاشته شود. برای نمونه، درکردستان اززبانهای کردی و فارسی استفاده شود. مذهب امری فردی تلقی شود ونه رسميت دولتی. عبداله اوجالان به مشکل قومی و تباری در فراخنای کردستان برای خاورميانه و فراتر جواب داده است. ظرف چنين نگرشی برای ايران، کنفدراليسم دموکراتيک خلق های ايران است.
٨- «در نزاع کار-سرمايه» کاغذی رديف طولانی از تحريف و تهمت، آگاهانه از اساس و بنياد ساختار ک د ش س سکوت می کنند. اما، بنياد روجاوای ديروز و خلفش ک د ش س بر چه نهاده شده است. دموکراسی سرمايه داری مدرنيته بردمکراسی از بالا سامان يافته است. اين دموکراسی برپايه انفعال مردم بنا شده است. سهم دموکراسی شهروند مدرنيته سرمايه داری به اين محدود شده است که هر چهار سال يک روز پای صندوق رای برود و به اين يا آن کارگزار سرمايه داری مدرنيته رای داده و برود خانه اش به نشينند.
ک د ش س دموکراسی از بالا را چالش کرده و به جای آن دموکراسی از پائين يا دموکراسی مستقيم را جانشين کرده است. مکانيسم دموکراسی از پائين و يا دموکراسی مستقيم چيست؟ جواب شرکت تمام آحاد مردم در تصميم گيری های جامعه از طريق کمون ها و شوراهاست. کمون ها از ٣۵ تا ۵٠ خانواده درشهرها وکمون ده اهالی ده را دربرمی گيرد. کمون درجلساتش هم کنش آگاه گرانه، آموزشی و هم کميسوين هائی برای اجرای پروژه ها تعيين می کند. شوراهای شهر از نمايندگان کمون های محلات تشکيل می شود. در دموکراسی مدرنيته سرمايه داری نمايـنده های پارلمان در طی دوره چهار سال بعداز اانتخاب شدن هر کاری خواستند انجام می دهند و هرگز به شهروندان انتخاب کننده جوابگو نيستند. در دموکراسی مستقيم ک د ش س ، هم نماينده های کمون ها و هم شوراها به مردم پاسخگو و در صورت تخطی از انجام وظائفشان عزل می شوند. دموکراسی مستقيم، دموکراسی مدرنيته سرمايه داری را چالش می کند.
سخن پايانی. در زمانی که ارتش اردوغان فاشيست با جت های اف ١٦، پهبادها،تانک های لئوپارد آلمانی و توپ و جهادی های آدم کش به عفرين حمله کرده خانه ها را ويران می کنند و کودک و بزرگ سال را می کشند و محيط زيست را تخريب می کنند، نوشته «در نزاع کار-سرمايه» کاغذی بسيار گوياست که به چه کسی يا کسانی خدمت می کند.

مراد عظيمی