افق روشن
www.ofros.com

:خودسازماندهی و خودباوری در مبارزات کارگری فولاد اهواز

به بهانه‌ی هشتمین روز اعتصاب کارگران گروه ملی صنعتی فولاد

میثم آل‌مهدی                                                                                                                                شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ - ٣۰ دسامبر ۲۰۲٣

اعتراضات کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، در حال حاضر ده سال از شروع آن می‌گذرد و به یاد داریم بزرگترین اعتصاب و تظاهرات را در سال ۹۷ چگونه به مرحله‌ی عمل درآوردند. در این مطلب بر خلاف بسیاری از مطالب منتشر شده نمی‌خواهیم صرفا به نحوه‌ی واگذاری این شرکت و مسائل مالکیت آن بپردازیم، بلکه می‌خواهیم درباره‌ی روش مبارزاتی کارگران فولاد اهواز و تاکتیک‌های آن‌ها، چگونگی تقابل با مدیریت شرکت و کارفرماهایی که کاملا از طرف اتاق بازرگانی و اداره کار و مجلس حمایت شدند، صحبت کنیم. کارگران این بخش از فولاد ایران در طی سال‌ها مبارزات خود روبروی فراز و فرودهایی بودند و امروز ما بار دیگر شاهد حضور آن‌ها در خیابان‌های اهواز هستیم. کارگرانی که مبنای مبارزه‌ی خود را بر خودآگاهی و خودسازماندهی بنا گذشته‌اند.
از چند هفته‌ی گذشته، پیش‌بینی می‌شد که قرار است اتفاق بزرگی در فولاد رقم بخورد، با توجه به شناختی که از سنت مبارزاتی آن‌ها داریم. در نحوه‌ی اعتصابات هیچ استثنایی در کار نیست: با روند مشخصِ تجمع درون کارخانه و سپس انتقال آن به راهپیمایی درون کارخانه‌ای، و شکل‌گیری یک اعتصاب مقطعی؛ در مقابلِ برخوردهای تنبیهی مدیریت همچون کارت منع تردد، کارگران وارد فاز بعدی یعنی بیرون انداختن مدیریت شدند، که مشابه این شیوه را در سال ۹۷ هم دیده بودیم. به‌هرحال به گذشته نگاهی بیاندازیم متوجه‌ی این قضیه خواهیم شد که این شیوه و تاکتیک دیرینه‌ی کارگران فولاد اهواز است.
کارگران فولاد از سال ۹۷ با اتفاقات بسیاری دست‌وپنجه نرم کردند؛ از شیوه‌های مدیریتی گرفته تا فشارهای امنیتی از سمت مدیران و کافرماهایی که تمام تلاششان بر این بود تا این کارگران استوار را از پای در بیاورند. به اینها اضافه کنیم اخراج‌ها و پرونده‌سازی‌ها را و همچنین احضار مداوم کارگران از طرف نیروهای امنیتی ستاد خبری تا اطلاعات سپاه.
شیوه‌های مدیریتی با تطمیع برخی از کارگران به اسم مسئولیت صورت می‌گرفت و یا تلاش برای رشوه دادن و اعطای جایگاه به بعضی از کارگران پیشروی این کارخانه؛ اما این هرگز از سوی کارگران پذیرفته نشد و کارگر اخراجی زیر بار امضای امنیتی و وعده‌های آن‌ها نرفت. روش دیگر تعدیل نیرو بوده با روش به‌اجبار بازنشست‌کردن برخی از کارگران قدیمی و استخدام کارگران پیمانکاری جدید که امنیت شغلی ندارند. در چنین وضعیتی باوجود اینکه کارفرماها*[هولدینگ شفق] خیال می‌کردند کارگرانِ پیمانکاری جدید می‌توانند حلقه‌ی ضعیفی در کارخانه باشند و هر زمان مدیریت اراده کند، آن‌ها را از کار اخراج کند تا با این ترفندِ همیشگی کارفرماها بتوانند کارگران را زیر سلطه‌ی خود داشته باشند، اما این امر هرگز محقق نشد.

توضیحی کلی پیرامون شفاف‌سازی "هولدینگ شفق"
سهامداران شرکت شفق از مدیران سابق و مهندسین ارشد گروه ملی صنعتی فولاد اهواز هستند؛ عموم فعالیت‌های اقتصادی و بهره‌کشی‌های این هولدینگ، در بنادر جنوب ایران و در شرکت‌های فولاد اهواز است. این هولدینگ در سال‌های گذشته بیشترین بهره و انباشت سرمایه‌ی خود را از موقعیت "بحرانی" گروه صنعتی فولاد اهواز بدست آورده است.
از سال ۹۵ تا ۹۶ که به واسطه‌ی پروپاگاندای نامگذاری این شرکت به عنوان یک شرکت "زیان‌ده" اعلام می‌شد، قصد واقعی ایجاد یک "موقعیت بحران" برای فولاد اهواز بود و عملا آن را از کارافتاده و ورشکسته تلقی می‌کردند. در عین حال در این بازه‌ی زمانی، هولدینگ شفق با ورود ضایعات مواد اولیه به کارخانه و راه‌اندازی و در اختیار کامل داشتن خطوط تولید، مشغول به استثمار صددرصدی کارگران شد. در مناسبات دولتی اذعان می‌کردند که فولاد اهواز هیچ‌گونه تولید و توان بازدهی ندارد، در حالیکه به طور مداوم خطوط تولید در حال کار بودند و نه تنها فولاد اهواز "زیان‌ده" نبود،که تمامی سود یکساله مستقیما به مجموعه‌ی "هولدینگ شفق" تزریق می‌شد.
در مورد این موضوع که چرا "هولدینگ شفق" همواره یک سلطه‌ی مافیایی بر فولاد اهواز داشته، لازم به شفاف‌سازی است: این هولدینگ همواره از طرف نمایندگان مجلس، نیروهای امنیتی و مسئولین استانی حمایت تمام و کمال می‌شده. "هولدینگ شفق" به شکل عنکبوتی در تمامی نهادهای استان، روابط و سازوکارهای مشخصی برای حل وفصل کردن مسائل مالی-دولتی را دارا ست. یادآوری می‌کنیم که بعد از آن بازه‌ی یکساله و به گفته‌ی خودشان "بحرانی"، و پس از بهره‌کشی خالص آن دوره، گروه ملی صنعتی فولاد اهواز متحمل بدهی‌های هنگفتی به دولت از قبیل بدهی‌های برق مصرفی، آب مصرفی خط تولید و ... شد. اکنون پس از گذشت چند سال و به‌خصوص پس از اعتراضات سال ۹۷، این هولدینگ به واسطه‌ی روابطی که درون شرکت فولاد اهواز دارد، همچنان توانسته از قدرت مافیایی خود استفاده کرده و بسیاری از کارگران قدیمی را به اجبار بازنشسته اعلام کند و کارگران جدیدی را تحت سازوکار و ترفندِ ویژه‌ی بهره‌کشی و بی‌ثبات‌کاری، به استخدام خود درآورد.
یکی از تاکتیک‌های کارگران فولاد برای خلع سلاح مدیریت، همان روش مبارزاتی کارگران قدیمی و با تجربه‌‌ی فولاد، یعنی مطالبه‌ی تعدیل وضعیت کارگران جدید بوده. به صراحت اعلام کردند که هر کدام از کارگران جدید تهدید و یا اخراج شود، با مدیریت برخورد جدی خواهند کرد و یکی از مطالبات اصلی خود را تعدیل وضعیت کارگران پیمانکاری گذاشتند.
همچنین شورای تامین استان و وزارت کار تلاش بسیار زیادی کردند تا شورای اسلامی را در کارخانه فولاد تشکیل دهند، اما کارگران فولاد با تحریم این انتخابات حاضر به مشارکت نشده و زیر بار شورای اسلامی نرفتند، در عوض در تقابل با آن، برای همفکری و پیشبرد اهداف طبقاتیِ خود، جمع‌های کوچکِ خودسازمانده‌ را در بخش‌های مختلف کارخانه تشکیل دادند.
در اینجا لازم است یادآور شویم که در این چند سال گذشته، حوادث ناگواری هم با خواسته‌های مدیریت شرکت همراهی کردند چراکه از میان کارگران فولاد، چندین نفر به علت سرطان و یا سکته‌ی مغزی جان باختند. همین یک نمونه، مساله‌‌ای بسیار حیاتی و مهم است که در نبود بهداشت کار و شرایط مناسب پزشکی برای کارگران فولاد، جان‌های بسیاری تحت ستم مضاعف قرار می‌گیرند. به طور کلی این قبیل حوادث که کم‌شمار نبوده‌اند، تاثیری جدی هرچند مقطعی بر روند مبارزات فولاد در سال‌های اخیر داشته‌اند.
کارگران فولاد از اولین روزهای واگذاری شرکت به بانک ملی و به شیوه‌ی انتخاب مدیریت‌های متنوعی که یا مدیرهای امنیتی بودند و یا مدیریت‌های بحران، معترض بودند؛ همه‌‌ی مدیران بحران انتخاب‌شده تا به امروز، نیروهای امنیتی و سپاهی هستند که ابدا هیچ‌گونه تخصصی در رابطه با فولاد ندارند و صرفا برای کنترل و استقرار امنیت در کارخانه حضور دارند.
این مدیران همیشه مطالبات کارگران را با سرکوب، که با هماهنگی ستاد خبری و اطلاعات سپاه انجام شده، پاسخ داده‌اند. به عنوان نمونه، از سال ۹۵ تا ۹۸، حدود ۱۱۲ پرونده برای کارگران فولاد تشکیل شده که هنوز برخی از پرونده‌ها باز است و آخرین نمونه‌ی آن حکم شلاق و جریمه نقدی و زندان است که برای بیش از ۱۰ نفر از کارگران صادر شده است.
به هرترتیب این روند هرگز موجب ناامیدی میان کارگران نشده بلکه روز‌به‌روز اراده‌ی آن‌ها را برای ادامه‌ی مبارزه‌ی خود مصصم‌تر و قوی‌تر کرده است.
در روزهای اخیر ما دوباره شاهد حضور کارگران فولاد در خیابان هستیم؛ این حضور با تسخیر شرکت و بیرون‌کردن مدیریت برجسته و بیشتر دیده شد، اما در طول این چند سال، به طور مداوم و همواره کارگران فولاد در حال اعتراض بوده‌اند. همچون اعتراضات سال ۱۴۰۱ روبروی درب استانداری و دفتر نمایندگان استان که مشخصا فریاد می‌زدند که: «ما علیه مافیای فولاد ایستاده‌ایم و باید دست آن‌ها را از شرکت کوتاه کنیم و نمایندگان مجلس باید دست از حمایت مافیای فولاد بردارند».
و همینطور به خاطر بیاوریم فراخوان کارگران فولاد در میانه‌ی قیام ژینا را،که هم‌راستا با مردمی که در خیابان‌ها بودند، اعلام حضور کردند، اتفاقی که موجب هزینه‌های سنگینی برای کارگران پیشروی فولاد شد.
با نگاه دقیقی به مطالبات متوجه خواهیم شد که خودآگاهی بسیار مشخصی در میان کارگران این بخش فولاد به وجود آمده و از مدتها پیش زنده و برقرار است که امیدواریم روزی بتواند در میان کارگران ایران به شکل عمومی تبدیل به سنت مبارزاتی شود.

مطالبات کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز:
۱ - ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفع ممنوعیت ورود به شرکت کارگران تعلیقی و بازگشت به کار "کریم سیاحی" کارگر اخراجی

توضیح: اخراج کارگران معترض یا به تعلیق درآوردن آن‌ها[همان روش تنبیهی کارفرماها در کل نظام بهره‌‌کشی] نباید به یک امر طبیعی تبدیل شود. برای برگشت به کار "کریم سیاحی" [که حدود یکسال از اخراج او می‌گذرد]، کارگران تمام روندهای مسالمت‌آمیز را امتحان کردند، اما جواب آن‌ها همواره این بوده: «برو ما جواب می‌دهیم».
ما فکر می‌کنیم مدیریت فولاد حافظه‌ی ماهی دارد! فراموش کرده‌اند که کارگران فولاد تحمل این روند از برخورد مدیریتی را ندارند و در سال ۹۷ "موسوی" که با همین رفتار و منشِ کارفرمایی مالک شرکت بود، کارگران او را از کارخانه بیرون کردند و امروز مدیریت را از کارخانه بیرون می‌کنند تا ثابت کنند کارخانه‌ای که امروز در آن کار می‌کنند و استثمار می‌شوند، از پدران کارگر خود به ارث برده‌اند.

۲- ‌مشارکت کارگران در امر مدیریت شرکت
توضیح: در چند سال اخیر عدم مسئولیت‌پذیری دولت در برابر اختلاس‌ها و سوءمدیریت کارفرماها، به ویژه بعد از خصوصی‌سازی‌ها در سراسر کشور، به طور مستقیم بر زندگی ما کارگران تاثیر سنگین و مخربی داشته است. اکنون ما کارگران فولاد از تمام کارگران ایران می‌خواهیم که این مطلب را در اولویت مطالبات خود قرار دهند! ما بر این باور هستیم که امروز طبقه‌ی کارگر بسیار متفاوت است، چه از لحاظ آگاهی و عملی پیشرو بودن و چه از لحاظ فنی و تجربه‌. ما انسان‌هایی هستیم که تجربه‌ی عملی و واقعی برای اداره‌ی شرکت و یا مشارکت در اداره‌‌ی آن را دارا هستیم و می‌توانیم این مهم را انجام دهیم. برای مثال اگر یک سرمایه‌دار و یا یک مدیر با هر مقدار سرمایه وارد شرکت شده و مالک آن شود، اگر توان و آگاهی و عمل ما نباشد، هیچ چرخی به حرکت در نخواهد آمد. پس ما فقط جایگزین پدرانمان نیستیم، بلکه وارثان فن پدرانمان و تجربه‌ی زیست مبارزاتی آن‌ها هم هستیم. این قدرت را در خود می‌بینیم که جای کارفرماهایی که صرفا بر مبنای سرمایه، از توان ما ارتزاق می‌کنند را بگیریم و اداره‌ی شرکت و یا مشارکت در اداره‌ی آن را متعهد شویم.

۳- ‌اجرای کامل طبقه‌بندی مشاغل
توضیح:‌ شرکت‌های فولاد در استان‌های دیگر و در کل کشور هستند که حقوق به مراتب بالاتری می‌گیرند. شرکت گروه ملی صنعتی فولاد اهواز خود سهامدار شرکت اکسین اهواز است، اما کارگران در آنجا حقوقی متفاوت می‌گیرند و تاکید ما اگر بر این است که همسان‌سازی دستمزد و طبقه‌بندی مشاغل باید اجرا شود، به این معناست که دست بهره‌کشی‌های مضاعف از کارگران با دستمزد پایین را از فولاد اهواز کوتاه کنیم.

۴-‌ برکناری مدیر‌عامل فاسد و خلع ید بانک ملی
توضیح: مدیران از ترفندهای تهدید همیشه استفاده می‌کنند و فسادهای متعددی دارند. ما در چند سال اخیر اسناد آن‌ها را به همه‌ی مسئولان استان ارائه کرده‌ایم، اما از آن‌جایی که مدیران تحت حضانت دولت و نیروهای امنیتی هستند، ما هم آن‌ها را هم‌سو با یکدیگر می‌بینیم. از طرفی در تقابل با این وضعیت، در اتحادِ خود، توازن نیرویی می‌بینیم که دیگر تحمل این‌همه فساد و سرکوب را ندارد، و متحدانه در مقابل آن ایستاده‌ایم. نگاه ما به مساله مالکیت بانک‌ها بر شرکت‌ها، که به عنوان بنگاه‌های اقتصادی مافیایی هستند این است که هرگز نمی‌توانند یک شرکت را مالکیت کنند. بانک ملی هم مستثنی از این وضعیت نیست. بسیار واضح‌ است بیشتر از آن‌که به فکر زندگی ما باشد، به فکر منافع اقتصادی بانکداری خود هستند!

۵- قراردادی شدن کلیه‌ی کارگران شفق
توضیح: کارگران پیمانکاری هستند که قراردادهای موقت دارند و امنیت شغلی ندارند و این امر موجب این شده‌ که پیمانکار آن‌ها، "هولدینگ شفق"، این حربه را ابزاری برای تهدید این کارگران قرار دهد. در بزنگاه‌های مهمی همچون اعتصاب تلاش می‌کنند که این کارگران تازه استخدام‌شده را تهدید به اخراج کنند. ما مسئله‌ی قرارداد این کارگران را به‌عنوان یک وظیفه‌ی طبقاتی می‌بینیم و بر خود واجب میدانیم که برای بهبود وضعیت آن‌ها، متحد و یکپارچه از هم‌طبقه‌ی خود دفاع کنیم و کاملا سازش‌ناپذیر تا بهبود وضعیت کاری آن‌ها بجنگیم.
در نهایت اینکه این‌بار هم به خیابان آمدیم تا خیابان را زنده نگه داریم. ما کارگران و تمامی طبقات تحت ستم، برای ایجاد توازن در برابر قدرت جز خیابان جایی نداریم. خیابان را ما کارگران آباد کردیم و ما آن را بر سرشان خراب می‌کنیم! این بار هم آمده‌ایم، اما مطالبه‌ی ما دستمزد نیست! بلکه فقط تعدیل وضعیت یک طبقه است. ما می‌دانیم هر قدمِ متحد ما در خیابان، سنتی به جای می‌گذارد که هم‌رنجانمان از آن بیاموزند و ما از آن‌ها بیاموزیم.

"زنده باد طبقه‌ی کارگر متحد"

میثم آل‌مهدی