افق روشن
www.ofros.com

آتش اعتراض کارگران در کارخانه کیان تایر


سیمای سوسیالیسم                                                                                             یکشنبه ٢٦ دیماه ١٣٨٩

کارگران کیان تایر دور جدیدی از مبارزات خویش را آغاز کرده اند. آنان سال هاست که با سرمایه داران و دولت آن ها می جنگند. جنگی که صدر و ذیل آن در، خواست پرداخت دستمزدهای معوقه خلاصه می شود. خواستی که حصول یا عدم حصول آن برای توده های کارگر فاصله میان مردن و زنده ماندن چند صباح خود و افراد خانواده را تعیین می کند. خواستی که حتی با معیارهای توحش بنیاد و جنایتکارانه نظام بردگی مزدی هم خواست نیست. به این دلیل روشن که معنای صریح فروش نیروی کار، دریافت الزامی بهای این نیرو است. به این دلیل بسیار ساده که فروش مجدد این نیرو در گرو باز تولید آن است و بازتولیدش نیازمند حداقلی از وسائل معیشتی است و بهای نیروی کار سوای قیمت همین وسائل اولیه مورد احتیاج بازتولید آن نیرو هیچ چیز دیگر نیست. خواستی که در عین حال در درون این نظام خواسته مهمی است. باز هم به این دلیل بسیار ساده که سرمایه داری در درندگی و جنایت و کشتار و بشرستیزی به هیچ مرز و محدوده و معیاری پای بند نیست. بیش از دو دهه است که کارگران کیان تایر به طور مستمر مبارزه می کنند. کاری که همه همزنجیران آن ها در چهارگوشه جهنم سرمایه داری ایران به صورت مدام و به اشکال مختلف انجام می دهند، آنان همه در حال مبارزه اند، مبارزه ای که نهایت آمالش حصول بهای نیروی کار برای ادامه فروش نیروی کار به صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری است. در طول این سال ها، توده های کارگر کیان تایر به کرات دست به تحصن زده اند، راهپیمائی نموده اند، آماج وحشیانه ترین یورش های قوای سرکوب قرار گرفته اند. محیط کارخانه را سنگر مقاومت در مقابل نیروهای دژخیم دولت اسلامی سرمایه داری ساخته اند، دستگیر شده اند، جملگی یکجا برای روزها به اسارت دشمن در آمده اند. زنان و کودکانشان دوشادوش خود آن ها جنگیده اند و زندان را در محاصره خیرش اعتراضی خویش قرار داده اند. کارگران همه این کارها را کرده اند. امروز نیز دست از کار کشیده اند و با افروختن آتش در محل کار شعله های سرکش اعتراض را شعله ور نموده اند. پاسخ دولت سرمایه داری به آن ها باز هم همان پاسخ همیشگی و شاید هم بسیار تحقیرآمیزتر و اهانت بارتر بوده است. با بیشرمی بسیار بی مانندی که برای سرمایه داران و دولت آن ها بیش از حد پرمانند است به نمایندگان کارگران می گویند: « میلیونها کارگر ١٧ ماه است که هیچ دستمزد نگرفته اند و صبر می کنند، شما هم صبر کنید»!!! پاسخ ها از این دست است و سرانجام هم مشتی وعده و شاید هم بالاخره پرداخت بهای نیروی کار یک ماه و معوق گذاشتن تمامی دستمزدهای پرداخت نشده دیگر!!!
حرف ما با کارگران کیان تایر و همه همزنجیران دیگر خویش، همواره حرفی متفاوت با حرف های دیگران بوده است. به گفته های دیگران کاری نداریم، اما سخن ما همیشه این بوده است که ادامه اعتراض در این سطح و این شکل مطلقاً چاره کار نیست. نمی توان شب و روز کار کرد، ماه ها هیچ دستمزدی در قبال فروش نیروی کار خود دریافت نکرد، هر روز دنیائی سود و سرمایه برای سرمایه داران تولید نمود و خود و زن و فرزند با شکم گرسنه سر بر سنگ نهاد، نمی توان به صاحبان سرمایه اجازه داد تا میلیاردها و میلیاردها سرمایه حاصل کار و استثمار ما را در داخل و خارج پیش ریز کنند و ما خود و فرزندانمان در اینجا به دلیل تعویق ١٠ ماهه و ٢٠ ماهه دستمزدها از گرسنگی بمیریم، از شدت گرسنگی سیب زمینی پخته از این و آن گدائی کنیم. نمی توان زیر نام مبارزه با این وضعیت فقط به این بسنده کرد که دست به اعتراض زنیم، تحصن کنیم و در مقابل وزارت کار سرمایه حضور یابیم، یا در بهترین حالت به عنوان اعتراض چندتا لاستیک آتش زنیم. سال های مدید است که این کار را می کنیم و حاصل آن همین وضعی است که داریم. وضعی که هر روز از روز پیش وخیم تر و دردناک تر و مذلت آمیزتر شده است. توضیح واضحات است که باید چرخ تولید را از کار انداخت، اعتصاب کرد، لاستیک آتش زد، تظاهرات خیابانی نمود، همه جا فریاد اعتراض سر داد. همه این کارها را باید انجام داد اما محدود شدن در این حد، نتیجه اش همان است که گفتیم و حاصل آن همین است که تحمل می کنیم. باید از این مدار فراتر رفت. نه امروز که از ٢٠ سال پیش باید از این مدار فراتر می رفتیم، نه ٢٠ سال پیش که ٨٠ سال قبل باید این کار را می کردیم و اگر زندگی امروز ما هزاران بار فاجعه بارتر و دردناک تر از ۴٠ سال پیش است فقط به این دلیل است که از این مدار فراتر نرفته ایم. باید سراغ همه همزنجیران خویش در همه کارخانه ها و مراکز کار برویم، باید روزها و ماه ها و سال ها به همه اشکال ممکن، مخفی، علنی، در کارخانه، خانه، محله، در اعتصاب و اعتراض و در هر جا که ممکن است برای سازمان یافتن خود تلاش کنیم. تا اینجا حرف های عجیبی نیست. این ها را خیلی های دیگر هم می گویند. حرف ما همیشه این بوده است و اکنون نیز بسیار صریح این است که سازمانیابی ما باید ظرف اعمال قدرت مؤثر و تعیین کننده ما علیه سرمایه و نظام سرمایه داری باشد. باید سراسری، شورائی و ضد سرمایه داری متشکل شویم. باید قدرت طبقاتی خود را هر چه سراسری تر و شورائی تر سازمان دهیم تا کل این قدرت را علیه سرمایه اعمال کنیم. باید حول مطالبات ضد سرمایه داری متشکل گردیم یعنی مطالباتی را پرچم سازمانیابی شورائی و مبارزه خود کنیم که تحقق هر میزان آن ضربه ای کوبنده در کار مختل ساختن روند تولید سرمایه و تولید سود سرمایه داران باشد. باید سازمانیابی سراسری خود را ظرف اعمال قدرت طبقاتی خویش برای تحقق این خواسته ها کنیم. با همین سازمانیابی و با قدرت متشکل ضد کار مزدی خود علیه هر نوع بی حقوقی زنان، هر شکل تبعیضات جنسی ضد بشری، علیه کار کودکان، علیه هر نوع دیکتاتوری و بی حقوقی و ستم سیاسی و اجتماعی، هر میزان خفقان و سلب آزادی مبارزه کنیم. ما باید قدرت شویم و قدرت ما در جنبش سازمان یافته شورائی ضد کار مزدی ماست. سازمانیابی شورائی ما آمیزه اندامواری از مخفی بودن و علنی بودن خواهد بود. بخش عظیم تلاش ما برای متشکل شدن در هر مرکز تولید و محله و مدرسه و بیمارستان و حمل و نقل و هر کجای دیگر می تواند و گاه حتماً باید به صورت مخفی انجام گیرد، درست در همان حال که تحمیل سازمانیابی علنی شورائی و ضد سرمایه داری خویش بر سرمایه داران و دولت سرمایه داری را باید بخش لایتجزائی از فرایند سراسری پیکار طبقه خود سازیم. ما به میزانی که قدرت احراز کنیم، به میزانی که ظرفیت پیکار خود علیه سرمایه را افزایش دهیم می توانیم وجود تشکل علنی شورائی و ضد کار مزدی خویش خواه در کارخانه و محله و هر مرکز کار و زیست و خواه در سطح سراسری را بر دولت هار سرمایه داری تحمیل کنیم. مادام که چنین قدرتی کسب نکرده ایم روابط پنهانی و مخفی سازمان یافته شورائی ما یک جبر مبارزه طبقاتی در شرائط استیلای دیکتاتوری هار سرمایه است. باید با توسل به همه این راه ها دست به کار سازمانیابی خود شویم. باید چنین کنیم و از درون این سازمانیابی سراسری شورائی ضد کار مزدی آگاه تر و آگاه تر شویم، افق پیکار خود را هر چه روشن تر و روشن تر سازیم، جنبش خود را نیرومندتر و نیرومندتر گردانیم، دولت سرمایه داری را ساقط کنیم و نظام سرمایه داری از پای در آوریم. مبارزه روز ما باید حول این محور چرخ خورد. این ها همه سخت است اما هر گام بسیار بسیار کوچک آن، گذاشتن سنگی بزرگ برای بنای محکم پیکار است. به هر میزان که در این راستا پیش تازیم قدرت طبقاتی خود را وارد میدان خواهیم ساخت و با اعمال این قدرت خواسته هائی را بر نظام بردگی مزدی تحمیل خواهیم کرد. هر راهی سوای این راه، به طور قطع به گورستان است و حاصل پیمودن آن فقط وضعی است که امروز داریم.

سیمای سوسیالیسم - ژانویه ٢٠١١