سازمان تامین اجتماعی با اندوخته کارگران شکل گرفته است و مدیریت آن هیچگاه در دست کارگران نبوده و همواره مدیریت آن در اختیار حکومتها بوده است. در ابتدای انقلاب، سرمایه سازمان با سرمایه چند نهاد ثروتمند کشور همچون بانک مرکزی برابری میکرد. اما چشم طمع حکومتیان نه تنها برای اختلاس، حقوقهای نجومی و پاتوق آقازاده ها به این سازمان دوخته شد؛ بلکه حکومت هرگاه در هر بخش از فعالیت خود هزینه ای کم میآورد؛ دست در جیب سازمان میکرد. سیاست کلی نظام که باعث از کار افتادن چرخ اقتصاد این مملکت شد؛ کارخانجات و شرکتها را به ورشکستگی کشاند و در نتیجه سازمان با بیمه پردازان کمتری مواجه شد! این سیاست مخرب همچنین باعث ورشکسته شدن نهادهای پول ساز سازمان (شستا) نیز گردیده است. بدهی دولتها (در حقیقت حکومت) به سازمان و فروش مال و اموال آن از دیگر عوامل ورشکستگی سازمان میباشند.
اما اخیراً ( ۲۹ مرداد ۱۴۰۴) سالاری مدیرعامل تأمین اجتماعی دلایل دیگری را هم برای ورشکستگی سازمان مطرح کرده است. او میگوید «ما تنها کشوری هستیم که افراد میتوانند در ۳۵ سالگی بازنشسته شوند. تصویب قانون مشاغل سخت و زیانآور در دهه ۷۰ باعث شد امروز ۵۲ درصد آدم هایی که سالانه بازنشسته میشوند با سختی و زیان آور بازنشسته شوند». سالاری با یک شکسته نفسی ومظلوم نمایی که "ما هم مقصر هستیم" میخواهد بر عامل اصلی ورشکسته نمودن سازمان سر پوش بگذارد. یک قانون مشاغل سخت و زیانآورِ علمی برای کارگران ضروری میباشد اما قانونی که در دهه ۷۰ توسط "حکومت" تصویب شد بدور از تخصصِ لازمه بود؛ و بدتر از همه "عوامل سیاسی حکومت" در کارخانجات (شوراهای اسلامی و انجمن های اسلامی) در اجرای آن؛ نفوذ بالایی داشتند! که در بسیاری از موارد نه با معیار سخت و زیان آور بودن شغل؛ بلکه جهت "کسب وجهه" در بین کارگران؛ این طرح پیاده گردید. بنابراین عامل اصلی چنین معضلی خود "حکومت" میباشد و نباید هزینه فرصت طلبی هایِ گذشته ی خود (تلاش در جهت کسب وجهه) را بازنشستگان بدهند! که سالاری با یک سیاست انگلیسی "تفرقه بیانداز و حکومت کن" میگوید: " صندوق تأمین اجتماعی، صندوق امانت است و نباید از جیب کارگرانِ دیگر؛ هزینههای ناشی از بازنشستگیهای غیرواقعی تأمین شود"! سالاری باید در جیب های دیگرِ حکومت دست کند و هزینه فرصت طلبی هایِ گذشته ی حکومت را پرداخت نماید! امروزه که حکومت به منفور بودن خود پی برده و سیاست قهرآمیز را نسبت به کارگران و بازنشستگان در پیش گرفته است، دیگر تلاش در جهت کسب وجهه در میان آنان برایش مهم نیست و به دنبال غربیل کردن مشاغل سخت و زیان آورِ تصویب شده در گذشته؛ میباشد که آنها را کاهش دهد. مسلماً در نبود نمایندگان واقعی کارگران، بسیاری از مشاغل سخت و زیان آورِ غیر واقعی و واقعی غربیل خواهند شد!
سالاری ادامه میدهد «فردی ۳۰ سال با حقوقی پایین بیمه میدهد اگر با نرخ امروز حساب بکنیم مثلا ماهی ۱۵ میلیون تومان میشود؛ اما دو سال آخر با حقوق ۵۰ میلیون تومان بیمه میدهد که در دوران بازنشستگی بر مبنای ۵۰ میلیون تومان؛ بازنشستگی میگیرد که این دستمزدهای غیرواقعی به منابع صندوق لطمه میزنند.» جدا از آنکه ۶۰ الی ۷۰ درصد مستمری بگیران حداقل بگیر هستند، سالاری خود میداند که تمامی کارگران بازنشسته عمری را شرافتمندانه کار کرده اند و در تمام سالها حقوق واقعی خود را گرفته اند و حتی اگر چنین شرایطی (زد و بند با کارفرما) هم برایشان پیش میآمده از نظر مالی "قادر نبودند" (جدا از خواستن یا نخواستن) به چنین کار کثیفی دست بزنند. سیستم رشوه خواری و فشلِ نظارتیِ حکومت بر بیمه پردازیِ کارفرمایان بهترین زمینه برای زد و بند کارفرمایان با دوستان و آشنایان خودشان میباشد تا دستمزدهای غیر واقعی را برای آنها پرداخت کنند. سالاری نماینده ی این حکومت نه میخواهد و نه میتواند که چنین سیستم فاسدی را اصلاح نماید و در نتیجه چنین عمل کثیفی را در بین بازنشستگان فرافکنی میکند!
با در نظر گرفتن آنچه در ابتدای این مقاله گفته شد و آنچه سالاری خود به زبان آورده؛ عامل بر باد رفتن ذخیره بازنشستگان همانا "حکومت" میباشد.اما سالاری میگوید «امروز در این سازمان ماهانه حدود ۱۰۰ همت صرف پرداخت حقوق مستمریبگیران میشود که اگر نداشته باشیم باید به آنها حقوق ندهیم»! به راستی که چه وقاحتی میخواهد که نماینده حکومتی که خود؛ برباد دهنده ذخیره بازنشستگان بوده؛ حال تهدید میکند اگر پول نداشته باشیم باید به مستمری بگیران حقوق ندهیم! ذهی خیال باطل؛ طرف حساب ما بازنشستگان؛ سازمان تامین اجتماعی این اتاق تاریک نیست! طرف حساب ما؛ حکومت میباشد؛ حکومت باید در هر شرایطی و به هر طریقی حقوق ما را تهیه نماید. بازنشستگان به چنین تهدیدهای پوچی توجه ای ندارند و این را در کف خیابان ثابت کرده اند.
اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)
۱۳ شهریور ۱۴۰۴