افق روشن
www.ofros.com

زیر بار ستم نمی کنیم زندگی

کسب نان به قیمت از دست دادن جان

شاپور احسانی راد                                                                                             چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۸ فوریه ۲۰۱٧

زیر بار ستم نمی کنیم زندگی

امروز نه تنها در شهر اراک و استان مرکزی بلکه در کل ایران کارگران هپکو را می شناسند و حتی اعتراض تحسین برانگیزشان، نه هپکو بلکه کارگران هپکو را به برند بین المللی مبدل ساخته است
کشمکش کارگر و کارفرما چه پنهان و چه اشکار همیشگی است، اما اعتراضات کارگران هپکو از سال ۸۶ که این کمپانی غول اسا به بخش خصوصی شبه دولتی واگذار شد وارد فصل تازه ایی شد، به غیر از معوقات مزدی چندین ماهه، یک مطالبه اصلی کارگران هپکو عدم واگذاری کارخانه به سهام داران بخش خصوصی است، کارگران تجربه تلخ انتقال مالکیت دولتی انهم با رانت به بخش خصوصی که اسم رمز حمله به سطح معیشت و بی حقوقی کارگران و به یغما بردن حاصل دسترنج انان پس از انقلاب را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند و ورشکستگی کارخانه های ازمایش و ارج و...‌ و بیکاری و اخراج گروهی کارگران را دیده اند
شرکت تولید تجهیزات سنگین(هپکو) که در سال ۵۱ تاسیس و در سال۵۴ با همکاری چند شرکت خارجی شروع به فعالیت میکند و در سال۶۳ با همکاری یک شرکت المانی با طرح توسعه ماشین الات با ظرفیت تقریبی ۳۰۰۰ دستگاه اغاز به کار میکند در سال ۸۶ به مبلغ ۷۵ میلیارد تومان به یک شخص به صورت اقساطی واگذار می شود و جالب اینجاست خریدار تا امروز نتوانسته به تعهدات مالی و قانونی خود عمل کند.
از سال ۱۳۸۶ تعداد کارگران از ۲۴۰۰ نفر به ۹۰۰ نفر رسیده است و ظرفیت تولید از ۲۰۰۰دستگاه به ۱۰۰ دستگاه رسیده است، در این سالها کشمکش و اعتراضات کارگران بابت مطالبات خود همواره در جریان بوده و بارها در پی عدم تحقق وعده های کارفرما و مسئولین استان، اعتراض، اعتصاب و تجمع کردند.
تجمع ۱۱ اسفند سال پیش در مقابل استانداری برای معوقات مزدی شش ماه، علیرغم وعده های مسئولین استان،هرگز بطور کامل محقق نشد و اعتراضات گسترده تری را بدنبال داشت، اوج همبستگی، انسجام، مقاومت و اتحاد کارگران در سال ۹۵ رقم خورد
کارگران خشمگین از وعده های توخالی کارفرما و عدم رسیدگی و دخالت از جانب دولت واکنش نشان دادند و اوایل ابان ماه امسال با راهپبمایی از شرکت تا مرکز شهر در مقابل مصلی تجمع کردند اتحاد و همبستگی کارگران در ابن روز منجر به اعتصابی شد که از تاریخ ۱۸ دی تاکنون( بیش از یک ماه) ادامه دارد و به همراهی خانواده هاشان (۱۹ بهمن) تحصن شبانه در باغ ملی روی اوردند، این مقاومت جانانه همراه با سخنان و شعارهای شورانگیز و اعتراضی حق طلبانه که بصورت کلیپ هایی که در فضای مجازی پخش و دست به دست میشود موجی از شور و شادی در طبقه مزدبگیر ایجاد کرده است و حمایت همه جانبه انان را از کارگران هپکو برانگیخته است
شعار اعتراضی کارگران هپکو نه تنها از عمق مطالبات انباشته و نارضایتی شدید انها حکایت دارد یلکه نشان میدهد طبقه کارگر ایران نسبت به فروپاشی اجتماعی و اقتصادی کشور معترض است و دیگر حاضر نیست بیش از این لگام سرنوشت خود را در دستان غارتگران و چپاولگران و سرمایه داران قرار دهند
شعار اعتراضی کارگران هپکو و گستردگی کمی و کیفی اعتراضات، اعتصابات و تجمع های روزمره طبقه کارگر ایران در سال ۹۵ نویدگر روز های روشن را میدهد. زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان میدهیم در راه ازادگی، این شعار کارگران هپکو در استانه سالگرد انقلاب هرگر اتفاقی نیست و نشان میدهد انقلابی که بخاطر مطالبات کارگران و به پشتوانه نیروی عظیم انان قادر به در هم پیچده شدن نظام ستم شاهی شد هرگز نتوانسته است به مطالبات انها پاسخ دهد و امروز کارگران هپکو به نمایندگی از طبقه کارگر ایران مطالبات عمیق و انباشته شان را برای تعیین تکلیف نهایی به صحنه جدال اجتماعی اورده اند.

۲۰ بهمن ۹۵

*************

کسب نان به قیمت از دست دادن جان

این روزها چقدر نان با جان گره خورده است طبقه کارگر ایران‌جان میدهد تا نان بخورد. جان باختن روزانه شش کارگر در حوادث کار، دیگر به امری عادی تبدیل و زنده بودن امری « عجیب» شده است. انها می میرند چه در اثر فقر و فلاکت، خودکشی و بیکاری و چه در اثر حوادث در هنگام کار. اما گاه و بیگاه این موج کشتار کارگران به چنان قتل عامی تبدیل می شود که جامعه تب و لرز میگیرد و با بهت و حیرت، کسب یک لقمه نان را می نگرد که بهایش جان شیرین است. مرگ اتش نشانان و کولبران شاید در دو حادثه مجزا اتفاق افتاده باشند اما در چند مقوله مشترک هستند. کارگران اتش نشانی و کارگران مزدبگیر کولبر برای کسب نان و روزی خانواده هایشان باید جان خود را به خطر بیاندازند. باید با حوادث بجنگنند باید جان بدهند، باید قدم در ره بی بازگشت بگذارند تا نان شان را بدست اورند. ناگفته ها در مرگ اتش نشانان و کولبران زیاد است و زبان ما قاصر از این همه بی عدالتی!
مسئولین غیر مسئول، فاجعه را به تسویه حساب های جناحی خود تقلیل دادند استعفا که هیچ، دریغ از یک عذر خواهی !!! بگذریم از نامردمان و بپردازیم به تلاشگران عرصه رنج و سختی کار و وجه مشترک رنجبران.
اگر کارگران اتش نشانی از کمی دستمزد گله و شکایت و اعتراض کنند، سر و کارشان با پلیس امنیت و حراست می افتد و دهشتناک تر از انان،کولبران برای یک لقمه نان، سر و کارشان با گلوله مستقیم پاسداران مرزی می افتد. اتش نشانان باید نان خود را با عبور از اتش بی رحم کسب کنند و کولبران با عبور از بهمن و کولاک برف. اتش نشانان در این حادثه جدا از نجات انسانها، باید جان خود را به خطر بیاندازند تا اموال و ثروت سرمایه داران را از حریق نجات دهند و کولبران کالاهای سرمایه داران را به قیمت جانشان حمل و نقل می کنند.
چرا در این کشور خیل عظیمی از کارگران مجبور می شوند با مرارت و گذشتن از جان شان نان خود را کسب کنند. مسئولین باید پاسخ دهند و مسئولیت کشته شدن کارگران را بعهده بگیرند. مگر نه اینکه دولت موظف به ایجاد کار، مسکن و بهداشت برای همه شهروندان کشور است؟ بنابراین دولت موظف است برای این قشر از کارگران بیمه بیکاری اتخاذ کند تا بیش از این شاهد مرگ زحمتکشان نباشیم و بی شک لازم است کارگران کولبر نیز با ایجاد تشکل ویژه خود، ضمن خواست بیمه بیکاری از دیگر مطالبات به حق خود دفاع کنند و اما در حادثه پلاسکو و کشته شدن فاجعه بار اتش نشان،
هیچ مسئولی نگفت چرا این شغل اتش نشانی تاکنون جزو مشاغل سخت و زیان اور محسوب نشده است چرا دستمزد و مزایای این زحمتکشان طبق استانداردهای روز نیست چرا عده ای از انها قراردادی بودند و فاقد وسایل ایمنی مجهز بودند(ماسک و فیلترهای استاندارد) چرا اعتراض این کارگران به این موضوع، منجر به سرکوب انها، اخراج، تعلیق و حتی محرومیت شان از سهمیه بن شده است. چرا به کارگران‌ سازمان اتش نشانی مثل پرسنل نظامی برخورد می شود
چراهیچ مسئولی حاضر نشده است بگوید که چرا اتش نشانان از یک صنف و تشکل کارگری، بی بهره اند کارگران اتش نشانی باید صنف و تشکل ویژه خود را داشته باشند تا بتوانند ضمن اینکه بتوانند تجهیزات فردی و جمعی که در این شغل خیلی حیاتی است، به حقوق و مزایا و مطالبات ویژه این شغل نیز دست یابند ایجاد تشکل کارگران اتش نشانی یک مطالبه جدی است که باید هرچه زودتر در جهت حفظ جان و منافع اتش نشانان ایجاد و از طرف شهرداری به رسمیت شناخته شود اتش نشانان به خوبی واقفند که امروز بهترین موقع برای ایجاد تشکل شان است چون حمایت همه جانبه همه اقشار جامعه را با خود دارند
و اما حالا که از این حادثه و فاجعه مدتی گذشته است امار صحیح درگذشتگان چه اتش نشانان و چه نگهبانان و چه کارگران ایرانی و افغانی در این واقعه به اطلاع عموم برسد و چگونگی رسیدگی و حق و حقوق به خانواده های داغدار به طور شفاف اعلام شود، طبقه کارگر ایران ضمن اینکه خواستار محاکمه مسببین این حادثه دردناک می باشد با چشمانی باز چگونگی رسیدگی به خانواده بازماندگان را پیگیری خواهد کرد.
در انتها ضرورت دارد که یاد اور شوم که هم اتش نشانان و کولبران و هم تمامی کارگران و مزدبگیران که نان شان در گرو جانشان است امروز باید به خوبی دریافته باشند که بعد از ۳۷ سال هیچ دولتی در فکر جان و زندگی انها نیست و اگر قرار است تغیبری در حال و اینده انها اتفاق بیفتد باید به نیروی قدرتمند اجتماعی خود تکیه کنند و گرنه از این امامزاده ها شفایی حاصل نمی شود.

١٩ بهمن ٩۵

*************

اصلاح قانون کار، یا سرکوب معیشت کارگران

مدتی است که کشمش بین کارگران و دولت بر سر لایحه قانون کار به دغدغه اصلی کارگران مبدل شده است. کارگران و تشکل های کارگری به انحاء مختلف اعتراض خود را نشان دادند. کارشناسان بصورت جدی موارد زیادی از این قانون کار پیشنهادی را مورد نقد و بررسی قرار دادند و از زاویه های متفاوت ، تبعات ویرانگر آن را بر خانواده های کارگری، طبقه کارگر، مزدبگیران و بطور کلی جامعه نشان دادند ولی با همه این تفاضیل دولت حاضر به پس گرفتن این لایحه از مجلس نشده است و اینطور به نظر میرسد دولت و مجلس بر خلاف خواست اکثریت توده های مردم سعی بر تحقق یک قانون ضدکارگری تمام عیار را دارند.
پرسش این است چرا دولت با تمام این اعتراض ها و نقد ها و بدون لحاظ سه جانبه گرایی و به تبع آن بدون در نظر گرفتن منافع شرکای اجتماعی خود ،بویژه اکثریت عظیم کارگران این چنین لایحه ایی را به مجلس ارائه کرده است و در قانون کار چه اصلاحی صورت گرفته است که بعد از ٣٧ سال که عمر از انقلاب میگذرد بدین صورت موجب نارضایتی عمیق طبقه کارگر شده است؟
ما در این مطلب کوتاه قبل از اینکه نقد مختصری از اصلاح قانون کار از نگاه طبقه کارگر داشته باشیم چرایی اصلاح قانون کار را از نگاه کارفرمایان و دولتمردان بررسی خواهیم کرد.
استدلال دولتمردان و کارفرمایان و قانونگذاران حافظ منافع سرمایه داران این است که با تعدیل و به صفر رساندن قوانین حمایتی از نیروی کار و به تبع آن انجماد و پایین کشیدن دستمزدها و مزایای کارگران ، میتوان برای سرمایه گذاران و صاحبان صنایع و کارفرمایان فرصتی ایجاد کرد که آنها بتوانند سودآوری و انباشت سرمایه خود را افزایش داده ، بدین طریق باعث ایجاد اشتغال و در نتیجه سبب رونق و شکوفایی اقتصاد کشور شوند . به عبارتی دیگر سیاستمداران حاکم و کارفرمایان میگویند، دستمزدو مزایای کارگران بالا است، هزینه بهداشت و ایمنی کارگران بالاست، هزینه حق مسکن، بیمه، عائله مندی کارگران بالاست. زمان مرخصی کارگران زیاد و طول زمان کارگران برای بازنشستگی کوتاه است و اینکه در نهایت کارگران بیشتر کار کنند وکمتر حقوق بگیرند تا باعث  رونق و رشد اقتصادی کشور شود ما موارد بالا یعنی استدلال سیاستمداران را بررسی کرده و قضاوت را بعهده مخاطبین وامیگذاریم.
در ابتدا نگاهی خواهیم کرد به قانون کار فعلی که بیش از سی و پنج سال حاکم بر سرنوشت کار و اقتصاد کشور بوده ، چقدر این قوانین به نفع سرمایه داران بوده و چقدر توانستند تولید و اقتصاد کشور را رونق دهند؟
اول اینکه از شروع جنگ و پس از پایان جنگ آن و تا هم اکنون به اذعان کارشناسان رسمی حکومتی و بر اساس همین قانون کار فعلی ، هیچگاه دستمزد طبق تورم اعلام شده در سال ،افزایش پیدا نکرده است و عدم تناسب دستمزد با تورم در این سالها بر روی هم تلنبار شده و طبق محاسبه کارشناسان اقتصادی دستمزد نزدیک به ٣٠٠ درصد از تورم عقب افتاده است و با توجه به اینکه نزدیک به ٢٠ سال صاحبان صنایع از حامل های انرژی ( آب ، برق،گاز،بنزین ،گازوئیل ) بصورت ارزان و تقریبا مجانی بهره می بردند . چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
دوم اینکه در تمام مدت این ٣۵ سال ، سیاستگذاران با دور زدن قانون کار فعلی در جهت منافع سرمایه داران ، پیمانکاریهای فروش نیروی کار، پیمانکاریهای پروژه ایی و پیمانی، قرارداد موقت،  قراردادهای سفید امضاء، خارخ کردن نیروی کار زیر ده نفر از شمول قانون کار، ایجاد مناطق آزاد و در نتیجه خارج کردن نیروی کار از قانون کار ، پایین و بالا بردن تعرفه ها و ... را وجه قانونی و رسمی بخشیدند. چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
سوم اینکه در تمام این مدت ٣۵ سال، سرمایه داران از معافیت های مالیاتی، فرار مالیاتی، رانت اطلاعاتی ، گرفتن وام های میلیاردی و حتی عدم پس دادن اصل وام ، واگذاری راهها، کارخانه ها، مراتع ، جنگلها به ثمن بخس، هزاران مرتبه کمتر از قیمت واقعی، چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
چهارم اینکه در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به یکباره دلار به صورت شگفت آوری سه برابر جهش میکند مایملک و نقدینگی سرمایه داران و کارفرمایان سه برابر میشود و به تبع طبقه کارگر و مزدبگیران سه برابر فقیر تر میشوند . همه کالاها از شیر مرغ تا جان آدمیزاد سه برابر گران میشود پراید ٧ میلیونی در این زمان ٢١ میلیون میشود میگویند رشد اقتصادی در گرانی است اما چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
پنجم اینکه بر نکته حائز اهمیت در قانون کار و بویژه دستمزد می توان دست گذاشت مورد مهم و حیاتی سهم مزد در قیمت تمام شده کالا میباشد به گفته کارشناسان حکومتی در خوش بینانه ترین حالت سهم مزد در تمام این ٣۵ سال چیزی بین ۵ تا ١٠ درصد بوده است و می توان نتیجه گرفت که سودآوری سرمایه داران از تولید کالا بین ٩٠ تا ٩۵ درصد بوده و هست و بین ۵ تا ١٠  درصد از این تولید سهم کارگران بوده که به عنوان دستمزد دریافت میکند و حتی بصورت غیر مستقیم از این فرمول میتوان نتیجه گرفت که همین قانون کار فعلی چیزی در  حدود ٩٠ تا ٩۵ درصد در جهت منافع سرمایه داران و کارفرمایان بوده و میباشد با وجود این چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
در آخر اینکه در یک دوره هشت ساله ، نزدیک به ٨٠٠ میلیارد دلار نفت به فروش می رود که همه مسئولین مملکت بر این امر صحه می گذارند. سوال اینجاست اگر این ٨٠٠ میلیارد به اقتصاد کشور تزریق شده است. چرا رونق و رشد اقتصادی حاصل نشد؟
و اگر این مقدار پول که میتوانست سه مرتبه بطور کامل مملکت را گلستان کند وارد اقتصاد کشور نشد ، حالا کجاست؟
سودآوری و انباشت سرمایه داران داخلی چنان حیرت انگیز و شگفت آور می باشد که لطیفه ایی نقل محافل اجتماعی شده است بدین مضمون که سرمایه دار خارجی از همتای ایرانی خود میپرسد چگونه و با چه مکانیزمی سودآوری شما این همه بالاست ، که سرمایه دار ایرانی میگوید ، این پروژه را پشت سرم میبینی ، وی پاسخ میدهد نه ، و سرمایه دار ایرانی پاسخ میدهد ما از این پروژه تاکنون ۵ میلیارد سود کردیم!!!
ما در مطالب بالا مختصری از وضعیت سرمایه داران و کارفرمایان و دولت را به عنوان کارفرمای بزرگ در این مدت ٣۵ ساله تشریح کردیم که چگونه از فرصت های بدست آمده ، کارگران ارزان ، انرژی ارزان ، وام ها و اعتبارت هنگفت ، میلیاردها دلار نفتی که به آنها تزریق شد و بدینطریق سودهای بادآورده و نجومی کسب کردند ولی هرگز نتوانستند یا نخواستند هزینه تکنولوژی مدرن را بپردازندتا سطح بهروری و باراوری کار را افزایش دهند و ساختار صنعتی و تولیدی کشور را دست کم در حد کشورهای نظیر ترکیه و کره ارتقا دهند اما خوب است در انتها نگاهی به اوضاع معیشت و منزلت کارگران و حقوق بگیران در این مدت ٣۵ ساله شویم که قانون کار فعلی در سرنوشت آنها حاکم بوده است .
به اذعان کارشناسان رسمی حکومتی دستمزد فعلی کارگران سه برابر زیر خط فقر است و یک خانواده کارگری  با این دستمزد توانایی اداره کردن خود را فقط به مدت ١٠ روز دارد  مضاف بر اینکه اکثرا حقوق های عقب افتاده دارند، دفترچه بیمه انها تجدید نمی شود که تبعات آن به صورت سوء تغذیه ، فقر،فلاکت، اعتیاد،طلاق، خودکشی خود را بروز داده است.
آمار وحشتناک کشته شدن ٦ نفر نیروی کار در روز و مصدومیت صدها هزارکارگر نشان میدهد هزینه بهداشت و ایمنی فردی و کارگاهی بشدت پایین است.  هزینه مسکن مقدار ٢٠ هزار تومان و به تازگی ۴٠ هزار تومان نشان میدهد که هیچ تناسبی با کرایه خانه های سنگین ندارد و وجود حاشیه نشینی ، گورخوابی، توالت خوابی دال بر این است هزینه مسکن برای کارگران محلی از اعراب ندارد کارگران حتی زمان مرخصی را ترجیح میدهند کار کنند و فرسوده شدن کارگران در مدت سی سال خود را مرگ زودرس بصورت سکته  و... در مدت یکی دو سال بعد از بازنشستگی به خوبی نشان میدهد کارگران در این مدت طبق قانون کار فعلی، اخراج شدند، بیکار شدند، شلاق خوردند، زندانی شدند، و از نظر شاخص رفاه و امکانات مادی زندگی در سراشیبی سقوط قرار گرفتند.
بنابر این با توجه به همه مطالب بالا باید سیاستمداران و قانونگذاران به این پرسش مهم پاسخ دهند هدف از اصلاحیه قانون کار و حذف حداقل قوانین حمایتی که فقط بر روی کاغذ به نفع کارگران است ( و این قوانین نیز با نفوذ کارفرمایان و صاحبان قدرت در مرحله عمل بنفع کارگران اجرایی نمیشود) چیست؟
اما همه قرائن ناظر بر این مطلب میباشد که چنانچه این لایحه را دولت پس نگیرد و یا مجلس آن را مسکوت نگذارد هیچ شکی نیست تعارضات و تضادهای اجتماعی به مرحله حاد و غیر قابل کنترلی خواهد رسید که دود حاصل این آتش افروخته توسط سیاستمداران به چشم همه خواهد رفت موید این موضوع اعتراضات ،تجمعات ، راهپیمایی ها و تحصن های هر روزه دهها هزار کارگر در اقصی نقاط کشور میباشد که کارد به استخوانشان رسیده و بیش از این نخواهند توانست ذلت وو خفت را تحمل کنند آنها به جز زنجیرهای دستانشان چیزی برای از دست دادن ندارند. برای کارگران مثل روز روشن است این لایحه نه برای اصلاح قانون کار است بلکه یک جهت عمده دارد و آن سرکوب هر چه بیشتر معیشت و منزلت کارگران است.

شاپور احسانی راد ٢٠ دی ٩۵

اتحادیه آزاد کارگران ایران