افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارشات، اطلاعیه و بیانیه ها


اخبار دانشجویان                                                                                                                         پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۱ فوریه ۲۰۲۴


جان باختن دانشجوی ۱۹ ساله بلوچ پس از سه روز بازداشت توسط اطلاعات سپاه در زاهدان

به گزارش حال وش/ یک نوجوان ۱۹ ساله دانشجوی بلوچ که روز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، بدلیل فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای اطلاعات سپاه در زاهدان بازداشت شده بود جان خود را از دست داد.
هویت این نوجوان دانشجوی بلوچ:« سپهر شیرانی» ۱۹ ساله فرزند دکتر علی اهل فنوچ و ساکن زاهدان توسط حال وش احراز شده است.
به گفته منابع حال وش:« سپهر روز سه شنبه دهم بهمن بدلیل فعالیت در فضای مجازی در زاهدان توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.
گفتنی است تاکنون نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی از علت اصلی جان باختن این نوجوان بازداشت شده دانشجوی بلوچ به خانواده وی پاسخی ندادن و جسد وی تا این لحظه در اختیار اطلاعات سپاه است.

*************

استمرار تحمیل محرومیت و تعلیقهای غیرقانونی به دانشجویان

نرگس فدا کار دانشجوی ورودی سال ۹۸ رشته اقتصاد دانشگاه ارومیه در اکانت اینستاگرام خود خبر از تحمیل تعلیق از تحصیل به خود، برای چهارمین ترم تحصیلی خبر داد.
ایشان نیز مانند خیل عظیمی از دانشجویان تعلیقی هیچگونه ابلاغ رسمی و قانونی مبنی بر تعلیق خود دریافت نکرده و تنها در سامانه آموزشی دانشگاه امکان دسترسی به انتخاب واحد و حق ادامه تحصیل از ایشان سلب شده است.

*************

بازداشت هامون سلیمانی

هامون سلیمانی، دانشجوی کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت، روز ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، پس از احضار و حضور در دادسرای امنیت اوین، بازداشت شد.

*************

بیانیه جمعی از فعالین و دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

در محکومیت بازداشت مجدد و اجرای حکم پرونده‌ی غیابی محمد شباهتی

در تاریخ ۱۹ دی‌ماه ۱۴۰۲، نیرو‌های امنیتی با حمله به منزل شخصی محمد شباهتی، فعال صنفی-دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرن و از بازداشت‌شدگان قیام ژینا، وی را در سالگرد آزادی‌اش ربوده و به زندان اوین منتقل کردند. بازداشت شباهتی علیرغم وجود درخواست «واخواهی»، برای اجرای حکمِ پرونده‌‌‌ی غیابی وی در سال ۹۹ صورت گرفته‌است. پرونده‌ای که تمام مراحل آن از تشکیل تا صدور حکم تماماً غیابی صورت گرفته‌است و این فعال دانشجویی از طریق ضبط کارت بانکی خود در سال ۹۹ و پس از صدور حکم از وجود چنین پرونده‌ای اطلاع یافت.
محمد_شباهتی در بحبوحه قیام زن_زندگی_آزادی، از درون صحن دانشگاه، به طرز وحشیانه‌ای بازداشت و در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۱ با قید وثیقه‌ آزاد شد. بازداشت #محمد_شباهتی درست در زمانی صورت گرفته است که وی پس از یک سال ممنوع‌التحصیلی به تحصیل بازگشته بود و حال با محروم شدن از شرکت در امتحانات، بار دیگر شاهد سنگ‌اندازی‌های عامدانه در روند فارغ‌التحصیلی این دانشجو هستیم.
دستگاه سرکوب ج.ا، برای خاموش کردن صدای معترضان خویش، بدعت‌های بسیاری در حق فعالین و معترضین اعمال کرده‌است و دانشجویان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. بدعت‌هایی که بیش از هر‌چیز نشان‌دهنده‌ی این است که ج‌.ا در سرکوب فعالین حتی از قوانین نا‌عادلانه و بی‌پایه و اساس وضع‌شده توسط نهاد‌های خود نیز تبعیت نمی‌کند.
ما جمعی از دانشجویان دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران، حمایت خود را از تمامی دانشجویان زندانی اعلام می‌داریم، سرکوبِ در جریان را قویاً محکوم کرده و خواستار آزادی بی‌قیدوشرط و هرچه سریع‌تر #محمد_شباهتی، دانشجوی کارشناسی انسان‌شناسی دانشگاه تهران هستیم و خطاب به دستگاه سرکوب اعلام می‌داریم که چنین بدعت‌هایی در سرکوب، نتیجه‌ای جز بلند‌تر شدن صدای ما نخواهد‌داشت. زیرا‌که از دگرگونی گریزی نیست و صدا را نمی‌توان خاموش ساخت؛ صدا استخوان نیست که با ضربت چماقی بشکند. دانشجویان در این راه، رسم مقاومت را آموخته‌اند و تاریخ به ما آموخته‌است که در این راه استوار خواهند‌ ماند.

*************

اعتراض دانشجویان به بازداشت مجدد محمد شباهتی

و اجرای حکم پرونده‌ی غیابی وی در چند دانشکده دانشگاه تهران

دانشجویان دانشکده‌های علوم‌اجتماعی، روانشناسی و علوم تربیتی، علوم و فناوری‌های میان رشته‌ای و پردیس مرکزی دانشگاه تهران در اعتراض به بازداشت مجدد محمد شباهتی و اجرای حکم پرونده‌ی غیابی و غیرقانونی او، اقدام به نصب و انتشار پوستر اعتراضی کردند.
محمد شباهتی فعال صنفی-دانشجویی و دانشجوی دانشگاه تهران، هفته‌ی گذشته در سالروز آزادی‌اش مجددا بازداشت شد. این بازداشتِ بدون ابلاغیه و اطلاع، به جهت اجرای حکم پرونده‌ای صورت‌گرفته که وی از طریق ضبط کارت بانکی‌اش در مهرماه ۹۹ از آن مطلع شد و تمامی مراحل آن از تشکیل پرونده در سال ۹۸ تا اجرای حکم در هفته‌ی گذشته، غیابی و بدون اطلاع ایشان طی شده است.
عدم رسیدگی به درخواست واخواهی و اجرای حکم این فعال صنفی پس از ۴ سال، بخش دیگری از بدعت‌های عجیب در این پرونده است.

*************

بدعت‌های سرکوب در پرونده غیابی محمد شباهتی:

از ضبط کارت بانکی تا اجرای حکم بی‌ابلاغیه پس از ۴ سال

بازداشت مجدد #محمد_شباهتی، فعال صنفی-دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو اسبق شورای صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل، در سالگرد آزادی‌اش مرتبط با پرونده‌ی غیابی و غیرقانونی سال ۹۹ است.
به گفته‌ی وکیل وی، مصطفی نیلی، بازداشت شباهتی علیرغم وجود درخواست «واخواهی»، برای اجرای حکمِ پرونده‌‌‌ی غیابی وی در سال ۹۹ صورت گرفته‌است.
پرونده‌ای که تمام مراحل رسیدگی به آن از تفهیم اتهام تا برگزاری دادگاه و صدور حکم بدون اطلاع دانشجو و به صورت کاملاً غیابی صورت گرفت و وی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اجرای حکم این فعال صنفی-دانشجویی همچون دیگر مراحل این پرونده، بدون ابلاغیه و بدون اطلاع و در نتیجه‌ی عدم رسیدگی به درخواست «واخواهی» ایشان رخ داده‌است.

تکمیلی
محمد شباهتی در سال ۹۹ در پی ضبط یکی از کارت‌های بانکی خود توسط دستگاه عابربانک و پیگیری آن، متوجه می‌شود که بنا‌بر نامه‌ی صادره از شعبه‌ یک اجرای احکام شهید مقدس(اجرای احکام زندان اوین) مورخ ۱ مهر، تمامی حساب‌های وی مسدود گشته‌است. پیگیری‌های وکیل این فعال صنفی-دانشجویی منجر به اعلام شفاهی حکم پنج سال حبس تعزیری موکلش به اتهام «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» به وی می‌‌شود. پرونده‌ای که از سال گذشته گشوده شده و تمامی مراحل آن، از جمله مرحله تحقیقات، تفهیم اتهام، صدور کیفرخواست، برگزاری دادگاه و ارجاع به دایره اجرای احکام، مطلقاً بدون اطلاع و حضور این فعال صنفی-دانشجویی طی شده و نه تنها حق دفاع، بلکه حق اطلاع در این پرونده نیز، از این فعال دانشجویی سلب شده‌بود. این بدعت دستگاه سرکوب و روند غیابی پرونده که در دوران تعطیلی امنیتی دانشگاه‌ها به بهانه پاندمی کرونا رخ داد، همچنان ادامه دارد و اکنون منجر به بازداشت وی بدون ابلاغیه‌ و اطلاعی مبنی بر اجرای حکم شده‌است.
هم‌چنین علی‌رغم ثبت درخواست «واخواهی» توسط وکیل این دانشجو در اعتراض به رویه غیابی و غیرقانونی صدور حکم، تاکنون طی روندی عجیب و نامعلوم به این درخواست نیز رسیدگی نشده و این عدم رسیدگی منجر به بازداشت اخیر وی برای اجرای حکم، ‌بعد از گذشت بیش از چهار سال از زمان تشکیل این پرونده شده‌است. به گفته‌ی وکیل وی، درخواست واخواهی مجدداً در پی بازداشت کنونی وی، ثبت شده‌است.
این دانشجو همچنین در جریان قیام زن_ زندگی_ آزادی در روز ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در دانشگاه تهران توسط نیرو‌های حراست دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و پس از ضرب و شتم شدید، از درون صحن دانشگاه به نیرو‌های امنیتی تحویل داده‌شد. وی پس از ۳۳ روز بازداشت با قرار وثیقه آزاد شد.
لازم به ذکر است که بازداشت محمد شباهتی در حالی صورت گرفته است که وی در آستانه‌‌ی امتحانات ترم آخر تحصیلی خود قرار دارد و سال گذشته در جریان سرکوب دانشجویان در پی قیام #زن_زندگی_آزادی دو نیمسال از تحصیل محروم شده‌ بود و بازداشت اخیر وی، مجدداً او را در خطر اخراج از دانشگاه قرار داده‌‌است.

*************

گزارش دانشجویان خواجه نصیر از سرکوب دانشگاه در ۱۶آذر سال ۱۴۰۱

خواستند ما را دفن کنند؛ غافل از آن‌که ما بذر بودیم.
گذشت، اما اثرش ماند؛
سوختیم ولی پخته شدیم.
به یادآور که چه بر سر ما آمد؛
گذشت ولی چگونه سخت گذشت.

در واپسین لحظات نزدیک شدن به روزِ دانشجو، نگاهی بر یک تراژدی غم‌انگیز و تلخ در روزهای ١۵، ١٦ و ١٧ آذر ۱۴۰۱ می‌اندازیم تا بارِ دیگر حقیقت آشکار شود و مسئولین دانشگاه آگاه شوند که اتحادِ دانشجویان چگونه می‌تواند رعشه‌ای در بدنه بی پایه و اساس آن‌ها ایجاد کند.
شرحِ وقایع آن ایام آنقدر تلخ و طولانی‌ است که صدالبته در یک پیام نمی‌گنجد، ما با محکوم کردن اتفاقات روزِ سیاه دانشجو می‌گوییم که هرگز فراموش نکرده‌ایم و هستیم بر عهدی که بستیم.
امسال در شرایطی به استقبالِ روز دانشجو می‌رویم که بیش از هر زمان دیگری فضای دانشگاه امنیتی شده است. گویا ترس از شروع دوباره جنبشِ زن زندگی آزادی چنان وحشتی در ساختمان مرکزی ایجاد کرده است که با نقضِ آشکار قوانین، بیش از هر موقع دیگری دست به تعلیق، محرومیت و تهدید فعالین دانشجویی زده‌ است.

روزِ اول و ابتدایی ایام تاریک و تلخ؛
دو دانشجوی ورودی ۱۴۰۰ کارشناسی در روز ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۱ حوالی ساعت ۱۷:۳۰ در تقاطع ولیعصر و میرداماد، طی یورش نیروهای لباس‌شخصی، توسط یک خودروی پژو پارس ربوده شدند و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافتند. در این روز، ما شاهد افولِ امنیت و به زیرِ سوال بردن حقوقِ دانشجو بودیم اما نیروهای امنیتی و مسئولین مربوطه نه تنها این جسارت را اشتباه نمی‌دیدند بلکه به اشتباهات‌شان در روزهای آتی نیز ادامه دادند.

صبحِ روزِ دوم و سیاه‌ترین روز؛ روزی به نام روز دانشجو!
در صبح ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۱ ، حوالی ساعت ۱۱:۳۰ ، سه نفر از دانشجویان دانشگاه که در فاصله کمتر از پنج متری از درب دانشکده برق و کامپیوتر ایستاده بودند؛ دو سمند سفید در کنار آن‌ها متوقف می‌شود. افرادی از این ماشین‌ها خارج شده و این سه دانشجو را به شکل بد و وحشیانه‌ای دستگیر می‌کنند و به داخل ماشین‌ها می‌برند. دانشجویان در حین دستگیری فریاد سر دادند ولی حراست دانشکده مِن جمله مزدور رسول کاظمی ، رئیسِ حراست پردیس سیدخندان که در فاصله‌ی بسیار کمی ایستاده بودند، هیچ اقدامی برای کمک به دانشجویان نکردند و تنها شاهدِِ این اتفاق بودند. دانشجویان با شنیدن این اتفاق، مقابل درب کوچه آگاهی تجمع کردند و نسبت به عدم حفاظت از دانشجویان که وظیفه حراست است، اعتراض کردند. حراست پاسخ داد: «اگر جلو می‌رفتیم ما را هم می‌گرفتند!» غافل از اینکه دانشجو می‌داند مقصر و متهم اصلی بازداشت شدن دانشجویان خود نهادِ ضددانشجویی حراست است، که با هماهنگی‌هایی که با وزارت اطلاعات می‌کند، دانشجویان را تنها و بی‌دفاع طعمه‌ی این ارگان می‌کند. طبق اخبارِ واصله، مزدور سعید عابدپور، معاونِ حراستِ فیزیکی خواجه نصیر، روزِ قبل بازداشت، یکی از دانشجوها را تهدید به بازداشت شدن کرده بود.
شبِ روزِ دوم؛ بارِ دیگر شاهدِ نقضِ آشکار امنیت دانشجویان و افسار گسیختگی نیروهای امنیتی و مسئولین بودیم که با یورش به خانه دو دانشجو دختر ورودی ۱۴۰۱ ارشد و ورودی ۹۹ کارشناسی، آن‌ها را بازداشت و وسایل الکترونیکی‌شان را ضبط کردند.
موضوع در اینجا به خاتمه نمی‌رسد و به روزِ سوم، ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۱ می‌رسیم که مسئولین دانشگاه دیگر شرافت برای آنها معنایی نداشت و با پا گذاشتن روی آن، موضع خود را در برابر دانشجویان نشان دادند.
پس از اینکه ۴ تا از دانشجویان از خوابگاه دانش خارج شدند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. با توجه به این اتفاقات می‌شود گفت که مزدور ناصر ناصری‌فر و مزدور عیسی عباسی رییس کل حراست فیزیکی دانشگاه کاملاً در جریان این خروج بودند و عملاً کاری کردند تا دانشجو از خوابگاه خارج بشود تا دستگیر و ربوده شود.
بعد از گذشت از تاریک‌ترین روزهایی که دانشجویان دانشگاه خواجه‌ نصیر به خوده دیده بودند، اکنون وارد مرحله‌ای از سرکوب فراگیر در زمینه‌های متعددی من جمله مسائل رفاهی و آموزشی شدیم که نشان‌دهنده این است که وزارت علوم و ریاست دانشگاه به دنبال سرکوب دانشجویان خواجه‌ نصیر هستند.
پس از حمایت‌هایی که دکتر امرایی، ریاست پردیس سیدخندان، من بابِ تامین امنیت دانشجویان و پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشتی کردند، ریاست دانشگاه بدون توجه به لیاقت و توانایی فردی و با حکم کاملاً غیرقانونی تصمیم به تغییر ایشان و منصوب کردن دکتر احسانیان به عنوان سرپرست پردیس سیدخندان کردند، که این تصمیم خود دارای ایراداتی می‌باشد. انتصابی که با هشتگ انتصابات در کانال وابسته به دانشگاه که معلوم نمی‌باشد توسط چه شخصی اداره می‌شود، خود نشان‌دهنده این است که این تصمیم از مقامات بالاتری آمده است و به دنبال روی کار آوردن اشخاصی هستند که دانشجویان را سرکوب کند.
مشکلات رفاهی و سرکوب فراگیر دقیقاً از زمانی شروع می‌شوند که دکتر احسانیان به عنوان سرپرست پردیس سیدخندان شروع به کار کردند، که با وجود پیگیری های متعدد و نامه نگاری های صنفی من باب پیگیری این مسائل ، ریاست دانشگاه از حل مشکلات سر باز دادند و سرپرست سیدخندان پیوسته به سرکوب خود بیشتر و بیشتر ادامه دادند.
تا سرانجام دانشجویان پردیس سیدخندان، بعد از اتمام صبر آن‌ها و بی جواب ماندن پیگیری‌های صنفی، به طور خودجوش دست به تحصن و اعتراض زدند که در نهایت دیکتاتور مجبور به تسلیم شد. لازم به ذکر است که با وجود مسالمت آمیز بودن تجمع و دعوت به گفتوگو با ریاست دانشگاه، باز هم شاهد سرکوب و وحشی‌گری نهادِ ضددانشجویی حراست بودیم ، که در این اعتراضات مزدور #سعید_عابدپور معاونِ حراست فیزیکی دانشگاه خواجه نصیر، اعتراضات را از حالت دانشجویی خارج کرده و جو را با وحشی‌گری و کتک زدن دانشجویان متشنج کردند.
سرکوب، نه تنها فقط در مسائل رفاهی به خاتمه نمی‌رسد، بلکه رد صلاحیت گسترده کاندیدهای صنفی و انجمن اسلامی نیز خود نشان‌دهنده این است که ریاست دانشگاه هر کاری می‌کند تا صدای دانشجو به جایی نرسد و در سکوت خبری به سرکوب خود ادامه دهد، که در آخر باز هم دیکتاتور شکست خورد و انتخابات صنفی به بهترین نحو و با حمایت شمارِ زیادی از دانشجویان برگزار شد و بار دیگر مشتی بر دهان آن‌ها وارد شد.
بعد از گذشت دو ترم تحصیلی سخت و پرفشار برای وزارت علوم و آشنا شدن با خشم و قدرت دانشجویان، این بار نوبت به عوض کردن سرپرست دانشگاه خواجه نصیر می‌رسد. دانشگاهی که با وجود یکپارچه نبودن دانشکده‌هایش همیشه پیش قدم و صدر اعتراضات دانشجویی بوده، دانشگاهی که بیشترین بازداشتی و البته بیشترین تحصن را داشته است. چیزی که باب میل وزیر علوم نبود و مثل روز روشن بود که دير یا زود نوبت این دانشگاه می‌رسد و تغییراتی در آن ایجاد خواهد کرد.
بعد از بازداشتی‌های گسترده‌ای که در روز دانشجو اتفاق افتاد، دانشجویان تصمیم به تعطیلی دانشگاه گرفتند و تا آزادی کامل و بی قید و شرط دانشجویان در کلاس‌های درس خود شرکت نکردند. این فرآیند تا شروع امتحانات پایانترم و آزادی تمام دانشجویان ادامه پیدا کرد و دانشجویان خواجه نصیر با اتحاد خود به پیروزی بزرگی دست یافتند و مشت کوبنده‌ای به مزدورانی که قصد بر هم ریختن امنیت و آرامش دانشجویان داشتند زدند.
گویا این موضوع آنچنان برای وزیرعلوم سخت بوده که طبق نامه‌ی محرمانه به رییس جمهور، ذکر کرده‌اند عملکرد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در دوران اغتشاشات ضعیف ارزیابی شد و اخیرا رییس دانشگاه عوض شده است و امیدواریم رییس جدید اقدامات تحولی خوبی در این دانشگاه ایجاد نماید.
امیررضا شاهانی که سابقه عضویت در بسیج اساتيد را نیز داشته، با حکم وزیر علوم به عنوان سرپرست دانشگاه خواجه نصیر فعالیت خود را شروع کرد و با انتصاب‌های غیر حرفه‌ای ایشان، ریاست دانشکده‌ها را به اشخاصی اختصاص داد که دست کمی از او ندارند. انتصاب این شخص به عنوان سرپرست دانشگاه آن هم زمانی که تابستان است و دانشجویان حضور ندارند، نشان‌دهنده ترس آن‌هاست. ترسی که از احتمال شروع مجدد خیزش وجود آن‌ها را گرفته و از الان راهکاری‌های احتمالی سرکوب را می‌چینند.
در دوران ریاست شاهانی سرکوب به اوج خود می‌رسد، شاهانی و زیردستانش از هر راه و روشی برای سرکوب دانشجویان استفاده می‌کنند.
اختیار تام به حراست و ایجاد مزاحمت برای دانشجویان، حذف تمام امکانات رفاهی، ندادن غذای گرم به دانشجویان ترم تابستان به بهانه‌ی نبود بودجه، بستن درب اصلی پردیس سیدخندان، کاهش سرویس ایاب و ذهاب خوابگاه، تفکیک جنسیتی سرویس، تهدید و کمیته‌ای کردن اکثر فعالین دانشجویی، بستن درب انجمن اسلامی، عدم اعتنا به خواسته‌های دانشجو، به رسمیت نشناختن بزرگترین تشکل دانشجویی، کاهش محسوس کیفیت تغذیه، عدم نظارت بر سلف‌ها و تخلف‌های مشهود مسئولین ذی‌ربط و... تنها و تنها بخش کوچکی از مشکلات و سرکوب‌هایی می‌باشد که مسئولیت تمام این کارها بر عهده‌ی ریاست دانشگاه و هئیت مدیره‌ی بسیجی-امنیتی اوست.
در پایان خطاب به ریاست دانشگاه می‌گوییم ما دانشجویان خواجه نصیر بارها سرکوب شدیم، بارها جنگیدیم و بارها حقمان را از شما گرفتیم. صحبت از گفت و گو و دعوت از تشکل ها به مناسبت روز دانشجو، بعد از یک سکوت معنادار برای ما بی‌معنی‌ست. ما برای گرفتن حقمان یک لحظه آرام نمی‌شینیم و از راهی برای پس گرفتن حقمان استفاده خواهیم کرد ولو به قیمت جانمان باشد.
یادتان باشد که ما دانشجوی خواجه نصیر هستیم ، در برابر سرکوب و مسئولین سرکوبگر و دیکتاتور سر خم نمی‌کنیم.

*************

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو

به یاد تمام دوستانمان که امروز دربند هستند و یا اخراج و تعلیق شده‌اند
باری دیگر روز دانشجو فرا رسید. دوباره همان جشن‌های همیشگی و تئاتر تکراری و توخالی که فقط پست بودن شما را نشان می‌دهد. همان نمایش تکراری که به وسیله آن سعی دارید ظلم و ستمی که هر روزه به دانشجویان روا می‌شود را پنهان کنید. گل و شیرینی که امروز به ما هدیه می‌دهید تهدیدها و سرکوب‌های همیشگی شما را جبران نمی‌کند بلکه نمکی است که روی این زخم می‌پاشید و صدای فریاد دردمندمان را نشنیده می‌گیرید. این فریادی است که تا رسیدن به آزادی و برابری ادامه دارد. روز دانشجو نه تنها تبریک ندارد بلکه نشانگر ظلم و ستم بی‌وقفه شما نسبت به ماست. ما دانشجویانی که فریاد آزادی می‌زدیم و می‌خواستید فریادمان را در نطفه خفه کنید.با سنگدلی روزهایی که باید قشنگ ترین روزهای زندگی‌مان باشند را تیره و تار کردید و انتظار دارید در مقابل این همه ظلم و ستم سکوت کنیم و با لبخند روز دانشجو را به یکدیگر تبریک بگوییم.
ما دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بر همه آن کسانی که فریاد دادخواهی می‌زنند و در مقابل بی‌حرمتی‌هایی که به مقام دانشجو وارد شده ایستادگی میکنند درود میفرستیم و از آنها می آموزیم. باشد که سال‌های آینده در ایرانی بهتر و آزاد، این روز را در کنار هم جشن بگیریم و به شجاعت امروزمان افتخار کنیم. ما تا آن روز برای رسیدن به هدفمان متوقف نخواهیم شد و دست از مبارزه نخواهیم کشید.
زنده باد مبارزه زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و تمام گروه‌های ستم‌‌دیده که برای آزادی، مرزهای تعیین شده را به بازی و سخره گرفته‌اند و از میان سنگلاخ‌ها، مقاومت و آزادگی را زیست می‌کنند. چرا که تنها چیزی که از خود آزادی زیباتر است، ایستادن برای آن است. به امید روزی که دانشگاه و دانشجو آزاد باشند.

*************

بیانیه مشترک دانشجویان دانشگاه‌های تهران، بهشتی (ملی)،

علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، اصفهان و یزد به مناسبت ١٦ آذرروز دانشجو

اینک بیش از هفتاد سال از روزی که آفتاب بر دیوار دانشگاه تابید و خون رنگ شفق گرفت می‌گذرد. از آن زمان تا اکنون شاهد پیشروی و هجوم مسبوق به سابقه‌ی سرکوب‌گران، بر زندگی روزمره‌ی دانشجویان هستیم. به واسطه‌ی سیاست‌های سرکوب دانشگاهی هر روز لیست‌ کمیته‌‌های انضباطی بلند و بلندتر می‌شود. دانشجویان را به بهانه‌های گوناگون تحت فشار و تهدید قرار داده و با اخذ تعهد، داغ «خرابکار» به پیشانی‌شان می‌زنند. بگذارید به شما بگوییم که امروز داغ‌هاتان به مدال‌های افتخار بدل شده‌ است.
تابستان همین امسال با ثبت آنچه در روز‌های خیزش ژینا بر ما گذشته بود در روایت جنبش (دانشگاه و قیام) از دانشگاه گفتیم. طی روزهای اخیر هم‌قطارانمان ذیل هشتگ از تعلیق بگو، فضا را با روایت‌هایشان از تعلیق پر کردند. ما همچنان کنار هم ایستاده‌ایم؛ علیه هرگونه ستم طبقاتی، اختناقی که با ایدئولوژی اسلام‌گرایانه و بازارگرایانه رقم زده‌اید و ستم قومی‌ و جنسیتی‌ای که منجر به انواع مرزکشی و تفرقه فرهنگی در جامعه ایران شده است.
اکنون که دستگاه سرکوب با مداخله حداکثری در فضای دانشگاه به دنبال خاموش‌کردن صدای جنبش دانشجویی است؛ مقاومت در برابر این سلطه‌گری بی‌حد و حصر که حذف تشکل‌های دانشجویی و عَلَم‌کردن آیین‌نامه‌های انضباطیِ ضد دانشگاهی فقط جلوه‌هایی از آن است؛ ضروری‌تر از هر زمانی به نظر می‌رسد. تشکل‌های مستقلی که به هر شکل ممکن حذف می‌شوند تا فضا برای جولان گروه‌های هم‌دست سرکوب‌گران مهیا شود و آیین‌نامه‌هایی که با هدف سرکوب مضاعف و جرم‌انگاری فعالیت دانشجویی تصویب و اجرا شده‌اند. روزانه دانشجویان زن با برخوردهای تحقیرآمیز نیروهای حراست و حجاب‌بانان مواجه می‌شوند. سرکوبگر سعی در تحمیل اقتدار خود بر همگان دارد، دریغ از این که امروز جنس پوشالی اقتدارش، آشکار شده‌است. سخت روشن است که آیین‌نامه‌ها و شیوه‌نامه‌هایتان در باب پوشش توسط دانشجو پذیرفته نشده و نمی‌شود.
چطور می‌توان این تناقض آشکار در شانزدهم آذر سال گذشته را حل کرد که در حضور رئیس‌جمهور و باقی جلادان در دانشگاه‌ها، دانشجویان کتک خوردند و بازداشت شدند؟ تعریف‌های ما و شما از دانشجو تفاوت بسیاری دارد. بذری که با سرکوب تشکل‌های دانشجویی، اخراج اساتید شایسته و تعلیق دانشجویان کاشتید؛ را روزی در همین دانشگاه‌ها درو خواهید کرد.
سال‌هاست که دانشگاه را تبدیل به بنگاه اقتصادی کرده‌اید و حقوقی برای دانشجو باقی نگذاشته‌اید. قوانین غیرانسانی‌تان برای ما پشیزی ارزش ندارد. مقاومت ما روزمره است. آلوده کردن فضای دانشگاه به نیروهای نیابتی‌‌ و انقلاب فرهنگی دائمی‌‌تان حتی در ظاهر دانشگاه تغییری ایجاد نخواهد کرد. نمایندگان شما را به رسمیت نمی‌شناسیم و ارزشی برای حضور جلادانی که دستشان آلوده به خون آزادی‌خواهان است؛ قائل نیستیم. آگاه باشید دانشجویانی که تاریخ جنبش دانشجویی را به دوش می‌کشند؛ تا روز رهایی از هر نوع ستم حاکم بر دانشگاه و جامعه هیچ‌گونه سازشی از خود نشان نخواهند داد.
امروز بیش از پیش باید با تحلیل فضای اجتماعی ایران در برابر استحاله مفهوم مقاومت و مبارزه توسط حاکمیت ایستاد.
ستم قومی، جنسیتی و طبقاتی در دانشگاه هم باز‌تولید شده و می‌شود. تداوم جنبش دانشجویی وابسته به تغییر و پوست‌اندازی متناسب با شرایط کنونی‌ است. فضای بسته دانشگاه نیازمند حرکت از فعالیت علنی به سمت شبکه‌سازی و تشکل‌یابی است. ‌بی‌راه رفتن جنبش دانشجویی به واسطه‌ی درگیر شدن با منفعت شخصی، انحصارطلبی و تمامیت‌خواهی، مسئله‌ای‌ست که باید در حل و فصل آن کوشید. جنبش دانشجویی باید برای ادامه راه از جریانات و گروه‌های غیرمردمی و رسانه‌های مرتبط با این گروه‌ها دوری کند. حتی درون دانشگاه مرزبندی با کنش‌گری خطرناک، پدرسالاری و تک‌روی جریان‌های دانشجویی لازم است.
می‌گویند رد خون همیشه باقی‌ست. خونی که با گندآب استبداد شاهنشاهی پاک نشد با توحش مرتجعانه‌ی شما نیز پاک نمی‌شود؛ چه بسا روز به روز رنگ سرخ خود را بیشتر به رخمان می‌کشد.
جنبش دانشجویی بیدار است. امروز به احترام تاریخ و وظیفه‌ی انسانی خود همان‌طور که پیش‌تر فریاد زده‌ایم، ما دانشجویان آتش روشنی‌بخش راه فرداییم و خار چشم استبداد باقی خواهیم ماند.
در ادامه ما برای تداوم فعالیت و حیات، نکات زیر را پیشنهاد می‌داریم:
الف) تمرکز بر فعالیت‌های غیرعلنی
۱. تشکیل شبکه‌های دانشجویی.
۲. انتشار نشریات (با مجوز یا بی‌مجوز) و یادداشت‌های تحلیلی مطابق شرایط.
۳. ایجاد فضاهای امن برای روایت و تخیل فردا.
۴. گفتگوی جمعی در دانشکده‌ها و در میان شبکه‌های کوچک امن با محوریت تحلیل وضع موجود، بدیل و خواست‌های امروز دانشجویان.
۵. ایجاد فضاهای فرهنگی و علمی که می‌توانند به بستری برای فعالیت و کنش‌ورزی دانشجویان علی الخصوص دانشجویان جدید، تبدیل شوند.
ب) توسعه‌ی فعالیت‌های بین‌المللی
۱. ایجاد همبستگی عمومی و ارتباط بیشتر جامعه و افکار بین المللی با جنبش دانشجویی با نقل و نقد آیین‌نامه‌‌های انضباطی جدید، سرکوب تشکل‌ها، تجاری‌سازی دانشگاه و...
۲. ارسال بیانیه‌ها و نامه‌ها.
۳. استفاده از رسانه‌های بین‌المللی.
ج) استفاده از ظرفیت‌های فضای مجازی
۱. انتشار مطالبات و اطلاع‌رسانی
۲. ایجاد شبکه‌های ارتباطی.
۳. برگزاری تجمعات و اعتراضات مجازی.
د) همکاری با سایر گروه‌های اجتماعی
گروه‌های صنفی معلمان، کارگران و... سابقه فعالیت و شبکه‌سازی طولانی‌ای در ایران دارند و ارتباط و همکاری با آن‌ها می‌تواند هماهنگی میان دانشگاه، اصناف و خیابان را تقویت کند.

*************

دانشجو به جشن احتیاج ندارد.

۱۶آذر سال ۱۳۳۲ یادواره سه دانشجو-شهید راه آزادی است. این روز مبنایش بر روی خون سه جوان دانشجو که در برابر استبداد سیاسی حاکم سر خم نکردند و بسیاری از دانشجویان که در این سال ها همواره در برابر استبداد و خفقان ندای آزادی سر داده اند و بسیار هزینه دادند؛ گذاشته شده است.
جشن امروز که به بهانه‌ی روز دانشجو و با همکاری تشکل‌های دانشجویی ست، در شرایطی برگزار می‌شود که مشکلات بسیاری در دانشگاه وجود دارد که هر روزه زیست دانشجویان را با مشکل روبه‌رو می‌کند. این مشکلات به شرح زیر است:

حراست و کمیته:
از شروع سال ۱۴۰۲ بسیاری از دانشجویان، ترم پیش و این ترم از آزار و اذیت جسمی و روانی حراست و کمیته انضباطی در امان نبوده اند. تذکر های مکرر حجاب و سیگار، گشت زنی در اطراف دانشکده ها، حضور حراست های بدون اتیکت که شناسایی آنان را غیر ممکن می‌سازد، استخدام حراست های جدید، تماس های مکرر کمیته انضباطی، تشکیل چند باره شورای بدوی بدون صدور هیچ حکم، ضرب و شتم دانشجویان، اخد تعهدات غیر قانونی و اقرار علیه خود، رسیدگی های غیر قانونی، عدم رعایت شیوه نامه دانشجویی و در آخر ایجاد ارعاب و وحشت در بین دانشجویان، اقداماتی است که حراست و کمیته انضباطی در این مدت انجام داده اند.

سلف های دانشجویی:
سلف های دانشجویی یکی از معضلاتی است که شورای صنفی در مورد آنان هم عملکرد مناسبی نداشته است. کیفیت پایین غذای دانشجویی با وجود بالا رفتن قیمت ها، شلوغی سلف های مهر، فنی، علوم و... که دانشجویان را گاه تا ۱ساعت معطل خود می‌نماید، کثیف بودن ظروف و عدم رعایت پروتکل های بهداشتی که سلامت دانشجویان را به خطر می‌اندازد.

خوابگاه های دانشجویی:
در آغاز سال تحصیلی دانشجویان سنواتی با معضل خوابگاه رو‌به‌رو شدند زیرا خوابگاه های عروجی و طاهری در دست تعمیر بودند و تعمیر آنان از شروع سال تحصیلی تا یک ماه و خورده ای طول کشید. در این بین دانشجویان سنواتی دختر نیز با کمبود اسکان مواجه بودند. این مشکل برطرف شد ولی خوابگاه های دانشگاه تهران در شان هیچ دانشجویی نیستند. این خوابگاه ها کهنه و فرسوده اند و از کوچک ترین امکانات رفاهی و آموزشی بی بهره اند. بسیاری از دانشجویان هر شب با این ترس که سقف اتاقشان بر سرشان آوار نشود میخوابند. خوابگاه برای دانشجویان دختر خوابگاهی به زندان تبدیل شده و تحت شدید ترین کنترل های زمانی قرار دارند و بسیاری به همین دلیل راهی کمیته انضباطی شده اند.
مشکلات دانشجویان کم نیستند و امسال یکی از پر مصیبت‌ترین سال‌های تحصیلی برای دانشجویان است. در این شرایط جشن گرفتن آن هم هنگامی که حق تحصیل و شرایط معیشتی بسیاری با بحران همراه شده، غیرقابل توجیه است و پوزخندی به سوی آنان است. شورای صنفی در این میان با انجام ندادن وظایف خود و تلاش برگزاری جشن راه اشتباهی را در پیش گرفته ست.

*************

بیانیه جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در آستانه ۱۶ آذر

دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس در جنبش مهسا (ژینا)، همراه با دیگر دانشگاه‌های کشور، یکی از شکوهمندانه‌ترین لحظات جنبش دانشجویی را رقم زدند. هضم این رخداد و واقعیت برای دانشگاهی که همواره حیات‌خلوت مدیران سیستم بوده و رسالتش را تربیت مدیرانِ تراز نظام اسلامی تعریف کرده است آن‌چنان سنگین بوده که از همان آغاز جنبشْ آرایشی تماماً امنیتی و خصمانه علیه دانشجویان و اساتید معترض اتخاذ کرده است. فرهاد دانشجو به عنوان مدیری امنیتی همراه با یاران خود همچون رسول هوشمند، رئیس بسیج دانشگاه، و مشاور امنیتی‌اش، محمدحسین پرکره، مجموعه اقداماتی را در دستور کار قرار دادند که موبه‌مو در بولتن‌های نهادهای امنیت‌ـ‌اطلاعاتی برای سرکوب اعتراضات مدنی توصیه شده است. این جریان امنیتی اکنونْ با در اختیار قرار گرفتن حراست تربیت‌مدرس نه تنها پروژۀ ارعاب و حذف دانشجویان و اساتیدِ منتقد را به شکلی حداکثری دنبال می‌کند بلکه با تعرض بر روان و تنِ دانشجویان و ورود به خصوصی‌ترین حرائم آن‌ها به دنبال آن هستند که دانشگاه را از شور جوانی و حیات پویای دانشجویی‌اش تهی کرده و آن را به سربازخانه‌ای با بوی کافور و مرگ تبدیل کنند. شعبان‌بی‌مخ‌ها که روزی هم‌دست کودتاچیان بودند و روزی دیگر شاعر و روشنفکرْ سلاخی کرده‌اند امروز کت‌وشلوار پوشیده و لقب دکتر گرفته‌اند و مدیر دانشگاهی شده‌اند. شعبان‌های کت‌وشلواری گمان می‌کنند که با بی‌سیم و دوربین و موتور هزار، همان‌طور که سابقاً خیابان می‌بستند، امروز می‌توانند دانشگاه قرق کنند.

دانشگاه امروز در ساحت رسمی‌اش مجموعه‌ای‌ست از مدیران امنیتی، فرصت‌طلب‌های سیاسی، اساتید عقیم و تابع(از استثناها بگذریم) و تشکل‌های وابسته. جنبش دانشجویی، که در دهۀ 90 پیوندهایش به‌تدریج با این نسخه و فرم از دانشگاه سست شده و با «زن زندگی آزادی» به‌شکلی ریشه‌ای از آن گسسته شد، امروز برای آن که نسبتش را با این دانشگاه تعیین کند در دقیقۀ پرتنشی قرار گرفته است. آیا باید «این دانشگاه» را ترک کرد؟ آیا باید در نهادها و تشکل‌های این دانشگاه مشارکت و فعالیت کرد؟ چگونه باید «زن زندگی آزادی» را در دانشگاه‌ها تداوم بخشید؟ پاسخ به چنین پرسش‌هایی عمدۀ مباحثات دانشجویان در یک سال گذشته را به خود اختصاص داده است. ما معتقدیم جنبش دانشجویی می‌تواند در این برهۀ تاریخی استراتژی «قهر فعالانه» را در پیش بگیرد: ما دانشگاه را به نفع تمامیت‌خواهان ترک نخواهیم کرد، برای تصاحب کوچکترین منافذ و امکانی در هر ساحتی که مجال تنفس و مقاومت برای‌مان فراهم کند مبارزه خواهیم کرد و علیه تمامیت‌خواهانِ اسلام‌گرا و به نفع جامعه‌ای انسانی، آزاد و برابر به‌کار خواهیم بست؛ قهر با ساختارهای رسمیِ موجود و تلاشی فعال برای استفاده از امکان‌هایش به نفع آرمان‌های «زن زندگی آزادی». دانشگاه به عنوان یکی از مدرن‌ترین نهادهای بشری، که آزادی و خردورزی بیش از هر نهادی در آن ریشه دارد، زمین بازی ماست. این تمامیت‌خواهان اسلام‌گرا هستند که در زمین غصبی نماز می‌خوانند. ما دانشگاه را همچون یک «فضا» با امکان‌هایی گشوده می‌نگریم؛ فضایی که سرشارست از منافذی که هیچ‌گاه یک بار برای همیشه تصاحب و مصادره نمی‌شود و تصاحبش مبارزه‌ای نفس‌گیر را طلب می‌کند.

از این روی، ما معتقدیم باید در دانشگاه و تمامی فضاهای بالقوه‌اش همچون کلاس‌های درس، شوراهای صنفی و انجمن‌های سیاسی و علمی، سلف‌های غذاخوری، خوابگاه‌ها، کتابخانه و... فعالانه حضور داشت و از آنْ سنگرهایی برای مقاومتی همه‌جانبه ساخت. بنابر این استراتژی کلی در برهۀ کنونی، ما مجموعه‌ای از تاکتیک‌ها را به جنبش دانشجویی پیشنهاد می‌دهیم:

• تشکل‌یابی در ساحت‌های رسمی و غیررسمی: مقاومت عملی جمعی‌ست. سرنوشت ما در انزوا و تنهایی در میانۀ ایامِ عسرت و خفقان چیزی از جنس مرگ و نابودی‌ست.

ما امروز بیش‌از‌پیش نیازمندِ تشکل‌هایی جمعی در دانشگاه‌ها هستیم.‌ در این میان‌ باید از هر امکان و روزنه‌ای برای جمع‌شدن استفاده کرد. ما باید بدانیم انجمن‌ها و شوراهای کنونی میراثی‌ست که از گذشته به‌جای مانده‌‌ و تا جای ممکن باید از فرصت‌ها و امکان‌هایش بهره بگیریم. همچنین برگزاری شب شعر و تئاتر دانشجویی در فضاهای عمومی و یا تشکیل شوراهای عمومی در سطوح مختلف و سایر جلوه‌های زندگیِ جمعی می‌تواند ما را در هرچه غنی‌ترساختنِ زیست دانشگاهی‌مان یاری رساند.

• محافظت از آسیب‌دیدگانِ سرکوب و اختناق: به‌دنبال موج سهمگین صدور احکام ناعادلانه و فله‌ای انضباطی‌ و محرومیت از حق تحصیل خیل پرشماری از دانشجویان، جنبش دانشجویی امروز بسیار بیش از گذشته نیاز دارد تا از نیروهایش علیه سرکوب‌گران محافظت کند. سرکوب فرایندی دائمی و روزمره‌ است که تداومِ چرخه‌اش مستلزمِ بی‌تفاوتی به و عادی‌سازی و فردی‌سازی آن است.
سرکوب‌گران روی تنهاییِ آسیب‌دیده‌ها حساب باز می‌کنند. تشکیل کمیته‌هایی درون و بینا‌ـ‌دانشگاهی با هدف دیده‌بانیِ آزار و سرکوب و حمایت از آسیب‌دیدگان از جمله اقداماتی‌ست که بسیار می‌تواند و باید مورد توجه قرار گیرد.

• مبارزه علیه فرم‌های مختلف سلطۀ دانشگاهی: اگرچه حضور تمامیت‌گرایان اسلام‌گرا مهم‌ترین خطری‌ست که حیات دانشگاهی ما را تهدید می‌کند اما غفلت از دیگر اقسامِ روابطِ سلطه به‌روشنی ما را به بیراهه خواهد کشاند.‌ جنبش دانشجوییِ بالغ‌شدۀ امروز به رابطه‌ی نابرابر و بعضاً استثمارگونِ استاد و دانشجو، تبعیض‌های جنسیتی و نابرابری‌های قومی و مذهبی در دانشگاه حساسیت نشان داده و دانشگاهی را در سر می‌پروراند که توزیع فرصت‌ها و منافعش آمیخته با این نوع روابطِ فرادستی‌ـ‌فرودستی نباشد. تشکیل انجمن‌هایی درون و بینا‌ـ دانشگاهی دانشگاه‌ها با هدف شناسایی مصادیق این روابط سلطه‌آمیز شاید‌ شروعی باشد در این مسیر.

• تخیل دانشگاه آینده پس از آزادی: دانشگاه همانند جامعه، دیر یا زود، آزاد خواهد شد.‌ آن روز که فرا برسد با پرسش‌هایی نفس‌گیر مواجه خواهیم شد. به عنوان مثال، دانشگاه چگونه سازمان‌دهی شود که به نابرابری و تبعیض منجر نشود؟ چگونه می‌توان آزادی آکادمیک را نهادینه کرد؟ نسبت دانش‌های مختلف با ایرانِ آینده چیست؟ بدیل‌های نهادهای دانشگاهی کدامند؟... اندیشیدن به آیندۀ دانشگاه، حتی در خفقان‌‌آلودترین روزها، کنشی تاکتیکی‌ست که برای جنبش‌ دانشجویی امروز هم ممکن ا‌ست و هم ضروری. تدوین منشورهایی درون‌ـ‌دانشکده‌ای، درون‌ـ‌دانشگاهی و میان‌ـ‌دانشگاهی در سطوح و مقیاس‌هایی مختلف می‌تواند در دستور کارِ مبارزاتی دانشجویان قرار بگیرد.

در پایان مانند گذشته اعلام می‌کنیم‌ که دانشگاه خانۀ ماست، ما آن را به اشغال‌گران واگذار نخواهیم کرد و فضاهایش را، تا رسیدن به روز جشن پیروزی، به انتفاضه‌ای علیه آن‌ها بدل خواهیم کرد.

زنده باد زن، زندگی، آزادی

*************

بیانیه‌ای از سوی دانشجویان تعلیقی

به‌منظور اعتراض و نمایاندن تصویری از آینده‌ی ایران که در صورت ادامه‌ی وضع موجود محقق خواهد شد، روز چهارشنبه پانزدهم آذر ماه را اعتصاب سراسری دانشجویی اعلام می‌کنیم و از دانشجویان می‌خواهیم که از شرکت در کلاس‌های درس برای یک روز خودداری کنند.
متن کامل بیانیه بنقل از کانال دانشگاه تهران - دانشجویان:
در آستانه‌ی شانزدهم آذر در حالی به روز دانشجو نزدیک می‌شویم که بسیاری از هم‌دانشگاهی‌های ما یا با احکام ظالمانه‌ی کمیته‌های بی‌انضباط و ارجاع به شیوه‌نامه‌ای ضد‌‌دانشجویی، از حق تحصیل محروم هستند و یا داخل دانشگاه فضای متشنجی را تجربه می‌کنند.
بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها صرفاً به دلیل حمایت از جنبش دانشجویی و دفاع از حقوق اساسی دانشجویان با احکام ناروای اخراج، تعلیق، قطع حقوق یا عدم تمدید قرارداد روبه‌رو شده‌اند و در موارد متعددی، اساتیدی با کیفیت تدریس به مراتب پایین‌تر، صرفاً به واسطه‌ی وادادگی در برابر سرکوب دانشجویان‌ و همکاران خود یا حتی همراهی با دستگاه سرکوب، جایگزین شده‌اند.
این اما نخستین بار نیست که حاکمیت به منظور ارعاب و سرکوب پیشانی دانشگاه را هدف گرفته است.
حکمرانی جمهوری اسلامی که مشروعیت خود را بر مبنای خودکامگی تعریف کرده و به نیروهای قهری دلخوش کرده، همواره دانشگاه را که پایگاه پرسشگری و پس‌زننده سرسپردگی در برابر وضع موجود بوده است، به چشم تهدید نگریسته و هم‌اکنون با دور کردن دانشجویان از خانه دوم‌‌شان بیش از پیش پایش را بر گلوی دانشجویان فشار می‌دهد.
ما جمعی از دانشجویان تعلیقی ضمن آنکه اعتراض خود را نسبت به پایمال شدن حقوق اساسی‌مان به‌عنوان شهروند و دانشجو اعلام می‌داریم، بار دیگر هشدار می‌دهیم که:
حاکمیت با اعمال سرکوب افسارگسیخته و همه‌جانبه‌ برای خاموش کردن هرگونه تلاش برای ایجاد تغییر و سلب امکان کنش‌گری، دانشجویان را به عنوان آینده‌ی ایران به ورطه‌ی نابودی خواهد کشاند. بدیهی است تبعات این ویرانی گریبان‌گیر مسیر توسعه جامعه از هرجهت خواهد شد تا آینده‌ای به مراتب تاریک‌تر از امروز پیش رویمان باشد.
بنابراین مطالبات صریح ما به رسمیت شناختن بدیهی‌ترین حقوق شهروندی است؛ ازجمله:
- حق تحصیل در دانشگاه
- حق تشکیل اجتماعات مسالمت‌آمیز
- حق آزادی اندیشه و بیان
- حق انتقاد و مطالبه‌گری
- حق برخورداری از دادرسی عادلانه
- حق برخورداری از خوابگاه
- حق حفظ حریم خصوصی
به این ترتیب و به‌منظور اعتراض و نمایاندن تصویری از آینده‌ی ایران که در صورت ادامه‌ی وضع موجود محقق خواهد شد، روز چهارشنبه پانزدهم آذر ماه را اعتصاب سراسری دانشجویی اعلام می‌کنیم و از دانشجویان می‌خواهیم که از شرکت در کلاس‌های درس برای یک روز خودداری کنند.

زنده‌باد مقاومت و جنبش آزادی‌خواه دانشجویی

آذر ۱۴۰۲

*************

بیانیه‌ پایان اعتصاب دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

به زنان مترقی، آزادی‌خواه و زحمت‌کش
تشکیلات زنان گیلان سال‌ها پیش در پیامی که به‌ مناسبت گردهمایی این تشکیلات منتشر کرد، کلیه‌ی بانوان را «مترقی، آزادی‌خواه و زحمتکش» خطاب کرده بود. از همان نسل‌های دور که زنان گیلان با روحانیون واپس‌گرا که ضد تحصیل زنان و مشارکت آزادانه‌ی آنان بودند، مبارزه می‌کردند؛ ما یاد گرفتیم: «بیداری و سرافرازی ملت ایران بدون شرکت زنان در رستاخیز آزادی‌خواهانه‌ی کشور امکان‌پذیر نیست.»
نسل به نسل مبارزه با پرده‌ی ننگین خرافات که دستیابی زن ایرانی به حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر با مردان را برای آن‌ها دشوار میکرد، ادامه یافت. امروز وقتی ما مشغول کسب علم در مکان‌هایی هستیم که سال‌های دور زنان از راه مبارزه توانستند به آنجا راه پیدا کنند، افراطی‌های اسلام‌گرا که هرچیزی اعم از زندگی را فدایِ فضیلت اسلامی می‌کنند، زن بودن را دستاویزی برای حمله به کلاس‌های درس‌مان قرار می‌دهند. گویی تنها وظیفه آنان نادیده گرفتن بدنِ واقعی است که از روح و روان جامعه بیرون آمده باشد.
وقتی به بهانه زن بودن در کلاس درس اشک‌مان جاری میشود، تلاش می‌کنیم تا به تقلید از شیوه‌ی مبارزان نسل‌های قبلی، همان چیزی را نشان دهیم که از متن جامعه بیرون آمده؛ بدنی که از حالت انقیاد خارج شده است. بله؛ ما عهد به بیدار کردن زنِ ایرانی بسته‌ایم.
زمانی که حکومتِ تمامیت‌خواه به دشمنی با زنانگی می‌پردازد، زنانِ آزادی‌خواه از عوامل تیره روز‌ی‌شان پرده برمی‌دارند و با زبانِ جدیدی که برای بدن‌های بی‌حجابشان خلق کرده‌اند؛ آن روز خفت‌بار را به یاد همه‌ی کسانی که جویای کسب علم هستند، می‌اندازند. همان روزی که اشک‌هایشان فقط به دلیل نادیده گرفتن تنانگی و چند تار مو جاری شد: «آن روز خفت‌بارترین روز دانشکده روانشناسی بهشتی بود. قیافه بهت‌زده اساتیدمان و صدای گریه‌ی دانشجویان دختر هیچ‌وقت از ذهنم پاک نخواهد شد.» آن خاطره‌ی تلخ‌ که برای همیشه در ذهنمان نقش می‌بندد، برای همه تکرار می‌کنیم: «بدون اجازه استاد وارد کلاس شدند و کارتِ دانشجویی هرکسی که حجاب نداشت یا به‌جای مقنعه شال داشت را ضبط کردند.»
ما همان روزی را به یادِ همه خواهیم آورد که دانشجویی با دستانِ مبارز اما خسته از ترس تعلیق و تبعید با سکوتش فریاد زد: «جای حراست در کلاس درس نیست.» همراهیِ هم‌دوره‌ای‌هایِ «شریف»‌مان با رنجِ همگانی زنان را با افتخار به یاد خواهیم آورد اما چیزی از تلخ بودن روایت‌ها درباره‌ی تنِ فرسوده شده‌ی دانشگاه کم نمی‌کند: «اتفاقی که در دانشگاه رخ داد، آژیری برای فرار از مرز بود.»
وقتی دشمنانِ زنان راهِ خودشان را به محل تحصیل‌مان باز کرده‌ و با ذهنِ فراموش‌کارشان از ما می‌پرسند: «مگر شما اصلا در تجمعاتتان مطالبه‌ای داشتید؟»
به آن‌ها یادآوری می‌کنیم که دانشجو یک وظیفه مدنی در قبال خود و جامعه‌ای که زنان بخش مهمی از آن هستند، دارند. به‌واسطه همین وظیفه و برای نشان دادنِ مطالبه‌مان دو روز کلاس‌های درس را تحریم کردیم تا شاید کسی بالاخره در خیابان یا دانشگاه بخواهد باور کند که ما و بدن‌هایمان همان واقعیت امروزِ ایران هستیم.
درنهایت اگرچه رنجِ همگانی به‌قوت خود باقی است و همچنان روح‌مان را می‌‌خراشد اما اگر باز هم از این دست رفتارهای خصمانه و طردگرایانه را نسبت به خود و دیگر رفقایمان در محیط دانشگاه ببینیم با وجود دلِ افسرده‌ و جسم خسته‌مان دوباره به جنب و جوش درخواهیم آمد و بار دیگر در برابر این حرکات متحجر دست به تحصن و اعتصاب می‌زنیم.
باری با بیت شعری از محمد جودی که در مجله‌ی «پیک سعادت نسوان» به چاپ رسیده، چنین خاطرنشان می‌کنیم و به اعتصاب‌مان پایان می‌دهیم:
روزی آخر، شام شوم غم به پایان می‌رسد
نوبت آسایش و اقبال نسوان می‌رسد.

*************

بیانیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی درباره اتفاقات دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲

خبر کوتاه بود: در اقدامی غیر منتظره امروز ۲۹ آبان ماه تعدادی از نیروهای حراست فیزیکی دانشگاه به کتابخانه و داخل کلاس‌های درس دانشکده روانشناسی حمله کرده و زمانی که استاد مشغول تدریس بوده کارت دانشجویان دخترانی که مقنعه از سرشان افتاده بود را ضبط کردند
ما دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، امروز شاهد یکی از زشت‌ترین روزهای دوره تحصیل خود بودیم. امروز، ۲۹ام آبان ماه، دانشکده روانشناسی مورد هجوم نیروهای حراست و افراد بی نام و نشانی قرار گرفت که صورت های خود را پوشانده بودند و هیچ مدرک شناسایی دال بر استخدام از سوی نهاد حراست به همراه نداشتند.
ما دانشجویان دانشکده روانشناسی باور داریم که این اقدامات به تعطیلی فضای آموزشی و پژوهشی دانشکده منجر خواهد شد و همچنین بدیهی ترین حقوق، از جمله حق امنیت دانشجویان را به خطر اندخته و به کاهش درک و تعامل میان دین باوران و سایر اعضای جامعه دانشگاهی می انجامد. این اقدامات تنها به سود متعصبین و سودجویانی است که در پوشش دین، تنها به قدرت نمایی و ارضای اهداف دیگرآزارانه خود مشغولند.
همه‌ی دانشجویان مسئول اند تا در برابر چنین زخمی با یکدیگر همدلی نشان دهند و متحد شوند. در این راستا، نویسندگان متن پیش رو، از تمامی دانشجویان دانشکده روانشناسی درخواست دارند تا برای نشان دادن همبستگی و وحدت مقابل این دست اقدامات و حفظ حرمت فضای آموزشی دانشکده، روز های سه شنبه و چهارشنبه این هفته، کلاس های درسی خود را تحریم کرده و دست به اعتصاب بزنند.

*************

بیانیۀ پایانی اعتصاب دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

دانشگاه ما را اشغال کرده‌اند و در آن حکومت نظامی برپا کرده‌اند. اگر حرفی بزنیم و اعتراضی کنیم، جوابشان خشونت است و توهین و کمیته انضباطی. روزی نیست که از آزار و اذیت حراست دانشگاه و لباس شخصی‌ها در امان باشیم؛ هر روز به ما توهین می‌کنند، برخورد فیزیکی می‌کنند، تهدید و احضار می‌کنند و حریم خصوصی‌مان را نقض می‌کنند. دانشجویان اما سکوت نکردند، جواب هر تذکر و توهین را با منطق و دلیل دادند و اعتراضشان را تک‌تک یا با نامه‌های گروهی نشان دادند، اما دریغ از یک گام امیدبخش از سوی دانشگاه. واکنش مدیریت دانشگاه و حراست افزایش روزافزون فشار و خفقان و آزار و اذیت بود. هدفشان این است که دانشجویان ترسیده و خموده و افسرده و جداافتاده باشند و صدایی از جایی بلند نشود. می‌خواهند با زور ما را ساکت کنند‌.
تاریخ جنبش دانشجویی تکرار یک حرف است: «دانشجو تن به سکوت نمی‌دهد.» دانشگاه محل زندگی ماست، ما در دانشگاه با هم زندگی می‌کنیم و لازمۀ زندگی در این فضا داشتن امنیت فیزیکی و روانی، آزادی‌های شخصی و امکانات رفاهی برای همۀ ماست. وقتی فضا را زیست‌ناپذیر می‌کنید روشن است که ما ساکت نمی‌مانیم و حقوقمان را مطالبه می‌کنیم. مدیریت دانشگاه و حراست کار را به جایی رسانده‌ که هر روز دوستانمان از بغض و اشکشان در برابر توهین و آزار حراست یا افسردگی و تمایل به خودکشی می‌گویند. نه! ما دانشجویان در برابر این ستم روزمره سکوت نمی‌کنیم.
اعتصاب روزهای ۲۱ و ۲۲ آبان گام اول اعتراضات ادامه‌دار ما دانشجویان بود و اعتراضات ما تا زمانی که مدیریت دانشگاه و حراست تغییر رویه ندهد و فضای دانشگاه را مناسب زندگی دانشجویان نکند به شیوه‌های مختلف ادامه خواهد داشت. صدای اعتصاب ما پردۀ گوش‌های کر مدیریت دانشگاه و حراست را لرزاند و این تازه شروع اعتراضات ما بود. مدیریت دانشگاه باید بداند که ما دانشجویان دست در دست هم داده‌ایم و برای تحقق مطالباتمان چنان صدایمان را بلند خواهیم کرد که چاره‌ای جز پاسخگویی و تغییر رویه نداشته باشد.
محورهای اصلی مطالبات ما در این اعتصاب بدین شرح بوده است:

۱. فضای امنیتی و خفقان سطح دانشگاه:
نیروهای حراست از فضای دانشجویی دانشگاه خارج و به پست‌های نگهبانی خود محدود شوند. اسامی نیروهای حراستی روی لباسشان درج شود و همه ملزم به پوشیدن لباس فرم حراست شوند.

۲. پوشش:
آزار و اذیت دانشجویان به‌خاطر پوشش با تذکرهای زبانی، خشونت فیزیکی، تلفن و احضارهای غیرقانونی حراست و پرونده‌سازی در کمیته‌های انضباطی پایان یابد.

۳. پرونده‌سازی امنیتی:
پرونده‌سازی برای دانشجویان توسط حراست و دیگر نیروهای فشار از طریق احضار و ایجاد رعب و وحشت و نشر اطلاعات شخصی در فضای مجازی پایان یابد.

۴. ورود و خروج:
مقررات جدید اِعمال‌شده برای ورود و خروج دانشجویان به دانشگاه لغو شود، گیت‌های ورود و خروج و تفکیک جنسیتی آن برداشته شود. محدودیت‌های جدید در ساعت ورود و خروج خوابگاه لغو شود، ورود و خروج تاکسی‌های اینترنتی و خریدهای اینترنتی برای دانشجویان خوابگاهی تسهیل شود.
این تنها بخشی از مشکلات صنفی گسترده‌ای است که ما دانشجویان هر روزه با آن‌ها درگیریم و این اعتصابمان را معطوف به آن‌ها کردیم. بدیهی‌ است که ما دست از پیگیری کلیه‌ی مطالبات دانشجویی خود برنخواهیم داشت و اعتراضات ما ادامه خواهد یافت.

دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

*************

اعتصاب دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

بنا بر گزارشات رسیده از دانشگاه تربیت مدرس، در روز‌های گذشته فراخوان‌هایی جهت اعتصاب در تاریخ ۲۱ و ۲۲ آبان در اعتراض به فشار حراست و خفقان حاکم بر دانشگاه، منتشر شده‌ که با استقبال دانشجویان همراه شده است. بنا بر گزارش‌های واصله، در پاسخ به فراخوان، دانشجویان در این دو روز از رفتن به کلاس‌‌های درس، کتابخانه‌ی مرکزی و برخی آزمایشگاه‌ها خودداری کردند.
در همین حال مقامات دانشگاه تلاش بر عادی نشان دادن وضعیت دانشگاه در دو روز اخیر کردند؛ اما گزارشات متعددی از پیوستن دانشجویان به اعتصاب بدست رسیده است.
این اعتصاب در واکنش به فشارها و سیاست‌هایی است که حراست دانشگاه از مهرماه امسال بر فضای دانشگاه و خوابگاه‌های دخترانه اعمال کرده است.

*************

بیانیه مشترک

ما دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور همبسته و همراه با اعتراضات کارگران نفت هستیم!

(تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی مستقل از حکومت در سراسر کشور)

فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم
در ادامه اعتراضات و اعتصابات یک‌سال گذشته کارگران و کارکنان نفت و پتروشیمی، طی روزها و هفته‌های اخیر، گزارشاتی از اعتصابات و اعتراضات کارگران رسمی صنعت نفت منتشر شده است. اعتراضاتی که کارگران مبارز با عملی کردن آن‌ها، نقش موثر خود را در تقویت مبارزات حق‌طلبانه کلیه مزدبگیران و استثمار شوندگان در سراسر کشور، به خوبی ایفا کرده‌اند.
این مبارزات، اعتراضات و اعتصابات امیدوار کننده، قویا توسط ما دانشجویان انقلابی و پیشرو و فعالین انقلاب «زن زندگی آزادی»، حمایت می‌شود. ما دانشجویانی که طی سالیان سال همراه و همسنگر کارگران در سراسر کشور بوده‌ایم؛ مایی که یک روز کنار کارگران صنعت نفت و پتروشیمی و فولاد و ماشین‌سازی و نیشکر هفت‌تپه بودیم، یک روز دوشادوش معلمان و اساتید و کادر درمان مبارزه کرده و روزی دیگر همراه بازنشستگان مبارز و مقاوم، علیه وضعیت موجود ایستاده‌ایم.
اعتراضات کارگران رسمی نفت علاوه بر اهمیتی که در خود به عنوان اعتراض بخشی تعیین‌کننده از بین کارگران دارد، همراه بوده است با ادامه سبک مبارزاتی‌ای که از اعتراضات سراسری بازنشستگان الهام گرفته شده. سبک و سیاقی متشکل، پیشرو و مدرن که اعتراضات نام برده را دچار رشد کیفی و کمی خواهد کرد.
اعلام روزهای دوشنبه هر هفته به نام «دوشنبه‌های اعتراضی کارگران رسمی نفت»، اقدامی مثبت است که کلیه کارگران صنعت نفت را با همکارانشان متحدتر و اعتراضات مذکور را نیز گسترده‌تر و فراگیر می‌کند.
اعلام این روز توسط یکی از بخش‌های مهم جنبش کارگری، می‌تواند جایگاه واقعی و معین و قابل تمایز طبقه کارگر را در جریان انقلاب عظیم و تاریخی «زن زندگی آزادی»، روشن‌تر کند. این اقدامی است در راستای تحکیم هرچه بیشتر از پیش پایه‌های مبارزه متشکل، متحدانه و هدفمند علیه وضع موجود. این کوششی است علیه جنایتکاران و دزد سالاران حاکم، آنانی که این وضعیت دون شأن انسان را بر همه ما تحمیل کرده‌اند.
ما تشکل‌های دانشجویی و بخش عظیمی از دانشجویان سراسر کشور از اعتراضات کارگران صنعت نفت و از گسترش اعتراضات کارگران بخش‌های مختلف تولیدی و خدماتی در سراسر کشور، به هر شکل ممکن حمایت می‌کنیم. ما به خوبی می‌دانیم که درد مشترک ما چیست و این درد چگونه درمان می‌شود.
ما مطمئن هستیم که چرخ‌های این ماشین کشتار و جنایت و سرکوب من‌جمله چرخ‌های اقتصاد جمهوری اسلامی را روزی به کمک دستان پرتوان کارگران مبارز نفت متوقف خواهیم کرد. پیش به سوی ایستادگی عمومی جامعه برای تمام حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌ که از ما دریغ کردند؛ پیش به سوی تداوم انقلاب «زن زندگی آزادی» تا پیروزی … فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم.
امضا کنندگان:

تشکل دانشجویان پیشرو - نهاد آزادی‌خواهان دانشگاه تهران شمال - نهاد دانشجویان آزاد خوراسگان (دانشگاه آزاد اصفهان) - کمیته سراسری دانشجویان کردستان - اتحاد دانشجویان دانشگاه الزهرا - جمعیت دانشجویان آزاد (دانشگاه آزاد سنندج)

جمعی از دانشجویان و فعالین:
دانشگاه اصفهان - دانشگاه علوم پزشکی اصفهان - دانشگاه شیراز - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشگاه هنر اصفهان - دانشگاه علوم پزشکی ارومیه - دانشگاه کردستان - دانشکده فنی دخترانه سنندج - دانشکده فنی یزدان‌پناه کردستان

یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲

*************

بیانیه گروهی از فعالین دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی

دانشگاه علامه طباطبایی در حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران

از کرامات شیخ ما این است...
امروز فیلمی از فحاشی غلامرضا جمشیدیها رئیس دانشکده علوم اجتماعی تهران منتشر شد که در آن با وقاحت تمام دانشجویان را فاحشه و دانشکده را فاحشه‌خانه می‌نامد.
این اصطلاحات و چنین منشی به هیچ‌وجه از سوی فردی که ادعای ریاست یک محیط علمی را برعهده دارد پذیرفته نیست. جمشیدیها نه تنها فاقد پیشینه علمی مناسب است بلکه حداقلی‌ترین صلاحیت‌های لازم برای ارتباط اجتماعی را هم دارا نیست. ما دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی تمام قد در کنار دانشجویان علوم اجتماعی تهران ایستاده‌ایم و هیچ گونه توهین به دانشجو و ساحت دانشگاه را تاب نمی‌آوریم.
توهین به دانشجویان علوم اجتماعی گویا سنتی در میان روسای این دانشکدگان است. در جنبش اخیر نیز ریاست دانشکده علوم اجتماعی علامه، دانشجویان را با الفاظی همچون "کدو" و "گَله" خطاب کرده بود. پیش‌فرض این است که روسای دانشکده‌ها باید حامی و همراه دانشجویان خود باشند؛ اما در وضعیتی به سر می‌بریم که مسئولان دانشگاه نفرتی بنیادین از دانش و دانشجو دارند. به صورتی که یکی با شنیدن نام آکادمی، دانشکده را محل "فاحشه‌گری" می‌نامد و دیگری با شنیدن اعتراض دانشجویان، می‌گوید که در دانشکده‌ی "من" جایی برای هوچی‌گری نیست! این مسئله تنها محدود به یکی دو دانشکده خاص نیست؛ در دانشکده زبان و ادبیات فارسی نیز عبدالرضا سیف با ریاست کودکانه خود فضا را برای هرگونه فعالیت علمی و دانشجویی محدود ساخته و حتی پا از قلمرو خود فراتر گذاشته دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را "رقاص" خطاب می‌کند.
این وضعیت چنین باقی نخواهد ماند. چه بسا در زمانه‌ای نزدیک اندیشه‌ها و نگاشته‌های همین دانشجویانِ همواره زیر ضرب اما سرافراز، با پوستِ تن این کتاب‌سوزان جلد خواهد گشت.

*************

بازداشت نیلوفر میرزایی دانشجوی تبعیدی داتشگاه الزهرا

نیلوفر میرزایی دانشجوی گرافیک دانشگاه الزهرا روز گذشته طی مراسم تشییع جنازه آرمیتا گراوند در بهشت زهرای تهران بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است. وی که در آبان‌ماه سال گذشته در جریان قیام ژینا ۱۰۳ روز بازداشت و به صورت غیابی و غیرقانونی به دو نیمسال منع موقت از تحصیل محکوم شده بود، طی سال تحصیلی جدید به دانشگاه یزد تبعید شد.

*************

جولان گزمه‌های حجاب اجباری در دانشگاه

در دو هفته گذشته دانشجویان زیادی به کمیته انضباطی احضار شده و احکام سنگینی دریافت کرده‌اند؛ احکامی که در اکثر موارد، به بهانه عدم رعایت حجاب صادر شده‌اند. علاوه بر دانشجویانی که برای اولین بار احضاریه دریافت کرده و مجبور به امضای تعهدنامه شده‌اند، تعداد زیادی نیز که احکام معلق داشتند، بدون تشکیل جلسه شورای بدوی و تنها با یک تماس از سمت کمیته انضباطی اطلاع یافته‌اند که احکام معلق‌شان اجرایی شده است.
تعداد احضارهای چند هفته اخیر حتی در مقایسه با دوران اوج اعتراضات سال گذشته نیز بی‌سابقه است. با اینکه هنوز آمار دقیقی وجود ندارد، اما تخمین زده می‌شود در یک هفته گذشته بیش از ۵۰ دانشجو به بهانه حجاب به کمیته انضباطی احضار شده و احکام مختلفی، از توبیخ تا تعلیق، دریافت کرده‌اند.
همانند رویکرد همیشگی کمیته انضباطی، در اکثر پرونده‌ها هیچ‌گونه مدرکی مبنی بر تخلف دانشجویان وجود ندارد و بسیاری از این دانشجویان به صرف "گزارش‌های محرمانه" بی‌نام‌ونشان به‌شکل غیرقانونی تعلیق شده‌اند. همچنین از بسیاری از دانشجویان، چندبار تعهد گرفته شده است. این تعهدنامه‌های غیرقانونی، تنها وسیله‌ای هستند برای آزار بیشتر دانشجویان و کشاندنشان به کمیته. به دانشجویان قویا پیشنهاد می‌کنیم که با مطالعه شیوه‌نامه انضابطی و آگاهی از حقوق خود، اجازه ندهند تا اعضای کمیته بصورت غیرقانونی و به بهانه‌های واهی دانشجویان را محکوم کنند.
شایان ذکر است که کمیته انضباطی دانشجویان احضارشده را تهدید کرده تا احکام خود را رسانه‌ای نکنند. این موضوع در کنار وعده تخفیف حکم در مرحله تجدیدنظر (امری که عموما اتفاق نمی‌افتد) سبب شده تا تعداد دقیق دانشجویانی که حکم انضباطی دریافت کرده‌اند نامشخص باشد.
فراتر از برخورد در کمیته انضباطی، حراست دانشگاه نیز به طور جدی مشغول آزار و اذیت دانشجویان به بهانه پوشش است. از رها کردن افسار "حجاب‌بان‌ها" در سطح پردیس‌ها گرفته تا جلوگیری از ورود دانشجویانی که پوششان باب میل نیروهای حراست نیست: فشار حراست برای تحمیل حجاب اجباری کم‌سابقه است.

دانشگاه تهران - دانشجو

*************

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه در

در ضرورت دفاع از حقیقت و اعلام حمایت و همبستگی با نیلوفر حامدی و الهه محمدی

به نام حقیقت و به یاد راویان آن
نیلوفر حامدی و الهه محمدی که بیش از یک سال است در بازداشت غیرقانونی به سر می‌برند، امروز روی هم به ۲۵ سال زندان محکوم شدند که ۱۳ سال آن قابلیت اجرا دارد؛ ۶ سال الهه و ۷ سال نیلوفر.
ما می‌دانیم برای گفتن حقیقت و پایبندی به اصول روزنامه‌نگاری عنوان اتهامی‌ای تعریف نشده است و هیچ مدرک و مدعایی نیز، دال بر ضرورت یک سال بازداشت آنان وجود ندارد؛ اما مسئله تنها این نیست.
اراده سیاسی پشت این قواعد نوشته یا نانوشته است که حکم می‌دهد و اجرا می‌کند. قاضی صلواتی نه علت؛ بلکه خود معلولی از یک واقعیت هولناک‌تر است و این واقعیت چیزی نیست جز نظام سیاسی‌ای که آکنده از رویه‌های غیرحقوقی و انسانی است و چون ضد زندگی‌ست، ضد حقیقت و ضد جامعه است و تمامی اجزایش این ضدیت را آشکارا نشان می‌دهد؛ از دستان قاضی صلواتی هنگام امضای احکام تا سیمای دانشگاه و شهر.
به دانشگاه می‌نگریم، جایی که پرشده است از نمادهایی که می‌خواهد حقیقت را به محاق ببرد. تصاویری می‌بینیم که می‌گوید: «به دانشگاهِ جمهوری اسلامی خوش آمدید». تصاویر دیگری در شهر با مضامین مشترک در پل‌های عابر و ساختمان‌های حکومتی نقش می‌بندد که همه بر محاق بردن عامدانه حقیقت و تحریف آن دلالت دارد.
در میانه شهر اما، زنان و مردان بسیاری دوشادوش یکدیگر مقاومت را زندگی می کنند و امروز الهه محمدی و نیلوفر حامدی به ما یادآور می‌شوند که حقیقت پنهان نمی‌ماند و نمی‌توان آن را از بین برد. تصویر نیلوفر و الهه با لبخندها‌یشان می‌رود تا بنیانِ آنچه که می‌گوید به شهر و دانشگاهِ ایدئولوژی زده جمهوری اسلامی خوش آمدید را، بلرزاند.
حکومت تلاش می‌کند تا با به بند کشیدن راویانی چون الهه و نیلوفر، حذفشان از حرفه روزنامه‌نگاری و متهم کردنشان به اتهاماتی مضحک، روایت‌های دروغین خود را جایگزین حقیقتی کند که با قلم این روزنامه‌نگاران افشا شد. در این جنبش، روایتگری سلاحی شد که ساختار دروغینشان توان ایستادگی دربرابر آن را نداشت.
تلاش‌های استبداد در جهت ساخت ضد روایت‌ها، نتیجه‌ عکس داشت؛ نیلوفر و الهه تن بی‌جان روزنامه‌نگاری را با شجاعت خود دوباره احیا کردند و نشان دادند که راویان حقیقت هنوز می‌نویسند و سرکوب و هجمه به این حرفه نمی‌تواند رسالت آن را که بیان حقیقت است تخریب کند؛ بلکه تخریبگر، خود در این مسیر تخریب خواهد شد.
با این احکامی که امروز برای این دو روزنامه‌نگار صادر شد، سرکوبی که هر جمعه بر زاهدان تحمیل می‌شود، بازداشت روزنامه‌نگاری که رفت تا از آرمیتا گرواند خبر تهیه کند، همچنین شواهد دیگری که هرروز لمس و تجربه می‌کنیم؛ می‌توانیم بگوییم تقابل با جامعه که از چند دهه پیش شروع شد، امروز به اوج خود رسیده است.
از طرف دیگر شاهد ظهور نوکنشگرانی هستیم که با استفاده از فضای مدیا در تلاش هستند جریان حقیقی اخبار را به حاشیه ببرند. در چنین فضایی قدر و اهمیت کنشگرانی همچون الهه و نیلوفر درک می‌شود و با یأسی که این احکام و بازداشت‌های فعالین روزنامه‌نگار، معلم، کارگر و دانشجو بر سایرین می‌گذارد، لزوم همبسته‌تر شدن بیش از پیش احساس می‌شود.
در اوج فجایعی که مستبدین رقم می‌زنند، الگوهایی مانند این دو روزنامه‌نگار، ماندگار و تکثیر می‌شود، از طرفی گواه این می‌شوند که ثبت و ضبط حقیقت در این زمانه کاری بزرگ و انسانی است و هزینه‌هایش نامعلوم؛ آن هم در زندان‌ها و بازداشتگاه‌هایی که بیشتر به قتلگاه می‌ماند. قتلگاهی که روح و جان جواد روحی را گرفت و در تلاش بود تا صدای ستار بهشتی را نهان نگاه دارد.
اکنون با تمام روزها و سال‌هایی که به نیلوفر حامدی و الهه محمدی تحمیل شده، زندگی‌هایی که سلب شده و بیدادگاه‌هایی که برپا شده است، راهِ آزادی با وجود چنین کنشگرانی از بی‌راهه‌ها عیان‌تر شده است.

*************

تداوم بی‌اطلاعی از دانشجویان بازداشت شده

مهسا سعیدی دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه یزد، در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و همچنان پس از گذشت ۱۴ روز در بازداشت به‌سر می‌برد. از وضعیت فعلی، مکان نگهداری و اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.

*************

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

به مناسبت سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی و آغاز سال تحصیلی جدید

به نام رنگین‌ کمان، مهسا، نیکا و تمام کشته‌شدگان جنبش زن زندگی آزادی
اکنون یک سال است که از آغاز جنبش زن زندگی آزادی می‌گذرد. سالی که پر از اشک و غم و اندوه همراه با عصبانیت و خشم بود. خشمی فرو خفته در میان مردم این سرزمین که همچون آتش زیر خاکستر سر برآورد و فریاد دادخواهی سر داد. دادخواهی تمام ظلم‌هایی که به آنان شده بود. یک سال است که مردم این سرزمین اشک‌های خود را نگه‌ داشته‌اند، چراکه می‌دانند وقت عزا نیست که هنگامه‌ی خشم است. این خشم ادامه خواهد یافت تا بساط ظلم را برچیند.
دانشگاه هیچ زمانی از مردم خود جدا نبوده و فریاد آزادی‎ خواهی‌اش یک سال است که بسیار بیشتر از قبل شنیده می‌شود. هرچند که سرکوب شود؛ هرچند که دانشجویانش را تهدید، تنبیه، اخراج یا بازداشت کنند؛ هرچند که اساتید دغدغه‌مندش را بیکار کنند. ما با تمام توانمان «سرخم قدغن» را معنی کردیم. ما فریاد دادخواهی‌مان را از نرده‌های سبز به بیرون رساندیم. ما نشان دادیم که جدا از مردم نیستیم.
حال که دوباره درهای دانشگاه باز شده‌اند زمان آن فرا رسیده که به یادتان بیاوریم ما فراموش نکردیم، عقب نکشیدیم و تسلیم نشدیم. هرچقدر که می‌خواهید تهدید کنید، بترسانید، کتک بزنید و اخراج کنید نمی‌توانید اندیشه‌مان را از ما بگیرید. نمی‌توانید قدم‌های استوارمان را متزلزل کنید؛ نمی‌توانید جلوی ما بایستید چرا که همیشه پایان شب سیاه، صبح روشن می‌آید و زمستان تمام شدنی است.

تا ابد با تمام توان فریاد می‌زنیم: «زن، زندگی، آزادی»

*************

بیانیه مشترک فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها

ما بازمی‌گردیم.
در سالی که گذشت، ما دانشجویان همگام با دیگر اقشار مردم در دانشگاه‌ها صدای اعتراض به ستم و استبداد را بلند کردیم و با همرزمانمان در خیابانْ پیمانِ مقاومت بستیم. بهای این ایستادگی زیاد و دستاوردهای آن ماندگار بود؛ بازداشت، اخراج، تعلیق و تهدید شدیم، اما پس از گذشت یک سال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باور داریم قدم در راهی بی‌بازگشت و روبه‌جلو نهاده‌ایم که بدل به آگاهی‌ای همگانی در بین ما شده است.
اکنون استبداد شاید بیش از هر زمان دیگر از بدو تاسیس، کمر به قتل دانشگاه بسته‌ است؛ از حذف دانشجویان و اساتید غیرهمسو از فضای دانشگاه، اخته‌کردن تشکل‌ها و محدود ساختن حوزه فعالیتشان، تفکیک و حذف یک‌به‌یک فضاهای دانشجویی، محروم‌کردن دانشجویان از امکانات رفاهی درخور و به‌حقشانْ گرفته تا حرکت به سوی پولی‌سازی دانشگاه و حذف آموزش رایگان. گرچه رد تازیانه‌ انضباطشان پابرجاست اما زخمشان کاری نیست؛ چراکه تجربه‌ی متناوب «خواستن، سرکوب و ایستادگی» در سالی که گذشت، ما را وارد مرحله‌ی تازه‌ای از کنشگری و مقاومت برای رسیدن به آرمان‌هایمان کرده است که اقدامات سرکوبگرانه حکومت را بی‌اثر خواهد کرد.
ما، جمعی از فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور، گوشه‌ای از این ایستادگی‌های ماندگار دانشجویان در برابر سرکوب‌ را در سلسله #گزارش‌_جنبش جمع‌آوری‌ کردیم تا در یادها بماند آنچه کردیم و گذشت بر ما. یکی از اهداف ما برای ثبت این مسیر در قالب کارهایی همچون گزارش جنبش، انتقال این تجربه‌ی ادامه‌دار به دانشجویان جدید دانشگاه برای به دست‌دادنِ تصویری بهتر از جایگاهی‌ست که در آن قرار داریم و دعوتی‌ست از شما تا به پاسداشت امید و زندگی به آن بپیوندید و در تلاش برای ساخت آن همراه شوید. چراکه هویت دانشجویی، به معنی ایستادگی در برابر ناعدالتی‌ها و تلاش برای نیل به خواسته‌های به‌حق است و پیوند مستقیمی با آگاهی سیال جمعی و رو به کمال جامعه‌اش دارد.
اکنون به جلو می‌نگریم؛ در حالی در آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی جدید قرار داریم که دانشگاه در بسیاری از ساحت‌ها نامولد شده است، شرایطی که ما را با پرسش‌هایی جدی و سازنده مواجه می‌سازد. حال با انباشتی از تجربه و در امتداد مسیر بی‌بازگشتی که طی کرده‌ایم، وقت بازپسگیری و بازتعریف دوباره‌ی دانشگاه به‌عنوان میدانی برای تخیل و ساخت آینده و مبارزه برای رسیدن به آن است. هم‌اکنون در درون جنبش دانشجویی سنت و ادبیاتی درحال ساخته‌شدن است که خار چشم استبداد و آتشی روشنی‌بخش برای راهی‌ست که به سوی فردا در پیش گرفته‌ایم.

امضاکنندگان بیانیه؛
فعالان صنفی دانشگاه اصفهان
فعالان صنفی دانشگاه هنر اصفهان
فعالان صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل
فعالان صنفی دانشگاه یزد
فعالان صنفی دانشگاه تهران
فعالان صنفی دانشگاه هنر
فعالان صنفی دانشگاه بهشتی
فعالان صنفی دانشگاه چمران اهواز
فعالان صنفی دانشگاه الزهرا
فعالان صنفی دانشگاه علامه
فعالان صنفی دانشگاه خواجه نصیر
فعالان صنفی دانشگاه فردوسی مشهد

*************

بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشته‌های هنری

دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید

بیا تا جهان را به بد نسپریم
به نام زن، زندگی، آزادی

سالی که گذشت، هر روزش را با صدای رسا و بلند نه گفتیم و بر همانیم که بود. در تمام سال رفته، صدا و تصویرِ خیابان بود که در آثار و فعالیت‌های ما جاری می‌شد و در کنار سایر مردم شریف و دوستان دانشجومان تحصیل و هنرمان را وقف این جنبش نمودیم. جنبشی که مزین به‌نام دختر ایران، «ژینا» بود. اینک سال دوم جنبش آزادی‌خواهانه و طغیانِ علیهِ ظلمِ ملتِ ایران در حالی آغاز می‌شود که خانه‌مان، دانشگاه زیر بار شدیدترین سرکوب‌ها و فشارهاست و دژخیمان، هراسان از حضور ما، آغاز ترم جدید را هرروز به تأخیر می‌اندازند و با احضار و تهدید دوستان‌مان و بازی با عبارت آموزش غیرحضوری، سعی در ارعاب و ساکت‌کردن ما دارند.
نخستین سالگرد قتل مرحوم مهسا امینی و آغاز دومین سال جنبش و آغاز سال تحصیلی جدید مصادف شده‌است با تصفیهٔ گستردهٔ دانشگاه، که خانهٔ ماست و تعلیق و قطع همکاری و اخراج برخی از شریف‌ترین و عزیزترین استادان‌ و حامیان‌مان و تنها ماندن ما با افرادی که بعضاً، در سالی که رفت، بین ما و صندلی‌های خالی، دومی را برگزیدند. فصل جدید مقاومت در حالی آغاز می‌شود که دژخیمان، گویی ناامید از حسینیه کردن کاخ سفید، با غالب‌زدن مداح به‌جای استاد، می‌خواهند دانشگاه را حسینیه کنند. لکن هیچ‌کدام ما از هیچ‌کدام از این اقدامات شنیع، نه ترسی در دل داریم و نه اندک‌ تردیدی به ادامهٔ راهی که آغاز کرده‌ایم.
ما ضمن محکوم کردن آنچه بر ما رفت و می‌رود، با صدای بلند اعلام می‌کنیم که آن‌ها، آرزوی انفعال و سکوت دانشگاه و ما دانشجویان را به گور خواهند برد. دانشگاه خانهٔ ماست، ما در این خانه می‌مانیم و با آثار و حضور موثرمان، همراه سایر مردم و دانشجویان و هنرمندان بیرون از دانشگاه، برای آزادی خواهیم آفرید و به مبارزه ادامه خواهیم داد و «نه‌گویان» فریاد خواهیم زد: «ما هنوز زنده‌ایم!»



________________________

برای مطالعه مطالب دانشجویان تا ٣۱ شهریور ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه ادامه مطالب دانشجویان اینجا کلیک کنید.