افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارشات، اطلاعیه و بیانیه ها


اخبار دانشجویان                                                                                                                    سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۵ دسامبر ۲۰۲٣


بیانیه‌ای از سوی دانشجویان تعلیقی

به‌منظور اعتراض و نمایاندن تصویری از آینده‌ی ایران که در صورت ادامه‌ی وضع موجود محقق خواهد شد، روز چهارشنبه پانزدهم آذر ماه را اعتصاب سراسری دانشجویی اعلام می‌کنیم و از دانشجویان می‌خواهیم که از شرکت در کلاس‌های درس برای یک روز خودداری کنند.
متن کامل بیانیه بنقل از کانال دانشگاه تهران - دانشجویان:
در آستانه‌ی شانزدهم آذر در حالی به روز دانشجو نزدیک می‌شویم که بسیاری از هم‌دانشگاهی‌های ما یا با احکام ظالمانه‌ی کمیته‌های بی‌انضباط و ارجاع به شیوه‌نامه‌ای ضد‌‌دانشجویی، از حق تحصیل محروم هستند و یا داخل دانشگاه فضای متشنجی را تجربه می‌کنند.
بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها صرفاً به دلیل حمایت از جنبش دانشجویی و دفاع از حقوق اساسی دانشجویان با احکام ناروای اخراج، تعلیق، قطع حقوق یا عدم تمدید قرارداد روبه‌رو شده‌اند و در موارد متعددی، اساتیدی با کیفیت تدریس به مراتب پایین‌تر، صرفاً به واسطه‌ی وادادگی در برابر سرکوب دانشجویان‌ و همکاران خود یا حتی همراهی با دستگاه سرکوب، جایگزین شده‌اند.
این اما نخستین بار نیست که حاکمیت به منظور ارعاب و سرکوب پیشانی دانشگاه را هدف گرفته است.
حکمرانی جمهوری اسلامی که مشروعیت خود را بر مبنای خودکامگی تعریف کرده و به نیروهای قهری دلخوش کرده، همواره دانشگاه را که پایگاه پرسشگری و پس‌زننده سرسپردگی در برابر وضع موجود بوده است، به چشم تهدید نگریسته و هم‌اکنون با دور کردن دانشجویان از خانه دوم‌‌شان بیش از پیش پایش را بر گلوی دانشجویان فشار می‌دهد.
ما جمعی از دانشجویان تعلیقی ضمن آنکه اعتراض خود را نسبت به پایمال شدن حقوق اساسی‌مان به‌عنوان شهروند و دانشجو اعلام می‌داریم، بار دیگر هشدار می‌دهیم که:
حاکمیت با اعمال سرکوب افسارگسیخته و همه‌جانبه‌ برای خاموش کردن هرگونه تلاش برای ایجاد تغییر و سلب امکان کنش‌گری، دانشجویان را به عنوان آینده‌ی ایران به ورطه‌ی نابودی خواهد کشاند. بدیهی است تبعات این ویرانی گریبان‌گیر مسیر توسعه جامعه از هرجهت خواهد شد تا آینده‌ای به مراتب تاریک‌تر از امروز پیش رویمان باشد.
بنابراین مطالبات صریح ما به رسمیت شناختن بدیهی‌ترین حقوق شهروندی است؛ ازجمله:
- حق تحصیل در دانشگاه
- حق تشکیل اجتماعات مسالمت‌آمیز
- حق آزادی اندیشه و بیان
- حق انتقاد و مطالبه‌گری
- حق برخورداری از دادرسی عادلانه
- حق برخورداری از خوابگاه
- حق حفظ حریم خصوصی
به این ترتیب و به‌منظور اعتراض و نمایاندن تصویری از آینده‌ی ایران که در صورت ادامه‌ی وضع موجود محقق خواهد شد، روز چهارشنبه پانزدهم آذر ماه را اعتصاب سراسری دانشجویی اعلام می‌کنیم و از دانشجویان می‌خواهیم که از شرکت در کلاس‌های درس برای یک روز خودداری کنند.

زنده‌باد مقاومت و جنبش آزادی‌خواه دانشجویی

آذر ۱۴۰۲

*************

بیانیه‌ پایان اعتصاب دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

به زنان مترقی، آزادی‌خواه و زحمت‌کش
تشکیلات زنان گیلان سال‌ها پیش در پیامی که به‌ مناسبت گردهمایی این تشکیلات منتشر کرد، کلیه‌ی بانوان را «مترقی، آزادی‌خواه و زحمتکش» خطاب کرده بود. از همان نسل‌های دور که زنان گیلان با روحانیون واپس‌گرا که ضد تحصیل زنان و مشارکت آزادانه‌ی آنان بودند، مبارزه می‌کردند؛ ما یاد گرفتیم: «بیداری و سرافرازی ملت ایران بدون شرکت زنان در رستاخیز آزادی‌خواهانه‌ی کشور امکان‌پذیر نیست.»
نسل به نسل مبارزه با پرده‌ی ننگین خرافات که دستیابی زن ایرانی به حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر با مردان را برای آن‌ها دشوار میکرد، ادامه یافت. امروز وقتی ما مشغول کسب علم در مکان‌هایی هستیم که سال‌های دور زنان از راه مبارزه توانستند به آنجا راه پیدا کنند، افراطی‌های اسلام‌گرا که هرچیزی اعم از زندگی را فدایِ فضیلت اسلامی می‌کنند، زن بودن را دستاویزی برای حمله به کلاس‌های درس‌مان قرار می‌دهند. گویی تنها وظیفه آنان نادیده گرفتن بدنِ واقعی است که از روح و روان جامعه بیرون آمده باشد.
وقتی به بهانه زن بودن در کلاس درس اشک‌مان جاری میشود، تلاش می‌کنیم تا به تقلید از شیوه‌ی مبارزان نسل‌های قبلی، همان چیزی را نشان دهیم که از متن جامعه بیرون آمده؛ بدنی که از حالت انقیاد خارج شده است. بله؛ ما عهد به بیدار کردن زنِ ایرانی بسته‌ایم.
زمانی که حکومتِ تمامیت‌خواه به دشمنی با زنانگی می‌پردازد، زنانِ آزادی‌خواه از عوامل تیره روز‌ی‌شان پرده برمی‌دارند و با زبانِ جدیدی که برای بدن‌های بی‌حجابشان خلق کرده‌اند؛ آن روز خفت‌بار را به یاد همه‌ی کسانی که جویای کسب علم هستند، می‌اندازند. همان روزی که اشک‌هایشان فقط به دلیل نادیده گرفتن تنانگی و چند تار مو جاری شد: «آن روز خفت‌بارترین روز دانشکده روانشناسی بهشتی بود. قیافه بهت‌زده اساتیدمان و صدای گریه‌ی دانشجویان دختر هیچ‌وقت از ذهنم پاک نخواهد شد.» آن خاطره‌ی تلخ‌ که برای همیشه در ذهنمان نقش می‌بندد، برای همه تکرار می‌کنیم: «بدون اجازه استاد وارد کلاس شدند و کارتِ دانشجویی هرکسی که حجاب نداشت یا به‌جای مقنعه شال داشت را ضبط کردند.»
ما همان روزی را به یادِ همه خواهیم آورد که دانشجویی با دستانِ مبارز اما خسته از ترس تعلیق و تبعید با سکوتش فریاد زد: «جای حراست در کلاس درس نیست.» همراهیِ هم‌دوره‌ای‌هایِ «شریف»‌مان با رنجِ همگانی زنان را با افتخار به یاد خواهیم آورد اما چیزی از تلخ بودن روایت‌ها درباره‌ی تنِ فرسوده شده‌ی دانشگاه کم نمی‌کند: «اتفاقی که در دانشگاه رخ داد، آژیری برای فرار از مرز بود.»
وقتی دشمنانِ زنان راهِ خودشان را به محل تحصیل‌مان باز کرده‌ و با ذهنِ فراموش‌کارشان از ما می‌پرسند: «مگر شما اصلا در تجمعاتتان مطالبه‌ای داشتید؟»
به آن‌ها یادآوری می‌کنیم که دانشجو یک وظیفه مدنی در قبال خود و جامعه‌ای که زنان بخش مهمی از آن هستند، دارند. به‌واسطه همین وظیفه و برای نشان دادنِ مطالبه‌مان دو روز کلاس‌های درس را تحریم کردیم تا شاید کسی بالاخره در خیابان یا دانشگاه بخواهد باور کند که ما و بدن‌هایمان همان واقعیت امروزِ ایران هستیم.
درنهایت اگرچه رنجِ همگانی به‌قوت خود باقی است و همچنان روح‌مان را می‌‌خراشد اما اگر باز هم از این دست رفتارهای خصمانه و طردگرایانه را نسبت به خود و دیگر رفقایمان در محیط دانشگاه ببینیم با وجود دلِ افسرده‌ و جسم خسته‌مان دوباره به جنب و جوش درخواهیم آمد و بار دیگر در برابر این حرکات متحجر دست به تحصن و اعتصاب می‌زنیم.
باری با بیت شعری از محمد جودی که در مجله‌ی «پیک سعادت نسوان» به چاپ رسیده، چنین خاطرنشان می‌کنیم و به اعتصاب‌مان پایان می‌دهیم:
روزی آخر، شام شوم غم به پایان می‌رسد
نوبت آسایش و اقبال نسوان می‌رسد.

*************

بیانیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی درباره اتفاقات دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲

خبر کوتاه بود: در اقدامی غیر منتظره امروز ۲۹ آبان ماه تعدادی از نیروهای حراست فیزیکی دانشگاه به کتابخانه و داخل کلاس‌های درس دانشکده روانشناسی حمله کرده و زمانی که استاد مشغول تدریس بوده کارت دانشجویان دخترانی که مقنعه از سرشان افتاده بود را ضبط کردند
ما دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، امروز شاهد یکی از زشت‌ترین روزهای دوره تحصیل خود بودیم. امروز، ۲۹ام آبان ماه، دانشکده روانشناسی مورد هجوم نیروهای حراست و افراد بی نام و نشانی قرار گرفت که صورت های خود را پوشانده بودند و هیچ مدرک شناسایی دال بر استخدام از سوی نهاد حراست به همراه نداشتند.
ما دانشجویان دانشکده روانشناسی باور داریم که این اقدامات به تعطیلی فضای آموزشی و پژوهشی دانشکده منجر خواهد شد و همچنین بدیهی ترین حقوق، از جمله حق امنیت دانشجویان را به خطر اندخته و به کاهش درک و تعامل میان دین باوران و سایر اعضای جامعه دانشگاهی می انجامد. این اقدامات تنها به سود متعصبین و سودجویانی است که در پوشش دین، تنها به قدرت نمایی و ارضای اهداف دیگرآزارانه خود مشغولند.
همه‌ی دانشجویان مسئول اند تا در برابر چنین زخمی با یکدیگر همدلی نشان دهند و متحد شوند. در این راستا، نویسندگان متن پیش رو، از تمامی دانشجویان دانشکده روانشناسی درخواست دارند تا برای نشان دادن همبستگی و وحدت مقابل این دست اقدامات و حفظ حرمت فضای آموزشی دانشکده، روز های سه شنبه و چهارشنبه این هفته، کلاس های درسی خود را تحریم کرده و دست به اعتصاب بزنند.

*************

بیانیۀ پایانی اعتصاب دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

دانشگاه ما را اشغال کرده‌اند و در آن حکومت نظامی برپا کرده‌اند. اگر حرفی بزنیم و اعتراضی کنیم، جوابشان خشونت است و توهین و کمیته انضباطی. روزی نیست که از آزار و اذیت حراست دانشگاه و لباس شخصی‌ها در امان باشیم؛ هر روز به ما توهین می‌کنند، برخورد فیزیکی می‌کنند، تهدید و احضار می‌کنند و حریم خصوصی‌مان را نقض می‌کنند. دانشجویان اما سکوت نکردند، جواب هر تذکر و توهین را با منطق و دلیل دادند و اعتراضشان را تک‌تک یا با نامه‌های گروهی نشان دادند، اما دریغ از یک گام امیدبخش از سوی دانشگاه. واکنش مدیریت دانشگاه و حراست افزایش روزافزون فشار و خفقان و آزار و اذیت بود. هدفشان این است که دانشجویان ترسیده و خموده و افسرده و جداافتاده باشند و صدایی از جایی بلند نشود. می‌خواهند با زور ما را ساکت کنند‌.
تاریخ جنبش دانشجویی تکرار یک حرف است: «دانشجو تن به سکوت نمی‌دهد.» دانشگاه محل زندگی ماست، ما در دانشگاه با هم زندگی می‌کنیم و لازمۀ زندگی در این فضا داشتن امنیت فیزیکی و روانی، آزادی‌های شخصی و امکانات رفاهی برای همۀ ماست. وقتی فضا را زیست‌ناپذیر می‌کنید روشن است که ما ساکت نمی‌مانیم و حقوقمان را مطالبه می‌کنیم. مدیریت دانشگاه و حراست کار را به جایی رسانده‌ که هر روز دوستانمان از بغض و اشکشان در برابر توهین و آزار حراست یا افسردگی و تمایل به خودکشی می‌گویند. نه! ما دانشجویان در برابر این ستم روزمره سکوت نمی‌کنیم.
اعتصاب روزهای ۲۱ و ۲۲ آبان گام اول اعتراضات ادامه‌دار ما دانشجویان بود و اعتراضات ما تا زمانی که مدیریت دانشگاه و حراست تغییر رویه ندهد و فضای دانشگاه را مناسب زندگی دانشجویان نکند به شیوه‌های مختلف ادامه خواهد داشت. صدای اعتصاب ما پردۀ گوش‌های کر مدیریت دانشگاه و حراست را لرزاند و این تازه شروع اعتراضات ما بود. مدیریت دانشگاه باید بداند که ما دانشجویان دست در دست هم داده‌ایم و برای تحقق مطالباتمان چنان صدایمان را بلند خواهیم کرد که چاره‌ای جز پاسخگویی و تغییر رویه نداشته باشد.
محورهای اصلی مطالبات ما در این اعتصاب بدین شرح بوده است:

۱. فضای امنیتی و خفقان سطح دانشگاه:
نیروهای حراست از فضای دانشجویی دانشگاه خارج و به پست‌های نگهبانی خود محدود شوند. اسامی نیروهای حراستی روی لباسشان درج شود و همه ملزم به پوشیدن لباس فرم حراست شوند.

۲. پوشش:
آزار و اذیت دانشجویان به‌خاطر پوشش با تذکرهای زبانی، خشونت فیزیکی، تلفن و احضارهای غیرقانونی حراست و پرونده‌سازی در کمیته‌های انضباطی پایان یابد.

۳. پرونده‌سازی امنیتی:
پرونده‌سازی برای دانشجویان توسط حراست و دیگر نیروهای فشار از طریق احضار و ایجاد رعب و وحشت و نشر اطلاعات شخصی در فضای مجازی پایان یابد.

۴. ورود و خروج:
مقررات جدید اِعمال‌شده برای ورود و خروج دانشجویان به دانشگاه لغو شود، گیت‌های ورود و خروج و تفکیک جنسیتی آن برداشته شود. محدودیت‌های جدید در ساعت ورود و خروج خوابگاه لغو شود، ورود و خروج تاکسی‌های اینترنتی و خریدهای اینترنتی برای دانشجویان خوابگاهی تسهیل شود.
این تنها بخشی از مشکلات صنفی گسترده‌ای است که ما دانشجویان هر روزه با آن‌ها درگیریم و این اعتصابمان را معطوف به آن‌ها کردیم. بدیهی‌ است که ما دست از پیگیری کلیه‌ی مطالبات دانشجویی خود برنخواهیم داشت و اعتراضات ما ادامه خواهد یافت.

دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

*************

اعتصاب دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس

بنا بر گزارشات رسیده از دانشگاه تربیت مدرس، در روز‌های گذشته فراخوان‌هایی جهت اعتصاب در تاریخ ۲۱ و ۲۲ آبان در اعتراض به فشار حراست و خفقان حاکم بر دانشگاه، منتشر شده‌ که با استقبال دانشجویان همراه شده است. بنا بر گزارش‌های واصله، در پاسخ به فراخوان، دانشجویان در این دو روز از رفتن به کلاس‌‌های درس، کتابخانه‌ی مرکزی و برخی آزمایشگاه‌ها خودداری کردند.
در همین حال مقامات دانشگاه تلاش بر عادی نشان دادن وضعیت دانشگاه در دو روز اخیر کردند؛ اما گزارشات متعددی از پیوستن دانشجویان به اعتصاب بدست رسیده است.
این اعتصاب در واکنش به فشارها و سیاست‌هایی است که حراست دانشگاه از مهرماه امسال بر فضای دانشگاه و خوابگاه‌های دخترانه اعمال کرده است.

*************

بیانیه مشترک

ما دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور همبسته و همراه با اعتراضات کارگران نفت هستیم!

(تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی مستقل از حکومت در سراسر کشور)

فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم
در ادامه اعتراضات و اعتصابات یک‌سال گذشته کارگران و کارکنان نفت و پتروشیمی، طی روزها و هفته‌های اخیر، گزارشاتی از اعتصابات و اعتراضات کارگران رسمی صنعت نفت منتشر شده است. اعتراضاتی که کارگران مبارز با عملی کردن آن‌ها، نقش موثر خود را در تقویت مبارزات حق‌طلبانه کلیه مزدبگیران و استثمار شوندگان در سراسر کشور، به خوبی ایفا کرده‌اند.
این مبارزات، اعتراضات و اعتصابات امیدوار کننده، قویا توسط ما دانشجویان انقلابی و پیشرو و فعالین انقلاب «زن زندگی آزادی»، حمایت می‌شود. ما دانشجویانی که طی سالیان سال همراه و همسنگر کارگران در سراسر کشور بوده‌ایم؛ مایی که یک روز کنار کارگران صنعت نفت و پتروشیمی و فولاد و ماشین‌سازی و نیشکر هفت‌تپه بودیم، یک روز دوشادوش معلمان و اساتید و کادر درمان مبارزه کرده و روزی دیگر همراه بازنشستگان مبارز و مقاوم، علیه وضعیت موجود ایستاده‌ایم.
اعتراضات کارگران رسمی نفت علاوه بر اهمیتی که در خود به عنوان اعتراض بخشی تعیین‌کننده از بین کارگران دارد، همراه بوده است با ادامه سبک مبارزاتی‌ای که از اعتراضات سراسری بازنشستگان الهام گرفته شده. سبک و سیاقی متشکل، پیشرو و مدرن که اعتراضات نام برده را دچار رشد کیفی و کمی خواهد کرد.
اعلام روزهای دوشنبه هر هفته به نام «دوشنبه‌های اعتراضی کارگران رسمی نفت»، اقدامی مثبت است که کلیه کارگران صنعت نفت را با همکارانشان متحدتر و اعتراضات مذکور را نیز گسترده‌تر و فراگیر می‌کند.
اعلام این روز توسط یکی از بخش‌های مهم جنبش کارگری، می‌تواند جایگاه واقعی و معین و قابل تمایز طبقه کارگر را در جریان انقلاب عظیم و تاریخی «زن زندگی آزادی»، روشن‌تر کند. این اقدامی است در راستای تحکیم هرچه بیشتر از پیش پایه‌های مبارزه متشکل، متحدانه و هدفمند علیه وضع موجود. این کوششی است علیه جنایتکاران و دزد سالاران حاکم، آنانی که این وضعیت دون شأن انسان را بر همه ما تحمیل کرده‌اند.
ما تشکل‌های دانشجویی و بخش عظیمی از دانشجویان سراسر کشور از اعتراضات کارگران صنعت نفت و از گسترش اعتراضات کارگران بخش‌های مختلف تولیدی و خدماتی در سراسر کشور، به هر شکل ممکن حمایت می‌کنیم. ما به خوبی می‌دانیم که درد مشترک ما چیست و این درد چگونه درمان می‌شود.
ما مطمئن هستیم که چرخ‌های این ماشین کشتار و جنایت و سرکوب من‌جمله چرخ‌های اقتصاد جمهوری اسلامی را روزی به کمک دستان پرتوان کارگران مبارز نفت متوقف خواهیم کرد. پیش به سوی ایستادگی عمومی جامعه برای تمام حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌ که از ما دریغ کردند؛ پیش به سوی تداوم انقلاب «زن زندگی آزادی» تا پیروزی … فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم.
امضا کنندگان:

تشکل دانشجویان پیشرو - نهاد آزادی‌خواهان دانشگاه تهران شمال - نهاد دانشجویان آزاد خوراسگان (دانشگاه آزاد اصفهان) - کمیته سراسری دانشجویان کردستان - اتحاد دانشجویان دانشگاه الزهرا - جمعیت دانشجویان آزاد (دانشگاه آزاد سنندج)

جمعی از دانشجویان و فعالین:
دانشگاه اصفهان - دانشگاه علوم پزشکی اصفهان - دانشگاه شیراز - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشگاه هنر اصفهان - دانشگاه علوم پزشکی ارومیه - دانشگاه کردستان - دانشکده فنی دخترانه سنندج - دانشکده فنی یزدان‌پناه کردستان

یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲

*************

بیانیه گروهی از فعالین دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی

دانشگاه علامه طباطبایی در حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران

از کرامات شیخ ما این است...
امروز فیلمی از فحاشی غلامرضا جمشیدیها رئیس دانشکده علوم اجتماعی تهران منتشر شد که در آن با وقاحت تمام دانشجویان را فاحشه و دانشکده را فاحشه‌خانه می‌نامد.
این اصطلاحات و چنین منشی به هیچ‌وجه از سوی فردی که ادعای ریاست یک محیط علمی را برعهده دارد پذیرفته نیست. جمشیدیها نه تنها فاقد پیشینه علمی مناسب است بلکه حداقلی‌ترین صلاحیت‌های لازم برای ارتباط اجتماعی را هم دارا نیست. ما دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی تمام قد در کنار دانشجویان علوم اجتماعی تهران ایستاده‌ایم و هیچ گونه توهین به دانشجو و ساحت دانشگاه را تاب نمی‌آوریم.
توهین به دانشجویان علوم اجتماعی گویا سنتی در میان روسای این دانشکدگان است. در جنبش اخیر نیز ریاست دانشکده علوم اجتماعی علامه، دانشجویان را با الفاظی همچون "کدو" و "گَله" خطاب کرده بود. پیش‌فرض این است که روسای دانشکده‌ها باید حامی و همراه دانشجویان خود باشند؛ اما در وضعیتی به سر می‌بریم که مسئولان دانشگاه نفرتی بنیادین از دانش و دانشجو دارند. به صورتی که یکی با شنیدن نام آکادمی، دانشکده را محل "فاحشه‌گری" می‌نامد و دیگری با شنیدن اعتراض دانشجویان، می‌گوید که در دانشکده‌ی "من" جایی برای هوچی‌گری نیست! این مسئله تنها محدود به یکی دو دانشکده خاص نیست؛ در دانشکده زبان و ادبیات فارسی نیز عبدالرضا سیف با ریاست کودکانه خود فضا را برای هرگونه فعالیت علمی و دانشجویی محدود ساخته و حتی پا از قلمرو خود فراتر گذاشته دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را "رقاص" خطاب می‌کند.
این وضعیت چنین باقی نخواهد ماند. چه بسا در زمانه‌ای نزدیک اندیشه‌ها و نگاشته‌های همین دانشجویانِ همواره زیر ضرب اما سرافراز، با پوستِ تن این کتاب‌سوزان جلد خواهد گشت.

*************

بازداشت نیلوفر میرزایی دانشجوی تبعیدی داتشگاه الزهرا

نیلوفر میرزایی دانشجوی گرافیک دانشگاه الزهرا روز گذشته طی مراسم تشییع جنازه آرمیتا گراوند در بهشت زهرای تهران بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است. وی که در آبان‌ماه سال گذشته در جریان قیام ژینا ۱۰۳ روز بازداشت و به صورت غیابی و غیرقانونی به دو نیمسال منع موقت از تحصیل محکوم شده بود، طی سال تحصیلی جدید به دانشگاه یزد تبعید شد.

*************

جولان گزمه‌های حجاب اجباری در دانشگاه

در دو هفته گذشته دانشجویان زیادی به کمیته انضباطی احضار شده و احکام سنگینی دریافت کرده‌اند؛ احکامی که در اکثر موارد، به بهانه عدم رعایت حجاب صادر شده‌اند. علاوه بر دانشجویانی که برای اولین بار احضاریه دریافت کرده و مجبور به امضای تعهدنامه شده‌اند، تعداد زیادی نیز که احکام معلق داشتند، بدون تشکیل جلسه شورای بدوی و تنها با یک تماس از سمت کمیته انضباطی اطلاع یافته‌اند که احکام معلق‌شان اجرایی شده است.
تعداد احضارهای چند هفته اخیر حتی در مقایسه با دوران اوج اعتراضات سال گذشته نیز بی‌سابقه است. با اینکه هنوز آمار دقیقی وجود ندارد، اما تخمین زده می‌شود در یک هفته گذشته بیش از ۵۰ دانشجو به بهانه حجاب به کمیته انضباطی احضار شده و احکام مختلفی، از توبیخ تا تعلیق، دریافت کرده‌اند.
همانند رویکرد همیشگی کمیته انضباطی، در اکثر پرونده‌ها هیچ‌گونه مدرکی مبنی بر تخلف دانشجویان وجود ندارد و بسیاری از این دانشجویان به صرف "گزارش‌های محرمانه" بی‌نام‌ونشان به‌شکل غیرقانونی تعلیق شده‌اند. همچنین از بسیاری از دانشجویان، چندبار تعهد گرفته شده است. این تعهدنامه‌های غیرقانونی، تنها وسیله‌ای هستند برای آزار بیشتر دانشجویان و کشاندنشان به کمیته. به دانشجویان قویا پیشنهاد می‌کنیم که با مطالعه شیوه‌نامه انضابطی و آگاهی از حقوق خود، اجازه ندهند تا اعضای کمیته بصورت غیرقانونی و به بهانه‌های واهی دانشجویان را محکوم کنند.
شایان ذکر است که کمیته انضباطی دانشجویان احضارشده را تهدید کرده تا احکام خود را رسانه‌ای نکنند. این موضوع در کنار وعده تخفیف حکم در مرحله تجدیدنظر (امری که عموما اتفاق نمی‌افتد) سبب شده تا تعداد دقیق دانشجویانی که حکم انضباطی دریافت کرده‌اند نامشخص باشد.
فراتر از برخورد در کمیته انضباطی، حراست دانشگاه نیز به طور جدی مشغول آزار و اذیت دانشجویان به بهانه پوشش است. از رها کردن افسار "حجاب‌بان‌ها" در سطح پردیس‌ها گرفته تا جلوگیری از ورود دانشجویانی که پوششان باب میل نیروهای حراست نیست: فشار حراست برای تحمیل حجاب اجباری کم‌سابقه است.

دانشگاه تهران - دانشجو

*************

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه در

در ضرورت دفاع از حقیقت و اعلام حمایت و همبستگی با نیلوفر حامدی و الهه محمدی

به نام حقیقت و به یاد راویان آن
نیلوفر حامدی و الهه محمدی که بیش از یک سال است در بازداشت غیرقانونی به سر می‌برند، امروز روی هم به ۲۵ سال زندان محکوم شدند که ۱۳ سال آن قابلیت اجرا دارد؛ ۶ سال الهه و ۷ سال نیلوفر.
ما می‌دانیم برای گفتن حقیقت و پایبندی به اصول روزنامه‌نگاری عنوان اتهامی‌ای تعریف نشده است و هیچ مدرک و مدعایی نیز، دال بر ضرورت یک سال بازداشت آنان وجود ندارد؛ اما مسئله تنها این نیست.
اراده سیاسی پشت این قواعد نوشته یا نانوشته است که حکم می‌دهد و اجرا می‌کند. قاضی صلواتی نه علت؛ بلکه خود معلولی از یک واقعیت هولناک‌تر است و این واقعیت چیزی نیست جز نظام سیاسی‌ای که آکنده از رویه‌های غیرحقوقی و انسانی است و چون ضد زندگی‌ست، ضد حقیقت و ضد جامعه است و تمامی اجزایش این ضدیت را آشکارا نشان می‌دهد؛ از دستان قاضی صلواتی هنگام امضای احکام تا سیمای دانشگاه و شهر.
به دانشگاه می‌نگریم، جایی که پرشده است از نمادهایی که می‌خواهد حقیقت را به محاق ببرد. تصاویری می‌بینیم که می‌گوید: «به دانشگاهِ جمهوری اسلامی خوش آمدید». تصاویر دیگری در شهر با مضامین مشترک در پل‌های عابر و ساختمان‌های حکومتی نقش می‌بندد که همه بر محاق بردن عامدانه حقیقت و تحریف آن دلالت دارد.
در میانه شهر اما، زنان و مردان بسیاری دوشادوش یکدیگر مقاومت را زندگی می کنند و امروز الهه محمدی و نیلوفر حامدی به ما یادآور می‌شوند که حقیقت پنهان نمی‌ماند و نمی‌توان آن را از بین برد. تصویر نیلوفر و الهه با لبخندها‌یشان می‌رود تا بنیانِ آنچه که می‌گوید به شهر و دانشگاهِ ایدئولوژی زده جمهوری اسلامی خوش آمدید را، بلرزاند.
حکومت تلاش می‌کند تا با به بند کشیدن راویانی چون الهه و نیلوفر، حذفشان از حرفه روزنامه‌نگاری و متهم کردنشان به اتهاماتی مضحک، روایت‌های دروغین خود را جایگزین حقیقتی کند که با قلم این روزنامه‌نگاران افشا شد. در این جنبش، روایتگری سلاحی شد که ساختار دروغینشان توان ایستادگی دربرابر آن را نداشت.
تلاش‌های استبداد در جهت ساخت ضد روایت‌ها، نتیجه‌ عکس داشت؛ نیلوفر و الهه تن بی‌جان روزنامه‌نگاری را با شجاعت خود دوباره احیا کردند و نشان دادند که راویان حقیقت هنوز می‌نویسند و سرکوب و هجمه به این حرفه نمی‌تواند رسالت آن را که بیان حقیقت است تخریب کند؛ بلکه تخریبگر، خود در این مسیر تخریب خواهد شد.
با این احکامی که امروز برای این دو روزنامه‌نگار صادر شد، سرکوبی که هر جمعه بر زاهدان تحمیل می‌شود، بازداشت روزنامه‌نگاری که رفت تا از آرمیتا گرواند خبر تهیه کند، همچنین شواهد دیگری که هرروز لمس و تجربه می‌کنیم؛ می‌توانیم بگوییم تقابل با جامعه که از چند دهه پیش شروع شد، امروز به اوج خود رسیده است.
از طرف دیگر شاهد ظهور نوکنشگرانی هستیم که با استفاده از فضای مدیا در تلاش هستند جریان حقیقی اخبار را به حاشیه ببرند. در چنین فضایی قدر و اهمیت کنشگرانی همچون الهه و نیلوفر درک می‌شود و با یأسی که این احکام و بازداشت‌های فعالین روزنامه‌نگار، معلم، کارگر و دانشجو بر سایرین می‌گذارد، لزوم همبسته‌تر شدن بیش از پیش احساس می‌شود.
در اوج فجایعی که مستبدین رقم می‌زنند، الگوهایی مانند این دو روزنامه‌نگار، ماندگار و تکثیر می‌شود، از طرفی گواه این می‌شوند که ثبت و ضبط حقیقت در این زمانه کاری بزرگ و انسانی است و هزینه‌هایش نامعلوم؛ آن هم در زندان‌ها و بازداشتگاه‌هایی که بیشتر به قتلگاه می‌ماند. قتلگاهی که روح و جان جواد روحی را گرفت و در تلاش بود تا صدای ستار بهشتی را نهان نگاه دارد.
اکنون با تمام روزها و سال‌هایی که به نیلوفر حامدی و الهه محمدی تحمیل شده، زندگی‌هایی که سلب شده و بیدادگاه‌هایی که برپا شده است، راهِ آزادی با وجود چنین کنشگرانی از بی‌راهه‌ها عیان‌تر شده است.

*************

تداوم بی‌اطلاعی از دانشجویان بازداشت شده

مهسا سعیدی دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه یزد، در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و همچنان پس از گذشت ۱۴ روز در بازداشت به‌سر می‌برد. از وضعیت فعلی، مکان نگهداری و اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.

*************

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

به مناسبت سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی و آغاز سال تحصیلی جدید

به نام رنگین‌ کمان، مهسا، نیکا و تمام کشته‌شدگان جنبش زن زندگی آزادی
اکنون یک سال است که از آغاز جنبش زن زندگی آزادی می‌گذرد. سالی که پر از اشک و غم و اندوه همراه با عصبانیت و خشم بود. خشمی فرو خفته در میان مردم این سرزمین که همچون آتش زیر خاکستر سر برآورد و فریاد دادخواهی سر داد. دادخواهی تمام ظلم‌هایی که به آنان شده بود. یک سال است که مردم این سرزمین اشک‌های خود را نگه‌ داشته‌اند، چراکه می‌دانند وقت عزا نیست که هنگامه‌ی خشم است. این خشم ادامه خواهد یافت تا بساط ظلم را برچیند.
دانشگاه هیچ زمانی از مردم خود جدا نبوده و فریاد آزادی‎ خواهی‌اش یک سال است که بسیار بیشتر از قبل شنیده می‌شود. هرچند که سرکوب شود؛ هرچند که دانشجویانش را تهدید، تنبیه، اخراج یا بازداشت کنند؛ هرچند که اساتید دغدغه‌مندش را بیکار کنند. ما با تمام توانمان «سرخم قدغن» را معنی کردیم. ما فریاد دادخواهی‌مان را از نرده‌های سبز به بیرون رساندیم. ما نشان دادیم که جدا از مردم نیستیم.
حال که دوباره درهای دانشگاه باز شده‌اند زمان آن فرا رسیده که به یادتان بیاوریم ما فراموش نکردیم، عقب نکشیدیم و تسلیم نشدیم. هرچقدر که می‌خواهید تهدید کنید، بترسانید، کتک بزنید و اخراج کنید نمی‌توانید اندیشه‌مان را از ما بگیرید. نمی‌توانید قدم‌های استوارمان را متزلزل کنید؛ نمی‌توانید جلوی ما بایستید چرا که همیشه پایان شب سیاه، صبح روشن می‌آید و زمستان تمام شدنی است.

تا ابد با تمام توان فریاد می‌زنیم: «زن، زندگی، آزادی»

*************

بیانیه مشترک فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها

ما بازمی‌گردیم.
در سالی که گذشت، ما دانشجویان همگام با دیگر اقشار مردم در دانشگاه‌ها صدای اعتراض به ستم و استبداد را بلند کردیم و با همرزمانمان در خیابانْ پیمانِ مقاومت بستیم. بهای این ایستادگی زیاد و دستاوردهای آن ماندگار بود؛ بازداشت، اخراج، تعلیق و تهدید شدیم، اما پس از گذشت یک سال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باور داریم قدم در راهی بی‌بازگشت و روبه‌جلو نهاده‌ایم که بدل به آگاهی‌ای همگانی در بین ما شده است.
اکنون استبداد شاید بیش از هر زمان دیگر از بدو تاسیس، کمر به قتل دانشگاه بسته‌ است؛ از حذف دانشجویان و اساتید غیرهمسو از فضای دانشگاه، اخته‌کردن تشکل‌ها و محدود ساختن حوزه فعالیتشان، تفکیک و حذف یک‌به‌یک فضاهای دانشجویی، محروم‌کردن دانشجویان از امکانات رفاهی درخور و به‌حقشانْ گرفته تا حرکت به سوی پولی‌سازی دانشگاه و حذف آموزش رایگان. گرچه رد تازیانه‌ انضباطشان پابرجاست اما زخمشان کاری نیست؛ چراکه تجربه‌ی متناوب «خواستن، سرکوب و ایستادگی» در سالی که گذشت، ما را وارد مرحله‌ی تازه‌ای از کنشگری و مقاومت برای رسیدن به آرمان‌هایمان کرده است که اقدامات سرکوبگرانه حکومت را بی‌اثر خواهد کرد.
ما، جمعی از فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور، گوشه‌ای از این ایستادگی‌های ماندگار دانشجویان در برابر سرکوب‌ را در سلسله #گزارش‌_جنبش جمع‌آوری‌ کردیم تا در یادها بماند آنچه کردیم و گذشت بر ما. یکی از اهداف ما برای ثبت این مسیر در قالب کارهایی همچون گزارش جنبش، انتقال این تجربه‌ی ادامه‌دار به دانشجویان جدید دانشگاه برای به دست‌دادنِ تصویری بهتر از جایگاهی‌ست که در آن قرار داریم و دعوتی‌ست از شما تا به پاسداشت امید و زندگی به آن بپیوندید و در تلاش برای ساخت آن همراه شوید. چراکه هویت دانشجویی، به معنی ایستادگی در برابر ناعدالتی‌ها و تلاش برای نیل به خواسته‌های به‌حق است و پیوند مستقیمی با آگاهی سیال جمعی و رو به کمال جامعه‌اش دارد.
اکنون به جلو می‌نگریم؛ در حالی در آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی جدید قرار داریم که دانشگاه در بسیاری از ساحت‌ها نامولد شده است، شرایطی که ما را با پرسش‌هایی جدی و سازنده مواجه می‌سازد. حال با انباشتی از تجربه و در امتداد مسیر بی‌بازگشتی که طی کرده‌ایم، وقت بازپسگیری و بازتعریف دوباره‌ی دانشگاه به‌عنوان میدانی برای تخیل و ساخت آینده و مبارزه برای رسیدن به آن است. هم‌اکنون در درون جنبش دانشجویی سنت و ادبیاتی درحال ساخته‌شدن است که خار چشم استبداد و آتشی روشنی‌بخش برای راهی‌ست که به سوی فردا در پیش گرفته‌ایم.

امضاکنندگان بیانیه؛
فعالان صنفی دانشگاه اصفهان
فعالان صنفی دانشگاه هنر اصفهان
فعالان صنفی دانشگاه نوشیروانی بابل
فعالان صنفی دانشگاه یزد
فعالان صنفی دانشگاه تهران
فعالان صنفی دانشگاه هنر
فعالان صنفی دانشگاه بهشتی
فعالان صنفی دانشگاه چمران اهواز
فعالان صنفی دانشگاه الزهرا
فعالان صنفی دانشگاه علامه
فعالان صنفی دانشگاه خواجه نصیر
فعالان صنفی دانشگاه فردوسی مشهد

*************

بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشته‌های هنری

دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید

بیا تا جهان را به بد نسپریم
به نام زن، زندگی، آزادی

سالی که گذشت، هر روزش را با صدای رسا و بلند نه گفتیم و بر همانیم که بود. در تمام سال رفته، صدا و تصویرِ خیابان بود که در آثار و فعالیت‌های ما جاری می‌شد و در کنار سایر مردم شریف و دوستان دانشجومان تحصیل و هنرمان را وقف این جنبش نمودیم. جنبشی که مزین به‌نام دختر ایران، «ژینا» بود. اینک سال دوم جنبش آزادی‌خواهانه و طغیانِ علیهِ ظلمِ ملتِ ایران در حالی آغاز می‌شود که خانه‌مان، دانشگاه زیر بار شدیدترین سرکوب‌ها و فشارهاست و دژخیمان، هراسان از حضور ما، آغاز ترم جدید را هرروز به تأخیر می‌اندازند و با احضار و تهدید دوستان‌مان و بازی با عبارت آموزش غیرحضوری، سعی در ارعاب و ساکت‌کردن ما دارند.
نخستین سالگرد قتل مرحوم مهسا امینی و آغاز دومین سال جنبش و آغاز سال تحصیلی جدید مصادف شده‌است با تصفیهٔ گستردهٔ دانشگاه، که خانهٔ ماست و تعلیق و قطع همکاری و اخراج برخی از شریف‌ترین و عزیزترین استادان‌ و حامیان‌مان و تنها ماندن ما با افرادی که بعضاً، در سالی که رفت، بین ما و صندلی‌های خالی، دومی را برگزیدند. فصل جدید مقاومت در حالی آغاز می‌شود که دژخیمان، گویی ناامید از حسینیه کردن کاخ سفید، با غالب‌زدن مداح به‌جای استاد، می‌خواهند دانشگاه را حسینیه کنند. لکن هیچ‌کدام ما از هیچ‌کدام از این اقدامات شنیع، نه ترسی در دل داریم و نه اندک‌ تردیدی به ادامهٔ راهی که آغاز کرده‌ایم.
ما ضمن محکوم کردن آنچه بر ما رفت و می‌رود، با صدای بلند اعلام می‌کنیم که آن‌ها، آرزوی انفعال و سکوت دانشگاه و ما دانشجویان را به گور خواهند برد. دانشگاه خانهٔ ماست، ما در این خانه می‌مانیم و با آثار و حضور موثرمان، همراه سایر مردم و دانشجویان و هنرمندان بیرون از دانشگاه، برای آزادی خواهیم آفرید و به مبارزه ادامه خواهیم داد و «نه‌گویان» فریاد خواهیم زد: «ما هنوز زنده‌ایم!»



________________________

برای مطالعه مطالب دانشجویان تا ٣۱ شهریور ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه ادامه مطالب دانشجویان اینجا کلیک کنید.