شرایط کار در کارخانه های تولید کفش در چین
بخشی از ٩١١ میلیون جمعیت در سن کار، در کارخانه های تولید کفش چین، مثل دیگر همکاران کارگر خود به شیوه ای وحشتناک استثمار می شوند. ساعات طولانی کار، دستمزدهای ناچیز، سرکوب پلیسی و خشونت دولتی، زیر پا له شدن حقوق اولیه آن ها به عنوان کارگر، محرومیت از بیمه های اجتماعی، محرومیت خانواده از امکانات مربوط به آموزش و بهداشت و صد ها مساله دیگر از جمله مسائلی است که زندگی را بر این بخش از طبقه ی کارگر چین دشوار کرده است. صنعت تولید کفش چین در استان های ساحلی کوانگ دونگ، فوجیان و ژژیانگ فعال است. در این جا نیز مثل هر مرکز تولید، وقتی چند گاهی از عمر تولید می گذرد و کارگران کم و بیش به حقوق خود به عنوان کارگر آگاه می شوند و با مطالبات کارگری، با اعتصابات و اعتراضات و خواباندن چرخ تولید، موجودیت خود را اعلام می کنند و کارفرماها را مجبور به پذیرش بخشی از آن مطالبات، یعنی صرفنظر کردن از بخشی از ارزش اضافی حاصل از استثمار کارگران که با آن به سرمایه خود می افزایند، می کنند. به همین دلیل سرمایه ها در این بخش دائم در حال نقل و انتقالند. از شهر به ده و از دهی به دهی دیگر نقل مکان می کنند تا موفق شوند، به قول خودشان مخارج تولید را کاهش دهند، که بیان درست آن استفاده از نیروی کار ارزان تر از سابق و مدتی آسوده خاطر بودن از عدم امکان اعتصابات و مطالبه ی افزایش دستمزد و مزایای کار است. هر انتقالی در نفس خود دو حرکت متضاد را ایجاد می کند؛ از طرفی با بیکار کردن عده ای از کارگران که معمولا در چین از نظر تعداد بالاست، شیرازه ی زندگی این کارگران و خانواده های شان که معمولا در روستاهای دور، چشم به راه ارسال پول دارند، در هم می ریزد. به ارتش بیکاران می افزاید و قانون رقابت را هرچه موثر تر برای کاهش دستمزدها، بین کارگران بیکار برای یافتن کار، کارا می کند. اما از میان همین کارگران بیکار شده، جنگاورانی ظهور می کنند که برای حقوق خود و دیگر همکاران دست به مبارزه می زنند و سعی می کنند جمعیت خاموش طبقه کارگر را هم برای دفاع از حقوق شان، به مبارزه بکشانند. بخشی ازین کارگران از این حد هم فراتر می روند و مبارزه برای حقوق کارگری خود را به مبارزه ضد سرمایه داری پیوند می زنند، یعنی به این درک می رسند که مساله تنها به کارفرمای خاص آن ها بر نمی گردد بلکه به سیستمی برمی گردد که هستی اش به از هستی ساقط کردن کارگران و کشیدن شیره ی جان آن ها وابسته است. به این طریق آگاهی طبقاتی کارگری رشد می کند. اما از طرف دیگر، وقتی سرمایه به جای دیگر می رود، ناخواسته شمار گورکنان آتی خود را افزایش می دهد، ده ها، صدها و هزارها انسان دیگر را به صف طبقه ی کارگر می کشاند. اما زمانی طولانی لازم نخواهد بود، که با توجه به امکانات ارتباطی امروزی این کارگران مطیع امروزی، پاشنه کفش را بالا بکشند و مطالبات خود را مطرح کنند. این را سرمایه داران به خوبی می دانند.
تمرکزتولید کفش در چین مثل سابق و به طور سنتی، در استان کوانگ دانگ است. کارخانه ها در دلتای رودخانه ی مروارید قرار دارند. این امرمخارج انتقال و صادرات کالا و در نتیجه هزینه ی تولید را بازهم کاهش می دهد، و سهم کارفرما، از تصاحب ارزش اضافی تولید شده را، بالا می برد. فایده دیگر این امکان برای سرمایه در کشوری مثل چین، که قوانین اش تنها بر روی کاغذ زیباست و هیچ ضمانت اجرایی برایش وجود ندارد، ریختن فاضلاب کارخانه ها در رودخانه هاست، به جای این که اقدامات لازم تامینی را در کارخانه برای آن انجام دهند، تا خطرات آن را به حداقل برسانند. آلودگی ناشی از فاضلاب کارخانه ها در چین در حال گسترش است. یک سوم کل آب های دریاچه ها و رودخانه های چین آلوده شده اند و قابل استفاده نیستند اما با وجود این مورد استفاده قرار می گیرند. هم اکنون سه چهارم آب مصرفی ٣٠ شهر بزرگ د ر حال رشد بیشتر چین، طبق گزارش تحقیقی ( Urban Water Blueprint ) آلوده اند. طبق تازه ترین تحقیق انجام شده ٦٠ تا ٨٠% آب های زیر زمینی چین آلوده شده اند، که یکی از دلایل آن، همین فاضلاب ها هستند. آلودگی آب سلامت مردم، محصولات کشاورزی، دام و سایر حیوانات را در چین در خطر جدی قرار داده است و به محیط زیست آسیب فراوان وارد کرده است.
(ww.spiegel.de/Wissenschaft/nature/china)
معروف ترین مراکز تولید کفش، عبارت اند از هشان، دونگ گوان و هویدونگ. کفش ورزشی معروف یو یوآن در دونگ گوان تولید می شود. در مصاحبه ای که در سال ٢٠١۵ با ۴٧ کارگر تولید کفش این منطقه در باره ی شرایط کار انجام شد و به صورت مقاله ای به قلم Anton Pieper در ماه مه ٢٠١٦ توسط Süd-Wind انتشار یافت، شرایط را این گونه توضیح می دهد: ٢۵ نفر از آن ها یعنی ۵٣% کارگران مورد سئوال قرار گرفته، گفتند که مجبور به انجام اضافه کاری هستند، و اگر از انجام آن خودداری کنند، از دست مزدشان برداشته می شود و مورد اهانت و فحش کاری قرار می گیرند. بعضی از کارگران به دلیل نیاز مالی شدید T به اضافه کاری ها وابسته اند. ١٩% می گویند که با زنان، به نسبت مردان برابر برخورد نمی شود و ٣٠% می گویند مورد توهین لفظی قرار می گیرند. ٧٩% این کارگران اعتصاب و حمله پلیس به کارخانه را تجربه کرده بودند. ٩١% کارگران می گویند که نمی دانستند چگونه نمایندگان اتحادیه انتخاب می شوند. نمایندگان اتحادیه هم مورد بدرفتاری قرار می گیرند.
متوسط دست مزد این کارگران ٣٠٣٣ یوان یعنی ٤١٠ یورو است در حالی که برای گذران زندگی حداقل به ٤٣٤٩ یوان یا ۵٩٠ یورو در ماه نیاز است. در گواندونگ، مخارج زندگی از متوسط چین بالاتر قرار دارد و در دو سال گذشته بازهم بالاتر رفته است. قوانین کار چین در کارخانه ها اجرا نمی شود. به طور متوسط کارگران روزانه ١٠،٦ ساعت کار می کنند. ٢١% کارگران روزانه بیش از ١١ ساعت ، و تنها ١٩% روزانه ٨ ساعت کار می کردند. به طور مثال آقای هو ٤٢ ساله، پنج سال است که در یک کارگاه کارخانه ی یو یوان، در دونگ گوان کار می کند. دست مزد ماهانه اش ٢٩٠٠ یوآن یا ٣٩١ یورو است. به طور معمول ماهانه ٢١٢ ساعت + ٣٦ ساعت اضافه کاری انجام می دهد. او در بخش رنگرزی کفش کار می کند. رنگ ها و لاک مواد شیمیایی مضر برای سلامتی هستند. او می بایستی تمام روز ایستاده کار کند و در تمام مدت با غبار سمی مواجه بود. یکی از همکارانش به همین دلیل سرطان خون گرفت. در ١٤ آپریل ٢٠١۴، هزاران کارگر یو یوآن وارد اعتصاب شدند. تعداد زیادی پلیس به محل کارخانه آمد. به کارگران حمله کرد و کتک شان زد. عده ی زیادی را هم دستگیر کرد. هو در اثر ضربات وارده بیهوش شد و بعد در مرکز پلیس به هوش آمد. دست و پایش را با زنجیر بستند و دوباره کتکش زدند. به علت جراحات بالا او را به بیمارستان بردند. در آن جا بازهم او را کتک زدند. بیهوش او را به مرکز پلیس برگردانند و دوباره مورد ضرب و شتم قرار دادند و دست آخر او را به کلنیک اعصاب و روان منتقل کردند. در آن جا بازهم کتکش زدند و با زنجیر به تخت بستند. به او نه غذا دادند و نه آب ونه اجازه ی رفتن به توالت. بعد وقتی از کلینیک مرخص شد و به سر کارش رفت، فوری حکم اخراج را به اتهام عامل ناآرامی در کارخانه، به دستش دادند.
قوانین مربوط به بهداشت و سلامتی و امنیت محل کار، در کارگاه ها اجرا نمی شود. ٧٧% می گویند محل کارشان به دلایل مختلف راحت نیست: سروصدا زیاد است؛ گرم است؛ صدای ماشین ها کرکننده است، گردش هوا کافی نیست و ماشین ها خطرناک اند. ٦٢% می گویند باید ایستاده کار کنند، یا جای نشستن شان راحت نیست.٦١% می گویند حین کار با مواد شیمیایی سرو کار دارند. ٣٤% می گویند خطرات ممکن در رابطه با کار با مواد شیمیایی، برای شان توضیح داده نشده است. بعضی می گویند تاسال ٢٠١۴ چیزی در باره ی این مواد و خطرات شان نمی دانستند اما ١٧% می گویند که به طور مرتب، در رابطه با سلامت و امنیت در محل کار دوره می بینند. لباس کار محافظت کننده، به مقدار لازم در دسترس نیست. کارگران باید از ماسک تنفسی استفاده کنند و هر ماسک برای ٨ ساعت مناسب است اما به کارگران هفته ای دو ماسک داده می شود. ۵۵% به دلیل شرایط نامناسب کار دارای مشکلات سلامتی هستند. اکثرا دچار سم زدگی با بنزول می شوند و اغلب به بیماری های پوستی دچار می شوند. ٦٤% می گویند خود یا همکارشان دچار آسیب دیدگی از حوادث ضمن کار هستند. در این جا بیشترین آسیب دیدگی رفتن دست و انگشتان لای ماشین است. پرداخت غرامت به کارگران اعم از آسیب دیده یا اخراجی امری نسبی است. همواره کارخانه در جایی بسته می شود تا در جایی دیگر که کارگر تازه کار و ارزان تر است، شروع به کار کند. هزاران کارگر بیکار می شوند اما به دلیل سطح پایین آگاهی، تنها تعداد اندکی شکایت می کنند و خواهان دریافت غرامت می شوند.
چین در مقایسه با دیگر تولید کنندگان کفش، بزرگ ترین تولید کننده کفش جهان است و چندین پله بالاتر از همگنان خود ایستاده است. در سال ٢٠١۴ در چین ١۵.٧ میلیارد جفت کفش تولید شد که به تنهایی سالانه دو جفت کفش برای هر نفر در جهان است.
جدول شماره (١): ده کشور مهم تولید کننده کفش در جهان - ٢٠١۴
منبع: APICCAPS 20
فریده ثابتی، سپتامبر ٢٠١٦
*************
صنعت کفش و چرم در هند و وضعیت کارگران
تولیدات چرم و کفش در هند
در سال ٢٠١۴ در هند ٢ میلیارد جفت کفش تولید شد که ١١۵ میلیون جفت آن صادر شد. در سال ٢٠١۵، هند بعد از چین دومین تولید کننده ی بزرگ کفش جهان بود. در این سال در هند ٢.٢ میلیارد جفت کفش تولید شد که برابر با ٩,٦ % کل تولید کفش جهان بود. بیش از یک میلیون نفر در کارخانه های تولید کفش، و بیش از ٢.۵ میلیون نفر در مجموع صنایع چرم مشغول به کارند. کفش چرمی، مهم ترین تولید صنعت کفش هند، هم در مقدار تولید و هم در صادرات است. کشورهای اصلی وارد کننده ی چرم و کالاهای چرمی هند در جدول١ نشان داده می شود:
جدول١: ده کشور اصلی وارد کننده ی چرم و کفش چرمی از هندوستان، منبع :CLE2015
در هند مراکز متعددی برای تولید کفش و چرم وجود دارد، که در کل کشور پراکنده است. مهم ترین این مراکز عبارت اند از: جالاندور در پنجاب؛ آمبالا، کزگاون، پنچکولا، کارنال و فرید آباد در ایالت هاریانا؛ خانپور، اگرا، نوایدا و سحارانپور در ایالت اترا پرادش؛ دواس در ایالت مدیا پرادش؛ مومبای در ایالت ماهاراشترا؛ حیدرآباد در ایالت تلانگانا؛ بنگالور؛ چنایی، آمبور(معروف به شهر چرم است و اقتصاد شهر بر پایه ی پوست و چرم می چرخد. هر پوست بز که از قصاب خریده می شود، ١۵٠ یورو می ارزد و بعد از کار روی آن می توان تا 6 جفت کفش از آن تهیه کرد که قیمت هر جفت آن در اروپا ١۵٠ یورو است.)، رانیپت، وانیا مبادی، وللور، یرنامبوت، تریچی، دیندی گول و اروده؛ کالیکوت و ارناکولام یا کوچین. در مجموع این صنعت در ٢۵ شهر هند فعال است. منبع CLE ٢٠١۵:
از زمان سلطه ی استعمار، صنعت چرم در ایالت تامیل نادو رایج بود. تولید کفش سنتی در آگرا در قرن ١٦ آغاز شد. در سال ١٨٨۵ مراکز بزرگی برای تولید کفش ایجاد شد که در آن ها کفش های نظامی برای ارتش انگلستان تولید می شد. از ١٩۵۵ صادرات کفش آغاز گردید؛ اما از ١٩۵۵ رونق گرفت. ابتدا صادرات به کشورهای بلوک شرق بود، اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، صادرات به سمت غرب آغاز شد و رونق گرفت. جهت صادرات ابتدا به سمت اروپا بود و بعد ایالات متحده، خاورمیانه و آفریقای جنوبی هم به آن اضافه شد امروزه سه ایالت تامیل نادو، بنگال غربی و اوتارپرادش تقریبا ٧٠% شاغلان این بخش را در بر دارند، به نحوی که در سال ٢٠٠۵-٢٠٠۴، چهارپنجم همه ی کارگران در این سه ایالت در کارخانه های تولید کفش به کار اشتغال داشتند. بررسی این صنعت در ایالت تامیل نادو می تواند بخوبی سیر پیشرفت و چگونگی کار این صنعت در هند امروزی را نشان دهد. صنعت چرم در ایالت تامیل نادو، به خاطر دسترسی راحت و سطح بالا به مواد خام در جنوب هند، ایحاد شد اما تولید کفش چرمی در این ایالت از دهه ی ١٩٨٠ بسیار رونق گرفت به نحوی که حدود نصف تولیدات کفش هند را کفش های چرمی تشکیل می دهند. در این دهه کارخانه های عظیم با هدف تولید برای صادرات ایجاد شد. کفش ها برای صدور نه به صورت جفتی بلکه تنی فروخته می شوند. در سال های ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٧ کارخانه های تولید کفش چرمی٧,٣١% رشد داشته اند. امروزه این کارگاه های تولیدی، بیش از همه به سرمایه داران مسلمان هند تعلق دارد. تاریخا آن ها این کارگاه ها را از پیشگامان اوراسیایی در اختیار گرفتند.
نقض حقوق کار
برای درک وضعیت شرایط کار در صنعت چرم و کفش هند، با ٢٣٢ نفر از کارگران زن و مرد این صنعت در دو مرکز مهم از مراکز تولید چرم و کفش هند مصاحبه انجام شد. ١١٩ مصاحبه با کارگران در کارخانه های تولید کفش در مرکز ایالت اوتارپرداش در منطقه ی اگرا، و ١١٣ مصاحبه در کارخانه های چرم و کفش در مرکز تولیدی آمبوردر ایالت تامیل نادو انجام شد. از کارگران آمبوری ۶١ نفر در مراکز دباغی پوست کار می کردند. کارگران مورد مصاحبه قرار گرفته، در فعالیت های مختلف این صنعت مشغول به کار بودند. در بین آن ها برش کاری، چسب کاری، دوخت، بسته بندی و آن هایی که کار نهایی را انجام می دادند وجود داشتند. کارگران دباغی ها در زمینه ی جدا کردن کوشت های چسبیده از پوست، جدا کردن و دسته بندی کردن پوست، نمک سود کردن، در قلیا خواباندن، خشک کردن، رنگرزی، تعمیرات و بسته بندی کار می کردند.
- شرایط استخدامی
چرم و کفش در هند با دست مزد بخورو نمیر و شرایط کار بسیار ناگوار و غیر انسانی تولید می شوند. در این صنعت کارگرانی از پایین ترین کاست های اجتماعی و گروه های مردمی به حاشیه رانده شده مشغول به کارند. اکثریت کارگران مورد سئوال قرارگرفته می گفتند که یا به عنوان روزمزد یا قطعه کار استخدام می شوند. این شیوه ی کار در اکثر کارخانه های مورد بررسی رایج بود.
- قرارداد کار و بیمه های اجتماعی
بسیاری از مصاحبه شده ها بیان می کردند که نه یک قرارداد کار و نه یک نوشته ای مبنی بر کار در کارخانه در دست دارند و تنها زبانا روی مقرارات با آن ها توافق شده بود. علاوه براین بسیاری از کارگران از داشتن بیمه ها اعم از بهداشتی و اجتماعی و بازنشستگی محروم بودند. حتی بیمه های دولتی که به کارمندان دولت تعلق می گرفت شامل حال آن ها نبود.
- تبعیض
تقریبا همه ی کارگران این صنعت، به کاست های پایین جامعه یا دیگر گروه های اجتماعی ی به حاشیه رانده شده، تعلق دارند. هرچند سیستم کاستی که براساس مرزبندی و ستم در جامعه مقرر بود و بخشی از آحاد جامعه را از حقوق اجتماعی محروم می کرد، در سال ١٩٤٩ قانونا لغو گردید. سیستم کاستی یک ساختار اجتماعی است که افراد جامعه را در چند گروه متفاوت از نظر موقعیت اجتماعی طبقه بندی می کند. قبل از استعمار این ساختار شامل 5 گروه انسانی که در راس آن روحانیان، سپس شاهان و اشراف، تاجران و زمین داران، اهالی کمون ها و دهقانان و خدمتکاران و بالاخره گروه خارج از کاست وجود داشت اما حد و مرز سفت و سختی نداشت. سلطه ی استعمار انگلیس در هند این ساختار را بسیار رادیکال و حد و مرز آن را غیر قابل عبور کرد. امکانات شغلی، ارتقای کاری در زمینه ی مشاغل حکومتی و اداری تنها به کاست بالا اختصاص یافت. ناآرامی های اجتماعی دهه ١٩٢٠ بالاجبار منجر به تغییراتی در این سیاست شد؛ به نحوی که برای گروه های پایین درصدی از مشاغل دولتی و اداری تعلق گرفت. تبعیض چنان ریشه دار شده بود که این تغییرات و تغییراتی که بعد از استقلال ایجاد شد و این شیوه طبقه بندی اجتماعی رسما لغو شد، هنوز هم عملا در زندگی روزمره تبعیضات وجود دارد و گروه های پایینی به ویژه گروه خارج از کاست آن را سرنوشت محتوم خود می داند و خود حد و مرز را نگه می دارد و نمی تواند باور کند که می تواند آن را بشکند. این جان سختی آداب و رسوم در هند اکنون دیگر تنها مساله کاستی نیست بلکه مساله اصلی ضعف طبقه کارگر است. اینان دیگر نه نجس یا خارج از کاست یا خدمتکار، که کارگرند؛ نه توسط رسوم سنتی، بلکه توسط سرمایه استثمار می شوند؛ و حفظ این رسوم در خدمت استثمار بیش تر این بخش از طبقه ی کارگر هند است. هم چنین با آن می شود مساله ای طبقاتی را به مساله ای تاریخا سپری شده احاله داد و جلوی اتحاد طبقاتی طبقه ی کارگر هند، دیوار جدایی کشید. تبعیض گذشته از مساله ی کاست ها، مذاهب و ادیان، گریبان یک بخش بزرگ از طبقه ی کارگر هند یعنی زنان کارگر را هم گرفته است. زنان کارگر در مقایسه با کارگران مرد، از آموزش نسبی کم تری بهره برده اند. در موقعیت های شغلی پایین تری قرار دارند. برای کار مساوی و یکسان، کم تر از همکاران مرد خود پرداخت می شوند و درآمد کم تری دارند. معمولا کار آن ها به عنوان کمک به خانواده محسوب می شود. در محل کار نیز به عنوان کارگران کمکی و یا دوزنده استخدام می شوند. هیچ حمایتی مثل مراقبت از کودکان در محل کار، مرخصی زایمان با دست مزد، دریافت نمی کنند و دسترسی به سیستم شکایات ندارند و نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند. این شرایط به طور ویژه در این صنعت که بخش بزرگی از کارگرانش را زنان تشکیل می دهند، کاملا رایج است. شرایط برای زنانی که به دلیل وظایف بچه داری در خانه کار صنتعتی را پیش می برند بسیار بدتر است. آن ها در تنهایی محض خانه، حتی امکان درددل با همکاران را ازین شرایط ناجورندارند و حقوق ناچیز کارگران شاغل در محل کارخانه شامل آن ها نمی شود. بعضی از این زنان تمام عمر کارگر خانگی این صنعت اند. این شیوه ی تبعیض که در چنین کشورهایی حساب خود را پس داده اکنون چند سالی است که د ر کشورهای صنعتی تحت عنوان قابل انعطاف سازی کار، یا کار در خانه نیز رایج شده است.
- دست مزدها
حداقل دست مزد رسمی در اگرا برای تعدادی اندک از کارگران ماهر، بین اکتبر ٢٠١۴ و فوریه ٢٠١۵ مبلغ ٢٧١،٤٣ روپیه یا ٣،٦۵ یورو در روز بود. دست مزد ماهانه این کارگران با کار هفته ای ٦ روز تنها ٨٧،۵ یورو است. حد اقل دست مزد رسمی در آمبور روزانه مبلغ ٢٩٢۵,٨٤ روپیه (1،٦٤یورو) و ماهانه مبلغ ٦.۵١۴,٣٢ روپیه (٣٩ یورو) است. درآمد اکثریت کارگران مورد سئوال قرار گرفته بالاتر از حداقل دست مزد قانونی قرار دارد، اما دلیلش این است که آن ها بیش تر ساعات قانونی کار می کنند تا بتوانند بقای خود و خانواده شان را از نظر مالی به طور بخور و نمیر تامین کنند. علاوه براین حداقل دست مزد قانونی،بسیار دور از آن است که بتواند حداقل زندگی را برای کارگران تامین کند. براساس محاسبات غیر دولتی، برای حداقل امکانات زندگی، کارگران به درآمد ماهانه ای به مبلغ ١٨٧٢٧ روپیه (٢۵١ یورو) نیاز دارند، اما دست مزد کارگران مورد سئوال قرار گرفته با ساعات طولانی کار ٦ روز در هفته، ماهانه بین ١۵٠٠ تا ١٢٠٠٠ روپیه (٢٠ تا ١٦١ یورو) قرار داشت. مساله حداقل دست مزد که در همه ی کشورها اعم از صنعتی پیشرفته یا در حال ر شد و از حداقل زندگی بسیار پایین تر قرار دارد، متاسفانه به مساله ای تبدیل شده است که خواست دست مزدی برای یک زندگی مرفه و شایسته انسانی را به سایه کشانده است. هر ساله اتحادیه ها، احزاب، فعالین کارگری آن را وسیله قرار می دهند تا توجه کارگران را به خود جلب کنند. چرا اینان کارگران را با حداقل دست مزد به ریاضت اقتصادی دعوت می کنند؟ چرا باید کارگران همواره به حداقل زندگی راضی باشند؟ چرا سهم آن ها از زندگی باید بخور و نمیر باشد؟ چرا کوه ارزش اضافه ای که ایجاد می کنند، همواره باید رفیع تر شود؟
- ساعات کار؛ اضافه کاری و کاراجباری
کار از شش صبح آغاز می شود و تا شش عصر به مدت ١٢ ساعت ادامه دارد. بسیاری از کارگران بر مبنای قطعه کاری کار می کنند و درآمد شان به تعداد قطعه ای، که طی روز تا به اتمام تولید کرده اند بستگی دارد. به همین سبب کارگران همواره بیش از ٨ ساعت رسمی کار می کنند. به ۴ ساعت اضافی کار دست مزدی تعلق نمی گیرد. کارگران از حق مرخصی، دریافت دست مزد در بیماری محرومند.
- آزادی انجمن های کارگری و حق مذاکرات و تعرفه ی مزدی( تشکیل اتحادیه)
فقط تعداد کمی از کارگران مورد سئوال قرار گرفته در زمینه ی تشکل های کارگری اطلاعاتی داشتند. مشکلات کارگری به طور انفرادی با کارفرماها یا رئیس کارخانه مورد مذاکره قرار می گیرد. بعضی از کارگران حتی از وجود اتحادیه در محل کارشان اطلاعی نداشتند در حالی که در بعضی از کارخانه ها اتحادیه فعال است. بعضی از کارگران در آمبور مایل نبودند به این مساله پاسخ دهند، زیرا اتحادیه ها با کارفرمایان همکاری و هم یاری می کنند. البته باید توجه داشت که در تحقیقاتی که اروپائیان در این کشورها انجام می دهند تنها تشکل کارکری مورد نظرشان اتحادیه است و برای آن هم تبلیغ می کنند.
-بهداشت و امنیت
برای آماده سازی چرم از کروم و سایر مواد شمیایی تا رنگ استفاده می شود. چنان که در عکس می بینیم کارگران بدون هیچ وسیله ی ایمنی و مراقبتی از پوست و ریه و چشم و غیره( چکمه ی بلند، دستکش، ماسک، عینک و لباس مناسب کار) با این مواد کار می کنند. آن ها باید مواد را مخلوط کنند و به لگن های بزرگی که در عکس دیده می شود منتقل کنند. پوست ها را در این مواد شناور سازند و خود همراه با پوست در این مواد تمام روز روی پوست ها کار کنند. حاصل این کار کثیف بیماری های متعدد پوستی تا سرطان، بیماری های ریوی از تنگی نفس، آسم تا سرطان ریه بیماری چشمی و بیماری های دیگر است. بوی چرم خیس و مواد شیمیایی و رنگ ها در هوای کارگاه آزاد دهنده است. با چنین شرایطی ٩۵% چرم جهان در هند تولید می شود و به کارخانه های تولید کفش منتقل می شود. بسیاری از کارگران گزارش دادند که در محل کارشان هیچ کمک های اولیه ای وجود ندارد. گذشته از این که لباس ایمنی دریافت نمی کنند، در باره خطرات ضمن کار، و اقدامات مربوط به نجات مصدوم هم هیچ توضیحی و اطلاعاتی به آنان داده نمی شود. در آمبور لباس ایمنی از کیفیت پایینی برخوردار است و استفاده از آن نیز اجباری نیست، به همین سبب کارگران اغلب آن را مورد استفاده قرار نمی دهند، زیرا مانع از رسیدن به اهداف روزانه ی تولید آن ها می شود. سوختن و بریدن گسترده ترین جراحات هستند، ولی چون کارگران بیمه نیستند مخارج مداوا را باید خودشان بپردازند.
فریده ثابتی اکتبر ٢٠١٦
بخش عمده مطلب از منبع زیر است.
منابع:
SÜDWIND e.V.
بن، اکتبر ٢٠١٦
نویسندگان: Anton Pieper, Shashi Kant Prasad, Vaibhav Raaj
مقاله " کار سخت تولید کفش چرمی" از:
Thomas Seifert
تاریخ انتشار دسامبر ٢٠١۵ در روزنامه ی: Wiener Zeitung
و منابع دیگر
!- farsi ->
بخشی از کار دوخت کفش به صورت کار در خانه توسط زنان به اصطلاح خانه دار انجام می گیرد. این زنان اصلا مشمول قانون کار قرار نمی گیرند. معمولا این کار در خانه به صورت کار فامیلی انجام می شود و به صورت گسترده از کار کودک در آن استفاده می شود. زنانی بوده اند که تمام عمر خود را در این صنعت به کار در خانه اشتغال داشته اند اما هیچ حقوقی از حقوق کار یعنی داشتن قرار داد کار، بهره یابی از بیمه های بهداشتی و بیکاری و بازنشستگی به آن ها تعلق نمی گیرد. هیچ درآمد ثابتی ندارند. به آن ها به صورت قطعه کاری یعنی تعداد قطعات کفشی که تحویل می دهند، پرداخت می شود و این هم به مقدار موادی که به آن ها تحویل داده می شود بستگی دارد. هر صبح قطعات توسط کارفرما به خانۀ کارگران در خانه فرستاده می شود و عصر کفش های دوخته شده ی آماده دوباره از خانه به ماموران کارفرما تحویل داده می شود، با وجودی که وقت شان در اختیار تولید کننده است. برای هر جفت کفش به آن ها بین ٧ تا ٢٠ سنت یعنی ۵ تا ١۵ روپیه پرداخت می شود. درآمد روزانه شان اگر به طور متوسط برای ده جفت کفش بین ٧٢ سنت تا ٢ یورو و برای ٢٠ جفت کفش؛ ١,۵ تا ٤ یورو یعنی بین ١٠٠ تا ٣٠٠ روپیه می شود در حالی که قیمت یک کیلو برنج در بازار محلی بین ٣٨ تا ٦۵ سنت قیمت دارد.