تمام كوشش های انسانی در بستر سلامت شكل می گیرد و در صورت وجود سلامت افراد جامعه قادر خواهند بود از دیگر منابع حیات بهرهمند شوند. سازمان بهداشت جهانی، سلامتی را نه فقط عدم بیماری یا ناتوانی بلکه حالت کامل رفاه جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است. سلامتی انسان از حقوق اولیه اوست، و بایستی منابع اساسی برای تأمین سلامت را در دسترسی داشته باشد. ابعاد سلامت متنوع میباشد و ما بیشتر با بعد جسمانی آن آشنا هستیم، اما باید به این موضوع باور داشت که تمام ابعاد سلامت در جایگاه خود حائز اهمیت هستند. درك و شناخت همه جانبة سلامت ایجاب میكند، نظام ها و ساختارهایی كه وضعیت اجتماعی اقتصادی و محیط فیزیكی را در كنترل و تسلط خود دارند و برسلامت و رفاه فرد و جامعه تاثیر میگذارند را در نظر بگیرند.
سلامت اجتماعی از جمله موضوعاتی است که در چند دهه اخیر بعنوان عوامل موثر بر کیفیت زندگی مورد توجه قرار گرفته است. سلامت اجتماعی ترکیبی از چند عامل است که در مجموع نشان میدهند چقدر یک شخص در زندگی اجتماعی اش مثلاً بعنوان همسایه، همکار و شهروند عملکرد و کنشی مناسب دارد. امروزه سلامت اجتماعی بعنوان یكی از ابعاد سلامت، در كنار سلامت جسمی و روانی و معنوی نقش و اهمیت گستردهای یافته است؛ به گونهای كه دیگر، سلامتی فقط عاری بودن از بیماری های جسمی و روانی نیست، بلكه چگونگی عملكرد انسان در روابط اجتماعی و چگونگی تفكر وی از اجتماع نیز به عنوان معیارهای ارزیابی سلامت فرد درسطح كلان جامعه به شمار می رود.
سلامت اجتماعی هم در سطح فردی و هم در سطح جامعه مورد توجه صاحب نظران قرارگرفته است. "لارسن" سلامت اجتماعی را نوعی ارزیابی فرد از كیفیت روابطش با خانواده و دیگران و گروههای اجتماعی تعریف میكند. وی معتقد است كه مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را میسنجد كه نشانگر رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و درواقع، شامل پاسخهای درونی فرد، یعنی احساس و تفكر و رفتار است . "کییز" سلامت اجتماعی را ارزیابی شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با دیگران، نزدیکان وگروههای اجتماعی میداند که او نیز عضوآنهاست.کییز پنج (۵) شاخص اساسی را برای سلامت اجتماعی پیشنهاد کرده است: شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام و یکپارچگی اجتماعی.
در حوزه نظریات اجتماعی نیز از سوی جامعه شناسان این مبحث مورد توجه قرار گرفته است، "دورکیم"، از بُعد همبستگی اجتماعی، تقویت روح جمعی و منفعت اجتماعی آن را مورد بررسی قرار داده است. همچنین بسترسازی و تقویت رفتارهای صادقانه، عملکردهای متعهدانه فردی، تربیت، مشارکت پایدار در توسعه فردی و اجتماعی میتواند در رشد سرمایه های اجتماعی و بر روی معیارهای سلامت اجتماعی مؤثر باشد.
کارگران ركن اصلی اقتصاد میباشند بار اصلی تولیدات و ارائه خدمات بردوش آنان بوده و نقش بسیار مهمی در توسعه ایفا مینمایند. آنان برای آنكه بتوانند نقش خود را به درستی ایفا كنند، باید از سلامت، توانایی و مهارتهای لازم برخوردار باشند. کارگری كه از سلامت و توانایی برای رویارویی با مسائل، مشكلات، كشمكشها، ناملایمات و... برخوردار باشد، میتوانند کارآیی مناسبی داشته باشد. بنابراین توجه به سلامت این طبقه اجتماعی به ویژه سلامت اجتماعی آنها، تأثیر مهمی بر سلامت جامعه و توسعه اقتصادی کشورخواهد داشت.
اشتغال ثابت و امنیت شغلی نقش عمدهای در كسب مهارتهای اجتماعی، تجارب، تقویت شبكة اجتماعی و درنتیجه، سلامت اجتماعی دارد.
آنچه در مباحث اجتماعی در خصوص کارگران بیشتر مطرح است، بحث نابرابریها و تبعیضها است. احساس وجود نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی،توزیع نادرست درآمد، فقر، نبود تامین اجتماعی پایدار و مستمر در بین کارگران بر روی اعتماد اجتماعی، تعهد اجتماعی و همچنین رفتار ناهنجار آنان تاثیر بسزایی دارد که سبب کاهش سلامت اجتماعی میگردد.درآمد مناسب میتواند نقش مهمی در شكل گیری هویت سالم و عزت نفس آنان داشته باشد. در مبحث سلامت اجتماع در خصوص کارگران به مانند دیگر طبقات و قشرهای اجتماعی با شاخصهایی مواجه هستیم، یکی از مهمترین مسایلی که مورد توجه قرار میگیرد «شاخص امید به زندگی» است، در واقع شاخص امید به زندگی یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی نیز هست. آنجا که امید به زندگی بالاتر است فرض بر این است که آن جامعه توسعه یافتهتر و دارای سلامت بویژه سلامت اجتماعی مناسب است. متاسفانه امروز در طبقه کارگر یک رنج مضاعف را شاهد میباشیم، بسیاری از کارگران سالهای پایان عمر خود را توام با بیماری میگذرانند و دسترسی مناسبی به امکانات و خدمات رفاهی و اجتماعی مناسب ندارند و این موضوع امید به زندگی در کارگران را کاهش میدهد.
با توجه به مطالعات انجام شده در خصوص سلامت اجتماعی بر روی زنان، دانشآموزان، کارکنان سازمانهای، معلمان و... و تعمیم آن به کارگران میتوان از عوامل موثر در سلامت اجتماعی به: علائم و مظاهر بیماری (درد و ناراحتی و...)، موقعیت و شرایط بدن از نظر توانایی عملکردها و کارکردها ( معلولیت ها و قابلیت تحرک و...)، فعالیت های مرتبط با نقش اجتماعی( تاهل وخانواده، محیط و...)، عملکرد کلی در جامعه( روابط اجتماعی و مهارتهای ارتباطی، تفریحات و فراغت و...)، خواب و استراحت به مقدار ضروری(خواب راحت، خستگی...)، انرژی و سرزندگی(سطح استقلال، توانایی کارو...)، وضع و موقعیت عاطفی(عزت نفس، احساسات مثبت، قوای روحی، اعتقادات شخصی و...)، احساس فردی از سلامت(انرژی، روابط جنسی و...)، رضایت کلی از زندگی و ابعاد مختلف آن(منابع مالی، امنیت و پایگاه اجتماعی و اقتصادی...) اشاره نمود.
مطالعات انجام شده در خصوص سلامت اجتماعی بویژه در حوزه کارگری با توجه به اهمیت و ضرورت آن مطالعات جامع و کافی صورت نگرفته است و خلاء تحقیقاتی وجود دارد. لازم است مراکز علمی و دانشگاهی ایران و دانشجویان و پژوهشگران توجه لازمی نیز به این مهم داشته باشند و سازمانهای مرتبط با بررسی و اتخاذ سیاستهای درست و راهکارهای مناسب در بهبود سلامت اجتماعی کارگران و ارتقاء سلامت جامعه نقش بسزایی را ایفاء نمایند.
امیر رزاقی - جامعه شناس و پژوهشگر