خیابانهای مصر خالی ست، پلیس در هر ۵٠ یا ١٠٠ متر اتوموبیل ها را در کنار خیابان متوقف کرده است.
پلیس - مرد جوانی ریش داری از گروه برادران مسلمان و قیافه متداول دانشجویان - پیش بندهای سپید پوشیده و ماشین ها را بازرسی میکنند. بازرسی شامل کنترل گواهی نامه رانندگان ، یک نگاهی کلی به ماشین برای یافتن اسلحه، و گفتن " سلام" به سرنشینان میباشد.
بارزسی توسط نظامیان نیز در صحنه مشاهده میشود. آنها هیچ چیز را بازرسی نمیکنند، اما اجازه نمیدهند ماشین ها به خیابانهای مسدود شده وارد شوند، خیابانهایی که تعداد آنها زیاد است. سربازان و تانکها از سفارتخانه ها، خانه های ثروتمندان، بانکها که بسته هستند محافظت میکنند.
پرواز من ساعت دو صبح در فرودگاه مصر نشست، و هیچ ماشینی برای رسیدن به شهر تا ساعت ٧ صبح وجود نداشت، من به هفت خارجی که خودشان را " مشاوران" معرفی کردند پیوستم. در زمانی که پلیس بازرسی میکرد، آنها میبایست در صندلی شان عمیق تر فرو روند و بی حرکت باشند. وقتی سربازهای ارتشی بازرسی ما را به پایان رساندند، آنها خنده خرسندانه ای را نشان دادند. آنها چنین وانمود میکردند که سرویس های ویژه بین المللی را نمایندگی میکنند. وقتی من به آنها گفتم که اهل روسیه هستم، یکی از آنها مشتاقانه به پشت شانه من زد. مترجم فورآ او را متوجه این موضوع نمود که در مصر، لمس کردن زنان امر نامناسبی ست، حتی با یک روش دوستانه.
تظاهرات میلیونی در روز اول فوریه با عبادت در میدان تحریر شروع شد. بخشی از میدان کَنده شده و بخشی با باقی مانده کار پوشیده شده.
تمام خیابانهایی که تظاهرکنندگان از آنها به میدان وارد میشوند توسط تانکهای آمریکایی که دهنه های تفنگ آنها پوشیده شاه مسدود گردیده
هدایت کنندگان تانکها بچه را بوسیده و در هوا می چرخانند تا پدر و مادرانشان از آنها عکس بگیرند.
از تمام مردمی که به میدان میروند خواسته میشود که کارت شناسایی خود را نشان دهند، اما کسی به آنها نگاه نمیکند. کیف من سه بار با دقت بازرسی شد. در عین حال، هیچکس به جعبه سه پایه دوربین من توجهی نمیکند.
در میدان، هیچ سن یا سکویی برای رفتن بر روی آن برای سخنرانی وجود ندارد. همه با پوسترهای دست نوشته خودشان ؛ که بیشتر آنها نوشته اند مبارک از قدرت کنار برو به میدان وارد میشوند.
یک دانشجو که در میدان دراز کشیده بود، و خودش را در پتوی پوسترش، که روی آن نوشته شده بود " مبارک بدتر از یک الاغ است"، پوشانده بود به من گفت:" ما تصمیم داریم آنقدر اینجا بمانیم تا او تشخیص دهد که او زمان بیشتری ندارد."
یک گروه کوچک در حال شکل دادن به جمعیت هستند و با خنده های مسرت بخش، در تایید شعارهایی غضب ناک که مبارک، آمریکا و اسرائیل را خطاب قرار داده و محکوم میکنند،فریاد میشکند. از مردم سوال میکنم دلیل اینکه از این سه تا اینهمه نفرت دارید چیست؟
آنها توضیح میدهند:مبارک برای سی سال، به مردمش خدمت نکرد، بلکه به آمریکا و اسراییل بود که خدمت میکرد. او از خود آنها بیشتر میهن آنها را می پرستد، بیشتر از آنی که خود آنها میهن شان را پرستش کنند."
حدو ٢٠ نفر یک دایره را تشکیل داده، پرچمهای مصر در دست آنها، شعرهای فکاهی در باره قوانین مبارک میخوانند.
هلیکوپترها بر بالای میدان همچنان در پروازند؛ و مردم مشت شان را به آنها نشان داده و میگویند" برو گم شو!"
مردم نوع مهماتی که هواپیماها حمل میکنند را با هم درمیان میگذارند - هواپیما ها مهمات زنده حمل میکنند یا پرشده با گاز حمل میکنند، و این هواپیماها در کجا ساخته شده اند، در آمریکا یا روسیه. یک تظاهر کننده جدی به من میگوید که تانکها نه آمریکایی هستند بلکه اسراییلی اند، که آنها در اسراییل ساخته نشده اند بلکه در مصر ساخته شده اند.
یک عده از اروپایی ها – یک گروه کوچک از فعالین مُسن که در کنار تظاهر کنندگان ایستاده اند پلاکادرهایی مشابه با آنهایی که من با آنها حرف میزدم، و همه انگلیسی بودند، حمل میکنند که روی آن نوشته شده: " اکنون ما همه مصری هستیم".
مصری ها با دید حمایتی به آنها نگاه کرده و با خوشحالی با آنها عکس میگیرند.
" این انقلاب ما میباشد. اوباما دیر کرده است." یک مرد به اسم مصطفی به من میگوید، کسی که خود را بعنوان عضو یک کمیته جوانان برای پیشبرد دستورها مشخص کرده است.
در پست کوچه های خلوت میدان، در کنار حصار کلیسا، یک پارچه به درازای حدود ٢٠ متر در زمین کار گذاشته شده است. پسران مسیحی و مسلمان با یکدیگر آنرا با شعارهایی بر علیه مبارک و محکوم کردن او میپوشانند.
مسیحی ها نیز میتوانند در میدان چشمگیر باشند. آنها با پوسترهایی که روی آن صلیب و هلال ماه بعنوان نشان اتحاد را در دست دارند. بعضی از فعالین سعی دارد که هرج و مرج ترافیک را در میدان سر و سامان دهد.
در ساعت شش بعد از ظهر، که تقریبا سه ساعت به وقت حکومت مانده ، برخی از مردم به طرف خانه هایشان میروند، اما تعداد زیادی تصمیم دارند که شب را در اینجا بگذرانند
اینترنت در مصر از کار افتاده است، و تلفنها نیز همزمان از کار افتاد.
متن بالا برگردان گزارش *نادژدا گزارشگر خبرگزاری آر تی میباشد که لینک آنرا در پایین برای دسترسی شما قرار داده ام .
واما امروز یعنی سوم فوریه طرفداران یا بهتر است گفته شود قداره بندان حسنی مبارک که از دیروز به اسب و شتر و با شلاق و چوب و چاقو به جان تظاهرکنندگان بی سلاح افتاده اند صدها نفر مجروح گردیده، و امروز نیز این ارازل و اوباش به خبرنگاران و عکاسان بین المللی و یا هر فردی که دوربینی در دست داشته باشد با سنگ و چوب حمله ور میشوند، بسیار واضع است که حسنی مبارک و اربابان جهانی او نمیخواهند ضرب و شتم و یا کشتن تظاهرکنندگان در مقابل دروبینهای تلویزیونی یا خبری قرار بگیرد و مانند عراق که حتی خبرنگاران مستقل " سر به نیست" و یا " تصادفی" کشته شدند، را از مصر بیرون کنند و زمینه های جنایت بیشتر را فراهم آورند! اما این جنایتکاران که معمولا حافظه اشان از کار افتاده است نمیدانند که جنایات را نه تنها مردم بلکه آن عده از سربازان ارتش شان که وجدان شان بیدار شده از آدم کشی خود به خشم آمده و آنان نیز دست به افشای جنایات در عراق و افغانستان زده و میزنند.
جالب توجه است که در حالی که تمامی تظاهرکنندگان همانطور که خبرنگار در بالا توضیح داده با ارائه کارت شناسایی بارزسی میشوند و در مرحله دیگر بنا به گزارش تلویزیون الحزیره بازدید بدنی نیز برای جلوگیری از حمل هرگونه سلاح گرم یا سرد میشوند اما چماقداران حسنی مبارک با شتر و اسب و شلاق و چوب از جلوی چشم کنترل کنندگان گذشته و امروز نیز به ضرب و شتم خبرنگاران و عکاسان مشغولند!
از شروع مبارزات از هفت روز پیش ۳٠٠ نفر توسط پلیس و ماموران سرکوبگر رژیم مبارک کشته و ۳،٠٠٠ نفر مجروح گردیده در حالیکه حسنی مبارک با وقاحتی همجنس وقاحت اربابان جهانی خود بوش و بلر و اوباما به مردم مصر میگوید: "اگر در مصر دموکراسی نبود که شما نمیتوانستید تظاهرات کنید."!!
اجساد کشته شدگان گفته میشود که از ترس شورشهای بیشتر هنوز در سردخانه ها نگهداری میشود، ارازل و اوباش حسنی مبارک در خیابانها مشغول قداره بندی هستند حال اگر در جیب یکی از تظاهرکنندگان مخالف رژیم مبارک یک چاقوی میوه خوری پیدا میشد، یا یکی از مزدوران حسنی مبارک توسط نیروهای مخالف کشته میشد امروز هم دل اوبامای " دعا خوان" بدرد میامد و هم دهها نفر را به دلیل ارتکاب به قتل "آن یک نفر" نیروهای سرکوبگر حسنی مبارک میگرفتند و شکنجه میکردند و در زندانها به قتل میرسانند! این است " توسعه دموکراسی آمریکایی" که هیچ سلاحی را در دست مخالفشان بر نمیتابد مگر سلاح های خودش برای کشتار مخالفانش توسط مزدوران رنگارنگ پرودموکراسی " غربی"!
اعلام ورشکستگی چهار بانک دیگر امریکایی نشان از وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی آمریکا دارد که رو به ورشکستگی ست، و امپریالیسم خون آشام آمریکا بیش از هر زمان دیگری به گسترده تر کردن سلطه غارتگری و درندگی خود نیاز دارد، از سوی دیگر میلیونها انسان کار هر روز بیشتر عرصه های اقتصادی زندگی شان تنگ تر میشود بطوری هر روز به تعداد انسانهایی که به راستی برای نان شب خود و فرزندانشان محتاج میشوند افزدوه میگردد و این در حالی ست که انسان های غارتگر نمیدانند با ثروت های نجومی خود که از مکیدن شیره جان کارگران و محرومان انبوه ساخته اند چه کثافت دیگری به لوکس گرایی خود اضافه کنند!
آمریکا - توسط آژانش های آدم کشی سی آی ای و همکاران آن" خانه دموکرسی آمریکا" و ان جی او ها در مصر در حال برنامه ریزی و نظارت بر خشونت ها و آدم کشی های قداره بندان حسنی مبارک و نبز غیر رادیکال کردن مبارزات در جهت منافع آمریکا میباشند- در حال " وقت خریدن" است چرا که کارگران و بیکاران و محرومان مصر با خشم و کینه ای عمیق از نابرابری و ستم طبقاتی که بر آنها روا داشته اند انقلاب را فریاد میکشند و نه " رفرم در رژیم فعلی"! شعار دستگیری مبارک نیز در لابلای شعارهای رادیکال به چشم میخورد. آنچه کارگران و محرومان و سایر اقشار تحت ستم رژیم مبارک بایستی هوشیارانه به آن توجه داشته باشند این است که سرکوبگران " اطلاعاتی و امنتی" رژیم مصر نبایستی به راحتی مانند شاه جلاد و ثابتی آدم کُش رئیس ساواک و سایر شکنجه گران از کشور فرار کنند و در دامان اربابانشان به زندگی های لوکس انگلی خود ادامه دهند.
آمریکا سالانه ۱.٣ بیلیون دلار به مصر درجهت بودجه نظامی آن کمک میکند، علی الطیب ٢۶ ساله به خبرنگار ای بی سی میگوید: " طریقی که من مشاهده میکنم، آمریکا از دیکتاتورها حمایت میکند."
شکی نیست که شکم های گرسنه ای که شش سال است مبارزه طبقاتی خود را در مصر آغاز نموده اند نه " دین و ایمان " می شناسند و نه با تنفر از" ریاضت های اقتصادی" که سالیان سال است بر آنان توسط رژیم های مزدور امپریالیستها با زور و ظلم و بی عدالتی تحمیل شده حاضر میشوند به خانه های سرد و سفره های تهی شان برگردند! همانطور که روی یکی از پلاکادرهای نوشته شده بود آنها " مُردن برای بعضی چیزها بهتر است از زنده بودن برای هیچ!"
برگردان: صبا راهی
سوم فوريه ۲۰۱۱ / چهاردهم بهمن ۱۳۸۹