شب ٢٢ هر ماه که معمولا یارانه نقدی به حساب سرپرستان خانوارهای ایرانی واریز می گردد، چند وقتی است بعد از آن که طیب نیا وزیر اقتصاد آن را به شب مصیبت عظمای دولت اعلام کرد، با این عنوان شناخته می شود.
از دی ماه سال ٨٩ طرح حذف یارانه ها با ترفند هدفمند سازی آن و با ابزار پرداخت مبلغ ناچیز ٤۵ هزار تومان یارانه نقدی به هر نفر کلید خورد و امروز پرداخت همین چندرغاز در ازای به جیب زدن بدیهی ترین حقوق مردم، به یک مصیبت بزرگ و شب واریز آن به حساب سرپرستان خانوارها نیز به شب پر از کابوس برای کسانی مثل طیب نیا تبدیل شده است. حق استفاده از یارانه که در خیلی از کشورهای پیشرفته غربی در قالب بیمه های اجتماعی از جمله بیمه بیکاری، آموزش و بهداشت و درمان رایگان و کمک هزینه های دیگر معیشتی به همه افراد جامعه و از میان آنان به همه کارگران و معلمان و بقیه افراد کارکن و مزدبگیر تعلق گرفته است، در ایران به رسمیت شناخته نشده و تأمین همه هزینه های زندگی به خود افراد محول گردیده است. آن هم در شرایطی که برای اکثریت انسانهای جامعه، کارگران، معلمان، بازنشستگان، بیکاران و بقیه مزدبگیران به خاطر دستمزدهای چهار برابر زیر خط فقر و بدتر از آنها میلیونها بیکار که محروم از همین حقوق زیر خط فقر قادر به سیر کردن شکم خود و اعضاء خانواده هایشان نیستند.
با نادیده گرفتن رشد گرانیهای هر روزه اقلام ضروری معیشت و فقط با رجوع به میزان رشد تورم اعلام شده رسمی از سال ٨٩ تا امروز به راحتی می توان به ربوده شدن میزانی که از سفره های خانوارها در ازای مبلغی که امروز دیگر ارزشش دهها درصد نسبت به سال شروع پرداخت یارانه ها کمتر شده، پی برد. تورم اعلام شده سال ٩٠ معادل ٢١.۵ درصد، سال ٩١ معادل ٣٠.۵ درصد، سال ٩٢ معادل ٣٤.٧ درصد، سال ٩٣ معادل ١۵.٦ درصد، سال ٩۴ معادل ١١.٩ درصد و سال ٩۵ هم ١٢ درصد است. اگر ۴۵ هزار تومان یارانه نقدی از زمان شروع نسبت به رشد تورم طی این سالها، یعنی افت ارزشش را محاسبه کنیم، ارزش فعلی مبلغ یارانه نقدی برابر با ١٠۴٩۴ تومان است. سال ٨٩ قیمت نان سنگک ۴٠٠ تومان بود و حالا ٢٠٠٠ تومان است. بنزین که نقش مستقیم و تعیین کننده ای در میزان هزینه های خانوارها دارد، نرخ هر لیترش ١٠٠ بود و حالا ١٠٠٠ تومان است. اگر فقط میزان پولی که برای خرید نان برای هر نفر در طی یک ماه با هر روز یک نان سنگک در نظر بگیریم، هزینه تأمین نان هر نفر در ماه ٦٠ هزار تومان پرداخت می گردد. یعنی حدود شش برابر ارزش یارانه ای که به خاطر افزایش تورم ارزشش از ۴۵ هزار تومان سال ٨٩ ، امروز به ١٠۴٩۴ تومان تنزل یافته است .
با این حال است که مقامات و مسؤلانی مانند طیب نیا از شب پرداخت یارانه ها به عنوان شب مصیبت عظما برای دولت نام می برند. در ایران که از بیمه بیکاری، آموزش، بهداشت و درمان رایگان که حق مسلم همگانی است خبری نیست، از سال ٨٩ سهم اندکی که عموم از درآمدهای عمومی در قالب یارانه های کالائی دریافت می کردند، گرفته شد. همان سهم اندک که از درآمدهای عمومی به مردم تعلق می گرفت از نظر ارزش ریالی بسیار بیشتر از مبلغ ۴۵ هزار تومانی یارانه نقدی بود که فشارهای ناشی از تأمین معاش برای افراد جامعه را نسبت به بعد از حذف یارانه ها کمتر کرده بود. شاید اگر به دقت تمام سهمی که افراد از حذف یارانه های کالاها از دست داده اند محاسبه شود، مبالغ صدها هزار تومانی و حتی بیشتری از سفره هایشان قاپیده شده و در ازایش ۴۵ هزار تومان با ارزش برابر با ١٠۴٩۴ تومان نسبت به سال ٨٩ دریافت می کند که آنهم زیر تیغ حذف کامل قرار گرفته است.
اکنون با اینکه ده ها هزار میلیارد تومان از محل آزاد سازی قیمتها و انداختن بار گرانی بر گرده دهها میلیون اعضاء فقیر و در سطح زیر خط فقر جامعه به جیب دولت رفته است، اما باز هم ادعا می شود که منابع کافی برای پرداخت چندرغاز یارانه نقدی نیست و باید بزودی حداقل ٢٦ میلیون نفر از لیست یارانه بگیران حذف شوند که ابتدا ۵ میلیون نفر به عنوان ثروتمند در لیست حذف قرار گرفته اند. معیار ثروتمند بودن نیز به گفته ربیعی وزیر کار، درآمد بیشتر از ٣۵ میلیون تومان خانوادگی در سال است! حداقل مبلغی که امروز سند اثبات ثروتمند بودن خانواده از نظر ربیعی است، کمتر از میزان خط فقر اعلام شده سال ٩۴ که ٣ میلیون و ٢٠٠ هزار تومان در ماه و٣٨ میلیون و ۴٠٠ هزار تومان در سال برای یک خانواده ۴ نفره بود. حالا چطور شده که ٣۵ میلیون درآمد سالانه در زمره ثروتمندان قرار گرفته، ممکن است ربیعی میانگین ٣۵ میلیون تومان دستمزد بخشی از کارگران و کارمندان خوش شانس با حقوقهای صدها میلیونی مدیرانش از جمله حقوق ٢۴٠ میلیون تومانی ماهیانه مدیر عامل بانک رفاه کارگران که در سال ٢ میلیارد و ٨٨٠ میلیون تومان می شود را معیار قرار داده باشد و از این لحاظ حق با ربیعی است که اگر درآمد سالیانه ٣۵ میلیونی خانواده های زیر خط فقر را با درآمد ٢ میلیارد و ٨٨٠ میلیون تومانی مدیر عامل بانک رفاه زیر مجموعه وزارتخانه تحت امر ربیعی جمع و سپس معدل گیری شود میانگین آن یک میلیارد و ۴۵٧ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان می شود و طبیعی است که این مبلغ درآمد فقط از آن ثروتمندان است و باید نامشان از لیست یارانه بگیران حذف گردد!
حالا باید منتظر بود که برای حذف ٢١ میلیون نفر دیگر از لیست یارانه ها، چه میزان خط ثروتمند بودن به پایین تر از ٣۵ میلیون تومان درآمد سالیانه فعلی کشانده خواهد شد و در نهایت همه مزدبگیران مشمول قانون کار، مقرری بگیران و مستمری بگیرا ن بازنشسته با دستمزد های چهار برابر زیر خط فقر و طبق گفته ربیعی ٧ میلیون کارگر مشغول در کارگاههای کوچک خارج از شمول قانون کار با دستمزدهای زیر ۵٠٠ هزار تومان در ماه و طبق آمار رسمی ٢ میلیون و ٧٠٠ هزار بیکار و ١٨ میلیون نفر حاشیه نشین و میلیونها نفر فلاکت زده دیگر که در هیچ آمار رسمی ای موجود نیستند، با محاسبات کارشناسان دولتی چه طوری در فرمول محاسبات قرار داده می شوند که حتی با وجود بی درآمدی مطلق در رده ثروتمندان و بی نیازان از دریافت یارانه نقدی جای خواهند گرفت و آن زمان، پایان مصیبت عظما خواهد بود.
جوانمیر مرادی - ١ مرداد ١٣٩۵
اتحادیه آزاد کارگران