افق روشن
www.ofros.com

عسلویه پایتخت اقتصادی ایران


جوانمیر مرادی                                                                     دوشنبه ٢٦ خرداد ۱۳۹۳

عسلویه معروف به پایتخت اقتصادی ایران است. این شهر تا اواخر دهه ٧٠ روستائی با تعداد حدودا ۵٠٠ خانوار بود. اواخر دهه ٧٠ با احداث اولین پالایشگاه گاز پارس جنوبی یعنی فازهای ٢ و ٣ چهره عسلویه شروع به تغییر نمود و با هجوم اولین گروههای کارگری جمعیت روستای عسلویه رو به ازدیاد نمود. خانه های موجود دیگر جوابگوی جمعیت روز افزون عسلویه نبود و ساخت و سازها به سرعت شکل گرفتند. ساختمانهای مسکونی و تجاری و مغازه های فروش لوازم صنعتی احداث گشته و طولی نکشید که چهره روستائی عسلویه دگرگون شده و ساختاری شهری به خود گرفت. عسلویه امروز به یمن احداث دهها پالایشگاه گاز، پتروشیمی و نیروگاه برق براستی پایتخت اقتصادی و بهشت سرمایه است. باور نکردنی است، مسافت ٧٠ کیلومتری بین بندر کنگان و عسلویه کلا پالایشگاه و پتروشیمی ساخته شده است. در این مسیر تا چشم کار می کند مشعلها، دودکشها و برجهای صنعتی دیده می شوند. و این یعنی تولید سرمایه و سودهای کلان برای دولت و سرمایه داران ریز و درشت فعال در منطقه. در هر یک از این پروژه ها هزاران کارگر مشغول کار هستند و هر روزه با کار مشقتبار خود بر سودهای سرمایه داران می افزایند. کارگرانی که از نقاط مختلف کشور و حتی از کشورهای دیگر به عسلویه آمده و در بدترین شرایط زیست محیطی و کار، با حداقل دستمزد ممکن استثمار می شوند. پایتخت اقتصادی ایران یک طرفش بهشت سرمایه است و طرف دیگرش جهنمی است که سرمایه داران برای کارگران شاغل در آن ایجاد کرده اند. کارگران با دستمزدهای سه ، چهار برابر زیر خط فقر و با به تعویق افتادن ماهها پرداخت دستمزدهایشان ، بخشی از واقعیت عسلویه است. در این منطقه بهداشت، خوابگاه و خوراک با بدترین کیفیت به کارگران ارائه می گردد. اطاقهای ١٢ متری با جمعیت ٨ تا ١٠ نفری، حمامهای غیر بهداشتی و سرویسهای بهداشتی غیر استاندارد، غذای نامناسب و آب ناسالم و شور واقعیت شرایط زندگی کارگران است. در منطقه عسلویه دستمزد کارگر مطابق حداقل دستمزدی که شورای عالی کار تعیین کرده یعنی ٦٠٨ هزار و نه صد تومان محاسبه می شود و پرداخت آن هم مانند مناطق دیگر ایران با ماهها تعویق انجام می گیرد.
در منطقه عسلویه کارفرمایان زیر سایه حمایت نیروهای انتظامی و حراست منطقه ویژه تا دلشان بخواهد دستشان در استثمار زیاده از حد کارگران باز است و براستی تسمه از گرده کارگر می کشند. در جوار ماشینهای گران قیمت مدیران و کارفرمایان، اتوبوسها و مینی بوسهای قرازه و از رده خارجی دیده می شوند که به عنوان سرویسهای ایاب و ذهاب کارگران از آنها استفاده می شوند. ماشینهائی که فاقد کولر و با پنجره های باز هستند که گرما و گرد و خاک به همراه هم چهره های سوخته کارگران را آزار می دهند. در این پایتخت اقتصادی چیزی جز درد و رنج، نا امنی، بیماریهای ناشی از شرایط محیط کار و دهها مورد دیگر از ناهنجاری و نابه سامانی عاید کارگران نمی شود، در حالیکه بهشتیان، یعنی کارفرمایان و سرمایه داران در پایتخت اقتصادی ایران سودهای کلان به جیب می زنند و روز بروز بر ثروتهای افسانه ایشان می افزایند. در منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی یا همان عسلویه حتی خیلی از حداقلهای حقوقی ای که در مراکز دیگر ، کارگران از آنها برخوردارند، از جانب کارفرمایان نقض و پایمال می شوند. کارگران حق ایجاد تشکلهای مستقل خود را ندارند و به طور کلی در عسلویه سرمایه و قوانین خشنش با خشنترین درجه ممکن حکمفرما و تعیین کننده سهم بسیار ناچیز کارگر از دسترنجش است. آنجا هم سرمایه است که حکم می کند کارگر باید فقیر، تنگدست، گرسنه و محنت زده باشد. بعضی از کارها مانند کابل کشی به حدی در زیر آفتاب سوزان و شرجی بالای ٩٠ درجه مهلک است که کارگر حین کار دچار بی حالی و غش می شود. و این گوشه هائی از واقعیات نهفته در پشت بهشت و پایتخت اقتصادی ایران است. این بهشت دهها کیلومتر مربعی از هر متر مربعش زر و سرمایه بیرون می زند اما صاحب آن نه کارگرانی که زر و سرمایه اش را از دل خاک بیرون می آورند، بلکه کسانی هستند که به هیچ درجه ای درد و رنج را تجربه نکرده اند و سهم کارگران همان کار، رنج، فلاکت و بی حقوقی است. در عسلویه هم همه چیز بر علیه کارگران است. قوانین و آداب و رسوم سرمایه در آنجا هم حرف اول و آخر را می زنند و کارگر را به خاک سسیاه می نشانند. آنجا هم هیچ اتفاقی علاوه بر آنچه که در مراکز و بخشهای دیگر کارگری در مناطق و شهرهای دیگر بر سر کارگران می آید، مگر با شدت بیشتری نمی افتد. ساعات کار ١٠،١٢ و حتی ١۴ و ١٦ ساعت است. قراردادی در کار نیست. کارهای سخت و مشقتباری همچون کابل کشی و کندن کانال روزمزدی است و کارفرما در قبال اتفاقاتی که حین کار برای این نوع کارگران می افتد بی تفاوت و بی تعهد می باشد. برای کارگران کار است و کار است و کار، و حاصلش سرمایه ایست که به جیب گشاد سرمایه داران سرازیر می شود. و این یعنی آنچه که پشت "عنوان عسلویه پایتخت اقتصادی ایران" پنهان است! هر کدام از دودکشها، برجهای صنعتی و غیر صنعتی عسلویه با کار و زحمت دهها و صدها کارگر متخصص و غیر متخصص برپا شده اند در حالیکه هیچ اشاره ای به وضعیت زندگی مشقتبارشان نشده است، گوئی که این روستای دور افتاده به خودی خود رونق یافته و امروز به پایتخت اقتصادی ایران معروف شده است. هیچ وقت حتی خبر کشته شدن یا قطع عضو شدن کارگرانی که در ساختن مراکز صنعتی و ساختمانی شهر امروزی عسلویه تلاش کردند، به درستی منتشر نشده است. کسی از وضعیت کارگران افغانی و حتی بلوچ ایرانی که در زیر آفتاب سوزان و شرجی بسیار بالای تابستان مشغول کابل کشی هستند و در کانالها غش می کنند خبری ندارد. آنچه اعلام می گردد خبر پیشرفتها و خبر رونق سرمایه در منطقه است. ولی از دستمزد ٦٠٨ هزار و نه صد تومانی کارگران که ماهها با تأخیر به آنها پرداخت می شود هیچ مسؤلی متأسف نیست و هیچ خبرگزاری ای وضعیت أسفبار کارگران را مگر اینکه عمق فاجعه بسیار زیاد باشد، منعکس نمی کند.

جوانمیر مرادی - ٩٣/٣/٢٠