پروژهی نخنمای تخریب چهرهی فعالان کارگری و اجتماعی!
(گزارشی از نشست دستمزد در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران)
در تاریخ ۱٦ اسفند ۱۳۹۴ میزگردی با عنوان دستمزد از سوی دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که دانشجویان، فعالان کارگری و فعالان اجتماعی در آن شرکت کردند. این میزگرد پنج سخنران داشت که عبارت بودند از دکتر فریبرز رئیسدانا (اقتصاددان)، محمد مالجو (اقتصاددان)، کاظم فرجاللهی (فعال کارگری)، فرشید یزدانی (کارشناس تأمین اجتماعی) و حسین حبیبی (دبیر کانون شوراهای اسلامی کار). در دور اول نشست، هر سخنران چند دقیقهای مطالب خود را پیرامون دستمزد و دیگر مسائل جنبش کارگری و کارگران عنوان کرد. در ادامه و هنگامی که مجری شروع دور دوم صحبتها را اعلام کرد چند نفری که تعدادشان در حدود ۴ یا ۵ نفر بود داد و فریاد راه انداختند. مجری نشست آنها را به آرامش دعوت کرد، اما آنان بدون توجه به فضای جلسه و به صورتی سازمانیافته و از پیشتعیین شده قصد اخلال در جلسه را داشتند. سپس یکی از آنان نظرات خود را در چند جمله بیان کرد و بلافاصله بعد از او فردی دیگر با اصرار و پافشاری و بدون توجه به اعتراضهای مدام مجری برنامه شروع به قرائت بیانیهی تشکلهای کارگری و فعالان کارگری، در مورد دستمزد، کرد. این چندنفر بلافاصله پس از اتمام این سناریو سالن را ترک کردند و این در حالی بود که دکتر رئیسدانا از ایشان درخواست کرد تا بمانند و در فضایی آرام و بی هیاهو جواب بشنوند و گفتگو کنند. اما آنان که انگار همهچیز را از قبل برنامهریزی کرده بودند، بدون توجه به این حرفها سالن را ترک کردند. این پیشامد باعث شد وقت جلسه کم بیاید و دور دوم سخنرانیها حذف شود و فقط در انتها بعضی سخنرانان به چند سوأل شفاهی در خور تخصصشان پاسخ گفتند و در پایان جلسه در فضایی آرام و با تشویق حضار به پایان رسید.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد؛ ترتیبدهندگان جنجال در سالن نشست، دست بکار قسمت دوم سناریوی خود شدند و با تحریف گفتههای سخنرانان در فضاهای مجازی، که اکثرشان از چهرههای خوشنام و قدیمی جنبش کارگری و اجتماعی هستند، سعی در تخریب چهرهی آنان کردند. کسی که تا حدودی در عرصهی کارگری فعالیت داشته است با خصوصیات این افراد فرصتطلب آشنا است. آنان همیشه به دنبال ایجاد تفرقه و حس بیاعتمادی بین کارگران و فعالان کارگری بودهاند تا بتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند. برخی از این افراد که خواستگاه فکری و مالیشان ضدکارگری است، طی سالیان پیش شیوهی دیگری داشتند و تلاش میکردند تا با نزدیک شدن به افرادی مانند دکتر رئیسدانا برای خود اعتباری کسب کنند، اما از آنجا که هوشیاری فعالان صدیق جنبش کارگری نقشههایشان را نقش بر آب کرد و ماهیت واقعیشان برای همگان روشن شد، شیوه دیگر کردند و تلاش کردند و میکنند تا به هر وسیلهای که میتوانند چهرهی عناصر آگاه و مبارز کارگری و اجتماعی را تخریب کنند تا شاید بتوانند باز خودشان را نمایندهی جنبش کارگری جا بزنند!
یکی از این چهرهها دکتر فریبرز رئیسدانا است که به شهادت فعالان کارگری و کارگران مبارز راستین، همواره یار باوفای جنبش کارگری بودهاند. در سالهای اخیر شاهد نسبت دادن انواع و اقسام توهینها و تهمتها از جانب این افراد به دکتر رئیسدانا بودهایم، غافل از اینکه سابقهی درخشان و کارنامهی مبارزاتی دکتر رئیسدانا شفافتر از آن است که با این بادها به خود بلرزد. دفاع از حقوق کارگران و محرومان جامعه از تریبونهای مختلف، پرداخت هزینه به دلیل دفاع از منافع طبقهی کارگر و در اختیار قرار دادن دانش اقتصادی و تحقیقات اقتصادی گسترده به نفع کارگران تنها گوشهای از خدمات ارزندهی ایشان است. در این جلسه نیز دکتر رئیسدانا مانند همیشه به شکلی قاطع، شفاف و پرتوان بیان کرد که افراد حاضر در جلسهی شورایعالی کار که حاضر به امضاء سند بردگی دستمزد کارگران هستند، نه نمایندگان طبقهی کارگر که خائنان به طبقهی کارگر هستند و قول دادند که آنان را به کارگران جامعه معرفی کنند. ایشان ضمن نقد نظریههای اقتصاددانان لیبرال وابسته به دولت، عنوان کردند که تمامی حرفهای آنان چیزی نیست جز دروغ و فریب دادن مردم و کارگران. ایشان در بخش اقتصادی سخنانشان ٦ روش اقتصادی برای برآورد حداقل دستمزد برشمردند و عنوان کردند که با وجودی که شخصاً هیچکدام از این روشها را قبول ندارم، اما باز هم تمامشان بیش از رقمی است که هرساله توسط شورایعالی کار اعلام میشود!
دیگر سخنران جلسه که عاملان هیاهو سعی در وارونه جلوه دادن سخنرانیاش دارند، محمد مالجو است. این اقتصاددان که همیشه با آرامش مباحث خود را ارائه میکند، با نقد کامل دولت دوران اصلاحات خاتمی، دولت دوران سازندگی رفسنجانی، دولت احمدینژاد و سرنجام دولت اعتدال کنونی روحانی، تبیین کرد که تمامی این دولتها به نوبهای خود سیاستهای ضدکارگری اتخاذ کرده و میکنند و عنوان کرد که تنها راه حل کارگران برای رسیدن به زندگی انسانی فقط و فقط راه زمانبر و دشوار مبارزهی متشکل و سازمانیافته است و تأکید کرد که هیچ راه میانبری نیز وجود ندارد. ایشان تأکید کردند سه شکل تشکل موجود در قانون کار وابسته و غیر مستقل هستند و کارگران برای مبارزه تنها باید به نیروی خود دست به ایجاد تشکلهای مستقل خودشان بزنند.
یکی دیگر از سخنرانان کاظم فرجاللهی بود که از فعالان باسابقه و خوشنام جنبش کارگری است. من افتخار همراهی با این رفیق عزیز را داشتهام و در طول سالهای آشناییام از تجارب و آموختههای ایشان بهرهمند شدهام. از نظر من وی یکی از فعالان پیگیر، معتقد و صادق جنبش کارگری هستند. کاظم فرجاللهی در سخنان خود به بررسی مکانیسمهای موجود و تعبیهشده در قانون کار برای مهار قدرت کارگران پرداخت و توضیح داد که وضعکنندگان قانون موجود چه راههای فراری برای سرمایهداران پیشبینی کردهاند تا به هر طریق ممکن حقوق کارگران و مولدان اصلی ثروت را پایمال کنند. ایشان در ادامه به تاریخچهای اجمالی از فعالیت سندیکاها و تشکلهای کارگری، سرکوب این تشکلها و بازداشت فعالان آنها اشاره کرد و توضیح داد که چگونه با برنامهای ضدکارگری و به قصد منحرف کردن مبارزات راستین کارگری، تشکلهای دولتی و وابسته به سرمایه را به جای تشکلهای مستقل و واقعی کارگری جا زدهاند.
دو تن دیگر از شرکتکنندگان، آقایان فرشید یزدانی و حسین حبیبی نیز به بیان مواضع خود پرداختند که البته برخی سخنان آقای حبیبی با مخالفت سایر سخنرانان همراه بود. در پایان نیز بعضی از سخنرانان فراخور زمان اندک باقیمانده به سوالات کتبی و شفاهی حضار پاسخ دادند.
از نظر من در فضای اختهی کنونی چنین برنامههایی بسیار مفید است و باعث آموختن مطالبی ارزشمند برای کسانی میشود که شاید پیش از آن مجال شنیدن آنها را از هیچ تریبونی نداشته باشند و همینجا از دانشجویانی که علیرغم وجود مشکلهای بسیار و ممانعتهای گسترده، چنین نشستهایی را سازماندهی میکنند کمال تشکر را دارم. شنیدن تجربیات و نظرات کسانی که عمری را در راهی انسانی صرف کردهاند همواره مفید و سودمند خواهد بود، حتی اگر بر فرض با گوشهای از نظرات موجود در سخنان برخی حضار مخالف باشیم.
روی سخن آخر من با امثال افراد فرصتطلب و سودجویی است که قصد تخریب چهرهی فعالان صادق اجتماعی و کارگری را دارند تا بلکه بتوانند گوشهای از آبروی رفتهشان را بازگردانند. آنها باید بدانند که آب در هاون میکوبند زیرا با هر کدام از این اعمال ماهیتشان بیش از پیش برای همه روشن خواهد شد. آنان گاه از جوانان بیتجربه و ناآگاه برای پیشبرد مقاصد شومشان سوءاستفاده میکنند و با فریفتن آنها سعی میکنند از شور جوانی و عدم آگاهیشان به نفع خود استفاده کرده و سیاهیلشکر خود را با آنان پررنگتر جلوه دهند. اما این جوانان ناآگاه و یا بعضاً مغرض نیز که پرشتاب راه پیشوایان خود را پیش گرفتهاند مطمئناً از جانب جنبش کارگری طرد شده و به حاشیه رانده خواهند شد.
یکی از شرکتکنندگان در نشست دستمزد
رضا دهقان - ٢۵ اسفند ۱۳۹۴
*************
گفتگو با فريبرز رئيس دانا پيرامون حداقل دستمزد كارگران
فريبرز رئيس دانا در گفتگو با راديو ندا با بيان اينكه ''مسئله ما حذف ستم طبقاتی و حذف بهره كشی است '' ، گفت : '' يك ريال كمتر از يك ميليون و پانصد هزار تومان [بعنوان حداقل دستمزد]، امضاء كردن سند مرگ تدريجی [ كارگران] است!''
اینجا کلیک کنید.
*************
افتادن نقاب از چهره فریبرز رئیس دانا
روز یکشنبه شانزدهم اسفند در جلسه ای تحت عنوان جامعه و دستمزد در دانشگاه تهران با هدف مخالفت با خواست عمومی کارگران یعنی افزایش ۳ میلیون و ۵٠٠ هزار تومانی دستمزد برگزار شد که بانیان آن شوراهای اسلامی کار و شرکایش بودند. سخنرانان این جلسه، فریبرز رئیس دانا، محمد مالجو،فرشیدیزدانی،حسین حبیبی و کاظم فرج الهی بودند.
آنچه که از زبان سخنرانان این جلسه جاری شده، همانطور که همیشه در چنین نشستها و سخنرانیها یی امثال این افراد انتظار می رود، حول تفسیر وخامت اوضاع اقتصادی و توجیه غیرممکن بودن افزایش دستمزد متناسب با تأمین هزینه های زندگی بالای خط فقر بود.هدف از نوشتن این مطلب، نقد برگزاری این جلسه و موضوعاتی که سخنرانان به طور عموم بر سر آنها سخن گفتند، نیست. بارها این نوع تلاشهای تبیلغاتی از طریق به کارگیری مبلغان و کارشناسان خدمت گذار به سرمایه داری مورد نقد واقع گردیده و در میدان عمل نیز توسط توده کارگر معترض پس زده شده اند. امادر صحبتهای سخنرانان جلسه، برخی موارد در سخنان رئیس دانا که همیشه با ژست مدافع حقوق کارگر ظاهر می شود، شنیدنی تر و جالب توجه تراست.رئیس دانا که سالیانی است سعی کرده پشت نقاب دفاع از حقوق کارگر با حفظ هویت ارادتمندیش به نظام سرمایه داری برای خود وجهه ای هر چند حقیرانه هم در میان کارگران پیدا کند، در این جلسه به خاطر حساسیت موضوع و فشار شکل گرفته جنبش کارگری حول خواست افزایش دستمزد به بالای خط فقر، نتوانست نقاب را نگه دارد. او ضمن تأکید مجددش بر فاقد دانش اقتصادی بودن طبقه کارگر و به تبع آن ناتوانی از محاسبات هزینه های زندگی، از اینکه کارگران قبل از طرح و مطالبه کردن دستمزد به او مراجعه نمی کنند تا میزان مزد را برایشان محاسبه نماید، عصبی می شود و به فقان می آید واین به زعم ایشان خودسری کارگران و بی میلیشان به مشاوره گرفتن از او را به باد انتقاد شدید می گیرد.رئیس دانا بعد از مخالفت شدید با مبلغی که از سوی بخشهای مختلف کارگری برای حداقل دستمزد (٣۵٠٠٠٠٠ تومان ) درخواست شده، نتیجه تحقیقات و محاسبات کارشناسانه اش به عنوان اقتصاد دان در مورد دستمزد به طور کلی و عدد مناسب برای تعیین حداقل مزد سال ٩۵ را یک میلیون و پانصد هزار تومان اعلام می کند که به نظر ایشان مبلغ کارشناسی شده و قابل دفاعی در برابر مخالفت کارفرمایان است. آقای رئیس دانا که این بار با مخالفت شدیدش با خواست واقعی افزایش دستمزد کارگران نتوانست ماهیت ضد کارگریش را پنهان نگه دارد، به خاطر حفظ موقعیت شدیدا متزلزلش در میان محافل بسیار محدود ازکارگرانی که تا حالا نسبت به وظیفه او در منحرف کردن مبارزات کارگری و به سازش کشاندنشان توهم داشتند، بلافاصله اقدام به نمایشی مفتضحانه کرد! تهدید بی مایه نمایندگان شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر و شرکا،نمایش مشمئز کننده رئیس دانا در جلسه مذکور بود. او نمایندگان تشکلهای وابسته به دولت که در شورای عالی کار مصوبه تعیین حداقل مزد سالیانه را امضاء می کنند، تهدید کرد که چنانچه پای مصوبه مزد کمتر از یک میلیون و پانصد هزار تومان را امضاء کنند، نامشان را فاش خواهد کرد!فشار متأثر از آبرو رفتگی در اینکه رئیس دانا فراموش کرده بود نام امضاء کنندگان مصوبه تعیین مزد هر ساله به طرق مختلف رسمی و غیر رسمی اعلام می شود،قابل درک است.خود او خوب می داند که اگر هم کارگران در سطح وسیع با نام امضاء کنندگان مصوبات مزد آشنا نباشند، یا به خاطر مشغله های فراوانی که در زندگی دارند نام آنها را فراموش کنند، اما نام خود تشکلهائی که همگام و هم نظر با بخشهای دیگر دولتی و کارفرمائی در شورای عالی کار، سطح زندگی ای بیشتر از پنج برابر زیر خط فقر را برای بیش از ۴٠ میلیون نفر رقم می زنند، برای کارگران آشنا و یادآور بقاء اوضاع فلاکتبارشان است.بنابراین لازم به زحمت آقای رئیس دانا نیست که نام امضاء کنندگان را فاش کند. او ماهیت واقعی خودش را فاش کرد وبه این ترتیب اندک شانس فخر فروشیش به اندک شمارکارگرانی که تا کنون وی را خوب نشناخته بودند، از دست داد.
اما ما کارگران در برابر لطفی که رئیس دانا کرده و اهداف و نیات واقعی اش که پشت نقاب مدافع حقوق کارگرپنهان کرده و امروز نمایان ساخته است، به ایشان مدیون هستیم. در نتیجه به پاس این اقدام، ما هم توصیه ای دلسوزانه می کنیم که در جنبش کارگری هیچ جایگاهی برایش نمانده و تحقیقات و محاسبات اقتصادیش ربطی به واقعیات معیشتی کارگران و برآورد هزینه های آن ندارد و در نتیجه در میان کارگران نیز خریداری برایش پیدا نخواهد شد. بنابراین برای کسب روزی، جائی دیگر بساطش را پهن کند.
جوانمیر مرادی - ١٣٩۴/١٢/٢٣
اتحادیه آزاد کارگران ایران
*************
اعتراض به جلسه نشست (دستمزد و جامعه)
اینجا کلیک کنید.