(قسمت اول)
روز ۲٧ بهمن ملاقاتی بین "کاری تاپیولا" مشاور عالی مدیر کل سازمان جهانی کار و محجوب دبیر خانه کارگر که محور بحث آن بهبود شرایط قانونی فعالیت نهادهای صنفی کارگری بود، انجام گرفت.
در این دیدار محجوب مانند همیشه پا روی واقعیات گذاشت وبرای غالب کردن نهادهای جعلی دست به گزافه گوئی زد. این گونه چک و چانه زدنها توسط کسانی مانند محجوب که سابقه طولانی ای برای مجاب کردن سازمانهائی همچون سازمان جهانی کار به پذیرش نهادهای ضد کارگری خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار به عنوان تشکلهای کارگری دارد، اتفاق جدیدی نیست. بیش از سه ده است این ماجرا ادامه دارد.اما چرا هنوز این گزافه گوئی ها و قلب واقعیات از طرف یک نهاد بین المللی شنونده و خریدار دارد، باید به ماهیت و اساس کار چنین نهادی رجوع کرد. سازمان جهانی کار سازمانی کارگری یا مدافع حقوق کارگر نیست. این سازمان یکی از نهادهای وابسته به سازمان ملل است که به منظور تنظیم و تدوین قوانین و مقررات جهانی درجهت بهینهسازی استانداردهای بینالمللی کاروحصول اطمینان ازبکارگیری آنها ایجادشده که سازمان سه جانبه گرایی با شرکت نمایندگان دولت،کارفرمایان وکارگران رادریک نقطه ساماندهد. بنابراین روشن است که سازمان جهانی کار، نه یک سازمان کارگری، که تشکیلاتی است متشکل از نمایندگان دولتها، کارفرمایان و کارگران کشورهای عضو که در آن مانند بنگاهها و مؤسسات معاملاتی بر سر نحوه و شرایط خرید و فروش نیروی میان کارگران به عنوان فروشندگان نیروی کار و سرمایه داران به عنوان خریداران نیروی کار زیر نظر دولت که خود دولت نیز مدافع و در خدمت سرمایه داران است، قوانین تدوین و تصویب می گردند. وظیفه اصلی سازمان جهانی کار همانطور که در نظام نامه اش تأکید شده، تدوین مقررات و قوانین برای ایجاد شرایطی تا حد ممکن کم تنش (ممانعت از شورشها و انقلابات و غیره)برای سرمایه گذاری و بهره کشی از کارگران است. بی تردید آن چه که در قوانین سازمان جهانی کار به عنوان حقوق کارگر به رسمیت شناخته شده اند، همان دستاوردهای طبقه کارگر جهانی بواسطه مبارزاتش برای تغییر شرایط هستند که بردولتها تحمیل گردیده و امروز تثبیت شده اند، که با این وجوددر حال حاضر در تعدادی از کشورهای عضو از جمله ایران این الزامات نادیده و زیر پا گذاشته می شوند.
بنابراین تعجب آور نیست کسی مثل "کاری تاپیولا" تا این حد سراپا برای شنیدن حرفهای محجوب، گوش باشد و به نحوی با لفاظی توهم آفرینانه جعلیات را بپذیرد. رؤسا و مسؤلین سازمان جهانی کار ده ها سال است نظاره گرپایمال شدن حقوق کارگران در ایران هستند، ده ها سال است سرکوب، ضرب و شتم و لت و پار کردن، زندانی کردن و کشتار کارگران ایران به خاطر اعتراضشان به وضعیت غیر انسانی معیشت، بیکاری و فقر و نداری و ده ها و صدها مصائب دیگر و به خاطر ایجاد تشکلهای واقعی و مستقل از دولت را مشاهده می کنند. بارها شاهد افشاگریهای تشکلها و فعالین کارگری در مورد نقش تشکلهائی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی در سرکوب کارگران معترض بوده اند. در بیخ گوششان از جانب تشکلها، فدراسیونها و کنفدراسیونهای کارگری در سراسر جهان از مورد تعقیب قرار گرفتن و زندانی کردن فعالین و اعضاء تشکلهای کارگری در ایران شکایت شده است. مقابل چشمانشان روز یازده اردیبهشت سال جاری (٩۴) روز جهانی کارگر، روزی که کارگران جهان علیه بی عدالتی و برای تغییر شرایط غیر انسانی ای که نظام سرمایه داری ایجاد کرده به خیابان می آیند تا اعلام اتحاد و همبستگی کنند، عوامل خانه کارگر حتی در این روز نتوانستند ضدیتشان با منافع طبقه کارگر را اعلام نکنند و در نمایشی مشمئز کننده پرچم تفرقه افکنی و نفرت پراکنی نسبت به کارگران افغانی ای که در ایران به وحشتناک ترین شیوه مورد سؤاستفاده و بهره کشی واقع می گردند را بلند کردند. اما سازمان جهانی کار بنا به رسالتش درنظم دادن به مراودات نظامهای سرمایه داری در سطح جهان، چنین اعمالی توسط سرمایه داری ایران به عنوان یکی از شرکای این نظام جهانی را همواره نادیده گرفته است.
ادامه دارد
١١ اسفند ٩۴
______________
(قسمت دوم)
محجوب که به دنبال شکل گیری تنفر از نام خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار به خاطر اعمال ضد کارگرانه آنها و افشایشان در سطح جهانی پدید آمده،اکنون در صدد است با چانه زنی تصویر را از طریق کسی مثل "کاری تاپیولا" تغییر دهد و به او بقبولاند که این ارگانها، تشکلاتی کارگری و مستقل از دولت هستند و به این طریق برایشان مشروعیت بخرد.او می کوشد ثابت کند با وجود اینکه خواست سازمان جهانی کار مبنی بر اصلاح فصل ششم قانون کار به منظور باز کردن فضا برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری که سال 83 تفاهمنامه آن در حضور نماینده آن سازمان (سازمان جهانی کار) به امضاء رسید،اجراء شده است و از آن زمان به بعد تشکلهای به اصطلاح کارگری دیگری مانند کانون عالی انجمن های صنفی و مجمع عالی نمایندگان کارگران تشکیل شده اند، ولی کماکان خانه کارگر و شوراهای اسلامی کارمحبوب ترین و پر طرفدار ترین تشکلها در میان کارگران ایران هستند. استدلال محجوب از اینکه خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار هنوز محبوب کارگران! (کارگرانی که با تهدید و یا تطمیع به عضویت این ارگانها در آمده اند) هستند، کم توجهی همین دست از کارگران به تشکلهائی(ارگانهای ضد کارگری) دیگر مانند کانون عالی انجمنهای صنفی و مجمع عالی نمایندگان کارگران است. ایجاد این دو ارگان که بعد از سال 83 اتفاق افتاده است، از نظر محجوب مصداق همان گشایش فضا در ایران برای ظهور تشکلهای مستقل است که تفاهم نامه آن با حضور نماینده سازمان جهانی کار به امضاء رسید و حالا دبیر خانه کارگر متواضعانه آن را به "کاری پیولا" یاد آور می شود.
آقای "کاریتاپیولا" ظاهرا با حرفهای محجوب قانع گردیده و می گوید: هرچه قوانین (منظور"کاری پیولا" قوانین دولتی) کمتری داشته باشیم تشکلات کارگری عملکرد بهتری خواهند داشت؛ و ادامه می دهد: من از ابتدا اصرار داشتم که همین قوانین میتوانند تشکلات کارگری را محدودکنند. ازاینرو هر وقت صحبت ازتغییرقوانین است؛ تشکلات کارگری میتوانند خود را بهتر ساماندهی کنند و جلوی دخالت دولت را بگیرند.
"کاری پیولا" اینجا مصلحت می داند که در ظاهر هم شده ادعای استقلال نهادهای یاد شده از دولت را بپذیرد!
محجوب علت به زعم خودش اقبال بیشتر کارگران! به خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار نسبت به کانون عالی انجمنهای صنفی و مجمع عالی نمایندگان کارگران را اینطور توضیح می دهد: خانه کارگر به واسطه پایگاه مردمی که در میان طبقه کارگر دارد همچنان در تصمیم گیریهای روابط کار حضور دارد و با گرفتن ژست وحدت گرائی ولی در عین حال تأکید بر مقبولیت شوراهای اسلامی کار در میان کارگران، درادامه می گوید: انحصار فعالیت صنفی کارگری باید درجهت ایجاد واتحادتشکلهای متنوع صنفی کارگری باشد،بهصورت مسلم باورداریم که درحالت ایدهآل باید سازمانهای کارگری ایران براساسا لگوی انجمنهای صنفی وسندیکاهای کارگری تعریف شونداما درحال حاضرجامعه کارگری بیشترمتقاضی افزایش فعالیت تشکلشوراهای اسلامی کاراست.
شاهکار و خدمت ارزنده ارگانهای خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار علاوه بر دخیل بودن در سرکوب، ضرب و شتم و معرفی فعالین کارگری به مراکز امنیتی، حضور در تصمیم گیریهای روابط کار یعنی عضویت در شورای عالی کار که هر ساله دستمزدهای چند برابر و برای سال 94 پنج برابر زیر خط فقر را تأیید و امضاء کرده اند، می باشد. با نگاه به همین خدمت بی نظیر که ارگانهائی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و کانون عالی انجمنهای صنفی و غیره به کارگران ایران عرضه داشته اند و مصوبه راندن هر ساله بیش از 40 میلیون انسان به موقعیت پله هائی پائین تر به زیر خط فقر را امضاء می کنند، روشن است که ادعای محجوب مبنی بر افزایش استقبال از خانه کارگر و تقاضای بیشتر برای فعالیت شوراهای اسلامی کار از سوی کارگران چقدر بی اساس است.
آیا ممکن است بر روی این کره خاکی انسانهائی را یافت که خواهان بدبختی، گرسنگی و سیه روزی خود باشند و برای تقویت و گسترش ابزارهای ایجاد شرایطی که به تباهی و نابودی بکشاندشان سر و دست بشکنند؟ اگر چنین بود، می شد به حرف های محجوب باور کرد. ولی واقعی نیست که انسانها آزادانه و از روی میل و رغبت بر ضد خود و منافعشان هیچ کاری بکنند. اگر تعداد معدودی از میان ده ها میلیون کارگر که با توجه به امکانات تبلیغاتی، مالی و حمایتهای همه جانبه دولتی که در اختیار این ارگانها قرار دارد، عضو آنها شده اند، از راه تهدید و تطمیع جذب گردیده اند.
۱۳ جوانمیر مرادی - اسفند ۹۴