دامنه اعتصاب ها و اعتراضات کارگران در حوزه های مختلف کار هر روز ابعاد گسترده تری بر خود می گیرد. صحبت پیرامون حقوق های معوقه و اخراج و بیکارسازی و پایین بودن دستمزد صحبت هر روز همه کارگران شده است. نهادهای دولتی و امنیتی سرمایه نیز هر جا اعتصاب و اعتراضی اتفاق می افتد، دست به کار می شوند و از هر روشی برای خاموش کردن اعتصاب و ارعاب و پراکنده کردن کارگران استفاده می کنند.
کارگران نورد و لوله صفا سی روز است که در اعتراض به چهارماه تعویق در پرداخت دستمزدهایشان در حال اعتصاب هستند و در این مدت بارها توسط نهادهای امنیتی تهدید شده اند. کارگران لوله سازی خوزستان نیز در اعتراض به ۱۰ ماه حقوق معوقه، یک ماه دست از کار کشیدند. کارفرما برای برخورد با این اعتراض و در هم شکستن همبستگی میان کارگران، ٦ نفر از کارگران با سابقه این کارخانه را اخراج نمود اما کارگران با ادامه اعتصاب و تجمع در صحن کارخانه، کارفرما را مجبور به پذیرش بازگشت به کار این افراد کردند. تنها این دو بخش کارگری نیستند که دست به اعتصاب زده اند. طی روزهای گذشته کارگران سیمان لوشان، کارگران شهرداری قم و اهواز و بسیاری از دیگر کارگران نیز در گوشه و کنار کشور در اعتراض به شرایط کار و معیشتشان اعتصاب کرده اند.
حاکمیت سرمایه از اعمال هیچ جنایت و سرکوبی در حق کارگرانی که برای گرفتن حقوق های معوقه خود مبارزه می کنند، ابا ندارد. منشاء این سرکوب، ذات و ماهیت رابطه بین کار و سرمایه است. نظام سرمایه داری اما تنها از طریق برخوردهای مستقیم و با استفاده از نهادهای امنیتی و پلیسی اقدام به سرکوب کارگران نمی کند. آنجا که نظام سرمایه داری خود را نماینده مردم، مدافع حقوق تمامی آحاد جامعه و یا با دروغ پردازی و عوام فریبی، اداره کار، خانه کارگر و دیگر تشکل های دست ساز را مدافع کارگران معرفی می کند نیز در حقیقت کاری جز سرکوب و مقابله با رشد و گسترش و اعتلای آگاهی کارگران انجام نداده است. این شیوه رژیم سرمایه در مقابله با کارگران دست کمی از سرکوب عریان ندارد. گرایش های رفرمیستی در درون جنبش کارگری نیز با تبلیغ و ترویج آویزان شدن و چشم امید داشتن به دولت و مجلس و دیگر ارکان و نهادهای نظام سرمایه داری، با این نگرش ضد کارگری همراه و همپا شده اند و همه در به چهارمیخ کشیدن جنبش کارگری در چهارچوب نظام سرمایه و به بیراهه بردن آن و همسو کردن جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر با سرمایه، گام بر می دارند.
بر خلاف قولی که مدیران سرمایه در کارخانه لوله سازی خوزستان به کارگران داده بودند که امنیت شغلی کارگران حفظ خواهد شد و هیچ کارگری اخراج نمی شود، به محض پراکنده شدن کارگران و اعلام پایان اعتصاب، کارفرما حکم اخراج شش نفر از کارگران اعتصابی را صادر می کند که با ادامه اعتصاب کارگران مجبور به بازگرداندن آنها به کار می شود. پیش از آن نیز ٩ نفر از کارگران این کارخانه با شکایت کارفرما و به اتهام اختلال در تولید به دادگاه احضار شده بودند. مشابه همین برخورد نیز با کارگران اعتصابی نورد و لوله صفا اتفاق افتاد و تعدادی از نمایندگان کارگران این کارخانه به مراجع قضایی ساوه احضار شدند و با تهدید از آنها خواسته شد به اعتصاب خود پایان دهند.
مسائلی که در فوق به آن اشاره شد، تنها نمودهایی از برخوردهای ضدکارگری نظام سرمایه است. هر کدام از نهادهای موجود در نظام سرمایه بنا به مسئولیتی که در نظام کارمزدی در جهت تولید ارزش اضافی و انباشت هرچه بیشتر سرمایه به آنها محول شده است، عمل می کنند. ایدئولوژی نظام سرمایه اقتضاء می کند که با دروغ پردازی و تحریف واقعیات، این نظام ضدکارگری و ضد بشری را نماینده مردم و نهادهایی چون اداره کار را که مسئولیت قانونمند کردن بهره کشی از نیروی کار را بر عهده دارد، مدافع کارگران قلمداد کند. کارهایی از این دست در نظام سرمایه داری تعجب برانگیز نیست. از کوزه همان برون تراود که در اوست. هر کاری که توسط نهادهای نظام سرمایه در نظام کارمزدی انجام می شود در راستای تداوم بهره کشی از نیروی کار و انباشت سرمایه است که از ضروریات نظام سرمایه داری می باشد. طبقه کارگر تحت سرکوب عریان و پنهان سرمایه و زیر بار دروغ پردازی و وارونه سازی های بی امان، در حالیکه در منجلاب فقر و بی حقوقی دست و پا می زند، بیشترین ارزش اضافه را برای سرمایه داران و حاکمیت نظام کارمزدی تولید می کند. به جای آنکه با تکیه به نیروی عظیم خود ساز و کار سرمایه ستیزی چون شوراهای ضدسرمایه داری را بر بستر این مبارزات بی شمار فراهم کنند و بیرون رفتن از این پراکندگی در جنبش کارگری را در دستور کار قرار دهند، در دام دروغ پردازی سران نظام کارمزدی افتاده اند. از سوی دیگر گرایش های رفرمیستی (راست و چپ) که در تطهیر دولت سرمایه با بورژوازی رقابت می کنند، با نسخه پیچی هایی چون سندیکاسازی و اتحادیه گرایی، جنبش کارگری را زندانی نظام کارمزدی کرده اند. جنبش کارگری برای برون رفت از این شرایط و خلاصی از سیطره رفرمیست ها، بایستی به پا خیزد و با اتکا به نیروی خود، افق لغو کارمزدی را در مبارزات سرمایه ستیزش حول خواست و مطالبات روز کارگری، چراغ راه سازد.
ما کارگران که در بخش های مختلف کار می کنیم، از کارگران آموزش و پرورش (معلمان) گرفته تا کارگران بازنشسته و بیکار و دیگر حلقه های جنبش کارگری، به هر وسیله و هر شیوه ای که می توانیم باید به این کارگران اعتصابی و معترض کمک کنیم. به واقع باید گفت حمایت از این کارگران، حمایت از خواست و مطالبات خودمان است. ساکت و بی تفاوت بودن به مبارزات کارگری، تشجیع هجوم سرمایه علیه جنبش کارگری و تداوم یکه تازی رفرمیست ها در بی راهه سازی برای جنبش کارگری است. جنبش کارگری به طور خودپو ضدسرمایه داری است اما این پیشروان کارگری هستند که این جنبش خودپو و خودانگیخته را با دخالتگری خود، به سمت هرچه آگاهانه تر شدن و اعتلای سازماندهی شورایی آن علیه سرمایه و برای تغییر این شرایط ضد کارگری پیش می برند.
کارگر ضد سرمایه داری