افق روشن
www.ofros.com

(گزارشی از وضعیت ضد کارگری کارخانۀ سقزسازی کردستان (وَن


یکی از کارگران سقزسازی                                                                             سه شنبه ١٩ اردیبهشت ١٣٩١

کارفرمایان شركت سقزسازی کردستان (وَن)، مدت­هاست با ترفندهای مختلف، و به بهانه­های کاملاً غیر منطقی، کارگران رسمی و کارگران باسابقه­ی طولانی را زیر فشار گرفته، و شرایطی را برایشان ایجاد می­نمایند تا خودِ کارگران مجبور به عدم تمکین از ضوابط شرکت شده، و بهانه­ی اخراج خود را به دست کارفرمایان دهند. تا به این ترتیب امکان خسارت مالی شرکت به صفر برسد.برای مثال چندین نمونه از این موارد را در زیر بازگو می­نمایم.
طالب کریمی: کارگری زحمت­کش که دارای سابقه­ی طولانیِ کار در شرکت بود، تنها به دلیل عدم انطباق با سلیقه­ی کارفرمایان، مجبور به تحمل فشار شدید روانی و کاری آنان شد. به نحوی که کارفرمایان مدت­ها او را مجبور به اضافه­کاری ۴ ساعت در روز، و کار در تمامی روزهای تعطیل نمودند. تا جایی که طالب کریمی دیگر توانی برایش باقی نماند و مجبور به اعتراض به شرایط کاری خود شد. اما در جواب کارفرمایان طبق روال همیشگی و استناد به ضوابط شرکت، او را مکلف به تمکین از قواعد و ضوابط غیر انسانی و ضد کارگری شرکت نمودند. در حالی که کارگر فرسوده، دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و امکان ادامه­ی کار، تحت شرایط موجود برایش نا ممکن بود. در نتیجه کارفرمایان به هدف ضد انسانی خود رسیده­ و به بهانه­ی عدم تمکین کارگر از مقررات شرکت، او را اخراج نمودند.
سوما استیفایی : کارگر نامبرده در قسمت اداری مشغول به کار بود؛ و مدام در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با مدیران و کارفرمایان شرکت بود. کارفرمایان به منظور خلاص شدن از دست سوما استیفایی، با ترفندی مزورانه، با نا امن نمودن محیط کار برای او و هتک حرمت مکرر و بی احترامی کردن به کرامت واقعی و انسانی ایشان، و تشدید فشار روانی او، با توجه به نجابت و شرافت ستودنی ایشان، سعی بر فراری دادن او نمودند. به صورتی که بخش زیادی از کارگران شرکت متوجه وضع موجود شده بودند. زیرا بارها این کارگر شرافتمند را با چشمانی اشک­آلود دیده بودند که از محیط کارش بیرون دویده است. نهایتاً کارفرمایان شرکت با در تنگنا قرار دادن این کارگر، او را بدون تحمیل کمترین خسارت مالی به شرکت، مجبور به استعفا نمودند.
محمد عزیزی : یکی دیگر از کارگران رسمی و با سابقه­ی شرکت بود که مدت ١۴ سال در نهایت صداقت، از وجود خود در محیط کار شرکت مایه گذاشت. اما این کارگر نیز مانند بسیاری دیگر از کارگران، مورد جور و ستم کارفرمایان قرار گرفته، و با تحمیل اضافه­کاری­های اجباری و تغییر محل کار به صورت سالانه و مکرر، مرود اذیت و آزار شدید کارفرمایان قرار می­گرفت. به طوری که به مرور زمان و بر اثر تحمل فشار ناشی از کارهای سنگین، دچار ناراحتی­های شدید جسمی از ناحیه­های قلب، ریه و حساسیت شدید پوستی شد. تا جایی که در سال ٨۵ مجبور به عمل جراحی قلبش گردید. اما پس از آن با توجه به توصیه­ی پزشکان معالج مبنی بر پرهیز از انجام کارهای سنگین و دوری جستن از عوامل محرک بیماری وی در محل کار، باز هم بر شدت فشارهای وارده از طرف کارفرمایان بر او افزوده شد؛ تا جایی که در سال ٩٠ به هنگام کار در شرکت بی­هوش بر زمین افتاد؛ پس از انتقالش به بیمارستان، پزشکان مشکل قلبی را عامل بی­هوشی او تشخیص دادند. کارگر نامبرده پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان و استراحت پزشکی، بر سر کار خود بازگشت و فوراً از طرف کارفرمایان احضار گردید تا تعهد نامه­ای را مبنی بر قبول و پذیرش مسئولیت مشکلات ناشی از کار در محیط شرکت را به آنان تسلیم نماید، و کارفرمایان را از هرگونه مسئولیتی در قبال مشکلات پیش آمده مبرا نماید. کارفرمایان با تعیین دو روز مهلت برای او و تاکید مکرر بر ضوابط و مقررات شرکت، و قبول شرایط آن­ها، و امضای تعهدنامه­ی مذبور، و اخراج وی در صورت عدم امضای تعهدنامه، او را زیر فشار خود قرار داند. اما محمد عزیزی به هیچ وجه زیر بار خواسته­ی ضد کارگری آن­ها نرفت و پس از ١۴ سال کار صادقانه برای آنان، اخراج شد!
جلال ذوالفقاری : یکی دیگر از کارگران مورد ستم قرارگرفته­ی شرکت می­باشد؛ که قبلا طی گزارشی ارسالی به سایت کمیته­ی هماهنگی، وضعیت اسفناکش را به اختصار، جهت اطلاع کارگران و فعالین کارگری ایران شرح داده بودم. این کارگر زحمت­کش که در سال ٨٩، به دلیل عدم برخورداری دستگاه­های شرکت از حفاظ ایمنی دچار سانحه­ی دلخراش قطع عضو شده بود، به طوری که انگشتان دستش را، لای دستگاه غیر استاندارد و فاقد ایمنی از دست داده بود. جلال ذوالفقاری که به دلیل اهمال کاری کارفرمایان دچار سانحه­ی قطع عضو شده بود، از کارفرمایان شکایت نمود. و پس از دو سال پیگیری مداوم، بالاخره در فروردین ٩١ با صدور قطعی رای دادگاه مبنی بر مکلف نمودن کارفرمایان به پرداخت مبلغ ٣٣ میلیون تومان، بابت دیه­ی قطع عضو مواجه گردید. اما کارفرمایان در نهایت بی­شرمی مبالغ ٦ میلیون تومان مخارج بیمارستان، و ٧ میلیون تومان جریمه­ی نبودِ حفاظ دستگاه را از مبلغ مقرر کسر کرده، و تنها ٢٠ میلیون تومان از آن را به کارگر مصدوم پرداخت نمودند.کارفرمایان با این عمل ضد کارگری، بار دیگر نقاب از چهره­ی ضد انسانی خود برداشتند و بر همگان ثابت نمودند که منافع مالی آن­ها به مراتب از سلامتی و جان کارگران شرکت برایشان مهم­تر است.
لازم به ذکر است، موارد فوق تنها گوشه­ای از عمق فجایع موجود در شرکت سقز­سازی کردستان (وَن) می­باشد. زیرا مناسبات حاکم بر آن، با توجه به ضوابط و مقررات خشک کارفرمایان، که در اساس از ماهیتی ضد کارگری برخوردار می­باشد، تمامی زوایای زندگی کارگران را در بر گرفته است.

گزارش یکی از کارگران سقزسازی کردستان (وَن) - ١٨/٢/٩١

کمیته هماهنگی برای کمک - سه شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱