کارفرمایان شركت سقزسازی کردستان (وَن)، مدتهاست با ترفندهای مختلف، و به بهانههای کاملاً غیر منطقی، کارگران رسمی و کارگران باسابقهی طولانی را زیر فشار گرفته، و شرایطی را برایشان ایجاد مینمایند تا خودِ کارگران مجبور به عدم تمکین از ضوابط شرکت شده، و بهانهی اخراج خود را به دست کارفرمایان دهند. تا به این ترتیب امکان خسارت مالی شرکت به صفر برسد.برای مثال چندین نمونه از این موارد را در زیر بازگو مینمایم.
طالب کریمی: کارگری زحمتکش که دارای سابقهی طولانیِ کار در شرکت بود، تنها به دلیل عدم انطباق با سلیقهی کارفرمایان، مجبور به تحمل فشار شدید روانی و کاری آنان شد. به نحوی که کارفرمایان مدتها او را مجبور به اضافهکاری ۴ ساعت در روز، و کار در تمامی روزهای تعطیل نمودند. تا جایی که طالب کریمی دیگر توانی برایش باقی نماند و مجبور به اعتراض به شرایط کاری خود شد. اما در جواب کارفرمایان طبق روال همیشگی و استناد به ضوابط شرکت، او را مکلف به تمکین از قواعد و ضوابط غیر انسانی و ضد کارگری شرکت نمودند. در حالی که کارگر فرسوده، دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و امکان ادامهی کار، تحت شرایط موجود برایش نا ممکن بود. در نتیجه کارفرمایان به هدف ضد انسانی خود رسیده و به بهانهی عدم تمکین کارگر از مقررات شرکت، او را اخراج نمودند.
سوما استیفایی : کارگر نامبرده در قسمت اداری مشغول به کار بود؛ و مدام در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با مدیران و کارفرمایان شرکت بود. کارفرمایان به منظور خلاص شدن از دست سوما استیفایی، با ترفندی مزورانه، با نا امن نمودن محیط کار برای او و هتک حرمت مکرر و بی احترامی کردن به کرامت واقعی و انسانی ایشان، و تشدید فشار روانی او، با توجه به نجابت و شرافت ستودنی ایشان، سعی بر فراری دادن او نمودند. به صورتی که بخش زیادی از کارگران شرکت متوجه وضع موجود شده بودند. زیرا بارها این کارگر شرافتمند را با چشمانی اشکآلود دیده بودند که از محیط کارش بیرون دویده است. نهایتاً کارفرمایان شرکت با در تنگنا قرار دادن این کارگر، او را بدون تحمیل کمترین خسارت مالی به شرکت، مجبور به استعفا نمودند.
محمد عزیزی : یکی دیگر از کارگران رسمی و با سابقهی شرکت بود که مدت ١۴ سال در نهایت صداقت، از وجود خود در محیط کار شرکت مایه گذاشت. اما این کارگر نیز مانند بسیاری دیگر از کارگران، مورد جور و ستم کارفرمایان قرار گرفته، و با تحمیل اضافهکاریهای اجباری و تغییر محل کار به صورت سالانه و مکرر، مرود اذیت و آزار شدید کارفرمایان قرار میگرفت. به طوری که به مرور زمان و بر اثر تحمل فشار ناشی از کارهای سنگین، دچار ناراحتیهای شدید جسمی از ناحیههای قلب، ریه و حساسیت شدید پوستی شد. تا جایی که در سال ٨۵ مجبور به عمل جراحی قلبش گردید. اما پس از آن با توجه به توصیهی پزشکان معالج مبنی بر پرهیز از انجام کارهای سنگین و دوری جستن از عوامل محرک بیماری وی در محل کار، باز هم بر شدت فشارهای وارده از طرف کارفرمایان بر او افزوده شد؛ تا جایی که در سال ٩٠ به هنگام کار در شرکت بیهوش بر زمین افتاد؛ پس از انتقالش به بیمارستان، پزشکان مشکل قلبی را عامل بیهوشی او تشخیص دادند. کارگر نامبرده پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان و استراحت پزشکی، بر سر کار خود بازگشت و فوراً از طرف کارفرمایان احضار گردید تا تعهد نامهای را مبنی بر قبول و پذیرش مسئولیت مشکلات ناشی از کار در محیط شرکت را به آنان تسلیم نماید، و کارفرمایان را از هرگونه مسئولیتی در قبال مشکلات پیش آمده مبرا نماید. کارفرمایان با تعیین دو روز مهلت برای او و تاکید مکرر بر ضوابط و مقررات شرکت، و قبول شرایط آنها، و امضای تعهدنامهی مذبور، و اخراج وی در صورت عدم امضای تعهدنامه، او را زیر فشار خود قرار داند. اما محمد عزیزی به هیچ وجه زیر بار خواستهی ضد کارگری آنها نرفت و پس از ١۴ سال کار صادقانه برای آنان، اخراج شد!
جلال ذوالفقاری : یکی دیگر از کارگران مورد ستم قرارگرفتهی شرکت میباشد؛ که قبلا طی گزارشی ارسالی به سایت کمیتهی هماهنگی، وضعیت اسفناکش را به اختصار، جهت اطلاع کارگران و فعالین کارگری ایران شرح داده بودم. این کارگر زحمتکش که در سال ٨٩، به دلیل عدم برخورداری دستگاههای شرکت از حفاظ ایمنی دچار سانحهی دلخراش قطع عضو شده بود، به طوری که انگشتان دستش را، لای دستگاه غیر استاندارد و فاقد ایمنی از دست داده بود. جلال ذوالفقاری که به دلیل اهمال کاری کارفرمایان دچار سانحهی قطع عضو شده بود، از کارفرمایان شکایت نمود. و پس از دو سال پیگیری مداوم، بالاخره در فروردین ٩١ با صدور قطعی رای دادگاه مبنی بر مکلف نمودن کارفرمایان به پرداخت مبلغ ٣٣ میلیون تومان، بابت دیهی قطع عضو مواجه گردید. اما کارفرمایان در نهایت بیشرمی مبالغ ٦ میلیون تومان مخارج بیمارستان، و ٧ میلیون تومان جریمهی نبودِ حفاظ دستگاه را از مبلغ مقرر کسر کرده، و تنها ٢٠ میلیون تومان از آن را به کارگر مصدوم پرداخت نمودند.کارفرمایان با این عمل ضد کارگری، بار دیگر نقاب از چهرهی ضد انسانی خود برداشتند و بر همگان ثابت نمودند که منافع مالی آنها به مراتب از سلامتی و جان کارگران شرکت برایشان مهمتر است.
لازم به ذکر است، موارد فوق تنها گوشهای از عمق فجایع موجود در شرکت سقزسازی کردستان (وَن) میباشد. زیرا مناسبات حاکم بر آن، با توجه به ضوابط و مقررات خشک کارفرمایان، که در اساس از ماهیتی ضد کارگری برخوردار میباشد، تمامی زوایای زندگی کارگران را در بر گرفته است.
گزارش یکی از کارگران سقزسازی کردستان (وَن) - ١٨/٢/٩١
کمیته هماهنگی برای کمک - سه شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱