قبل از رسیدن به موضوع جلسه نماینده کارگران با مدیران ایران خودرو به صورت فشرده به روند وقایع تا آن زمان می پردازیم.
چهارشنبه: پرسنل شيفت بعدازظهر که ساعت ١٢ شب از شركت خارج شده بودند بعد از اطلاع یافتن از حادثه از سوار شدن به اتوبوس هاي داخل پاركينگ امتناع ورزيده و به سر دادن شعار می پردازند. سپس درب پارکینگ را بسته و به سمت خیابان (جاده کرج) حرکت کرده و با سنگ با نیروهای کلانتری درگیر می شوند، تا اینکه گارد ویژه سر می رسد و با گاز اشک آور کارگران را متفرق می کند. کارگران که در این گیر و واگیر جمعیتشان کم شده بود به سمت کارخانه عقب نشینی می کنند. مأموران گارد ویژه موتورسوار و آنهایی که با اتومبیل وَن آمده بودند به درون کارخانه می ریزند. بخشی از کارگران که قصد عزیمت به منزل داشتند با فریاد «بی غیرت ها نروید» دیگر کارگران مواجه می شوند و از تصمیم خود منصرف می شوند و تا صبح می مانند. صبح که می شود کارگران شیفت شب سوار بر سرویس هایشان می شوند که به خانه هایشان بروند. مدیران از قبل تصمیم گرفته بودند که برخلاف معمول کارگران را از درب ١٢ راهی کنند که در خیابان با نیروهای پلیس مستقر در بلوار ایران خودرو درگیر نشوند. البته گفته می شود مدتی جاده کرج و راههای اطراف کارخانه برای ساعاتی بسته می شود که مردم متوجه حضور نیروهای ضدشورش نشوند. بعد از خروج کارگران از کارخانه نیروهای ضد شورش سوار بر موتور و وَن از کارخانه خارج می شوند و بخشی از آنها نیز در کلانتری چیتگر مستقر می شوند تا در صورت اضطرار به درون کارخانه بیایند. حضور چنین حجم عظیمی از نیروهای نظامی در کارخانه بی سابقه می باشد.
از طریق رانندگان به کارگران گفته می شود که شیفت صبح تعطیل است اما کار در شیفت دو و سه برقرار است. کارگران به سر کار می آیند اما از کار کردن خودداری می کنند.
سپس دور هم جمع شده و به گفتگو می پردازند. هیأتی از طرف ارگان های دولتی به کارخانه می آید و همراه با مدیران خواستار صحبت با نماینده کارگران می شوند. بعضی از قسمت ها چون مونتاژ و پرس سه، نماینده انتخاب کرده و به همراه پرسنل بخش شمالی کارخانه در قسمت رستوران مدیران تجمع می کنند. مدیران در طبقه دوم رستوران گرد آمده بودند. جلسه که از مدیران شرکت، تمدن استاندار تهران، صداقت نماینده سازمان گسترش، نماینده وزارت اطلاعات و... تشکیل شده بود با صحبت های یکی از کارگران و تسلیت مدیران به خاطر بروز حادثه آغاز می شود. کارگر مزبور سخن را چنین می آغازد: «احتمال قوی می دهم به خاطر صحبت هایی که می کنم اخراج شوم ولی حرف هایم را می زنم.» در این موقع تمدن استاندار تهران می گوید: «من قول می دهم کسی اخراج نشود.» در تمام طول جلسه کارگران در زیر باران منتظر بودند بدانند کار به کجا می کشد و با مطالبات آنان چه برخوردی صورت می گیرد. در طول جلسه از اضافه کاری روز جمعه، انحلال شرکت های پیمانی، گرفتن حواله ماشین بدون واسطه شدن و اخذ پول توسط تعاونی خاص (که از طریق آن سیصد هزار تومان از کارگران کسب می شود)، افزایش دستمزد و همچنین ایجاد شوراهای کارگری که بارها در شعارهای کارگران مطالبه گردیده بود صحبت می شود. یکی از کارگران با خشم می گوید «شیوه ای که حراست برای تفتیش کارگران دارد بسیار توهین آمیز است.» سپس در حالی که از کوره در رفته بود به مدیران ارشد ایران خودرو چون باقری و... اشاره می کند و می گوید: «اگر دنبال دزد هستید دزدهای واقعی اینها هستند.» کارگر دیگری خطاب به یکی از مدیران ایران خودرو می گوید: «شما این ماشین های گران قیمتی را که زیر پایتان است را از ما دارید.» بعد از بحث و گفتگو، در نهایت ٢٧ خواست کارگران به طور شفاهی از طرف مدیران پذیرفته می شود. در حالی که کارگران بیرون از جلسه مشغول صحبت بودند یکی از مدیران به میان آنها می آید و با مطرح کردن این موضوع می گوید به قسمت های مربوطه خود بروید و کار را شروع کنید. کارگران از این کار سر باز زده و می گویند باید موضوع را از زبان نماینده کارگران بشنویم و او را هو می کنند. در درون جلسه اما، یکی دو نفر از نمایندگان کارگران می گویند این موافقت ضمنی کافی نیست، بلکه باید مطالباتی که مورد قبول واقع شده به صورت مکتوب نوشته شده و توسط مدیران امضا گردد. یکی از نمایندگان ارگان های دولتی - که گفته می شود تمدن استاندار تهران بوده - می گوید: «اگر چنین کنیم، موضوع به رسانه ها درز پیدا می کند، و ما نمی خواهیم موضوع رسانه ای شود.» سپس شیفت سه را تعطیل اعلام می کنند.
پنج شنبه: در این روز کارگران بدنه سازی وانت، بدنه سازی تندر و... دست از کار می کشند و در سه راه شاتل تجمع می کنند. در همین تجمع کارگران از شنیده های خود راجع به آنچه در روز چهارشنبه و در جلسه کارگران با مدیران گذشته بود گفتگو می کنند. همزمان با آن مدیران مدام به همه قسمت ها تلفن می-کردند و خواهان شروع کار می شدند. کارگران بدنه سازی ٢٠٦ هم به طرف سه راه شاتل حرکت کردند. دو تن از مدیران به نام سلیمانی و بابایی که به طرف ٢٠٦ می رفتند در راه با کارگران رودر رو می شوند و کارگران با شعار «کارگر می میرد، مدیر پاداش می گیرد» سد راه آنان می شوند. بین کارخانه شمالی و جنوبی یک تریلی قرار داده بودند تا از رفتن کارگران به کارخانه شمالی جلوگیری نمایند.
یکی از کارگرانی که قصد داشت خودش را به کارخانه شمالی برساند توسط یکی از مأموران حراست دستگیر شد که جمعیت کارگران او را از چنگ او بیرون می آورند. در این موقع یکی از کارگران به روی کفی تریلی می-رود و می گوید: «از درگیری و حرف های حاشیه ای درگذرید، ما شورای کارگری می خواهیم، باید حرف اصلی مان این باشد.» کارگرانی که تجمع کرده بودند خواستار آمدن نجم الدین می شوند و در جواب می شنوند که نجم الدین رفته بهشت زهرا اینجا نیست. کارگران که روی آمدن نجم الدین اصرار داشتند می گفتند: «تا نجم الدین نیاید از اینجا تکان نمی خوریم.» شرکت با استخدام مداح و تدارک تجهیزات از قبیل بلندگو و آمپلی فایر و... قصد داشت در محوطه مراسم سینه زنی راه بیندازد. کارگران به شدت با این عمل مخالفت می کنند. یکی از کارگران بلندگو را از دست مداح گرفته و دقایقی با کارگران با تأکید بر خواست تشکیل شوراهای کارگری در مورد مطالبات عمده کارگران با آنها صحبت کرده و خواستار آمدن نجم الدین می شود. بالاخره با اصرار کارگران نجم الدین به میان آنان می آید و بعد از گفتن تسلیت خواست های کارگران را به دو دسته تقسیم می کند. وی می-گوید برخی از خواست ها مانند تعطیلی جمعه، افزایش دستمزد و دادن رکورد در اسفندماه در دستور کار قرار می گیرد ولی بررسی خواست تشکیل شورای کارگری را که به گفته او نیاز به بسترسازی دارد را به شش ماه آینده موکول می کند. بعد از صحبت های نجم الدین و تأیید مطالبات، کارگران به سر کار رفتند. قبل از ورود کارگران به قسمت ها بولتنی با عنوان «گزیده ای از سخنان مهندس نجم الدین در روز مراسم عزای عمومی حادثه ایران خودرو» که گزیده ای از مطالبات کارگران در آن آمده بود در قسمت ها پخش شده بود تا کارگران را نسبت به ازسرگیری کار ترغیب کنند.
طبیعی است که نجم الدین تحت فشار کارگران و ترس از ادامه اعتصاب به خواست کارگران تن داد، اما تحقق تمامی این مطالبات منوط به پیگیری آنها از سوی کارگران ایران خودرو می-باشد.///
رامین کوهیاری