گزارشی که ملاحظه میکنید از شرایط کار تعدادی از زنان کارگر در یک کارگاه تولید و مونتاژ تابلوهای برق در شهر کرمانشاه میباشد که برای ما ارسال شده است. چنین مکانهایی در نقاط مختلف کشور و در موارد زیادی بی نام ونشان، به فراونی یافت میشود و این فقط مشتی از خروار است. کارگاههایی که زنان و مردان، دختران و پسران ناچارند برای امرار معاش و به دست آوردن مبلغ ناچیزی پول، به شدیدترین شکل ممکن نیروی کار خود را به فروش برسانند. نبود قرارداد کار و بیمه، ناامنی محیط کار، قطعهکاری و دستمزد ناچیز، عدم وجود قوانین موجود کار و ... از جمله شاخصهای چنین کارگاههایی است.
هر کارگر آگاهی با آشنایی و مشاهدهی شرایط کار و زیست کارگران در چنین مکانهایی، به روشنی متوجه بردهگی آشکار در قرن بیست و یکم میشود و البته با این تفاوت که این بردهگان، داوطلبانه و با اختیار خود، نیروی کار و ساعتهای طولانی از عمرشان را برای افزایش ثروت صاحبان سرمایه قرار میدهند! آنها در دنیایی بسر میبرند که باید به شدیدترین شکل ممکن به این بردهگی مزدی تن دهند تا بتوانند شکم خود و دیگر اعضای خانوادهشان را سیر کنند. این عدالتی است که نظام سرمایهداری برای بشریت رقم زده تا اکثریت ساکنان آن برای امرار معاش، هست و نیست خود را در خدمت افزایش ثروت صاحبان سرمایه، از دست دهند.
ما ضمن سپاس و قدردانی از دوست کارگری که این گزارش را از شهر کرمانشاه برای ما ارسال کرده، از همهی دوستان کارگر و خوانندهگان سایت میخواهیم که هر چه بیشتر از شرایط کار و زندگی کارگران برای ما بنویسند. از این طریق، همطبقهایهای ما بیشتر با موقعیت و مشکلات یکدیگر آشنا شده و راههای سازمانیابی و حمایت و همبستگی کارگری را پیدا میکنند.
*****
گزارشی از یک کارگاه مونتاژ تابلو برق در کرمانشاه
سالهای خیلی دور و شاید نیم قرن پیش،" علیاشرف درویشیان " با کتابهایی که به زبانی شیرین برای کودکان نوشت، فاصله طبقاتی در شهر کرمانشاه را به تصویر کشید. او از " نیازعلی ندارد " و زندگی مردم فقیر در کنار نهر " آبشوران " گفت و " کلاش قرمز " به پای " گل طلا " کرد تا به شکلی رویایی در آسمان شهر پرواز کند و دو زندگی متفاوت را در محلههای فقیرنشین با محلههای بالای شهر، تشریح کند. به نظر میرسد این نویسندهی بزرگ بار دیگر باید " سالهای ابری " دیگری را در کرمانشاه توصیف کند که چگونه شرکتهای مختلف و با عناوین پیمانی، قراردادی، روزمزدی، قطعهکاری، نیروی کار نسلی از طبقه کارگر این شهر را به ارزان ترین شکل ممکن، خریداری کرده و باز هم فاصله طبقاتی است که اوج میگیرد. با هم به کرمانشاه و یک مرکز تولیدی در این شهر میرویم:
" به کلانشهر کرمانشاه خوش آمدید "، این تابلویی است که نگاه هر تازه واردی را پس از ورود به شهر، به خود جلب میکند. شهری با وسعت زیاد که جمعیت میلیونی را در خود جای داده است. اما ساکنین این کلانشهر، مانند دیگر شهرهای بزرگ با مشکلات و مسائل متعددی روبرو هستند که مهمترین آن بیکاری روزافزون است. اگر چه آمار دقیقی در این رابطه وجود ندارد، اما بر اساس همان ارزیابیهای رسمی، کرمانشاه همواره در ردههای بالای رشد بیکاری در سطح کشور قرار دارد. با این وجود، شاید نیازی هم به مراجعه به مراکز آماردهی درصد بیکاری در این شهر نباشد، کافی است گشتی در بین مردم شهر بزنید و آمار را از زبان خود آنها بشنوید. خانوارهای بیشماری هستند که هر کدام یک یا چند نفر بیکار با تحصیلات مختلف در منزل دارند که بعضی از آنها با شغلهای کاذب امورات خود را میگذرانند و بعضی دیگر در مراکز مختلف تولیدی و یا خدماتی، با پایینترین سطح دستمزد و بدون هیچ مزایایی، کار میکنند.
اینجا کرمانشاه است، شهری با شهرکهای مسکونی متعدد که به هم پیوستهاند و این کلانشهر را به هم ارتباط دادهاند. در ابتدای خروجی شهر به سمت سنندج، جنب شرکت نوشابهسازی زمزم، ورودی شهرک مسکونی " معلم " است که نسبتا بزرگ و پر جمعیت میباشد. ابتدای بلوار عطار و در یکی از کوچههای فرعی آن، تعدادی از زنان و دختران در زیرزمینی کار میکنند که کارگاهی بی نام و نشان است. آنها تابلوی برق، مونتاژ میکنند.
حدود یک سال است که این کارگاه، فعالیت دارد و به گفته کارگرانی که در آنجا کار میکنند، یکی از شعبههای تولید و مونتاژ یک شرکت پلهبرقی و آسانسورسازی در تهران است که آنها حتی ناماش را هم نمیدانند. این شرکت که با شعار معروف " کارآفرینی " و " کار در منزل " فعالیت میکند، محصولات خود را در بازار داخلی و کشورهای همسایه به فروش میرساند.
این کارگاه در زیرزمینی مسکونی قرار دارد و فاقد هر گونه امکانات ایمنی، رفاهی و بهداشتی بوده و کارگران با شکلی ابتدایی، کار میکنند. تعداد ٢٠ کارگر زن و دختر جوان که فقط نامشان در یک دفتر ثبت شده و بدون هیچ قرارداد و هیچ ظوابط قانونی، از جمله بیمه، در این مکان کار میکنند. علاوه بر آنها، تعداد ١۵ نفر دیگر از این زنان و دختران، کارهای محوله را به منزل برده و بدون هیچ ایرادی، آن را تحویل میدهند و در صورتی که قطعهای شکسته شود، باید خسارت آن را بپردازند.
در این محیط کار، توهین و تحقیر و اهانت به شخصیت کارگران امری رایج است و آنها در پاسخ به این سئوال که چرا چنین برخوردهایی را تحمل میکنند، میگویند با این هزینههای سرسامآور از قبیل کرایه منزل و خوراک و پوشاک، ناچاریم کار کنیم و صدایمان هم در نیاید. مسئول فنی کارگاه میگوید که " چون دستمزد کارگر برقکار و فنی بالاست و برای ما سودی ندارد، از نیروی کار این زنها استفاده میکنیم. آنها تنها برای کمک خرج خانواده اینجا میآیند و کار میکنند و دیگر وقت شان را به بطالت نمیگذرانند و مبلغی پول هم عایدشان میشود! "
شرایط و تقسیم کار در این کارگاه
سربندی سیمها، کاپشو زدن، پرس کردن وایرها، سوکت زدن و دستهبندی کردن سیمها در اندازه و رنگهای مختلف با ابزارهایی که خود کارگران باید تهیه کنند، بخشی از کار این زنان کارگر است. این ابزارها شامل سیمچین، پیچگوشتی و پرس کاپشو و ... میباشند. این بخش از کار در این کارگاه را زنان و دخترانی انجام میدهند که در منزل کار میکنند.
صاحبان این کارگاه در ازای هر ٢٠٠ سرسیمبندی با پرس و بستن آن در سوکت یا ترمینال که انجام آن، یک شبانه روز طول میکشد، مبلغ ٢۵٠٠ تومان پرداخت می کنند. در حالی که اگر این کار را یک کارگر برقکار انجام دهد، باید مبلغ ١۵ هزار تومان اجرت بگیرد.
بخش دیگری از کار در این کارگاه تولیدی، مونتاژ و سوراخکاری با دریل و بستن داکت یا کانال روی سینیهایی است که بر اساس طرح مشخصی صورت می گیرد. هر کارگر از صبح تا عصر، فقط میتواند دو یا سه عدد از این قطعات را آماده کند و بابت هر قطعه، مبلغ ١۵٠٠ تومان به کارگر میپردازند. در صورتی که اجرت واقعی این کار، حدود ٢٠ هزار تومان است.
بعد از آماده شدن سینیها، آن را به قسمت نصب و مونتاژ لوازم برقی مانند کنتاکتورها و کلیدها و کاپلاژ سیمها و دستگاههای اتوماسیون میبرند. هر کارگر در صورت سرعت عمل بالا، میتواند فقط دو یا سه عدد در روز آماده کند که برای نصب این لوازم در هر سینی و به عنوان کار پایانی، مبلغ ١۵٠٠ تومان به هر کارگر پرداخت میشود.
این در حالی است که هر کدام از این تابلوها بر اساس قیمت ساخت در بازار، اجرت کار آن را ٣٠ % قیمت لوازمی است که در تابلو نصب میشود. به عبارتی هر کدام از این پانلها بیش از ۴٠٠ هزار تومان لوازم در آن به کار می رود که باید برای ساخت هر تابلو، مبلغ ٩٠ هزار تومان به کارگر پرداخت شود. اما در این کارگاه در مجموع مبلغ ٧ الی ١٠ هزار تومان بابت اجرت کار، به کارگر میپردازند. این تفاوت فاحش در دستمزد ساخت این تابلوها نشان میدهد که چه سود هنگفتی به جیب صاحبان سرمایه سرازیر می شود!
این زنان کارگر، اگر منزلشان نزدیک محل کار باشد برای نهار به خانه رفته و سپس باز میگردند، در غیر اینصورت همانجا، غذایی که همراه خود آوردهاند را بدون هیچ امکانات آشپزخانهایی، میخورند.
در این کارگاه بینام و نشان و سازنده تابلوهای برق در شهر کرمانشاه، زنان کارگری وجود دارند که برای بدست آوردن مبلغ ناچیزی پول، به شکل قطعهکاری به شدت استثمار میشوند و از دستمزد بر اساس قانون، بیمه، عیدی و پاداش و دیگر مزایای محیط کار خبری نیست!
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری - ١٣خرداد ١٣٩٠