افق روشن
www.ofros.com

گزارشی از وضعیت کارگران جاشو (ملوان) در جنوب ایران


ع. عبرتاوی                                                                                                    جمعه ٧ تیر ۱۳۹۳

بحران روزافزون اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سرمایه داری حاکم در ایران، جمهوری اسلامی را در وضعیتی قرار داده است که بنا به منطق این سیستم، برای حل موقتی بحران و بقای خود، شدیدترین ابزارها را علیه نیروی کار به کار ببندد. وضعیت حاد بیکاری، اخراج های جمعی و گسترده، بی ثباتی شغلی از طریق تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا، مقابله با هرگونه تشکل مستقل و خارج از مدار حکومت، اعمال فشار بر فعالین کارگری از طریق بازداشت ها و پرونده سازی، تنها بخشی از حقایق آشنا برای فعالین کارگری است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. اما در میان طبقۀ کارگر ایران به طوری کلی، اقشاری هستند که تحت فشار و ستمی مضاعف قرار دارند، با این حال متأسفانه طی سال های گذشته از سوی فعالین کارگری مورد توجه چندانی قرار نگرفته اند. در این جا قصد دارم تا به عنوان یک فعال کارگری و حقوق اقلیت قومی عرب، به گوشه ای از شرایط سخت و دردناک جاشوها (ملوانان) بنا به تجربۀ کار چندین سال در کنار آن ها اشاره کنم. قشری که نه فقط تحت فشارهای معیشتی بالایی قرار دارد، بلکه به همان اندازه یا بیش از آن، پتانسیل اعتراضی هم دارد
درحالی که قراردادهای «موقت» اکنون به یکی از حملات جدی علیه نیروی کار جامعه تبدیل شده است، باید بگویم که در مورد کار جاشوها اصولاً حتی هیچ گونه قرارداد کتبی هم وجود ندارد، تا چه رسد به آن که «موقت» باشد. به این معنا که جاشوها پس از صحبت و توافق شفاهی با صاحب لنج، بنا به خواست او بر روی یک شناور آغاز به کار می کنند. کارگران جاشو عملاً فاقد بیمه هستند. به این معنا که به طور ماهیانه، حق بیمه پرداخت می کنند و نام آن ها در لیست قرار می گیرد. اما خدمات و تسهیلات پرداختی به آن ها بسیار ناچیز است. این درحالی است که حرفۀ مورد نظر، از جملۀ مشاغل سخت و زیان آور است که در ادامه اشاره خواهم کرد. در نتیجه مانند سایر اقشار طبقۀ کارگر، بحث بیمه نیز یک مسأله و درخواست جدی برای جاشوها به شمار می رود.
به علاوه تاجایی که به درآمد باز می گردد، جاشوها در شناورهای «صیدی» دستمزد خود را به طور روزانه یا ماهیانه، و آن هم بر مبنای میزان صید دریافت می کنند. در قبل، درآمد حاصل از صید به ٢۴ قسمت تقسیم می گردید که سهم ملوان و مالک شناور برابر (هر یک ١٢ واحد) بود. اما با افزایش قیمت سوخت به دنبال طرح های هدفمندی یارانه ها و تحریم ها، سهم صاحب شناور نسبت به جاشو، ١۴ به ١٠ افزایش یافته است. مالکان شناور نه فقط نسبت به گذشته سهم بیشتری را از حاصل کار (صید) جاشو دریافت می کنند، بلکه قیمت صید را هم در بازار به بهانۀ افزایش قیمت سوخت و ادوات، بالاتر ارائه می کنند. به عبارت دیگر از این دو طریق سود بیش¬تری عاید خود می کنند. خریداران عمدۀ ماهی در بازار یا اصطلاحاً «یزاف»ها هم خود با مالکان لنج در یک کاسه دست دارند. به همین دلیل است که قیمت صید شفاف و روشن نیست و اکثر جاشوها از قیمت واقعی و روشن صید مطلع نیستند. به این معنا که صاحب شناور برای کسب سود بیش¬تر قیمت نهایی فروش را پایین از واقع به جاشوها اعلام می کند. دریافت دستمزد در شناورها یا لنج های «باری»، یا ماهایانه است و یا سفری (یعنی بر مبنای سفر و مقصد مورد نظر) که این مورد دوم بیش¬تر رایج است.
کل درآمد ماهیانۀ یک صیاد، ٦٠٠ الی ٧٠٠ هزار تومان در ماه می شود. و این در حالی هست که در ماهِ صید، هوا و شرایط جوی مساعد باشد، چون در غیر این صورت صید متوقف، و به دنبالِ بیکاری مقطعی، درآمد جاشوها کاهش پیدا می کند (گاهی پیش می آید که یک ماه تمام، شرایط جوی نامساعد باشد). اگر جاشو تمام وقت طی ماه به کار مشغول باشد، شاید تنها ٢٠٠ هزار تومان دیگر به مبلغ مذکور اضافه گردد. لازم به گفتن نیست که چنین درآمدی از یک سو برای یک خانوادۀ ۴ نفره با توجه به هزینه های سرسام آور زندگی تا چه حد پایین است و از سوی دیگر نیازمند ٢۵ تا ٣٠ روز کار طاقت فرسا در دریا است (درحالی که به ندرت پیش می آید یک شناور تا این دفعات به دریا برود). در کل نسبت به شرایط سختی کار و هزینه ها، این درآمدِ خیلی کمی است. به علاوه این درحالی است که هیچ گونه بیمۀ بیکاری نیز پرداخت نمی گردد.
به علاوه همان طور که اشاره شد حرفۀ جاشوها، در زمرۀ مشاغل سخت است و سوانح کار در این حرفه به کرّات به چشم می خورد. ابزارهای نجات و ایمنی که فوق العاده در دریا مورد استفاده هستند، بسیار محدود و خیلی کمتر از استاندارهای معمول می باشد. مثلاً در یک شناور کپسول های اطفای حریق باید وجود داشته باشد، درحالی که شما بیشتر با کپسول هایی کوچک رو به رو می شوید که مدت ها است از تاریخ بازرسی آن گذشته است. بارها پیش آمده است که لنجی در دریا دچار حریق گردیده، اما هیچ گونه تمهیداتی برای اطفای حریق وجود نداشته است. حتی وسایل کمک های اولیه هم (بعضاً در حد باند، بتادین، چسب زخم و نظایر این ها) موجود نیست. این مغایر با استانداردهای ادارۀ بندر است. وظیفۀ ادارۀ بندر ظاهراً بررسی این گونه مسائل در هنگان صدور مجوز خروج است. درحالی که عملاً با اخذ مبلغی به عنوان رشوه (مثلاً ۵٠ هزار تومان)، مجوز خروج را با وجود نبود استانداردهای ایمنی لازم اعطا می کند.
نبود کلاس ها و آموزش لازم و ابتدایی نیز به عنوان حق اولیۀ شاغلین این حرفه، به افزایش سوانح کار دامن زده است. در کلاس هایی که برگزار می گردند، خدمات آموزشیِ به¬خصوصی ارائه نمی گردد؛ خصوصاً در بحث امداد نجات و اطفای حریق (به عنوان دو مورد بسیار مهمی که اغلب رخ می دهند).
به طور خلاصه در این حرفه همیشه مرگ ملوانان را تهدید می کند. در هر اسکلۀ باری سالانه افراد زیادی غرق می شوند که دلیل آن هم عموماً نبود استانداردهای لازم، و مقصر اصلی صاحب شناور است (مثلاً لنج های کشورهای عربی این طور نیستند و وضعیت به مراتب بهتری دارند. چون ایمنی تاحد بالاتری رعایت می شود). در صورت بروز یک سانحه (مصدومیت یا مرگ)، صاحب شناور هیچ گونه تعهدی را قبول نمی کند.
در خود لنج امکانات رفاهی بسیار بسیار پایین است. تنها یک اتاق کوچک (شامل سکان، قطب نما و غیره) وجود دارد که می توان در آن خوابید. به علاوه عموماً این فضا کافی نیست، و کارکنان مجبورند در گرما و سرما بیرون بخوابند (البته در شناورهای باری این مکان بزرگ تر هست و همه در داخل می خوابند، ولی باز هم به نسبت نفرات فضا محدود است).
شرایط کار بسیار دشوار و طاقت فرسا است: گرمای شدید (تا حد تلفات جانی در اثر گرما زدگی)، حتی در اتاق ناخدا یا اصطلاحاً «قمارۀ» بسیاری از شناورها هم کولر وجود ندارد؛ باران، هوای طوفانی دریا و غیره. این در حالی است که «تعطیلات» و «هشت ساعت کار روزانه» اصولاً مطرح نیست. یک شناور هر زمان کار کند، جاشو نیز باید با آن برود. با این وجود سن بازنشتگی در این حرفه، حدود ٦٠ سال تعیین شده است. به همین دلیل است که بسیاری از جاشوها با پیری زودرس و بیماری ها و امراض متعدد در سنین نه چندان بالا رو به رو می شوند. به علاوه «حق سنوات» نیز برای این قشر مانند سایر کارگران مشاغل سخت و زیان بار درنظر گرفته نمی شود. طبق قانون بیمۀ مشاغل سخت و زیان‌آور، چون این دسته از رشته‌های شغلی به نوعی برای سلامت شاغلین مضر هستند، در خدمات بیمۀ تأمین اجتماعی هر یک سال فعالیت آنان، باید یک و نیم سال محاسبه ‌شود تا بتوانند پس از بیست سال بازنشسته شده و از ادامۀ آسیب‌های جسمی جلوگیری شود. اما بنابر سوء استفادۀ تأمین اجتماعی از مقررات موجود، در صورتی که این افراد زحمتکش جامعه، کمتر از بیست سال پیاپی یا بیست و پنج سال متناوب بیمه رد کرده باشند، سنواتشان یک و نیم برابر محاسبه نمی‌شود و همۀ حق قایل شده در قانون برای این کارگران از بین می‌رود، زیرا دوباره از نظر شرایط بیمه‌ای و خدمات بازنشستگی در شرایط برابر با شاغلین در مشاغل عادی یکسان می‌شوند.
همچنین نوع فعالیت در این حرفه تأثیرات فرعی مخربی بر محیط زیست نیز داشته است. عدم وجود تعطیلات و تقریباً همیشگی بودن آن، عدم رعایت بهداشت از طریق تخلیۀ سوخت مصرف شده در دریا و استفاده از موتورهای دیزلی، صید غیرقانونی و خارج از فصل به وسیلۀ صیادان «غیر مجاز»ی که با رشوه به مقامات دولتی و در نتیجه بدون پرداخت مالیات و عوارض همراه با تورها و ادوات غیرمجاز مشغول به فعالیت هستند، همگی به کاهش ذخایر دریا و انقراض تدریجی آبزیان به عنوان منبع معاش اکثر خانواده های این منطقه منجر گردیده است.
در انتها باید ذکر کرد که گروه ها و اقلیت های ملی زیادی در میان جاشوها وجود دارد: عرب، فارس، پاکستانی و هندی. تبعیض و اجحاف علیه جاشوهای هندی و پاکستانی به شدت رواج دارد و به نوعی می توان آن را نوعی بردگی مدرن نامید. سطح دستمزدِ به مراتب پایین تر، پرداخت دیرتر حقوق، رفتار دون شأن با این گروه و همۀ مشکلات گفته شده در این نوشته به شکل مضاعف، در مورد آن ها وجود دارد. در حالی که همۀ ما بخشی از طبقۀ کارگر جهانی هستیم و در نتیجه دشمن اصلی ما (سیستم سرمایه داری) و منافع و راهکارهای ما علیه آن یکی است.
این ها بخشی از مسائل و مشکلات جاشوها (اعم از لنج های صیدی و باری- شامل فلزی و چوبی-)، به مثابۀ یکی از زحمتکش ترین بخش های طبقۀ کارگر ایران است: شرایط بسیار دشوار کار، بروز سوانح کار (اعم از مصدومیت یا مرگ)، عدم وجود تعطیلات و هشت ساعت کار روزانه، بالا بودن سن بازنشستگی، عدم ارائۀ تسهیلات بیمه ای و در نظر گرفته نشدن حق سنوات از سوی سازمان های بیمه ای، عدم پرداخت بیمۀ بیکاری، پایین بودن سطح دستمزد به دلیل عدم محاسبۀ حق ملوان و غیره.
به همین دلیل این بخش از کارگران زحمتکش و معترض ایران نیز در تقابل با فساد و ارتشا در ادارۀ بنادر و دریاداری، و اجحافات کارفرمایان، به تشکل مستقل خود نیاز دارند و می توانند مطالبات پیشنهادی زیر را مطرح سازند:
کاهش ساعات کار
منظور داشتن تعطیلات و تسهیلات رفاهی
افزایش ایمنی شناورها و ادوات از سوی کارفرما
گشایش صندوق بیمۀ بیکاری
اعطای «بیمۀ عمر»، سایر تسهیلات بیمه ای اجباری و منظور داشتن «حق سنوات» از سوی سازمان های مربوطه
محاسبۀ حداقل دستمزد و حق ملوان و هم¬چنین زمان مشخص پرداخت آن از طریق نمایندگان واقعی این حرفه
برگزاری کلاس های آموزشی برای روش های صحیح صیادی، نکات ایمنی و بهداشتی

ع. عبرتاوی، فعال کارگری عرب

شورای دبیری - میلیتانت