همانطور که در خبرها آمده است، ١۴ بهمن، یک روز مانده به موعد عملی شدن مطالبات کارگران (خودرو ساز) از سوی مدیران ایرانخودرو بود. گفتگوهای کارگران حول این موضوع بالا گرفت، اگر کارفرما زیر قول و قرارش بزند چه بکنیم، هر کسی نظری می داد اما سرجمع صحبت های اکثر کارگران از سرگیری اعتصاب بود؛ اما اعتصاب غذا یا اعتصاب در تولید. چیزی دیگری که به خوبی مشهود بود روحیه بالای کارگران بود. کارفرمایان نیز در مقابل، برای درهم شکستن روحیه جمعی کارگران دست به کار شدند. آنان به خوبی دریافته بودند که اگر به خواست کارگران جواب مثبت ندهند احتمال اعتصاب بسیار است، و حتی احتمال اینکه چرخ تولید ارزش اضافی را از حرکت بازدارند چیز غریبی نبود. و اینجاست که صحبت از بستن شریان تولید سرمایه به میان می آید. مدیریان به تکاپو می افتند؛ اما به خوبی دریافته بودند که این بار نمی توانند با وعده و وعید جو ملتهب و آماده عمل را آرام کنند. به اصطلاح بی مایه فطیر است. یکی از خواست های محوری کارگران افزایش پایه حقوق می باشد. کارفرما از عملی شدن این مطالبه سر باز می زند و حاضر نیست حداقل تا قبل از عید این خواست را عملی کند، از سوی دیگر آمادگی کارگران را برای اعتصاب می دید، پس برای جلوگیری از اعتراضاتی که هر لحظه احتمال آن می رفت طی بخشنامه ای ٣٠ درصد به آکورد کارگران تولید، ٢٠ درصد به کارگران پشتیبانی و ١٠ درصد به آکورد کارگران ستادی افزود.
قرار شد دو پاداش یکی به جهت آنکه تولید خودرو از مرز ۵٠٠ هزار گذشته ا ست و پاداش دیگر به دلیل قرار گرفتن شرکت ایرانخودرو در زمره ده خودروساز برتر است پرداخت شود. اگر تولید در ایرانخودرو تا پایان سال از مرز ٦٠٠ هزار خودرو عبور کند پاداش دیگری پرداخت خواهد شد. کارفرما علاوه بر عیدی مصوب دولت پاداش دیگری هم پرداخت می کند. پول شش هزار سهم
کارگران (حدود یک میلیون تومان ) که سالها به تعویق افتاده بود پرداخت می شود، همچنین پاداش تولید خودرو دنا نیز پرداخت خواهد شد.اما همانطور که اشاره شد کارفرمایان به افزایش پایه حقوق تن نداد، اما کارگران دست بردار نیستند، این موضوع نقل گردهمایی کارگران است.
قدرت جمعی کارگران در مقابل کارفرمایان، در این مقطع از مبارزات کارگری، توانست آنان را وادار کند بخشی از دستمزدشان را در اشکال آکورد، پاداش و ... بدهند اما خواست افزایش حقوق پایه همچنان موکول به آینده شده است. در میان کارگران بخش های دیگر، این موضوع مطرح است که چرا معدنکاران، ذوب آهن قروه در کردستان، لوله و نورد صفا در ساوه، کارگران قزوینی و ... نتوانسته اند مطالبات خود را به صاحبان سرمایه تحمیل کنند. هر چند وضعیت مزدی کارگران خودروساز نسبت به کارگران دیگر بهتر است حرف درستی است، اما واقعیت این است که با همین شرایط طبق گفته مدیران دولت سرمایه داری که خط فقر را دومیلیون و پانصد هزار تومان می دانند، دستمزد کارگران ایرانخودرو زیر خط فقر می باشد. شما خود وضعیت اسفناک و بی حقوقی سایر بخش ها ی کارگری را از این مجمل بخوان. شبه رایگان بودن دستمزد کارگران یک واقعیت تلخی است که با آن روبرو هستیم. بخشی از کارگران به کارتن خوابی، اعتیاد و غیره کشیده می شوند. سرمایه داران و دولتهای سرمایه داری به چیزی جز تولید بیشتر ارزش اضافی که اقتصاددانان بورژوازی آن را ارزش افزوده می نامند ، نمی اندیشند. آنان برای نجات از بحران که برخاسته از سرشت سرمایه داری است باکی از فقر و آوارگی ما کارگران ندارند.
این سوال هم مطرح است که چرا کارگران دیگر بخش ها ماهها اعتراض می کنند تا دستمزدهای معوقه خود را بگیرند ، یا ماهها برای مقابله با اخراج و بیکارسازی مبارزه می کنند، اما بسیاری از این مبارزات دستآورد چندانی نداشته است. اگر به سیر مبارزات کارگری که ویژگی اش تدافعی و خودپویی است نظر اندازیم، آنجا که کارگران تعدادشان زیاد بوده و با اتکا به نیروی خود وارد صحنه پیکار اجتماعی شده اند به پیروزیهایی هم دست یافته اند، اما آنجا که تعداد کارگران کم بوده کمتر دستاوردی داشته اند. با پراکنده شدن کارگران، صاحبان سرمایه به مقاصد خود که همان اخراج است می رسند. برای مبارزه و مقابله با هجوم سرمایه به سطح معیشت ما و تشدید استبداد و سرکوب ، تشکل شورایی سراسری ضدسرمایه داری را طلب می کند. کارگران ایرانخودرو با سی تا سی و پنج هزار کارگریک نیروی قدرتمند کارگری است که در عرصه تولید ارزش اضافی برای سرمایه داران و دولت سرمایه از اهمیت بالایی برخوردار است، از نظر تاثیر اجتماعی روی جنبش کارگری اثر گذار است. با توجه به نکات بالا موفقیت کارگران خودروساز معلول دو فاکتور می باشد؛ یکی نیرومندی اش به خاطر تعداد کارگران، و دیگر اینکه این حرکت خودپوی و خودانگیخته به قوانین و نهادهای دولت سرمایه متوسل نشد؛ روی نیرو و اتحاد خود حساب کرد؛ و در یک کلام به اداره کار نمایندگان مجلس که سامان ده تولید ارزش اضافی و قوانین ضدکارگری می باشند، التجا نیاورد.
اگر کارگران معدنکار و یا کارگران پتروشیمی در عسلویه و کل کارگران به اصطلاح پروژه ای در عسلویه متحدانه در قالب شوراهای ضدسرمایه داری جلوی مدیران سرمایه ایستادگی کنند، و با دخیل بستن به نهادهای سرمایه داری چون اداره کار، مجلس و دولت از اتکا به نیروی خود غافل نشوند، می توانند سرمایه و دولت سرمایه را به تمکین وادار کنند. عامل عمده برای رسیدن به پیروزی قدرت است، سرمایه امکانات مالی، نیروی تبلیغی و قدرت سرکوب دارد؛ اما جمعیت زیاد کارگران به آنها قدرت می دهد، کارگران ایرانخودرو از نظر تعداد نسبت به دیگر بخش های کارگری قدرتمندتر است، همانطور که معدنکاران بافق و ... . حال اگر این نیروی عظیم ، متحد و آگاه با همبستگی دیگر کارگران در تشکل شورایی که حق دخالتگری را به اکثریت بدهد و در روند شکل گیری شوراها کارگران آگاه تر آزموده تر و با افق و هدف ظاهر شوند، و خود را از بندهای رفرمیستی که مبارزات کارگری را در محدوده چانه زنی بر سر دستمزد محدود می کند بگسلد و مطالبات روز کارگری را با افق یک زندگی آزاد از بند نظام کارمزدی و برای زندگی مرفه گره بزند، می تواند با مبارزات اش خطوط مناسبات تولید ارزش اضافی را بشکند.
با توجه به مطلب فوق مبارزات کارگران ایرانخودرو و مبارزاتی خودپو و خودانگیخته و با آگاهی جمعی و با اتکا به نیروی عظیمی اش، در بعضی عرصه ها کارفرمایان این خودروسازی ها را به تمکین وادار کنند. اما از افزایش حقوق پایه که یک خواست محوری کارگران است سر باز بزند.
تحقق مطالبه افزایش دستمزد پایه، یک خواست دور از دسترس نیست بلکه خواستی است که دیگر حلقه های کارگری آن را بارها مطرح کرده اند. و می تواند ملاط همبستگی بخش های مختلف کارگری باشد؛ کارگران ایرانخودرو هم اکنون پیگیر عملی شدن ان می باشند، اما عملی شدن آن منوط به یک همبستگی توام با آگاهی است. این اعتصاب و حرکتهای اعتراضی بعدی به خوبی این موضوع را روشن کرد، کارفرمایان در مقابل مبارزات نیرومند کارگران زبون ظاهر می شوند. و این درس را به دیگر کارگران می آموزد. برای پیروزی در مبارزه با سرمایه بایستی آگاهانه تر و همبسته با دیگر کارگران شرکت کنیم. بررسی این اعتصاب، دستاوردها و آنچه می بایست انجام دهد ولی انجام نداد را به وقت دیگری موکول می کنیم.
چند کارگر - ٩٣/١١/٢٠