افق روشن
www.ofros.com

فناناپذیران

!مشتی محکم بر دهان یاوه گویان مروج آشتی طبقاتی و بخشیدن ستمگران

صبا راهی                                                                                                        شنبه ١٩ آذر ماه ١٣٩٠

 

**************************

فناناپذیران

مشتی محکم بر دهان یاوه گویان مروج آشتی طبقاتی و بخشیدن ستمگران!

هیبرون پادشاه مستبد و خونخوار یونان باستان که مانند تمام شاهان و سایر مستبدان خود را " فناناپذیر" میدانست، کسی بود که گلوی مخالفانش را میدرید، چشمانشان را با دستهای خود از کاسه بیرون میاورد و به هیچ اصول اخلاقی پای بند نبود، و ارتش قتل عام گر او، هراکیلن، را وادار میکرد که راه بیفتند و سراسر یونان را به تعظیم و اطاعت در مقابل " شاه " و استبداد او وادار کند، تا این شاه خونخوار به هر چه و هر کس که میخواهد چنگ بیندازد، و اگر بدست نیاورد، آنرا و هر آنچه که دور و برآن و متعلق به آن میباشد را با درنده ترین شیوه ها از جلوی راهش برمیدارد.
هیبرون سراسر یونان را دیوانه وار جستجو میکند تا بر اساس افسانه های شنیده سلاحی را پیدا کند که بتواند با استفاده از آن انسانیت را نابود کند تا خود و قدرتش را فناناپذیر سازد. محل این سلاح را تنها یک دختر باکره " کف بین" میدانست!
جدلهایی بین طرز فکرهای مختلف در این دوره از یونان باستان برپاست! جدلهایی که با گذشت هزاران سال اما به هیچ وجه ناآشنا نیستند، برخی از خدایان با وجودی که شاه خونخوار و مستبد صدای هر گونه مخالفت با او را در گلو خفه میکند،مخالفین ش را به فجیع ترین شکل میکشد اما اینان " گفتگوی با خونخواران" ها را پیشنهاد میکنند. اما بالاخره خدای صلح یا همان خدای " گفتگو با خونخواران" پس از اینکه فرزندانشان توسط ارتش قتل عام گر شاه هیپرون کشته میشود، گویا تازه دردی که به جان مردمی که عزیزانشان توسط آن خونخوار مستبد و ارتش سرکوبگرش کشته شده بودند را درک میکند، به تیسه ئیس که فردی بی اعتقاد به هر گونه خدا بوده است و تنها نبرد قهرآمیز را راه مبارزه میدانسته، حق میدهد که باید با این خونخواران وارد میدان نبرد شد تا میدان " مذاکره"!
فیلم بخوبی نشان میدهد که ستم طبقاتی از دیرباز است که برزندگی بشریت سایه شوم و خونخوار خود را پهن کرده است! از زمان مالکیت خصوصی و سایه زالو صفتان بر زندگی اکثریت جوامع. مبارزه طبقاتی در این فیلم بدرستی به بیننده پیام میدهد که هیچ راهی بجز مبارزه سازماندهی شده قهرآمیز با خونخواران حاکم و از بین بردن بی عدالتی و ستم طبقاتی و دستگاه سرکوب و زورگویی و نیز نابودی ستمگران وجود ندارد!
شاه خونخوار در حال نزدیک شدن به منطقه زندگی تیسه ئیس بود، منطقه ای که به دستور " خدای مذاکره یا خدای صلح" باید از سکنه خالی شود تا هنگامی که شاه خونخوار هیبرون به آن منطقه میرسد کسی در آنجا نباشد، جدای اینکه تیسه ئیس مخالفت میکنند و میگوید باید در برابر زور ایستاد اما خدای صلح حاکم آن منطقه است و برای اینکار، خالی کردن منطقه از سکنه، ابتدا ثروتمندان، و اطرافیان " خدای مذاکره" اسباب رفتن شان از آن منطقه فراهم میشود و آخر از همه دهقانان و سایر اقشار فرو دست قرار میگیرند. تیسه ئیس نیز یکی از این افراد بود که محکوم است بماند تا همه بروند و او آخر از همه محل را همراه با مادرش ترک کند.
تیسه ئیس که حاصل روابط مادرش با یک مرد است،مردی که تسه ئیس او را نمیشناسد، به همین دلیل در جامعه فئودالی آن زمان، که با وجود جامعه حزب الهی ایران کنونی زیاد هم دور از تصور نیست، بشدت مورد توهین و تحقیر فرهنگ فئودالی قرار میگیرد، مادرش توسط طبقه مرفه بطرز رذیلانه ای بدلیل رابطه " نامشروع و زادن فرزند حرامزاده" از جامعه طرد میشود، و برای اینکه از تیسه ئیس چهره ای بد نام بسازند در همه جا شایعه میکنند که با مادرش رابطه جنسی دارد!
تیسه ئیس که فردی رزمنده و افکاری پیکارجو با ستمگران دارد اما نه تنها به این مسایل وقعی نمیگذارد بلکه هر چه مصمم تر به جنگ با شاه خونخوار میپردازد و دیگران را به اینکار تشویق میکند. باز هم در همین قسمت از فیلم مشاهده میشود که برخی از فرصت طلبان، " رفرمیست" های منفعت طلب و قدرت طلب؛ و کسانی که در زندانهای این شاه ستمگر کمترین مقاومت را نشان دادند چگونه به دامن شاه خونخوار میغلتند، اما خبر ندارند که اگر بخواهند هیپرون را شاه خود بدانند و وفاداری شان را به این ستمگر نشان دهند بدون آنکه بدانند یکباره توسط سربازهای گرگ صفت شاه ستمگر روی صورت شان با چنگهای آهنی مثل پنجه کشیده شود و خون از آن میبارد، و بر آلت تناسلی شان نیز با چوبه های سنگین ضربات وحشتناک وارد میشود تا آنها را بدین وسیله عقیم سازند! و به راستی که چه خفتی بالاتر از اینکه به " ستمگران" وفادار باشی و برای آن در صف " شکنجه گران " او قرار بگیری و اینهمه شکنجه را نیز خود مجبور به تحمل باشی!
هیپرون شاه خونخوار که مثل همه شاهان و مستبدان مرتجع خرافه پرست بوده و مروج خرافه، همراه لشکر قتل عام گرش به دنبال دختر باکره ای بوده که ضمن ارضای تمایلات حیوانی اش، دختر را که " آینده " را می گفت و خود را رابط خدای صلح و خدایان دیگر میدانست صاحب شود تا با " پیش گویی ها و دعاهای او" بر دوام قدرت استبدادش او افزون شود.
به همین دلیل شاه ستمگر تمام کسانی که در آن عبادتگاه که محل زندگی آن دختر باکره بود، و یا اطراف آن زندگی میکردند و از محل زندگی آن دختر و سه دختر دیگر همراز و نیاز او خبر داشتند را دستگیر و زندانی به وحشیانه ترین شیوه ها شکنجه میکند. اما نکته ای که بسیار شایان توجه مقاومت تا پای جانِ بسیاری از این زندانیانی ست که در مقابل شکنجه های ارتش وحشی شاه خونخوار یا دوام میاورند یا کشته میشود اما به همکاری با شاه خونخوار تن نمیدهند. یکی از این زندانیان مقاوم حتی زبان خودش را با قیچی که جلوی چشم شاه خونخوار از یکی از شکنجه گران برمیدارد میبرد تا محل زندگی دختر را لو ندهد!
شاه خونخوار وقتی با لشکر قتل عام گرش به منطقه مورد نظر میرسد با آخرین افراد باقیمانده در آن منطقه روبر میشود که تیسه ئیس و مادرش جزو آنها بودند، لشکر درنده اش هر که و هر چه سر راه بوده را نابود میکند، تیسه ئیس که خود قربانی ستم طبقاتی بوده و ریشه های این ستم را بخوبی تشخیص میداده با برخورداری از درایتی بالا و بدنی قوی با دیدن وحشیگری های نیروهای شاه خونخوار یک تنه شروع به جنگیدن با سرکوبگران شاه میکند و دیگران را تشویق به جنگیدن میکند، شاه خونخوار برای اینکه او را تسلیم کند، تهدید میکند که اگر تسلیم نشود سر مادرش را میبرد، اما تیسه ئیس تسلیم نمیشود و با شاه مستبد خونخوار سازش نمیکند، شاه خونخوار در برابر چشمان تیسه ئیس سر تنها کسی که تیسه ئیس در دنیا داشته یعنی مادرش را با چاقو می بُرد، و برای اینکه تیسه ئیس تسلیم ناپذیررا به چنگ آورد و او را " رام " کند با انداختن یک تور که روی او تیسه ئیس را به دام میگیرد....
تیسه ئیس که روحیه سس جنگجو داشت ، تحت هیچ شرایطی به خواسته های شاه مستبد تن نمیدهد.... و بالاخر وقتی که " خدای مذاکره و صلح و عشق " عزیزانش" توسط شاه مستبد کشته میشوند، اعلام میکند که تنها راه مقابله با شاه مستند و پاک کردن زمین از وجود پلید و خونخوار او جنگ است و هیچکس شایسته تر از تیسه ئیس برای فرماندهی این جنگ نیست... جنگ صورت میگیرد و شاه مستبد که داعیه فنا ناپذیری داشت خودش و قدرت ویرانگری اش فنا میشود و تیسه ئیس که بنیان فکری نبرد با ستمگران را پایه ریزی کرده بود جاویدان میشود. چنانچه تا به امروز از آن شخصیت دلیر و سازش ناپذیر تاریخ با احترام یاد میکند!
فیلم بصورت سه بعدی ساخته شده و جدای از داستان جالب آن دیدن فیلم را جذابتر کرده است.
فیلم فناناپذیران نبرد میان ستمدیدگان با ستمگران و مجادلات نیروهای مختلف را بر سر نابودی هیبرون و دستگاه سرکوبش را در یک دوره تاریخی بسیار بسیاردور به نمایش در آورده است! تاریخی که اگر کسی با تاریخ مبارزه طبقاتی آشنایی نداشته باشد ممکن است این فکر برایش متصور شود که فیلم افسانه است تا حقیقت! چرا که فیلم بیان مقاومت و ایستادگی در مقابل زور و زورگویان و خونخواران قدرت طلب میباشد. فیلم بخوبی نشان میدهد در مقابل سرکوبگران باید لباس رزم پوشید و نه رخت مذاکره! فیلم بخوبی نشان میدهد که مبارزه طبقاتی به صرف چای و شیرینی نیست! به صرف یک نبرد خونین است! فیلم نشان میدهد که از زمان پیدایش طبقات، طبقه ستمگر برای بقای قدرت خونخواری اش شکنجه و تجاوز را برای شکستن مقاومت زندانی، اُسرا، و تمام کسانی که با سرکوبگران ظالم و خونخوار همکاری نمیکردند اختراع کرده است، شکنجه هایی که به جنایت بارترین مرگ ها منجر میشده و میشود!
اما وقتی به تاریخ مبارزه طبقاتی در کشور خودمان و درهمین عصر خودمان ونه حتی صد سال قبل؛ در دو رژیم ارتجاعی شاه مستبد نوکر سرمایه داری جهانی و رژیم حزب الهی نوکر سرمایه داری جهانی نگاه میکنی حقایق فیلم بیشتر برایت ملموس میشود. زندانهای شاهنشاهی مملو بود از سروقامتان تاریخ که در زندانها ارزشمندترین درسهای مبارزه با دشمن را پایه ریزی و به هم بندان خود آموزش میدادند، قیام تاریخی و شکوهمند سیاهکل را برپانمودند، و با خون خود مسیر مبارزه طبقاتی را به ما نشان دادند... زندانهای رژیم اسلامی نیز در دهه شصت شاهد کشتار نسلی از کمونیست ها و سایر انقلابیون بود که برای رهایی از چنگال سرمایه داری جهانی و رژیم حزب الهی نوکر آن تا پای جان های شیرین خود مقاومت کردند و تسلیم دشمن خلق نشدند!
از طرفی این فیلم گویی ماهیت آمریکا و ارتش وحشی آن و سایر کشورهای غربی ست که برای چنگ انداختن روی منابع سایر کشورها ا زهیچ جنایتی کوتاهی نمیکنند! چه جنایاتی که مستقیم خودشان توسط ارتش درنده شان به کارگردانی سی آی ای آدم کش مرتکب میشوند، چه جنایاتی که توسط گروه های دست سازشان مانند حزب الله ایران در حق مخالفین خود اعمال میکنند.
از طرف دیگر فیلم فناناپذیران، مشت محکمی ست بر دهان یاوه گویان در این زمانی که برخی چون خود زیر اولین برخورد حیوانهای شکنجه " بریده" بودند، سالهاست با شیوه هایی شناخته شده به خیال خام خود به " تمسخر" آن شیوه مبارزه یعنی مقاومت و تسلیم ناپذیری " کمر خدمت" بسته اند. مشت محکمی به دهان کسانی که به همکاری با شکنجه گران و بازجویان و دستگاه اطلاعات هر دو رژیم پرداختند، کسانی که به دورغ گفتند " شلاق" خوردند برای اینکه " تواب پروری" را رواج دهند، برای اینکه " شکنجه گر " را از کیسه خلیفه ببخشند، برای اینکه " افتخار " داشته باشند تا وکیل مدافع توابین شکنجه گر شوند تا هر چه بیشتر" تواب پروری" را رواج دهند، تا به بقای سرمایه و دستگاه سرکوبش کمک کنند، یعنی همان بی شرمانی که در زندان به سر موضعی ها برای اینکه مقاومت شان را بشکنند، چون خودشان کمترین مقاومتی در برابر شکنجه گران نشان ندادند، با آن چهره کریه و منفور مملو از بدذاتی بدورغ میگفتند " برادرت بریده" ، مشت محکمی ست بر دهان کسانی که از گذشته خود بشدت وحشت دارند و سعی میکنند از طرق مختلف انقلابیون و کسانی که مبارزه مسلحانه را ترویح میکنند به خیال خام خود به انزوا بکشانند، کسانی که سالهاست در خدمت به ارتجاع بلندگوهایشان را در اختیار توده ای های منفور و اکثریتی های منفور همکار رژیم قرار میدهند تا به درست ترین نوع مبارزه از چنگ ستمگران نوکر امپریالیستها تعرض کنند،به سمبل ها و الگوهای مقاومت، سازش ناپذیری و تسلیم ناپذیری لگدپراکنی کنند، کسانی که در پشت الفاظ انقلابی ، اسامی انقلابیون، ریاکارانه سنگ کارگر را به سینه میزنند و بی شرمانه بخشش ستمگران را تبلیغ میکنند و میخواهند که خلق ستمدیده ایران و تمام کسانی که عزیزانشان را توسط این رژیم جنایتکار از دست داده اند ستمگران را " در آغوش بکشند" ، را برجسته میکند، فیلم مشت محکمی ست بر دهان آن " ضدکمونیست" هایی که هدفمند تنها و تنها با مبارزه قهرآمیز ستمدیدگان مخالفت دارند و با وقاحت از حمله نیروهای ناتو به لیبی دفاع میکنند.. فیلم مشت محکمی ست بر دهان خیلی ها... تمام آنهایی که با " مهربانی و صلح طلبی" خواهان بقای خونخواری سرمایه داری جهانی و رژیم های وابسته به آن مثل رژیم حیوان صفت اسلامی در ایران هستند! فیلم خیلی ها را بشدت دمق میکند! بردهان کسانی ست که بجای تقویت جنبش کمونیستی ایران و جهان از ارتجاع دست امپریالیستها یعنی حزب الله سرکوبگر ایران و برادرانش " حماس و حزب الله لبنان" دفاع میکنند، و رفتن زیر چتر حزب الله سرکوبگر ایران را " تنها راه " جنگیدن با حمله امپریالیستها میدانند، افراد مشکوکی که میخواهند "اعتماد دوباره" برای حزب الله آدم کش ایران بخرند!!!
و بالاخره فیلم فناناپذیران مشت محکمی است بر دهان سخنرانان بی بی سی در پارلمان اروپا با عناوین مختلف " سخنرانی" برای " فریاد رسانی " به دولتهایی که خودشان منبع و منشاء جنایت هستند و حزب الله ایران را نیز خودشان بر مسند قدرت نشاندند. از پروامپریالیستهای بی شرم موافق حمله امپریالیستها گرفته تا آن سازمان رفرمیستی که بجای راه برای کارگران ایران چاله برایشان میکند این فیلم بر دهان رفرمیستی شان میکوبد!
البته گمان نرود که کلیه این بزدلان شهامت داشته باشند که این فیلم را ببینند، اما شما اگر دسترسی به این فیلم داشتی حتما آنرا ببین و برای دوستانت نیز آنرا تهیه کن!

صبا راهی - هفدهم آذرماه ١٣٩٠