افق روشن
www.ofros.com

تا لغو حکم اعدام، ایستاده‌ایم تا پایان

!اعدام فقط سرکوب آزادی و آزادیخواهی نیست، اذعان به شکست است

جمعی از زنان تهران و کرج و داخل کشور                                                                                                                                           سه شنبه ٦ آبان ١۴٠۴ - ۲٨ اکتبر ۲۰۲۵


تا لغو حکم اعدام، ایستاده‌ایم تا پایان

ما جمعی از زنان داخل کشور از مبارزات و ایستادگی زندانیان قزلحصار و سایر زندان‌های قرون وسطایی حکومت، علیه «احکام اعدام» با تمامی توان حمایت می‌کنیم و هم‌صدا با زندانیان و با کمک تمامی اقشار جامعه تا لغو این احکام وحشیانه ایستاده‌ایم.

در فاصله پنج روز از ۱۸ تا ۲۳ مهر ۱۴۰۴، دست‌کم ۱۶ زندانی فقط در زندان قزلحصار کرج اعدام شدند. برخی از آن‌ها به اتهام قتل، برخی دیگر به جرائم مرتبط با مواد مخدر و سرقت مسلحانه محکوم شده بودند. گروهی از زندانیان «غیرسیاسی» بند دوی این زندان در اعتراض به موج گسترده‌ی اعدام‌ها با دوختن لب‌ها، اعتصاب غذا و حتی نوشتن وصیت‌نامه‌ خواستار توقف احکام مرگ شدند. هم‌زمان با اعتصاب غذای این زندانیان، خانواده‌های آنان نیز در حمایت از اعتصابیون جلوی مجلس گردآمدند و خواستار لغو حکم اعدام شدند.

اما حکومتِ وحشت، شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی که از سر استیصال به هر شگردی دست می‌زند تا خود را از مخمصه‌ای که در آن گیر کرده نجات دهد، این بار دست به «ابتکار» جدیدی زد. چنانچه پس از وخامت حال برخی از زندانیان اعتصابی وعده‌ی دروغین «تعلیق اعدام‌ها» به مدت شش ماه را داد که در نتیجه‌ی آن زندانیان اعتصاب غذای خود را به صورت موقت و مشروط متوقف کردند و از سوی دیگر با توسل به روش همیشگی‌اش در ایجاد ارعاب و وحشت تلاش کرد خانواده‌های زندانیان را که در حمایت از زندانیان اعتصابی، جلوی مجلس دست به تظاهرات زده بودند پراکنده کند و در نهایت راهکار وحشیانه‌ی خود را برای سرکوب و ارعاب مردمی پی‌گرفت که توانستند در این چند سال شعار «نه به اعدام» را به خواستی عمومی، فراگیر و جدی تبدیل کنند: تشدید اعدام‌ها. چنانچه پس از آن وعده‌ی‌ دروغین شاهد موج جدیدی از اعدام‌ها با بهانه‌های مختلف بوده‌ایم.

سال‌هاست که به‌رغم تلاش حاکمیت وحشت برای خفه کردن صدای مخالفانِ در اسارت، زندان به یکی از کانون‌های اصلی مبارزه تبدیل شده و زندانیان با گذشتن از جان خود فریاد «نه به اعدام» را به گوش جهانیان رسانده‌اند: «نه به اعدام، با هر بهانه‌ای.»
ما زنان نیز طی چندین دهه‌ گذشته در مبارزات خود همواره خواستار «لغو اعدام» بوده‌ایم. این بار نیز همچون گذشته در کنار زندانیانی هستیم که شجاعانه، به‌رغم سرکوب‌های درون بند و زندان ایستادگی کردند.
همراه خانواده‌های آنان خواهیم بود که شبانه روز در مقابل زندان‌ها خواست انسانی «لغو اعدام» را فریاد می‌زنند.

مجازات اعدام، قتل عمدِ حکومتی، مجازاتی قرون وسطایی و وحشیانه است که از جانب جکومت نه تنها در مورد مخالفین سیاسی‌اش اعمال می‌شود، بلکه همواره برای «توجیه» خود با چهره‌ای «حق به جانب‌» از میان اقشار ضعیف جامعه، با اتهام جرائم عادی، نیز قربانی می‌گیرد، انسان‌هایی که خود قربانیان جامعه‌ا‌ی ناسالم، نابرابر و سراسر بحران‌زده هستند. سرمایه‌داری هار و ارتجاعی جمهوری اسلامی که از حل و فصل کوچکترین مشکلات جامعه عاجز است، بار مشکلات را بر دوش آنان می‌اندازد و برای «توجیه» ناکارآمدی خود اقدام به حذف فیزیکی آنان می‌کند. از سوی دیگر با حذف مخالفان خود به آنان پیام سرکوب شدید را می‌دهد تا به خیال خود از اعتراضات و شورش‌ها بکاهد، اما تجربه‌ی تمامی جوامع سرکوب‌گر و مدافع مجازات اعدام نشان داده است که این مجازات نه میزان جرم را کاهش می‌دهد و نه میزان خشم و خروش گرسنگان و افراد در حاشیه را. زیرا ریشه اصلی مشکلات جامعه مناسبات سودجویانه‌ی سرمایه‌داری، نابرابری، فقر، گرسنگی، تبعیض، اختناق و انواع و اقسام فسادهای حکومتی است. بنابراین ما هم همراه با زندانیان، خانواده‌های آنان و دیگر اقشار جامعه تا «لغو اعدام با هر بهانه‌ای» ایستاده‌ایم.

نه به اعدام با هر بهانه‌ای

آبان ماه ۱۴۰۴

جمعی از زنان فعال داخل کشور - جمعی از زنان تهران و کرج

***************

اعدام فقط سرکوب آزادی و آزادیخواهی نیست، اذعان به شکست است!

شریفه محمدی یک زن است! زنی جوان، زنده، باهوش، با روحیه‌ی عدم تسلیم، با صدای بلند آزادگی، انسانی آگاه، مبارز و پیشرو با رویاهایی انسانی. همین رویاها برای حکومتی سرکوبگر، ضد زن و ضد کارگر تهدید محسوب می‌شود. جمهوری اسلامی برای بقای حاکمیت نکبت‌بار خود، زنان و مردانی را سرکوب می‌کند که سکوت نمی‌کنند، می‌ایستند و زندگی و عدالت را فریاد می‌زنند. این ساختار از زنانی که بپامی‌خیزند بیش از هر ارتشی می‌هراسد. حکم اعدام شریفه پیامی روشن دارد: حاکمیتی که از زن معترض می‌ترسد، حاکمیتی که از اعتراض و مطالبه‌گری می‌ترسد، حاکمیتی که بنیانش بر انحصارطلبی و دیکتاتوری است، جز با خشونت و قتل سیاسی دوام نمی‌آورد. همانطور که در دهه‌ی ۶۰ چند هزار جوان آزاده و عدالت‌خواه را به بند کشید و اعدام کرد، با این قصد که آزادی و عدالت را به مسلخ بَرَد، غافل از آنکه نه تنها مبارزات خاموش نشد، بلکه جنبش دادخواهی به وسعت ایران - و جهان - از پی آن سر برآورد و پس از آن جنبش‌هایی دیگر…. آن دهه لکه‌ی سیاهی در تاریخ ننگین جمهوری اسلامی به جای گذاشت که اکنون بعد از گذشت سه دهه هیچ‌یک از جانیان از ترس مردم، آن را به گردن نمی‌گیرند.

اعدام پایان یک روند قضایی عادلانه نیست، آغاز یک زخم عمیق اجتماعی است که اعتماد عمومی به عدالت و قانون را نابود می‌کند. اعدام قتل سیاسیِ عامدانه، برنامه‌ریزی شده برای خفه کردن صدای زنان و مردان، صدای آزادی، صدای زندگی، صدای مقاومت و صدای مطالبه‌گری است. جنایتی سیاسی در لباس قانون. اما بهتر است بدانید ما همچنان و همچون گذشته نام آزادگانی همچون شریفه و دیگران عزیزان دربند را تکرار می‌کنیم و تا جایی که در توانمان است مانع حذف آنان از صحنه‌ی مبارزه خواهیم شد. سکوت نخواهیم کرد چرا که سکوت همدستی با این احکام وحشیانه است. می‌خواهیم جهانیان بدانند شما چطور آزادی و آزادگی را به بند می‌کشید. اعدام مبارزان نشانگرِ ترس حاکمیت از آینده‌ای است که در آن جایی ندارد. اعدام ابزار حکومت‌های وحشت‌زده و شکست خورده است. لغو فوری اعدام، با هر بهانه‌ای، و آزادی تمامی زندانیان سیاسی بدون قید و شرط، خواسته‌ای انسانی و ضرورتی سیاسی است.

لغو فوری حکم اعدام

آزادی بدون قیدوشرط تمامی زندانیان سیاسی

زن زندگی آزادی

اعدام نکنید

صدای او باش

۳۰ مرداد ۱۴۰۴

جمعی از زنان فعال داخل کشور - جمعی از زنان تهران و کرج

***************

بیانیه دو تشکل مستقل زنان:

پیش به سوی همبستگی و سازماندهی در برابر جنگ، تبعیض و سرکوب

مردم ایران نزدیک به نیم قرن است که تحت سلطه‌ی حاکمیتی تمامیت‌خواه، ایدئولوژیک و سرکوب‌گر زیسته‌اند. در این سال‌ها، مردم همواره در شرایطی جنگی بسربرده‌اند. از یک سو تحت فشار حضور پرهزینه‌ی جمهوری اسلامی در کشمکش‌ها و جنگ‌های منطقه، و از سوی دیگر در جنگی مستقیم با خود حاکمیت و نیروهای سرکوبگرش. جنگی همه‌جانبه که با ابزارهای سرکوب، تبعیض، خشونت، فقیرسازی، و نابودی امید اجتماعی پیش برده شده است. بنابراین ما جنگ را در اشکال گوناگون تجربه کرده‌ایم: از جنگ مستقیم ایران و عراق تا حضور نیروهای نیابتی حکومت در خاورمیانه، با هدف صدور انقلاب و تحکیم قدرت، که منجر به نابودی منابع انسانی و عمومی شد.

از همان آغاز، حاکمیت به‌جای خدمت به مردم، با آنان وارد نبردی سیستماتیک شد، از سلب آزادی‌های فردی و اجتماعی، تا گسترش بی‌حد تبعیض‌ها، فساد بی‌سابقه و رانت‌خواری در میان حلقه‌های قدرت. در نتیجه‌ی سیاست‌های جنگ‌طلبانه تحت عنوان «ایجاد امنیت داخلی»، آنچه نصیب مردم شد، چیزی نبود جز محرومیت از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی همچون هوای پاک، آب، برق، دارو، مسکن و رفاه. در نتیجه‌ی این سیاست‌های جنگ‌طلبانه بخش قابل توجهی از منابع عمومی صرف برنامه‌های نظامی شد، غنی‌سازی اورانیوم تا ۶۰ درصد، ساخت موشک و پهپاد، و توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای به بهانه‌ی رفع نیازهای داخلی؛ ادعاهایی که هرگز در زندگی مردم عینی نشد. بنابراین در حالی‌که جهان به سمت برچیدن تاسیسات تولید سلاح‌های هسته‌ای و جایگزینی آن‌ها با تاسیساتی حرکت می‌کند که عمدتا در خدمت تولید انرژی‌ پاک و نیازهای اساسی این جوامع همچون پزشکی، سوخت کشتی‌ها و غیره هستند، حاکمیت جمهوری اسلامی به‌رغم اینکه ایران از انرژی‌های تجدیدپذیری چون آفتاب و باد بهره‌مند است، همچنان بر مسیری پرهزینه و خطرناک پافشاری می‌کند. چنانچه سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی، بهانه‌ای برای حملات و تهدیدهای نظامی کشورهایی چون آمریکا و اسرائیل شد، قدرت‌هایی که خود بیشترین زرادخانه‌های اتمی را دارند.

نتیجه‌ی حملات و تهدیدهای نظامی اسرائیل و امریکا، بمباران‌ها و موشک‌باران‌هایی با عنوان «جنگ ۱۲ روزه» به جان مردم بی‌گناه بود که ضمن کشتار مردم و تخریب گسترده، آسیب‌های روانی عمیقی بر جای گذاشت. آسیب‌هایی جدی و شاید نابودی کامل سایت‌های هسته‌ای: بلعیدن سال‌ها ثروت ملی که نتیجه‌ای جز فلاکت برای مردم نداشت.

امروز در بزنگاهی تاریخی، تداوم این سیاست‌ها مردم را در معرض مکانیزم ماشه قرار داده، بازگشت خودکار تحریم‌های پیشابرجام، تاییدشده از سوی سازمان ملل. تحریمی که هیچ کشور، حتی متحدان ظاهری ایران مانند چین و روسیه، توان وتوی آن را ندارند. این تحریم‌ها جهانی‌اند: واردات دارو، غذا، لغو پروازها و همکاری‌های علمی، و معرفی ایران به‌عنوان تهدیدی علیه صلح جهانی. همه‌ی این‌ها زمینه‌ی اقدام نظامی بین‌المللی را علیه ایران فراهم می‌کنند. نتیجه‌ی این مکانیزم برای مردم ما، چیزی جز فقر گسترده‌تر، بی‌خانمانی، مرگ دسته‌جمعی و بیچارگی نیست. حاکمان اما فارغ از این رنج‌ها، با بهره‌مندی از تمامی امکانات، همچنان چماق اعدام، زندان، و اتهام را بالای سر مردم می‌چرخانند تا سلطه‌ی خود را حفظ کنند.

ما در جنبش ۱۴۰۱ نشان دادیم که توان تغییر داریم. امروز، برای حفظ زندگی و کرامت انسانی‌مان، راهی جز اتحاد در برابر سیاست‌های جنگ‌افروزانه حکومت‌ها نداریم. جنگ تنها منافع حکومت‌ها را تأمین می‌کند، نه مردم؛ نه آن ۹۹ درصدی‌هایی که سال‌هاست زیر بار فقر و سرکوب کمر خم کرده‌اند. در این جنگ نابرابر زنان نیرویی عمده هستند و همچون پیشگامان صلح‌، با ایجاد تشکل‌های مردمی و نهادهای همیاری، در برابر جنگ و جنگ افروزان می‌ایستند. همبستگی با جنبش‌های کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و دیگر اقشار تحت فشار، راهی روشن به‌سوی پیروزی بر ویرانی خواهد بود.

نه به سیاست‌های جنگ‌افروزانه و توسعه هسته‌ای

نه به سرکوب

نه به تحریم‌های غیرانسانی

به‌کارگیری هر نوع ماشه علیه مردم ممنوع

همبسته باد اتحاد و سازمان‌یابی زحتمکشان

۲ مرداد ۱۴۰۴

جمعی از زنان تهران و کرج - جمعی از زنان فعال داخل کشور

***************

ما زنان در کنار رانندگان، نانوایان، کشاورزان و سایر زحمتکشان ایستاده‌ایم

اول خرداد ۱۴۰۴ مصادف شد با یکی از بزرگترین اعتصاب‌های سال‌های اخیر ایران: اعتراضات رانندگان و کامیون‌داران، که بی‌شک در متن و زمینه‌ی همان شرایط اقتصادی وسیاسی‌ای جان گرفت که جنبش زن زندگی آزادی را بنیان گذاشت.

از مدت‌ها پیش نانوایان و کشاورزان نیز در مواجه با شدیدترین فشارهای اقتصادی که زندگی و معیشت‌شان را به مرز نابودی کشانده است، یکدیگر را به خیابان‌ها فرا خواندند چرا که در خیابان، زبان‌های آلوده‌ی نامسئولان توان مقابله با فریادهای مردم گرسنه وغارت شده را ندارد و بلافاصله با شعار «دروغگو، دروغگو» ناگزیر چهره‌ی واقعی خود را عیان می‌کنند و به تنها پاسخ خود برای مردم معترض، گرسنه و غارت‌شده پناه می‌برند: سلاح تهدید، زندان، شکنجه و اعدام. اما به‌خوبی دریافته‌اند که زبون‌تر و ناتوان‌تر از آن هستند که خود را از این مهلکه‌ی بزرگ اعتراضات مردمی به‌دربرند، چرا که مردم می‌گویند: «معیشت اساس زندگی ما است و اگر از دست برود همانا زندگی ما نابود شده است.»

اقتصاد مبتنی بر فساد و رانت ساختاری، همچون آفتی خطرناک از زمینی به زمینی دیگر هجوم می‌برد و هیچ بخشی از جامعه را در امان نمی‌گذارد. و قربانیان اصلی این ساختار سود محور و سرمایه‌داری مبتنی بر رانت و فساد «طبقه‌ی بزرگ کارگر و مزدبگیر» است. چنان‌که کوچکترین اعتراض از هر بخش آن بلافاصله حمایت دیگر بخش‌های آن‌ها را دریافت می‌کند. همانطور که همت بزرگ رانندگان و کامیون‌داران، حمایت‌های گسترده‌ای داشته است. ده‌ها استان و شهر(بیش از ۱۵۰ شهر) شاهد اعتصاب بزرگ و متحدانه‌ی رانندگان و کامیون‌داران بوده است. دوازده روز از این اعتصاب می‌گذرد و هر روز شهرها و حتی روستاهای جدیدی به لیست اعتصابیون می‌پیوندند.
مطالبه‌ی رانندگان در مقطع کنونی، در یک کلام «معیشت و رفاه» است: سهمیه‌ی سوخت، لوازم یدکی استاندارد با قیمت مناسب ، جاده‌های امن و استاندارد، دستمزد، بیمه و درمان مناسب و…. مگر می‌شود بدون این امکانات زندگی کرد؟ مگر می‌شود سهمیه‌ی سوخت نداشت ولی حق بیمه‌های سنگین برای بیمه‌های ناکارآمد پرداخت کرد؟ مگر می‌شود بیمه و بیمارستان نداشت ولی هر روزه جاده‌های مرگ‌آفرین را طی کرد؟
اما پاسخ حکومت در مقابل این خواست‌های حداقلی چیست؟ بگیروببند و زندان، اقرار‌های جعلی زیر شکنجه و انواع و اقسام تهدیدها و تفرقه افکنی‌ها، استفاده از کامیون‌های نهادهای حکومتی و حتی حمله به معترضین و ضرب و شتم آن‌ها.
منافع دراز مدت رانندگان، کشاورزان، نانوایان، کارگران صنایع و کارگاه‌های کوچک و بزرگ، معلمان و پرستاران، بازنشستگان و اکثریتی از زنان به هم ‌گره خورده است. همه در مناسباتی آکنده از تبعیض و رنج مستمر شاهد فقیرتر شدنمان هستیم و با گوشت و خون خود دریافته‌ایم که چاره‌ای بجز حمایت از یکدیگر نداریم.
هوای آلوده‌ی سود و منفعت‌طلبی فقط ریه‌های ما زحمتکشان را مسموم می‌کند. همه‌ی ما: نیروی کار از خانه تا کارخانه، از جاده تا زمین کشاورزی و… مجبوریم با همتی یگانه گلویمان را از زیر چکمه‌ی برده‌داران خلاص کنیم.
هرگز امکان نخواهد داشت بخشی از طبقه‌ی کارگر در رفاه باشد و بخش‌های دیگر زیر خط فقر خفه شوند زیرا که فقر مسری است، لایه به لایه می‌سوزاند و پیش می‌رود. به دلیل همین واقعیت زیست شده است که ما زنان، اعلام می‌کنیم در کنار همه‌ی معترضین به فقر و تبعیض ایستاده‌ایم تا نیروی بسنده، شکوفا و نوینی را برای رهایی بسازیم.

تامین رفاه و معیشت، به رسمیت شناختن حق تشکل و اعتراض و به تبع آن آزادی بدون قید و شرط همه‌ی رانندگان معترض دستگیر شده یکی از نتایج ناگزیر این همدلی و اتحاد گسترده خواهد بود.

درکنار هم ایستاده‌ایم تا پایان.

خرداد ۱۴۰۴

جمعی از زنان تهران و کرج - جمعی از زنان فعال داخل کشور

***************

بیانیه؛ جنبش زنان علیه جنگ، تحریم، سرکوب و تبعیض

و در راستای رفاه، صلح، آزادی و برابری همچنان به پیش می‌رود

حتما این جمله بالا را بارها دیده و خوانده‌ایم ولی چرا باز هم تکرار می‌شود؟ چرا در هر برهه‌ی تاریخی و در هر مرحله‌ی حساس از فراز و فرودهای سیاسی/اقتصادی/اجتماعی به این رویکرد باز می‌گردیم؟ ما زنان، برای این پرسش، یک پاسخ روشن داریم: ما تغییرات می‌خواهیم. ما زیر و رو شدن شرایط موجود را می‌خواهیم. تا زمانی‌که فاصله‌های طبقاتی وجود دارد تا زمانی‌که فقر و سرکوب وجود دارد، تا زمانی‌که زندان و اعدام وجود دارد، به معنای آن است که آبی از آبی تکان نخورده است. بیش از ۴۶ سال از مصادره‌ی انقلاب ۵۷ توسط واپسگراترین بخش‌های جامعه گذشته است. بارها و بارها مردم تا پای جان برای تغییر شرایط فاجعه‌بار جامعه پا به میدان گذاشته‌اند ولی حکومت هربار با کمک سرمایه‌ی جهانی از خطر جسته و با توسل به انواع شیوه‌های سرکوب مانع پیشروی مردم و انقلابشان شده است.
حکومت در بده بستانی منفعت‌طلبانه با قدرت‌های سرمایه‌داری، گاه کوتاه می‌آید و گاه با کمک و تجهیز نیروهای نیابتی‌اش شاخ و شانه می‌کشد و همه‌ی این‌ها از جیب ما اکثریت مردمی است که فقط در تامین هزینه‌ها و تحمیل عوارض دهشتناک این سیاست‌ها رویت می‌شویم و به حساب می‌آییم.
همه‌ی ما به درستی و با پوست و گوشت خود لمس کرده‌ایم که تحریم یعنی چه؟ بحث ما تحریم در ابعاد چند گانه‌ی آن است. برای ما تحریم در سیاست‌های ترامپ و اتحادیه‌ی اروپا خلاصه نمی‌شود، گرچه همین تحریم‌ها هم برای حکومتیان مایه‌ی منفعت و انباشت بیشتر ثروت است و برای ما فقر و بیماری بیشتر، اما ما بیش از این‌ها تحریم‌های دیگری را به شکل مستقیم و آشکار از جانب حکومت تجربه کرده‌ایم. ما در برخورداری از معیشت و رفاه کامل در تحریم هستیم. در برخورداری از هوا و محیط‌زیستِ سالم مورد تحریم هستیم ؛ در انتخاب سبک زندگی و انتخاب پوشش و حق بر بدن مورد تحریم هستیم؛ در ابراز عقیده و فکر در تحریم هستیم.
هر گونه تحریمی برای حکومت حاوی منفعت است. مهم نیست که ترامپ امضا کرده باشد و یا یک نهاد حکومتی. مهم نتیجه‌ی این تحریم‌هاست که برای ما بجز نکبت بیشتر نبوده و نخواهد بود.

جنگ هم به همین سیاق. ادامه‌ی سیاست‌های جنگی و حملات نظامی، برای سلطه‌گران بجز منفعت و سود بیشتر نیست. هر نوع فضای نظامی‌گری به حکومت فرصت دست‌اندازی بیشتر به بودجه و منابع بی‌شمارعمومی را می‌دهد. نتیجه‌ی جنگ برای ما کشتار و ویرانی و فقر بیشتر و برای دلالان اسلحه و صنایع نظامی زمینه‌ساز دزدی و منفعت بیشتر است .فضای جنگی فرصت سرکوب هر حرکت اعتراضی را در اختیار صاحبان قدرت قرار می‌دهد که با اتهاماتی نظیر «جاسوسی، و نفوذی» براحتی احکام اعدام را صادر کنند. ده‌ها سال است ما در میدان جنگیم. نه فقط جنگی که نیروی نظامیش از کشور دیگری تامین شده باشد بلکه جنگ در کوچه و خیابان با حکومتی که فقط گلوله و شلاق را می‌شناسد. ما همواره و پیگیرانه با تحریم و جنگ مخالفت می‌کنیم، اما در همین جا یک پرانتز مهم و اساسی باز می‌کنیم: حذف تحریم‌ها و رفع خطر نظامی زمانی برای ما معنا و مفهوم پیدا می‌کند که تغییراتی بنیادین در زندگی ما ایجاد کند. کاهش نرخ دلار زمانی دستاورد محسوب می‌شود که زمین‌های خشک و ترک خورده سیراب شوند؛ به‌جای مازوت‌سوزی از سوخت‌های جایگزین و همسو با حفظ محیط زیست استفاده شود، ترمز فقر کشیده و رفاه در زندگی مردم دیده شود، از کلیه فروشی و رها کردن بیماران به حال خود اثری نباشد. سرکوب و قتل زنان متوقف شود، زندان‌ها به مراکز تفریحی و هنری تبدیل شود، کودکان کار را در خیابان نبینیم، مهاجرت‌های اجباری و مهاجرستیزی زمینه‌ی عرض اندام نداشته باشد.

آری، ما در تحریم‌های چند گانه قرار گرفته‌ایم. هر روز و هر ثانیه مجبوریم با این تحریم‌ها مبارزه کنیم و هزینه‌های گزاف بدهیم. نتیجه‌ی مذاکرات کنونی در مسقط و ایتالیا و هر نقطه دیگری از جهان برای ما بدون پیوند با تغییرات اساسی در زندگیمان بی‌معناست. ما نتیجه‌ی مذاکرات حکومت با جهان سرمایه‌داری را از گوادلوپ تا برجام و .. می‌شناسیم . می‌دانیم که نتیجه‌ی این مذاکرات به‌دور از چشم ما و بدون شفاف‌سازی، بجز تعمیق فقر و تبعیض و استثمار، دستاورد دیگری نخواهد داشت.
ما خود معنای دیگری برای لغو تحریم‌ها بیان می‌کنیم، معنایی در راستای زن ، زندگی ، آزادی؛ معنایی در پیوند با تامین رفاه، آزادی و صلح پایدار و بدون هر گونه تبعیض و نابرابری و استثمار. این نقطه پیوند ما ۹۹ درصدی هاست و تا رسیدن به چنین جهانی کوتاه نخواهیم آمد. بدون واژگونی این مناسبات سرکوبگرانه چنین جهانی را نمی‌توان متصور شد. ما در پی این واژگونی‌ایم. اتحاد و همبستگی ما متضمن این واژگونی‌ست.

اردیبهشت ۱۴۰۴

جمعی از زنان تهران و کرج - جمعی از زنان فعال داخل کشور