خطاب به صد و سیزدهمین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار
صدای ما را بشنوید!
ما از جامعه ای سخن می گوییم که به دلیل سیاست های خشن و سرکوبگرانه، قربانیان زیادی داده است و همه ما دادخواهیم.
جمهوری اسلامی نماینده ما مردم ایران و ما کارگران نمی باشد.
صد و سیزدهمین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار از ۱۳ تا ٢٣ خرداد(۳ تا ۱۳ ژوئن) برگزار می شود.
این نشست جهانی؛ همزمان است با تب و تاب اعتصاب و اعتراض بخش های مختلف کارگران و مردم در ایران.
این اجلاس همزمان است با بزرگترین اعتصاب سراسری رانندگان کامیون که وارد دومین هفته خود شده و موجی از حمایت مردمی را همراه دارد و حکومت حدود ۴۰ راننده اعتصابی را دستگیر کرده و هم اکنون در بازداشتگاه های امنیتی زیر شکنجه و بازجویی قرار دارند.
در اینجا طبقه کارگر و بخش عظیم جامعه تحت فشارهای فزاینده گرانی و تورم افسار گسیخته و استثمار وحشیانه از اولیه ترین نیازهای معیشتی و از حق اعتراض ، اعتصاب و تشکل با شدیدترین سرکوب ها مواجه می شوند.
بازنشستگان سالهاست به نداشتن معیشت و منزلت انسانی اعتراض دارند و هیچ کدام از مطالباتشان پاسخ نگرفته است.
کار و بهره کشی از کودکان در ایران، در حالیکه مغایر با تمام قوانین بینالمللی و در تضاد با حقوق کودکی است و ایران خود از امضا کنندگان است، همچنان ادامه دارد. و صدها هزار کودک همچنان تحت سختترین شرایط مورد استثمار قرار میگیرند.
معلمان ، مانند سایر مزدبگیران ، تحت فشارهای سخت اقتصادی و اجتماعی قرار داشته و برای پیگیری مطالبات صنفی خود ، همواره با سرکوب ، پرونده سازی های امنیتی و زندان روبرو بوده اند.
مطالبات هزاران پرستار و کادر درمان علیرغم اعتراضات بسیار همچنان بی پاسخ مانده و با مشکلات سخت معیشتی و کاری دست به گریبان هستند.
زنان در ایران به دلیل حاکمیت آپارتاید جنسیتی در قوانین و محیط های کاری، با شرایط غیر انسانی و تبعیض آمیز مواجه هستند.
از فاجعه مرگبار بندر رجایی نیز چیزی نگذشته است. فاجعه ای که بر اثر انفجار مواد شیمیایی تولید سلاحهای کشتار جمعی که توسط دستگاه های حکومتی در میان محموله های عادی بنادر تجاری دپو شده بودند ، دهها کشته و هزاران قربانی داده است. نمونه تکاندهنده دیگری از محیط های نا امن کار که هر روزه قربانی می گیرد.
ما از جامعه ای سخن میگوییم که به دلیل سیاستهای خشن و سرکوبکرانه، قربانیان زیادی داده است و همه ما دادخواهیم.
در حال حاضر، زندان های حاکمیت جمهوری اسلامی کارگران، معلمان و معترضین بسیاری را در خود محبوس کرده است و شکنجه و آزار زندانیان سیاست جاری حکومت است. و بسیاری از زندانیان محروم از دارو و درمان جانشان در خطر است.
ایران در ردیف بالاترین آمار اعدام قرار دارد. این حکومت در جریان جنبش انقلابی و آزادیخواه «زن، زندگی، آزادی» کارگرانی چون محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، سید محمد حسینی و دیگران را اعدام کرده است. در این سه سال نیز اعدامها افزایش یافته و امروز افرادی چون شریفه محمدی، عباس دریس ومنوچهر فلاح از فعالین کارگری و پخشان عزیزی و وریشه مرادی از زنان آزادیخواه در خطر اعدام قرار دارند.
به همه این دلایل جمهوری اسلامی با نقض صریح تمامی مقاوله نامه های جهانی، نماینده ما کارگران و ما مردم ایران در اجلاس جهانی کار و دیگر مجامع بین المللی نمی باشد.
سازمان جهانی کار که داعیهی دفاع از حقوق نیروی کار جهان و کارگران را دارد ، باید صدای اعتراض وحق طلبی ما کارگران و ما مردم ایران را بشنود و تشکل های دست ساز حکومتی همچون "شوراهای اسلامی کار" و "خانه کارگر" را به عنوان نماینده طبقه کارگر ایران قلمداد نکند و به رسمیت نشناسد.
جمهوری اسلامی حکومت فقر و نابود کننده معیشت انسانهاست ، حکومت سرکوب و اعدام است و در رده حکومت های ضد بشری و ناقض حقوق پایه ای کارگران قرار دارد.
لذا ما امضاء کنندگان این بیانیه ، خواهان اخراج فوری و بی درنگ دولت جمهوری اسلامی ، از سازمان جهانی کار هستیم.
۱- انجمن برق و فلز کرمانشاه
۲- اعدام نکنید
۳- چالش صنفی معلمان ایران
۴- دادخواهان
۵- شورای سازماندهی اعتراضات پرستاران
۶- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
۷- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)
۸- مدافعان حق کودکی
۹- ندای زنان ایران
***********
بیانیه مشترک حمایتی
از اعتصاب سراسری کامیونداران و رانندگان کامیون حمایت میکنیم!
اعتصاب رانندگان کامیون،این بخش زحمتکش کارکنان خدماتی کشور، در اعتراض به شرایط سخت کاری، وخامت روزافزون وضعیت معیشتی، گرانیهای کمرشکن و بیپاسخ ماندن مطالبات انباشتهشان از اول خرداد آغاز شده و امروز، در هفتمین روز خود، در ۱۲۵ شهر جریان دارد.
مشکلات رانندگان کامیون درد ورنج همه ما کارگران و مامردم است.در آمدناچیز، گرانی قطعات یدکی و نایابی آنها و هزینه بالای نگهداری کامیون، جادههای ناامن و مرگ آفرین، هزینه گزاف بیمه، آنهم بدون ارائه هیچگونه خدماتی، تاخیر در پرداخت کرایه بارو بعضا عدم پرداخت آن، معطلی وسرگردانی در نوبت بارگیری، چپاول و زورگویی و تبعیض شرکتها و واسطهها و استثمار حداکثری رانندگان ازجمله مشکلات رانندگان کامیون است که در همان فراخوان اولیه خود با اعتراض بر روی آنها انگشت گذاشتند.یک قلم این مشکلات بیمه هنگفتی است که از رانندگان دریافت میشود؛ از جمله از اسفند سال گذشته، مبلغ بیمه رانندگان بیش از ۲۲۰درصد افزایش یافته و ماهانه سه میلیون و سیصدهزار تومان بابت آن پرداخت میکنند، بیآنکه خدمات درمانی متناسب با این افزایش بهبود یافته باشد.
از طرف دیگر سهم کمیسیون باربریها از ۱۳درصد به ۴۵درصد افزایش یافته است و این در حالی است که کرایهی حمل بار برای رانندگان همچنان ثابت مانده و بدینگونه شیره جانشان آنهم در جادههای ناامن که هر روزه قربانی میگیرد کشیده میشود.
همچنین یک موضوع اعتراض کامیونداران به انفجار مرگبار در بندر عباس و کشته شدن همکارانشان در این بندر است. فاجعهای هولناک که در جریان آن صدها ران
نده و کارگر در آتشِ بیتدبیری سوختند؛ بدون رسیدگی و پاسخی روشن!
اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران در فراخوان خود در اعتراض به مشکلاتی که دارند و بارها و بارها علیه آنها اعتراض داشتهاند مینویسند:
"ما دیگر نمیخواهیم به این بیعدالتی تن بدهیم".
اعتصاب رانندگان کامیون با وجود تهدیدات، فشارهای امنیتی و حتی خشونتهای میدانی، همچنان متحدانه و قدرتمند ادامه دارد. این اعتصاب یک هفتهای اعلام شده، اما رانندگان هشدار دادهاند که در صورت بیپاسخماندن مطالبات، به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
رانندگان میگویند: تأخیر در پرداخت، به معنای ضرر مستقیم برای ماست و باید خسارت خواب ماشین نیز پرداخت شود. نهفقط رانندگان خودروهای سنگین، بلکه رانندگان اتوبوسها، کمپرسیها و همه رانندگانی که روزانه جان خود را در جادهها به خطر میاندازند، باید به این اعتصاب بپیوندند. آنان میپرسند:
آیا شما از مشکلات ما، حق بیمهی سنگین، کمبود گازوئیل، گرانی قطعات، خرابی جادهها، دور هستید؟
اهم موضوعات اعتراض رانندگان کامیون:
- درآمد ناچیز و گرانیهای نجومی، افزایش هزینههای حمل و نقل (شامل هزینهی تعمیرات، لاستیک و سایر قطعات یدکی و عوارض جادهای)، کاهش یارانه سوخت (از ۳۰۰۰ لیتر به ۵۰۰ لیتر)، مشکلات دریافت ویزا و مجوزهای کاری بینالمللی به دلیل تحریمها، افزایش ۲۲۰ درصدی بیمه تامین اجتماعی و محرومیت از بیمه درمانی با کیفیت، وضعیت نامناسب زیرساختهای جادهای و جادههای ناامن ِ مرگ آفرین یا سرقت و تهاجم، تأخیر یا عدم پرداخت کرایهی بار، چپاول شرکتها و واسطهها و حق کمیسیونهای هنگفت و ... .
ما درود میفرستیم به رانندگان اعتصابی و اعلام میکنیم: عزیزان! ما درد مشترک داریم.
گرانی، بیتامینی، فقر، فساد، سرکوب، دزدی و چپاول و استثمار بردهوار، صدای مشترک ما کارگران و مردم محروم این جامعه را میطلبد.
امروز یکی از بحرانهای بزرگ کشور، قطعیهای برق است که جامعه را به تعطیلی کشانده و سونامی ای از گرانی، بیکاری و فقر مطلق بهراه انداخته است و تازه خبر قطعی کامل برق در یکماه آینده را میدهند. اینها همه موضوعات اعتراض ما مردم است. اعتراضات سراسری نانوایان نیز بر سر همین موضوع است. سوخت را قطع و گران میکنند، اجناس گرانتر میشوند و بعد، نانوا را مقصر گرانی نان معرفی میکنند.
رانندگان کامیون را "مافیای بار" بیچاره کرده است و نانوا را "مافیای نانینو" و دود همه اینها به چشم همه کارگران و مردم میرود.
ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام میکنیم:
از اعتصاب کامیونداران و خواستههای عادلانهی آنان قاطعانه حمایت میکنیم و هرگونه سرکوب و تعرض به آنان را محکوم مینماییم.
اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد
اعتصاب سراسری راه حل ماست
۱- اتحاد بازنشستگان
۲- انجمن برق و فلز کرمانشاه
۳- اعدام نکنید
۴- چالش صنفی معلمان ایران
۵- دادخواهان
۶- شورای بازنشستگان ایران
۷- شورای سازماندهی اعتراضات پرستاران
۸- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
۹- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)
۱۰- مدافعان حق کودکی
۱۱- ندای زنان ایران
***********
بیانیه مشترک تشکل ها بر سر دستمزد.
مزد کمتر از هزینه واقعی سبد معیشت جرم است!
افزایش دستمزد متناسب با افزایش نرخ دلار
جدال در مورد میزان حداقل مزد ما کارگران برای سال آتی شکل حادتری بخود گرفته است. امسال وضعیت قرمز و بحرانی تر از هر سال است.
غول بیرحم تورم، زندگی را برای ما به کابوس بدل کرده است.
با توجه به هزینه های دلاری و سونامی گرانی، بی ارزش شدن دائمی ریال و دستمزدها، جلوگیری از افزایش مزد طبق تورم در طول سال و موکول کردن آن به یکبار درآخرسال ، پیشاپیش هر نوع افزایش درصدی را بی اثر و بی اعتبار میکند.
امروز ما جدا از هزینه های خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و آموزش ، با انواع بحرانهای دارو و درمان، هوای سالم، برق و گاز و ابتدایی ترین نیازهای بشری روبرو هستبم. مصادره امکانات و ظرفیت های جامعه بدست صاحبان قدرت و ثروت ، محرومیت اکثریت جامعه را بدنبال داشته است.
از آنجائی که معیشت اساس زندگی ست، مطالبه تعیین و افزایش حداقل دستمزد طبق سبد معیشت، در چنین شرایطی اعلام کیفرخواست علیه بساط فقر و محرومیت و تبعیض و بردگی مزدی است. ایستادگی ما بر سر تعیین و افزایش واقعی دستمزد تلاشی برای رفاه، برابری و زندگی بهتر برای همین امروز و نیز برای آینده و در دفاع از فرزندانمان است که به چشم خود هر روزه شاهد افزوده شدن شمار کودکان کار و خیابان و بالا رفتن آمار تن فروشی و خودکشی بخاطر لقمه نانی هستیم.
کشمکش اجتناب ناپذیری که سرنوشت ما را تعیین میکند، همه بخش های کارگری، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، و بیکاران واکثریت کل جامعه را در بر گرفته است. این تقابلی است که با نه به شرایط موجود وبرای تعیین تکلیف جامعه با پرچم زن، زندگی، آزادی بلند شد و امروز با فریاد "اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد" هر روزه در کف خیابان ادامه دارد.
در کوران چنین مصاف تاریخی است که شورای عالی کار مثل هر سال از بالای سر ما ، بدون حضور و اعمال اراده طبقه کارگر در مذاکرات مزدی، پشت درهای بسته چوب حراج را با معیار نان خشک و لنگ یمانی بر روی ارزش نیروی کارمان میزند.
محاسبه و تعیین هزینه های سبد معیشت با توجه به نیازهای استاندارد شده زندگی امروز کار دشواری نیست. ما خواهان یک زندگی انسانی و بهره مندی بدون تبعیض از همه نعماتی هستیم که خود خلق کرده ایم و امروز اگر کسی به خیابان می آید علیه فقر و تبعیض فریاد میزند و سالهاست که این چنین است.
بودجه ای که باید برای رفاه و بهبود زندگی مردم باشد بابت ده ها موسسه و نهاد بیربط به زندگی اکثریت و نیز دستگاههای پرهزینه سرکوب و ادامه چپاولگریهایشان مصرف میشود. اتخاذ سیاست های پرتنش منطقه ای و بین المللی بیربط و علیه منافع عمومی، زندگی ما را در شرایط غیر قابل تحمل و انفجاری قرار داده است.
سهم صدا و سیما از بودجه عمومی دولت پزشکیان در سال ۱۴۰۴ بیش از بودجه ۱۰ وزارتخانه و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تعیین شده است. در برابر این سیستم ظالمانه است که با فریاد "نوبت ما که میشه خزانه خالی میشه" حق و حقومان را طلب میکنیم.
در ایران همین امروز هزاران دختر و پسر جوان را با ترفندهای مزد توافقی یا منطقه ای از زیر پوشش قانون کار بیرون میآورند تا حداقل مزد را هم به آنان ندهند. حتی معلمان خرید خدمت و پاره وقت را زیر حداقل دستمزد مصوب حقوق میدهند.
باید به این وضع خاتمه داد.
ما کارگران شاغل و بازنشسته، ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام میکنیم که حداقل دستمزد در مذاکرات مزدی را تنها با حضور نمایندگان واقعی و مستقل طبقه کارگر مطابق با هزینه های واقعی سبد معیشت و افزایش آن در طول سال برسمیت میشناسیم و نقطه عزیمت چانه زنی با نمایندگان سرمایه از این نقطه به بالاست!
حداقل دستمزد باید بر مبنای هزینه های واقعی سبد معیشت تعیین شود و بتواند نیازهای طبیعی زندگی مان را با شاخص های جوامع پیشرفته امروزی بشری جوابگو باشد. و این مبنائی برای عزیمت و چانه زنی ما برای حداقل مزد باشد.
پرداخت کمتر از آن، حقیقتا جرم است.
تعیین مزد وحقوق بر مبنای هزینه های واقعی سبد معیشت و پایان دادن به فقر و بردگی خواست همه مردم است. باچماق سرکوب و اعدام زندگی ما مردم را به اعماق دره فقر برده اند.
با اعتراضات گسترده و ایستادن در برابر سرکوبها برای گرفتن حق و حقوقمان مبارزه میکنیم. از همین رو انتظار میرود که تمامی تشکلها و نهادهای اجتماعی با این مطالبات همسو و در این اعتراضات همراه یکدیگر باشیم.
ضمن اینکه حرف مشخص امروز ما اینست که در برابر هزینه های دلاری باید حداقل دستمزد نیز بر اساس صعود نرخ دلار محاسبه شود و در اولین قدم از شصت میلیون کمتر نباشد و بر اساس رشد تورم میزان آن افزایش یابد.
بعلاوه اینکه درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن حقوق پایه ای ماست و برای آن می جنگیم.ما امضا کنندگان این بیانیه با "نه" بزرگ به شرایط موجود اعلام میکنیم که دیگر فقر و بردگی را نمی پذیریم و برای تغییر آن بیش از هر زمانی به تلاش و مبارزه خود ادامه خواهیم داد.
اتحاد بازنشستگان
انجمن برق و فلز کرمانشاه
چالش صنفی معلمان ایران
شورای بازنشستگان ایران
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
فعالان صنفی " معلمان" البرز
ندای زنان ایران
نهاد دادخواهان
***********
کیفرخواستی به بهانه روز جهانی حقوق بشر!
ما مردمی هستیم در چنبرهی «ویرانگران انسانیت» که در آن حقوق بشر زیر پای سلطهگرانش هر روزه در محیطهای کار، خیابان و و زندان وبا طنابهای دار له میشود.
از سرزمینی که مهسا امینی را بهخاطر حجاب به قتل رساندند، آرمیتا گراوند را کشتند تا خاکریز فتحشدهی حجاب را بازپس گیرند، بساط آپارتاید جنسی با نماد حجاب، مصداق «جنایت علیه بشریت» خوانده
اینجا حقوق بشر از همان بدو تولد انسان زیر پا گذاشته میشود. سرزمینی که در آن شاهد بالارفتن آمار هر روزهی کودکان کار و خیابان و نابودی آینده شان هستیم، سن تنفروشی، به یازدهسال سقوط کرده و اعتیاد به مواد مخدر به مدارس ابتدایی رسیده است.
اینجا سرزمین اعدام است که قتل حکومتی روندی چهل و پنج ساله دارد.اعدامها ساعتی افزایش مییابد و صدها زندانی و خانوادههایشان در سایهی هولناک احکام اعدام قراردارند که در برابر آن سه شنبه های علیه اعدام رقم خورده است.
در اینجا مالکیت سرمایه داران مفتخور و حفظ سرمایه هایشان مقدس است و به کارگر، معلم، بازنشسته، پرستار، بهخاطر طلب مزد و حق و حقوقش راه زندان را نشان میدهند.
اکنون هزاران نفر به جرم ابراز عقیده و اعتراض، به زندانها افکنده شده و عمرشان را بهعنوان زندانی سیاسی به گروگان گرفتهاند.
در اینجا زندانها از معترضین پر است و محرومیت از دارو و درمان شکلی از شکنجه و مرگ خاموش پیدا کردهاست. توزیع داروهای روانگردان در زندانها و به خودکشی کشاندن زندانیان، به روندی معمول برای زندانبانان تبدیل شدهاست.
اینجا آهو دریایی را بهخاطر اعتراض عریانش علیه تعرضات حکومتی به بیمارستان روانی میبرند و به او داروهای روانگردان میخورانند.
در اینجا محیطهای کار از کارخانه و مدرسه و بیمارستان و... به قتلگاه انسانها بدل شده است. نمونهی اخیرش قتل ۵۳ معدنچی در معدنجوی طبس است. نمونهی دیگرش مراکز کاری در نفت، این صنعت ثروت آفرین است، جاییکه کار در گرمای سوزان تابستانی جان کارگر را میگیرد و هر روز خبر حریق در این گوشه و آن گوشهاش از کارگران قربانی میگیرد و یا خبر ایست قلبی پرستار بهخاطر فشار کار را میشنویم.
در این سرزمین نصیب یک سوختبر، یک کولبر و یک دستفروش بیتامین جویای لقمهای نان، گلوله است.
در اینجا آموزش ایدئولوژیک و تبعیض آمیز محیطهای آموزشی، از عوامل رانده شدن کودکان به بازار کار است که جان و زندگی کودک را در خطر هر روزه قرار میدهد.
تحقیر و سرکوب های جنسیتی علیه کودکان، عامل به خودکشی کشاندن دانش آموزان است.
در اینجا محیط زیست بهخاطر سیاستهای مرگآفرین حاکمیت به نابودی کشانده شده و مردم بهخاطر آلودگی هوا سرو کارشان با بیمارستان است و طبق آمار رسمی، ۱۰ درصد مرگ و میرها بدلیل آلودگی هوای ایران است.
ما از جامعهای سخن میگوییم که بعد از گذشت دوسال از شروع اعتراضات قتل مهسا امینی، که دنیا، صدای ما مردم را با فریاد «زن زندگی آزادی» شنیده است، همچنان زنان در جنگ با آپارتاید جنسیتی برای زندگی و آزادیشان هستند و جنبش بر سر معیشت و کرامت انسانی با فریاد «اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد» هر روز صف خود را متحدتر میکند.
ما مردمی هستیم که برای تامین معاش و لقمهنانی، در جنگی هر روزه هستیم.
دادخواه انسانهایی هستیم که به جرم اعتراض برای حق و حقوق خود و دفاع از کرامت انسانی گلوله و طناب دار نصیبشان شد.
دادخواه مهساها، ساریناها، غزالهها، آرمیتاهاهستیم.
دادخواه انسانهایی که خود قربانیان سوداندوزی و چپاولگران حاکم هستند و تحت عنوان سوداگران مرگ، هر روز بر طناب دار آویخته میشوند. ما فریاد رسای «زن زندگی آزادی» هستیم.
این بیانیه به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، کیفرخواست و فریاد دادخواهی ماست. نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.
ما امضا کنندگان این بیانیه، ما دادخواهان، کارگران، معلمان، پرستاران، زنان و بازنشستگان، مدافعین حقوق زن و کودک در روز جهانی حقوق بشر، همهی مردم و نهادها و تشکلها و سازمانهای مدافع حقوق بشر در ایران و سراسر دنیا را فرامیخوانیم،
۲۱ آذر مصادف با ۱۰ دسامبر را به روز اعتراض علیه حکومت ضد انسان جمهوری اسلامی که جان و زندگی میلیونها نفر را تحت حاکمیت ایدئولوژیک و آپارتاید جنسیتی به گروگان گرفته است، اعتراض کنیم.
همه با هم با یاد همهی جانباختگان و برای دادخواهی زندگی و حقوق اولیهی انسانیمان فریاد میزنیم
زندگی، معیشت، آزادی حق ماست و حق گرفتنی است.
امضاء ها:
اتحاد بازنشستگان
انجمن برق و فلز کرمانشاه
اعدام نکنید
چالش صنفی معلمان ایران
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
ندای زنان ایران
نهاد دادخواهان
آذر ۱۴۰۳
***********
بیانیه ی مشترک بمناسبت دومین سالگرد طلوع انقلاب زن، زندگی، آزادی
دوسال از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و فوران انقلاب زن زندگی آزادی میگذرد. انقلابی اجتماعی که برآیند مبارزات طولانی ، ناشی از مصائب و هزینه های سنگین سیاسی اقتصادی و تجربیات بیش از چهل سال انقلاب به فرجام نرسیده ۱٣۵٧ است که در قامتی نوین متاثر از شرایط امروز و نسل پرورش یافته در جهان کنونی با اعلام اینکه: "دیگه تمومه ماجرا" عروج کرد و آزادى خواهى، معیشت توام با رفاه عمومی، برابرى طلبى، مدرنیسم و سکولاريسم را به صف کشید.
بدینگونه انقلاب نوین انسانی، انقلاب زن زندگی آزادی سر بلند کرد. انقلابی که به عنوان تبلور آزادی، رفاه و مدرنیسم در تمام دنیا برسمیت شناخته شد و مورد حمایت قرار گرفت.
تقابل اجتناب ناپذیر اکثریت مردم با حکومت از سالها قبل بر سر بدتر شدن شرایط سخت زندگی در جریان بوده و چنانکه میبینیم در طی دوسال گذشته، خیابان به عنوان مظهر وجودی انقلاب همواره در تسخیر معترضان بوده است.
دادخواهان، بازنشستگان، کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، مالباختگان و زنان شجاعی که از خاکریز فتح شده حجاب قدمی به عقب بر نداشتند ،خیابانها را به عرصه نبرد تبدیل کرده اند.
دادخواهان با گرامیداشت یاد عزیزانشان که نمادهای انقلاب هستند، پیام ادامه راه آنها تا رسیدن به آزادی و عدالت را میدهند.
بازنشستگان با تجمعات مداوم هفتگی به بلندگوی مطالبات جامعه بدل شده اند و هر روز گسترده تر و در شهرهای بیشتر ندای نه به شرایط موجود شده اند.
کارگران در بیشتر مراکز کاری از جمله کارگران پروژه ای و ارکان ثالث تا کارکنان رسمی نفت و واگن پارس با گسترش اعتراضات و اعتصاباتشان انقلاب را قوام بخشیده اند و شاهد راهپبمایی ها و اعتصابات پرشور به همراه خانواده های کارگری هستیم.
در آستانه دومین سالگرد انقلاب مهسا، پرستاران و کادر بهداشت و درمان با همبستگی بینظیری با اعتصاب و اعتراض و تجمع، با فریاد زدن درد مشترک، اتحادی سراسری و بیسابقه در تاریخ جنبش های معیشتی را به نمایش گذاشتند.
امروز ما با یک جنبش قوی بر سر معیشت، آزادی و برابری در سطح جامعه روبرو
انقلابی که با شعار زن زندگی آزادی سر بلند کرد و با منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل کارگری - اجتماعی و پرچم میثاق تشکل ها در اول ماه مه افق پیروزی را ترسیم کرد، با گامهایی استوار تری به جلو گام بر میدارد.
گرچه خیزش گسترده مردمی در این دو سال با فجیع ترین اشکال سرکوب حکومتی روبرو و تمام قدرت پلیسی و نظامی و امنیتی و زندان و اعدام برای عقب راندن فضای انقلابی به کار گرفته شد و بطور نسبی از التهاب و شتاب اولیه اش کاسته شد، ولی این رویکرد هرگز نتیجه نداد و به جرئت میتوان ادعا کرد که قویترین جنبش علیه شکنجه و اعدام در همین شرایط سرکوب شکل گرفت که قوام آنرا در "سهشنبههای نه به اعدام" در زندانها و حمایت مردم از این جنبش مترقی شاهدیم.
نتیجه اینکه جامعه معترض نه تنها مرعوب نشده بلکه با فشرده تر شدن فنر خشم و نفرت اکثریت، زمینه ی به سرانجام رساندن انقلاب ناتمام زن، زندگی،آزادی با قدرتی مهیب تر از دو سال قبل مهیا گردیده است.
ما مردم به جان آمده، میدانیم که راهی جز ادامه متحدانه و گسترده انقلاب زن زندگی آزادی پیش روی خود نداریم.
اینک در دومین سالگرد انقلاب نوین زنانه تاریخ، ما معلمان، ما کارگران پرستاران و بازنشستگان، ما زنان و دادخواهان، ما جوانان آزادیخواه و ما مردمی که از فقر و فساد و گرانی و ظلم و تبعیض حاکمان به جان آمده ایم، با ادامه اعتراضات، تجمعات و اعتصاباتمان و فریاد دوباره "اتحاد، اتحاد، علیه فقر و فساد" با گرامیداشت قدرتمند و پر شور سالگرد آغاز انقلاب، یکصدا با هم برای برچیدن مناسبات نابرابر، پایان دادن به بیحقوقی زن و بردگی مزدی، و بازگرداندن اختیار به انسان هم پیمان میشویم.
زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی
ایستادهایم تا پایان
امضاء ها:
انجمن برق و فلز کرمانشاه
چالش صنفی معلمان ایران
شورای بازنشستگان ایران
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
کانونگفتگوی بازنشستگان تامین اجتماعی
ندای زنان ایران
نهاد دادخواهان
***********
احکام قرون وسطایی بغی و اعدام، حکمی علیه
انقلاب بزرگ زن زندگی آزادی است.
صدور حکم بغی و اعدام برای شریفه محمدی، فعال کارگری، حمله و تعرض حاکمان به سوی زنان، بازنشستگان، کارگران و همه مردم معترض میباشد.
حکومتی که در برابر زنان مبارز و سرفراز انقلاب زن زندگی آزادی ناتوان ماند و همه طرح های رنگارنگ و لشگر کشی نیروهای نظامیش به خیابان به به شکست کشیده شد، چاره کار را در ادامه سرکوبها و صدور احکام قرون وسطایی میبیند.
حکومتی که در برابر اعتراضات خیابانی بازنشستگان، که صدای اعتراض کل جامعه میباشند، به زبونی افتاده است،
حکومتی که در برابر اتحاد و قدرت کارگران اعتصابی در مراکز نفتی و پتروشیمی، ناتوان و بی پاسخ مانده است
چنین حکومتی، با سناریو سازی و صدور حکم اعدام، برای زنی که تبعیض و نابرابری را بر نتابیده و از حقوق کارگران دفاع میکرده، نمیتواند برای خود فرصتی خریده تا زنان و کارکران و مردم معترض به جنایت، کشتار، فقر و تبعیض را به عقب براند.
جامعه ایران، بخصوص بعد از شروع اعتراضات به شیوه های مختلف به کلیت مناسبات سرکوبگر نه گفته و حاضر به تحمل وضعیت نکبت بار موجود نیست. چنین جامعه ای نمیخواهد که شاهد سرکوب هرچه عریان تر حاکمیت علیه زنان و همه اقشار جامعه باشد.
رشد روز افزون آمار اعدام و صدور احکام بغی به معنای استمرار موضع حکومت در برابر انقلاب مردم است.
مردم قبل و بعد از انقلاب مهسا با هرگونه قتل و احکام قرون وسطایی حکومتی مخالفت کرده وبا کارزارهای نه به اعدام حتی از درون زندان، فریاد مخالفت خود را با "اعدام تحت هر عنوان" بلندتر نموده اند.
هم اکنون جان شریفه محمدی که حکم اعدام را برایش صادر کردند و جان وریشه مرادی،
پخشان عزیزی ،نسیم غلامی سیمیاری که با حکم بغی روبرو هستند، در خطر میباشد.
ما زنان، کارگران، بازنشستگان، دانشجویان و معلمان و،......که تنها سلاحمان در مبارزه با ظلم و بیعدالتی حاکم اتحاد و همدلی میباشد ،تشکل و تحزب را حق انسانها در قرن بیست و یک میدانیم.
ما احکام اعدام و بغی و هر گونه حکمی که منجر به مرگ و قطع عضو انسانها باشد را محکوم کرده و تا لغو این احکام از پای نخواهیم نشست.
از همه مردم معترض میخواهیم عکس ونام شریفه محمدی و ده ها زندانی دیگر که تنها به جرم حق طلبی جانشان در خطر است، را در اعتراضات هر روزه خود فریاد زده و با هر شیوه ای که میتوانیم برای نجات جان همه انسانهایی که زیر تیغ اعدام هستند، تلاش کنیم.
نسیم غلامیسیمیاری، حمیدرضا سهلآبادی، احسان روازژیان، امین سخنور، علی هراتیمختاری، حسین محمدحسینی، حسین اردستانی، امیر شاهولایتی، وحید بنیعامریان، پویا قبادی، محمد تقوی، مجتبی تقوی، بابک علیپور، ابوالحسن منتظر، اصغر دانشفر با کیفر خواست اتهام بغی روبرو شده و مانند شریفه محمدی در خطر حکم اعدام هستند.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
امضاها:
انجمن برق و فلز کرمانشاه
شورای بازنشستگان ایران
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
ندای زنان ایران
نهاد دادخواهان
۱۷تیرماه ۱۴۰۳
***********
به سه شنبه های اعتراض علیه اعدام می پیوندیم
در پی "خیزش انقلابی زن زندگی آزادی" ، جمهوری اسلامی بار دیگر با توسل به اعدامهای گسترده زندانیان سیاسی و غیر سیاسی، تلاش دارد با نمایش شقاوت و انسان کشی و گستراندن سایه سیاه مرگ و وحشت بر فضای جامعه، سدی در برابر پیشروی جنبش انقلابی مردم ایران ایجاد کند.
با گسترش موج اعدام ها ، جنبش علیه اعدام با قدرتی بیشتر و در ابعادی اجتماعی تر بر علیه احکام وحشیانه اعدام به میدان آمده اند و در هفته های اخیر صف اتحاد بر علیه اعدام ها به انسجام و همدلی گسترده تری دست یافته است.
زندانیان زیادی هم اکنون زیر تیغ احکام اعدام هستند و برای دفاع از زندگی و نجات جانشان چاره ای جز مبارزه علیه احکام اعدام ندارند. قدرت اجتماعی و اعتراض عمومی میتواند مبارزه آنان را به نتیجه برساند.
زندانیان زندان مخوف قزل حصار در روزهای سه شنبه که مصادف با روز اعدام است اعلام اعتصاب غذای هفتگی کرده اند.
ما تشکلهای کارگری ، معلمان ، زنان ، پرستاران ، بازنشستگان و دانشجویان که در صفوف مبارزات خود برای احقاق حقوق و مطالباتمان با انواع سرکوب ها مواجه بوده ایم خوب می دانیم که اعدام ابزار سرکوب و ارعاب جامعه است و بشریت مدرن و متمدن این مجازات قرون وسطایی را دون شان خود می داند و باید برای توقف و لغو احکام بیش از پیش با هم متحد شویم.
پیکره جامعه ایران سالهاست از اعدام زخم خورده است و جنبش علیه اعدام جنبشی قدرتمند در ایران است. و امروز در برابر موج اعدامها مخالفت با اعدام به امر همگانی مردم بدل شده است.
اعدام کشتن حرمت انسان چه در ظرفیت های فردی و چه اجتماعی است.
از همین رو ما امضا کنندگان این بیانیه از سه شنبه های اعتراضی علیه احکام اعدام حمایت کرده و همگام با زندانیان قزل حصار و دیگر زندانها و همه خانواده های آنها برای توقف و به پایان رساندن ناقوس مرگ اعدام هم صدا می شویم.
ما تشکلهای کارگری و اجتماعی عموم نیروهای سیاسی آزادیخواه و برابری طلب، کارگران، معلمان، بازنشستگان و جوانان انقلابی را به مبارزه ای سراسری و قدرتمندانه در ابعادی داخلی و بین المللی برای توقف و لغو مجازات اعدام فرا میخوانیم.
جنبش نه به اعدام
اعدام قتل عمد حکومتی
نه به اعدام
امضاها:
۱- اتحاد بازنشستگان
۲- انجمن برق و فلز کرمانشاه
۳- سندیکای نقاشان البرز
۴- دانشجویان پیشرو
۵- شورای بازنشستگان ایران
۶- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
۷- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
۸- شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
۹- ندای زنان ایران
۱۰- نهاد دادخواهان
***********
بیانیه علیه اعدام ها و سرکوبگری های حکومت!
بدنبال اعتراضات قدرتمند ما کارگران، ما معلمان، ما بازنشستگان، ما زنان، ما دادخواهان و ما همه مردم تحت انواع ستم که با شعار زن زندگی آزادی ، معیشت، منزلت و داشتن زندگی انسانی را حق مسلم خود اعلام کردیم، حکومت با تشدید سرکوبگریهایش میخواهد ما مردم را به عقب براند. اعدام ابزار خطرناک پیشبرد این سیاست برای مرعوب کردن جامعه است. در کنار آن پرونده سازی های امنیتی، اعتراف گیری های اجباری در زیر شکنجه، صدور احکام زندان و تبعید و اخراج و انفصال از کار اجزای دیگر سیاست سرکوبگرانه حکومت است. متحد و سراسری سدی در برابر این سرکوبگریها باشیم.
سال گذشته در یکی از همین روزهای دی ماه بود که محسن شکاری اولین معترض انقلاب زن، زندگی، آزادی، اعدام شد و به دنبال آن مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی، محمدحسینی، مجید کاظمی، صالح میرهاشمی ، سعید یعقوبی و میلاد زهره وند، هفت نفر دیگر از معترضان اعدام شدند. علاوه بر این طی یک سال گذشته اعدام این عمل شنیع و ضد انسانی در مورد برخی از زندانیان سیاسی و عقیدی که زیر فشار ناچار به اعتراف اجباری شده بودند، با اتهاماتی چون "افساد فی الارض" به اجرا گذاشته شد. در مجموع طبق آمار به دست آمده تنها در سال میلادی ۲۰۲٣ تعداد ۶۴۰ نفر اعدام شده اند. همین امروز نیز خطر فوری اعدام مجاهد کورکور، رضا رسایی از بازداشت شدگان جنبش زن زندگی آزادی، احمدرضا جلالی و جمشید شارمهد (زندانیان دو تابعیتی) بعلاوه هشت نفر دیگر را تهدید میکند و هر روز خبر جدیدی از اعدامها داده میشود . بکارگیری طناب دار این ابزار قتل عمد دولتی، سیاستی کثیف و خطرناک است که هدف مستقیمش مرعوب کردن ما مردم است. باید با قدرت اتحاد سراسری مبارزاتی مان جلوی حرکت این ماشین سرکوب و جنایت را بگیریم.
ما امضا کنندگان این بیانیه در کنار خانواده های دادخواه اعدام شدگان و جانباختگان انقلاب زن - زندگی - آزادی بر توقف فوری اعدام ها تاکید داریم.
علاوه بر اعدامها حکومت از دیگر ظرفیتهای سرکوبگرانه اش استفاده میکند و پاسخ هر اعتراضی با تهدید و زندان و اخراج داده میشود. از جمله ماشین پرونده سازی های امنیتی، احضار کردنها و حکم دادنها با سرعت در حرکت است و در این یکساله کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، خانواده های دادخواه و فعالین اجتماعی بسیاری بخاطر اعتراضاتشان احکام زندان، اخراج و تبعید گرفته اند. اما اتحاد و همبستگی مردم در مقابل همه شیوه های سرکوب حتی یک لحظه متوقف نشده است.
گرو ملی صنعتی فولاد اهواز یک نمونه از این همبستگی ستودنی است که موفق به برگرداندن ۳۸ همکار تعلیقی خود به کار و رفع انسداد کارتهای ورودشان به شرکت و تحمیل تحقق بخشی از مطالبه طبقه بندی مشاغل بصورت علی الحساب بر کارفرما و همه حامیان حکومتی اش شدند. اکنون نیز همچنان بر پیگیری تمامی مطالباتشان تاکید دارند . این کارگران برای مقابله با سرکوبگریها راه نشان داده اند و باید وسیعا مورد حمایت عمومی قرار بگیرند.
نمونه تحسین برانگیز دیگر همانا صحنه هایی از بروز شجاعت و همبستگی زنان زندانی اوین در مقابل نیروهای امنیتی دادگاه ها و زندانها بود که در تاریخ ثبت خواهد شد.
هم اکنون تعدادی از معلمان، دانشجویان، هنرمندان، کارگران، زنان و تعدادی از خانواده های دادخواه و شمار بسیاری دیگر در جریان جنبش انقلابی مردمی بازداشت و هنوز زندانی هستند. ما امضا کنندگان این بیانیه بر آزادی فوری تمامی آنها که همانا آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی است تاکید داریم.
برای ما مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و چپاول و غارت و محروم از پایه ای ترین حقوق انسانی مان، برای ما مردمی که بخاطر طلب حق و حقوق از دست رفته مان عزیزانی را از دست داده ایم راهی دیگر بجز پیشروی وجود ندارد. از همین رو با صدایی رسا همچون کارگران ذوب آهن اصفهان که شعار دادند و فریاد زدند"باتوم و گارد ویژه دیگر اثر ندارد"، همچون کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز که با ایستادگی شان در برابر تعلیق و اخراج همکارانشان ایستاده و با شعار "نه تهدید، نه زندان، دیگر اثر ندارد" و همچون زنان پیشرو که با شعار زن زندگی آزادی به مصاف زندانبانشان رفتند و بر تداوم مبارزات تاکید کردند، ایستاده ایم و کوتاه نمی آییم.
زن - زندگی - آزادی
ایستادهایم تا پایان
امضا کنندگان:
١- اتحاد بازنشستگان
٢- انجمن برق و فلز کرمانشاه
٣- سندیکای نقاشان البرز
۴- شورای بازنشستگان ایران
۵- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
٦- شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)
٧- شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
٨- گروه بازنشستگان مستقل تهران
٩- ندای زنان ایران
١٠- نهاد دادخواهان
۱۲ دیماه ۱۴۰۲