افق روشن
www.ofros.com

بحران لیبی و موضع گیری عوام فریبانه احمدی نژاد


بهرام رحمانی                                                                                                 پنجشنبه ١٢ اسفند ١٣٨٩

در حالی که حکومت اسلامی ایران، در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جنایت پشت جنایت می آفریند؛ محمود احمدی نژاد، روز 4 اسفند 89 برابر با 23 فوریه 2011، در رابطه با سرکوب مردم لیبی توسط «برادر» و «هم فکرش» معمر قذافی، ریاکارانه گفته است: «چگونه ممکن است حاکم یک کشور، مردم خود را به رگبار مسلسل، توپ و تانک ببندد و آن ها را بکشد و بعد اعلام کند که هرکس حرفی بزند، او را خواهد کشت؟»
محمود احمدی نژاد، رییس جمهور حکومت جهل و جنایت، از سرکوب مردم لیبی توسط حکومت این کشور ابراز «حیرت» کرده و گفته است: «چگونه ممكن است حاكم يك كشور، مردم خود را به رگبار مسلسل، توپ و تانك ببندد و آن ها را بكشد و بعد اعلام كند كه هركس حرفی بزند، او را خواهد كشت؟» او، حتی به سران کشورها توصیه کرد که اجازه دهند مردم حرف خود را بزنند. به نوشته خبرگزاری حکومتی ایرنا، محمود احمدی نژاد، در پايان جلسه هيات دولت، درباره تحولات اخير منطقه، گفت: «به سران اين كشورها اكيدا توصيه می كنم كه اجازه دهند مردم كشورهايشان حرف خود را بزنند و تابع نظر ملت ها باشند.»
احمدی نژاد با اظهار تعجب از رفتار بد حكومت ليبی در قبال مردمش، گفت: «همه بايد به خواست مردم خود تن دهند و در غير اين صورت نتيجه‌ شان از قبل مشخص است.» او تاکید کرد که «چرا بايد اين قدر بد عمل كنند كه مردم خواستار انجام اصلاحات شوند و عليه حكومت قيام كنند؟»
این اظهارات رییس جمهور حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران، در حالی منتشر می شود که در روزهای گذشته، حتی هلیکوپترها و هواپیماهای جنگی ارتش قذافی بخش هایی از طرابلس پایتخت این کشور را بمباران کرده و صد‌ها نفر را کشته ‌اند. کاری که خود احمدی نژاد و رهبرش در ایران با شدت بیش تری علیه مخالفین و حتی منتقدین خود انجام می دهند. همان طور که سران و مقامات حکومت اسلامی برای نگه داشتن قدرت خود از هیچ جنایتی فروگزار نیستند «برادرشان» قذافی نیز همان جنایات را مرتکب می شود. 42 سال است قذافی دیکتاتوری می کند و سی و دو سال حکومت اسلامی. هم چنان که احمدی نژاد سال گذشته به میلیون ها مخالف حکومت شان را بی شرمانه «خس و خاشاک» و «اراذل و اوباش» نامید و هم چنین یکی از فرماندهان سپاه شان نیز گفته است در «جنگ نرم» یک میلیون کشته در نظر گرفته ایم؛ معمر قذافی نیز گفته است که مدافعان حکومت تا «آخرین گلوله» در مقابل معترضان ایستادگی خواهند کرد.
لیبی، از مدافعان و دوستان حکومت اسلامی، محسوب می شود و چندی پیش نیز احمدی نژاد به او پیشنهاد کرده بود که دو کشور در رابطه با «اداره جهان؟!» با همدیگر هم گام و متحد شوند. اما امروز ورق برگشته و به طور طنزآمیزی احمدی نژاد نیز طرفدار مبارزات مردم لیبی شده در حالی که او و رهبرش سیدعلی خامنه ای، به عنوان بزرگ ترین دشمنان آزادی بیان و اندیشه معروفند و هم چنین تنها حکومتی در جهان است که حتی کودکان را نیز اعدام می کند.
لازم به یادآوری است که در پی مضحکه انتخابات ریاست جمهوری دهم در خرداد ۱۳۸۸، جناح اصلاح طلب حکومت محمود احمدی‌ نژاد را به تقلب در انتخابات متهم کردند و مردم نیز فرصت را غنیمت شمردند و در بزرگ‌ ترین تظاهرات ضددولتی در روز ۲۵ خرداد، حدود ۳ میلیون نفر از مردم معترض حضور یافتند، اعتراضات مردمی پس از خاموشی کوتاهی به دلیل سرکوب های خونین، اکنون از سر گرفته شده است.
حکومت اسلامی با حکومت لیبی، روابط اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی خوبی با ایران داشته است؛ آن هم به رغم بحث هایی که در مورد موسی صدر وجود داشت. لیبی، یکی از اصلی ترین شرکای اقتصادی حکومت اسلامی در میان 19 کشور عضو بلوک کومسا (comesa) در شرق و جنوب آفریقا است. آمارها نشان می دهد سال گذشته نزدیک به 150 میلیون دلار کالا از ایران به این منطقه صادر شده است. بنابراین، دوستی قذافی با مقامات حکومت اسلامی ایران پس از سال های نخست انقلاب، در دولت احمدی نژاد به اوج خود رسید و منجر به امضای ده ها سند تجاری بین دو کشور شد. در حالی که او در این سال ها، مواضع متناقضی علیه حکومت اسلامی گرفته بود. به چند نمونه از قراردادهای کلان دو حکومت در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد اشاره می کنیم. چهارشنبه 5 دی 1386، 10‬ موافقتنامه و يادداشت تفاهم در زمينه های بازرگانی، تجاری، گمركی، شيلات، فرهنگی و آموزشی، ميان حکومت اسلامی ايران و حکومت ليبی امضا شد.
يادداشت تفاهم تاسيس شركت سرمايه‌گذاری مشترك، موافقتنامه همكاری گمركی، يادداشت تفاهم ميان بانك‌ های مركزی دو كشور و موافتنامه كشتيرانی و بازرگانی از جمله اسنادی است كه چهارشنبه شب در حضور پرويز داودی معاون اول رييس جمهوری اسلامی ايران و بغدادی علی المحمودی، نخست وزير ليبی به امضای مسئولان دو كشور رسيد. هم چنين برنامه اجرايی همكاری فرهنگی و رسانه‌ای، موافقتنامه همكاری در زمينه آموزش عالی، برنامه اجرايی در زمينه آموزش و پرورش، يادداشت تفاهم در زمينه شيلات و برنامه همكاری گردشگری از ديگر اسنادی است كه توسط مسئولان مربوطه امضا شد.
يادداشت تفاهم مذاكرات دوازدهمين اجلاس كميسيون مشترك همكاری های دو كشور نيز به امضای وزير مسكن و شهرسازی جمهوری اسلامی ايران و وزير برنامه ريزی ليبی به عنوان روسای اين كميسيون رسيد. برای این امضای توافقات معاون اول رييس جمهور در صدر هياتی اقتصادی به ليبی سفر کرده بود. دیدگاه مشترک دو کشور در زمینه‏ های مختلف طی پنج سال اخیر با دیدارهای مکرر مسئولان عالی رتبه دو کشور قابل رویت است. طی این سال ها مسئولان ایرانی و لیبیایی در سطح وزرا بیش از 30 بار با هم دیدار داشته ‏اند. منوچهر متکی هم در دیدار دی ماه گذشته خود از لیبی به صراحت اعلام کرد: «رایزنی و گسترش روابط با لیبی در سطوح مختلف از نکات مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.»
در واقع با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، در سال 1384 در ایران و در پیش گرفتن سیاست های غرب ستیزانه او، دستگاه دیپلماسی خارجی حکومت اسلامی، همواره به ایجاد و گسترش روابط با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین معطوف شد به طوری که متکی، وزیر سابق امور خارجه در مورد روابط ایران و لیبی تاکید کرده بود: «از زمان دولت نهم روابط دو کشور گسترش بیش تری یافته است و روسای ایران و لیبی در حاشیه اجلاس سران آفریقا در گامبیا با یکدیگر دیدار کردند و نخست وزیر لیبی و معاون اول رییس جمهور در دولت نهم رفت و آمد متقابلی به پایتخت های یکدیگر داشتند.»
حدود یک سال پیش بود که منوچهر متکی، وزیر امور خارجه حکومت اسلامی در صدر هیاتی - اقتصادی عازم لیبی شد. او، پیش از ترک تهران در مصاحبه با واحد مرکزی خبر گفت: «دو کشور ایران و لیبی در بسیاری از موضوعات و زمینه های منطقه ای و بین المللی به ویژه در نوع نگاه برتری ‌جویی قدرت های بزرگ، دیدگاه های مشترکی دارند.»
چنان چه که رسانه‏ های حکومتی پیش ‏تر گزارش داده بودند مشارکت اقتصادی حکومت اسلامی ایران با لیبی در بخش‏ هایی چون تولید و انتقال انرژی، نفت، گاز، احداث كارخانه، سدسازی، جاده، راه آهن و كشاورزی «گسترده» توصیف شده است.
مشارکتی که بعد از سفر سال گذشته متکی به این کشور، قرار بوده در حوزه ‏های متعدد دیگری چون مدیریت منابع، آب، تولید سیمان، تراكتور، اتومبیل، خدمات فنی مهندسی، پالایشگاه، نیروگاه كود شیمیایی، صادرات دارو و تجهیزات بیمارستانی، آموزش كادرهای بهداشتی و پزشكی، اكتشافات معدنی و سرمایه گذاری و طرح های مشترك به طور دوجانبه توسعه پیدا کند. از همین رو بود که نخست وزیر لیبی گفته بود: «دستورات لازم برای حل مشكلات و موانع فعالیت شركت های ایرانی فعال در لیبی» را صادر خواهد کرد تا از «بازرگانان ایرانی و كسانی كه برای ایجاد شركت های مشترك اقتصادی اقدام» می کنند حمایت لازم به عمل بیاید.
حشمت الله فلاحت پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز که سال گذشته سفری به کشور لیبی داشت در مورد شراکت اقتصادی دو کشور بعد از سفر خود گفته بود: «لیبی در گذشته روابط دیرینه ای با ایران داشته و در یک دهه اخیر به برخی دلایل روابط به حالت تعلیق در آمده و اکنون مقامات لیبی در صدد است 150 میلیارد دلار در کشورشان سرمایه گذاری کند، بنابراین جای ایران در این کشور خالی است.» پیش از این نیز در اوایل سال 1386، لایحه موافقت نامه تشویق و حمایت متقابل از سرمایه‌ گذاری بین ایران و لیبی برای طی تشریفات قانونی از سوی رییس جمهور به مجلس داده شده بود. پایگاه اطلاع رسانی دولت، در گزارش خود از این رویداد نوشته بود: «با توجه به اهمیت سرمایه گذاری در به کارگیری منابع و امکانات بالقوه اقتصادی و نظر به ضرورت تشویق و حمایت از سرمایه‌گذاری های اتباع دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت جماهیری عربی سوسیالیستی عظمای لیبی در کشورهای یکدیگر و به منظور ایجاد و حفظ شرایط مساعد برای سرمایه‌ گذاری های یاد شده در جهت ارتقاء و تحکیم همکاری های اقتصادی و به منظور تامین منابع هر دو دولت، لایحه مذکور برای طی تشریفات قانونی تقدیم مجلس شد.»
باین ترتیب، روابط حسنه ایران و لیبی بسیار عمیق تر گردید به طوری که سرهنگ قذافی به محمود احمدی نژاد بعد از انتخابات پر از تقلب و کشمکش بحث برانگیز سال گذشته پیام تبریک بسیار «دوستانه ای» فرستاده بود. حتی قذافی به یک پیام تبریک نیز بسنده نکرد و یک بار بعد از اعلام پیروزی احمدی نژاد و بار دیگر هنگام تنفیذ حکم او توسط سیدعلی خامنه‏ای، به سفیر خود در ایران، ماموریت ویژه داد تا پیام‏ اش را مستقیما به احمدی نژاد برساند. قذافی، در پیام‏ های تبریک خود برای احمدی نژاد که بازتاب رسانه ای گسترده ای هم در ایران داشت، رییس دولت دهم را با عنوان «عالی جناب دكتر محمود احمدی ‌نژاد» مورد خطاب قرار داده و خود را برادر او دانسته بود.
شواهد و گزارش‏ ها نشان می‏ داد که تا روز تنفیذ حکم احمدی ‏نژاد در سال 88، دست کم 72 نفر در اعتراضات خیابانی توسط مامورین حکومتی جان باخته بودند. قذافی، در پیام خود به مناسبت آغاز دور دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، گفته بود: «خرسندم يك بار ديگر به جناب عالی تبريك و تهنيت گفته و آرزو كنم كشور ايران را به بهترين وجه رهبری كرده و بتوانيد تمامی نيروها را در راستای تحقق طرح‌ های پيش تازانه خود كه در مراسم تنفيذ و تحليف به آن تصريح شد، بسيج كنيد.»
در خرداد ماه سال جاری نیز، علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی، در دیدار با سفیر لیبی در تهران اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه محدودیتی برای تعمیق و توسعه مناسبات خود با لیبی قائل نیست.
هم چنین داوودی، معاون اول احمدی نژاد در دولت نهم نیز یک بار در دی ماه سال 1386، جهت گسترش روابط دو جانبه به کشور لیبی سفر کرده بود. پنج ماه پیش هم محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد در دولت دهم طی نامه ‏ای رسمی فرا رسیدن روز ملی ليبی را صمیمانه به دولت این کشور تبریک گفته و با یادآوری پیوندهای دينی، فرهنگی و تاريخی میان دو کشور برای بهره گیری از این پیوندها در جهت «بسط و تعميق هر چه سريع ‌تر روابط دو كشور» ابراز امیدواری کرده بود. به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز 6/4/1388، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت محمود احمدی نژاد، پس از دریافت استوارنامه سفیر جدید لیبی، با بیان این که امروز اراده دو کشور بر این است که روابط برادرانه را تا حداکثر ممکن توسعه دهند، گفت: «بدون تردید تقویت روابط دو جانبه و منطقه ای به نفع دو ملت، دنیای اسلام و کل منطقه خواهد بود. همکاری و مناسبات برادرانه ما همواره به نفع دو ملت و منطقه بوده است».
احمدی نژاد، با تاکید بر این که امروز دشمنان مشترکی در برابر ایران و لیبی قرار دارند و نمی خواهند هیچ یک از کشورهای ما قوی و مقتدر باشند، ادعا کرد: «امروز زمان آن است که با تقویت بیش از پیش همکاری ها جبهه مقتدری در برابر دشمنان خود تشکیل دهیم و از این به بعد باید با ادبیات و موضع بالاتری با دشمنان برخورد کنیم.» سعد مجبر، سفیر جدید لیبی نیز در این دیدار پس از تقدیم استوار نامه خود با «تبریک انتخاب و اعتماد مجدد ملت» ایران به احمدی نژاد، گفت: «آمریکا و حامیانش تاکنون از وجود بمب اتم در ایران می ترسیدند اما با حضور 85 درصدی مردم در روز 22 خرداد، بمب اتمی واقعی را دیدند به همین خاطر زلزله ای در زیر پای آنها به وجود آمده است.» او، هم چنین گسترش و تعمیق روابط دو جانبه و منطقه ای را در عرصه های مختلف مورد تاکید قرار داد. در سال‏ های نخست بعد از انقلاب 57 مردم ایران نیز روابط دو کشور ایران و لیبی به دلیل مساله ناپدید شدن «امام موسی صدر»، کمی تیره شده بود. این روابط اما در سال های جنگ ایران و عراق بهتر شد. چون که ایران در تحریم سلاح جهانی بود لیبی می توانست بخشی از نیازهای جنگی حکومت اسلامی را تامین کند. در همان سال‏ ها آیت الله خامنه‏ ای، رهبر کنونی و رییس جمهور وقت حکومت اسلامی نیز در تاریخ شهریور 1363، سفری به لیبی داشت. او، در آن سفر، در تلویزیون دولتی لیبی گفته بود: «پیام من به مردم لیبی این است که قدر اسلام و انقلاب خود را بدانید.» انقلابی که رهبر آن کسی نبود جز سرهنگ معمر قذافی.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، 19 شهریور 1363، نوشت: «آقای سیدعلی خامنه ای رییس جمهور کشورمان دیروز در پایان سفر 24 ساعته خود به لیبی در یک مصاحبه با تلویزیون لیبی گفت: «محور اصلی مذاکرات با برادرمان قذافی مقابله با رژیم صهیونیستی و حل مساله فلسطین بود که خوشبختانه به توافق های با ارزشی رسیدیم.» بنا به گزارش همین خبرگزاری، قدافی در دیدار با خامنه ای گفت: «قبل از انقلاب اسلامی شاه دشمن مشترک ما و شما بود امروز صدام حسین دشمن مشترک ما و شماست.» تنها چهار روز بعد از شروع اعتراضات مردمی در لیبی، در خبرهای آمد که: «تمامی فعالیت های نفتی شرکت ملی حفاری ایران در این کشور آفریقایی متوقف شده است و کارکنان این مجموعه تا 48 ساعت آینده از این کشور خارج خواهند شد.» بنابراین، عمده ‏ترین فعالیت اقتصادی ایران در لیبی، متوقف شده و شاید هم همین مساله باعث موضع گیری سران حکومت اسلامی علیه قذافی شده است.
در حالی که حکومت اسلامی ایران، غیر از روابط اقتصادی گسترده ای که با لیبی داشت، در عرصه نظامی نیز هر دو حکومت با همدیگر همکاری می کردند و سران حکومت اسلامی، عملا به لیبی به عنوان پلی برای ورود به آفریقا می نگریستند.
لیبی، یک کشور استثنایی در آفریقاست و نقش استراتژیک دارد. این کشور، در میان کشورهایی چون مصر، تونس، الجزایر، نیجریه، چاد و سودان قرار دارد. و یک منطقه اش هم کاملا به دریاهای آزاد باز است.
پس از قطع روابط کشورهای گامبیا و سنگال با حکومت اسلامی ایران، حضور سیاسی ایران در آفریقا در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته است. هدف اصلی حکومت اسلامی ایران از گسترش مناسبات با آفریقا، تامین انزوای سیاسی و برخورداری از حمایت سیاسی کشورهای آفریقایی در مجامع جهانی بود. اما اینک به نظر می‌ رسد که با شکست این تلاش های پرهزینه و بحران لیبی، انزوای سیاسی حکومت اسلامی ایران در جامعه جهانی باز هم پررنگ تر شود. بنابراین، فروپاشی و برکناری حکومت قذافی برای حکومت اسلامی ایران، یک کابوس است و به همین دلیل سران حکومت اسلامی نسبت به وقایع لیبی عجولانه موضع گیری کردند و فکر می کردند حکومت قذافی نیز مانند حکومت تونس و مصر سقوط خواهد کرد و روابطه حکومت اسلامی با دولت جدیدی که در لیبی بر سر کار می آید حسنه خواهد شد و منافع اش در این کشور حفظ خواهد شد. به همین دلیل احمدی نژاد، در سخنان اخیر خود در لرستان، سعی کرده موضع قبلی خود علیه قذافی را تغییر دهد به دولت های غربی و آمریکا هشدار داده که به لیبی حمله نکنند. محمود احمدی ‌نژاد، روز چهارشنبه 2 مارس 2011، طی سخنانی در لرستان، گفت: «الان؛ 10 سال پیش و زمان رییس‌جمهور سابق آمریکا نیست که به بهانه 11 سپتامبر به عراق و افغانستان حمله کردید.» احمدی ‌نژاد، ادعا کرد: «اگر این بار در شمال آفریقا و خاومیانه دخالت نظامی کنید ملت های منطقه به پا خواهند خاست و گور سربازان شما را خواهند کند.»
صدور بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به اعلامیه رسمی سنگال، که پیش تر قطع کامل مناسبات کامل داکار با تهران را اعلام داشته بود، و ابراز «تعجب» نسبت به این گونه «برخورد تند»، حاکی از ابعاد گسترده شکستی است که حکومت اسلامی در پیش برد هدف های سیاسی خود در مناسب خود در قاره آفریقا، متحمل شده است. بدنبال کشف یک محموله بزرگ اسلحه قاچاق، شامل 13 کانتینر در بندر لاگوس، دولت نیجریه در 26 اکتبر گذشته حکومت اسلامی ایران را به ارسال آن متهم و متعاقبا موضوع را به شورای امنیت گزارش کرد و دولت سنگال سفیر خود را از تهران فراخواند و گامبیا، کشور دیگر غرب آفریقا مناسبات خود را با تهران قطع کرد. منوچهر متکی وزیرخارجه سابق حکومت اسلامی، ابتدا از موضوع قاچاق اسلحه ابراز بی اطلاعی کرد و متعاقبا آن را «سوء تفاهم» خواند. وزیر خارجه سابق حکومت اسلامی، در ادامه تحمل شکست های متعدد دیگری در عرصه مناسبات خارجی، طی آخرین ماموریت خود و ضمن تلاش برای رفع «سوء تفاهم» پیش آمده با سنگال، توسط همتایان کشور میزبان، از برکناری خود مطلع شد و دست خالی به تهران باز گشت.
دولت سنگال، نه به دلیل عذرخواهی متکی و یا در نتیجه سفر عجولانه علی اکبر صالحی، سرپرست وقت و وزیر خارجه بعدی به داکار، که براساس اظهارات مقامات سنگال تنها با پا درمیانی وزارت خارجه ترکیه، به خودداری از قطع مناسبات با تهران رضایت داد.
حکومت اسلامی نیز هم زمان با سفر صالحی به داکار رسما اعلام داشت که مقصد سلاح های ارسالی کشور گامبیا بوده است. با این اقدام، حکومت اسلامی که گامبیا را کاملا از دست رفته می دید و عادی ساختن مناسبات با نیجریه را نیز کاملا دشوار، امیدوار بود که با نسبت دادن مقصد نهایی سلاح های ارسالی به کشور کم اهمیت تر گامبیا، بتواند به حفظ مناسبات با سنگال و داشتن جای پایی در غرب آفریقا امیدوار بماند.
اما در روز سه شنبه 22 فوریه 2011، تلویزیون سنگال سلاح های به کار برده شده توسط «شورشیان» را ساخت ایران معرفی کرد و هم زمان قطع مناسبات با حکومت اسلامی را رسما اعلام داشت. گیر افتادن محموله های قاچاق حکومت اسلامی، یعنی نخست سلاح و سپس مواد مخدر در سنگال، رسوایی بزرگی برای سران حکومت اسلامی داشت. دست اندرکار قاچاق اسلحه و مواد مخدری گه در سنگال کشف شد هم چون سه دهه گذشته توسط سپاه پاسداران برنامه ریزی شده بود. در حال حاضر حکومت اسلامی در مرکز آفریقا، تنها به زیمبابوه چشم دوخته اما روابط خامنه ای و احمدی نژاد از رابطه شخصی با رابرت موگابه رییس جمهور دیکتاتور 87 ساله آن کشور و گروه های اسلامی فراتر نمی رود و آن هم در حال حاضر بسیار شکننده است. بنابراین، با خارج شدن سنگال، گامبیا و نیجریه، از مدار مناسبات خارجی حکومت اسلامی و هم چنین بحران لیبی، شکست بزرگی در روابط خارجی این حکومت محسوب می شود.
در واقع جدا از این که سران حکومت اسلامی در مورد وضعیت کنونی لیبی چه موضعی اتخاذ کرده اند، اما واقعیت این است که تحولات لیبی، بیش از دیگر کشورها، سران حکومت اسلامی را نگران کرده است. چرا که اولا، قذافی مانند سران حکومت اسلامی آدمی مرتجع و جنایت کار است. دوما، این حکومت رابطه بسیار نزدیکی با حکومت اسلامی داشت. سوما، روابط اقتصادی و دیپلماتیک و نظامی حکومت اسلامی با لیبی به حدی مهم بوده که وضعیت پیش آمده در لیبی، سران حکومت اسلامی را نگران و آشفته کرده است. سوما، حکومت اسلامی اکنون پل ورودی خود به قاره آفریقا را نیز از دست داده است.
قذافی، در سال 1942 در روستای «فزان»، به دنیا آمد و این روستا در سال 1940 به تصرف فرانسوی ها درآمد و از سال 1943 تا 1951 حاكم فرانسوی در این روستا گماردند.
در سال 1963 وارد آکادمی ارتش لیبی شد و پس از 5 سال تحصیل که یک سالش در انگلستان بود وارد رسته مخابرات ارتش شد. در سال 1969 با همکاری تعدادی از افسران جوان اقدام به کودتا علیه ادریس اول کرد و در سال 1970 با کنار زدن دوستانش رسما خود را رهبر انقلاب لیبی معرفی و حکومت را در دست گرفت. خانواده قذافی عجيب و غريب و همه کاره کشور هستند.
شخصیت جمال عبدالناصر تاثیر به سزایی در روحیات قذافی داشت به طوری که بعد از کودتایش با ساختن القابی چون «برادر بزرگ» و «راهنمای انقلاب» برای خود، به تقلید از او پرداخت و بعد از مرگ عبدالناصر در 28 سپتامبر 1970، خود را رهبر جهان عرب و تنها جانشین خدا در روی زمین نامید!
او معتقد بود که اسلام نیاز به بازنگری دارد و در همین راستا «کتاب سبز» را تالیف نموده که آن را قرآن به روز شده می داند! برای مثال او در این کتاب سنت محمد پیامبر مسلمانان را به بعنوان روایات جعلی حذف کرده و قرائتی با عنوان «سوسیالیزم اسلامی» را ارائه نموده است و مذاهب شیعی و سنی را نیز رد نموده و ... او علاقه زیادی دارد که اسمش همواره در صفحه نخست روزنامه ها و در صدر خبرهای جهان و منطقه باشد و به همین دلیل هر از چند گاهی دست به اقداماتی عجیبی می زند. او همواره خود را رهبر جهان عرب می داند و روحیه اش به گونه ای است که تحمل دیدن کس دیگری را در این جایگاه ندارد.
قذافی، مانند هنرپیشه های سینمایی هر روز گریم می کند دارای رفتارهای عجیبی است، مثلا گفته می شود او تاکنون در هیچ یک از دیدارهای رسمی یک لباس را دو بار نپوشیده است. هر یک از لباس های ایشان حکایت خاص خود را دارد و یا ایشان در اجلاس چند روز پیش سازمان ملل در نیویورک به جای استفاده از پانزده دقیقه وقت اختصاصی خود یک صد دقیقه سخن رانی نمود که بیش از نود دقیقه آن فحش و ناسزا بود. به طوری که مترجم وی پس از سی و پنج دقیقه ترجمه هم زمان کم آورد و شخص دیگری جایگزین او شد.
قذافی، سال هاست که جز در کاخ خودش در هیچ عمارت دیگری اقامت نمی کند و هر گاه برای سفرهای خارجی به دعوت روسای کشورهای دیگر به خارج از لیبی سفر می کند چادر و خیمه و خدم و حشم فراوان خود را به همراه می برد.
او چند سال پیش در سفر به فرانسه در فضای سبز کاخ الیزه (یا ورسای) خیمه و بارگاه خود را برپا نمود و سوژه مناسبی برای خبرنگاران و مطبوعات شد و شایعات فراوانی را به دنبال داشت.
در سفر اخیر به نیویورک هم ابتدا در پارک ملی نیویورک چادر زدند که ماموران پلیس به دنبال اعتراض برخی از اهالی مبنی بر امنیتی شدن فضای پارک پلیس هیئت لیبیایی را مجبور به جمع کردن خیمه ها نمود و نهایتا هیئت لیبیایی فضای سبز چند هکتاری منزل یکی از ثروتمندان را در حومه نیویورک به مبلغ گزافی برای چند روز اجاره نمود و آن ها چادر قذافی را در این ملک برپا نمودند.
بدین ترتیب، قذافی و خانواده اش کارهای عجیب و غریبی می کنند تا هر چه بیش تر جلب توجه کنند. برای مثال، قذافی در زمستان دو سال پیش در اجلاس سران اتحاديه عرب خودش را «بزرگ حکمای عرب و شاه شاهان قاره آفريقا و اميرالمومنين مسلمانان جهان» ناميد و به ديگر رهبران عرب گفت: «مقام من اجازه نمی دهد در سطح شما باشم.» قذافی، به داشتن محافظان زن آمازونی (Amazonia) هم معروف است. همواره 40 زن زیبا و قوی هیکل از او به عنوان محافظان شخص او، حفاظت می‌کنند. در سراسر گیتی تاکنون هیچ شخصیت سیاسی به اندازه ‌ای معمر قذافی، این‌قدر طولانی (42 سال) نتوانسته توجه جهانی را به ماجراجویی های بزرگ و کوچک خود جلب کند. اعلام انقلاب سبز، منحل کردن دولت، سازماندهی و تامین مالی برخی از گروه ‌های تروریستی در سراسر جهان، تهیه و نگهداری سلاح ‌های کشتار جمعی، اصرار به رهبری جهان عرب و رهبری قاره آفریقا بخشی، از سیاست های بلندپروازانه و خیالی و خودخواهانه قذافی است. او، هم چنین در انعقاد قراردادهای اقتصادی پرسود با کشورهای غربی و آفریقایی و حکومت اسلامی، در مرکز توجه همگان قرار گرفته بود. دولت های غربی و منطقه به دلیل همین تجارت ها و قرادادهای پرسود با لیبی، بر دیوانگی هیا تاکنون قذافی و جنایاتش علیه مردم این کشور و این که در حالی که زندان هایش پر از زندانیان سیاسی بود، کاملا چشم بسته و مهر سکوت بر لب زده بودند. لیبی یک کشور نفت ‌خیز با جمعیت کم است. در دهه ۱۹۷۰ این کشور توانست با افزایش پول ‌های بادآورده نفتی به ثروتی هنگفت دست یابد. ثروتی که البته اختیارش در دستان شخص معمر قذافی است. در دهه ۱۹۸۰ با انفجار در یک دیسکوتک در شهر برلین و کشته شدن دو شهروند آمریکایی، لیبی در مظان اتهام قرار گرفت و روابط کشورهای غربی با لیبی به شدت تیره شد. رونالد ریگان، رییس جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا قذافی را یک «دلقک دیوانه» و «سگ هار» نامید. چند ماه پس از انفجار برلین، جنگنده‌ های هوایی آمریکا شهرهای طرابلس پایتخت لیبی و بن ‌غازی را بمباران کردند. گفت همی شود که قذافی هم در عملی تلافی جویانه انفجار هواپیمای پان آمریکن آمریکا را بر فراز لاکربی در اسکاتلند و یک هواپیمای فرانسوی را برنامه ریزی کرد. اگر چه شورای امنیت سازمان ملل متحد لیبی را محکوم کرد، اما قذافی حاضر به تحویل مظنونان حملات به این دو هواپیما نشد. لیبی به تدریج در انزوایی جهانی قرار گرفت و اقتصاد این کشور به شدت آسیب دید.
در پایان دهه ۱۹۹۰ که با به قدرت رسیدن دوباره جمهوری خواهان در آمریکا هم ‌زمان بود، تغییرات در سیاست لیبی نیز آشکار شد. او مظنونان به ترور در لاکربی را تحویل داد، از اعمال تروریستی که زمانی با حمایت وی همراه بود اظهار ندامت و پشیمانی کرد و در سال ۲۰۰۳ حتی برنامه ‌های اتمی و تولید سلاح ‌های کشتار جمعی خود را نیز پایان داد. او، اگر چه سال‌ ها در فهرست محور شرارت ایالات متحده و غرب قرار داشت، در پی این اقدام از این فهرست خارج شد. سازمان ملل و اتحادیه اروپا به تمام تحریم ‌ها علیه لیبی پایان دادند، کشورهای غربی به تکاپو افتادند تا از بازار پر درآمد لیبی به نفع خود استفاده کنند، قراردادها بسته شدند و باز بر شهرت قذافی افزوده شد. اکنون معمر قذافی، پس از چهل سال اگرچه هنوز چون گذشته در محافل جهانی با اونیفورم‌ های نظامی یا با تن پوش ‌های بلند آفریقایی و عینک ‌های آفتابی متعدد، که نشانه‌ ای از ادعای رهبی آفریقایی - غربی است.
شبكه خبری الجزيره، طی گزارشی خبر داد معمر قذافی، در سخن رانی طولانی كه اكثر شبكه‌ های خبری به طور مستقيم آن را پخش كردند، گفت كه تظاهرات كنندگان دسته‌ ای موش، معتاد و مزدور هستند و از طرفداران خود خواست كه فردا با نشان سبز به تظاهرات بپردازند. او، در اين سخنرانی گفت كه تا آخرين قطره خون خود مبارزه خواهد كرد. من در ادامه گفت من تا ابد ریيس انقلابی ليبی هستم و خاك ليبی را هرگز ترك نخواهم كرد.
اما هیچ کدام از جنایات و تهدیدهای قذافی، در عزم و اراده مردم در ادامه مخالفت شان با حکومت موثر واقع نشد. بنابراین، اوضاع لیبی به شدت بحرانی است و درگیری ‌های داخلی در کشور گسترش می یابد.
با تشدید بحران در لیبی، شهروندان خارجی مقیم این کشور، سراسیمه از این کشور خارج شده اند و برخی از مردم این کشور و هم چنین کارمندان و کارگران خارجی از تمام راه‌ های زمینی و دریایی و هوایی از لیبی می گریزند. بسیاری از آن ها در کشوری که به سرعت ناامن گشته، جان خود را در امان نمی ‌بینند. با ادامه اعتراضات، فرودگاه‌ های لیبی مملو از مسافرانی هستند که در انتظار خروج از این کشورند. دولت آلمان روز شنبه ۲۶ فوریه، اعلام کرد که نیروی هوایی این کشور ۱۳۳ خارجی، از جمله چندین آلمانی و شهروند دیگر کشورهای اتحادیه اروپا، را از لیبی به جزیره‌ «کرت» در یونان، منتقل کرده است. پیش‌ تر آمریکا و انگلستان نیز از راه‌ های هوایی و دریایی گروه دیگری را از لیبی خارج کرده بودند.
هزاران کارگر خارجی تبعه کشورهای چین و هند و ترکیه و سایر کشورهای آسیایی که در لیبی مشغول کار هستند، در حال ترک کرد ناین کشور هستند. برای مثال، دولت ترکیه، برای خارج کردن ۲۵ هزار شهروند خود از لیبی شروع کرده است. به گفته احمد داووداوغلو، وزیر خارجه ترکیه، تاکنون بیش از ۵ هزار شهروند این کشور لیبی را ترک کرده‌ اند. او فزوده است که اتباع ترکیه از مرزهای گوناگون، از راه‌ های زمینی و دریایی و هوایی لیبی را ترک می گویند. به گزارش خبرگزاری ها یک شهروند ۲۷ ساله ترکیه، هنگام ترک لیبی در جریان ازدحام جان خود را از دست داده است.
لیبی، یکی از کشورهای ثروتمند آفریقایی - غربی است که در چهل و دو سال گذشته، نظامیان و در راس همه سرهنگ قذافی، با سرکوب مداوم اعتراضات مردمی و گلوگیری از شکل گیری تشکل های دمکراتیک کارگران، زنان، دانش جویان، نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان، احزاب سازمان های سیاسی، رسانه های مستقل و غیره مانع آن شده اند که به طور کلی مدنیت در این کشور رشد و توسعه بیش تری پیدا نکند هر چه بیش تر وابط و مناسبات قبیله ای حاکم بوده است. به این دلیل، موقعیت کنونی اعتراضات مردمی لیبی با کشورهای دیگر بسیار متفاوت است و احتمال این که این کشور به یک سوی یک جنگ داخلی سوق داده شود که در یک طرف نیروها و قبیله های وابسته به قذافی و در سوی دیگر مخالفین قرار گیرند.
قبل از آغاز قیام مردم لیبی علیه حکومت قذافی، بسیاری از تحلیلگران سیاسی مسائل بین المللی و خاورمیانه و به ویژه کشور لیبی، این کشور را قابل مقایسه با کشورهایی چون تونس، الجزایر یا یمن نمی دانستند. لیبی کشوری است با درآمد بالای نفت که بهترین وضعیت را در میان کشورهای آفریقایی دارد. سرانه درآمد لیبی در حدود 11 هزار دلار است و درآمد حاصل از نفت، هر از گاهی از سوی معمر قذافی در میان شهروندان کشورش تقسیم می شد. بنابراین، مسائل اقتصادی در لیبی، نقش اصلی در اعتراضات، همانند آنچه که در کشورهای تونس و مصر موجب شد را نداشته است. معمر قذافی، طی 42 سال، توانسته است با سرکوب و با خریدن مخالفان و به کارگیری قبائل علیه همدیگر و هم چنین حمایت های کشورهای اروپایی، دوام حکومت خود را تثبیت نماید.
نفت محور اصلی اقتصاد لیبی را تشکیل می‌دهد و تقریبا تنها کالای صادراتی این کشور است. ۹۰ درصد درآمدهای لیبی از فروش نفت به دست می ‌آید. همین وابستگی شدید به نفت سبب شد که بحران اخیر در اقتصاد جهان و کاهش تقاضا برای نفت به شدت تولید ناخالص لیبی را تنزل دهد و اقتصاد آن را در سال ۲۰۰۹ به رکود بکشاند. سال ۲۰۱۰ تا حدودی این رکود کم‌ رنگ شد.
نفت لیبی برای اقتصاد جهان هم نسبتا با اهمیت است. این کشور صاحب بزرگترین منابع نفتی آفریقاست و هفدهمین تولیدکننده نفت در جهان به حساب می‌آید. در میان ۱۲ کشور عضو اوپک لیبی در مقام هفتم ایستاده است. به عبارت دیگر، ۲ درصد نفت مورد نیاز جهان را لیبی تامین می کند. تولید نفت لیبی در ماه ژانویه ۲۰۱۱، یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه بوده که ۸۵ درصد آن را صادر کرده است. در سال ۲۰۰۸ که هنوز بحران اقتصادی جهانی کاملا اثرگذار نشده بود، درآمد نفت لیبی به ۴۶ میلیارد دلار رسید.
خریداران عمده نفت لیبی ایتالیا، فرانسه و آلمان هستند. واردات نفت برخی از کشورهای کوچک اروپا گرچه در قیاس با سه کشور یادشده چشم گیر نیست اما سهم عمده‌ ای را در واردات این کشورها تشکیل می‌ دهد. برای مثال، ایرلند ۲۳ درصد و اتریش ۲۱ درصد نفت مورد نیاز خود را از لیبی تامین می کنند. با تغییر سیاست ‌های لیبی به ویژه در زمینه حمایت از تروریسم و نیز چشم پوشی از برنامه اتمی، از جمله عواملی بودند که دوباره لیبی را به طرف مذاکره و تجارت برای غرب بدل کردند. از دیدگاه سرمایه داری منافع دولت های سرمایه داری، با توجه به این که در زیر خاک لیبی منابع بزرگی از نفت و گاز نهفته است، مناسبات با این کشور برای غرب، حائز اهمیت است.
برای دولت های سرمایه داری، دفاع از حقوق بشر و منافع انسانی و مخالفت با دیکتاتورها، تظاهری بیش نیست و عموما به دور از واقعیت است. برای مثال، سال ۲۰۰۶ اتحادیه اروپا و لیبی قراردادی در زمینه مهاجرت امضا کردند. به موجب این قرارداد، لیبی مهاجرانی را که قصد دارند خود را با قایق از آفریقا به اروپا برسانند متوقف می کند و به اردوگاه هایی در خاک خود منتقل می کند تا از آنجا به کشورهای زادگاه شان بازگردانده شوند. شمار چنین مهاجرانی سالانه به ۵۰۰ هزار نفر می رسد و لیبی برای مهار آن ها هر سال ۵۰ میلیون دلار از اتحادیه اروپا دریافت می کند.
سال گذشته، قذافی برای چندمین بار به ایتالیا رفت. پیش از آن، یعنی در سال ۲۰۰۸ میان لیبی و ایتالیا قراردادهایی به امضا رسیده بود که ایتالیا در آن به خاطر «جنایاتی» که در دوران «استعمار» لیبی در اوایل قرن گذشته انجام داده عذرخواهی کرد. اما این قرارداد حجم کلانی از همکاری های اقتصادی را نیز در برمی‌گیرد. از جمله ایتالیا ظرف ۲۵ سال ۵ میلیارد دلار به گونه ای بلاعوض در زیرساخت های لیبی سرمایه گذاری می‌کند. نبود اشاره به مسائلی مانند رعایت «حقوق بشر» در قراردادهای یادشده، از جمله نکاتی است که مورد انتقاد شماری از محافل سیاسی ایتالیا بوده است.
ایتالیا از طریق یک خط لوله، مستقیما نفت و گاز از لیبی وارد می‌کند. ۱۰ درصد نفت مورد نیاز آلمان نیز از لیبی می آید.
سیلویو برلسکونی، بارها از قذافی ستایش کرده و از «میانجی گری و هوشمندی» او، در مهار بحران‌ های منطقه ای تعریف و تمجید کرده است. او حتی سال گذشته مشکلی ندید که قذافی ۲۰۰ دختر ایتالیایی را به اقامتگاه خود در رم فرابخواند، برای آن‌ ها از قرآن بخواند و کل جهان مسیحی را به گرویدن به اسلام دعوت کند. از سال ۲۰۰۸ تا بروز بحران اخیر در لیبی اتحادیه اروپا مشغول مذاکره با رهبران لیبی بر سر امضای یک قرارداد جامع همکاری در زمینه‌‌ های آموزشی، مهاجرات و انرژی بوده است. اشتفان فوله، از کمیسرهای اتحادیه اروپا در جریان سفر اکتبر سال گذشته خود به لیبی گفته بود که این کشور توسعه خوبی را از سر گذرانده است. با بروز بحران اخیر در لیبی، اتحادیه اروپا از جمله به دلیل تعلل و مخالفت های ایتالیا، مالت و یونان روند پر کش و قوسی را طی کرد تا به موضعی واحد در قبال محکومیت قاطع خشونت شدید حکومت قذافی علیه معترضان برسد. بحث ‌های جاری در اتحادیه اروپا بر سر تحریم احتمالی لیبی و گام‌ های دیگری که بتواند حکومت قذافی را به مصالحه و کاهش خشونت وادارد، هم چنان در جریان است. به گزارش خبرگزاری ها، شورای امنیت سازمان ملل روز شنبه 26 فوریه 2011، با اکثریت آراء قطعنامه ای تصویب کرد که در آن تحریم هایی جدی علیه معمر قذافی رهبر لیبی و نیز همسر، خانواده و نزدیکان وی در نظر گرفته شده است.
در این بیانیه، اعضای شورای امنیت ضمن ابراز نگرانی در مورد اوضاع لیبی و کشته شدن غیرنظامیان به دست نیروهای امنیتی و اِعمال وحشی گری و خشونت علیه مردم عادی توسط بالاترین مقام دولتی، استفاده از زور و خشونت علیه مردم محکوم و اعلام شد حملات گسترده و سازمان یافته علیه غیرنظامیان می تواند به جنایات علیه بشریت تعبیر شود. شورای امنیت سازمان ملل در این بیانیه، پایان فوری خشونت ها و نیز اتخاذ تدابیری برای پاسخ گویی به خواسته های مشروع مردم را از مقامات لیبی خواستار شد و اعلام کرد این مقامات باید خویشتن داری نشان داده، امنیت همه خارجی های مقیم آن کشور و ورود مطمئن تجهیزات پزشکی و گروه های امداد رسان را به آن کشور تضمین کنند و همه محدودیت ها برای فعالیت همه مطبوعات نیز لغو شوند.
در این قطعنامه، تصمیم بر آن شده است که کلیه حوادث لیبی از روز پانزدهم فوریه سال 2011 به دادستان دیوان کیفری بین المللی ارجاع داده شود. شورای امنیت، در قطعنامه خود هم چنین به ممنوعیت فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم سلاح یا تجهیزات نظامی به لیبی رای داد. اعضای شورای امنیت تصمیم گرفتند برای جلوگیری از ورود یا انتقال اشخاصی که در این قطعنامه تحریم هایی علیه آنها در نظر گرفته شده، اقدامات مقتضی اتخاذ کنند.
شورای امنیت سازمان ملل، تصمیم گرفت دارایی های در تملک یا تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم قذافی و نزدیکانش را در خاک کشورهای عضو، مسدود کند. این قطعنامه از همه کشورهای عضو می خواهد با همکاری با دبیرکل سازمان ملل در تسهیل و حمایت از بازگشت آژانس های بشردوستانه به لیبی و فراهم شدن امکان فعالیت این آژانس ها در آن کشور، بکوشند.
خانواده قذافی، میلیاردها دلار از درآمدهای کشور به ویژه از منبع فروش نفت را در بازارهای جهانی، به حساب های شخصی خود واریز کرده اند. شرکت دولتی تام ‌اویل، سالانه ۴۰ میلیارد دلار از محل فروش نفت درآمد دارد. به گفته دیپلمات های سابق لیبی که طی روز‌های گذشته از مقام های خود استعفا داده ‌اند، بخش قابل ملاحظه‌ ای از پول‌ ها به حساب‌ های شخصی خانواده قذافی و افراد وابسته به رژیم سرازیر شده‌ اند.
هنوز کاملا محل این حساب‌ ها مشخص نیست، اما احتمالا پول‌ ها به کشورهایی رفته‌ اند که بهشت مالیاتی محسوب می شوند و پیگیری ‌آن دشوار است. بخش دیگری از درآمد‌های نفتی، در خارج سرمایه گذاری شده اند. صندوق سرمایه گذاری دولتی به میزان ۷۰ میلیارد یورو سهام کارخانه اتومبیل سازی فیات، سهام باشگاه یوونتوس تورین و تاسیسات هوائی - نظامی فاین مکانیکا در ایتالیا را خریداری کرده است. به گفته‌ ابراهیم دباشی، معاون نماینده‌ لیبی در سازمان ملل که او هم در صف مخالفان دولت این کشور قرار گرفته، قطعنامه‌ ۱۹۷۰ «پشتیبانی اخلاقی از مقاومت انسان‌ هاست.» او، هم چنین حمایت خود از مصطفی عبدالجلیل را اعلام کرده است. عبدالجلیل، وزیر دادگستری مستعفی لیبی است که گفته می‌شود دولت موقت مستقل از حکومت قذافی تشکیل داده است.
در حال حاضر درگیری بین نیروهای دولتی و محافین در شهرهای نفتی مترمکز است. مخالفان حکومت، کنترل بندر مهم و نفتی بریقه در شمال شرق این کشور را در دست گرفته اند. نیروهای دولتی، صحرگاه چهارشنبه 2 مارس 2011، به بریقه که دومین تاسیسات مهم نفتی لیبی در آن واقع است حمله کردند و با مخالفان درگیر شدند. اما مخالفان این حمله را دفع کرده اند. جان سیمپسون، گزارشگر بی بی سی می گوید که در حال حاضر اثری از نیروهای دولتی در بریقه دیده نمی شود. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که مخالفان از شهرهای مجاور برای مقابله با نیروهای وفادار به حکومت وارد بریقه شدند و درگیری طرفین از مراکز نفتی و بندری به محوطه دانشگاه شهر کشیده شد.
بریقه به اجدابیه نزدیک است که در دست مخالفان است و اجدابیه هم بزرگ ترین شهری ست که در نزدیکی بنغازی، پایگاه مخالفان دولت لیبی، قرار دارد. نیروی هوایی لیبی، هم چنین یک انبار بزرگ تسلیحات در نزدیکی اجدابیه را بمباران کرد. هم زمان، خبرگزاری رویترز گزارش می دهد که دو کشتی جنگی آمریکایی با گذر از کانال سوئز وارد دریای مدیترانه شده اند. آمریکا این دو ناو را به طور احتیاطی به سوی لیبی اعزام کرده است.
سازمان ملل متحد می گوید حدود ۱۵۰ هزار نفر تا به حال از لیبی به مصر و تونس فرار کرده اند و بیش از ۳۰ هزار نفر هم در مرز تونس منتظر ورود به این کشورند. سرهنگ قذافی، چهارشنبه 2 مارس در تلویزیون دولتی گفت که او تا زمانی آخرین نفراتش زنده باشند می جنگد و هشدار داد که اگر نیروهای غربی مداخله کنند هزاران لیبیایی کشته خواهند شد.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، گفت حدود هزار نفر تاکنون در درگیری هایی که سراسر لیبی را در برگرفته، جان خود را از دست داده اند. اما به گزارش شبکه خبری الجزیره، کمیته حقوق بشر لیبی که مقر آن در شهر فرانکفورت آلمان قرار دارد در گزارشی اعلام کرده است: «تعداد قربانیان حملات رژیم قذافی علیه مردم لیبی از 6 هزار نفر گذشته است.»
بر این اساس، در 14 روز گذشته از آغاز قیام مردم لیبی علیه حکومت قذافی، به طور میانگین هر روز 450 نفر کشته شده اند. قربانیانی که بیش تر آن ها در پی بمباران جنگنده ها و شلیک گلوله های توپ جان خود را از دست داده اند. سازمان ملل، عضویت لیبی در شورای حقوق بشر را به حال تعلیق درآورده است و حکومت قذافی را متهم کرده که علیه بشریت دست به خشونت های فجیع و سازمان یافته زده است. دادستان دادگاه جزایی بین المللی گفته است که پرونده درباره جنایت علیه بشریت در لیبی را به جریان می اندازد. بریتانیا خواهان ایجاد یک منطقه ممنوعه پروازی بر فراز آسمان لیبی است، اما باربارا پلت، گزارشگر بی بی سی در سازمان ملل، می گوید شورای امنیت تمایل چندانی به این کار ندارد.
تنها دولت تركيه در مقابله با لیبی، روش ديگرى در پيش گرفته و ضمن مخالفت با تحريم اين كشور، از انتقاد از دولت معمر قذافى نیز خوددارى کرده است. رجب طيب اردوغان، نخست‌ وزير تركيه، ضمن مخالفت با اين تحريم ها، گفت كه او مخالف دخالت هايى است كه به مردم ليبى و شهروندان خارجى مقيم اين كشور آسيب برساند. بنا به گزارش خبرگزاری ها، هم اکنون شهرهای مختلف لیبی در مناطق شرق، جنوب، غرب و شمال در تصرف مردم این کشور قرار دارد و قلمرو حکومت قذافی به یک دهم مساحت لیبی کاهش یافته است.
هم اکنون تنها 6 شهر طرابلس (پایتخت لیبی)، سرت، سبها، صبراته، الخمس و زلیتین در تصرف نیروهای قذافی قرار دارد. در همین شهرها نیز مردم معترض لیبی برخی مناطق را به تصرف خود درآورده اند. بنابراین، هم اکنون مناطق وسیعی از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب لیبی در کنترل مردم است و در برخی مناطق نیز درگیری ها هم چنان ادامه دارد.
این در حالی ست که «هوگو چاوز» رییس جمهور ونزوئلا و «برادر غیرمسلمان» احمدی نژاد و قذافی، هم اکنون تلاش هایی برای پایان دادن به بحران لیبی آغاز کرده است. هم چنین یکی دیگر از برادران «محمود، هوگو، قذافی، رجب نخست وزیر ترکیه» است که تاکنون نه تنها جنایات قذافی را محکوم نکرده است، بلکه با تحریم های لیبی توسط سازمان ملل نیز مخالف است. از این رو، در بین این «برادران»، تنها احمدی نژاد، عجله کرده و قذافی ار محکوم کرده است. به گزارش شبکه خبری الجزیره، رییس جمهور ونزوئلا اخیرا طرحی را در زمینه پایان دادن به بحران لیبی ارائه کرده که مورد موافقت «عمرو موسی» و «معمر قذافی» قرار گرفته است.
وزیر امور اطلاع رسانی ونزوئلا بدون اشاره به جزئیات این طرح صلح، اظهار داشت: «چاوز در روز سه شنبه گذشته در تماس تلفنی با قذافی وی را در جریان این طرح قرار داده که به خشونت ها در لیبی خاتمه می دهد.» در همین حال یک مقام ونزوئلایی که نخواست نامش فاش شود در گفتگو با خبرگزاری رویترز اظهار داشت: طرح چاوز بر این مساله تکیه دارد که هیئتی از نمایندگان کشورهای آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه به لیبی سفر کنند تا مقدمات حل مسالمت آمیز تنش ها میان مخالفان و حکومت قذافی را به وجود آوردند. منابع خبری هم چنین اعلام می کنند که معمر قذافی در همین تماس تلفنی با چاوز موافقت خود را اعلام کرده است. این منابع از تماس تلفنی چاوز با عمرموسی نیز خبر دادند که در پی آن دبیرکل اتحادیه عرب نیز با انجام این طرح موافقت کرده است.
تا آن جا که به روابط حکومت اسلامی ایران و لیبی مربوط است این روابط فراتر از منافع اقتصادی و داد و ستدهای تجاری است. برای مثال، یك منبع موثق در سپاه پاسداران حکومت اسلامی ایران، روز یک شنبه 8 اسفند 1389 برابر با 27 فوریه 2011، در گفتگو با العربیه اعلام کرد حکومت اسلامی ایران چند پایگاه نظامی در جنوب لیبی دارد. این منبع كه نخواست نامش فاش شود با اشاره به همکاری نظامی بین حکومت اسلامی ایران و حکومت قذافی در لیبی تاکید کرد اغلب این پایگاه ها در مناطق هم مرز با چاد و نیجریه قرار دارند.
بر اساس اظهارات این عضو سپاه هدف از فعالیت این پایگاه ها «قاچاق اسلحه و ارسال كمك لوجستیكی به شورشیان در كشورهای غرب و مركز آفریقا است.» به گفته او: «اعضای سپاه تحت پوشش شركت های نفتی وارد لیبی می شوند و اغلب شركت هایی که در این کشور فعالیت می کنند وابسته به سپاه هستند.» بنا به گزارش العربیه، این منبع که با درجه سرهنگی در سپاه مشغول به كار است می افزاید: «دولت لیبی از این فعالیت ها آگاه است و به درخواست حکومت اسلامی ایران، قراردادهای صوری در زمینه پروژه های مرتبط با نفت امضا نموده تا افراد سپاه به آسانی و بدون هیچ مشکلی وارد لیبی شوند.» او افزود: «تاکنون بیش از پانصد عضو سپاه به دلیل نا آرامی های اخیر در لیبی گرفتار شده اند و راهی برای خروج از كشور ندارند و سپاه پاسداران در حال بررسی چگونگی انتقال آن ها به ایران است.»
بر اساس اظهارات این عضو سپاه: «این افراد هم اكنون مشغول از بین بردن تمامی مداركی هستند که بیانگر فعالیت سپاه در لیبی است تا هنگام خروج هیچ مدرکی برجای نماند.» او تاکید کرد همكاری نظامی بین حکومت قذافی و حکومت اسلامی از سال 2006 میلادی آغاز شده است.
آن چه که مسلم است حکومت قذافی رفتنی است و آخرین نفس های خود را با ریختن خون انسان ها می کشد. دولت بن علی در تونس، پس از بیش از ۲۰۰ کشته کنار رفت. دولت حسنی، مبارک در یک دوره دو هفته ‌ای بیش از ۳۵۰ نفر را به قتل رساند و مجبور به کنار رفتن از قدرت شد. حکومت شیخ حمد آل خلیفه، سلطان بحرین، و علی عبدالله صالح در یمن در حدود ده نفر را در طی چند روز به قتل رساندند و هنوز در قدرت ‌اند.
حکومت قذافی در طول کم تر از سه هفته درگیری های خونین و از دست دادن چندین شهر بزرگ کشور، هم چنان مقاومت می کند؛ در حالی که سقوط حکومت قذافی، قطعی به نظر می رسد.
«جان استون» که تاکنون بیش از 7 کتاب درباره لیبی و ده ها مقاله درباره جنبش های آفریقا نوشته است حوادث لیبی را «پایان نمایشنامه ای خسته کننده» می نامد و ادامه می دهد: «جای شگفتی است که چگونه این مرد 42 سال بر مردمی حکومت کرد که مردان مبارز آفریقا از میان آنان برخاسته بودند.»
وی می افزاید: «او با دراختیار گرفتن یک ارتش 1000000 نفری نتوانست 1000000 ثانیه هم مقاومت کند و معنای حکومت در نظام هایی این چنین چه معنایی دارد؟» هم اکنون به نظر می رسد که دولت آمریکا با حمایت سازمان ملل و دولت های غربی طرح حمله نظامی به لیبی را دارد. اگر چنین حمله ای به لیبی صورت گیرد تاریخ هولناک و تراژدی انسانی عراق و افغانستان در این کشور نیز تکرار شود. از این رو، در عین حالی که باید محکم از مبارزه آزادی خواهانه مردم لیبی در مقابل حکومت وحشی قذافی دفاع کرد اما در عین حال، هرگونه لشکرکشی خارجی به این کشور را نیز باید محکوم کرد.
لازم به یادآوری است که در ۱۴ آوریل ۱۹۸۴، در خبرها آمده بود که ۱۶۰ هواپیمای جنگی آمریکا و انگلستان لیبی را بمباران کردند و ۶۰ تن بمب بر این کشور ریختند. اما این بمباران ها به سرنگونی دولت قذافی منجر نشد. این بار نیز اگر چنین حمله ای صورت گیرید بعید نیست که بسیاری از نیروهای مخالف قذافی، به ویژه قبیله ها و گرایشات ناسیونالیست لیبی مبارزه خود را ناچارا به سوی دفاع از هجوم خارجی کشورشان برگردادنند و بار دیگر فضا برای بقا و ادامه حاکمیت خونین قذافی فراهم گردد.
در ایران نیز با وجود این که از خرداد سال گذشته تاکنون بیش از دویست نفر در خیابان ها توسط مامورین انتظامی - امنیتی حکومت اسلامی به قتل رسیده اند؛ هزاران نفر زخمی شده اند؛ ده ها هزار نفر نیز دستگیر و زندانی شده اند. صدها نفر به جوخه مرگ سپرده شده اند اما هنوز حکومت اسلامی، از موضع آدم کشی خود پایان نیامده و هم چنان به مخالفین خط و نشان می کشد. بنابراین، روند مبارزه در جهت سرنگونی حکومت های هار سرمایه داری، یک سان نبوده و هر کشور ویژه های خود را دارد. از این رو، در عین حالی که این مبارزات در اعتراض به دیکتاتوری، بی حقوقی، بی کاری و فقر است اما هنوز مبارزه ضدسرمایه داری در این کشورها عمیق نبوده و احتمال این که حاکمیت ها بین گروه های وابسته به حکومت های گذشته اما ناراضی دست به دست گردد دور از انتظار نیست. به همین دلیل آن چه که به عنوان وظایف عاجل همه نیروهای کارگری سوسیالیستی در همه این کشورها و از جمله ایران، باید تاکید امر متحد و متشکل شدن سریع کارگران و همه نیروهای مدافع طبقه کارگر در اولویت قرار گیرد و مبارزه با استراتژی طبقاتی علیه کل سیستم سرمایه داری و حکومت های حامی آن ها در مسیر اصلی خود جریان پیدا کند.

بهرام رحمانی

banram.rehmani@gmail.com

پنج شنبه دوازدهم اسفند 1389 - سوم مارس 2011