افق روشن
www.ofros.com

"جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد"، خواست قلبی توده ها


چریکهای فدایی خلق ایران                                                                                      دوشنبه ٢٨ تیر ١٣٨٩

با گذشت یک سال از خیزش بزرگ توده های تحت ستم ایران، وقتی صحنه سیاسی جامعه را در ارتباط با عملکردهای دو جناح اصلی رژیم جمهوری اسلامی یعنی جناح خامنه ای- احمدی نژاد و جناح اصلاح طلبان و از جمله موسوی و کروبی و خاتمی و غیره در این یک سال از نظر می گذرانیم، تصویری از تلاش های متحدانه این دو جناح (البته با روش های متفاوت) برای مقابله با مردم و جهت به عقب راندن و جلوگیری از مبارزات تا پای جان آنان، آشکارا در برابر دیدمان قرار می گیرد. در این تصویر از یک طرف توده های میلیونی ایران که از مظالم سیستم سرمایه داری حاکم بر جامعه و سرکوبگری ها و اعمال به غایت ارتجاعی جمهوری اسلامی، کارد به استخوان شان رسیده است را می توان دید که منتظر روزنه و شکافی هرچند کوچک در سد دیکتاتوری حاکم و به طور کلی فرصتی هستند تا شدت خشم انقلابی خویش بر علیه نظم ضدخلقی حاکم را آشکار ساخته و هرچه نشانی از این نظم دارا است را به آتش کشند، و از طرف دیگر جناح های رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی قرار دارند که هر یک جهت خاموش کردن آتش مبارزات انقلابی مردم با همه قوا کوشیده و برای این منظور نقش های متفاوتی را به عهده گرفته اند. این تصویر نشان می دهد که در یک سال گذشته جناح غالب در حکومت با درک این واقعیت که کوچکترین عقب نشینی در مقابل توده های بپاخاسته، به آن ها فرصتی برای شدت بخشیدن به جنبش خویش و در هم پیچیدن طومار عمر ننگین تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را خواهد داد، سرکوب هر چه بی رحمانه تر و وحشیانه تر توده ها را در سرلوحه کار خود قرار داده اند؛ و جناح اصلاح طلب با افراد سرشناس اش چون موسوی و کروبی و خاتمی درست برای خدمت به همان هدف و منظوری که رقبایشان در جناح دیگر تعقیب می کنند، به ایفای نقش مکمل سرکوب توده ها پرداخته و به وظیفه فریب و به کجراه بردن مبارزات توده ها به مثابه یکی دیگر از وسایل اعمال سلطه ضدخلقی و حکومت بر مردم عمل می کنند.
یکی از واضح ترین نمونه دغلکاری و شاهدی از روش های فریبکارانه اصلاح طلبان را می توان در تاکتیک اخیر آنان مبنی بر اعلام تلاش برای گرفتن اجازه "تظاهرات قانونی" در سالگرد جنبش اخیر مردم و سپس عدم برگزاری چنان تظاهراتی از طرف آنان، مشاهده نمود. آن ها با این که کاملاً بر این امر آگاه بودند که دیکتاتوری حاکم برای حفظ خود بیش از هر وقت دیگر به سرکوب شدید توده ها و سیطره جو اختناق در جامعه توسل جسته است، و در نتیجه اجازه برپائی تظاهرات - هر چند به اصطلاح "قانونی"- را به آن ها نخواهد داد، اعلام کردند که چنین درخواستی را مطرح کرده اند. واضح است که اعلام چنان خواستی، در شرایطی که هر کودک دبستانی هم می توانست بداند که نه دارو دسته حاکم هرگز اجازه چنان تظاهراتی را می داد و نه موقعی که توده ها در خیابان حضور یابند، اصلاح طلبان قادر به کنترل شعارها و مقابله قهرآمیز آن ها با نیروهای سرکوبگر خواهند بود، جز برای سرگرم کردن و بازی دادن مردم نبود که البته در ضمن اصلاح طلبان ریاکار از این طریق هم می کوشیدند که خود را در کنار مردم و همراه با آنان نشان دهند. در حقیقت، این تاکتیک دغلکارانه دقیقاً به قصد فریب توده ها اتخاذ شده بود و به هیچ وجه نباید آن را به حساب بلاهت این دارو دسته گذاشت.
اتخاذ تاکتیک فوق از بلاهت اصلاح طلبان سرچشمه نگرفته بود. چرا که صرف نظر از هر دلیل دیگری، روابط طولانی مدت موسوی با دستگاه دولتی و تلاش های بی وقفه او و دیگر اصلاح طلبان در حفظ نظام سرمایه داری موجود، و همچنین "خودی" بودن و عضویتشان در " خانوداه نظام"، این حد از واقعیت را به آن ها نشان داده بود که در شرایطی که "بیت رهبری" از هر نوع تجمع مردم گریزان است، امکان ندارد که مجوز برپائی تظاهرات را برای آن ها صادر کند. از طرف دیگر خودشان حداقل در جریان سخنرانی احمدی نژاد در خرمشهر شاهد بودند که اراجیف او نه تنها کمترین توجهی را به خود جلب ننمود، بلکه فریاد "بیکاریم، بیکاریم" توده زحمتکش عاصی که در پشت آن هزاران سخن ناگفته و خشم شدید حکومت سوز قرار دارد، فضا را پر کرد. آیا در چنین شرایطی موسوی و همدستانش جرأت جمع کردن چنین توده عاصی و طغیان گر را داشتند؟ چگونه می خواستند به آن فریاد های " بیکاریم، بیکاریم" زحمتکشان پاسخ دهند و آیا به طور کلی، اصلاح طلبان در برابر موج گسترده بیکاری در جامعه راه حلی دارند؟ پاسخ منفی به همه این ها نشان می دهد که موسوی و همپالگی هایش نه به خاطر همراهی با مردم تحت ستم ما و کمک به پیشبرد مبارزات آنان بلکه تنها برای فریب و سرگرم کردن آن ها چنان ترفندهائی را بکار می برند. در واقعیت امر، اصلاح طلبان در شرایط کنونی برای خود وظیفه ای جز نجات نظام فاسد و گندیده جمهوری اسلامی که در حال غرق شدن در دریای نارضایتی و عصیان توده ها است، قایل نیستند.
حقیقت آن است که هر دو جناح رژیم به یک منظور و برای پیشبرد یک هدف واحد ضد خلقی، نقش های متفاوتی را در مقابل توده های مبارز ایران به عهده گرفته و مشغول انجام آن هستند. از اینجاست که باید هر چه بیشتر بر اهمیت و ضرورت شعار "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد" تأکید نمود. در این شعار است که خواست قلبی مردم مبارز ایران در شرایط کنونی، به گویا ترین شکلی تبلور یافته است.

چریکهای فدایی خلق ایران

١۵ تیر ماه ١٣٨٩